اقتدار اجتماعي هويت زنان
مردانه مقتدر جامعه در زنان وضعيت
تنها نه و ندارند زنان مسايل از درستي درك هنوز نيز جامعه نخبگان و روشنفكران حتي
بلكه نميبينند ، جامعه بركل را مشكلات اين تاثير و جامعه و خانواده در آنان جدي مشكلات
نيز افراد شخصيتي الگوهاي نمو و رشد جهت در جامعه از قشر اين كليدي و حساس نقش به اصلا
نيستند واقف
مصاحبهها و سخنرانيها ميزگردها ، در زنان خصوص در مختلفي بحثهاي كه است زماني دير
و پيشرفت راه سر در مشكلاتي و موانع چه و چيست زنان مشكلات و مسايل اينكه ميشود ، مطرح
.دارد وجود اجتماعياشان هويت شكلگيري و آنها ترقي
كه اينست آن و دارند توجه موضوع يك به همه و همه متضاد ، گهگاه بحثهاي خلال در گرچه
با بايد و دارد وجود اجتماعي امكانات به دستيابي براي زنان راه در بسياري موانع
.ساخت تسهيل را شرايط اين زنان آموزش با تواما آن كنار در و بجا و صحيح برنامهريزيهاي
به خودمحوري فرهنگ اشاعه و نسبي امكانات و ارتباطات گسترش شدن ، جهاني حركت روند اما
جو نوعي به كه تغييري.است داده بسزايي تغيير امروز جامعه در را زنان موقعيت نوعي
اجتماعي پرستيژ به نوعي به آن با علني مخالفت كه كرده ايجاد را خاصي اجتماعي -فرهنگي
.است خواهانه مترقي و نوانديشانه افكار مغاير و ميزند لطمه مخالف افراد
به همچنان (زنان) جامعه از قشر اين فعاليت شدن شرطي هاي زمزمه است توجه جالب آنچه اما
مردانهحرف اقتدار و قاطعيت همچنان اينكه آن و ميكند چيز يك از حكايت كه ميرسد گوش
.ميزند را اول
شرط به ببينند آموزش است لازم زنان" ،"..اگر اما است خوب زنان براي اجتماعي مشاركت"
ميتوانند آنان و است لازم زندگي نحوه و همسر و شغل انتخاب حق اين زنان براي" ،"...آنكه
"...آنكه شرط به كنند انتخاب دلخواه به خود
ميگيرد صورت خانواده گرم كانون مصالح رعايت دستاويز با نيز معمولا كه اينها همه و
ندارند زنان مسايل از درستي درك هنوز نيز جامعه نخبگان و روشنفكران حتي كه ميدهد نشان
را جامعه بركل مشكلات اين تاثير و جامعه و خانواده در آنان جدي مشكلات تنها نه و
الگوهاي نمو و رشد جهت در جامعه از قشر اين كليدي و حساس نقش به اصلا بلكه نميبينند ،
.نيستند واقف نيز افراد شخصيتي
جامعه نگرش تغيير
كه چرا نميكند ، آن بهتر درك در كمكي تغييرات مشاهده تنها تغيير روند اين مطالعه براي
و نگرشها يعني.ميشود منجر نيز جامعه نگرش تغيير به مختلف حوزههاي در موانع رفع
افراد روابط نوعي به ميكنند تثبيت و تعيين را افراد اجتماعي پايگاه و نقش كه باورهايي
امكانات به زنان دسترسي عدم باعث اينها همه و ميكنند تنظيم جامعه و خانواده در را
.ميشود برابر
بهطور خانواده در زنان نقش كه ميدهد نشان خودي و ميشود حادتر زماني آن مشكل اما
با متناسب خانواده ، اعضاي ميان روابط و مسئوليتها وظايفميدهد وضعيت تغيير مبهمي
خود با را سنتي زندگي شكل و رنگ امروزي ظاهر عليرغم و نشده تعريف زندگي امروزي شرايط
در قبلا كه آنچه يعني !!امروزي و نوين ساختار درون در سنتي زندگي يك يعني.ميكشد يدك
مطلوب هم حالا بوده مطلوب صنعتي غير و سنتي كاملا جامعه يك در سنتي عيار تمام زندگي يك
اتفاق جوامع در كه سريع دگرگونيهاي و تحولات اين كه شود توجه آنكه بدون ميرود بهشمار
كانون در حتي را مفاهيم ، روابطالگوها از بسياري حالشكلگيرياست ، در يا و افتاده
و مسئوليت حقوق ، از جديدي تعريف كه رسيده آن زمان حالا و !!است داده تغيير خانواده
.كرد ارائه خانواده در زنان نقش بالاخص و خانواده كانون اين اعضاي براي وظايف
زندگي ، نحوه و فرهنگي انگارههاي و اجتماعي شرايط در تغيير و دگرگوني امروز جامعه در
باعث گذشته به نسبت نوعي به و دارد خانواده به مردان و زنان نگرش نحوه در بسزايي تاثير
