بازتاب
سياسي يادداشت
بحران5 از عبور براي تلاش
بازتاب
گرفت شكل پارادوكس يك چگونه
بادامچيان اسدالله
اسلامي موتلفه جمعيت مركزيت عضو
:است شده نوشته *اسلامي ايران مشاركت جبهه حزب پارادوكس مقاله در
موحدي مرحوم و بادامچيان اسدالله هدايت به كه احزاب ، وقت كميسيون محافظهكار اكثريت"
را آنان كرده ، سلب مشاركت مركزي هسته از را چنين اين ائتلافي مزاياي كوشيدند ساوجي
".سازند وادار "جبهه / حزب" پارادوكسيكال دوگانه پذيرش به نام در حداقل
:زير شرح به.است كذب موضوع اين
ايران مشاركت جبهه" نام به سياسي تشكل يك تاسيس درخواست مشاركت جبهه حزب موسسين وقتي
قانون ماده 1:شد گفته آنها به قانوني وظايف برحسب كردند ، احزاب كميسيون از را "اسلامي
چون و است دانسته "حقيقي اشخاص" را متقاضيان است سياسي تشكلهاي به مربوط كه احزاب
شخصيت يك هر كه ها"حزب" و ميشود اطلاق حزب چند از مركب تشكلي به تحزب ، فرهنگ در "جبهه"
و بدهند را قانون طبق بر سياسي گروه يك تشكيل نميتوانند حقيقي ، شخصيت نه هستند حقوقي
.دارد قانوني منع حزب يك براي مشاركت جبهه عنوان
شخص كدام هر دادهاند ، سياسي گروه تشكيل درخواست كه مشاركت اوليه موسسين اينكه دوم
حزب متقاضي كه نفر 10- به 20 نميتوان قانون نظر از و ميباشند حقيقي اشخاص و هستند
شخص نفر چند موسسين و است حقوقي شخصيتهاي از متشكل جبهه زيرا داد را جبهه عنوان هستند
.هستند حقيقي
.آورد چارهجويي به را مشاركت موسسين ماهيتي ، و قانوني منع مورد در تذكر اين
رفع براي بودم زمان آن در احزاب كميسيون دبير كه بنده با خاتمي محمدرضا آقاي ديدار در
توضيحات و باشند داشته قانوني انطباق تا بدهند را مشاركت حزب عنوان كردم پيشنهاد مشكل ،
.گرديد بيان نيز قانوني
طور به و نمودند مطرح را جبهه حزب عنوان بالاخره و داشتند اصرار جبهه عنوان روي ايشان
نميشود اگر و كنند تصويب را مشاركت جبهه نام اول وهله در كه نوشتند كميسيون به كتبي
نه بود موسسين ساير و ايشان خود خواست اين و نمايند تصويب را مشاركت جبهه حزب عنوان
.باشيم كرده وادار را آنها ساوجي موحدي مرحوم و بنده اينكه
واژه چون كه كردم صحبت موافقت در جانب اين و شد مطرح كميسيون رسمي جلسه در ايشان نظر
تصويب را آن تسامح نظر ميتوان و بود خواهد آنها براي علم اسم مشاركت جبهه دارند را حزب
از ديگر يكي است غلط مفهومي نظر از مشاركت جبهه حزب عنوان كه داشت نظر ديگر نفر يك كرد ،
مانند و هستند سياسي كار نوعي پي در جبهه عنوان گذاشتن از اينها:گفت كميسيون اعضاء
بزرگ را دندانپزشك و مينويسند كوچك را "كمك" كلمه كه تجربي ، دندانپزشكان كمك از بعضي
خواهند كار به را مشاركت جبهه و نميآورند را حزب كلمه نيز اينها.ميآورند تابلو در
.برد
كميسيون براي قانوني مبناي اين ولي.كرد خواهند قوي احتمال به را كار اين:گفتم من
كردند را كار اين البته و) نكند تصويب آنها براي را مشاركت جبهه حزب عنوان مجوز كه نيست
عنوان اينكه با كردهاند چاپ را مشاركت جبهه عنوان حزب اين رسمي يادداشتهاي در حتي
تقريبا هم آنها و شد تصويب عنوان همين نتيجه در ،(است مشاركت جبهه حزب آنها قانوني
.كردند را كار همان
و سياسي مسائل به اينكه نه است شده موجود قوانين رعايت موضوع ، اين بررسي در بنابراين
.گردد توجه سياسي بهرهگيريهاي
حزب تفاوت به هم مشاركت حزب عناصر ميرسد نظر به باشد صحيح مقاله اين مطالب اگر البته
