ديد را"تهران در روز هفت" ديدهبان
تصوير تا تصور از"نون فيلم"
شد برآب نقش كه آبي
ديد را"تهران در روز هفت" ديدهبان
ديدهبان فيلم جشنواره در "تهران در روز هفت" فيلم نمايش بهانه به
جشنواره
رايدنيگ آلن
منظوري مريم:ترجمه
و سياسي تنش از است استعارهاي خودش كه است آيينهوار ساختاري تهران در روز هفت
ميروند كلنجار آن با آزاديخواهي عنوان به ايرانيان امروزه كه دوگانگيهايي
و ابتكار به كه) بشر حقوق ديدهبان فيلم جشنواره تابستان ، فصل هر آغاز در كه است سال دوازده
از را مستند و داستاني فيلمهاي از مجموعهاي (ميشود برگزار بشر حقوق ديدهبان سازمان همت
به آنها از يك هر در كه ميگذارد نمايش به غرب جهان و شرقي اروپاي لاتين ، آمريكاي خاورميانه ،
.ميبخشد داستان و چهره و اسم بشر ، حقوق نقض قربانيان
و رنگ سپتامبر ، يازدهم از بعد جشنواره نخستين و جشنواره اين دوره سيزدهمين يعني امسال اما
به آمريكا و خاورميانه افغانستان ، در انسانها زندگي درباره فيلمهايي با و داشت ديگر بويي
جشنواره اين نظر ، اين از.كرد دگرگون كوتاهي فاصله در را دنيا چهره كه پرداخت تحولاتي بررسي
جهان داستان غمانگيز روايت درباره تازه ماموريتي با كرد تجربه را ديگر تولدي نوعي به امسال
.سپتامبر يازدهم حوادث از بعد
هفت" و پيامي بابك از "مخفي راي".داشتند حضور جشنواره اين در فيلم دو ايراني كارگردانان از
.خطيبي رضا از "تهران در روز
ايتاليايي ، مستندساز تيم از "سال 1380 در افغانستان" نام با امسال جشنواره افتتاحيه فيلم
را جشنواره همين افتتاحيه فيلم نيز قبل سال كه بود "وندمياتي آلبرتو" و "لازارتي فابريزيو"
پزشكان سوي از صحرايي بيمارستان يك ساخت درباره جنگ موضوع با فيلمي.دادند اختصاص خود به
داخلي مناقشه فجايع مستند طور به كه افغانستان در جنگي مجروحان نجات براي ايتاليايي
.ميكرد تصوير دلخراش طرزي به را آن انساني تلفات و افغانستان
پيشين فيلم در طالبان نيروهاي كه انگليسي و ايتاليايي جراحي تيم همان امسال ، فيلم در
برپايي براي مجددشان تلاش ماجراي و بازگشتند افغانستان به كردند ، تعطيل را آنها بيمارستان
.شد گذاشته نمايش به افغانستان بازسازي جنبش به آنها پيوستن سرانجام و بيمارستان
چند هر دارد ، وجود اميد از بارقههايي فيلم اين در ايتاليايي ، گروه اين پيشين فيلم برخلاف
.ميكند بازي را اساسي نقش افغان ، مردم دلخراش فقر هم باز كه
مروري جنگ عكاس يك پابهپاي و ديگر فيلمي قالب در همچنين بشر حقوق فيلمهاي امسال جشنواره
به آنجا از و اندونزي تا كوزوو از اخير ، سال دو طي جهان مختلف نقاط در جنگ فجايع به داشت
آمريكايي سرشناس عكاس ،"نچوي جيمز" هنر و زندگي درباره مستند فيلم اين.اردن رود غربي كرانه
.است ساخته را آن "فري كريستين" نام به سوئيسي كارگردان يك كه بود
براساس "كيسينجر هنري محاكمات" نام به بود انتقادي بيوگرافي يك جشنواره اين مهم مستند ديگر
خارجه امور وزير آن در كه "هيچينز كريستوفر" آمريكايي ، روزنامهنگار از نام همين به كتابي
