شده گم لبخندهاي
غيرقانوني مهاجرت
راديو با آشتيهنديها
عشق روزگاري روزي
شده گم لبخندهاي
شناسي آسيب
هاشمي اكبر
يگيرد قرار الشعاع تحت اميد و نميكنند رشد سالم انسانهاي ندارد وجود شادي كه جوامعي در
ندارد وجود ديگر برانگيزاننده و نيروزا و عشقزا انرژي ميميرد فرو اميد كه هنگامي و
ميرود خمودگي كمكمروبه مولد نيروي رو اين از
پنج تا ببندم شرط هستم حاضر گفت و كرد راننده به رو مسافر مردباخت را شرط تاكسي راننده
اين تاكسي راننده اما.بخندد و باشد شاد كه ديد نخواهي را رهگذران از نفر يك بعدي ايستگاه
و نگيرد كرايهاي تاكسي راننده نخنديد كسي اگر شد قرار و كردند شرطبندي.نداشت قبول را حرف
.بپردازد كرايه بيشتر برابر سه مسافر مرد خنديد كسي اگر
خط و افتاده گونههاي با شدم ، چهرههايي متوجه ميگذشت رهگذران تك تك كنار از ماشين وقتي
.داشتند دل در بزرگ غمي گويي نميزدند ، برق كه چشمهايي و صورت بالاي چين عميق هاي
اين ميگويد و است مخالف حرف اين با دولتي سازمان يك كارمند و دانشجو "حيدري نسترن" اما
درس كلاسهاي به سري اگر شما هستند ، شادي مردم ما مردم":ميگويد وي.است بوده اتفاقي مسئله
كارهايي يا ميزنند حرفهايي گاهي بچهها خانوادهها ، در حتي يا بزنيد خوابگاهها يا و
است فرد به منحصر و ظريف بسيار ميكني دقت خوب وقتي كه ميكنند تعريف لطيفههايي يا ميكنند
دارد ديگري نظر نسترن دوست اما "باشد داشته توانايي چنين ميتواند ايراني روحيه يك فقط و
:ميگويد او
يا و خوشخنده اما بگوييم لطيفه خوب ما شايد دارد فرق گفتن لطيفه با شادي ميكنم فكر من"
كشور يا غربي كشور يك فرودگاه وارد كه فهميد ميتوان هنگامي را تفاوت اين و نيستيم شاداب
استقبال شما از لبخند با كه را كشور آن گمرك مامور رفتار نوع وقتي شويم "كره" مثل شرقي آسياي
.شد خواهيد تفاوت اين متوجه آنگاه كنيد مقايسه ايران گمرك ماموران عبوس و خشك رفتار با ميكند
يا و هستند خواب گرفتهانديا و خسته همه چهرهها تهران مترو و اتوبوسها داخل در حتي
در هم اگر.پيچيدهاند خود پيله در مطلق سكوت در و شدهاند خيره نامعلوم نقطهاي به اينكه
جوانان گويي ميكنند نگاه و برگشته تعجب با همه بخندند جواني دختران يا پسران اتوبوس انتهاي
.انجامدادهاند مذمومي عمل
او روان و آدمي درون از كه است مثبت هيجاني عمل يك شادي و خنده گرچه معتقدند كارشناسان
آنها و داده جهت و سو و سمت هيجانها اين به كه هستند بيروني عوامل اين اما ميگيرد سرچشمه
عكسالعمل اين ميشوند فرد شادي يا و غمگيني موجب و كرده تبديل منفي يا مثبت عكسالعمل به را
خيس نم بزنيم ورق را تاريخ اگرباشد داشته ملت يك فرهنگ و تاريخ در ريشه ميتواند حتي
و كرد حس ميتوان را شده ريخته امروز به تا باستان دوران از سهراب و سياووش براي كه اشكهايي
.ديد
و حزنانگيز و كند ريتم.است ازلي غم اين ساله هزاران مركب خود ما موسيقي و عرفان و ادبيات
تاريخ طول در همواره كه ديگر بسيار غمهاي و عشق غم و فراق غم و هجران غم در شعر بيت هزاران
اندوه و حزن و غم با باشند مانوس شادي با آنكه از بيش سامان اين مردم.شدهاند تقديس
.بودهاند همپياله
كوچه شادحتي ترانههاي و شاعران بهاريههاي و سماع و دستافشانيها نميتوان طرفي از گرچه
مردم گفت بتوان هم شايد و انگاشت ناديده را سامان اين مذهبي و ملي باستاني جشنهاي و بازاري
شوخطبعي و شادي از دست نبرد ميدان در زندگي و مرگ هنگامه در حتي شرايط سختترين در ما
.است عراق و ايران جنگ سال مكتوبات 8 سخن اين گواه و برنميدارند
برادر شدي نوراني"
بودم حمام تازه
را ما محفل كردي روشن
.ميكشد زبانه پشتسرم از كه است جهنم آتش -
برادر ميزني نوربالا
نيست چيزي پريده ، رنگم -