حزب ، يك براي هم كنار در مفهوم دو با واژه دو گذاشتن كه فهميدهاند و بردهاند پي جبهه و
اصلاح درصدد و ميكند تحزب ادبيات از بياطلاعي يا سياسي اغراض نوعي بر دلالت
تحليلهاي درصدد مقاله نويسنده جمله از برخي ، باز چرا است طور اين اگر و برآمدهاند
مرحوم چون فردي به نسبت حتي و هستند آن و اين به كذب مطالب دادن نسبت و غيرواقعي
ادب و اخلاقيات رعايت هم است كوتاه دنيا اين از دستش كه ساوجي موحدي حجتاللهوالمسلمين
.نميكنند را ايراني و اسلامي
و تسامح شعار عليرغم كه سال چند اين از پس مطبوعات ، برخي در خشن ادبيات اين آنكه اميد
مطبوعات گونه اين در مسائل صحيح طرح و دوستي و تفاهم ادبيات به است يافته رواج تساهل ،
.يابد تغيير
:پينوشت
همشهري 3/5/1381 *
سياسي يادداشت
نيست باقي زيادي فرصت
قنواتي زارعي اردشير
تهديدات جمع حاصل از ميكنند دنبال را بينالمللي روابط در اخير تحولات كه كساني
كردن قانوني براي آمريكايي سناتور طرح 3 و آن مورد آخرين جمله از ايران عليه آمريكا
.بود خواهد ايران عراق ، از پس بعدي كشور كه رسيدهاند باور بدين ايران با برخورد
ابتداييترين كنوني ، شرايط در بينالملل روابط تحولات به نسبت واقعگرا و كلان نگاه
از بدتر و مسايل ديدن مقطعي و روزمرگي جزيينگري ، مقابل در و است ملي امنيت براي الزام
.گردد قلمداد ملي امنيت ضد و ويرانگر ميتواند تحولات با كردن برخورد موردي همه
و كشور اين در تصميمگيري پروسه آمريكا ، جايگاه شناخت شرايط ، تحليل امروزه حال اين با
سياستمداران و تحليلگران بين تزلزل و ثبات عدم يك با مواجه چارچوب اين در ايران موقعيت
.كند آسيب دچار را ايران سرزمين امنيت و استقلال ميتواند آينده در كه است ايراني
در جامعه بين فرق و كردهايم نگاه خواستهايم كه همانگونه هميشه را دنيا ايرانيان ما
ميكنيم فكر لحاظ همين به و نكردهايم درك درستي به را يافته انسجام جوامع و گذار حال
وضعيت و سيال شرايط از ما تكويننيافته شرايط همچون نيز جوامع اينگونه مختلف حيطههاي
مراحل يافته قوام جامعه اصليترين عنوان به آمريكا در ما برخلاف.ميكند پيروي ژلاتيني
پيروي شده برنامهريزي دقيقا استراتژي و ثبات از كشور اين در اقدام و تصميمگيري
موضعگيريهاي و ايران قبال در آمريكا سياستگذاريهاي ويژگي ، همين تبع به.ميكند
دولتي نهادهاي و دستگاهها بين مشترك اجماع و تصميم يك از ابعادي همگي آنان تهديدآميز
.است كشور اين
آمريكا استراتژيك تصميمگيري سيستم در ديگران با برخورد در شده مطرح گزينههاي تمامي
و ميكند پيروي "عمليات" و "تصميمگيري" ،"گزينه طرح" ،"تئوريك تدوين" مرحله چهار از
هر كه نيست موازي خط صورت به اوليه ذهنيت و تصور برخلاف نيز سيستم اين خاص ويژگي
از دقيقا بلكه گردد انقباض دچار لحاظ بدين و كند قطع را ديگري خود حركت طي مرحلهاي
و حضور قطعات تمام بايد تكميل براي كه پازل يك همچون و كرد خواهد تبعيت انبساطي شرايطي
همگي مختلف تاكتيكهاي و ابعاد تمامي و برد خواهد سود نمايد حفظ پايان تا را خويش بقاي
حركت نوع و قطعات اين از يك هر حضور.پرداخت خواهند نقش ايفاي به واحد استراتژي خدمت در
و ابعاد نقش و اهميت شرايط و زمان به بسته و نيست ديگري نقض و تشتت معني به هيچگاه آن
.گردد تغيير دچار ميتواند گزينهها
ايجاد و برخورد سپتامبر ، حوادث 11 از پس خصوص به آمريكا استراتژي در مسئله اساسيترين
