باشم اول نفر ميخواستم
سرگرداني جزيره
ميانبر راههاي
ميگذريم هم كنار از
باشم اول نفر ميخواستم
فيلمنامهنويس ;فرشچي مينو با گفتوگو
بانوي" فيلم معروف عكس همان ميرسد ذهن به "فرشچي مينو" نام شنيدن با كه تصويري اولين
توامان نگراني و عشق چشمانش در كه مادرانه و باوقار چهره يك از تصويرياست "ارديبهشت
كه كسيميبرند نام فيلمنامهنويس عنوان به بيشتر فرشچي از البته.ميشود مشاهده
چون آثاري.است نوشته را ايران سينماي اخير ساله چند آثار شاخصترين از برخي فيلمنامه
."بيخط كاغذ" و "ارديبهشت بانوي" ،"شوكران"
به كه است سليسي و روان ديالوگهاي فرشچي فيلمنامههاي ساختاري ويژگي بارزترين شايد
كمك بلكه ميشود فيلم شخصيتهاي تبيين عامل تنها نه و ميچرخد بازيگران زبان بر راحتي
:ميخوانيد كه داديم انجام گفتوگويي او با.ميرود شمار به بازيگران براي هم موثري
ايران سينماي
تاجيك امين - صرافيزاده حامد
كه آن علت به نگرفته صورت آگاهانه صورت به فيلمنامه در چيز هيچ.نكردم تلاشي اصلا من
است بوده زندگي يك واقعي قسمتهاي از كپيبرداري نوعي به
معطريان رضا: عكس
بگوييد؟ تقوايي با همكاريتان و فيلمنامه شكلگيري روند از *
ترم.بودم تقوايي آقاي شاگرد فيلمسازي آموزش اسلامي مركز فيلمنامهنويسي رشته در من
طرح اين من.بود تقوايي هم راهنمايمان استاد مينوشتيم ، بلند فيلمنامه يك بايد پاياني
بود تقوايي دست و شد آماده فيلمنامه.بنويسم را اين ميخواهد دلم گفتم و كردم تعريف را
گيشه" ;روزها آن خاص دلايل به حالا بدهيم ، ارائه را فيلمنامه تا رفتيم جايي چند و
فيلمنامه شنيدم ، مختلف آدمهاي از من كه ديگري چيزهاي و "فيلمنامه بيتحركي" ،"نداشتن
چنين كه داشت اعتماد خودش كار به قدر آن كه بود كارگرداني تنها تقوايي.ماند تقوايي دست
.دربياورد آن از را خوبي فيلم ميتواند كه ميدانست و گرفت دست را سادهاي فيلمنامه
سال روزهاي آخرين و ميشد ساخته داشت كهفيلم 79- سال 80 تا بود ايشان دست فيلمنامه
من كن واگذار من به را معنوياش و مادي حقوق بسازم ، را فيلم دارم قصد كه گفت من به 79
خيلي از و شده خوبي فيلم اينكه با - ميبينم را فيلم وقتي الان !ميل كمال با:گفتم هم
كارگردان چنين و ورزيدهاي كادر چنين كه ميكنم فكر - است عيب و بينقص كاملا جهات
وجود ميشنوم خيليها از كه معايبي اين ميساختند ، را من اصلي فيلمنامه اگر متبحري
اين به شايد كردم فكر ;همينطور هم را من خود داده ، آزار را خيليها چيزهايي يك.نداشت
هم بودند نخوانده را فيلمنامه اصل اصلا كه آدمهايي ولي دارم تعصب يا حساسيت فيلمنامه
خود البته و بود شده اضافه فيلمنامه به كه داشتند انتقاد پلانهايي همان به دقيقا
هيچ من.كردهاست را كار اين بگويد من به اينكه بدون گفته مصاحبههايش در هم تقوايي
اصلا فيلم صحنههاي بعضي از مخاطب يك عنوان به حداقل نباشم ، قائل خودم براي كه هم حقي
.نيامد خوشم
به تبديل دارد ، عشق نويسندگي به ميگوييد كه (فيلم زن شخصيت) رويا شخصيت ميشود احساس *
.ميشود ديده معمولي خانوادههاي در كم خيلي نمونهاش كه شده فانتزي شخصيت يك
به راجع.بود شده داده شخصيت اين مورد در فيلمنامه در كه است توضيحاتي حذف علت به اين
بود ، تنگي قديمي فضاي خانه فيلم ، در !داشتم ايراد خرده يك فيلم لوكيشن و خانه صحنه طراحي
ولي ميچرخيدند خانه آن در خوب خيلي شخصيتها بود ، خوب ديگر چيزهاي و ريتم.نبود شاد
يك ميكردند فكر ميديدند را فيلم داشتند كه آدمهايي همه.بود حاكم خاصي تاريكي يك
آدمها همان وقتي كه حالي در.هست كار از جايي يك در ايرادي و دارد وجود گسستگي
همان دقيقا من كه هست آن در صميميتي يك است صميمي فضا چقدر گفتند خواندند ، را فيلمنامه
