است ممنوع مطلق بهطور شكنجه
قاضي و دادگاه از دادستان و دادسرا استقلال لزوم
اسلامي مجازات درقانون مشروع دفاع محدوده
پيشرفته تجهيزات از بهرهمندي وجود با
نيست شخصيها لباس كمك نيازمند نيرويانتظامي
اسلامي انقلاب مجاهدين سازمان بيانيه
بوش جورج اخير بيانيه درباره
بازتاب
مهرماه مركز 26 وكلاي كانون ورودي آزمون
ميشود برگزار
است ممنوع مطلق بهطور شكنجه
:اشاره
ممنوع را افراد شكنجه مطلق بهطور بشر حقوق به مربوط بينالمللي معاهدات و اسناد تمام
شكنجه ، هرگونه عاملان مجازات بر علاوه كه ميخواهند حكومتها و دولتها تمام از و دانسته
محمدعلي دكتر گفته به.كنند پيشبيني شكنجه ارتكاب جلوگيرياز براي را تدابيري
كه گامي نخستين ايران معاصر تاريخ در ، ايران جرمشناسي و جزا حقوق انجمن رئيس اردبيلي
هجري سال 1262 ربيعالثاني در آقاسيصدراعظم كه بود زماني شد برداشته شكنجه لغو راه در
.كرد ولاياتصادر و ايالات حكام به خطاب را حكمي قمري
ميثاق به ايران پيوستن وجود با.ماند بلااجرا جور حكام قدرت و دولت ضعف اثر بر اما
بشر حقوق اعلاميه همچنين و شمسي سال 1354هجري از سياسي و حقوقمدني بينالمللي
در -اساسي قانون اصل 38 صراحت بهرغم و ميدانند ممنوع را افراد شكنجه دو هر كه اسلامي
ضرورت متخلفان ، توسط شكنجه جرم ارتكاب شائبه -شهروندان اساسي حقوق متضمن اصول ديگر كنار
چندان دو را جرم اين وقوع از پيشگيري مقابلهو موثربراي و مناسب شيوههاي پيشبيني
حقوق اساتيد از يكي توسط ذيل نوشتار مجلس توسط شكنجه منع طرح باتصويب همزمان.ميكند
.ميخوانيد كه است شده ارائه
بشر حقوق منطقهاي و جهاني واعلاميههاي اسلام حقوق از الهام با ايران موضوعه حقوق در
و خشن رفتارهاي ساير و روحي يا آزاربدني و اذيت يا شكنجه منع موضوع اهميت لحاظ به
دستگاه به مطلع يا شاهد عنوان تحت كه اشخاصي يا و شده بازداشت افراد متهمينو با موهن
و شكنجه ممنوعيت"عادي قوانين و اساسي قانون در مقنن ميشوند ، خوانده فرا عدالت اجراي
.است كرده مطرح را آن"كيفري اجراي ضمانت
ممنوع سوگند و اطلاع كسب يا اقرار اخذ براي شكنجه هرگونه اساسي ، قانون اصل 38 در
سوگند و اطلاع اقرار ، گرديده ، شكنجهگرتصريح كيفري تعقيب لزوم به اينكه ضمن.ميباشد
.است شده قلمداد اعتبار فاقد حقوقي حيث از مزبور غيرانساني عمل از ناشي
يا آزارو و اذيت مختلف اشكال و مصاديق كليه كه است آن مبين مزبور اطلاقاصل و عموم
.است بوده موسس قانونگذار منع مشمول رواني بدنيو از اعم موهن و خشن رفتارهاي
شكنجهكننده اشخاص براي كيفر تعيين مقام در سال 75 مصوب اسلامي مجازات قانون ماده 578
شكنجه از خاصي نوع صرفا دارد ، غيرقضايي و مامورينقضايي و مستخدمين به اختصاص كه
ديه يا و قصاص جزايي واكنش نوع دو و داده قرار حكم انشاي مورد را بدني آزار و اذيت يعني
.است داشته مقرر مامور و برايآمر سال سه تا ماه شش تعزيرياز حبس و مورد حسب بر
الاتباعرا لازم موازين جمله از مصوبسال 78 ، كيفري دادرسي آيين قانون ماده 129
و آزاد كاملا فضاي ايجاد قضايي ، و انتظامي مقامات وسيله به بازجويي و تحقيقات هنگام
و اكراه و اجبار با توام سوالات طرح منع بر تصريح و داشته اعلام رواني و جسمي راحت
.دارد غيرمفيد تلقينو
منع كيفري اجراي ضمانت صرفا اسلامي ، مجازات قانون ماده 578 ميشود ، ملاحظه كه همانطور