.داشت متفاوتي بازتاب شدن رها اين اما يابند رهايي آن به وابستگي قيد از آنها كه شده
چهارچوب در خانواده و سبكسنتي به زندگي كه شد القا ايده اين زنان با رابطه در كه چرا
.است خانوادگي زندگي شكل بهترين قبلياش
كه چراميشد تلقي (زنان) افراد براي اجتماعي هويت كسب راه تنها ازدواج براين سابق
.بكشد يدك را همسر لقب و كند ازدواج كه ميشد خلاصه اين در تنها دختر زندگي تعريف اصلا
عبارتي به يا و دهند تغيير را خود اجتماعي پايگاه وضعيت اينكه براي همواره دختران پس
در هويتشان تمام و نداشتند ازدواج جز راهي پس توسرهادربياورند سري بتوانند
در ميتوانستند كه بود شوهر خانواده و خانه به ورود از پس تنها كه چرا.ميشد خلاصه آن
اقتضا چنين زمانه جبر كه چرا. كنند نقش ايفاي..و ازاجتماعي اعم مختلف فعاليتهاي
نقشهاي ساير ايفاي امكان و باشد معاش تامين در تنها افراد اصلي دغدغه كه ميكرد
.نبود امكانپذير آن طريق از جز و بود خانواده به منوط تنها اجتماعي
كاملا روابطي و پدرسالار خانوادهاي.داشت را خود خاص شرايط ازدواج جبر اين
!ميگرفت شكل جنس و سن براساس كه اقتدارگرايانه
بنياديتر و كوچكتر شكلي به گسترده شكل از سنتي و پدرسالار خانواده اين مرور به
به اجتماعي فعاليتهاي و تحصيل راه بازشدن با نيز دختران و داد شكل تغيير (هستهاي)
شكل به همچنان او هويت تعريف و زنان به نسبت نگرش اما.كردند پيدا راه اجتماعي عرصههاي
نقش ايفاي زن مهمترينوظيفه كه معروف سنتي تعريف همان يعنيماند باقي سنتياش و قديم
.كند شوهر فقط بايد اجتماعي هويت كسب براي گذشته همانند و است همسري و مادري
از تنها بلكه فعاليت و حركت و توانمنديهايشان ابراز طريق از نه را خود هويت دختران
طرف اقتدار پذيرش با توام نيز هويت اين كسب و ميكنند كسب خانواده تشكيل و ازدواج طريق
پايگاه و فعاليت طريق از (مردان) آنها هويت آنكه حال.است شوهر و همسر عنوان به مقابل
.ميگيرد شكل زنان به مقتدرانه رابطه تحميل و اجتماعي
نه مييابند پرورش زناني چنين دامان در كه فرزنداني راستي به كه اينجاست اساسي سوال اما
مايه كوششاشان و كار و فعاليت و جسارت و جرات و ندارند خود از درستي تعريف تنها
بهدست شوهرانشان طريق از را اجتماعياشان هويت و پايگاه نيست ، بلكه مباهاتشان
در فعاليت و كاوش و جسارت حس كه بپردازند نسلي پرورش به ميتوانند چگونه پس ميآورند ،
.بگيرد شكل آنها جسم و روح
اقتدار كانون نخستين خانواده
يا مرد سوي از اقتدار و قدرت از حاكي رابطه يك با كودكان كه است كانوني اولين خانواده
راس عنوان به پدرنميكنند درك را رابطه از ديگري نوع و ميشوند آشنا خانواده پدر همان
ميدهد قرار تحتالشعاع را خانواده اعضاي تمام خود آراي و افكار و تصميمات با قدرت هرم
باشد شوهر محض تابع بايد كه شده القاء او به سنتي جامعه يك در همواره خود كه نيز مادر و
در و بدهد زحمت خود به نيست لازم مثلا يا بپردازد فعاليت به نيست نيازي و
شيوه همين متاسفانه و است قضيه اين تابع همواره باشد داشته مشاركت شوهرش تصميمگيريهاي
.است امكانناپذير جامعه در قضيه اين بازتاب.ميكند منتقل فرزندانش به را تفكر
از ديگر روز چند در ميشود عجين امروز كودكان كودكي روزهاي با همواره كه اقتدار روح اين
يك دنبال به همواره كه افرادي قالب در روح اين اوج و ميكند طغيان فردا نسل پوسته
برايشان كه اقتدار منبع يك.ميگردد متجلي كند هدايت را آنها كه هستند جامعه در اقتدار
همه مسئوليت و كند تصميمگيري مختلف موارد در و كند برآورده را نيازهايشان بگيرد ، تصميم
.بپذيرد را چيز
براي هركس و نيست توانمندي و فعاليت و خروش با توام زندگي مادرشان ، همچون كه جامعهاي
