ميفهمد او فقط را داستان اين
سال هشتاد
از پس صدايي..
كوتاه برشهاي
لوسآنجلس محرمانه
ميفهمد او فقط را داستان اين
ميگويد سينمايي شاهكار يك از "تايمز نيويورك"
كنار در گاهي اما.برميگيرد در را آن اعظم قسمت قولي به و است جهان از نيمي آمريكا سينماي
نماي هر از كه برميخوريم فيلمهايي به ميشوند ، رو و ميآيند كه گذرايي و عادي فيلمهاي
از و شده فراموش كمكم سينما روزمرگي لابهلاي در كه چيزي.رسيد "سينما هنر" به ميتوان آنها
اين گاهي كه باشد اين شايد اما همه از مهمتراست "هنر" واقع در سينما لقب كه بردهايم ياد
به و ميكنند كشف را متفاوت سينماي كه هستند آمريكايي منتقدان عملا و آمريكاييها خود
خوب چهفيلمهاست همين جزو گويا هم "كانوك زاخارياس" ساخته "تيزپا".ميزنند دست افتخارش
!نباشد ديگرش روزهاي شبيه كه باشد جوري گاهي سينما كه است
مايه عملا كه ماست روي پيش استثنايي اثر يك بسنجيم ، را فيلم اين كه معياري و متر هر با
ميشود سينما هنر افتخار و مباهات
اسكات.ا.اي
دولتشاهي سپيده:ترجمه
است تصويري نخستين اين.سفيدي سايه جين دو يك با كانادايشمالي اسكيموهاي از دوردست دنيايي
.ميبرد تيزپا دنياي به را ما و ميشويم روبهرو آن با كه
.ميشوند شناخته شمالي نانوك با جهان سينماي تاريخ در اساسا شمالي كاناداي اسكيموي مردمان
فيلم.داد نشان ما به را اسكيموها از مهمي تصوير كه "فلاهرتي رابرت" تاريخي و مستند فيلم
اسكيموها اين صداي سال هشتاد گذشت از پس اكنون و بود صامت سينما كه شد ساخته زماني فلاهرتي
.شنيد سينما پرده روي دستكم ميتوان را
كه است فيلمي نخستين عملا و ساخته مردمي حماسه يك مبناي بر كانوك زاخارياس ساخته تيزپا فيلم
انتخاب اسكيموها خود ميان از عمدتا كه كردهاند بازي را آن گروهي و اسكيموهاست زبان زباناش
توليد را آن نيز خصوصياي كمپاني و ساخته "كانادا فيلم بينالمللي برد" را تيزپا.شدهاند
در كه دوستاناش از نفر چند همكاري با سال 1990 در كانوك زاخارياس را كمپاني اين.است كرده
و فيلمنامه بازنويسكننده فيلمبردارياش ، مدير.كرد تاسيس داشتند همكاري او با هم پروژه اين
امروزه كه بومي مناطق در را ويديو و فيلم توليد كه بود اين كمپاني هدف.بازيگراناش از يكي
تا است كافي شاخصهها اين مجموع.دهد گسترش و بسط ميدهند تشكيل را "نوناوات" كانادايي ايالت
.كرد توجه آن به بايد و است ملاحظهاي قابل اثر كانوك ساخته تيزپا كند ، ثابت ما به
اين ميروند ، ديدناش به همه و ميآيد سينماها پرده روي دنيا ناشده تصوير گوشه يك كه زماني
ما.ميكند معجزه خاص مورد اين در سينما.ميرسند نظر به توجه جالب و دلچسب شدت به تصاوير
.ميبينيم را جذابي چيزهاي ميكشيم سرك آنها تاريخ به وقتي اما هستيم خود معاصر تاريخ سرگرم
آنچه از كه كند آشنا مكانهايي حتي و فرهنگها با را ما تا دارد را توانايي و قدرت اين سينما
.هستند دور بسيار ميشناختهايم حال به تا
متفاوت ديدگاهي دادن نشان با و دهند گسترش را ما ديد ميدان تا ميرسند راه از فيلمها اين
چنان چند هر.ميدهد رخ گهگاهي كه است خوشايند اتفاق يك اين.سازند غوطهور آن در را ما
خوشرنگ مستند يك صرفا تيزپا بالعكس اما نميآيند در آب از گيرا و توجه جالب لزوما فيلمهايي
.است سينمايي "شاهكار" يك عملا بلكه نيست افتاده دور مكان يك از توجه جالب و لعاب و
بهترين براي را "كن" فيلم بينالمللي جشنواره "طلايي دوربين" گذشته سال كه كانوك شاهكار
و متر هر با.است قومشناسانه كنجكاوي يك از فراتر بسيار داد ، اختصاص خود به اول نقش بازيگر
