ما ويرانهميراث خانه
اروپاييها جديد تصميمات و مهاجرت
ميبريم كه رنجي از
عشق روزگاري روزي
ما ويرانهميراث خانه
مانده احمدشاهي كاخ از آنچه
خورسند مريم
يدانستم هم من كاش اي شد ، خواهد چه احمدشاهي كاخ آينده اينكه:رييسسازمانميراثفرهنگي
كرديم پيدا مسلح نيروهاي قضايي سازمان به هفتگي آمد و رفت تقريبا ما
مشترك تفاهم يك به فرهنگي ميراث و پاسداران سپاه قضاييه ، قوه.است شده صادر تخليه قضايي حكم
دانشگاه بسيج نيروي اختيار در هنوز سعدآباد مجموعه كاخهاي از يكي احمدشاهي عمارت اما رسيدند
.است الزهرا
محوطه درون ساختوساز سروصداي تا نشد مانع "احمدشاهي عمارت" اطراف شده كشيده بلند ديوارهاي
.نرسد بيرونيان گوش به
در آن انتشار و تذكري هر از بعد و ميگيرد شدت گاهي چند از هر مختلف اشكال در ساختوساز
همه شده ، صادر تخليه حكم.هستند اتفاق يك منتظر فقط همه.ميشود متوقف موقت طور به مطبوعات
عمارت محوطه در است قراردارد ادامه گهگاهي هنوز ساختوساز اما كردهاند ، آمادگي اعلام
اردوگاه يك.شود ساخته الزهرا فنون و علوم دانشگاه سعدآباد ، كاخهاي مجموعه در واقع احمدشاهي
.موزه كاخ مجموعه يك وسط نظامي
***
به نسبت سعدآباد منطقه ساكنان كه شد آغاز آنجا از احمدشاهي عمارت ماجراي و سروصداها همه
فنون و علوم دانشكده ساختن براي و احمدشاهي قديمي كاخ در و سعدآباد محوطه در تغييراتي ايجاد
.رسيد مطبوعات به اعتراض اين دامنه و شدند معترض بسيج مقاومت نيروي خواهران بسيج به وابسته
از زمين كردن هموار براي كاخ درختان قطع و احمدشاهي عمارت محوطه در تغييرات و ساختوساز
.كرد پديدا بيشتري سرعت ساختوساز عمليات سال 1380 خرداد در و بود شده آغاز پيش مدتها
همين در اما.شد آغاز عمارت مقابل در ديواري كشيدن با سال 1377 در دخلوتصرفها نخستين
سه از بعد اما.ماند متوقف ديوار ساخت ادامه سعدآباد ، فرهنگي مجموعه مسئولان اعتراض با مرحله
ايجاد و بنا كف سنگهاي تعويض با بار اين.شد شروع ديگري شكل به كار فروردين 1380 در سال
هنگام شده عنوان منطقه اهالي از برخي سوي از كه طور آن و يافت ادامه كاخ محوطه در تغييرات
خشكانده داشتند سال چهارصد به نزديك عمري كه درختاني از تعدادي ديوار كشيدن براي بتونريزي
را سعدآباد هكتاري محوطه 110 درختان ساير كه قناتي مسير زمان همان ميشود گفته همچنين.شدند
.شد مسدود ميكرد آبياري
ضمن الزهرا فنون و علوم دانشگاه مسئول "جمالي محترم" درختان ، قطع خبر انتشار با درست اما
محوطه اين در تغييري هيچ تاكنون سال 1377 از كه كرد تاكيد سعدآباد محوطه در دخلوتصرف تكذيب
كرد اشاره نكته اين به حتي وي.است نشده انجام درختان قطع براي هم اقدامي هيچ و نشده انجام
و شده مكاتبه فرهنگي ميراث با بود شده خم ساختمان روي بر كه مجموعه در موجود درخت قطع 5 براي
.است شده قطع خشكيده درخت سه فرهنگي ميراث اجازه و كاخ مسئولان تاييد از پس
و سعدآباد كاخهاي مجموعه كه كرد اعلام نامهاي طي فرهنگي ميراث عمومي روابط زمان همان در