آلنده سالوادور سرنگوني ويتنام ، جنگ در كتاب ، نويسنده نظر از كه نقشي خاطر به آمريكا اسبق
يك كرد ، ايفا (اندونزي) سوهارتو حكومت سوي از شرقي تيمور در جمعي دسته كشتار و (شيلي)
.است شده قلمداد جنگي جنايتكار
چشم به جشنواره اين فيلم چند در هم امسال سرمايه ، و كارگران به نسبت چپگرايانه ديدگاههاي
راهآهن كارگر دسته يك درباره "نويگيترز" نام به مستندي نيمه داستاني فيلم جمله از.ميخورد
البته.شدهاند بيكار بريتانيا سراسري راهآهن شركت خصوصيسازي اثر در كه جنوبي يوركشاير در
است ممكن بشر حقوق جشنواره در شده بيكار كارگرهاي اقتصادي ولي انساني مشكل درباره فيلم نمايش
.بگذارد حساب به بشري حق يك اجتماعي ، و فردي آزاديهاي كنار در را شغلي امنيت
كه است بوده سينمايي برنامههاي معدود جمله از سال هر بشر حقوق ديدهبان فيلمهاي جشنواره
بر خاورميانه بحران تاثير كردن بازگو به لبناني و فلسطيني كارگردانان از فيلم چند آن در
جشنواره در زمينه اين در كه برجستهاي فيلم امسال.ميپردازد درگيري سوي دو هر فردي زندگي
"شهر سايه در" نام به "شمون خليل ژان" لبنانيتبار ، فرانسوي كارگردان از بود كاري شد گنجانده
در لبنان جنوب در خود جنگزده دهكده از فرار از بعد كه است لبناني ساله پسر 12 يك داستان كه
حلقه جوان اين و ميكند تقسيم پاره دو به را شهر كه ميشود داخلي جنگي شاهد ديگر بار بيروت
.مييابد شكسته درهم هستند لبنان مختلف اقوام و مذاهب از كه را خود دوستان
كه 30 (Amen) "آمن" نام به "گرستاگاوراس" از بود تازه فيلمي امسال جشنواره افتتاح شب برنامه
تمام اما نبود پركار چندان سال اين 30 در گاوراس.درخشيد جهان در "زد" فيلم با پيش سال
به كرد كارگرداني هاليوود در كه فيلمي چند چه و ساخت اروپا در كه فيلمهايي چه او فيلمهاي
.ميپردازند سياسي فساد با مبارزه و بشر حقوق
يك داستان شد ، داده نمايش بشر حقوق ديدهبان جشنواره در آمريكا در بار نخستين براي كه آمن
به لابراتوار در كه "يي زايكلان" گاز از ميشود متوجه كه است آلماني وجدان با شيميست دانشمند
.ميشود استفاده هيتلري اردوگاههاي در يهوديان كشتار براي است آورده وجود
راي:شد گنجانده بشر حقوق ديدهبان فيلم جشنواره در فيلم دو ايراني كارگردانان از امسال اما
فيلم به داريم نگاهي زير مطلب در.خطيبي رضا ساخته تهران در روز هفت و پيامي بابك از مخفي
.تهران در روز هفت
به فرانسوي خبرنگار گروه يك همراه به فرانسه مقيم ايراني مستندساز يك سفر ماجراي فيلم اين
.ميپردازد ايران به نسبت غرب ديدگاههاي و مهاجر ايرانيهاي فرهنگي دوگانگي به كه است ايران
دوري و مهاجرت عاطفي جنبههاي به هم تا مييابد فرصت اثر اين در فيلم اين نويسنده و كارگردان
به يك هر كه كند انتقاد اروپا تحصيلكرده روشنفكر دو ديدگاه از هم و بپردازد خانواده و وطن از
در ايراني جوانان را حقايق اين آنكه حال دارند ، ايران حقايق پردهپوشي در سعي دليلي
