برمودا مثلث
نيست تروريست كه هواپيماربايي
كتاب
ميگذريم هم كنار از

برمودا مثلث
سينما خانه ، ارشاد ، تلويزيون
اتحاد
رجبي حامد
فروش بودن پايينتر دليل به بيخط كاغذ فيلم اكران نظارت عالي شوراي نظر طبق
گرديد اكران پست ارتفاع فيلم آن جاي به شدو متوقف تابستان فصل در فروش كف از فيلم اين
دستاندركاران از بسياري كه است اين بوده ، مطرح ما جامعه در همواره كه مسائلي از يكي
از _ مشهورند خاص و متفاوت سينماي به كه _ انديشمندانه و خوب فيلمهاي معتقدند ، سينما
.ميشوند مواجه تجاري شكست با معمولا و هستند برخوردار ايران مردم بين در كمي مخاطبين
كمتر و شدهاند بايكوت ايران سينماي در فيلمها اينگونه معمولا نگرش ، همين خاطر به
معمولا فيلمها اين بالطبع.است شده آنها ساخت براي سرمايهگذاري به حاضر كسي
بخش به هميشه و كنند تهيه ايران سينماي اصلي بدنه از را خود ساخت هزينه نتوانستهاند
اما.داشتهاند چشم دارند ، قرار سينما اصلي بدنه از خارج كه كساني حمايتهاي يا و دولتي
اين خلاف ايران ، سينماي آشناي نام و قديمي كارگردان تقوايي ، ناصر ساخته بيخط كاغذ فيلم
.داشت قرار فروش جدول صدر در معمولا اكران زمان در و كرد ثابت را قضيه
در كه كشمكشهايي.بوديم فيلم اين اكران مورد در كشمكشهايي شاهد اخير هفته چند در اما
پست ارتفاع اكران شروع و توكلنيا حسن تهيهكنندگي به بيخط كاغذ اكران پايان به نهايت
حسن و تقوايي ناصر بين ، اين در.انجاميد سينما خانه رئيس محمدي منوچهر تهيهكنندگي به
خانه صنفي شوراي اما يابد ، ادامه بايد همچنان فيلم اين اكران كه بودند معتقد توكلنيا
كاغذ فروش كه بود معتقد دارد برعهده را فيلمها اكران نحوه بر نظارت وظيفه كه سينما
نهايت در.شود برداشته اكران از بايد فيلم اين و آمده پايينتر فروش كف از بيخط
برعهده را صنفي شوراي آرا بر نظارت وظيفه كه نظارت عالي شوراي به گروه دو اين بحثهاي
پايان سهشنبه 1/5/81 روز بيخط كاغذ فيلم اكران شورا ، اين راي طبق و شد محول دارد ،
آدم ذاتا من":ميگويد باره اين در او.داشت بر در را تقوايي واكنش قضيه اين.يافت
دم روي پا آنقدر اما.نيستند جنجالي آدمهايي ذاتا گوشهگير ، آدمهاي و هستم گوشهگيري
آدمهاي ما كه آمده نظر به اينطور.ميشود بلند ما صداي و سر مدام كه ميگذارند ما
تا ابتدا از "بيخط كاغذ" اكران بر حاكم شرايط مورد در همچنين تقوايي ".هستيم نقنقويي
يك كه مثلثي.هستيم روبهرو ميمون مثلث يك با متاسفانه ديگر بار اين":ميگويد امروز
اتفاقاتي تمام كه است عجيب و سينما خانه ديگرش سر و است ارشاد سرش يك است ، تلويزيون سرش
جامجهاني زمان در ارشاد وزارت.برميگردد مثلث اين اتحاد به افتاد ، بيخط كاغذ براي كه
سقوط وجود اين با فيلم كه وقتي.ميدهد اكران فيلم اين به را دانشجويي كنكورهاي و
قطع كه وقتي.ميكند قطع را تبليغاتش تلويزيون ناگهان ميدهد ، ادامه كارش به و نميكند
بليط فروش در سينماهاميشود عمل وارد سينما خانه نميشود ، فيلم اين حريف هم تبليغات
واگذار ديگر فيلمهاي به جمعه و پنجشنبه روزهاي در ما پرفروش سانسهاي و ميكنند تقلب
در.است عجيب و هماهنگ بسيار مثلث اين اتحاد فيلم ، كردن ساقط براي حال هر به.ميشود