و داستاني خطي با اثري.ماست روي پيش استثنايي فيلم يك بسنجيم ، را فيلم اين كه معياري
و مباهات مايه عملا و ميدهد گسترش را تصويرياش چشمانداز مدام كه بسيار بصري زيباييهاي
.ميشود سينما هنر افتخار
زبانشناسان توسط احتمالا دارند ، كلمه جين دو يك برف ناميدن براي اسكيموها كه افسانه اين
با ديجيتال ويدئويي دوربين يك كارگيري به با "كوهن" فيلم تدوينگر اما گرفته قرار ترديد مورد
كرم رنگ بر زمستاني يخ تابيدن از كه كرده كشف را سفيد سايه متنابهي مقادير وسيع ، صفحه
و نبوده آساني فيلم تيزپا.شدهاند ساخته است قطبي خرس پوست از جنسشان كه پوششهايي
اسكيموهاي زندگي سنتي شيوه بود قرار كه چرا انجاميد طول به ماه شش از بيش تصويربردارياش
.دهد نشان هم را اقليميشان وضعيت و آنها مهاجرتي الگوهاي و بكشد تصوير به را شمالي كاناداي
سري يك بازسازي پس در عملا اما دارد حال زمان با تنگاتنگ و نزديك رابطهاي چند هر فيلم ،
برگردد هم ديجيتال ويدئويي دوربين به شايد اين.مستند اثر يك ساختن تا است قومي عقايد و رسوم
چنان تماشاگر عنوان به شما.ميكند ضبط سادگي به را بازيگران بيپيرايه هيجان و اضطراب كه
پيش كه ميشويد صحرانشين و قبيلهاي جامعه اين معنوي و قومي تشريفات و سنتها شيفته و مجذوب
اين رفتار در وفاداري و صداقت و شرافت از پيچيدهاي عقايد و تصورات.نميكردهايد گمان آن از
پيش را تصويرها اين كه هنرياي صنعت از آساني به ميشود باعث همينها و ميشود ديده قبيله
انگار و ميشود داده نشان صحنه پشت از بخشي فيلم پايان از پسميپوشيد چشم گذاشته شما روي
مستند فيلم يك اثر اين كه بدهند تذكر تماشاگر به تا ميشوند گذاشته تماشا به تصويرها اين
روي كه را دوربينهايي دارند دودي عينكهاي با و چرمي ژاكتهاي در گروه و بازيگران و نيست
.ميدهند هل شدهاند تعبيه سورتمهها
همان احوالات اين همه با فيلم اما كند پيدا را خودش داستان تا ميكشد طول مديد زماني چند هر
در هم و ميشود ديده اسكانديناوي باستاني حماسههاي در هم كه دارد را متداولي وضوح و قدرت
.هاليوود وسترن فيلمهاي
چرا است گيجكننده اندكي حال عين در و اصلي داستان بر است درآمدي پيش فيلم ، آغازين دقيقه سي
.ميكند غرق آن در را خود و ميشود وارد اسكيموها خفيه علوم به آگاهي پيش بدون و بيدرنگ كه
كنم تعريف ميتوانم كسي براي فقط را قصه اين من":ميگويد قاب خارج از صدايي آغاز ، همان در
.ميكند خلق را "فهميدن" اين شرايط تدريج به ميآيد ادامه در آنچه واقع در."ميفهمد را آن كه
بدبختي در تا شده باعث همين عملا و هستند ارواح احضار و جادوگري جريانهاي درگير مردم اين
عشق درگير كه زماني ميبينيم فيلم آغاز در كه كودكي همان يعني "خوات آتانار".برند سر به
پديد اين از پس كه رقابتي و همچشمي.ميگردد بدل بدخواهي و بدطينتي از كوهي به ميشود
سينما پرده و ميشود ديده "هوگو ويكتور" آثار در كه است رقابتهايي و هيجانها حد در ميآيد
امروز فيلمهاي در چيزها جور اين.ميكند پر زندگي و مرگ از توصيف غيرقابل شور نوعي از را
.هستند اندك بسيار
به قوي بسيار عملا و است باستاني شكوه و عظمت با دراماتيك "رئاليسم" تركيب واقع در تيزپا
.ميسازد را فراموشناشدني صحنههايي و است صورت اين به هم كانوك بصري تسلط.ميرسد نظر
چادر به وحشيانه يورش يك از پس نوكراناش و "اوكي" كه است جايي فيلم صحنه حيرتانگيزترين
اين و دانست "كلاسيك" ميتوان را صحنه اين.ميدوند برهنه پا خوات آتانار دنبال به دشمنشان
.كرد اطلاق فيلم كل به را آن بيدرنگ ميتوان كه است واژهاي همان
"زاخارياسكانوك" ساخته "تيزپا" فيلم به نگاهي
سال ازهشتاد پس صدايي...