.بگذارند ميان در آنها با دارند اصرار دانشگاه و خيابانها
لايههاي تلفيق در شده ساخته اندك امكانات و كم بودجه با كه سينمايي كار نخستين اين موفقيت
اينها همه ارائه البته و است فيلم قهرمانان ميان انساني روابط در آنها تنيدن و عاطفي و فكري
درك خوبي به وطن از دور ايرانيان را احساس اين كه ميگيرد صورت غربت غم از هالهاي در
به (ناز الهه مثل) قديمي ترانه چند از استفاده با را نوستالژيك فضاي اين كارگردان ، .ميكنند
.است آورده وجود به متن موسيقي جاي
.فيلم اين به دارد نگاهي تايمز نيويورك روزنامه گزارشگر قلم به زير مطلب
* * *
يك هيچگاه اما داشته ، اقامت پاريس در سال چهارده چه اگر كه است ايراني فردي "خطيبي رضا"
در وقتي اما كرد ترك را ايران سال 1986 در بود ساله كه 17 زماني او.است نبوده سياسي پناهنده
بود شده تغيير دستخوش نيز خطيبي البته.ديد متفاوت بسيار را ايران بازگشت ، ايران به سال 2000
ايرانيان و كرده ضبط ايران به نسبت را خود واكنش داشت تمايل نام جوياي فيلمسازي عنوان به و
برنامهريزي مديريت با بود ، ساخته دقيقهاي كوتاه 30 فيلم يك تنها كه اوكند سهيم آن در را
.ساخت دستمزد اين با را خود بلند فيلم اولين و آورد دست به دلار هزار فيلمي 75 در
از متفاوت چيزي ميخواستم":ميدهد توضيح است نشستهLeft Bank كافه سكوي روي كه حالي در او
مناطق در اغلب كه فيلمها قبيل اين.بسازم ميآيند در نمايش به خارج در كه ايراني فيلمهاي
واقعي مردم به داشتم قصد من.ندارند گفتن براي سخني ايراني عادي مردم با ميگذرند ، روستايي
.بگذارم نمايش به را بزرگ شهر يك در شهري زندگي تا يابم دست تهران
كه كليشه از پر عامهپسند فيلمهاي و روشنفكري فيلمهاي فستيوال بين بسازم فيلمي ميخواستم
".ميآيند در نمايش به ايران در
و كوتاه فيلم ويدئو ، فيلم ، ميان 31 به تهران ، در روز هفت فيلم يافتن راه تلاش اين نتيجه
فيلم يك خطيبي تلاش.كردند شركت بشر حقوق فيلم بينالمللي فستيوال در امسال كه است مستندهايي
وجود بازيگر چندين اثر اين در.است مستند فيلم يك ساختن درباره مستندگونه ظاهري با بلند
تهران در روز هفت.ميكنند استفاده فيلم در كوچكشان اسامي از همگي كه او خود جمله از دارند
و سياسي تنش از است استعارهاي خودش كه است آيينهوار ساختاري شامل ترتيب اين به
.ميروند كلنجار آن با آزاديخواهي عنوان به ايرانيان امروزه كه دوگانگيهايي
_ ژان" فيلم ، فرانسوي تهيهكننده.ميزند فرياد را دوگانگيها اين فيلم ، خود جسورانه داستان
فيلمنامهاجازه پس بود ، "سوره سينمايي سازمان" دولتي شركت با همكاري سابقه داراي "بوكه ماري
در (فجر) تهران فيلم فستيوال در فيلم اينكه از پس اما.كرد دريافت را فيلم فيلمبرداري كتبي
نمايش دارد امكان هنوز است معتقد بوكه چند هر.شد توقيف درآمد ، نمايش به بار پنج فوريه ماه
يك زندگي اتفاقات روز به روز اپيزودهاي ارائهدهنده فيلم اينشود ميسر ايران در فيلم
تا كرده سفر ايران به كه (ميكند بازي را آن خطيبي خود) رضا نام به است ايراني كارگردان