با وقت هيچ ايشان گفتم خودم با ميديدم را شكيبايي خسرو بازي وقتي.بگويم ميخواستم را
ديدن با.ميكنند ادا بود من ذهن در كه تاكيدهايي همان با را جملات ولي نزدند حرف من
خوشش خيلي خودش وقتي و ميكند ايجاد را صحنههايي يك تقوايي كه كردم احساس فيلم اين
.كند قطعش نميتواند ميآيد ،
داد؟ آزار را شما رويا شخصيت بيشتر فيلم در پس *
به.بود مادرشوهرش خانه فيلمنامه در بود ، مادرش خانه در كه صحنهاي آن مثلا ببينيد
من ناسلامتي آخر !است فلان است ، خل بچهام:بگويد نميآيد وقت هيچ مادري هيچ من نظر
را كسي كه نشده زماني هيچ ;كردهام كار ميكرد ، را كارش داشت رويا كه طور همان هم خودم
عاشق كارگردان خود !ميكنم نگاه را پايم جلوي حداقل ميآيم پايين پلهها از وقتي نبينم ،
طوري اين چرا كه بودند كرده تعجب هم مخاطبين همه.نيست واقعي صحنه اين شده ، صحنه اين
دارد؟ نفرت دخترش از قدر اين مادر است؟چرا
بوديد؟ داده توضيح بازيگران پوشش به راجع فيلمنامه در *
پرت را تماشاچي حواس اينكه براي داشتم ، مشكل زن شخصيت گذاشتن كلاه آن با مثلا بله ،
نگاه كه تماشاچي ولي. بيايد نظر به زيبا خيلي كلاه با تهراني خانم است ممكن.ميكند
در مرتب اينكه است؟ سرش كلاه چرا اين:ميگويد بكند درك را صحنه آن اينكه عوض ميكند ،
.ميكند مشغول را بيننده ذهن باشد ، سرش كلاه صحنهها تمام
چند با كار خانوادگي ، داستان يك بسته ، محيط يك با فيلمنامه اين جديد فضاي نوشتن براي *
داشتيد الگويي آيا خانوادگي ، كمخرج سينماي سمت به بيننده دادن سوق كلا و محدود شخصيت
كرديد؟ تلاش فضا اين به رسيدن براي چقدر و بود سخت چقدر نوشتنش اينكه و
كه آن علت به نگرفته صورت آگاهانه صورت به فيلمنامه در چيز هيچ.نكردم تلاشي اصلا من
هميشه خاطرات:ميگويند البته.است بوده زندگي يك واقعي قسمتهاي از كپيبرداري نوعي به
ترم چهار - سه مينوشتم ، را فيلمنامه داشتم كه زماني.ميكند تغيير گوينده نفع به
آن و بود آموختههايم بود ، چه هر.بودم گرفته ياد چيزها خيلي و خوانده فيلمنامهنويسي
روز ، به شب ريتم كردن رعايت مثل فيلمنامهنويسي ترفندهاي ;گرفتم ياد تقوايي از كه چيزهاي
نهايت هم من و كردند گوشزد من به ايشان كه فيلمنامهنويسي ريز چيزهاي و داخلي به خارجي
پياده بلافاصله را گرفتم ياد و بودم بلد كه چه هر !كردم فيلمنامه اين در را شيريني خود
آن.بنويس ميگفت من به بايد يكي و بود شدن نوشته آماده فيلمنامه اين كه كردم ، انگار
:گفت ;نميرود يادم شنيدم را جمله اين كه لحظه آن وقت هيچ و بود گوشم در تقوايي جمله
هيچ ديگر من آن از بعد ".بسازمش نميآيد بدم من كني ، تمام را فيلمنامه اين بتواني اگر"
.شد تمام فيلمنامه تا نبودم دنيا اين در اصلا و نميشنيدم و نميديدم چيز
بود؟ تقوايي بدل ديديم فيلم در كه استادي آن يعني *
از مقداري يك بازيگر و كارگردان نويسنده ، هميشه.نبود روزها همان داستان اين !نه نه ،
مبادا كه ميكنند حذف را خودشان شخصيت از هم مقداري يك و ميكنند بازي وارد را شخصيتشان
.بشود تمام ضررشان به
به مينيماليستي كارهاي معمولا كه است اين در مينيماليستي كارهاي با كار اين تفاوت *
.ميشود مطرح مختلف موضوع چند بيخط كاغذ در ولي ميپردازند موضوع يك
به زن اين وجود اثبات كنم دنبال را آن ميكردم سعي و بود ذهنم در كه فيلمنامه اصلي خط
جايي در تا ميكند پيدا ادامه قدر آن ديگران مقاومت و زن سماجت.بود نويسنده يك عنوان
.نميافتد خاصي اتفاق هيچ و نميخورد هم به چيز هيچ كه حال عين در ميرسند ، تعادل به
بيمعنايي كه بود اين هم خودتان اوليه ديدگاه.ميگذرد فيلم سطح در بيمعنايي نوع يك *
بود؟ مهم برايتان نويسنده شخصيت فقط اينكه يا ببخشيد زندگي نوع اين به خاصي
