|
|
بحران4 از عبور براي تلاش
مشاركت جبهه سوم كنگره بيانيه با چند هر كه بود ، اصلاحات پيشرفت جهت قانوني مسير بودن باز فرض بر مبتني كه روشهايي چون ديگر آزموني هنوز اما بود شده مخدوش شدت به اصلاحات مخالفان سالهاي 79 اقدامات ميآيند؟ خود به آنان آيا شود كاملامشخص تا بود لازم جمهوري 80 رياست انتخابات تا كشيد طول ماه چند فقط.داد قرار خود كار محور را اعتدال مشي خاتمي خرداد ، از 18 پس طرف اگركند اعلان مقابل طرف پايبندي عدم خاطر به را سياست اين موفقيت عدم خاتمي آقاي فايده مفيد شايد ميكرد ، پيدا سياست اين اتخاذ چرايي و علت از واقعي درك اصلاحات مقابل به راه يكطرفه سياست اين نتيجه در و كردند پيدا رفتار اين از متضاد دركي آنان ليكن بود ، بيمنطق افراطيگري و كور راديكاليسم دهد نشان كه داشت را توفيق اين چند هر نبرد ، جايي آن از لذا.نميدهد آنها ميان در را اعتدال و عقلانيت بروز امكان اصلاحات مخالف جبهه در كه تصميمي.است گرفته قرار جديد راهبردي تصميم يك اتخاذ مرحله در اصلاحي جنبش بعد به اما.كنند درك درستي به را آن اصلاحات مخالفان كه زباني باشد ، مناسبي زبان واجد بايد نسبي توافق بايد راهبردي هر كه چرا.هست نيز زمان گذشت مستلزم راهبرد اين به رسيدن اجماع اين به رسيدن براي كوشش لذا كند ، جلب خود به را اصلاحي جنبش طرفداران و فعالان .است مناسب راهبرد يك اتخاذ لازم شرط نيز محتمل گزينههاي - 3 يا نزديك آينده در محتمل گزينههاي از روشن دركي كه است آن مستلزم راهبردي هر ارائه سياست و گزينهها اين از كدام هر مطلوبيت به نسبت را خود موضع تا باشيم ، داشته مدت ميان مويد ذهني و عيني شاخصهاي.است ناپايدار موجود وضعنماييم مشخص آن تحقق براي مناسب اين عيني شاخص ميشود ، انجام اقتدارگرايان سوي از كه اقداماتي.است ناپايداري اين خويش ذهنيت در را ناپايداري اين نيز اجتماعي و سياسي بازيگران و مردم.است ناپايداري طرف از آمده وجود به تنشهاي.است ناكاركردي مبين موجود وضع آنكه ضمنپذيرفتهاند و حكومت شدن زمينگير نهايت در و آن اجزاي طرف از حكومت قدرت شدن خنثي به اقتدارگرايان شده منتقل حكومت و قدرت درون به حاضر حال در ملت - دولت ميان شكاف.شد خواهد منجر قدرت و دوگانه ساختار كند ، تحمل را ملت - دولت شكاف مدت ميان در بتواند جامعه يك اگر.است كه كرد خواهند كوشش طرفين دليل همين به.است مدتناپايدار كوتاه در حتي قدرت درون شكاف شرايط دركرد خواهد كمك ناپايداري افزايش به نيز كوششها همين.دهند تغيير را وضع تقسيم ديدگاه دو اين ميان حكومت هم عمل در.دارد وجود حكومت از تفسير و ديدگاه دو كنوني مجموع در.است كرده ايجاد متفاوت ابزار و روشها اهداف ، با ناهمگن حكومتي و شده ، .است كارآيي فاقد كه كرده برقرار را دوگانه حاكميتي فرصتهاي دادن دست از و كشور تواناييهاي رفتن تحليل موجب سو يك از وضعيت اين تداوم و اصلاحطلبانه بيشتر تضعيف ديگر ، سوي ازميشود كشور بازسازي و اصلاحات براي موجود سوي به اميدها و افراد اين ريزش آنكه بدون.