با كه صحنههايي بين ميزند برشهايي فيلم.بسازد ايراني امروز جوانان از تلويزيوني مستندي
در كه عوامل از خطيبي خود فيلمبرداري و شدهاند گرفته مذكور مستند براي تلويزيوني دوربين يك
جامعه روي بر كه هستند متعددي پيرنگهاي داراي عوض در فيلم عوامل.هستند كار انجام حال
.ميكند روشن را آن و ميافشاند نور معاصر ايراني
بازگويي راه يك من براي پس.بگويم نميتوانستم كه هستند چيزها بعضي ميدانستم":ميگويد او
اينكه نه بزنم حرف تلويزيون گزارشگر با تا بود مستندساز رضاي جاي حال در گرفتن قرار با آنها
ما همچنين.بپردازم بحث به دوربين وسيله به مطبوعات آزادي يا و سياست يا زنان وضعيت درباره
منع آن ضبط از را فيلمبردار رضا كه ميدهيم نشان رضا مادر خانه در را سنتي شام مراسم يك
".دهم نشان را آن حد محدوديت ، نمايش با خودم ميخواستم يعني ميكند ،
دانشآموزان با خياباني گفتوگوهاي مثل ميرسند ، بداهه نظر به صحنهها بسياري كه حال عين در
دوست همراه به خطيبي كه هستند فيلمنامهاي تعقيب در اينها تمايي حقيقت در اما جوان ، زنان و
اريل" همكاري با و (ميكند بازي فيلم در اسفنديار نقش در كه) اسفندي اسفنديار ايرانياش ،
به زيرنويس با نيويورك در است قرار كه فيلم اين در.است نوشته "هافي آناهيتا" و "هالفون
كه چيزي":ميگويد خطيبي.است شده صحبت فرانسوي و فارسي انگليسي ، زبانهاي به آيد ، در نمايش
دوباره را آنها فقط ما و دادند رخ اتفاقات از بسياري.است واقعيت به نزديك بسيار نوشتيم ما
".باشد نزديك بسيار فيلم اين به ميتوانست كه بسازيم مستند يك ميتوانستيم.كرديم اجرا
آنان تمامي كه است حالي در اين اما باشند خيابان از ميرسد نظر به فيلم شخصيتهاي از بسياري
.هستند تئاتر دانشجويان از اغلب و بوده بازيگر نفر ، يك از غير
كه حرفهايي با را خود ميتوانستند زيرا بودند هيجانزده بسيار آنان":افزود كارگردان اين
كه چيزي هر ميتوانستند خود نقشهاي در آنان.كنند تخليه ميشد ، خارجي ديگري دهان از
".بياورند زبان بر را بگويند دوربين به رو عادي شكل به نميتوانستند
بازگشته ايران به فرانسه از كه فرانسوي ادبيات پروفسور يك ;است اسفنديار فيلم در اسفندي نقش
.مييابد متفاوت بازيهايي درگير را خود و
مواجهه به مجبور و بازميگردد كه تبعيدي يك طرح روي ميخواستم":است معتقد اينباره در وي
و است فرانسه ادبيات دكتراي داراي و داشته سال اسفندي 34 ".كنم كار است ، جديد محلي وضعيت با
.بازگردد تهران به تدريس براي آينده سال دارد قصد
كه موانعياند كشنده تصوير به كرده ، وطن جلاي رضاي و بازگشته وطن به اسفنديار واقع ، در
ميخواهيم ما":گفت خطيبي.ميشوند مواجه آنها با ايران كردن مدرنيزه براي تلاش در افراد
.گويد باز را افكارش نميتواند اما است زدن حرف شغلش كه دهيم نشان را استادي
روشنفكران بين دهيم نشان ميخواستيم واقع در ميشود ، سرطان بيماري به مبتلا او كه وقتي