بچهها پاي و دست كردن لگد حين در را عبارت اين) نبيند خدا جز به كه جايي به آدمي رسد
(.ميگفتند
"تيروتركش جز بخور چيز همه گفته دكتر
و آزاده و اسير و جانباز هزاران و شهيد ميليون يك از بيش.آورد بار به را تلخي نتايج جنگ
غصههايشان قصه كه داغداري خانواده هزاران و بيخانمان مهاجران و شده ويران شهرهاي و خانهها
براي مردم سازندگي دوران آغاز با جنگ پايان از پس.است نرسيده پايان به هنوز سال از 8 پس حتي
شهرنشيني و شهرسازي و پرداختند مضاعف تلاش و كار به كشور آباداني و خود زندگي وضعيت بهبود
شهري زندگي عوارض آن تبع به و سربرافراشتند ديگر پس از يكي برجها و گرفت خود به بيشتري شتاب
مانده ، زمين بر مطالبات تحقق دوران آغاز و زمان گذشت با و كرد پيدا نمود پيش از بيش نيز
و كرد پيدا گسترش جامعه مختلف سطوح در و شد اضافه اقتصادي مشكلات به نيز سياسي درگيريهاي
مخالف اقليت سنگاندازي با ديگري از پس يكي راهها وقتي اما آورد ميدان به را جامعه طبقات
در را جوانان و مردم كشور آينده به نااميدي و ياس شد انباشته هم روي بر مردم مطالبات و مسدود
.كرد غرق خود
حال در جامعهشناسان و روانشناسان براي ايراني جامعه امروز دنياي در ياس اينكه ديگر نكته
سوي از اجتماعي بحرانهاي در مداخله مركز سه تهران در فقط اكنون هم.هنجاراست به شدن تبديل
روانشناسان و پزشكان تا شدهاند تشكيل اجتماعي اورژانس مراكز عنوان به بهزيستي ، سازمان
جدي معرض در را آنها و كرده خود گرفتار را تهران مردم كه باشند روحي بحرانهاي پاسخگوي
بين در خمودگي اين عوامل و علل:ميگويد روانشناس صادقي.است داده قرار اجتماعي آسيبهاي
.دارد بستگي عامل چند به مردم
فعاليتهاي و مالي و مادي درگيريهاي است معتقد و ميدهد قرار صدر در را اقتصادي مسائل او
.است كرده سلب آنان از را شادي و فراغت اوقات و كرده خسته را آدمها شيفته چند و زمانه چند
شاديآفريني براي هم جايي ما مردم گفت بايد گرچه است فراغت اوقات زمان در شادي هنگامه كه چرا
ميكنند استراحت مردم جمعهها و پنجشنبهها حتي ندارند هم فرصت طرفي از و ندارند آن بروز و
.بگذرانند خوش و باشند شاد آنكه نه كنند كار خوب را بعد هفته تا
مردم بردن لذت و تفريح از شفافي تعريف آنها كه است معتقد كشور كلان برنامهريزان درباره وي
فرهنگي اردوي يا فرهنگي اردوي ميشود نوشته كه فراغتي اوقات برنامههاي تبليغات ، در و ندارند
كشورهاي در كه حالي در.ندارد وجود افراد تفريح براي مستقل صورت به هيچگاه ;آموزشي - علمي -
و باشد شاد بخواهد كه وقت هر ميتواند شهروند يك و دارد وجود شادي براي خاصي مكانهاي غربي
براي زمينهاي شادي رسيدهاند نتيجه اين به برنامهريزان و حاكم نظام و سيستم.بگذراند خوش
.است جامعه و فرد خرسندي و تعالي و رشد
فضاي كه چرا برود بين از مستمر زيستن شاد كه شده باعث فرهنگي مسئله:ميافزايد صادقي دكتر
از بهرهبرداري لازمه كه افراد فردي حقوق پاركها در مثلانيست آماده منظور اين براي جامعه
و ميكنند تعرض يكديگر اوليه حقوق به مردم و نميشود رعايت چندان است لذتبخش فراغت اوقات
امنيت نشود رعايت افراد حقوق كه هنگامي و..موارد ديگر و هوا آلودگي و صوتي آلودگي همچنين
.ندارد وجود بودن شاد امكان نگيرد شكل رواني امنيت وقتي و ميرود بين از رواني
و ندارد وجود مردم بودن شاد براي تلاش ما جامعه در است معتقد نيز باليني روانشناس سلگي محمد
.است بودن غمگين و گريستن در ما بيشتر تخصص
ميشود ، پر تلويزيون طريق از جوانان بخصوص و مردم فراغت از دقيقه ميدهند 45 نشان آمارها
برنامههاي:دارد مردم كردن شاد در سهمي چه تلويزيون پرسيد بايد روز ، شبانه در ساعت يعني 6