از چه هر بخصوص - نبود دوستداشتني قسمتهايش بعضي در من براي فيلم اينكه با اتفاقا
زن پاياني ، سكانس در كردم احساس من حال اين با.بود خوب پايانش - ميشد دورتر آغاز
را چيز همه مهار زن اين كه ميكنيم احساس حالا و ديدهايم را فيلمي ما يعني است برنده
قسمتهاي از.رسيد خودش هدف به و داد انجام ميخواست كه را كارهايي تمام و گرفت دست به
اين آوردن ياد به از اصلا كه - زنجيرهاي قتلهاي به اشاره نداشتم ، دوست كه ديگرش
ندارم دوست اصلا را اينها كه بود روز سياسي وقايع به اشاره يا - ميشوم ناراحت ماجرا
جانافكندي ترور بخواهيم مثلا باشد ترور يك ماجراي باشد ، سياسي صرفا كار اينكه مگر
موضوع سرعت ، اين با فيلمي در ولي.بشود گفته بايد روز سياسي وقايع تمام بدهيم ، نشان را
.ميكند سنگيني فيلم دوش روي
نبود؟ فيلمنامه در قسمت اين *
.بود نيافتاده اتفاقها اين سال 73 اصلا نه ،
نبود؟ صحنهها آن جايگزين هم عنصري هيچ *
.است بيتاريخ فيلم اين كه حالي در ميشود ديده تاريخ روزنامه در
بود؟ زندانساز هم جهانگير *
ربط هم به را اينها يكجورهايي كارگردان يا بازنويسكننده كه است چيزهايي اينها نه ،
در ولي باشد جذاب هم خيلي است ممكن و گرفته شكل خودش ذهن توي كه استعاراتي داده ،
و ميدهد زمان كار به چون ميكنم مخالفت چيزها اين با هم قويا و نبود من فيلمنامه
.ميكند تعيين مصرف تاريخ برايش
ميكنيم محكوم را فيلم بعد و ميسازيم خودمان براي را قواعد يكسري ما كه هست نكتهاي *
و باشد ابزورد ميخواسته فيلم اين كه شده بحث.كند پياده درست را قواعد اين نتوانسته كه
است؟ غلط اصل از بحث اين قضيه پس.باشد ابزورد نتوانسته كه ميگويند مخالف عده يك
به كه نبوده چيزي يعني باشم ، ناآگاه آن از من و باشد داشته وجود پوچي من نگاه در شايد
.كرد فكر طور اين نميشود هنري كار هيچ به اصلا.بدهم نشان را پوچي بخواهم و كنم فكر آن
و خاص نگاه آن ديگر باشي كه هنري حرفه هر در كني ، ابراز را چيزي ميخواهي دفعه يك
در هست خودت وجود در كه چه آن و ميشود فراموش ديگر چيزهاي و پوچي و مينيماليسم مثلا
.ميشود پخش كارت
كرديد؟ كار زياد دارد ، جريان خانهها اغلب در كه كلامي طنز روي *
اول نفر ميخواستم _ بود كم زمانم قدر آن چون نميكردم ، دقت چيز هيچ روي موقع آن من
با ولي.آوردم فيلمنامه در بودم كرده دقت قبلا كه را چه هر !ميدويدم داشتم كه - بشوم
.بزنم دست "بيخط كاغذ" اصلي فيلمنامه به نيستم حاضر شده ، افزوده من به كه توان همه اين
.برسم حالت آن به نميتوانم ديگر بود ، خالص خيلي ولي باشد ناقص است ممكن اگرچه
سرگرداني جزيره
مزمن بحران:ايران سينماي آسيبشناسي
سينما شناسي آسيب
ميراحسان احمد
حالي در ميگيرد صورت آن قواعد بر منطبق سرمايهداريو شرايط ايراندر در فيلم توليد
است ناتواني و بحران دچار ايران در سرمايه كه
مروري و ما سينماي مزمن بحران درباره مقالهاي عنوان براي را سرگرداني جزيره عنوان وقتي
رمان دو متوجه آشكارا برميگزيدم ، كنونياش تنش و تب بر باليني نگاهي و آسيبشناسانه
دو اين از يك هيچ ميكنم اعتراف.بودم سرگردان ساربان و سرگرداني جزيره دانشور خانم
.نكرد خود مسحور مرا نو ، و جذاب رمان عنوان به كتاب
.است محشر تاريخي بغرنج وضعيت يك توصيف براي سرگرداني جزيره رمان نام اما
معاونت سياستهاي و دولت و ايران فيلم توزيع و تهيهكنندگان اتحاديه و سينما خانه جدل
و فيلم اكران سياستگذاران و سينماداران و سينمايي خدمات مسئولان و ارشاد وزارت سينمايي
ميتواند كه است فزايندهاي بحران باليني علائم همه و همه...و كارگردانان كانون
است متكي بيماري سطحي تحليل به نسخهها اين از پارهاي.شود قضاوتي نسخهپيچيهاي مشمول