هاول پيتر
روحي پيش سالها اما ميگذارند ، احترام خود باستاني ارواح به هميشه شمالي كاناداي اسكيموهاي
تصور فيلم اين.نوشت آنها مورد در ميپسنديد و داشت دوست خودش كه را چيزي ساله هشتاد
سال در كه "فلاهرتي رابرت" صامت كلاسيك فيلم به اشارهاي "نانوك شكارچي" از است روحمانندي
.ميشود شناخته سينما تاريخ مستند فيلم اولين عنوان به غالبا و شد ساخته 1922
.كرد معرفي دنيا مردم شادابترين عنوان به را كانادا شمال اسكيموهاي و نانوك فلاهرتي ، رابرت
فروتنانه توصيفي شايد اين.بودند آسانگير البته و دوستداشتني نترس ، آدمهايي اسكيموها آن
"تيزپا" سال همه اين از پس.ميشود ماندگار عامه فرهنگ در كه است توصيفي بد بخت از اما باشد
و بشويد را نانوك كليشههاي همه تا شده ساخته برجسته اثر يك عنوان به "كانوك زاخارياس" ساخته
فيلمبرداري از است ، حماسه يك كنيم نگاه "خوات آتانار" به كه زاويهاي هر از.ببرد خود با
ويدئو ديجيتال سيستم يك با كرد باور بتوان كه است آن از تاثيرگذارتر بسيار كه گرفته نفسگيرش
داده نشان واقعي شگفتانگيزي صورت به كه شخصيتهايي و داستان تا است ، شده تصويربرداري
بازي و ساخته اسكيموها توسط كه سينمايي اثر اولين عنوان به ابد تا احتمالا كه تيزپا.شدهاند
ديد و يافت ميتوان را نويني انديشههاي فيلمسازياش و قصهنويسي در.شد خواهد شناخته شده
.هستند آدمهايي چگونه ميكنند زندگي برفي خانههاي در كه جماعتي
از پيش مدتها شمال ، قطب شرقي بيابان در كه است ملاحظه قابل جهت اين از بيشتر فيلم داستان
و مبهم احساساتي حال عين در فيلم شخصيتهاي.ميپيوندد وقوع به منطقه آن در سفيدپوستان حضور
.ميكنند احساس را حسادت از حاصل اندوه و متنفر و هستند عاشق آنها.دارند زمان قيد از فارغ
عين در و است "عظيم شجاعت" يعني اسكيمويي مثل يك نشاندهنده كه ميزنند كارهايي انجام به دست
اين در آدمهاميشوند ناشي جنايتبار جنوني و خشم از كه ميزنند ديگري كارهاي به دست حال
آن به رسيدن از اوقات بيشتر وجود اين با باشد ، معنوي و روحاني زندگيشان ميكنند سعي فيلم
حقيقي داستاني چند هر تيزپا ديگر عبارت به.ميمانند باز دارند توقع خودشان كه معنوي مقام