.هستند شاد روحيهاي فاقد حدودي تا حتي و خنثي عاطفي لحاظ به تلويزيون
گفتن لطيفه با شادي.ميشود تلقي جامعه ارزشهاي خلاف امروز كردن ، شادي گفت بتوان شايد
گذشته روزگاران در جمعي دسته بازيهاي.باشند داشته رواني آرامش بايد مردم.نميشود ايجاد
از ديگر است يافته افزايش جامعه در فردگرايي كه مرور به.داشت مردم كردن شاد در عمدهاي سهم
اميد كه حالي در است ، يافته كاهش ما جامعه در آينده به اميد.نيست خبري هم بازيها نوع اين
عواملي از نيز نفس به اعتماد كاهش.نيستند اميدوار روشني آينده به ما جوانان و است نشاطآور
اين ميتواند ورزشي و متنوع رنگهاي با لباسهايي پوشيدنكرد اشاره آن به ميتوان كه است
.ببرد بين از را كرختي
كاهش آن در تكنولوژي و علم پيشرفت هستند غمگين جامعهاي مردم وقتي ميدهد نشان تحقيقات
.مييابد
وي.دارد تاثير افراد خمودگي در هم زندگي محل جغرافياي و تغذيه است معتقد نيز خلدون ابن
ميكنند پيدا دست سريع شادي به و برخوردارند بيشتري انبساط از روي اين از سياهان:مينويسد
...است يافته استيلا آنان وجود اصل بر و آنان مزاج بر گرما و ميبرند سر به گرم اقليم در كه
و غم جيب به سر پيوسته ميبرند ، سر به سرد كوهستانهاي در..كه فارسي مردم كه حالي در
طوري به است ، صادق جا همه در وضع اين.ميكنند زيادهروي كار فرجام انديشه در و دارند اندوه
آدمي اخلاق در هوا كيفيات كه ديد خواهيم شود تحقيق و جستوجو شهرها و اقاليم تمام در اگر كه
مسكن ، همچون مسائلي كردن حل مشغول جامعه يك نخبگان و دانشجويان ذهن كه هنگامي.ميبخشد تاثير
وجود علمي پيشرفت براي انتظاري چندان است...و.فرزندان تحصيلات و زندگي هزينههاي اشتغال ،
معرض در خانواده آن تبع به ميافتد مخاطره به جامعه افراد رواني سلامت و بهداشت وقتي.ندارد
.ميشود اجتماعي مسئله به تبديل طلاق پديده شد سست كه خانواده بنيان.ميگيرد قرار آسيب
.طلاقند بچههاي محصول فراري دختران و معتادان تعداد بيشترين ميدهند نشان آمارها
دارو ، صرف هزينهها و آمده پايين ملي سرانه ناخالص توليد در انساني نيروي سهم رو اين از
نباشد شاد كه ملتي":ميگويد اجتماعي روانشناس سلگي محمد.شد خواهد بيمارستانها و درمان
از را معقول دفاع و نفس به اعتماد و اقتدار و خودبسندگي احساس ندارد ، وجود ابراز و دفاع توان
فيزيكي صورت به معمولا و نيست معقول واكنشهايش و آمده پايين تحريكش آستانه ميدهد ، دست
ندارد وجود شادي كه جوامعي در ".ميشود منتهي شورش نوعي به نهايتا و ميكند پيدا بروز
ميميرد فرو اميد كه هنگامي و ميگيرد قرار الشعاع تحت اميد و نميكنند رشد سالم انسانهاي
خمودگي روبه كم كم مولد نيروي و ندارد وجود ديگر برانگيزاننده و نيروزا و عشقزا انرژي
غمگين چهرههاي به هنوز ميروم بالا سختي به را جردن خيابان سراشيبي كه حالي در.ميرود
لب بر لبخند كه حالي در بلند صداي با جوان پسركاني ميآيد صدايي سر پشت از كه ميانديشم مردم
:ميزنند فرياد خنده با ميگذرند كنارم از وقتي ميكنند زمزمه را ترانهاي جمعي دسته دارند
.تو خاطر به فقط
غيرقانوني مهاجرت
.است حالت اين در مهاجران شمار دقيق تعيين دارد ، وجود غيرقانوني مهاجرت درباره كه ديگري مشكل
ميليون را 3 اروپا اتحاديه در حاضر فعلي غيرقانوني مهاجران شمار مهاجرت بينالمللي سازمان
تعداد.است بوده ميليون از 2 كمتر رقم اين سال 1991 در كه حالي در ميزند ، تخمين نفر
آوردن دست به براي شده ياد سازمان.ميشود ارزيابي نفر هزار حدود 500 فرانسه در غيرقانونيها
شاخص دو از ارقام ، اين آوردن دست به براي شده ياد سازمان.ميشود ارزيابي نفر هزار اين 500
به OECD اماديگر كشورهاي از دريافتي اطلاعات و مرزها سر پرسوجوهاي:ميگيرد بهره