صدق نيز كارگردانها مورد در اين و دارد وجود بيماري نوعي نميزنند را خود حرف كه ايراني
بهانه او.نيست آنها دادن نشان به قادر او اما است حقايق اين انعكاس رضا حرفه.ميكند
".ميآورد
از اوشد روبهرو يافته تغيير و متفاوت بسيار كشوري با بازگشت ، ايران به خطيبي وقتي
.آمد وجد به بيشتر آزادي ارائه براي خاتمي رئيسجمهور تلاشهاي
دوست من":ميگويد و نميبيند روشن سياسي نظر از چندان را خود نقش فيلمساز ، عنوان به او
.ميشوند ختم سياست به نهايت در اجتماعي سوالات همه اما كنم ، عوض را چيزها فيلمهايم با دارم
همين به.شود شروع آنها با مردان رفتار چگونگي و زنان از بايد اصلاحي هر":ميافزايد وي "
و مردان بين روزه هر نزاع شهر اين در.بود ما فيلم براي كمال و تمام آزمايشگاهي تهران دليل
.است زنان
تايمز نيويورك:منبع
تصوير تا تصور از"نون فيلم"
حسنينسب نيما
قصه يا بسازد؟ ضعيفي و بد فيلم بخواهد قبلي آگاهانه قصد و نيت با كه ميشناسيد را كارگرداني
كه كرد فرض چنين بشود كه است بعيد واقعا باشد؟ گرفته نظر در ساخت براي را مهملي و بيربط
بر نظراتش و گفته در و باشد ، علاقهمند "نون فيلم" ساخت به قبلي دليل هر با و عامدانه كسي
البته) بداند شده فكر پيش از را آن يا كند اصرار فيلم كاستيهاي و ضعفها اين از داشتن آگاهي
اين از جهان سينماي اخير سالهاي هايZmovie و "بد فيلمهاي" بازخوانيهاي و پاروديها حساب
تابهحال كسي كه خودمان كوچك سينماي همين محدوده در.(است ديگر مقولهاي و جداست پيشفرض
خندهدار هاي"نون فيلم" و ضعيف و بد فيلمهاي شمار كه است چگونه پس.است نداشته ادعايي چنين
اين عام و ساده مخاطب يك حتي گاهي كه جايي تا است ، زياد قدر اين اشكال و ايراد از سرشار و
او تصور بنابر لابد كه _ فيلم اين سازندگان كه ميشود مطرح برايش سوال اين هم فيلمها
به يا دارد ايراد موقعيت يا قصه اين كه نرسيده عقلشان به _ هستند هنري اهل و فرهيخته آدمهاي
؟"ندارد ته و سر فيلمها" ساده ، زبان
كار حاصل از دقيقي و درست تصور "نون فيلم" سازندگان.جاست همين گمانم به ماجرا كليدي نكته
.است دورتر فرسنگها و متفاوت بسيار نهايي محصول از اوليهشان ذهنيت با نهايي محصول و ندارند
ساختن براي كه داستاني و فيلمنامه از آنها كه است اين ذهن به نزديك و احتمالي پاسخ چرا؟ اما
دارند خاصي ذهنيت فيلمبرداري ، حال در صحنههاي و لحظهها موقعيتها ، از نيز و ميكنند انتخاب
بالقوه قابليتهاي و اوليه مواد افكار ، اين اما ،"هست فكرشان در چيزهايي" سادهتر زبان به و
غريبي نتايج چنين به فيلم ساخت و توليد پروسه از آنها درك و توان و امكانات با پيوند در
و والاتر خيلي نهايي فيلم از تصورشان ساخت ، هنگام چه و شدن نوشته مرحله در چه يعني ، .ميرسد
و تناسب نميتوانند كه حالي در شد ، خواهد داده نمايش پرده روي كه است چيزي از تر"استاندارد"
اجتماع در فيلمسازي خاص شرايط و فكري و مالي استمدادهاي و امكانات و فيلم توليد ميان تعادلي
در و _ داستان از جايي بالاخره ها"نون فيلم" اغلب مثال بهعنوان.كنند برقرار برشان و دور