حال هر به ".هستند رفتن كلنجار حال در هم با اينها ميرسد نظر به جا همه كه حالي
و كند اضافه گذشتهاش خوب كارنامه به ديگري فيلم شده موفق سال ، چندين از پس تقوايي
.كنند همراهي او با بيشتر كمي كه است اين سينما دستاندركاران از انتظارش حداقل
در سينماهاست پرده روي او "..عشق و نان" فيلم كه صنفي شوراي رئيس داوودي ابوالحسن
فيلم تا بكنم هركاري هستم حاضر كه كردم اعلام علنا جلسهاي در من":ميگويد مورد اين
خوب بسيار و پيشكسوت كارگردانان از ايشان چونبماند باقي اكران در بيشتر تقوايي آقاي
".بگيريم ناديده را ديگران حقوق خاطر اين به نميتوانيم حال هر به اما.هستند ما
به صنفي شوراي با توكلنيا حسن كه قراردادي طبق بود؟ چگونه بيخط كاغذ اكران قضيه اما
اين فروش آمدن پايينتر اكران ، از بيخط كاغذ فيلم شدن برداشته شرط بود ، رسانده امضا
بيخط كاغذ براي فروش كف ملاك سينما اين تنها و بوده عصرجديد سينما در فروش كف از فيلم
ملاك و بود خاصي قرارداد من قرارداد":ميگويد باره اين در توكلنيا.است ميشده محسوب
عصرجديد سينما در فروش كف تابستان در چهارم هفته از بعدبود جديد عصر سينما فقط تعويض
داشتم اعتقاد چون.بودم گذاشته بليط را 7500 رقم اين قرارداد در من ولي.است بليط 4550
در فيلم فروش كه كرد اعلام صنفي شوراي پيش چندي.است جديد عصر سينما مخصوص من فيلم كه
عصر در فيلم فروش كه حالي دراست بوده فروش كف از پايينتر بليط عصرجديد ، 31 سينما
و شد اعلام كمتر فيلم اين فروش ترفندي با بلكه.نيامد پايينتر فروش كف از هيچوقت جديد
با من كه طوري به.كردم ثابت صنفي شوراي به را قضيه اين داشتم كه مداركي با هم من
و بوده بالاتر كف از فيلم اين فروش كه كردم ثابت شده ، فروخته بليطهاي ته جمعآوري
اعلام را رقم اين بدهد ، نمايش جديدي فيلم ميخواسته اينكه خاطر به احتمالا سينمادار
اكران بگويند اينكه جاي به متاسفانه اما كرد ، قبول را قضيه اين هم صنفي شوراي.كرده
جريمه كرده ، تخطي كه كسي براي گفتند فقط و كردند متوقف را آن كند ، پيدا ادامه بايد فيلم
".شد برداشته اكران از ما فيلم فقط بين ، اين درشد خواهد گرفته نظر در
كف است ، موجود قرارداد در كه حوالهاي طبق ":ميگويد باره اين در داوودي ابوالحسن اما
بيخط كاغذ فيلم يعني.ميشد اضافه صددرصد بايد هفته چهار از بعد تابستان در فيلم فروش
هفته در.است نداشته بليط به 31 ربطي اصلا قضيه اين و داشته كم بليط حدود 2000 چيزي
تا كردند همراهي تقوايي ، آقاي شخص خاطر به آييننامه ، و قواعد از خارج دوستان هم پيش
خارج اكران از بايد زودتر هفته يك بيخط كاغذ واقع در يعني.نشود برداشته فيلم اين
كه طوري به.است شده پاگير و دست هم بار اين زمينه ، اين در قوانين نبودن مشخص ".ميشد
.دارند تابستان در هفته چهار از بعد فروش كف از را خود تصور بحث ، طرفين از هركدام
برخي كه است اين ميگيرد فيلم اين فروش با برخورد نحوه بر توكلنيا كه ديگري ايراد اما
مورد اين در داوودي اما.نكردهاند منظور فيلم اين فروش جزء را ويژه سانسهاي از
و شد اضافه سينما برنامه به تهيهكننده تقاضاي به آخر هفته در ويژه سانسهاي":ميگويد