تاكنون كه آثاري از كدام هيچ به تيزپا.هستند واقعي مردماني مردماناش ، اما نيست
شمال اسكيموهاي ريشسفيدهاي كه شده ساخته داستاني براساس فيلمندارد شباهتي تماشاكردهايد
سخت انتقامجويي يك به تيزپا داستان.ميكردهاند تعريف فرزندانشان براي قرنها كانادا
شكل كينهاي قبيله قدرتمند روساي از تن دو ورثه ميان مرزي ، چادر يك در.ميشود مربوط
هستند ماهري بسيار شكارچيان دو هر "خواك اماگ" و آتانارخوات يعني "توليماك" پسر دو.ميگيرد
را مفيدي كار هيچ نميتوانست كه پسري داشتند ، قرار "اوكي" نفرت و خشم مورد مدتها البته و
است بوده اوكي نشانكرده تولد زمان از كه دختري "آتوات" از آتانارخوات كه زماني.دهد انجام
زماني قضيه.برساند قتل به را او ميگيرد تصميم و ميكند گل اوكي حسادت ميگيرد ، ازدواج قول
را "پوخا" با نزديكي و آشنايي مقدمات ميدهد اجازه خود به آتانارخوات كه ميشود پيچيدهتر
براي را خود دوستان از نفر دو اوكي.كند جلب ازدواج براي را او موافقت و كند فراهم
.برسد خود هدف به و كنند ، كمك او به راه اين در تا ميگيرد خدمت به دشمنهايش از انتقامگيري
ارواح ميرسد نظر به كه ميپردازد شمال اسكيموهاي اعتقادات و باورها به جوري فيلم داستان
قرار تاثير تحت را مردم زندگي و ميروند راه زمين روي هستند بدي و خوبي نشان كه مرموزي
ميرسد نظر به و هستند اجنه و ارواح اين مهره نوعي به داستان شخصيتهاي.ميدهند
حتي و صوري شكل تا باشند داشته تمثيلي جنبه بيشتر فيلم اتفاقات بعضي ميخواسته فيلمنامهنويس
.واقعي
كارهاي انجام لزوم موعظهوار ، فيلمهاي مانند است سينمايي شاهكار يك آنكه عين در تيزپا
خود جامعه نيازهاي از بالاتر را خود آرزوهاي و اميال ميكند اضافه و ميكند گوشزد را گروهي
معنوي جنبههاي فهم و درك.داد خواهند رخ هولناكي اتفاقهاي كه است وقتي آن و دهيد قرار
هر كرد ، خواهد آن درك به بزرگي كمك فيلم بازنگري اما باشد ، مشكل اول ديدار در است ممكن تيزپا
.ميشود مربوط هست فرهنگها و نژادها همه در كه ابدي _ ازلي مباحثههاي به جنبهها اين چند
فيلم اينميرساند را بيشتري پيامهاي ميخواهد تماشاگرش از تيزپا آنچه همه مقابل در..