را اساسي قانون اصل 38 عموم و ظاهرااطلاق و نموده بدني آزار و اذيت به ناظر را شكنجه
مشقاتو ساير و رواني آزار و اذيت به كيفري اجراي تسريضمانت از و كرده محدود
.است خوددارينموده موهن و خشن رفتارهاي
و تحقيقات اعمال منع صراحتبه به كه كيفري دادرسي آيين ماده 129قانون كه اين بهعلاوه
لااقل ذكر از است ، پرداخته واكراه اجبار توامبا و نامساعد شرايط در بازجوييها
رواني و بدني شكنجههاي يا و قاعده خلاف بازجويي بارزانواعروشهاي مصاديق از برخي
براي موضوعه قوانين موثريدر نظارتي سازوكار بالاخرهمهمتراينكه و ورزيده امتناع
منزلت شانو به احترام و بازجوييها و تحقيقات سلامت متضمن مزبوركه مقررات اجراي
.است نكرده پيشبيني است ، انساني
موضوعه قوانين منع وجود با-كيفريكشورها دادرسي نظامهاي برخي در كه اين به توجه با
ضرورت است ، رايج بازجويي هنگام در غيرانساني رفتارهاي و خشن و موهن روشهاي -شكنجه براي
مطلوب و فضايآزاد ايجاد و صحيح روشهاي بيشتر چه هر اعمال براي سازوكارهايي پيشبيني
كردن متهم در فرافكنيدولتها كه ميرسد نظر به.است كاملاانكارناپذير رواني و جسمي
زمينه ، اين در كشورها داخلي معضلات به توجه وعدم بازجويي صحيح نقضروشهاي به ديگران
.نميكند مشكل حل به كمكي
پيشبيني نيز و شكنجه مصاديقبارز راستايتعيين اسلاميدر شوراي محترم مجلس
تصويب به را شكنجه منع قانون طرح آن ، ارتكاب از پيشگيري و شكنجه از جلوگيري شيوههاي
دارد طرحوجود اين نواقصيدر اما.برسد نيز نگهبان شوراي تاييد به است اميد كه رساند
:ميدهم توضيح آن درباره فشرده صورت كهبه
موضوع ايناست شكنجه انواع مصاديقبارز واحصاي مقامبيان در طرح ماده 1 ظاهرا -الف
اما.ميكند مشخص بيشتر چه هر را قضايي انتظاميو مقامات وتكليف اهميتاست حائز بسيار
به صحيح امر اين كه مينمايد را آنها بودن انحصاري افاده طرح در شده اشاره مصاديق ذكر
ساير در شكنجهمتهمين كه شود ذهنمتبادر به نكته اين است ممكن زيرا نميرسد ، نظر
كه حالي در.ميباشد است ، جايز تصريحنشده ماده 1 در كه آزار و اذيت موارداشكال
مذكور مصاديق بحث مورد طرح در بهعلاوه.است نبوده قانونگذار نظر مورد امري قطعاچنين
شكنجه مفهوم به ميرسدو نظر شكنجهبه عينا كه آن حال.است شده شكنجهتلقي حكم در
اقتباساز و استفاده ازشكنجهبا فراگير و عام مفهومي ارائه همچنين.است ذكر قابل
خشن رفتارهاي ديگر و شكنجه منع بينالمللي قرارداد جمله از دكترينحقوقي و منابع
.ميرسد نظر به مفيد متحد ، ملل سازمان مصوب 1984 متهمان به نسبت غيرانساني
عباراتي با آن بارز مصاديق ذكر ونيز شكنجه از تعريفي ارائه منظور به ماده 1 اصلاح لذا
.است ضروري... و مانند قبيل ، از نظير نكند ، حصر افاده كه
جرايم از بعضي متهمين به مشقات و تضييقات از برخي اعمال بر طرحمبني ماده 1 تبصره -ب
.ميرسد نظر به ضروري تبصرهمزبور حذف بنابراين.است حقوقي توجيه فاقد
است ، شده مطرح ماده 4 در كه قانون نقضمفاد از ناشي اقارير كردن تلقي بياعتبار -پ
قراين و ادله وجود عدم به مزبور بياعتباري نمودن مقيد ليكن.ميباشد توجه قابل بسيار
دليل است ، كدام نشده رعايت قانون مفاد شود ، ثابت كه هنگامي زيرا نيست ، موجه قبول قابل
اعطاء قانوني اعتبار فعلي ، انكار مورد و اعتبار اقاريرغيرقابل به ميتواند ، قرينه يا
نمايد؟
تعقيب نيز و شكنجه جرم وقوع پيشگيرياز نظارتيبراي سازوكار نوعي كه طرح ماده 6 -ت