تسكين به ديگر پارهاي.شود مرگ به منجر ميتواند و است تشخيص در جدي اشتباه حاوي و
ژرف تفسير يك از ميان اين در و دارد توجه گذرا دورهاي نهادن سر پشت و بيماري مدت كوتاه
كاوندهاي و روشنگرانه تحليلي بررسي چرا.ميشود يافت نشانهاي كمتر عميق تشخيص و علائم
باز سر كاوش و بررسي و شور رايج نهادهاي از خصوصي ، بخش يا دولتي بخش چرا نميشود؟ ديده
ميزنند؟
كودكانهاي پندارهاي و توهمات به را كار موجود بحران واقعيات و ريشهها ادراك در ابهام
حل معضل و مسئله خودي منافع گرفتن نظر در با ميكند تصور صنف و دسته هر.ميكشاند
محكوميت و ناعادلانه داوري نيز و تازه افزاي بحران پيشنهادهاي حتي و كوتاه افق.ميشود
دستهها.است شده واقعيت بيشتر غبارآلودگي و اغتشاش سبب رفته هم روي مقابل ، طرف بيدليل
را خود آراي تا ميشمرند مغتنم را حاضر مجال خود عمومي پيشداوريهاي و افقها به بنا
خواستار اكنون هم ناراضياند دولتي اقتدار يك دخالت از كلي طور به كه كسانيكنند تكرار
با توام تحليل هيچ حال همان درميشوند سينما امور در دخالت از دولت شستن دست
از دولت حضور ضرورت طرفداران.نميدهند ارائه مداخله عدم اين عواقب درباره جزييانديشي
تامين براي بايد دولت به وابسته نهادهاي حتما كه ميگيرند نتيجه سينما ، بحراني بساط
حوزههاي در خود مقتدر ابزارهاي از و شدتدهند خود دخالت به سينما امنيت و موجوديت
بر مداخلهكنند ، اكران ، برنامه در بگيرند ، را سينماها تعطيلي جلوي و جويند سود گوناگون
جلوگيري تهيهكنندگان و سرمايه افسارگسيختگي از و كرده نظارت فيلمنامهها و كارگردانها
...و كنند
و كنوني بحران بين سيستماتيك سنجش فقدان سبب به اظهارنظرها و بيانيهها اين همه
تكاپوي و صنعتي توليد اجتماعي - تاريخي بحرانهاي زمينه و ما سينماي بحران ريشههاي
.نميرسد نتيجهاي به موقتي راهحلهاي جز سرمايه ،
حاضر بحران اطراف همه جامع آينه نميتواند فشردگي با چند هر مقاله ، يك كه آنجا از
.ميكنم بازگو اجمال به را تفصيلي بررسي عناوين باشد ، سينما
* * *
اجتماعي ، اقتصادي ، زمينههاي و جديد عصر آگاهي آن خلال در را سينما ناگزيريم ما-1
با متفاوتي دوران و شد پيريزي قرن دو طي كه كنيم فهم فيكونكنندهاي كن سياسي و فرهنگي
آشكار انقطاع يك شناختي و معرفتشناسانه گسست يك دوران اين كانون در.نهاد بنياد گذشته
در بعدها.داشت وجود گذشته فرهنگي - سياسي و اقتصادي - اجتماعي عناصر و آگاهيها همه با
از موزون انقطاع اين عدم گرفتند قرار مدرنيته وزش از وجوهي معرض در كه غيراروپايي جوامع
بر ناموزوني اين تاثير و گذشته نيروهاي تداوم و..و سياست فرهنگ ، اقتصاد ، سنتي عناصر
همه در را ما سينماي بحران كه شد مزمني بحرانهاي مايه و پايه مدرن ، نهادهاي هستي
از بايد نيز سينما خود موجوديت در..و فرهنگي و تكنولوژيك و اقتصادي - سياسي حوزههاي
.دانست پديده همين جنس
يك متوجه قاجار ، شاه مظفرالدين وسيله به ايران به سينما ورود با ميتوان چگونه - 2
.روبهروايم دوم آفرين بحران موج با ما حال:نشد سينما تولد در حاد جايي جابه
فراروئيد ، آن از سينما كه زمينهاي با ايران جامعه زيربناي متمايز عناصر آغاز همان از
آن پهنه بر مدرن هنري همچون سينما كه شرايطي با ايران جامعه فرهنگي و سياسي وضعيت تمايز
و پهلوي و قاجار استبدادي دولت با اروپايي نوين ملت - دولت متمايز موقعيت بود ، باليده
و جامعه صنعتي توليد سطح در فيلم توليد نداشتن ريشه و سينما هستي بر دولتي اقتدار تاثير
ناتواني و ضعف نتيجه در و خود ، زيست حوزه از خارج اقتصادي محيط به آن تكنولوژيك وابستگي
ماقبل شرايط در سرمايه انباشت ضعف و فيلم توليد سرمايهداري اقتصاد خودپويي فقدان و
يا و سرمايه صاحبان استقلال عدم و مستبد دولت به اتكا و سرمايه سودآوري عدم و ما مدرن