".جمعگردد فيلم كل فروش با سانسها اين اضافي فروش كه باشند داشته انتظار نميتوانند ايشان
وارد صنفي شوراي عملكرد بر را ايراداتي بيخط كاغذ فيلم دستاندركاران بين ، اين در
اكران زمان بيخط ، كاغذ فيلم مورد در نهايي تصميمگيري از قبل اينكه جمله از.ميدانند
قرارداد در سينماها هنوز":ميگويد مورد اين در تقواييبود شده اعلام پست ارتفاع فيلم
فروش از ما فيلم كه داشتند غيب علم اينها مگر.شد اعلام بعدي فيلم برنامه كه بودند ما
ساعت 6 تا نظارت عالي شوراي نهايي جلسه":ميگويد باره اين در هم توكلنيا "ميافتد؟
روز از بعدي فيلم اكران برنامه كه حالي در.كشيد طول سهشنبه 1/5/81 روز بعدازظهر
.ميشود اكران سينماها در در 2/5/81 فيلم اين كه ميدانستند همه و بود شده اعلام دوشنبه
در داشتند زمان همين و بود شده پخش سينماها در عكس و سردر.بود شده صادر فيلم حواله
.يابد ادامه فيلم اكران است ، بيخط كاغذ فيلم با حق اگر كه ميكردند بررسي سينما خانه
را ما فيلم شما حال هر در ميدانم من كه گفتم شورا اعضاء به هم موقع همان من كه حالي در
فيلم كه شد اعلام هم جلسه انتهاي در.نيست تعيينكننده واقع در جلسه اين و ميكنيد عوض
زمينه اين در نظارت عالي شوراي و صنفي شوراي من نظر به.شود اكران بايد پست ارتفاع
دليل به بيخط كاغذ فيلم اكران نظارت ، عالي شوراي نظر طبق ".نكردند عمل حرفهاي اصلا
فيلم آن جاي به و شد متوقف تابستان فصل در فروش كف از فيلم اين فروش بودن پايينتر
سينما تعدادي و تهران در سينما دو در بيخط كاغذ فيلم هماكنون.گرديد اكران پست ارتفاع
.است اكران شهرستانها در
كه حمايتي تمام آيا حديثها ، و حرفها اين تمام از جداي كه گفت بايد پايان در اما
كار به دوباره سينما از دوري سالها از بعد كه كارگرداني از ميتوانست سينما خانواده
بوده توجهي قابل و خوب فيلم منتقدان ، و مردم اكثريت نظر به فيلمي با هم آن _ شده مشغول
بود كشور اين سينماي دستاندركاران برعهده حال هر به باشد؟ حد همين در ميتوانست تنها _
و سرمايهگذاران آن ، فروش ميزان رفتن بالاتر به كمك و فيلم اين از بيشتر ، حمايت با كه
مورد اين در توكلنياكنند تشويق فيلمها گونه اين توليد به را سينما تهيهكنندگان
جديد عصر _ سينما دو يا يك از ميتوانست هفته دو يا يك براي پست ارتفاع فيلم":ميگويد
سينماهاي ديگر به آمد ، پايين آنها فروش هروقت اينكه تا بكند صرفنظر _ فرهنگ و
".بكنند بيخط كاغذ حق در را لطف اين ميتوانستند.شوند اضافه پست ارتفاع نمايشدهنده
تهيهكنندگان چشم كه ميشود اين برخوردها اين نتيجه":ميگويد باره اين در تقوايي ناصر
فيلم نداريد ، دوست اگر _ آمد توكلنيا سر به چه ببينيد _ بترسد فيلمها اين توليد از ما
زندگيمان و كارمان پي برويم هم ما تا نيندازيد خطر به هم را ديگران سرمايه ما بسازيم ،
".كنيم تامين ديگري راه از را
نيست تروريست كه هواپيماربايي
"پست ارتفاع" بازيگري نقد
حسنينسب نيما
قبلي مشابه تجربه به چيز هر از بيش بازيگري ، جنبه از "پست ارتفاع" مثبت ويژگيهاي
با و ثابت مكاني در فيلمها اين دوي هر.بازميگردد "شيشهاي آژانس" در حاتميكيا
و رفتارها با آدمها از گروهي با مواجهه در را قصه اصلي قهرمان مشابه ، موضوعي