.ندارد حقوقي موازين و اصول با مغايرتي و بوده اهميت واجد ميدهد ، ارائه جرم اين متهمين
وارد لطمه قضاييهنيز قوه استقلال به و نميشود محسوب قضايي امور در دخالت سازوكار اين
كه عام ضابطين بر علاوه قانونگذار كه ميشود معلوم ماده اين فحواي از زيرا نميكند ،
گزارش و نظارت كه -نيز خاص ضابط نوعي هستند ، شكنجه جرم متهمينارتكاب تعقيب مكلفبه
در آن كهنمونه است كرده مقرر است حقوقي اثر واجد قانون اجراي حسن ايشاندرخصوص
.ميشود يافت وفور به كيفري قوانين
ضابطينخاص" استبهعنوان بهتر كه"زندانيان با رفتار نحوه بر نظارت شوراي" پيشبيني
و شكنجه اعمال از پيشگيري اساسيدر تضميني شوند ، ناميده"شكنجه ممنوعيت طرح بر نظارت
.ميباشد شكنجه جرم ارتكاب به متهمين تعقيب
حيطهانجام در ماده 6 موضوع خاص ضابطين بودن تعقيب غيرقابل به صراحت كه طرح ماده 7 -ث
تصريح به نياز اصولا و است غيرقابلانكار و بديهي جملهامور از دارد ، ايشان وظايف
اشخاصي يا شخص به امري انجام تكليفيبراي و حق قانون است ممكن زيراچگونه ندارد ،
بنابراين بداند؟ قضايي پيگرد تعقيبو قابل امر ايفاي هنگام به حال عين در و كند اعطاء
نوعي به مقنن ظاهرا.است بلااشكال تعقيب از مصونيت شائبه بردن بين از براي آن حذف
اراده و است بوده مقامات يا و اشخاص برخي سوي از خاص ضابطين وظايف ايفاي در اخلال نگران
.است داشته را وضعيت اين پيشگيرياز
شكنجه منع كيفري اجراي ضمانت مقنن ، توسط كه ميشود پيشنهاد طرح تكميلاين جهت در -ج
رفتارهايخشن ساير و رواني و روحي اذيت ، آزار به اسلامي مجازات ماده 578قانون شرح به
.گردد مزبوراصلاح ماده راستا همين در و يافته تسري غيرانساني موهن و
موذنزادگان حسنعلي
دادگستري وكيل و دانشگاه استاد
قاضي و دادگاه از دادستان و دادسرا استقلال لزوم
با -دادگستري تشكيلات به جدي آسيب بر علاوه كشور قضايي نظام از دادسراها حذف -اشاره
براي كه شهرونداني حقوق به جبرانناپذيري لطمات -آن نسبي كارآمدي و كاركردها به توجه
نويسنده ذيل درنوشته.آورد وارد بودهاند ، بسته اميد دادسراها و دادگاهها به دادخواهي
عنوان به دادستان و دادسراها آن ، براستقلال پيآمدهاي و دادسراها انحلال موضوع نقد با
در -خصوصي و عمومي دعاوي احكام صادركنندگان عنوان به-قضات و دادگاهها العموم ، مدعي
.است كرده تاكيد دادسراها احياي صورت
قضائيه قوه شاهرودي هاشمي آقاي روايت به كه دانست عواملي از يكي بايد را دادسرا انحلال
آنان حقوق تضييع موجب بلكه مردم نارضايتي موجب تنها نه كه نمود ويرانهاي به تبديل را
.است شده
قريب 44 كه -محاكم تقسيم كهن نظم زدن برهم و دادسرا انحلال كه بدانيم اگر است تعجبآور
-بود شده قضائياصلاح مسائل به محاكم برخورد جريان در و آزمايش بوته در كشور اين در سال
يك حتي و گرفته صورت كشور ديوانعالي چشيده گرم و سرد موي سپيد پيران با خواهي نظر بدون
.بودند ناگهاني تغيير اين مخالف بلكه نبودند ، موافق دادسرا انحلال با تنها نه آنان از تن
وتجربه بادانش قضات با افتاده جا قضائي نظام يك انحلال براي كه نميكند باور كسي
انحلال با جدي طور به كشور عالي ديوان قضات كليه زيرا باشد ، نشده مشورت كشور ديوانعالي
.بودهاند مخالف آن جاي به عمومي دادگاههاي تشكيل و دادسرا
در مجازات از مجرماني چه و شدهاند مجازات بيگناهاني چه نيست معلوم سال هشت طي حال
