باشد بايد كه چيزي همان
نكنيم اطمينان چشمها به
كوتاه برشهاي
59-لينچ زبان از لينچ
باشد بايد كه چيزي همان
فرانك اسكات نوشته "اقليت گزارش" فيلمنامه بررسي
اين البته كه ميافتد شخصيت يك دوش بر روايي بار اسكات فيلمنامههاي در هميشه
نيست علميتخيلي فيلم يك شكلگيري و طرح در معمول شيوه
ونر كريستوفر
شاهطلايي عدنان:ترجمه
چنين (كوچك مرد تيت ديد ، از خارج بگيريد ، را شورتي) فرانك اسكات فيلمنامه ظاهر از
خودش شخصيتي خصوصيات و است نوشته را تخيلي علمي فيلمنامه اين منفي آدم كه برميآيد
يك و منطق با او كه است اين منظورم.است گنجانده آن در شخصيتها از يكي قالب در را
قالب يك در و شروع را واحد شخصيت يك فكري سير خط علاقه با و كرده آغاز خوب ايده
.است ساخته منسجم روايي ،
اين البته كه ميافتد شخصيت يك دوش بر روايي بار اسكات فيلمنامههاي در هميشه
گونه اين معمولا.نيست تخيلي علمي فيلم يك شكلگيري و طرح در معمول شيوه
پيش نقطه همان از و ميشوند شروع آينده به راجع تازه فكر و ايده يك با داستانها
نويسنده ديدگاه و فيلم مفهوم رساندن هدف به تنها آثار گونه اين شخصيت و ميرود
ميشوند ، گرفته كار به فيلمنامه
به را زندگي از كوچكي بخش من نظر به آن شده تهيه فيلم و "اقليت گزارش" فيلمنامه
نوشتههاي 24 دست كمك به فرانك اسكات فيلمنامه متن.ميكند تزريق بعدي خسته نسل
و يكصد متن كه بار نخستينگرفته تازه جاني و جذاب ايدهاي كوهن ، جان نوامبر 1997
.شود كامل كتاب يك ميتواند متن آن كه كردم فكر ديدم ، را آن شده تايپ صفحهاي پنجاه
وقوع از جلوگيري و آينده مشاهده توانايي) داشت تازهاي و هيجانانگيز بسيار موضوع
هم وجودشان آنكه بخصوص ميرفت ، پيش شخصيتهايش وسيله به كه دراماتيك روايتي (جنايت
درونياش نيروي اتكاي به و "متعالي مفهوم" آن كمك بدون داستان و بود محسوس كاملا
.بود ايستاده استوار
بصري حقههاي و ويژه جلوههاي با رنگ و آب خوش تخيلي فيلمهاي اخير سالهاي در
با ضعيف داستاني اما داريم خوبي ايدههاي بودهايم ، شاهد را فوقالعادهاي
نه ميآوريم دست به را رفتارها ما نتيجتا كردهايم ، خلق برايش بعدي تك شخصيتهايي
از پر لميزرعي ناكجاآباد در من.را لايه يك و منفرد صفتهاي و را شخصيتها
حيات به سينما نام به نقابي زير در كه دارم قرار نابودشونده و تخيلي ملغمههاي
دوست كه البته ببينم؟ را خوب ويژه جلوههاي اين دارم دوست آيا خب.ميدهند ادامه
كه گونه همان.باشيد خونسرد.دارم دوست را ويژه جلوه با پرتحرك داستاني اما دارم ،
جلوههاي استادان.دارد وجود "اقليت گزارش" فيلم در ويژه جلوه چهارصد شنيدهام
كه است چيزي همان كاملا "اقليت گزارش" فيلمنامه.كرد خواهند راضي را شما بصري
شخصيتهايي و فريبنده و هوشمندانه تريلري.كرد خواهد خشنود را شما و باشد بايد
.ميكند پيچيدهتر را آن غيرمعمول تركيب يك در اندرتون جان شخصيت كه پيچيده
حالتي با و ميشود شروع ميكند زمزمه را "قاتل" واژه كه زني صداي با داستان
.ميشود دستگير باشد ، بوده درگير جنايتي در حتي آنكه از پيش.ميشود آغاز ناگزير
.ميكند ميخكوب خود جاي در را شما كه مبهوتكننده و مهيج سكانس يك از پيش نه اما
پيش يگان سربازرس اندرتون جان.ميشوند كادر وارد ماشين بالاي از كه مرد چهار نماي
.است نداده رخ جناتي هيچ اخير سال شش مدت در كه جايي.است ديسي واشنگتن جنايت