براساس است بسيج نيروي تصرف در كه احمدشاهي كاخ جمله از آن تاسيسات همه و محوطه با نياوران
كشور فرهنگي ميراث سازمان حاكميت در قانوني طور به اسلامي انقلاب شوراي مصوب 23/1/59 قانون
تاريخي و فرهنگي هكتاري مجموعه 110 اين و ميشود محسوب سازمان قطعي املاك جزء و گرفته قرار
از حفاظت به مربوط قانوني ضوابط براساس و رسيده ثبت به ملي آثار فهرست در شماره 1957 طي
بنا تجديد تعمير و توسعه احيا ، مرمت ، از اعم عمراني فعاليت هرگونه تاريخي مجموعههاي و بناها
تاريخي عرصه و محوطه از بخشي يا تمام در...و درختان قطع و آثار كاربري و استفاده نحوه در
عمليات مجموعه بنابراين و است ممنوع فرهنگي ميراث سازمان سوي از مجوز صدور بدون اثر ،
از بسيج مقاومت نيروي توسط سعدآباد شمالي محوطه در شده انجام ساختوسازهاي ساير و ديواركشي
.است لازم قانوني وجاهت فاقد سازمان اين سوي
***
از حفاظت منظور به گرفت قرار پاسداران سپاه اختيار در اينكه از پس سال 57 در احمدشاهي كاخ
پس باز درصدد فرهنگي ميراث نيز دهه 70.شد واگذار الزهرا دانشگاه دانشجويي بسيج به منطقه
و سپاه مسئولان از شماري حضور با جلسهاي در سال 77 در اما آمد بر سپاه از مكان اين گرفتن
در ساختمان كه شد مقرر و تشكيل كارشناسان از تن چند فرهنگي ميراث سازمان احياي و حفظ معاون
اقدام كاخ ساختمانهاي بازسازي و مرمت به نسبت نيز فرهنگي ميراث و بماند باقي سپاه اختيار
.كند
از بخشي در كشيدن ديوار چگونگي به نسبت ماه يك طي فرهنگي ميراث كه شد گفته جلسه همان در
مجموعه در احمدشاهي عمارت حريم چون كه بود ، قرار اين از هم ديوار قضيه بدهد ، نظر كاخ محوطه
ديوار جايش به و برميداشتند را آن دور فلزي حفاظهاي بايد بود شده مشخص سعدآباد كاخ
.ميكشيدند
سال يك از پس فرهنگي ميراث چون:ميگويد آن مصوبات و جلسه آن نتايج مورد در جمالي محترم
بافت با كه مدلي از استفاده با ناچار به هم ما نداد ما به مورد اين در جوابي هيچ نامهنگاري
.كرديم ديواركشي به اقدام باشد داشته همخواني ساختمان
درخت چندين شدن خشك هزينه با كار اين كه داشت وجود هنوز كشيدن ديوار مورد در اختلافنظرها
.رسيد اتمام به
در درست ظاهرا و جاري سال نوروزي تعطيلات ايام در.نبود ماجرا اتمام اين شاهدان گفته به اما
.دادند خبر احمدشاهي عمارت محوطه در ساختوساز آغاز از منطقه اهالي عاشورا ، روز
قديمي درختان ريشههاي خروج و محوطه درختان پاي گودبرداري از سعدآباد مسئولان از يكي همچنين
.داد خبر خاك از
جلسهاي در مجلس فرهنگي كميسيون گذشته ماه اسفند در كه افتاد اتفاق شرايطي در جريانات اين
.دادند قرار بررسي مورد را احمدشاهي كاخ تخريب موضوع فرهنگي ميراث و سپاه مسئولان حضور با
به احمدشاهي كاخ مورد در تصميمگيري و موضوع بررسي شد قرار نرسيدند قطعي نتيجه به چون اما
اينجاست ديگر نكته اما.است نشده تشكيل تاكنون جلسه اين ظاهرا كه شود موكول خصوصيتري جلسه