مخصوصا جامعه اصلي و عمده مباحث از يكي دادسرا احياي كهفكر اينك. ماندهاند امان
:ميگويد آلماني فيلسوف آرتورشوپنهاور كه كنيم توجه است ، شده حقوقدانان
:ميگذرند مرحله سه از شوند پذيرفته كه اين براي حقايق همه
به وسرانجام ميگيرند قرار مخالف مورد خشونت با سپس ميشوند ، واقع تمسخر مورد ابتدا
كهتئوري روزهايي در يعني ماست حكايت همان اين ميشوندو پذيرفته بديهي امري عنوان
اكثر ميدادند ، مردم به را سالم و فوري دادرسي نويد و شد مطرح عمومي دادگاههاي
دادسرا سوءانحلال آثار طريق هر به بودند خود رسالت به متعهد كه مسئولين و حقوقدانان
با هم و تمسخر با هم كه دادند هشدار و تذكر ممكن طريق به را عمومي دادگاههاي وتشكيل
و دادسرا احياي ضرورت جبران ، غيرقابل زيانهاي تحمل از پس امروز و شدند روبهرو مخالفت
.است شده پذيرفته مسئولين حتي و ملت براي بديهي امري صورت به عمومي دادگاههاي انحلال
نخست دوبارهكاري از احتراز براي است بهتر شده مطرح دادسرا احياي فكر كه حالا اما
خود كار مبناي را وكلاء كانون و حقوق اساتيد و كشور عالي ديوان قضات با ومشورت جلبنظر
نظري مبناي بر را آن دهيم جاي خود قضايي سيستم در را دادسرا است قرار اگر.دهيم قرار
دادستان زيرا نمائيم ، بنا است موجود پيشرفته كشورهاي در آنچه مطابق و درست
به گيرد ، صورت تجاوزي يا تعدي ملت يا عمومي حقوق به جا هر كه است كسي يامدعيالعموم
تشكيلات اصول قانون ماده 50.ميدهد ارائه را دلايل و كرده شكايت عموم وكيل عنوان
"دارد را جماعت وكيل حكم مدعيالعموم جزايي ، محاكمات در":ميدارد مقرر دادگستري
قضاوت كار كه باشد نهادي جزء نبايد و نميتواند دارد را ملت وكيل حكم كه كسي بنابراين
مدعيان -اداره"ميگويد فوقالذكر ماده 53قانون علت همين به و دارد رابهعهده
ماده صراحت به كه"است شعبه داراي 3 و عدليه وزير فائقه رياست تحت در (دادسراها)عمومي
.ميباشد مجريه قوه جزء خود كه دانسته دادگستري وزير با را دادسرا عاليه رياست مرقوم
كه باشد قوهاي جزء نبايد منطقا دارد را عموم وكيل سمت كه كسي كه است جهت بدان اين
است قضائيه قوه عهده به صرفا قضاوت كار چون دارد ، بنابراين عهده به را قضاوت وظيفه
.است عموم وكيل وظايف از نيز عمومي حقوق به متجاوزين از شكايت
تجاوز و تعدي صورت در است مجريه قوه جزء كه عموم وكيل يا مدعيالعموم يا دادستان لذا
سادهتر عبارتي به.دارد را دلائل ارائه و دادگاه به شكايت طرح وظيفه عموم حقوق به
كه قضائيه قوه عهده به حكم وصدور قضاوت و باشد مجريه قوه عهده به بايد تحقيقات انجام
:ميگويد كه است مورد همين به ناظر هم اسلامي جمهوري اساسي قانون يكم و شصت اصل
شده تشكيل اسلامي موازين طبق بايد كه دادگستري دادگاههاي وسيله به قضائيه قوه اعمال"
الهي حدود اقامه و عدالت اجراي و دادگستري و عمومي حقوق حفظ و دعاوي فصل و حل به
".بپردازد
صدور تا ديگري اقدام هر و جرم كشف و تحقيقات انجام يعني ميباشد اصل اين از خارج آنچه
توسط كه است مجريه قوه صلاحيت در بلكه نيست قضائيه قوه محاكم صلاحيت در كيفرخواست
.شد خواهد انجام دادستان و دادسرا
دادسرا كه نمائيم رعايت كاملا را ضروري امر اين بايد دنيا تمام چون نيز ما بنابراين
.باشند قضائيه قوه تابع دادگاهها فقط و باشند مجريه قوه تابع ودادستان
قرار مخالفت مورد باخشونت وسپس گيريم قرار تمسخر مورد اگر حتي شوپنهاور آرتور قول به
:ميگوئيم گيريم