نظر به اصلا بودنش پليس جنبه "پيشجنايت" نام با حتي قدرتمند و استوار شخصيتي
.نميآيد
كه است مبهوتكننده چنان سكانس گيرايي و هستند ماموريت حال در گروهش و اندرتون
.باشد درآمده آب از عالي و شده پرداخت قوي قدر آن ميتواند چطور ميشويد شگفتزده
رخ جنايتي چه كنند مشخص و ببينند را آينده ميتوانند (Pr-cogs) پيشگو موجود سه
موهبت درستي به كه است آگاتا تعريف شايسته فرد تنها كه زن يك و مرد دو.ميدهد
سفيد مايع درون پيشگوها ميكند عمل نافذ و مسلط كاملا و ميكند توصيف را پيشگويي
حباب يك درون كه كامپيوترهايي در شده مشاهده جنايتميشوند تغذيه و نگهداري رنگي
.ميكنند مشخص را بعدي جنايتكار نام و شدهاند ثبت ميريزند بيرون دهان آب كه قرمز
اشتباه نوع هر از عاري و دگرگونه مفهوم يك قرعهكشيها به آيندهنگر جامعه اين در
حتي و تصور فوق و ماشيني اعمالشان اما دارند انساني شمايلي پيشگوها.ميبخشند
نگيريد نظر در انسان را پيشگوها اگر ميدارد اظهار اندرتون ;مينمايد غيرانساني
.است آسانتر آنها به كردن نگاه
جان شخصيت مورد در وجهي چند و ريز نكات كرد ، غافلگير مرا فيلمنامه متن در كه آنچه
فقط نبود ، خارقالعادهاي چيز اندرتون شخصيت مسئله است (كروز تام) اندرتون
را موضوع مرد كه درمييابيم ميرود ، خانه به اندرتون كه شبي.بود غيرمترقبه
مورد فيلم قهرمان براي مطلوبي ويژگي مسئله اين البته و دارد اعتياد او خب دريافته
اصلي شخصيت ضعف اين اما است ، توجه جالب فيلمنامه شخصيتهاي ضعف.نيست شما نظر
.ميآيد شمار به ريسك يك واقعا
ويژه به باشد آفرين مشكل ميتواند مخدر مواد معتاد يك به نسبت بينندگان ترحم جلب
بازگشت كه هنگاميميآيد وجود به ترحم حس بنابرايناست (كروز تام) مرد اين اينكه
او.ميرسد اوج به تاسف احساس اين ميبينيم ، را خود آپارتمان به (كروز تام)
با او و ميدهد نشان را او مقتول پسر تصوير هولوگرام ليزر ميكند روشن را كامپيوتر
حتي و خوب كاملا ميشكند ، را همگان قلب كه تاسفآور صحنه اين.ميكند صحبت پسرش
سو يك از.ميكند بيان زيبايي به را سكانس اين فرانك اسكات.است درآمده آب از موفق
بر كه زماني و ميبريم پي وي رنج و درد عمق به و ميشود كشيده پسرش سوي به اندرتون
اين با حسي ارتباط يك سريعا ميكند مصرف مخدر مواد سپس و ميغلتد اتاق كف روي
او زندگي بر وآرامش يابد راه مرد اين زندگي در شادي ميخواهم ميگيرد ، شكل شخصيت
توليد عوامل كه زماني اما.نميشوم جزئيات وارد و ميكنم عمل محتاط خيلي.شود حاكم
(مورتن سامانتا) بازي با مونث پيشگوي آگاتا - كه حالي در را اندرتون اينترنت در
ابتداي از كنم ، ذكر را نكات از بعضي ميتوانم ميكنم احساس ميدهد ، نشان داشته نگه
چند هر دارد ، دروني كششي آگاتا به نسبت اندرتون كه داريد را برداشت اين فيلمنامه
اندرتون شخصيت از بازتابي آگاتا.نيست آگاه آن به نسبت هنوز اندرتون خود ابتدا در
با نيست قادر واقع بهميباشد بسته و فروخفته احساسات نظر از حتي او.است
آگاتا فيلمنامه آغازين سكانسهاي در.است زنداني يك.كند برقرار ارتباط احساساتش
اندرتون به را ؟"ببيني ميتواني" كه جايي تا ميكند پيدا اندرتون به نسبت احساسي
.آگاتا مثل نه دستكم ببيند ، نميتواند او اما.ميكند زمزمه
آينده در كه را آنچه بلكه نميبيند ، را واقعياش دنياي خود ، تنها نه اندرتون