داده نشان تجربه كه همانگونه البته.است متعارض ساختارهاي و جوامع در بنيادين تغييرات
كار دستور در نظامي حمله گزينه نپيوندد تحقق سياسي بستر بر بنيادين دگرگوني اين چنانچه
طريق از سابق شوروي در تغييرات پروسه در قبلا گزينهها اين دو هرگرفت خواهد قرار
اما است ، شده آزموده نظامي حمله طريق از افغانستان و يوگسلاوي در تغيير و مسالمتجويانه
گزينهها ديگر از بيشتر هدف ، به دستيابي براي فوريت و نظامي اولويت سپتامبر از 11 پس
.است گرفته قرار توجه مورد
وجود به آن در بنيادين تغييرات ميكند تلاش آمريكا كه است كشورهايي از يكي نيز ايران
نيروي توسط دگرگوني اين كه آنجا در خصوص به يابد تحقق آنان مدنظر روياي چنانچه و بياورد
اظهارات.بود خواهد آمريكا اساسي اولويتهاي از يكي تجزيه ، و كردن كوچك گيرد ، شكل نظامي
و علني تهديد بر كه رايس كوندوليزا رامسفلد ، دونالد چني ، ديك مثلث عملكرد بوش ، جورج
آري مطبوعاتي بيانيههاي قالب در كشور اين خارجه وزارت عكسالعمل و دارند تكيه نظامي
و هستند واحد پازل يك قطعات همگي دارند ، تاكيد سياسي راهكارهاي بر كه آن سخنگوي فلچر
ماهوي تفاوت آنكه از بيش ديگري عملكرد از آنان از هركدام برانگيز تعجب واكنش و اختلاف
دستگاههاي از هركدام تخصصي حوزههاي از ناشي كه ميباشد شكل در اختلاف باشد داشته
نماييم ، تلقي عقبنشيني و رويكرد تغيير به را متفاوت اشكال اين چنانچه و بود خواهد ذيربط
مورد پديده ماهيت شناخت ميتواند كه عاملي.شد خواهيم دچار صحيح شناخت و درك عدم يك به
.كند مواجه ويرانگر بعضا و غيراصولي عكسالعملهاي با را نظر
سياسي ساخت در كه است رسيده تصميم بهاين آمريكا حاكمه هيات كه كرد شك نبايد اين در
سياستگذار دستگاههاي تمامي تصميم همين تبع به و بدهد خود منافع با متناسب تغييري ايران
از قبل تا.بپوشانند عمل جامه آن به خويش نظر مورد شيوههاي به ميكنند تلاش آمريكا در
فوق حوادث از پس اما بودند گزينه طرح و تئوريك تدوين مرحله در آنان سپتامبر حوادث 11
نگاه مسئله به واقعگرايانه چنانچه.است تصميمگيري همان كه شدهاند سوم مرحله وارد
آمريكا و نيست ماجرا تمام اين.است آمريكا استراتژيك سيستم در طبيعي سير يك اين كنيم
نقش و خود خاص شرايط به توجه با ايران و ميباشد قضيه اين يكطرف تنها (قدرتمند چند هر)
گزينه اين حركتي سير بر است قادر جهان انرژي در تاثيرگذارش موقعيت و منطقهاي استراتژيك
گرفتار و سنتي ديپلماسي كه است اذعان قابل راستا اين در.بگذارد تعيينكنندهاي تاثير
با مقابله براي و ندارد نتيجهبخشي و كارآيي مطلقا فعلي ناكارآمد بوروكراسي در
شود دگرگون كنوني بينش و مكانيزمها بايد ابتدا فعلي ناهنجار شرايط و آمريكا توطئههاي
بحران شدت با متناسب و بينالمللي موجود هنجارهاي بر مبتني و مدرن سازوكارهاي به بايد
ايجاد سريع واكنش دپارتمان يا شعبه يك خارجه وزارت درون است لازم راستا اين درآورد رو
بايد اينكه ديگر.دهد نشان سريع عكسالعمل موجود بوروكراسي از فراتر باشد قادر تا گردد
و تعامل به و گذاشت كنار را جهاني شده پذيرفته روابط و مناسبات با تعارض و بياعتنايي
.آورد روي جديتري همزيستي
داده كاهش جهاني جامعه با را خود فاصله بايد فعلي انزواي از خروج جهت به ايراني جامعه
بهرهگيري به منوط امري چنين تحقق.گردد تبديل فوق مناسبات چارچوب در فعال عنصر يك به و
را خارجي سياست ميبايد كه همانجاست دقيقا كنوني بحران نقطه.است جهاني مشترك زبان از