از بازديد به اقدام مطبوعات در آن اخبار انتشار و مردم اعتراض پي در فرهنگي كميسيون اعضاي كه
.دريابند را قضيه اصل تا كردند احمدشاهي عمارت و سعدآباد تاريخي فرهنگي مجموعه
اثر يك مشخصههاي از يك هيچ احمدشاهي كاخ" ;بود صفحهاي چند گزارش يك هيات اين بازديد نتيجه
"است؟ مخروبه بناي يك فقط و ندارد را فرهنگي ميراث و تاريخي
:بود گفته سپاه با شده انجام مذاكرات درباره اسلامي شوراي مجلس فرهنگي كميسيون عضو نظري علي
فرهنگي كميسيون و هنر و فرهنگ كميته جلسات در _ 80_ گذشته سال در احمدشاهي كاخ تخريب مسئله
اين البته.داشتند حضور جلسات اين در هم بسيج و قضاييه قوه نمايندگان و گرفت قرار بحث مورد
راهكار ارائه خواندن ضروري ضمن در و نداده جلسه اين نتايج درباره بيشتري توضيح مجلس نماينده
گزارش طبق كه ميكند اشاره نكته اين به احمدشاهي كاخ تخريب از جلوگيري براي دولت سوي از
.شود تعرض كاخ قسمتهاي ساير به نبايد كه رسيدهايم نتيجه اين به فرهنگي كميسيون
***
اردوگاه يك گرفته قرار آن در احمدشاهي كاخ كه محوطهاي در است قرار ميدهد نشان امر شواهد
اطراف در و سال از 400 بيش قدمت با درخت اصله بايد 2500 اردوگاه اين ساخت براي و شود ساخته
.است شدن تمام حال در كار اين كه شود ديواركشي هكتار وسعت 16 به محوطهاي
تاريخي بناي اين از نگهداري نظامي دادسراي دستور و دادگاه حكم به ميشود گفته ديگر سوي از
و منطقه شهرداري پيگيريهاي و اقدامات حال اين با.است فرهنگي ميراث سازمان عهده بر همچنان
.است مانده بينتيجه مالكيت احراز مورد در فرهنگي ميراث سازمان و مجلس نمايندگان
مورد در فرهنگي ميراث سازمان رئيس بهشتي پيشمحمد چندي.است ديگري چيز واقعيت ظاهرا اما
هم من كاش اي شد ، خواهد چه احمدشاهي كاخ آينده اينكه" ;بود گفته احمدشاهي كاخ آينده
دهيم انجام ميتوانيم ما كه كاري فعلا.ميگفتم هم شما به ميدانستم اگر يقينا و ميدانستم ،
و حق از و كنيم مراجعه قضايي مراجع به يعني.دهيم انجام قانوني را خود اقدامات كه است اين
به هفتگي آمد و رفت تقريبا و دادهايم انجام را كارها اين البته كه كنيم دفاع سازمان حقوق
اين حل به موفق چرا كه نشده روشن هم من براي هنوز اما كرديم ، پيدا مسلح نيروهاي قضايي سازمان
بالاخره ولي هستيم ، كشور در دستگاه بيزورترين ما كه ميدانم را اين البته.نشدهايم موضوع
احمدشاهي عمارت تخليه به موفق آنها چرا نميدانم و نيستند بيزور پاسداران سپاه و قضاييه قوه
".نميشوند
تخريبي احمدشاهي كاخ مورد در بود گفته كه مسئولان از يكي حرفهاي به اشاره با همچنين بهشتي
آن تشخيص نه يا شده تخريب آيا و است تاريخي بنايي چه كه اين":است كرده تاكيد نگرفته صورت
فقط ما براي ميكنند تصور عدهايديگري ارگان يا شخص نه است فرهنگي ميراث سازمان برعهده
تصور عدهاي ديگر سوي از.است تاريخي اثر جزء هم محوطه كل كه حالي در دارد اهميت ساختمان