درآمده آب از جالب خيلي فيلم در روايي خط اينببيند نميتواند هم ميافتد اتفاق
.است
اندرتون جان سرانجام به (دهد رخ سريعتر بايد فيلم در كه) فيلمنامه دقيقه پنجاه
دقيقه يك برابر صحنه يك كه باشيد داشته ياد به كلي قاعده يك عنوان بهميپردازد
"اينجا در مبارزه سكانس" بگويد ميتواند فيلمنامهنويس يك البته.است پخش زمان از
آن ثبت و پيشگو پيشبيني شماره 1109 وضعيت.ميدهد اختصاص خود به را دقيقه چندين
نقش خودش تصوير اندرتون جان كامپيوتر برروي نيز و جنايت پيش يگان هولوگرام بر
.شود فجيع قتل مرتكب آينده ساعت شش و سي است قرار كه است بعدي جنايتكار او.ميبندد
شده رو و زير اندرتون دنياي نيست ، شوخي اما "است مسخره خيلي اينكه مسيح عيسي يا"
كه است كارآگاهي دوباره حالا بود ، قبلا كه طور همان است فراري و گريزان او است
.دهد نجات را خودش بايد
نشان را خودش لايه به لايه فيلمنامه ميكند ، تغيير مرتبه چندين فيلمنامه لحن
بدل پرهيجان تريلر يك و فراري يك داستان به علمي تخيلي پرتحرك اكشن يك از و ميدهد
.ميگيرد شكل فيلم پيرنگ رمزوار حال همين در و ميشود
همچنين و ميكند عمل گونه هيچكاك يك هر كه دارند دخالت عناصري اسرار اين گسترش در
متن در چيزها اين.ميشود نمايان خوبي به فيلمنامه بودن نوآر فيلم نوعي به
و جذابيت همان پرده بهروي كه است اميدواري جاي كه شده مشخص هوشيارانه فيلمنامه
چند هر اعتماد قابل و برانگيز ترحم قهرمان.دارد كاغذ روي كه باشد داشته را خوبي
و دارد تاثربرانگيز شدت به حالتي كنيم ، معرفي نابينا حتي و تيره و مرموز كه
عوض آن لحن و ميگيرد خود به تراژيك حالتي.ميدهد قرار دستمايه را اين فيلمنامه
.است سرگرمكننده خيلي.دارد وجود چرخش دو ميسازد ، متعجب را شما داستان.نميشود
متوجه را متفاوت كاملا چيزي شد ، خواهد چه ميدانم ميكردم فكر كه لحظهاي در درست
.شدم
درايتش و هوش تمام از اما بود عالي "مصنوعي هوش" فيلم.باشد طور همين اميدوارم
.بود نكرده استفاده
يكي ميتواند فيلماش كه زيرا شود ، خطا مرتكب فيلمنامه اين درباره نبايد اسپيلبرگ
:كنيد توجه زير معادله به داريد ترديدي و شك هر اگر شود مطرح فيلمهاي از
نكنيم اطمينان چشمها به
اسپيلبرگ استيون ساخته "اقليت گزارش" به تايمز نيويورك نگاه
ميچل الويس
بورگس:است نشده پيدا برايش علاجي تازه ساده سرماخوردگي يك كه زماني سال 2054
است ، جنايت از پيشگيري واحد رئيس (سيدو فن ماكس) ميزند حرف تودماغي كه پيرمردي
و ميزنند چشم به معمولي عينكهاي مردم.مينمايد هميشه مثل و معمولي چيز همه اما
.ميگيرد صورت گذشته مثل نيز چشم جراحي
جامعه مردم جاني امنيت حفظ اختيار در را خدماتش فعالانه جنايت از پيشگيري دايره
در سهگانه تصويري پيشگوهاي.ميكند خنثي ارتكاب ، از پيش را جنايتها و گذاشته
كنند پيشبيني را جنايتها قادرند آنها ميگيرند ، نيرو و شناورند رنگي شيري محلول
(كروز تام) اندرتون جان سربازرس كه تلاشي براي بايد بنابراين.ببينند را آن حتي و
در كه است سالي شش زيرا كرد ، تشكر او از ميكند ، خوفناك معضل اين ريشهيابي براي
اندرتون جانميرود پيش خوب چيز همه جا همه در و است نشده گزارش جنايتي واشنگتن
هولوگرام صورت به را شده تعبيه دستكشاش انگشتان نوك در كه پروژكتوري تصاوير