شيوههاي و ارقام كار اين براي":ميگويد OECD آمار كارشناس يك.ميپردازد كلي گمانهزني
در بارها كه كردههايي وطن ترك مثال بهعنوان.گرفت اختيار در بايد را متعددي تخمينزني
اغراق غيرقانوني مهاجران شمار مورد در همواره.بيايند حساب به نبايد ميشوند ، ديپورت مرزها
".ميشود
ميگيرند بهره بخش مشاهدات از غيرقانوني مهاجرت به مربوط مسايل كارشناسان حالت ، بهترين در
مهاجران مجموع در ،(OECD) اقتصادي همكاري و توسعه سازمان.است تكميلي اطلاعات مستلزم خودش كه
ميزبان كشور وارد قانوني شكل به كه مهاجراني _ميكند1 طبقهبندي دسته چهار در را غيرقانوني
مهاجراني _2;ميدهند انجام غيرقانوني فعاليت اما ندارند ، يا دارند اقامت اجازه و ميشوند ،
كه مهاجراني _3;ندارند هم فعاليتي اما است ، غيرقانوني اقامتشان ميشوند ، وارد قانوني كه
;نميدهند يا ميدهند انجام غيرقانوني كار و ندارند ، هم اقامت اجازه ميشوند ، وارد غيرقانوني
در.ميكنند قانوني كار و گرفتهاند اقامت اجازه شدهاند ، وارد غيرقانوني كه مهاجراني _4
دارد ، اهميت آنچه.نيست غيرقانوني مهاجران تعداد اصلي مسئله":ميخوانيم OECD گزارش همان
اتفاقي غيرقانوني ، مهاجرت (..) است غيرقانوني مهاجرت بازتوليد مكانيسمهاي و ويژگيها
بستر در كه است اجتنابناپذير پديده يك مهاجرت اينگونه.نيست تجديد غيرقابل و استثنايي
".است شده تشديد قومي بين مناقشات و اقتصادي مبادلات جهانيسازي ،
غيرقانوني مهاجرت راههاي
كمك به ميشوند ، اروپا وارد آنها از نفر هزار حدود 500 سالانه كه غيرقانوني مهاجران
.شد خواهد پرداخته آنها به ادامه در كه ميشوند سبز قاره وارد مسير پنج از مافيايي سازمانهاي
مورد كه كوچكي كشتيهاي] پاترا با همگي غيرقانوني ، مهاجران ميكنند فكر اسپانياييها
ممكن اگرچه.نيست اينگونه اما ;ميآيند اسپانيا به [ميگيرد قرار غيرقانوني مهاجران استفاده
اسپانيا به شكل اين به غيرقانوني مهاجران همه اما بياورند ، غيرقانوني مهاجر پاتراها همه است
سه رواديد و قانوني مدارك با و هواپيما با آنها اغلب.نميشوند وارد اروپا به نتيجه در و
امتيازات از استفاده با ادامه در و مينهند قدم ديگر اروپايي كشور يك يا اسپانيا به ماهه
اروپا پليس اداره گزارش بنابر.ميسازند طولاني را اروپا در اقامتشان شنگن ، كنوانسيون
پنج از يكي از آنها ;ميگذارند اروپا خاك به پا جديد غيرقانوني مهاجر هرساله 500 ،(يوروپل)
ويژه عمليات يك يوروپل گذشته ، آوريل اوايل درميكنند عبور غيرقانوني مهاجران اصلي مسير
كمتر طيرسانيد انجام به اروپايي فرودگاه در 17 است ، مشهور RIO اسم به كه را مهاجرت كنترل
كردند ، دستگير اروپايي بزرگ فرودگاه در 10 را غيرقانوني مهاجر يوروپل ، 410 ماموران روز ، سه از
مهاجران شمار اساس اين بر ;باراخاس به موسوم ، مادريد فرودگاه در را نفر جمله 43 از
نفر به 5200 ميشوند ، اروپا وارد باراخاس فرودگاه طريق از سال يك طول در كه غيرقانونياي
.ندارند غيرقانوني شرايط ورود هنگام به افراد اين از بسياري كه است پرمسلم البته ;ميشود بالغ
.ميدانند اين از بيش را غيرقانوني وروديهاي شمار مهاجرت اداره ماموران احوال اين همه با
با قانوني بهطور كه را كساني نميتواناست غيرممكن تقريبا موضوع اين دانستن نفر؟ چند اما
مقامات.گرفت كنترل تحت ميكنند ، ترك را آنجا بعد و ميشوند اروپا وارد سهماهه رواديد
نفر هزار حدود 200 ميكنند ، زندگي اسپانيا در غيرقانوني بهطور كه را كساني شمار اسپانيايي
الزاما است ممكن كه] غيرقانوني مهاجر هزار ساله 500 هر يوروپل ، گفته به و مينمايند اعلام
گزارشهاي براساس.ميشوند كهن قاره وارد [نباشد غيرقانوني كارشان اروپا به ورود مرحله در