غيره ، و خارجي توليد برابر در ملي توليد بحران و آنها استقلال با مقتدر دولت چالش
هيچ به تعارضات اين از منبعث بحرانهاي پس.بود ايران در سينما موجوديت ريشهاي مشكلات
است ناموزونيهايي و تضادها همان تداوم معناي به آن تداوم و نميشود محسوب اتفاقي وجه
.است يافته ادامه امروز تا تبليغ و شعار هر عليرغم كه
سينما ، تعطيلي صورت به كه بحراني واقعيت از روشن تلقي دريافت براي وجوه اين بررسي
.است ضروري مييابد نمود غيره و دولت ، دخالت بليت ، گراني
:ميدهيم تشخيص را بحرانها از بسياري ريشههاي ما سينماي آغازگاه به رجوع با - 3
دولت ذهنيت تاثير - سينما از درك بحران:الف
و سياسي و فرهنگي اجتماعي ، و اقتصادي مناسبات با سينما ناموزوني - ناموزوني بحران:ب
سودآور فيلم توليد ملزومات با جامعه تكنولوژيك سطح
دولت ، مانع سودآور فيلمهاي مستقل و صنعتي توليد ذهني و مادي موانع - توليد بحران:ج
صنعت يك حيات برابر در فرهنگي موانع پروژه ، اداره سيستم مانع عمومي ، مانع فناوري ، مانع
...و مميزي هنرنو ، و
خارجي توليد با رقابت در ناتواني و كمپانيها سلطه:د
سنت با سينما اخلاقي - فرهنگي چالش:_ه
جذاب دنيايي ساختن و سينمايي دراماتيك بيان شناخت در هنري و معرفتي سطح عقبماندگي:و
تكنولوژيك - علمي عقبماندگي به كه نو دراماتيك ايدههاي تحقق براي فني عقبماندگي:ز
.بود مربوط سنتي جامعهاي
* * *
دنبال امروز تا را آنها از بسياري تداوم رد ميتوانيم بحرانها ، اين يكايك بررسي با
.پرداخت خواهيم نيز آنها به كه فراروئيده هم تازهاي علل اكنون هم چند هر.كنيم
صورت آن قواعد بر منطبق و سرمايهداري شرايط در ايران در فيلم توليد كه است آن واقعيت
سرمايهداري توليد ضعف.است ناتواني و بحران دچار ايران در سرمايه كه حالي در ميگيرد
را عرصه دلال و واسطه سرمايه جا همه در.دارد واحدي عمومي علل تقريبا حوزهها همه در
.باشد نيرومند توليدگر سرمايه سينما در كه ندارد دليلي و است كرده تنگ مولد سرمايه بر
حكومتها كه است آن سبب به نميشد ، رها خدا امان به حوزهها ديگر همچون سينما اگر اما
مداخله ، با پسبهرهورند مبلغ سينماي نوعي حضور از گوناگون اشكال به لااقل و سينما از
حوزه در دولت از رها خصوصي بخش كه است اين دارند نگاه پا بر را آن حدودي تا ميكوشند
.است افسانه يك حوزهها همه چون هم ايران سينماي
اشاره دارد ريشه آن در كنوني سينماي بحران كه ديگري عناوين به مقاله تنگناي سبب به
.ميكنم
اينترنت ، ويدئو تلويزيون ، جهاني بحران و ميليمتري سينماي 35 شكوهمند دوران پايان - 4
در را هاليوودي سينماي پررونق دوران همه و همه ديجيتالي نمايش و توزيع ديجيتالي ، سينماي
مردم و است جدي بحراني تاريك سالن در ديدن فيلم جهاني بحران امروز.است داده قرار خطر
تصاوير با روزمره محيط در روزه هر همگان ، .ببينند فيلم خود خانههاي در ميدهند ترجيح
تاثير است گرفته قرار خطر در تاريك سالن در سينمايي تصاوير طلايي دوران و دارند سروكار
.است جدي سينما تعطيلي و فيلم اقتصادي بحران بر وضعيت اين
سر بر موانعي اخير دهه دو طي تاريخي ، و عمومي موانع همه از جدا - ايراني منعهاي - 5
نديده حرفهاي مخاطبان شدن كم در را آن نقش نميتوان كه داشته وجود ملي سينماي رونق راه
دارد ، قرار جوان اقشار يعني سينما دوستدار قشر دسترس در هاليوودي فيلمهاي يكسو از.گرفت
جذابيتهاي كاربرد فقدان سينماها ، فرسودگي ايراني ، فيلمهاي نازل سطح ديگر سوي از اما
آثار با را داخلي آثار رقابت فرهنگي ، منعهاي سبب به خشونت و ستارگان نظير عامهپسند
.ميكند ناممكن غربي
و زيباييشناسانه ذائقه بردن بالا در دولت نقش عدم و هاليوودي ذائقه به بازگشت همچنين ،