دست به را مطلوب ونتيجه است غلط مبناي يك داراي فوقالذكر شكل غير در دادسرا احياي
بقاي با كه است اين است خوراهميت در سخت كه ديگري چيز كه اين مضافاآورد نخواهيم
احكام بودن نظر تجديد غيرقابل و محاكم نكردن درجهبندي و موجود بهشكل عمومي دادگاههاي
بر گره بلكه كرد نخواهد حل را موجود مشكل تنها نه دادسرا احياي فرجامخواهي ، مواردي در و
.زد خواهد ديگر گره
.بپنداريم بديهي امري عنوان به را حقيقت اين بايد شوپنهاور قول به كه داريم يقين زيرا
معبدي عبدالرضا
اسلامي مجازات درقانون مشروع دفاع محدوده
حقوقي قواعد جمله از مجرمانه اقدامات برابر در ديگري يا خود از "مشروع دفاع":اشاره
ايران قانونگذار.دارد جرمقرار موجه علل زمره در كه است كيفري قوانين در شده پذيرفته
از يكي توسط زير نوشتار در كه ميداند لازم را شرايطي حصول مشروع دفاع پذيرش براي نيز
.است شده تحليل و تبيين دادگستري محترم قضات
و 62 مواد 61 طي يكم.است شده مدون قسمت دو در اسلامي مجازات قانون در مشروع دفاع قاعده
عليه جرايم" مبحث در مواد 625الي 630 طي دوم قسمت و "جزايي مسئوليت حدود" مبحث در
."اطفال و اشخاص
يا و ناموس يا و عرض يا نفس از دفاع مقام در هركس" اسلامي مجازات قانون ماده 61 موجب به
خطر يا و فعلي تجاوز هرگونه برابر در ديگري يا خود تن آزادي يا و ديگري يا خود مال
مجازات و تعقيب قابل زير شرايط اجتماع صورت در باشد جرم كه دهد انجام عملي قريبالوقوع
.نباشد لازم حد از بيش ارتكابي عمل -باشد20 متناسب خطر و تجاوز با دفاع -بود1 نخواهد
رفع در مذكور قواي مداخله يا و نباشد ممكن عملا وقت فوت بدون دولتي قواي به توسل -3
".نشود واقع موثر خطر و تجاوز
براي خوف -الف:كه است صادق مواقعي در دفاع":ميدارد اشعار نيز مذكور قانون ماده 627
-ج باشد حمله با متناسب دفاع -ب.باشد معقول قرائن به مستند مال يا ناموس يا عرض يا نفس
".نباشد ميسر نجات براي آسانتري وسيله هرگونه يا دولتي قواي به توسل
مشروع دفاع كه ميشود استنباط چنين شده ذكر قانوني مواد مجموع در تدقيق و مطالعه از
تهديد مورد يا شخص و باشد نيافته تحقق كامل صورت به جرمي هنوز كه است تصور قابل هنگامي
.باشد داشته قرار آن وقوع اوليه مراحل در يا باشد جرمي قريبالوقوع خطر و
وي كردن متوقف و مشهود جرم فاعل شدن متواري از جلوگيري براي كه فردي عمل آيا ببينيم حال
برسد قتل به احيانا يا شده مصدوم فرار حال در مجرم و ميكند فيزيكي اقدامي به مبادرت
نظر در را فرضي مساله ، شدن روشن براي نه؟ يا ميشود محسوب مشروع دفاع مصاديق از
به عمل و توقف جاي به لكن ميكند تصادف فردي با نقليهاي وسيله راننده كه ميگيريم
يا ميشود ، متواري تصادف صحنه از بلافاصله -مصدوم به كمك يعني -خود قانوني وظيفه
فرد چنانچه حال.ميكند فرار سرعت با و ميكند قاپي كيف به مبادرت بزهكاري موتورسوار
نقليه وسيله توسط و نمايد تعقيب را متواري مجرم بوده ، جرم اين وقوع بر ناظر كه ثالثي
به نمايد متوقف را وي خشونت ، با ديگري ابزار توسط يا بزند وي به ضربهاي عامدا خود
كه فرد اين اقدام آيا برسد قتل به يا و شود مصدوم و مضروب فرار حال در مجرم كه طوري
باشد؟ مشروع دفاع قاعده مشمول ميتواند شده قتل يا جرح و ضرب مرتكب
از نميتوان را فرض اين ميرسد نظر به آمد عمل به مشروع دفاع از كه مختصري تعريف با