عضو كشور پليسهاي 15 كه RIO عمليات از برگرفته گزارشات همچنين اسپانيا ، مهاجرت سرويس
مبدا براساس اروپا خاك به مهاجران ورود اصلي مسير پنج دادهاند ، انجام اروپا اتحاديه
:است شرح اين به حركتشان
مغربيتبارها _1
تنگه در غيرقانوني مهاجر گذشته 14405 سال.هستند پاتراها مشتريان اصليترين اينها
و ميآيند اسپانيا در Ceuta سوي به مفرف در تانژه از عموما آنها.شدند شناسايي جبلالطارق
دو مناقشه محل فعلا كه مغرب در اسپانيا مالكيت تحت محدوده ديگر] ميروند مليلا به نيز گاهي
و ميپيوندند انسان قاچاق شبكههاي به شده ياد مقاصد به رسيدن از بعد آنها [م.هست هم كشور
اسپانيا به تفريحي و ماهيگيري قايقهاي يا مسافربري كشتيهاي يا پاترا ، با آنها طريق از
آفريقاي شهر دو در استفاده مورد پيشگيرانه تمهيدات و تنگه در شديد كنترلهاي.ميشوند منتقل
داده سوق ميشود ، منتهي قناري جزاير به كه العيون سواحل سوي به را مافيايي گروههاي شمالي ،
آفريقاي از ترتيب اين به غيرقانوني مهاجر مارس 2002 ، 5060 اول و ژانويه 2001 اول بين.است
.رسيدهاند اسپانيا به صحرا جنوب
صحرا جنوب آفريقاييهاي _2
اين مسير اوليندارد وجود اروپا سوي به تومبوكوتو جنوب در واقع كشورهاي از متفاوتي مسيرهاي
يا تانژه اصيله ، لاراش ، به آنجا از آمد ، مراكش در كازابلانكا تا هواپيما با ميتوان كه است
ديگر مسير.رسيد اروپا و اسپانيا به قناري جزاير يا Ceuta طريق از بالاخره تا رفت كاستيهخوس
اخير ، كشور دو در.ميرسد مراكش به آنجا از و الجزاير به ميشود ، آغاز نيجريه يا مالي از
شدن سوار سوم راه.ميكنند ايفا را ترانزيت نقش (مراكش در) اوجده و (الجزاير) Maghina شهرهاي
چهار همچنين يوروپل.فعالند عاج ساحل و نيجريه ليبريا ، سنگال ، بنادر در كه است كشتيهايي به
ميلان و آمستردام زوريخ ، شهرهاي به لاگوس پروازهاي يكي.ميگيرد خاص كنترل تحت را هوايي مسير
از كه پروازهايي ديگري.ميشوند پراكنده اروپا سراسر در غيرقانوني مهاجران شهرها اين از كه
بالاخره و دوبلين به ژوهانسبورگ پرواز سومي.ميرسد لندن به لاگوس طريق از و زيمبابوه
.ليسبون به لوآندا پروازهاي
الپاييس لوموند ، :منبع
راديو با آشتيهنديها
ارتباطات
فاضلي فروهر:مترجم
ميشود اداره دولت نظر تحت كه هند سراسري راديو.نيست تازهاي پديده هند مردم براي راديو
.است تازهاي پديده هنديها براي جذاب و زنده راديو اما.دارد فعاليت سابقه دهه هفت حدود
حراج به شهر در 19 رااماف موج راديويي ايستگاه پروانههاي 37 قبل سال دو از هند دولت
با همزمان و افزودهاند خود مخاطبان بر روز به روز شده واگذار ايستگاههاي زمان آن از.گذاشت
.است شده افزوده نيز بازرگاني آگهيهاي پخش طريق از آنها درآمد ميزان به آن
شناخته هند مالي پايتخت كه بمبئي درام.اف موج خصوصي ايستگاه چهار اخير ماه چند همين در
و تبريك پيامهاي ترانه ، پخش درخواست راديويي ايستگاههاي اين از مردم.است شده داير ميشود
.ام.اف موج خصوصي ايستگاههاي.ميكنند روزمره زندگي و اجتماعي مختلف مسايل درباره نظر اظهار
پخش تا انتظارند در هم هند ديگر شهرهاي و شده داير نيز واحمدآباد لكنو ، بنگلور ، در
.شود آغاز آنها در راديويي زنده برنامههاي
و صنوف همه مردم كه داشته را حسن اين هند كنار و گوشه در زنده راديويي شبكههاي اندازي راه
اين برنامههاي قرص پروپا شنونده آن جاي به و كشيده دست كاست ويا.دي.سي استفاده از طبقات
.شوند راديوها
الان.كاست نه ميدهم ، گوش.دي.سي نه ديگر من":ميگويد بنگلور اهالي از يكي نايير راجيني
حداقل روزانه نايير ".ميكنم باز را راديو و ميرود دستم خودكار طور به كه است ماه چند ديگر
گوش راديو خانه به بازگشتن يا و سركار به رفتن در رانندگي حال در يا و خانه در را ساعت سه