جادويي شماره كه است تامي و توماس تيلسن مايكل از آميزهاي او.كند تماشا ميتواند
و اعمال اين.است نابينا اندرتون خود كه چرا ميآيند ، شمار به او بينايي كد
مردم شعاريكه.است جنايت از پيشگيري دايره قانون اخلاقي آيين از بخشي فعاليتها
.پيوست خواهد وقوع به آينده در كه جنايتي به اتهام:است اين ميدارد نگه امن را
و پارادوكسها انبوه مركز بصيرت ، و بينايي.ميگذارد فرار به پا اندرتون
"آدمكش" فيلم مانند "اقليت گزارش".دهد خرج به شهامت بايد او و است استعارهها
گويهاي توسط كه است بيدادگري و جنايت انفعال و فعل اوج لوينسون باري ساخته
نام كه هستند قرمزرنگي بيليارد توپهاي همانند آنها ميشوند ، تعيين قرمزرنگ
اختيار در و ميآيند فرود لولهاي درون از و است بسته نقش آنها بر بعدي جنايتكار
بازي يك همچون جذاب كاركردي اثر مضمون در ترفند اين.ميگيرند قرار تحقيق گروه
يك احتمالي پيشفرضهاي قهوهاي توپهاي.ميدهد تشكيل نيز را فيلم پيرنگ لاتاري
ميغلتد ، پايين به تيوپ لوله از اندرتون نام كه هنگامي.ميزنند رقم را جنايت
را خود بايد او ميايستد ، تماشا به بيدفاع و هراسان شگفتزدهاي طرز به اندرتون
.دهد نجات خطر از
و است نگذاشته فرو اندرتون شخصيت به بخشيدن قوام براي كاري هر از كروز تام
تمرين كه حالي در را او گرفته خدمت به را بازيگرياش طول مهارتهاي از مجموعهاي
و تحرك با را (جنايت تعيين شاخصهاي) (Pr-cogs) ميتوانيم و ميبينيم ، ميكند پا
مصاحبهكنندهها به همواره سالگي چهل آستانه در كروز.كنيم اواحساس بودن منفعل
از اندرتون تعقيب و فرار سكانسهاي.نگهدارد آماده و سرحال را خود بايد كه گفته
.است طولانيتر مقداري مشابه ، نمونههاي
هيجانانگيز ويدئوي از مجموعهاي انگار كه ميكند قطع طوري را سكانسها اسپيلبرگ
اندرتون وقتي است ، گريز و تعقيب شكل دو شامل فرار سكانس.ميكند نظاره را بسكتبال
را تعقيب افبيآي مامور (فارل كالين) اديتور.ميشود خلاص تعقيبكنندگان دست از
از پيش نبود موافق ويتور بودند شده روبهرو هم با دو آن وقتي پيشتر.ميكند آغاز
توانست خواهيد وقت آن بگيريد ، را آينده جلوي اگر":شود اعمال مكافات جنايت ، وقوع
".بگيريد هم را جنايت جلوي
وظيفهشناس و پيچيده ويژه نيروي يك نمونه دكمه ، رديف دو و بلند جامه آن با ويتور
تيرهاش لباسهاي و ميآورد ياد به را "مالت شاهين" در اسپيد سام او شمايل.است
.ميدهد نشان را تاريك و ناروشن آيندهاي دورنماي
پديده كه دانشمندي _ (اسميت لويس) هاينمن دكتر مرگبارش فرار جريان در آندرتون
شده مريض آنها".ميكند پيدا را _ است هويت تشخيص پديدههاي ها(Pr-cogs) آورنده
به توجه منظورم":ميگويد هاينمن دكتر "كنم معالجه را آنها ميخواستم بودند ،
".شوند گرفته نظر تحت بايستي كه است رواني رفتارشناسي ساختار
يك سر بر است ممكن اما".نميكنند اشتباه هرگز آنها" ميگويد اندرتون به او
.ميدهد تشكيل را "اقليت گزارش" همان آنها توافق عدم اين و نرسند توافق به موضوع
آن از پيش اما.كند اثبات را بيگناهياش و كند استفاده ويژگي اين از بايد اندرتون
.شود آزمايش مورتن سامانتا (Pr-cogs)متفكر مغز توسط بايد
يك ساخته ، اسپيلبرگ تاكنون كه است فيلمي بزرگسالانهترين احتمالا "اقليت گزارش"
،"مصنوعي هوش" افتاده جا درخشان رنگهاي آن از پس.سياه و ترحمبرانگيز نوآر فيلم