و ميدهند اختصاص شخصيتها غرايز و جسماني تمايلات و روابط به _ را آن عمده بخش مواقع اكثر
و جنسي اختلافهاي برپايه عمدتا فيلمها اين در شر و خير تقابل و گرهافكني و توطئه و طرح
احساسهاي و تنشها انتقال و نشستن بار به براي موضوعها اين كه حالي در.است...و ناموسي
اين فيلمسازي شرايط كه دارد نياز موقعيتهايي و روابط و شرايط عرضه يا نمايش به خود ، خاص
انقلاب از پيش هاي"نون فيلم" ميپرسيد لابد.نميدهد را آن به شدن نزديك و ورود اجازه روزها
نمونههاي فيلمها آن اتفاقا دارد؟ جايگاهي چه استدلال اين در نداشت ، را محدوديتها اين كه
بهرهگيريشان شيوه كه هستند بام سوي آن از افتادن بارز مصداقهاي و موضوع اين در افراط مهم
افراطي ، آنقدر _ فيلمها اين مخاطب نيازهاي و درك سطح دليل به _ داستانهايي چنين امكانات از
همانطور ;برگرديم اصلي بحث به.ميشود باعث را آنها توفيق عدم نهايت در كه است سطحي و غليظ
بر "نون فيلم" داستانهاي اكثر كردم اشاره مطالب سلسله اين قبلي بخشهاي از يكي در كه
نميتواند ولي ميپردازد بدها آدم از او گرفتن پس يا زن يك تصاحب براي شخصيت چند كشمكشهاي
(رخشاني حميد) "مونس".دهد نشان فيلم زن شخصيت وجود در را درگيريها اين احتمالي انگيزههاي
سر بر مرگبار و خونين دعواهاي كه كرده تصوير سرسري و گذرا قدر آن را اصلياش زن شخصيت سه
پرپيچوخم ، قصه بايد "مونس" استاندارد ، و عادي حالت در وگرنه شده ، نشاطآور حد اين تا آنها
برتر فيلمهاي از بسياري الگوي كه ميشد قديمي عشق يك بازيابي و انتقام يك خيانت ، يك پرتنش
فيلم در نيت همين به را آدمها و روابط اين هم فيلم سازندگان قطعا و سينماست تاريخ
خسرو) "مهتاب عروسي" اوليه طرح يا ;است نبوده ما خنداندن ابدا هم قصدشان و گنجاندهاند
ماتريالهاي قبول ، قابل و جذاب فيلمي خلق براي فيلمنامه درشت و ريز و پرتعداد وقايع و (ملكان
يا دادن هدر و سازندگانش اندك بضاعت ميشود تنها پرده ، روي فيلم با قياس در كه دارد مناسبي
فيلم" به آن تبديل و توفيق عدم اصلي عامل را فيلم سكانسهاي و موقعيتها طرح ، كردن وارونه
تصوير دادن ، ارتباط براي تلاشي بيهيچ بوده ، سازندگانش ذهن در كه چيزهايي چون.دانست "نون
در كه است دليل همين به و شده ثبت سلولوئيد روي خلاق و تازه فكرهاي احتمالا و ظرافت با كردن
موضوع اين به فقط "مهتاب عروسي" داستاني گرههاي و اضطرابآلود مثلا لحظههاي اوج
داشته را دنيا هم كه كرد فراهم بخوري بهدرد چيز دستمايهها ، اين از ميشد كه ميانديشيم
در را آن آشناي فرعي مايههاي و كنيد نگاه (سهيلي سعيد) "برهنه شب" به يا.را آخرت هم و باشد
شده خلق آنها از سينمايي شاهكار چندين تنهايي به كدام هر كه موضوعهايي ;بشماريد اصلي قصه دل
تاثيرگذار لحظه يا صحنه يك "برهنه شب" كه نميشود باعث حتي هم ، كنار در اينها همه اما.است
با تقابلاش و اوليه تصور در اشكال نيست ، اوليه مواد و مصالح از ايراد پس.باشد داشته