ايستگاههاي امتياز واگذاري با توانسته كه است هند دولت براي بزرگي توفيق اين.ميدهد
و كشيده سدي غربي كاست نوارهاي و ها.دي.سي هجوم برابر در طرف يك از خصوصي بخش به راديويي
ميتوان راديويي شبكههاي اين طريق ازبكشد داخلي جذاب راديوهاي سوي به را مردم ديگر طرف از
نظر مورد پيامهاي مخاطب جوانپسند ، و جذاب زبان با و ظرافت با را نفر ميليونها آن هر در
.دارد را خود حكايت نيز راديويي گيرندههاي فروش آمار به توجه تحولات ، اين كنار در.ساخت دولت
شهرهاي در.ام.اف موج راديويي گيرندههاي فروش ميلادي جاري سال اول ماهه سه زمان مدت در
داده ، انجام باره اين در تحقيقي كه.كي.اف.جي موسسه.است داشته افزايش درصد يازده هند
بررسي اين در كه چرا است بيشتر هم اين از واقع در راديوها فروش ميزان افزايش كه است معتقد
نشده آورده حساب به دارد دلار از 2 كمتر بهايي و گيرندههاست پرفروشترين كه جيبي راديوهاي
.است
راديوي كشور آن در راديو ا__تنه هند در خصوصي بخش به راديو ايستگاه مجوز واگذاري از قبل تا
در.ميكرد پخش را هايش برنامه ايستگاه طريق 209 از كه بود"all india" به معروف سراسري
ايتاليا كشور در يا و حدود 14000 متحده ايالات در كه شود يادآور است جالب مقايسه مقام
زوديها اين به هند كه داشت انتظار نبايد البته.است فعاليت حال در راديويي 1000ايستگاه
شدن خارج با كه شده موجب راديو خصوصيسازي اما.بپردازد متحده ايالات با رقابت به بتواند
براي آن گيرايي و برنامهها جذبه بر دولت انحصار از راديويي برنامههاي پخش و توليد مديريت
از ميكند گوش راديو روز يك در هندي هر كه زماني ميانگين كه طوري به.شود افزوده شنونده
.ميشود نزديك باشد روز در ساعت سه كه آن جهاني ميانگين سمت به و شده بيشتر 30دقيقه
زنده راديوي مرده ، راديوي
اهالي آن شنوندگان عمده اما.ميكند پخش برنامه كشور آن خاك تمام براي هند سراسري راديو
كه قبل سال ده تا.نداشتند دسترس در آن بيتحرك و آرام برنامههاي جز به چيزي كه هستند شهرها
سراسري راديو بازرگاني ايستگاه برنامههاي به هند شهرهاي ساكنان نبود خبري كابلي تلويزيون از
زماني از اما.ميكرد پخش را هندي فيلمهاي متن موسيقي از جذابي مجموعههاي كه ميدادند گوش
به و بستند را راديوها هنديها شده امكانپذير ماهوارهاي تلويزيونهاي برنامههاي گرفتن كه
تلويزيوني كانال يكصد از بيش به امروزه هند مردم.رفتند.وي.تي.ام نظير كانالهايي سراغ
و گرفتاريها صنعت اين كه است آن در تلويزيون به گسترده دسترسي علت و دارند دسترسي
.ندارد را راديو محدوديتهاي
پخش به بيشتر شنوندگان جلب براي حاضر حال در هند در.ام.اف موج خصوصي ايستگاههاي
گاه.ميكنند مبادرت هندي يا غربي پاپ موسيقي يا و هندي فيلمهاي متن موسيقي چون برنامههايي
به اينها.ميكنند پخش را جوي يا اوضاعترافيكي آخرين اخبار و كوتاه گفتوگوهاي نيز
.است داده جذابي و زنده ماهيت جديد راديوهاي
دولت درآمد ، راديو ،
رقم اينميكند جذب ميشود تبليغات براي راكه هزينههايي كل از درصد تا 5/2 هند 2 در راديو
و ميشود سريلانكا يعني هند همسايه كشور در راديو نصيب كه است درصدي تا15 از 14 كمتر خيلي
اتحاديه البته.ميبرد نصيب تبليغات كل از ايالاتمتحده در راديو كه درصدي تا 13 يا 12
سال طي 5 كشور اين در تبليغات از راديو درآمد كه كرده پيشبيني هند صنعت و بازرگاني اتاقهاي
آنها به كه دارند توجه شنوندگاني به خصوصا آگهيها صاحبان.شود برابر حدود 5/2 آينده
محل و خانه بين شهرها در كه هستند كساني شنوندگان از گروه اين.ميشود اطلاق "اسير شنونده"
.ميدهند گوش راديو به حين اين در و هستند خودرو با تردد حال در كار