بيروح و نقرهفام رنگي را "اقليت گزارش" كامينسكي يانوش فيلمبردارش و اسپيلبرگ
رنگ همچون باخته رنگ تعبيري به يا پررنگ سفيد و سياه ميآيد نظر به.ميبخشند
قديمي سخت رنگ اين كردهاند ، عوض رنگ زمان مرور در كه است هفتاد دهه اتومبيلهاي
.است افتاده جا خوبي به داستان قالب در و مينمايد
و ذوق تمام جاهطلبي با كه كروز تام استعداد و توانايي بر را نيرويش اسپيلبرگ
.است كرده استوار برده ، كار به را خود بازيگري سليقه
از اندرتون جان بخشيده ، جان سينما در كه است نقشهايي بهترين از نقش اين احتمالا
هولوگرافيك فيلمهاي به بايد گذشتهاش تماشاي براي او.است مايوس هم ديدن رويا
(.است رويت قابل و گذشته به مربوط قرمز رنگ) كند رجوع خانهاش
را بهترين ميتواند اسپيلبرگ است ، منحصربهفرد و بيقرار خود ژانر در فيلم اين
قابل چيز هر كه دارد را دانشمند يك پر ظرفيت فيلمساز يك بهعنوان او.دهد ارائه
فيلمهاي سري بهترين از يكي "اقليت گزارش" نهايت در.ميبندد كار به را استفادهاي
را تلويزيوني سريال آن ساعت دو سري اولين اسپيلبرگ باشيد داشته ياد به و است كلمبو
.است كرده كارگرداني
و درآمده فيلمنامه به كوهن جان و فرانك اسكات توسط ديك.ك.فيليپ كوتاه داستان
شاعر ديك فيليپاست ساخته تحسين خور در فيلمي آن از عالي شرايط يك در اسپيلبرگ
در دولتي دخالتهاي و مالي فساد درباره ديك اثر دستمايه و بود پارانويا تخيلي علمي
موضوع بدترين با نزديكي احساس هم اسپيلبرگ.بودند روانشناختي و اجتماعي مسايل حيطه
لذتبخش و كميك لحظات حتيبود گرفته نظر در _ داشت وجود آن وقوع احتمال كه _ را
اكثر.شد بدل محض سرگرمي به كه بود ، پارانويايي اتفاقهاي "اقليت گزارش" فيلم
.كردهاند پيدا شباهت آزارنده جوك يك به حتي و تفريحي جنبهاي هيجانآور سكانسهاي
اسكن او چشم شبكه از كه ماشيني عنكبوتهاي ميني از نابينا اندرتون جان كه جايي مثل
يافته تحقق روياهاي ديك براي تصاوير اين ميشود ، پنهان و ميكند فرار ميكنند تهيه
.بود
.آمدهاند كار به بودن جذاب هدف با كه است تخيلي عجيب پديدههاي از سرشار فيلم
آنجا را "هوك" پنوار پيتر فيلم پيشتر فيلمساز كه مكانهايي از استفاده مانند
نظر به اضافه هيچكس و افتادهاند جا نقشهايشان در بازيگران.بود كرده فيلمبرداري
دوم بار براي سامانتامورتن.نميكنند اضافهاي و غريب عجيب كار هيچكدام و نميرسد
.است گرفته عهده به را بيپناه قرباني يك نقش
سيدو فن هاكس و او كرده ، بازي زندانبان نقش در را راحت بسيار نقشي نلسن بليك تيم
اسكات ريدلي "بليدرانر" فيلم يادآور فيلم در حضورشان كه هستند درخشاني چهرههاي
گزارش".شد توليد ديك.ك.فيليپ از داستاني اساس بر پيش سال بيست كه فيلمي است ،
يكي همچون حال عين در و ميماند خاطره در مدتي كه ميماند هراسآور خواب به "اقليت
ميساخت ، را اقليت گزارش فيلم كورمن اگر اما است كورمن راجر آثار بهترين از
.ميكرد كوتاهتر را آن دقيقه چهل مطمئنا
او برميگردد ، كروز تام به بيش و كم كه گرفته صورت فيلم اين ايده با جذابي بازي
خود چشمان به كروز راستي به آيا ".كنيم اطمينان چشمانمان به نبايد":ميگويد
نميكند؟ اطمينان
كوتاه برشهاي
متفاوت آدمهاي متفاوتبراي فيلمي
براردينلي جيمز
منتقد ميشوند ، اكران روانه دنبالهدار و قسمتي چند فيلمهاي كه نادري شرايط در