و شوند دور فرهنگي آثار از دوره يك از پس مردم است شده سبب معكوس زيباييشناسي رشد حتي
ضعف سبب به اما.يابد رواج ما سينمايي آثار در غرب در رايج داستانپردازيهاي
خرداد دوم از پس ويژه به اجتماعي سطحي قلمرو اين در آثار اين جذاب روايت و داستانگويي
با نتيجه در يابد غلبه ايران سينماي داستانگويي به عمومي بيباوري اين بر نتوانسته هم
جذابيتي كانون نيز ، رايج سينمايي به گرويدن و نامتعارف و متفاوت سينماي يك از شستن دست
نويي جلوه داستانپرداز سينماي اين جا هر چند هر.است نيامده پديد تماشاگر جلب براي
"سگكشي" و "زن دو" ،"شهر زيرپوست" ،"شوكران"كند جلب را وسيعي تماشاگران توانست داشت
موفقيت يك بيانگر هرگز عدهاي نظر برخلاف آنان موفقيت كه است آثار گونه اين جمله از
.پابرجاست همچنان بنيادين بحرانهاي آن زيرا نيست قاعدهمند
به جدي نگاه جهت فرصتي آوردن چنگ به عنوان به ميتوان فقط تسكيندهنده راهحلهاي از
ايران سينماي مزمن بيماري ميتوان موقتي راهحلهاي با شود تصور اگر اما.جست سود بحران
ناگزير حكم راه به بسته پا و دست را ما كه است درگرفته غلط يكپارچه تصوري كرد ، حل را
را بحران ريشهاي علل بيواهمه متخصصان جدي گردهماييهاي با بايد پسبرد خواهد زمانه
شجاعانه دارد ربط مديريت و انساني اراده به كه جايي تا و داده قرار محكمي بررسي مورد
.كنند اتخاذ را درست راهحل
ميانبر راههاي
نون مرگبارفيلم جذابيت
حسنينسب نيما
ميان تنشهاي علت و آن پيشبرد زمينههاي و داستان گرههاي معمولا "نون فيلم" در
ميان اختلافهاي اصلي عامل عنوان به هم اغلب كه ماجراست كانون در زني حضور شخصيتها ،
.دارد جدلآفرين و فتنهانگيز حضوري فيلم در آنها دعواهاي بروز و قصه مردان
و پهلواني چون مختلفي خصايص بروز براي "نون فيلم" قهرمانان محرك نيروي و انگيزه
خلافكاري و نامردي مخالف قطب در يا و رفتن زندان فيزيكي ، درگيري ثروتاندوزي ، جوانمردي ،
او به غيرمنطقي و گنگ دلايلي به فيلم قهرمان معمولا كه است زني هميشه جنايت ، و
.است گذاشته اخلاص طبق در را..و مال و جان آوردنش دست به براي و دلباخته
مربوط هم آثار اين مكرر و آشنا الگوهاي از ديگر يكي به فيلمها اين كانون در زن حضور
زن آوردن دست به براي فيلم مرد شخصيت آنكه از ناشي مكافات و جنايت و خيانت:ميشود
عقوبت به شرع و عرف خلاف و غيراخلاقي عمل اين جبران به هم هميشه و ميشود مرتكب داستان
- ساختش انگيزههاي و مشخصهها مهمترين از يكي به "نون فيلم" تا ميشود دچار پندآموزي
پرده روي فيلمهاي در را الگوها اين.برسد - سطحي اخلاقي اندرزهاي و پند ارائه يعني
اساسا آشنا كاربرد و ويژگي اين با زناني وجود بدون نون فيلم دريابيد تا كنيد دنبال
.ندارد توليد براي دليلي
ميشود موجب زندگي درست مسير از را او انحراف زمينههاي دختر به پسر عشق ندا و ماني در
مختلفي كارهاي به پسر مشابه انگيزه به كه ميشويم مواجه دختري با تازه بدعتي در اينجا و
رهگذر اين از و بشكند نون فيلم مخاطبان ذهن در را سنتي زن قديمي كليشه تا ميزند دست
.كند كسب اعتباري فيلم براي
متن به حاشيه از را زن روزها اين مقبول و رايج جريان از پيروي به هم "مهتاب عروسي"
هم مهتاب عروسي در.نميبرد ياد از هم را او ثابت و اصلي وظيفه حال عين در اما ميآورد ،
جلوهگر به حضورش نهايي هدف كماكان ولي است ، داستان تمركز و اصلي نقطه كه وجودي با دختر
تا است مربوط (تاكسي راننده) داستان مرد به عشق و محبت ايجاد و جوانمردي خصايص كردن
قصه مرد مثبت ويژگيهاي تبلور بدون و تنهايي به بتواند كه ثمربخش يا توجه قابل حضوري
اما كند ، حركت زمان مرسوم جريانهاي موج روي ميكوشد امروزه نون فيلم !ببرد پيش از كاري