از ;است كارگردان براي دشواري موقعيت مشترك ، ويژگي اين و ميدهد قرار مختلف انديشههاي
توجه ماجرا ، اصلي شخصيتهاي و قهرمانها به حد از بيش توجه و دادن ميدان است ممكن يكسو
_ دارند فيلم نهايي حاصل نشستن بار به در مهمي نقش كه _ قصه فرعي آدمهاي از را او
كنار و گوشه در نابازيگران و بازيگران از توجهي قابل جمع حضور ديگر سوي از و كند ، منحرف
دقتي و توجه داستان ، وقوع ثابت مكان محدود ميزانسنهاي در دائميشان حضور و قابها
ترانه من" موفق تجربه كه رضايي حبيب _ بازيگردانش با همراه حاتميكيا.ميطلبد مضاعف
نسبتا كنترل "پست ارتفاع" در _ گذاشته سر پشت بازيگرداني در هم را "دارم سال پانزده
به گامي "شيشهاي آژانس" با قياس در جنبه ، اين از و داشته فرعي شخصيتهاي اين بر كاملي
حفظ و هدايت و فرعي بازيگران مناسب و درست انتخاب بر علاوه موضوع اين.برداشتهاست جلو
سكانسهاي و موقعيت آدمها ، اين حضور براي كه است مربوط فيلمنامهاي به بازيها ، يكدستي
شخصيتهايي به صحنهپركن ، صرفا و ناشناس آدم چند از را آنها و انديشيده قبولي قابل
و ميكنند پيدا هويت مخاطب ذهن در حضورشان با داستان از لحظههايي در كه كرده تبديل
.هستند فيلم پرشمار حوادث پيشبرنده و قصه اصلي شخصيتهاي رفتار و كنشها زمينهساز
بازيگران و ميريزد هم به يكدستي و هماهنگي اين صحنهها برخي در گاهي نهايت در گرچه
بهعنوان.نميكنند بازي مشابه توانهاي با و اندازه و حد يك در همه "پست ارتفاع" فرعي
ديگران با ناهمگون و متفاوت كاملا ميكند ، ايفا را نقشش شفيعيجم رضا كه شخصيتي مثال
دلهرهآور و پرهيجان حوادث ميانه در موفقي كمدي لحظههاي خلق قابليت كه وجودي با و است
از كه _ شخصيت اين خاص كمدي شيوههاي كنترل عدم و حد از بيش دادن ميدان ولي دارد ، فيلم
را قصه مسير و ميزند لطمه لحظههايي در فيلم كليت به - ميآيد تلويزيوني آشناي تيپهاي
در قاسم نقش در او يادماندني به بازي و فرخنژاد حميد موفقيت رمز بيشك.ميكند منحرف
فرخنژاد ، .است واقعه اين كميك تهمايه از (فيلمنامهنويسان و) او درست درك به فيلم ، اين
هواپيماربايي اين شيرين و تلخ لحظههاي تمام در را عجيبش اقدام پوچي و محتوم بيفرجامي
در شخصيت اين معصوميت و سادگي و ميپوشاند نامحسوس و ظريف هجو و طنز از لايهاي با
و انديشه فقدان و ناشيگريها همين دليل به چيز هر از بيش مهاجرت ، و هواپيما ربودن
،"پست ارتفاع" بيننده ذهن در نبايد هيچوقت قاسم.مينشيند بار به دقيق برنامهريزي
را موضوع اين كه فرخنژاد حميد و كند تداعي را حرفهاي هواپيماربايي و تروريست يك شمايل
متعدد نشيبهاي و فراز در شخصيت اين پيچيده و چندبعدي كنشهاي با فهميده ، خوبي به
و باورپذيرترين شرايطي ، و موقعيت هر در هميشه و ميشود همراه خوبي به فيلم داستان
.ميدهد بروز را انتظار قابل واكنشهاي سادهترين
اما نيست ، ذهني به نزديك گزينه جنوبي دردكشيده باردار زن نقش ايفاي براي حاتمي ليلا
اصلي سكانسهاي در موثرش و تاثيرگذار حضور و نقش اين "درآوردن" در او تقدير قابل تلاش
در نرگس توجه قابل انزواي و سكوت. ميكشد بطلان خط اوليه فرض اين بر فيلم ، در حضور
بيش "پست ارتفاع" سكانس سه دو در را مهماش تاثير و ناگهاني حضور فيلم ، لحظههاي غالب