افتاده اتفاق كامل صورت به عليه مجني بر جرم فرض اين در زيرا.دانست مشروع دفاع مصاديق
و تعقيب وظيفه مقررات طبق قانون مامورين پس اين از استو يافته خاتمه و شده محقق و
و ميباشد قريبالوقوع تهديد ، و خطر مشروع ، دفاع در كه حالي دردارند را مجرم دستگيري
ضرب و حمله جز به -تهديد و خطر از فرار حتي -راهي هيچ خود از دفاع براي تهاجم مورد شخص
.ندارد مهاجم ، به نسبت جرح و
جرائم مصاديق از گرفته صورت كه جرحي و ضرب يا و قتل كه است اين ميشود مطرح كه سوالي
لكن نيست شكي داشته فرار حال در شخص بر را فعل انجام قصد فاعل اينكه در نه؟ يا است عمدي
با لذا.است نداشته را شخص قتل يا شدن مصدوم يعني عمل نتيجه حصول قصد وي كه است بديهي
قتل اسلامي ، مجازات قانون و 271 مواد206 از كدام هر در مذكور سهگانه تعاريف به توجه
مجازاتهاي يا كرد ، محكوم قصاص به را فاعل و دانست عمدي نميتوان را آمده پيش جرح يا
بايد النهايه نمود ، اعمال وي بر را شده ذكر قانون ماده 614 و ماده 269 تبصره 2 در مقرر
مجازات قانون ماده 295 ب بند در مقرر حكم موجب به كه نمود تلقي شبهعمد را عمل اين
ذكر قانون ماده 22 بند 3 در مقرر حكم چونشد خواهد محكوم ديه پرداخت به فاعل اسلامي ،
داشتن لذا ميباشد ، بازدارنده و تعزيري مجازاتهاي بر ناظر -مجازات تخفيف يعني -شده
لازم بحث تكمله عنوان به.بود نخواهد ديه مجازات تخفيف براي موجبي شرافتمندانه انگيزه
شود مادي خسارت يا و بدني صدمه متحمل خود عمل ، انجام هنگام در فرد چنانچه است ذكر به
نميتواند اقدام قاعده براساس دهد ، انجام وي عليه اقدامي فرار حال در مجرم اينكه بدون
.كند مطالبه را خود خسارت جبران يا ديه
دادگستري قاضي -متولي احمد
پيشرفته تجهيزات از بهرهمندي وجود با
نيست شخصيها لباس كمك نيازمند نيرويانتظامي
اختيار در كه كارآمدي انساني نيروي و پيشرفته تجهيزات با انتظامي نيروي:اجتماعي گروه
.نيست خود ماموريتهاي در نيرويي هيچ كمك نيازمند دارد
پاسخ در و خبرنگاران جمع در ديروز ظهر از پيش ناجا اطلاعرساني مركز رئيس ذاكري سردار
به موسوم افراد با نيروها اين ارتباط نوع پيرامون رسانهها نمايندگان مكرر پرسشهاي به
در و ميگيرد كمك بسيج از ماموريتها برخي در اگرچه نيرو اين:گفت همچنين شخصي لباس
دستور به اما ميكنند تن بر شخصي لباس امنيتي نظر از انتظامي نيروهاي برخي مواردي
كند ، شناسايي كارت تقاضاي افراد اين از شرايطي هر در شهروندي هر انتظامي نيروي فرماندهي
.است خود هويت كارت ارائه به موظف ما مامور
به روزنامهنگاران از برخي تازگي به اينكه به اشاره با گفتوگو اين از ديگري بخش در وي
عمل قانون مجري عنوان به انتظامي نيروي:گفت شدهاند احضار نيرو اين اماكن اداره
به بخواهد روزنامهنگاري از كه نميداند متصور خود براي را حقي چنين بهتنهايي و ميكند
.شود حاضر نيرو اين اماكن اداره در كتبي يا و تلفني صورت
پرونده با رابطه در روزنامهنگاران اخير احضار دارم اطلاع كه جايي تا بنده:افزود وي
.است پورزند سيامك
اين:كرد تاكيد و خواند انتظامي نيروي مهم اهداف از را جرم وقوع از پيشگيري ذاكري سردار
.است كشور در جنايت و جرم وقوع از جلوگيري درصدد گسترده برنامهريزيهاي با نيرو
عروسكي ، تئاترهاي و نمايشها اجراي سريالها ، ساخت كودكان ، براي آموزشي سرمايهگذاري وي
ديگر از را نوجوانان و كودكان براي موسيقي نوارهاي تكثير و آموزشي كتابهاي انتشار