و رشد مانع راديو پروانه اخذ سنگين هزينههاي كه آنند نگران هند خصوصي راديوهاي گردانندگان
را آن مالك ميگيرد راديو پروانه اخذ براي ابتدا در كه مبلغي بر علاوه دولت.شود آن توسعه
دولت به آن بر مازاد درصد اضافه 15 به را مبلغ همان سال مدت 10 به ساله هر كه ميسازد موظف
ايستگاههاي از يكي مدير.است شده سبب را زيادي انتقادات كه است رويهاي اين.بپردازد
بار اين با راديويي ايستگاههاي كه كرد گمان نميتوان:ميگويد باره اين در خصوصي راديويي
.باشند آورده دست به چيزي هم كار سال ده از بعد ميگذارد آنها دوش بر دولت كه سنگيني
نشود اصلاح دولت رويه اين چنانچه اما دهيم ، ادامه كار اين به كه برآنيم ما:ميافزايد وي
دولت كه مبلغي دارد اعتقاد راديو مدير اين.شد خواهد سست راديو صنعت و رسانه اين به ما علاقه
واقع آن در ايستگاه كه باشد شهري اهالي عدد با متناسب بايد ميكند ، اخذ راديويي ايستگاه از
نداشته بزرگي جيب راديو مدير اگر فعلا اما.است معمول رويهاي چنين انگلستان در.است شده
.است هند در راديو صنعت توسعه فراراه بزرگي تهديد اين و كرد نخواهد چنداني عمر راديويش باشد
بضاعت ، كم جامعهاي در اشتغالزايي چون جانبي مزاياي بر علاوه ميتواند كه توسعهاي
.كند شاياني كمكهاي مملكت ترقي و رشد به بخشيده تحكيم را فرهنگي زيربناهاي
عشق روزگاري روزي
تاريخ ماقبل دوره در عشق
دوردست خاستگاه درباره تاريخ قبل ما دوره متخصص مورخ كورتن ، ژان پروفسور با مصاحبه دوم قسمت
:شماست پيشروي عشق
***
...ميكنيد صحبت ساده احساس يك ظهور از شما *
مثال عنوان مابه.داريم اختيار در مساله اين دريافت براي اندكي شاخصهاي ما اما بله ،
دريابيم كنيم تلاش و بشكافيم را قبرها يا بزنيم دست باستانشناختي حفاريهاي به ميتوانيم
جز به اينها همه با اما.است بوده چگونه زمانها آن در افراد بين روابط و اجتماعي ساختارهاي
و خدايان كوچك مجسمههاي ديواري ، نقوش همچنين ماداشت نخواهيم اختيار در چند تفاسيري
باز را اسطوره دارد ، نمادين عملكرد يك هنر اما...داريم هم تاريخ قبل ما نقاشيهاي
.را واقعيت نه ميتاباند ،
ما به چيزي چه مشهور قبرهاي اين.كنيم عمل عشق كارآگاهان همچون كنيم سعي حال اين با *
ميگويند؟
به 30 و است جوان دو آن از كه است شده پيدا هم كنار در اسكلت دو گريمالدي در مثال عنوان به
به مربوط باستانشناختي حفاري سايت يك در نيز دانمارك در.برميگردد ميلاد از قبل سال هزار
اين.دارد دست در را نوزادي كه شده پيدا ساله جوان 18 زن يك اسكلت ميلاد ، از قبل هشتم هزاره
انسانهاي كه ميدانيماست عميق احساسي كشش و علاقهمندي يك نشانه كودك به توجه و نگهداري
كاري انجام براي ميتوانستهاند و داشتهاند را خودشان بين پيوند برقراري قابليت تاريخ ماقبل
.شوند نزديك هم به
ميرسد؟ كجا به انساني موجود دو بين مهرورزي و همبستگي اين پاي رد *
هزار هشت به آن قدمت كه باستانشناختي كاوشهاي سايت يك در كرس جزيره در واقع بونيفاسيو ، در
روي تحقيقات ;بود مرده سالگي سن 35 در كه شده پيدا زني اسكلت برميگردد ، ميلاد از قبل سال
و بود شده فلج چپ بازوي ناحيه از حادثهاي در جوانياش در زن اين كه ميداد نشان اسكلت اين
استخواني تورم خاطر به او پاييني فك علاوه به ;كند حركت غذا تهيه براي نميتوانست عملا
نميتوانسته راحتالحلقوم و مايع تقريبا غذاهاي جز به احتمالا و بود رفته بين از تقريبا
تغذيه ماهيگيري و شكار طريق از انسانها كه دورهاي در بگيريد نظر در شما حالا ;بخورد
نزديكاناش پرستاري تحت زن اين كه است معلوم ;ماند زنده حادثه از بعد سال چند او ميكردند ،
همبستگي وجود از كه شواهد و نشانهها دست اين از است ميشده تغذيه آنها دست با و داشته قرار