ميگردد موجب را مردم نااميدي و ياس با آنكه ويژه به.است كرده ايجاد را نامناسبي شرايط اوضاعي چنين.باشد اقتدارگرايان .ميشود فراهم خارجي متغيرهاي و عوامل بيشتر اثرگذاري براي زمينه داخلي ، متغيرهاي تضعيف .ميشود منجر آن مخالف گروههاي و اصلاحات همزمان شدن بياثر به وضعي چنين ادامه از اصلاحطلبان.نيست متصور منطقا اصلاحات امور پيشرفت و تداوم موجود وضع ادامه با تلاش مردم و جامعه وضع بهبود براي (همهپرسي جز به) موجود مسالمتآميز و قانوني راههاي اصلاحي حركت و صفآرايي آن برابر در خاص شيوههاي به اقتدارگرايان همواره ولي.كردهاند .كردهاند مواجه اخلال با را كه ميكنند تصور آنان زيرا.است اقتدارگرايان مناسب گزينه غلط به موجود وضع ادامه ابتدا ميتوانند سياست اين با ميكنند تصور آنها [...].است كمتر فرآيندي چنين هزينه آنها كردن بياثر با سپس.كنند هضم خود درون در و استحاله را اصلاحات فعالان از بخشي به مسالمتآميز بازگشت اقتدارگرايان منظر از موجود وضع ادامه.كنند آنان دفع به اقدام بازگرداندن مسئوليت از بخشي بايد نيز اصلاحطلبان صورتي چنين در طبعا و است گذشته وضع .ميگيريم قرار محتمل گزينه سه برابر در منطقا بنابراينشوند عهدهدار را گذشته وضع اضمحلال و آشفتگي - الف منابع اضمحلال با ميتواند زود يا دير و است كشور براي اساسي تهديد يك وضع اين ادامه .شد خواهد امر اين زمينهساز خارجي يا داخلي اتفاق هر.شود مواجه جامعه معنوي و مادي در را آنها از بخشي كه بود خواهد مواجه عظيمي بسيار بحرانهاي با مرحله اين از پس جامعه .شود منجر نيز ارضي تماميت نقض به ميتواند حتي فرآيند اين.بودهايم شاهد شرق بلوك عقبماندگي موجب و كرد خواهد مشغول خود به را كشور دهه دو يا يك براي حداقل آن آثار از ما تاريخي دستاوردهاي و جامعه مهم نهادهاي آنكه ضمن.شد خواهد كنوني دنياي از بيشتر .شد خواهد مواجه عمدهاي خطرات با سياسي استقلال جمله استبداد و خودكامگي - ب را مردمسالاري و آزاديخواهي بساط [...] ميتوانند كه معتقدند اصلاحات مخالفان از برخي والاي انديشه با آشنايي و اسلامي انقلاب تجربه كه كشوري در خواستي چنين تحقق.برچينند ايثارگران و آزادگان و شهيدان خاطره و ياد خويش جاي در و سرنهاده پشت را خميني امام و نظام فقدان [...] است غيرمحتمل و بعيد بسيار ميدارد ، نگاه را آزاديخواه و سرافراز غيرممكن قدرتي ، چنين پذيرش در مردم آمادگي عدم هدفي ، چنين انجام براي كارآمد تشكيلات دلايل...و بينالمللي ساختار و نظام همراهي عدم اطلاعرساني ، در انحصار ايجاد بودن در آن شكنندگي و شديد ناپايداري وقوع ، صورت در و گزينه ، اين تحقق اندك احتمال بر روشن جهان در اما.شد خواهد منتهي اول گزينه به نهايت در كه خارجي ، و داخلي عوامل برابر امكان خارج به وابستگي شرط و بيقيد پذيرش و خارجي قدرت بر تكيه با جز مستبدي هيچ امروز از آن سرنوشت اسلامي انقلاب سابقه و ايران مردم روحيه به توجه با كه داشت نخواهد حكومت .است روشن پيش |
|