جوانان و كودكان آشنايي نيز و آموزشي و فكري سطح افزايش براي انتظامي نيروي برنامههاي
نيروي و پيشرفته و مناسب تجهيزات داشتن با ويژه گشتهاي:گفت و دانست پليس عملكرد با
.هستند شهروندان به كمك آماده كشور شهر كلان ده در ديده آموزش و كارآمد اضافي
معتادان با برخورد:افزود و كرد اعلام گشت را 65 تهران شهر در حاضر گشتيهاي تعداد وي
.است شده اضافه گشتيها اين ماموريت به نيز
انتظامي نيروي:گفت و كرد تكذيب را ويژه گشتيهاي ماموران بودن خارجي شايعه ذاكري سردار
هيچ است برخوردار كارآمد و جوان انساني نيروي از كه شرايطي در ايران اسلامي جمهوري
.ندارد خارجي نيروهاي به احتياجي
را ويژه گشتيهاي عملكرد درباره مردم از دانشجويان افكارسنجي مركز نظرسنجي همچنين وي
براي و باره اين در بايد انتظامي نيروي عمومي روابط:گفت و كرد ارزيابي مثبت
نيروي مثبت عملكرد از دشمنان سوءاستفاده و شايعات از جلوگيري و بهتر اطلاعرساني
.كنند بيشتر را مردم و رسانهها با خود همكاري و تعامل انتظامي
اسلامي انقلاب مجاهدين سازمان بيانيه
بوش جورج اخير بيانيه درباره
بوشرئيس جورج اخير بيانيه شنبه سه روز ايران اسلامي مجاهدينانقلاب سازمان
پايه بر سياسي بازدارندگي طرح توفيق رانشانه ايران مورد در آمريكا جمهوري
.خواند عدالت و صلح براي جهاني ائتلاف
هر بوش جورج اخير بيانيه اساس ، اين بر:است آمده بيانيه اين ايرنا ، در گزارش به
بازدارندگي طرح توفيق نشانه اما است ، ما نظر از مواضعنامطلوب حاويبرخي چند
.است عدالت و صلح براي جهاني ائتلاف پايه بر سياسي
در احتمالي تغيير و آمريكا رئيسجمهوري اخير سياسي ، بيانيه تشكل اين عقيده به
اين بيانگر نظامي جاي به سياسي راهبرد جايگزيني و ايران به نسبت دولت موضعآن
شرايط از خردمندانه استفاده و مدبرانه سياستهاي اتخاذ با كه است واقعيت
.كرد سياستهايواقعبينانه ازاتخاذ ناگزير را آمريكا ميتوان بينالمللي ،
وتحولات شرايط از ماندن عقب و فاز تاخير از حاكي مواضعي شده ، اتخاذ ياد بيانيه
سپاه به منتسب بيانيهاخير منظر ، اين از و ندانسته نظامي چنين شايسته را سياسي
.است تاملخوانده قابل را اسلامي انقلاب پاسداران
را آمريكا رئيسجمهوري اخير بيانيه اگر حتي:است كرده تاكيد سياسي تشكل اين
مصونسازي كه داشت اذعان بايد هم باز نكنيم ، ارزيابي آمريكا روش تغيير بر حمل
و سياستها از اتخاذمجموعهاي طريق از تنها آمريكا برابر در داخلي عمومي افكار
و مشاركت حق دانستن محترم قانوني ، و مشروع آزاديهاي تضمين جهت در اقدامات
و غيرقانوني تضييقات رفع خويش ، امور اداره در عمومي آگاهانه و نهادينه نظارت
و محاكمه مطبوعات ، گسترده توقيف نظير پرهزينهاي و خطا روندهاي به دادن پايان
مشكلات كاهش نيز و سياسي فعالان و روزنامهنگاران نويسندگان ، حبس و بازداشت
و سرخوردگيها و بياعتماديها و ها نارضايتي كاهش نتيجه ، در و معيشتي و اقتصادي
امكان ملت ميان در آينده به اميد احساس و ملي مشاركت و همبستگي روح افزايش
.است پذير
عنوان خرداد 76 دوم حماسه را اقدامي چنين نمونه اسلامي انقلاب مجاهدين سازمان
اعتقاد سازمان اين.كرد مقطعمنتفي آن در حداقل را آمريكا كهتهديد است كرده
و مقتدرانه حضوري توان مي كه است داخل در اقداماتي چنين به اتكا با:دارد
رفتاري و جديد راهبرد در نظر تجديد به را آمريكا و داشت جهاني سطح در تاثيرگذار