و ميزند كنار را كهنه كليشههاي كه تجربهاي بيمانند ، فرهنگ يك فهم در است تجربهاي
نانوك تحمل سال هشتاد از پس كه چرا.ميسازد برآورده كاملا را امروزي سينماروهاي انتظارات
.ميشود شنيده شمال قطب اسكيموهاي صداي بالاخر صامت ،
كوتاه برشهاي
نازنين آدمهاي
جواهريان نگار
و بگيرد فاصله آشنايش ظاهري شكل از تا ميكوشد جديد هزاره به ورود آغازين سالهاي در سينما
را سينما رايج سياق ندارند دوست ديگر فيلمسازان ميرسد نظر به.بگذارد ديگري وادي در قدم
.بسازند فيلم معمول فيلمبرداريهاي و داستانگوييها و نورپردازيها همان با و دهند ادامه
دهد كمك راه اين در را سينماگران (است توانسته هم حال به تا و) ميتواند كه روشهايي از يكي
و است غلتيده افول وادي به كمكم داستانگو سينماي كه است اين واقعيتاست مستند شكل به رجوع
ديدنشان ديگر كه گرفتهاند قرار گوناگون سينماگران دستمايه قدر آن تكراري داستانهاي
و انواع كه ساخته را جديد سينماي جور يك داستانها به مستند نگاه كه است همين.ندارد جذابيتي
نمونه (1999) "جادوگربلر پروژه" سال چند اين سينماي دراست لذت مايه ديدنشان و دارد اقسامي
روند اين.گرفت قرار توجه مورد نيز شدت به و گذاشت پا زير را قواعد همه آشكارا كه بود آشنايي
ميكنند گمان كه آنها همه و گرفته قرار نيز سينماگران باقي استقبال مورد خوشبختانه
درام و مستند تركيب.ميروند سينما جور اين سراغ به باشد ، متفاوت ديگران از بايد سينمايشان
و بوده چارهساز خيليها براي كه است چيزي دراماتيك داستان يك به مستند نگاه حقيقت در و
نشانههاي فيلمها جور اينگرفت خواهند قرار استفاده مورد نيز سال سالهاي تا احتمالا
فيلمهاي.دارند غيرحرفهاي / آماتوري ظاهري و (ميكنند رجوع استناد مفهوم به و) دارند مستند
اصلا و ميگريزند باشد داشته خود در را حرفهاي مفهوم كه چيزي هر از مستندنما داستاني
و اصول همه فيلمها جور اين كارگردانان.است آرزوهايشان و آمال نهايت بودن ، غيرحرفهاي
.كردهاند ابداع خود كه ميانديشند چيزي به فقط و ميزنند كنار را آشنا قواعد
سينما اين به نيز "كانوك زاخارياس" ساخته "تيزپا" كه دارند آن از حكايت قراين و شواهد همه
نما مستند ظاهري با كه بوده آن پي در هم "كانوك" و نيست حرفهاي اصلا فيلم ظاهر.دارد تعلق
.دهد نشان تماشاگران به حقيقت در و بياورد سينماها پرده روي را شمالي كاناداي اسكيموهاي زندگي
در سياهپوستان و سرخپوستان مثل غيرسفيد قومهاي كه باشد اين شايد ميان اين در مهم مسئله
سينماي خصوصا و سينما تاريخ از مهمي بخش سرخپوستان.دارند را خود جايگاه سينما تاريخ
معروف جمله هرچند دارند ، كليدي و مهم نقشهاي وسترن فيلمهاي در و دادهاند تشكيل را آمريكا
بيرون فيلمها جور همين از هم ".است مرده سرخپوست خوب سرخپوست":ميگويد كه تاملي قابل و
مستند ساخته "شمال نانوك" فقط و نيست تاملي قابل جايگاه اصلا اسكيموها جايگاه اما.است آمده
و بوده مستند فيلم يك هم فيلم اولين كه است جالب.ميپردازد آنان به كه است "فلاهرتي رابرت"
در كه آنها همه.كرد نگاه قوم اين به ميتوان مستند نگاه يك با فقط ميرسد نظر به اصلا
جلوه مهم را فيلم كه باشد مهمي عامل ميتواند خودش همين و هستند اسكيمو ميكنند بازي "تيزپا"
نيز اسكيموها اول بار و شناساندند ما به سفيدپوستها را سرخپوستها كه است اين مسئله.دهد
قصد و شدهاند كار به دست هم اسكيموها خود بار اين اما شدند ، شناسانده سفيدپوست يك توسط
.ميكنند گمان ديگران كه چيزي آن نه و هستند كه چيزي همان هم آن دهند نشان را خودشان كردهاند
لحاظ به چه لحاظ ، هر از داشته قوم اين به "شمالي نانوك" در "فلاهرتي" كه نگاهي حال عين در