كليشههاي اين به كند سعي يا ببرد ياد از را گذشتهاش سنتهاي و والا هدفهاي كه مباد
!ببخشد بديع و تازه لعابي و رنگ شده گفته بار هزاران
بهتر "برهنه شب" و "مونس" مثال دو در فيلم حوادث همه مركز عنوان به حضورش و زن نقش
زهرا را دو هر نقش اتفاقا) كه دارد وجود دختري فيلمها اين دوي هر در.است پيگيري قابل
همديگر و ميزنند نارو هم به ميجنگند ، تصاحبش براي فيلم مردهاي كه (ميكند بازي محمودي
.واميدارند خشونت و جنايت به را
و است مونس قهرمان انداختن زندان به و دوختن پاپوش اصلي انگيزه زن اين تصاحب به ميل
سه رفاقتهاي شدن كشيده انتقام و نفرت به و برهنه شب خونين و خشونتبار درگيريهاي
.ندارد زن اين آوردن دست به جز عاملي هم فيلم مرد شخصيت
زمينه شايد ماجراها ، كانون در زن حضور و ندارد ايرادي خود خودي به البته مسائل اين همه
موفق زماني فيلمها اين كه اينجاست نكته.باشد سينما تاريخ فيلمهاي اغلب اصلي طرح و
ايجاد مرگبار جذابيت اين براي قبول قابل و كوچك دليل يك توانستهاند حداقل كه بودهاند
صحنه فلان در مثلا كه - دليل بهمان و فلان به زن اين كه بقبولانند خود مخاطب به و كنند
.دارد را آشوبي چنين ايجاد توان و قابليت - ديدهايم ديالوگ بهمان يا
اين فيلمسازي خاص شرايط به حدي تا زمينه اين در نون ، فيلم عمده توفيق عدم اصلي عامل
در زن شخصيتپردازي فقدان و مفرط ضعف از فرار براي مناسبي توجيه ولي ميشود ، مربوط دوره
نگراني و جدالها اين پيگيري براي دليلي اساسي ، عنصر اين مطلق فقدان درنيست نون فيلم
در نون فيلم شكست عامل مهمترين شايد اين و نميبينيم متخاصم طرفهاي سرنوشت براي
.است جذابيت و هيجان ايجاد و قصهگويي
ميگذريم هم كنار از
نميبازند رنگ كه فيلمهايي
كريمي ايرج با گو و گفت
افشنگ مريم
فيلمنامهنويس يك يا و نويسنده فيلمساز ، يك عنوان به كه آن از قبل را كريمي ايرج
فيلم سه تاكنون كريمي.ميكنيم ياد ايران سينماي منتقدان از يكي عنوان به او از بشناسيم ،
كارنامه در را "هم با روز دو" و "است لطيف شب" ،"ميگذريم هم كنار از" نامهاي با بلند
گفتوگو به باره اين در او با.نشدهاند اكران آنها از يك هيچ هنوز كه دارد خود
.نشستهايم
اكران بالاخره فيلم اين آيا و است چگونه "ميگذريم هم كنار از" فيلم اكران وضعيت *
ميشود؟
دو يكي تا فيلم اين كه اميدوارم داشتم (تهيهكننده) فيلم ايما با كه صحبتهايي براساس
.شود اكران آينده ماه
است؟ بوده چه تاكنون فيلم اين اكران عدم دليل *
فقط منهستند صفاكران در كه است فيلمهايي بالاي حجم و سالن كمبود دليلش حاضر حال در
هم تهيهكننده البته.شود اكران خوبي شرايط در "ميگذريم هم كنار از" كه ميكنم دعا
چيزها بعضي ايران سينماي در ولي.ميكند اكران شرايط بهترين براي را تلاشش تمام دارد
.است فردي اختيارات از خارج
دارد را خود خاص تماشاگر و است متفاوت فيلمي "ميگذريم هم كنار از" كه اين به توجه با *
باشد؟ داشته توجهي مورد فروش ميكنيد فكر
اين و هستم خوشبين فيلم به مردم رويكرد و فيلم فروش به نسبت تهيهكننده نظر برخلاف من
دهه 40 نگاه همان هنوز متاسفانه.برميگردد فجر جشنواره در تماشاگران واكنش به خوشبيني
و بيفرهنگ نكرده ، تحصيل افرادي عام تماشاگر معتقدند اكثريت و است عام تماشاگر روي بر
را مخاطب اين بايد مادارم اعتقاد عام مخاطب به نوعي به من.هستند نازل سليقههايي با
مخاطب اين از جانفشاني انتظار كه است اين آن گرفتن جدي جنبههاي از يكيبگيريم جدي
كه باشيم داشته توقع ميكند زندگي دارآباد در كه كسي از نميتوانيم ماباشيم نداشته
از ولي نميكند صدق دانشجوها مورد در اين البته.بيايد انقلاب ميدان تا فيلم يك براي