.كرد جدا بيهويت و پوپوليستي حركات از دنبالهروي از
جوابگوي كه گردد اصلاح گونهاي به بايد ايران ديپلماسي و رويكرد اينكه ديگر مهم نكته
ايران خصوص در خود استراتژي سوم مرحله به آمريكا ورود به توجه با و باشد كنوني مقتضيات
از موجود پتانسيلهاي به بخشيدن فعليت با و كرد اجتناب خارجي پتانسيل دادن هرز از بايد
استراتژي عليه (كردن عملياتي) چهارم حلقه و (تصميمگيري) سوم حلقه قطع جهت در آن
از كه نكنيم فراموش را سياست علم علماي توصيه اين هيچگاه.برد بهره آمريكاييها
".نيست كوفتن ديوار بر سر و رفتن مستقيم يعني بودن كرگدن همچون سياست" گفتهاند ديرباز
بود روباه و نهراسيد مهلكهها از تا بود شير بود ، روباه و شير از تلفيقي بايد اينجا در
.گريخت دامها از تا
بحران5 از عبور براي تلاش
مشاركت جبهه سوم كنگره بيانيه
اصلاحات - ج
پذيرش با همراه گزينه اين.است اصلاحات پيشرفت و تداوم است ، روي پيش كه ديگري گزينه
اراده و خواست با قدرت ساختار ميان بيشتر چه هر هماهنگي جهت در حقوقي موجود قالبهاي
در همه نهايت در كه نحوي به سياسي ، نظام مردمسالاري وجه تقويت تعبيري به.است مردم
و مردمي مشاركتهاي افزايش حالتي چنين در است طبيعي.كنند تمكين عمومي خواست اين برابر
را اميد و نشاط جو رفتن بالا و خارجي و داخلي انظار در حكومت حيثيت و منزلت بهبود نيز
.بود خواهيم شاهد جامعه آحاد ميان در
سياستها و راهبردها - 4
كه آنچه به عنايت با شود ، اتخاذ مناسبي سياست و راهبرد بايد مطلوب گزينه تحقق براي
چيز هر از پيش.است زير شرح به هدف اين براي مناسب سياستهاي و راهبرد شد ، گفته تاكنون
به التزام آنها اصليترين كه كنيم اعلام اصلاحي جنبش مباني به را خود راسخ اعتقاد بايد
.است وصفي آن نقش بلكه نيست ، عهدهدار را قيد نقش ديني كلمه اما.است ديني مردمسالاري
اصل 56 در كه همچنان.نيست پذيرفتني مردم حاكميت اصل حاكميت بر قيدي هيچ ديگر عبارت به
عدول اصل اين از اگر است ، نهفته مفهومي چنين اساسي قانون همهپرسي اصل و اساسي قانون
از پس صرفا.گيرد قرار مشترك جمعي عمل و وفاق محور نميتواند ديگري اصل هيچ شود ،
خلال از را ديني وصف كه بكوشيم شهروندان از جمعي صفت به ميتوانيم كه است آن پذيرفتن
به بند و قيد زدن صدد در كه آنان ما نظر به.كنيم اضافه مردمسالاري آن بر مردم پذيرش
را خود نامقبولي جز چيزي دهند ، جلوه غربي تحفهاي را آن كه ميكوشند و هستند ، اصل اين
رد به نيازي داشت ، وجود آنان سوي به اقبالي چنين اگر كه چرا.نميكنند اثبات مردم نزد
.نداشتند آن به زدن قيد و واقعي مردمسالاري
و سياست عرصه در مسالمتآميز روشهاي از استفاده به تعهد و تقيد اصلاحات ، ديگر مبناي
به بلكه آن ، مدت كوتاه نتايج از ترس واسطه به نه خشونتآميز روشهاي نفي.است جامعه
ميشود ، گرفته نظر در آن براي كه است ، نتايجي بودن غيرمفيد حتي يا و غيرواقعي دليل
.است ادعا اين روشن گواه ما ايران اخير قرن يك تجربه
يك براي حياتي ضرورت آزادي.است آن گسترش براي سعي و آزادي پذيرش اصلاحات ديگر مبناي
در دخالت براي آزادي و قدرت نقد آزادي بيان ، آزادي.است بالقوه و رشد به رو جامعه
كه است اصل اين پذيرش اصلاحات ، ديگر مبناي.است اصلاحي جنبش لاينفك جزء خويش ، سرنوشت
جامعه ثانيا.است بيگانگان نه و خودمان نزد ما جامعه مشكلات بر غلبه حل راه ;اولا
در كشور جايگاه دانستن مهم ضمن بنابراين.دارد را خود مشكلات بر غلبه توانايي ايران