با ميشود ، ماجرا وارد حاتمي ، ليلا كه هرزمان و كرده تاثيرگذار و نظركننده جلب پيش از
صحنه كليت گفتارش ، شيوه و چهره در موجود معصوميت و شكنندگي كمك به و احساسبرانگيز بازي
.ميكند خود آن از را
مغلطههايي و شلوغكاريها همه با را جنوبي مهربان و پرهياهو مادر كليشه خيرانديش گوهر
با چالش و پذيرش از ميدهد نشان و ميكند اجرا كمال و تمام داريم ، ذهن در تيپ اين از كه
اين رفتارهاي به تفاوتي و بدويت خيرانديشندارند ابا ذهني از دور و متفاوت نقش نوع هر
زن نمونهاي تيپ و ميكند پيدا تسري هم فيلم شخصيتهاي بقيه به نهايت در كه ميبخشد تيپ
تبديل _ هستند او دستپرورده كه _ شخصيتها ساير شناخت براي الگويي به سنتي جنوبي
دخترش خويشتنداري و سكوت مقابل نقطه نقش ، اين ايفاي در او اغراق ديگر سوي از و ميشود
در هواپيما ، خلبان نقش به اينانلو محمدعلي انتخاب.است فيلم در _ حاتمي ليلا _
را متفاوتش رفتارهاي اينانلو ، صحبت شيوه و فيزيك و است موثر بسيار شخصيت اين باورپذيري
و رفتار در تضاد آشنايي كليشههاي هم پرواز حفاظت مامور دو و ميكند توجيه خوبي به
قبول قابل _ داشت وجود امنيتي ماموران شخصيت در هم "شيشهاي آژانس" در كه _ را عقايد
كه فيلم در خيرانديش و حاتمي فرخنژاد ، طولاني گويي تك سه ميماند باقي.درميآورند
سينماي تاثيرگذار و آشنا لحظههاي از و آنها بازيگري قوت نقاط بررسي براي مناسبي مرجع
.ميماند يادها در مناسب بازيهاي لطف به كه حاتميكياست
كتاب
صامت نگاههاي اين
كمانگري بابك
بازگشت ايران به فرنگ از خود تحصيلات اتمام از پس وقتي حاتمي علي مرحوم فرزند تنها
بود ، ناممكن پيشبينياش كه كند طي را ايران هنر در عرصههايي روزي نميكرد فكر شايد
فراتر مرزهايش ولي نميكرد نزديك را او پدر ، نيافتني دست محدوده به گرچه كه عرصههايي
مفهومي اماسينما در وبيهويت ، برانگيز تناقض واژه موفقيت بود ، معمولي موفقيت يك از
موفق را حاتمي ليلا مثل بازيگري ميتوان آيا كه اين بحث.يافت ديگر زمينههاي وراي
.نيست و نبوده آن بر نيز مقاله اين قصد كه دارد بستگي زيادي عوامل به نه ، يا خواند
مديون آنكه از بيش ميدانستند مهرجويي كارنامه عطف نقطه را آن بسياري كه فيلمي "ليلا"
رخ آن جايجاي در كه خاص فرمگرايي و هوشمندانه كارگرداني درخشان تدوين فني ، مسائل
در ليلا ، برانگيز حساسيت كاراكتر ايفاي.است حاتمي ليلا بازي وامدار باشد مينماياند
اعمال آنكه از بيش كه برانگيخت تماشاگر در را حسي ولي مينمود باور غيرقابل كه حال عين
آن صحيح ارائه شرايط ، آن در كه حسي ميدانست ، ضروري را آن بداند توجيه غيرقابل را ليلا
.بود تيغ لبه روي رفتن راه از بيش چيزي
غيرجنگيترين نوعي به حاتميكيا ، سينماي در جنگ حضور سالها از پس كه "پست ارتفاع" در
يك زمينه پس با اجتماعي مسائل به حاتميكيا رويكرد حاصل ميشود محسوب كارگردانش فيلم
باگذشت ولي ميشود محسوب فرعي شخصيت ابتدا در گرچه فيلم ، اين در نرگس.است واقعي اتفاق
نرگس حاتميكيا آثار در زن پررنگ حضور ادامه در.بازمييابد را خود محوريت نوعي به فيلم
تا ميگيرد پيشي نيز "شيشهاي آژانس" فاطمه از حتي بقيه ، از فراتر شايد "پست ارتفاع"