.ساخت قانع باثبات و سالار مردم مقتدر ، مستقل ، نظام يك خور در
متقابلا و مستحكم جهان در را خويش موقعيت آمريكا زمان هر:ميدهد توضيح بيانيه
و كرده اتخاذ خصمانهتري و مواضعخشنتر يافته ، ضعيف را ايران بينالمللي وجهه
رفته پيش نظامي تهديد و زور به توسل تا اقتصادي و سياسي فشارهاي از مسير اين در
سياستهاي اتخاذ با است توانسته ايران اسلامي جمهوري نيز زمان هر و است
و مردم مشاركت ضريب بر نيز درون در و بخشد ارتقاء را خود جهاني موقعيت خردمندانه ،
اعتراف به ملزم را خود فروپاشي ، و سرنگوني از نااميد بيفزايد ، نظام مردمي مشروعيت
استراتژي طرحاست يافته آن با حقوق برابر مواجههاي و نظام موجوديت به
هرگونه زمينه ازبينبردن بر تاكيد و طلبان اصلاح سوي از سياسي بازدارندگي
مبني ايران رئيسجمهوري تاثيرگذار و مهم شعار در كه ايران عليه آمريكا بهانهجويي
و اعتراضات دامنه بر يافت ، تجلي جنگ براي ائتلاف برابر در صلح براي ائتلاف بر
قدرت و افزود آمريكا رئيسجمهوري سخنان به نسبت بينالمللي منفي واكنشهاي
افزايش وي مواضعجنگطلبانه با مخالفت براي را روسيه و ژاپن اروپايي ، دولتهاي
كارآمدي مزبور ، واكنشهاي و ديپلماتيك اقدامات مجموعه:ميافزايد تشكل اين.داد
با بينالمللي همراهي امكان و ايران چون كشورهايي عليه زور به توسل استراتژي
رويكردهاي و نگرشها تقويت براي را زمينه و برد سئوال زير شدت به را آمريكا دولت
.آورد فراهم آمريكا حاكمه هيات ميان در سياسي
بازتاب
!كنيم شكايت كي به كي از
لباس فرد آن از شرايط هر در شهروندي اگر انتظامي ، نيروي رساني مركزاطلاع رئيس گفته به
بيگمان.دهد نشان را خود شناسايي كارت است موظف فرد آن كرد شناسايي كارت درخواست شخصي
كه است شده كمترمشاهده تاكنون اما است اسلامپسندانه و قانوني روش يك برخورد ، شيوه اين
هويت يا شناسايي كارت درخواست نشان و نام بدون يونيفورم با انتظامي نيروهاي از شهروندان
پاسخ منطقي درخواست اين به اسلامي جمهوري پليس پسنديده و مناسب رفتاري با آنها و بكنند
.بدهند روشن
از نفر دو قبل چندي باشند داشته خاطر به انتظامي نيروي محترم مسئولان اگر حال اين با
شناسايي كارت تقاضاي شخصي لباس افراد با مواجهه در اسلامي شوراي مجلس رئيسه هيات اعضاي
خاص وضعيت همان در ميتوانند چگونه عادي شهروندان حالا آمد ، پيش وضعيت آن كه بودند كرده
!بكنند هويت كارت درخواست لباسشخصيها از
كند ممانعت هويت كارت ارائه از مشخص عنوان بدون "شخصي لباس" وقتي نيست معلوم همچنين
كنند؟ شكايت شخصي لباس آن از شهروندان چگونه
توجه و مردم براي مسائل دقيق تبيين با انتظامي نيروي دلسوز مسئولان اميدواريم خاتمه در
شهروندان امنيت و آرامش براي را بخشي اطمينان روشهاي ، دلسوزانه هاي انتقاد به بيشتر
.دهند ارائه
اميري محمد
مهرماه مركز 26 وكلاي كانون ورودي آزمون
ميشود برگزار
برگزار جاري سال مهر تاريخ 26 در مركز دادگستري وكلاي كانون ورودي آزمون:اجتماعي گروه
.ميشود
وكلاي كانون هياتمديره ديروز جلسه در ايران دانشجويان خبرگزاري حقوقي خبرنگار گزارش به
از نفر آزمون 1200 اين در و شد مشخص وكلا كانون ورودي آزمون برگزاري زمان دادگستري ،
آگهي همچنين.ميشوند جذب آن تابع استانهاي و تهران استان در كارآموزي براي داوطلبان
سنجش سازمان عهده بر كلا آزمون برگزاري و شد خواهد درج سنجش پيك در بهزودي آزمون
.است شده گذاشته
|