جهت در فعال صورت به را قوا تمامي و داد قرار محور را داخلي مسائل حل بينالمللي عرصه
ما رفيق توفيق راه اين در كه داشت اميد و برد ، كار به اصلاحات سوي به موجود وضع تغيير
.بود خواهد
مخالفان.است ناهموار و طولاني اصلاحات راه كه است مسئله اين پذيرش اصلاحات ديگر مبناي
هدف كه آنجا از بنابراين.برد خواهند كار به مقابله براي را خود كوشش تمام نيز اصلاحات
آن تحقق صرف را خود توان مردم و جامعه كه است قرن يك از بيش و است بزرگ اصلاحات
.قرارگيرد اصلاحطلبان كليه سرلوحه موانع برابر در ايستادگي و مقاومت كه است لازم كردهاند ،
در ما حقوقي چارچوب كه است اساس اين بر مردمسالاري اصل پذيرش در اصلاحات اوليه فرض
داد رخ هنگامي مردمسالاري از انحراف اساس.دارد را مردمسالاري تحقق ظرفيت اساسي قانون
اينجا از [...].شد باطل دور دچار منطقي لحاظ به رهبري خبرگان مجلس انتخابات نظام كه
.گرديد بلاموضوع آنها منتخبين خلال از كشور نهادهاي مهمترين بر مردم نظارت مسئله كه بود
نظارت با كه نحوي به آمد ، وجود [...] به عميق شكافي و گرفت شكل دوگانه حاكميت كم كم
.كنند جبران را شكاف اين نتوانستهاند نيز انتخابات اين در غيرمعمول دخالت و استصوابي
مبتني مردمسالار نظام به بازگشت براي را خود كوشش بايد اصلاحات و مردمسالاري بنابراين
اساسي مشكل صورتي چنين در.دهد قرار باطل اقدامات از دور و شده پذيرفته حقوقي قالب بر
.شد خواهد حل نيز انتصابي نهادهاي بر نظارت
اما شده ، مواجه جدي موانع با خويش قانوني امكانات از استفاده در اصلاحي جنبش اگرچه
اتخاذ براي حجت اتمام عنوان به را مشخص اقدام چند خود كردن توانمند با ميتواند كماكان
كنگره بيانيه در ماست ، تاييد مورد كماكان كه راهكارها اصليتريندهد انجام نهايي تصميم
جاري سال در عاجل اقدامات به راهكارها ، آن بر تاكيد ضمن نيز اينجا در و است آمده دوم
:ميكنيم اشاره
اختيارات و مسئوليتها با متناسب قدرت ، نهادهاي از پرسشگري و سياست فضاي كردن شفاف *
.آنها
.استصوابي نظارت و مردم مشاركت موانع حذف و انتخابات قانون تدوين *
مردم اعتمادسنجي شامل ميتواند كار اين.كشور اساسي مسائل در همهپرسي طرح براي اقدام *
.شود حكومتي نهادهاي كليه به
شهروندان ، همه مشاركت و حضور براي فضا كردن باز و شوراها انتخابات در گسترده فعاليت *
مردمسالاري از موفق الگويي ارائه و ناصواب حذفهاي از دور به كشور اين
براي كوشش و اعتمادسازي و گفتوگو خلال از را همگرايي سوي به حركت و واگرايي از پرهيز *
متضمن كه وگويي گفت شرط ، و قيد هيچ بدون گروهها و افراد تمامي با گفتوگو باب گشودن
عين در ملي همبستگي و وفاق جهت راهكارهايي به دستيابي هدف با طرفين متقابل احترام
.است نظر اختلاف پذيرش
منجر عموم خواست برابر در اقتدارگرايان تمكين به نيز راهها اين پيگيري كه صورتي در *
.بود نخواهد موجود ساختار از [...] اصلاحطلبان سرمايه كردن خارج جز چارهاي نشود ،
از ناشي نه پديده اين بدانيم ، اصلاحطلبانه سياست محصول را خرداد دوم پديده بروز اگر
به اجبار و زور تحميل از ناشي ونه بود ، اصلاحطلبان انفعال و نااميدي و ياس
و مستمر حضور طبيعي نتيجه طرف يك از خرداد دوماست گرفته شكل اقتدارگرايان
بنبست به از ناشي ديگر طرف از و سياست ، و اجتماع عرصه در سياسي نيروهاي مسالمتجويانه
.بود اقتدارگرايان طبيعي رسيدن
|