چيز هر از بيش كه چيزي حمايت ، بگذارد ، نمايش به را همسر آرمان از حمايت كشش پر قدرت
ارزشگذاري براي زيادي ستارههاي گرچه نقش اين ايفاي با حاتمي ليلا.بود قاسم نياز مورد
به كه كارنامهاي نميكند كم نيز خود كارنامه اعتبار از چيزي ولي نميكند جمعآوري خود
بار پر كمي لحاظ از خوشبختانه ، نگاه ، يك از و شده معتبر ،"شيدا" حتي و "ليلا" حضور مدد
بيش روسپي يك نقش در بازي.است شده اضافه نيز آن تنوع بر "آتش و آب" مثل فيلمي با نيست ،
ليلا كه جسارتي داشت ، جسارت به شبيه چيزي به نياز باشد بازيگري تكنيك به وابسته آنكه از
و ضعيف فيلمنامه يك سايه زير شايد داد ، نشان خود از "آتش و آب" در بازي براي حاتمي
.شد محو ضعيفتر كارگرداني
ميگذريم هم كنار از
نهايي پالايش
فرخنژاد حميد با گفتوگو
حيدرزاده علي
در بازي با آن از پس و كرد كارگرداني فيلم يك فرخنژاد حميد ،"آتش عروس" موفقيت از بعد
فيلم دو هر در و است جنوبي خودش فرخنژاد.كرد تجربه را موفقيت ديگر يكبار "پست ارتفاع"
دو اين خيليها و خودش اعتقاد به كه هرچند كرده ، بازي را جنوبيها نقش هم سينمايياش
به نسبت ديدگاههايش از او ميخوانيد ، كه گفتوگويي دردارند باهم زيادي تفاوتهاي نقش
.است كرده صحبت حاتميكيا و پست ارتفاع بازيگري ،
* * *
ارتفاع" و "آتش عروس" فيلم دو بين زماني فاصله در بود ، تو جاي ديگري هركس ميكنم فكر *
ميبيني؟ تضاد در بازيگري كار كيفيت با را پركاري اصولا.ميكرد بازي فيلم سه دو ،"پست
دو به نزديك "آتش عروس" از بعد.كنم تعريف برايت را جالبي ماجراي بده اجازه اول.نه
از كدام هر براي كه شد من به پيشنهاد سه هفته ، يك طول در يكدفعه ولينكردم كار سال
آقاي خوردن ضربت مجلس نمايش پست ، ارتفاع ;بكشد انتظار يكسال است ممكن بازيگر يك آنها ،
هرسه اگر ولي رسيد ، ساخت مرحله به پست ارتفاع فقط البته.درويش آقاي جلب حكم و بيضايي
خودم براي من سوالت ، مورد در اماميكردم بازي سه هر در ميگرفتند ، قرار سرهم پشت كار
تاي پنجاه كه ميشود ساخته ايران سينماي در فيلم شصت حدود سال ، طول در ;دارم فرمول يك
فيلم ده ميان از.نميشود محسوب دارند ، همكاري آن در كه عواملي براي خاصي ويژگي هيچ آن
استفاده نابازيگر از و ندارند كاري حرفهاي بازيگر با آنها از نيمي حدود باقيمانده ،
باشي خوششانسي آدم بايد بازيگر ، عنوان به.سال طول در فيلم پنج چهار ميماند.ميكنند
فيلم كمبود همين دليل به هم كمكاري.برسد تو به خوبي نقش باقيمانده ، تعداد اين از كه
.ميافتد خود به خود اتفاق اين پس.است خوب
هم باز چطور ، بروي دوربين جلوي يكبار سال سه هر شود باعث سختگيرانه اعتقاد اين اگر *
ميدهي؟ ادامه شكل همين به
يك به بايد ولي دهم ، ادامه همينطور ميكنم سعي نميرم ، گرسنگي از و برسد زورم وقتي تا
يك بازيگر ، عنوان به وقتي حتي.است شونده انتخاب هميشه بازيگر ، .كرد توجه هم اساسي نكته
منتهي تو دلخواه كار حاصل به ديگر مسائل و توليد شرايط است ممكن ميكني ، انتخاب را فيلم
.باشد فيلمي هر در بازي توجيهگر نبايد مسئله اين كه هرچند.نشود
جنوبي يك نقش باز است قرار فهميدي وقتي بخواني ، را پست ارتفاع فيلمنامه اينكه از قبل *