تنها جامعه در موجود مزيتهاي از استفاده و برتر اجتماعي پايگاه و قدرت آوردن بهدست
احساس و مشاركت و تفكر در نه و خويش توانمندي بردن بالا و كوشش و تلاش در نه را راه
دستگاه در كار يا و جامعه در قدرت هرم به شدن نزديك را راه تنها بلكه ميبيند مسئوليت
هرچه كه ميآورد بخاطر را كودكياش دوران ناخودآگاه بطور كه همانگونه ميداند قدرت هرم
و او فرمان به گوش همواره و ميكرد حركت خانواده قدرت هرم ميل موافق مادرش و او
ابراز و مشاركت در سعي كه زماني نه ميبودند ، برخوردار بهتري موقعيت از داشتند تصميماتش
سطح در اقتدارگرايانه روابط توليد باز از ميتوان چگونه راستي به.ميكردند عقيده
كرد؟ جلوگيري جامعه
مانع و جامعه در افراد شكوفايي و رشد مانع خانواده در قدرت هرم رابطه براصل پافشاري
است خانواده يك تشكيل اصلي مانع و خانواده اعضاي ميان مناسب و صحيح رابطه يك شكلگيري
جامعه يك تشكيل راه در است جدي بسيار مانع نيز نتيجه در و بگيرد شكل مشاركت براساس كه
و مسايل قبال در را خود و كنند مسئوليت احساس آن در افراد همه كه جامعهاي و مشاركتي
.ببينند مسئول مشكلاتش
در را زن نقش كه نگرشي و اقتدار اين تداوم كه است مطرح سوال اين باز نيز بار اين و
سوي از ميكند نقض را زنان فردي حقوق اساسيترين و ميكند تعريف سنتي خانواده چهارچوب
است؟ مرجعي كدام
اقتدار و قاطعيت از پر روابط كنيم رجوع مشاهده تحت به 100خانواده مربوط آمار به اگر
.پرماجرا داستان اين از است خوبي حكايت دختران با مادران
به خود كه همانگونه و است قدرت و اقتدار از حاكي دختران با رابطهاشان مادران درصد 73
و دارند دخترانشان مهار در سعي مقتدرانه رابطه يك با ميدهند تن خانواده بر حاكم اقتدار
.ميگردد منتقل آرامي به ترتيب بدين نيز اقتدار پذيرش روح
در چه سطوح تمام در كمافيالسابق خانواده در دختران و زنان نقش به سنتي نگرش اين و
اقتدار و قدرت تزلزلناپذير چرخه اين همواره و ميكند پيدا تداوم جامعه در چه و خانواده
اين پرورده دست كودكان و مييابد استمرار انديشمند و مستقل هويت يك از تهي و خالي و
و ناتوانند سالم اجتماعي روابط ايجاد در اجتماع به ورود از پس (مادران) خانواده كانون
زندگي و مشاركت و تفاهم.هستند تاييد براي مامني دنبال همواره و ندارند انتقادجويي روح
.ندارد جايي زندگياشان در مسئوليت قبول و همگرايي با توام
و نشود تلقي جامعه در مستقل هويت يك عنوان به زن كه زماني تا است مسلم آنچه هرحال به
تنها كه قدرت هرم راس عنوان به مردان نقش و بچهداري خانهو كارهاي به صرفا او نقش
تا و نيابد تغيير باشد ، داشته عهده به را خانواده اعضاي كليه مسئوليت بايد كه اوست
سلسله اين باشند نداشته خود به نسبت جامعه سنتي نگرش تغيير در سعي خود زنان كه زماني
خواهد رشد حال در جامعه يك پويايي و رشد راه در اصلي مانع و داشت خواهد ادامه همچنان
.بود
و مستلزم همه و همه جامعه كمي و كيفي توسعه روند در گرفتن پيشي مدني ، جامعه يك به رسيدن
سعي بلكه بدانند مسئول را خود تنها نه كه است جامعه افراد تكتك مشاركت و فعاليت گرو در
را كفايتاشان و قدرت سنجش معيار و باشند داشته فردياشان توانمنديهاي بردن بالا در
به توسل نه باشند داشته شان آراي و افكار و انديشهها رشد جهت در تلاش ميزان به بسته
و خانواده از بهتر كانوني چه جامعهاي چنين تمرين براي.مسئوليتپذيري سلب و قدرت محور
مشاركت و سالم مدني جامعه يك رشد اصلي آمادگاه كه زنان از مهمتر و كليديتر عنصري چه
.هستند جامعه افراد همه يكسان
انوري مريم
:منابع
تهران -پرهام ترجمه -سنت ريچارد -اقتدار -1
1370-خوارزمي ترجمه -تافلر الوين -سوم موج -2
گلريز 1365 ترجمه -رابينسون -نيافتگي توسعه و توسعه از جنبههايي -3
ترجمه -بودون ريمون -اجتماعي منطق -4
نيكگهر
|