خوشحال بكارند را درختي برابر ده اگر يا ميشويم ناراحت ما كندهاند را درختها چون ميكنند
".شد خواهيم
بناهاي كه مسئله اين بر تاكيد با تهران استان فرهنگي ميراث كل مدير پازوكي ناصر ديگر سوي از
كاخ ديگر يا و تهران بزرگ بازار همچون بناهايي به هستند ملت يك تاريخي پيشينه بيانگر قديمي
كه است گونهاي به سرزمين اين مسئولين از برخي فرهنگ:ميگويد و ميكند اشاره موزهها
را قديمي بناهاي اين كه هستند اين دنبال و ميدانند خود مزاحم را بناها اين از برخي متاسفانه
.دهند تغيير خودشان سياق و سبك به
عقايد به كه باشيم داشته انتظار خود جوان و جديد نسل از ميتوانيم زماني تنها است معتقد وي
.باشيم پيشرو زمينه اين در خود كه بگذارند احترام خود تاريخي گذشته و
سعدآباد كاخ.است نوع اين از نيز احمدشاهي عمارت و سعدآباد كاخ مقوله ;ميكند تاكيد وي
از بعد در متاسفانه و است مشخص آن مالكيت موجود مدارك و اسناد طي كه است محدودهاي داراي
موجب كه آنچه اما نيست مهمي زياد مسئله آن اشغال البته.شد اشغال عدهاي توسط انقلاب
هويت كردن دگرگون مسئله.است منطقه آن در غيرمعقول ساختوسازهاي شد فرهنگي ميراث نارضايتي
.است منطقه اقليمي شرايط و فرهنگي
نياوران موزه كاخ در غيرقانوني ساختوسازهاي بر همچنين تهران استان فرهنگي ميراث كل مدير
كردهاند تاسيس را ساختمان يك آن موتورخانه روي هم نياوران در حتي:ميگويد و ميكند اشاره
حاضر حال در كاره نيمه ساختمان اين و است كرده صادر را آن ساخت عمليات توقف حكم دادگاه كه
.است شده رها
در تاريخي و ارزشمند بناي عنوان به عبدالله امامزاده تخريب به موارد دست اين از همچنين وي
ديگران مقابل در وقتي:ميافزايد و است گرفته قرار تخريب مورد كه كرده اشاره دماوند شهرستان
چنين ببريم پناه قضاييه قوه به ناچاريم ما و ميكنند دخلوتصرف كشور اين فرهنگي هويت به كه
.داشت ميتوان ديگران از انتظاري چه ديگر ميبينيم ، برخوردهايي
و رفت نبايد پس است تاريخي چون بگوييم و بست را ساختمانها در نميتوان:است معتقد پازوكي
ديگر نكته باشد ، نداشته حضور آن در كسي كه ميرسد زماني ساختمان مرگ.گيرد صورت آن در آمدي
به توجه با مكان آن از كه هستيم اين دنبال به ميدهيم كاربري تغيير را ساختماني وقتي اينكه
كه باشد گونهاي به نبايد كاربري تغيير اين اما.ببريم را كافي بهره ساختمان منزلت و كيفيت
.مجموعههاست همين از يكي هم احمدشاهي كاخ.ببرد سوال زير را بنا تاريخي فرهنگي پيشينه و هويت
.است شده جدا ديوار با آن از بخشي كه سعدآباد هكتاري حريم 110 از كوچكي بخش
خلاف چندان عدهاي توسط احمدشاهي عمارت و ساختمان از استفاده كه مسئله اين بر تاكيد با وي
در كه شاهديم حاضر حال در ما و است بنا نگهداري و حفظ اصل كه ميپردازد قضيه اين به نيست
.است شده انجام تصرفاتي سعدآباد محدوده
***
از ارزشمند تكهاي عنوان به احمدشاهي كاخ جاروجنجالها ، همه رغم به و هست چه هر حال هر در
قوه براي كاخ اين مالكيت اينكه عليرغم و است نابودي و تخريب حال در ايران فرهنگي ميراث