نداشتي؟ خاصي حس كني ، بازي را
براي خيلي دلش ميفهمي او ، با برخورد اول دقيقه چند همان در كه است آدمي حاتميكيا
اسم اصلا اينكه ضمن.ميگذاري اختيارش در راحت خيلي را خودت بنابراين.ميسوزد كارش
خيلي فرحان با قاسم ديدم خواندم ، را متن كه هم بعداست كافي اطمينان براي حاتميكيا ،
.دارد تفاوت
نيفتادي؟ شيشهاي آژانس ياد خواندي ، را فيلمنامه وقتي *
ممكن ;است فرحان به قاسم شباهت اندازه به شيشهاي آژانس به پست ارتفاع شباهت نظرم به
دو هر كارگردان هرحال به.ندارند همديگر به ربطي هيچ ولي.باشند هم شبيه ظاهرا است
است ، قهرمانپروري براساس شخصيتپردازي ،"شيشهاي آژانس" در ولي.است نفر يك فيلم ،
دست شخصيت دو هر آنكه وجود با و دارد ضدقهرمان حالت "پست ارتفاع" اصلي شخصيت كه درحالي
.است متفاوت اساسا انگيزهها ولي ميزنند ، گروگانگيري به
زنده آدم يك بتواني آن بر تكيه با تا بود جذاب بيشتر برايت قاسم شخصيت از وجه كدام *
كني؟ خلق سينما پرده روي
بازيگر براي نكته اين و ميدهد نشان خود از مختلفي حالتهاي قاسم ، .بودنش قهرمان ضد
عشق ، قاسم ، كند عرضه متفاوتي حسهاي شخصيت ، يك قالب در بتواند كه است خوشايند خيلي
ولي ميكند ، سخت را بازيگر كار البته اين.دارد هم كنار در را بيرحمي و خشم ترس ، نفرت ،
هيچچيز و كند باور را وجوه اين همه تماشاگر آنكه براي آن ، با كردن نرم پنجه و دست
.است جذاب بازيگر براي درنيايد ، غلوآميز
قاب ميگذرد ، آن در داستان كه فضايي محدوديت علت به كه است اين ديگر مهم نكته يك *
او بدن اجزاي ساير و ميشود تاكيد بازيگران چهره بر مدام يعني.است بسته اكثرا تصاوير
آمدي؟ كنار چطور مسئله اين با ميبينيم كمتر را
بازترين كني ، بازي اسكوپ كادر در است قرار وقتياست اسكوپ هم كادر كه نكنيم فراموش
امكانات كه ديگر فضاهاي نسبت به.هستي خودت خيلي تو يعني.است مديوم فضايي ، چنين در نما
برعهده بيشتر حس ، انتقال وظيفه چون.ميافتد بازيگر دوش روي بار سنگيني ميدهند ، مكمل
را فرد يك عنوان به من مسئوليت بار چون بود خوبي خيلي تجربه اين ، ديگر عناصر تا اوست
هيچكس و خودت و هستي تو موقعيتي ، چنين در بزنم ، محك را خودم ميتوانستم و ميكرد سنگين
خراب را كار و ميزند بيرون سريع خيلي كني ، اغراق ذرهاي اگر برسد تو داد به كه نيست هم
.ميكند
بازيگري كار در چقدر اين.كردي تجربه هم را فيلم يك كارگرداني ،"پست ارتفاع" از قبل *
ميكرد؟ كمكت
به هم و مفهومي لحاظ به هم بخواني ، را كارگردانت ذهن بتواني كه ميكند كمك جهت اين از
است ممكن.ميشود وصل ديگر نماي كدام به نما اين بزني حدس ميتواني مثلا.فني لحاظ
.درميآيد آب از درست كار طول در حدسها اين مجموعه ولي باشد اشتباه هم حدسهايت بعضي
براي خوبي مجري ميتواني وقتي مضموني شكل به ميگذرد ، چه كارگردان ذهن در بداني وقتي
را متن قابليتهاي و كارگردان تفكرات كه است آن بازيگر هنر اوج نظرم به.باشي او تفكرات
.كند اجرايي
بود؟ چطور بازيگردان با كردن كار تجربه *
واسطه و مشاور فيلمبرداري ، زمان دربود سنگينتر خيلي تمرينات هنگام رضايي حبيب وظيفه
.ميگرفت تصميم حاتميكيا بود ، شده انجام كه تمرينهايي براساس.بود كارگردان نظريات
|