همه كه داد نشان را آنها جوري "فلاهرتي".است ماندگار و يكه قومنگارانه چه مستند و سينمايي
و نميترسند (هيچچيز از يا) چيزي از ممكن حد تا هستند ، طراوت با شدت به اسكيموها شدند مطمئن
فراموش آنها و ميگذشت سالها بايد.هستند زمين روي موجودات دوستداشتنيترين مهمتر همه از
و برسد راه از "كانوك زاخارياس" مثل كسي تا ميرفت زوال به رو خاطرهشان دستكم يا ميشدند
و آنها تفكرات و عقايد از پر داستاني.دهد نشان را قوم اين فرهنگ اسكيمووار داستاني با
بايد واقع در.گرفت را سراغشان نميتوان ديگر جاي هيچ كه جذاب و دلنشين لحظههاي از سرشار
واقعي زندگي و شود خلق منحصربهفرد اثري تا ميكردند صبر بايد همه و ميشد همينطور هم
خاص رفتارهاي هم آنها.بد آدم هم و ميشود ديده خوب آدم هم آنها مياندهد نشان را اسكيموها
.ميكند جذاب مستندوار تصاوير دل در و ميسازد را دراماتيك كشمكش آن همين و دارند را خودشان
و دارند موضع شدت به كه چرا درنميآيند ، آب از دندانگيري چيز معمولا قومنگارانه فيلمهاي
دارد مستند ظاهري و است قومنگارانه كه آن عين در "كانوك" فيلم اما نباشند غرض بدون ميكوشند
دور مرضها و غرض از ميگيرد شكل آن طول در كه دراماتيكي روند و داستانياش طرح خاطر به اما
تصوير اين كه كند ادعا نميتواند هيچكس مسلم قدر.ميگيرد خود به واقعي صورتي و ميافتد
است توجيه قابل فيلمساز همان ديد زاويه از باشد مستند اگر حتي تصويري ، هر.اسكيموهاست واقعي
تفاوت در ميتوان را مسئله اين بارز نمونهببينند ديگري جور را آن ديگر فيلمسازان شايد و
.دوستداشتنياند هميشه اسكيموها.ديد "تيزپا" و "شمال نانوك" ميان
لوسآنجلس محرمانه
نيست خبري غرب در
ايزدپناه پارميس:ترجمه
ميآيد بازار به كوبريك كتاب
درباره كتابي نوشتن حال در كوبريك استنلي بيوه كريستين ، پورتر ، ري هاليوود از خبرهايي مطابق
كوبريك استنلي پروژه انجام تكميل حقيقت در كتاب اين است ، هارلن جان برادرش همراه به ناپلئون
طي چند هر كوبريك.ميرود شمار به ناپلئون زندگي درباره جامع نوشتهاي كه فيلمنامهاي است ،
و فرانسه روماني ، در لوكيشنهايي حتي و كرد تلاش بسيار فيلم ، اين ساخت براي گذشته سال 30
درصدد همسرش دليل همين به.نشد فيلم ساخت و پروژه تكميل به موفق اما كرد ، فيلمبرداري انگليس
.است برآمده كتاب انتشار و چاپ و اثر اين تكميل
وراما رندزئوس
در كه است كرده مصاحبهاي وراما رندزئوس فيلم كارگردان بريك اسكات با فينچر جديد سايت
;ميگويد چنين فيلمسازياش و فيلمنامهنويسي در تخيلي _ علمي رمانهاي تطبيق مشكلات با ارتباط
اين داستان.بمانم وفادار آن اصيل متن به ممكن حد تا كه داشتهام سعي فيلم اين ساخت در من
طبيعي بسيار داستاننويسي و كتاب براي امر اين كه است شده تقسيم مجزا فصل چندين به كتاب
با آن داستاني ساختار رو اين از است ، دشوار بسيار فيلمسازي در روند اين حفظ اما مينمايد
آن مختلف صفحههاي بر بخشيدن جلوه و داستان كارايي بر افزودن من شغل كه چرا است متمايز فيلم
.است
(اويل 2 پرزيدنت) شرارت رئيسجمهور
;ميدهد خبر فيلمنامه پيشروي چگونگي درباره فيلم كارگردان اندرسون پل درباره لاين آن امپراير
و تماشاگران اكثريت مسلما و.شد خواهد عرضه بازار به نميسيس بازي با همزمان فيلم اين
جيل تا داريم قصد ما اثر اين در.هستند آن ويدئويي بازيهاي به علاقهمندان از فيلم مخاطبين
شگفتيها اين از و كنيم معرفي ديگري دنياي به بازيها جهان از را ويرا اولي كارلوس و ولنتاين
!است بزرگ ژيگول نميسيس ، حتمي حضور است مسلم آنچه البته.بيافرينيم
|