همه صورت اين غير در.است شرايط بدويت البته و بصري سليقه ذاتي ، استعدادهاي فكري ، داشتههاي
جذابيت ديالوگش و پلان هر از كه بسازند فيلمي داشتند دوست "نون فيلم" سازندگان و سروران اين
بيسواد يا فرهيخته غيرمنتقد ، يا منتقد خاص ، يا عام _ مخاطبي هيچ و ببارد هوشمندي و بداعت و
فيلم" مثل _ خاص لقبهاي فيلمها اين به و نيفتد خنده به دردآورش و نفسگير وقايع اوج در _
.ندهد _ "نون
شد برآب نقش كه آبي
لبخنده حميد ساخته "آبي" فيلم به نگاهي
كليشه جز حالا اما ميرفت ، شمار به متوسطي محرك گذشته دهه اواسط شايد اداها آن و اسم اين
حميد و است هنر عرصه در مشهوري و رمانتيك عنوان آبي.نيست ايران سينماي غالب جريان ضعيف
.آورد دست به را سادهدل تماشاگران دل تا كرده سوءاستفاده آن از خود فيلم براي نيز لبخنده
پرده روي بر فيلمي هر كه چاره چه اما است ، مكرر دردي از ناليدن فيلمي چنين درباره نوشتن
.انتقادناپذيرند و بيمخاطب فيلمها اين كه ماست مداوم بدشانسي از و ميطلبد منتقد و مخاطب
وسوسه اما دارد را اجتماعي و خانوادگي روابط نقايص و مشكلات تحليل و روانشناسي ادعاي آبي
با مرفه ، و شيك دختريميفشارد سختي به را كارگردان گريبان پرفروش و شيك فيلمي ساخت فراگير
اينكه تا ميزند پرسه خيابان در مخالف ، جنس و جامعه به نسبت انتقامجويانه و تلخ تصوراتي
در فيلمنامه نويسنده مرحمت به را اخلاقي سلامت و خوشتيپي شاهكليد كه زحمتكش ، و فقير پسري
در حتي هندي ملودرام فرمول اين.بياورد ارمغان به برايش را خوشخيالي و عشق شيريني دارد ، جيب
را آن متعصب گروهي هنوز ايران سينماي در اما است ، همراه نسبي تكامل و تحول با امروز هاليوود
جملههايي و تصاوير آبي كارگردان.ميكنند تزريق مخاطب مغز و خود جان به جاودانه اكسير چون
روز يك يادآور كه كرده سرهم تكراري داستاني روال در پراكنده صورت به را كافيشاپپسند
.است تازهبالغ جوانان لوس رجزهاي شنيدن و گفتن متلك و ايرانزمين خيابان در ماشينسواري
يافت رواج آخر حلقه تكنيك درجه و سانسور از فرار براي هاليوود سينماي در پيش قرن نيم از بيش
آخرين در و ميساخت غيراخلاقي و ممنوع عنصر هر يا خشونت ، سكس ، از سرشار فيلمي كارگردان كه
اين با فيلم تا ميگنجاند اصلي شخصيتهاي تنبه و تنبيه يا دستگيري سرخوردگي ، از نما چند حلقه
و فرهنگي تقابل اندكي و شعار چند آبي !شود آموزنده و انتقادي اثري به تبديل اخلاقي توجيه
اولين حيايي امين اينكه جالب.است كرده فيلم چاشني را مرد و زن ارتباط و عشق باب در رفتاري
قرار لبخنده حميد غضب مورد موهايش كردن كوتاه دليل به آبي فيلم در مرد اصلي نقش ايفاي نامزد
روند در شخصيت اين بلند موهاي كه بود معتقد كارگردانخورد قلم بازيگران گروه از و گرفت
زلف راز كشف به دقت با پيشزمينه اين با ما !است ضروري و مهم بسيار شخصيتپردازي و داستان
هنگام به عشوهگري و جوان دختران از دلبري جز اما پرداختيم ، آبي در رادان بهرام پريشان
.نيافتيم چيزي فلوت نواختن
|