دغدغههاي و هستند سينما مخاطبان كه..پرستاران حقوقدانان ، پزشكان ، مثل اقشار بقيه
نام به فيلم نوع يك ناميدن معتقدم من.داشت را انتظار اين نميتوان دارند ، را خودشان
نفروختن ايننميكند فروش و است جشنوارهاي فيلم يك يعني.است نفرين نوع يك خاص فيلم
نيست خاص فيلم يك ديگر كنيم فراهم را شرايط اين ما اگر كه است شرايط نبودن فراهم علت به
.ميكنند سرمايهگذاري برايش بيشتري رغبت با هم تهيهكنندگان و
ندارد؟ هم را ميشود فيلم يك فروش باعث حاضر حال در كه عواملي شما فيلم اما *
براي را پرترافيك و طولاني راه يك تماشاگر كه ندارد سوپراستار فيلم كه آن وجود با من
ارتباط برقراري قابليت "ميگذريم هم كنار از" كه چراخوشبينم آن فروش به كند طي ديدنش
تازه پرداخت با تازه ژانر يك به كه است همين فيلمسازي از من هدف.دارد را تماشاگر با
لزوم از هم تهيهكنندهها حتي فعلي شرايط در.بدهم دست از را تماشاگر كه اين بدون برسم
به بايد طبعا ميكنند صحبت ايران سينماي در تازه مضامين آوردن و مضامين در تحول
.كرد فكر هم مضامين اين براي تازه پرداختهاي
است؟ مرحلهاي چه در "است لطيف شب" فيلم *
پرور آب مسعود آقاي هم حاضر حال در.است شده داده فيلم سيما تحويل و شده تمام فيلم اين
مجوز موفقيت هنوز البته.كند فراهم را آن خصوصي اكران شرايط است درصدد (تهيهكننده)
ديجيتالي ويدئو با سكوت محمدرضا توسط فيلم اين.نشده گرفته آن خصوصي نمايش براي
.است شده تصويربرداري
ساختهايد؟ تلويزيون براي فيلمي هم قبلا آيا *
از يك هيچ فروش به موفق فيلم سيما كه ساختم كوتاه فيلم سه سيمافيلم براي پيش سال شش
شبكه 3 از كتيبه عنوان با مجموعه اين كه ديدم تصادفي صورت به پيش وقت چند.نشد فيلمها
و ديروز" عنوان با آن دوم قسمت و "اشارهها" نام به آن اول قسمت كه.است پخش حال در
آن از را مجموعه اين نام و داشت نام "كتيبه" كه سوم قسمت متاسفانه ولي شد پخش "فردا
.سوخت دلم هم و شدم متعجب هم كه نشد پخش بودند گرفته
است شده ساخته كارور جامع كليساي داستان روي از "است لطيف شب" ميشود گفته كه طور اين *
است؟ نزديك داستان به فيلم چقدر
عوض هم ديالوگها و اضافه آن به شخصيت دو يكي ولي "جامع كليساي" از اقتباسي فيلم
حس اقتباس اين روحيه در ولي نيست نزديك خيلي البته.است شده ايرانيزه كل در شدهاند
.است من افتخار مايه كند حس را آن واقعا تماشاگر اگر و ميشود
رغبتي هنوز آيا نشديد آن اكران به موفق و ساختهايد تاكنون كه فيلمهايي به توجه با *
داريد؟ جديد فيلمي ساخت براي
را سينما پيش وقت خيلي بايد شوم نااميد بود قرار اگر من ميكند عادت مسائل اين به آدم
عنوان با ديگري فيلم "است لطيف شب" و "ميگذريم هم كنار از" جز به من ميگذاشتم كنار
در خوشبختانه كه چيزي تنها.است نشده اكران هنوز كه ساختم فيلم سيما براي "هم با روز دو"
.نميپرد رنگش نشود پخش اگر كه است اين دارد وجود من فيلمهاي
داريد؟ چاپ دست در جديدي فيلمنامه و كتاب آيا *
است زياد حجمش البته.كند منتشر كتابي مقالاتم مجموعه از دارد قصد كه شده پيدا ناشري
به اگر و "تاريك صندلي روي بچهاي" ميگذارم را اسمش شود عرضه باكس يك شكل به اگر ولي
كار حال در هم فيلمنامه مورد در.دارد را خودش اسم كدام هر شود عرضه جداگانه و مجزا صورت
تلفيقي فيلمنامهها از يكيميسازم را آنها از يكي بالاخره كه هستم فيلمنامه دو روي بر
دوران در عشق معني دنبال به حقيقت در كه است "تهران عاشقانههاي" كتاب داستان سه دو از
داد توضيح را آن بشود كه خاصي قصه كه است فيلمنامهام بعدي عنوان "ما فرداي".است ما
گرفتم تصميم دليل همين به و نديدهام جايي را آن به شبيه كه است خاص روايتي ولي ندارد
.باشند داشته را خود مخاطب آنها دو هر ميكنم فكر و بنويسم را آن
|