مسئله ما براي و است روشن..و مجلس فرهنگي كميسيون فرهنگي ، ميراث پاسداران ، سپاه قضاييه ،
.است مانده باقي نشده حل همچنان
هر با را ملت يك تاريخي و فرهنگي ميراث ميتوان آيا كه است اين مانده باقي سوال اما
نيروي يك پاي كه تصور اين با صرفا ميتوان آيا و آورد در دخلوتصرف مورد اينگونه پيشينهاي
.ناديدهگرفت را چيز همه است ميان در نظامي
عمارت كه رسيد خواهد روزي سرانجام ميكند اعلام صراحت با تهران فرهنگي ميراث كل مدير چند هر
اما شد خواهد روشنتر خصوص اين در ذهنها و گردد باز كشور فرهنگي ميراث مجموعه به احمدشاهي
جلسات منتظر همه هنوز كه حالي دراست ويراني حال در احمدشاهي كاخ كه است اين امروز واقعيت
عمارت و سعدآباد مجموعه ساله درختان 400 ريشههاي هستند ، آينده احتمالي نتايج و بعدي
.است مانده بيرون خاك از احمدشاهي
!محتوايي؟ چه و شكل چه با اما گردد باز مردم ميراث مجموعه به روزي شايد احمدشاهي عمارت
اروپاييها جديد تصميمات و مهاجرت
گوبر رمان
براي سختگيرانهتر قوانين وضع درصدد راسا خودشان اروپايي كشورهاي از هريك ديگر سوي از
:دست اين از نمونه چند.برآمدهاند غيرقانوني مهاجرت با مقابله
به شدهاند كشورش وارد غيرقانوني كه را پناهجوياني جديد قانوني تصويب با دارد ميل انگليس*
همكاري به را توسعه به مالياش كمكهاي دارد قصد كشور اين همچنين.بازگرداند زادگاهشان
.كند منوط غيرقانوني ، مهاجرت با مقابله زمينه در كمك دريافتكننده كشورهاي
مهاجر هزار نفع 400 به كه را شدهاي وضع فوقالعاده مقررات دارند نظر در مقامات اسپانيا ، در*
.اسپانيول زبان اجباري يادگيري:ديگر تمهيد.نمايند لغو شد ، تمام غيرقانوني
و دوساله اقامت اجازه كه مهاجراني از است قرار آن براساس كه شده وضع قانوني ايتاليا ، در*
.شود ديجيتال انگشتنگاري دارند ، كاري قرارداد
دريافت براي لازم زمان و شده حذف "پناهنده" عنوان آن براساس كه كرده تصويب قانوني دانمارك*
يك موفقيتآميز گذراندن اينكه ضمن است ، يافته افزايش سال به 7 سال سه از دايمي اقامت اجازه
.است اجباري دانماركي فرهنگ و زبان آزمون
كشور در كار متقاضيان پرونده است قرار آن براساس كه ميكند آماده را قانوني نيز آلمان *
زبان سطح يا خانوادگي موقعيت حرفهاي ، تجربه شغلي ، توانايي سن ، مثل مواردي و شود بررسي
.بگيرد قرار توجه مورد آلماني
خانوادهشان به پيوستن شرايط داراي كودكان لازم سن كاهش:است مطالعه دست در كه ديگري تمهيد
بررسي به اروپايي كشورهاي از بسياري تمهيدات اين بر علاوه.سال به 12 سال از 18 آلمان در
در انگليسيها مثال عنوان بهپرداختهاند مهاجرت با برخورد زمينه در قبل دهههاي كارنامه
و مهاجرپذيري الگوي طرف اين به دهه 1960 از كه رسيدهاند نتيجه اين به تحقيقاتشان
از "كاري" ادويه آن در و بوده مطرح برتر الگوي عنوان به كشور اين در جديد "جمعيتگرايي"
با كشور اين در جديد مهاجران همچنين.است بوده محبوب گوشت و ماهي اندازه به قبل مدتها