فيلمها آن ديدن به دارد پيوند سليقههايش با كه خاص و ويژه جنبهاي با بايد فيلم
گزارش" چون فيلمي از بايد ميدانند ، واجب را ديدن فيلم كه منتقدين دسته آن.برود
بايد و نيست كافي يادداشت يك نوشتن.بپردازند تحسين به و كنند استقبال "اقليت
صوتي جنبههاي اساسا هم اصلي دليل.داد قرار داوري مورد و پرداخت آن به هوشمندانه
تشويق استوديوها كند ، خود سازندگان نصيب خوبي فروش "اقليت گزارش" اگر.است فيلم
.است خوبي بسيار چيز اين و كرد ، خواهند توليد بيشتر را دست اين از آثاري و ميشوند
اول بار "اقليت گزارش" در كه چيزي هستند ، فيلم طبقهبندي به مايل كه آنهايي براي
اساس بر اينكه بعد و است ، آن تخيلي علمي مدرن جنبههاي ميكند ، جلب را نظرشان
الهامبخش او مطلق بازيابي و بليدرانر پيشتر كه ديك فيليپ از كوتاهي نوشته
شهر" مثل ضدژانري آثار ديگر همچون اما.ميكند پيدا اهميت بوده ، فيلمنامهنويسان
مديون كه آيد نظر در نوآر آيندهنگر تريلر يك ميتواند اقليت گزارش 1998 ،"تاريك
براي متفاوت فيلمي اقليت گزارش.باشد گرفته قرار چندلر وريموند همت دشيل نوشتههاي
نمونه يك اين ميخواهند ، را تعقيب و فرار كه دسته آن براياست متفاوت آدمهاي
براي است پاداشي اما و يافت ، خواهند آن در را چيزي حتما و است تابستاني پرفروش
پارادوكسهاي باشد علاقهمند هركس.اندازند كار به را فكرشان دارند دوست كه آنهايي
آن از را فوقالعاده حقههاي از عظيمي حجم توانست خواهد نمايد دنبال را رازآلود
جنايت پيش داور فيلم اول بخش در.كند فكر آن به بعدي خاكستري روزهاي در و كند خود
از ناشي جنايتي مورد 1108.ميدهند نشان را كارشان چگونگي و ميشود معرفي ما به
قتل به را معشوقش و او و ميكند كشف را همسرش بيوفايي مردي ، .است عصبيت و پرخاش
.ميرساند
مذهبي مراجع و فلاسفه ميان سال ساليان كه است پرسشي اختيار آزادي يا سرنوشت جبر
به فيلم اينكه.است موضوع همين ،"اقليت گزارش" داستان اصلي تم حال.است بوده مطرح
را آن نميتوان و است مقدر آينده كه كند قضاوت بايد خود مخاطب ميرود ، سو كدام
و مشخص امري و ميدهد شكل را آينه و دارد وجود اختيار آزادي اينكه يا داد تغيير
!باشد گرفته صورت تحريفي شايد شده ، گنجانده پيچيدگي يك اينجا در.نيست شده تعيين
را او ميخواسته كه باهوش جنايتكار يك توسط و نداشته كشتن قصد واقعا اندرتون شايد
.است آمده وجود به پيچيدگيها اين كند ، حذف راه سر از و سازد گرفتار
اين مسئله بزرگترين و دارد وجود اثر زيرين لايههاي در تفكري و پارادوكس چنين
سلسله سرآغاز ميتواند اين كند؟ جنايت به متهم را او فردي دارد امكان آيا:است
توجيه اندرتون فرار صورت اين در ميكشاند ، قتل يك سوي به را او كه باشد حوادثي
اخلاقي جنبههاي.دارند را اندرتون حذف قصد افرادي يا نيرو يقينا و مييابد منطقي
و ميگيرد قرار مثبت قطب يك در آرامش و امنيت اگركرد جستوجو بايد هم را معنوي و
ساختاري به و شدهاند كشيده بردگي به انساني موجود سه چگونه است ، جامعه يك سرمايه
مردم آيا كرد؟ حاصل اطمينان ميتوان ميكند ، وظيفه انجام آن راس در پليس كه اصلاحي
را خود آزادي جنايت ، از دوري و آرامش كسب و امنيت ازاي در كه هستند اين خواهان
بيگناهان و است مبرا خطا و گناه گونه هر از سيستم خود آيا و كنند؟ واگذار و تسليم