انسانهاي نزد حتي.است زياد ميكند ، حكايت تاريخ ماقبل انساني موجودات بين مهرورزي و
.است شده كشف حالتها اين نيز رفت بين از گونهشان كه "خردورزند انسان" معاصران نئاندرتال ،
...ميشوند توصيف خشن و زمخت موجوداتي شكل به اغلب كه همانهايي
كشف به كه حفاريهايي در.بودهاند ميشود ، فكر چه آن از پيشرفتهتر بسيار نئاندرتالها
افراد انجاميده ، ميلاد از قبل هزار شش تا هزار هشت دوره نئاندرتالهاي اجساد باقيمانده
تا گروهي همياري لطف به اما شدند ، فلج نوجواني دوره در مثلا كه شدهاند شناسايي معلولي
نئاندرتال زن آن در كه است شده كشف نئاندرتال زن يك قبر همچنين.ماندهاند زنده بعد سالها
.ميروييد محل آن ساعتي چندين فاصله در گلهاييكه ;بود شده پوشانيده مردابي گلهاي انبوهي با
.شده كشف حال به تا كه است خاكسپاري مراسم در گل از استفاده مورد قديميترين اين
چه؟ عشق اما.كردند ابداع را مهرورزي و همبستگي كرومانيون و نئاندرتال كه كرديم قبول *
مرگ از بعد را خود همنوعهاي از برخي فقط كه نئاندرتالها برخلاف اما.است زيبايي فرضيه اين
زنان مردان ، :ميكردند خاك را مردگانشان همه منظم گونهاي به كرومانيونها ميسپردند ، خاك به
در منميشدند سپرده خاك به سالشان و سن به توجه بدون و يكسان احترامي با همگي كودكان ، و
حوش 35000 و حول:هست هم ديگر چيز يك.ميبينم را عشقي احساسات نشانههاي اولين رفتاري چنين
را غارها داخلي ديوارههاي و سنگ روي كندهكاري باشكوه هنر كرومانيونها ميلاد ، از قبل سال
رنگها ، انتخاب شده ، كندهكاري خطوط وضوح آن ، روي بر نقش ايجاد سنگ ، آمادهسازي.كردند ابداع
حكايت ملاحظه قابل حساسيت و شناختي زيبايي دلمشغولي نوعي از اينها همه خلاصه و پرسپكتيو
احساسات و خيال كه هستيم رو روبه مغزي با شرايط اين در ما گفت ميتوان خلاصه طور به.ميكند
.باشد نيز عشق همانتولد هنر انقلاب شايد.ميفهمد را تصوير و هيجان ;ميكند درك را
مدرن انسان خاص عشق بنابراين...باشند داشته دوست ميتوانستند الزاما حساس چنين افرادي *
...است
چرا.باشد بوده متفاوت ما احساسات با خيلي نبايد "مدرن" شكارچيهاي اولين عشقي احساسات.بله
ميزدند ، حرف آنها داشتهاند ، ما شبيه مغزي كرومانيون زنان و مردان باشد؟ اين از غير بايد
داشتند ، را ما احساسات همان ميدادهاند ، بروز را ما هيجانات همان ميديدند ، رويا ما مثل
شايد.ميشدند عاشقانه علايق دچار هم كرومانيونها كنيم فكر كه است منطقي خيلي بنابراين
قواعد چارچوب در زيرا بوده ، هم امروز از نابتر و اصيلتر حتي كرومانيونها عشق كه گفت بتوان
و كار ابزار اولين آن طي كه پالئوليتيك دوران.است نميگرفته قرار جامعه هنجارهاي و اجتماعي
كه دورهاي ;بود عشقي رفتارهاي جهت از طلايي دوره شد ، ظاهر سنگها دادن تراش با زندگي
صحرانشينان شيوه به تقريبا آنها...فراوان زندگي مايحتاج و منابع و بودند كمك انسانها
آنها.نبودند منزوي اما داشتند ، قرار نفره حدود 30 پراكنده گروههاي در و ميكردند زندگي
را قبيل اين از و دريايي صدفهاي شده ، داده تراش سنگي ابزار مثل را اوليه لوازم خودشان بين
اشياي:ميكردند مبادله نيز بودهاند بلد كه را چيزهايي و اطلاعات همچنين ;ميكردند مبادله
براين ;است شده مشاهده بودهاند دور هم از خيلي كه مناطقي در همسان تراش تكنيكهاي و شكل هم
امروز ما كه ازدواج دقيق مفهوم به نه البته ميكردهاند ، هم ازدواج هم با شايد اساس
دور گذشتههاي در شكارچي - انسان گروههاي از بسياري كه ميكند ثابت هم قومشناسي.ميشناسيم
پيوند هم با حتي و ميزدند دست مختلف مبادلات به آن طي كه داشتهاند سالانه ديدارهايي
.ميساختند برقرار زناشويي
...دارد ادامه
اكسپرس:منبع
|