محتوم سرنوشت آيا رسيد ، پرسش اين به بايد ترتيب اين به فرستاد؟ زندان به بايد را
مشاركت جرم به كه افرادي و نداده رخ جنايتي عملا هنوز كه زماني متغير؟ يا است
وجود واقعي دنياي در شرايطي چنين مسلما.نيستند بيگناه كدام هيچ شدهاند ، دستگير
.ندارد
تيتر آزادي و امنيت غيرتجاري جنبه كه زماني سپتامبر ، يازدهم حوادث به توجه با
و مييابد تشديد "اقليت گزارش" فيلم پيام تلقي طرز اين ميگردد ، صحبتها و بحثها
.ميگيرد قرار جدل و بحث مورد بيشتر
و نوآر تريلرهاي استاد او.دارد را قبلي كارهاي پيچيدگي فرانك اسكات فيلمنامه
زياد تخيلي علمي داستانهاي درباره او دانش اما است ، رازآلود و وهمي داستانهاي
فيلمنامههايي وي ، پيشين آثار "مرده دوباره" و "ماليس" ،"بگير را شورتي".نيست
.بيپيرايهاند و ساده
چه".است شده تحسين خور در اسپيلبرگ استيون دستان در كوهن كمك با فرانك فيلمنامه
نوآر و كلاسيك فيلمهاي بزرگ عناصر "زد؟ كار اين به دست چرا" ،"شد؟ مرتكب كسي
براي و ميگردند حل رضايتبخشي طرز به و ميشوند بحث بغرنج گونهاي به و هستند
رنگ و سكوت چون عناصري كارگيري بابه كامينسكي و اسپيلبرگ شرايط اين كردن بهينه
تصور.باشد معاصر قرن مرموز تريلر ميتواند كه ساختهاند فيلمي نشده اشباع
رانر بليد فيلمهاي در بسون ولوك اسكات ريدلي كه است تصوري همان آينده از اسپيلبرگ
.داشتند آينده از پنجم عنصر و
59-لينچ زبان از لينچ
نگهبان فرشتههاي
رادلي كريس:گردآوري
پوريا امير:ترجمه
.بود خاصي خيلي مقطع شما براي "پاككني كله مرد" روي بر كار دوره كل كه است روشن &
بود؟ چه فيلم خود درباره نظرتان بازنگري ، در بعدها
كپيهاي از بعضي شد لازم دلايلي به كني پاك كله مرد اتمام از بعد سال چندين خب ،
موقعيت و جا در فيلم ، روي بر كار زمان به نسبت موقع آن.ببينيم دوباره را جديدش
:گفتم شد ، تمام وقتي.ببينم را فيلم فقط و بنشينم راحت ميتوانستم و بودم متفاوتي
خودم ، كارهاي از يكي درباره كه است باري تنها اين.(ميخندد) "است كاملي فيلم"
.بودم خوشحال خيلي خودم حس اين از خصوص ، به روز آنزدهام حرفي چنين
طويله ساختن و "فيلنما مرد":چهارم فصل
توي خانم اين كني پاك كله مرد در.مهماند خيلي لينچ براي نگهبان فرشتههاي
تا ميگردد بر دوباره فيلم پايان در او.دارد دوست واقعا را هنري كه است رادياتور
.باشد مرگ از پس زندگي به متعلق ميتواند كه صحنهاي در هم آن ببخشد ، آرامش هنري به
چشمانداز آن و گونه ديگر تاريكي آن دل در ميگيرند ، را يكديگر دست دو آن وقتي
نيز "وحشي قلبا" فيلم انتهايي دقايق در.ميآيد پديد خيرهكنندهاي نور صنعتي ،
با و نكند پشت عشق به كه ميگويد (Sailor Ripley) ريپلي سيلر به خوب ساحره شخصيت
و ميدهد پيوند (Lula) لولا به دوباره و ميرهاند خودش شر از را او حرف ، اين
در هنوز كه لوراپالمر جنازه "بردار گام من با آتش:پيكز تويين" پايان در بالاخره
.ميكند گريه شادماني و شعف با او.مييابد فرشتهوار جلوهاي است ، محصور كلبه
را فيلم صوتي حاشيه است ، "عشق آواي" نامش كه آهنگياست يافته نجات ديگر حالا شايد
.ميكند سرشار خود از
"انتزاعي امور" عنوان با لينچ كه است چيزهايي همان جزو نگهبان فرشتههاي اين شايد
بيروني بروز يا ;هستند او شخصيتهاي ذهن زاييده كه مخلوقاتي ;ميكند ياد آنها از
وراي دنيايي.است ميان در عشق دنياي پاي مورد ، اين در كه ديگر دنياهاي از چيزهايي
.نميلولند آن در سرخ مورچههاي كه دنيايي تاريكي ، و تنهايي خشونت ، ترس ،
كورنفلد استوارت هيات در را خودش نگهبان فرشته لينچ پاككني كله مرد از بعد
براي و بود جواني اجرايي تهيهكننده موقع آن كه كورنفلد.يافت (Stuart Cornfeld)
به آمريكا فيلم موسسه مركزي دفتر در دوستانش از يكي طريق از ميكرد ، كار بروكس مل
(Nuart) نوارت سينما در شب نيمه آن در فيلم خصوصي نمايش نخستين از محرمانه طور
او.ديد را فيلم _ ديگر نفر حدود 20 با همراه _ جا همان و شد خبر با لسآنجلس
كردم فكر خودم پيش.كرد مسحور و مجذوب مرا درصد فيلم 100":ميگويد فيلم درباره
".بود يكي درجه تجربه.ديدهام عمرم به كه است كاري بهترين
كه فيلمي يعني انجاميد ، "نما فيل مرد" به كه بود اهميتي با و عميق رابطه آغاز اين
از كه اين وجود با كني پاك كله مرد.ميشد آغاز آن با جدي طور به لينچ كاري دوره
صنعت در استعداد اين گفت بشود كه نبود طوري ميداد ، خبر اصيل و درخشان استعدادي
يا برود پيش ميخواهد چگونه محافظهكاري ، لحاظ به شهرتش سوء آن با آمريكا سينماي
شايد.باشد بين در سينما اين مستقل سطوح بحث فقط اگر حتي !كند پيدا را خودش جايگاه
كم فيلم يك ارائه براي تلاش و وقت سال پنج صرف از را لينچ كه بود فيلنما مرد
.داد نجات ديگر ، شخصي كاملا و هزينه
بود ، نكرده دعوت خود منزل به را كارگرداني گاه هيچ قبلا حاليكه در كرونفلد وقتي
بيشتر تقدير ، به لينچ تزلزلناپذير عقيده قاعدتا خواند ، فرا خانهاش به را لينچ
را نما فيل مرد بايد كه بود كسي همان ترديد بدون لينچ كورنفلد ، ديد از.شد تقويت
را فيلم اين بايد پاركر آلن كه بود معتقد سخت و سفت خيلي بروكس مل چند هر ميساخت ،
اين بايد لينچ ديويد":گفتم مدام و ايستادم حرفم سر من":ميگويد كورنفلد.بسازد
."!بس و بسازد آن بايد لينچ ديويد فقط.بسازد را آن بايد لينچ ديويد.بسازد را فيلم
".بودم شده متولد دوباره انگار چون ميكردم ، طرفداري او از شديد خيلي
مل كمال و تمام حمايت فيلم ، موفقيت از بعد فقط كه ميگويد بيدرنگ لينچ چند هر
عنوان به او حضور از اتفاقا بروكس كه اين از است ممكن شد ، حالش شامل بروكس
خيلي مل" كورنفلد ، گفته بهباشد خبر بي كلي به كرده ، هم دفاع فيلم كارگردان
(Freddie Silverman) سيلورمن فردي با ملاقاتي به كورنفلد "بود پرخاشگر
پيش با و ملاقات اين با بود اميدوار بروكس كه ميكند اشاره سي.بي.ان شبكه نمايش
آن كورنفلد.بياورد دست به دلار ميليون چند تلويزيوني ، شبكه اين به فيلم فروش
مل "كيست؟ ديگر لينچ ديويد اين":پرسيد ميآوردفردي خاطر به طور اين را ملاقات
كورنفلد."!هستي احمقي آدم چه كه ميدهد نشان نميشناسي ، را او كه همين":گفت هم
خنده به فيلمنامه خواندن مورد در سيلورمن درخواست از بعد اتفاقات يادآوري با
اين از منظورت":گفت جواب در مل و بخواند را فيلمنامه ميخواهد كه گفت او:ميافتد
ميفهمي من از بهتر تو بگويي ميخواهي بخواني؟ تو بدهيم را فيلمنامه چيست؟ مزخرفات
قائل طرف براي احترامي هيچ مل.نميشد باورم واقعا ميآيد؟ در آب از خوب فيلمي چه
".نبود
يعني پارامونت كمپاني به كار وقتي حتي داد ، ادامه آخر تا را روش اين بروكس
.كشيد فيلم پخشكننده
|