.ناميدهاند "لندني _ چيني" و "انگليسي _ اسپانيول" ،"پاكستاني _ انگليسي" را خودشان طيبخاطر
جمله 925 از) ميدهند تشكيل را جمعيت كل درصد كه 4/6 ،"سفيدپوست غير" ميليون انگليس 5/3 در
نهادهاي درون به اقليتها ميكنند ، زندگي ،(پاكستاني نفرشان هزار و 587 هندي نفرشان هزار
و ميشوند كار به مشغول انگليس پليس در اقليتها:يافتهاند راه هم انگليس جامعه تشكيلدهنده
اقليتها را انگليس پليس نيروي كل درصد سال 2009 ، 25 تا ميكنند پيشبيني كشور اين مقامات
.(حاضر حال در درصد /4) دهد تشكيل
در بارنلي و اولدهام برادفورد ، در نژادپرستانه شورشهاي پي در كه نيز دولتي گزارش يك
تماس كمترين بدون مختلف جمعيتهاي":ميسازد روشن را غمانگيزي حقايق شد ، تهيه گذشته تابستان
رفتارهاي به گزارش اين در."ميدهند ادامه زندگيشان به سفيدپوست ، جامعه با مبادله و
كه را دولتي مذهبي مدارس گزارش اين.ميكند اشاره پاكستانيها عليه انگليسيها نژادپرستانه
از برخي.ميكند معرفي جمعيتها بين شكاف اصلي عامل عنوان به هست ، نيز بلر دولت حمايت مورد
ماجراي يك.ميدهند تشكيل "آسياييتبارها" را دانشآموزانشان درصد تا 99 گاه مدارس اين
يك به است ، برانگيخته را كشور اين مردم احساسات و افتاده اتفاق سوئد در كه ديگر بار شكست
دوست يك اينكه خاطر به كردتبار ، ساله سوئدي 26 جوان زن فاريم ، .ميشود مربوط "حيثيتي قتل"
رسيده قتل به پدرش دست به بدهند ، شوهر تركيه در را او ميخواستند خانوادهاش و داشته سوئدي
جرات شد ، روبهرو مرگ تهديد با وقتي و بود گفته ترك را خانوادهاش تحصيل ، ادامه براي او.است
بين شكاف از عمومي صحن در او.برد شكايت دادگاه به برادرش و پدر از سال 1998 در و كرد
نتوانسته اينكه خاطر به را سوئد و كرد شكوه سوئدي جامعه الزامات و خانوادگي الزامات
جذب وزير فاريم ، مرگ از بعد.داد قرار سرزنش مورد بكند ، سوئدي هنجارهاي جذب را خانوادهاش
...كرد اعتراف متبوعش وزارتخانه سياست شكست به سوئد اجتماعي
:غيرقانوني مهاجران
شرق راه
اوديبر دومينيك
به دوست ، اروپا مهاجران ترانزيت اولين به كه است سالي ده بهشت ، نه و است جهنم نه كه پرتغال
به مهاجر خودش قبلا كه كشوري درباره گزارشي.است شده تبديل اروپا شرق غيرقانوني مهاجران ويژه
ساعت ، اين در پرتغال پايتخت روز هر مثل.صبح ساعت 8 ليسبون ، .ميشود تقديم ميفرستاد ، خارج
و كلمبو تجاري مركز بين بزرگراه ، زير است داير "بردگان بازار" ميليتار ، كلجيو متروي جلوي
.بياورند گير كاري ميكنند سعي مهاجران پرتغال ، فوتبال باشگاه پرطرفدارترين بنفيكا ، استاديوم
و گينهايها بگوييم ، دقيقتر يا غيرقانوني مهاجران.ماهانه يا هفتگي روزمزد ، :باشد چه هر
گير كاري تا ميشوند جمع اينجا روز هر مجارها ، يا اوكراينيها روسها ، همچنين كنگوييها ،
.باشد كاري اگر البته.بياورند
مراد وفق بر اوضاع امروز ظاهرا اما هستند ، منتظر پيادهرو در نفري صد حدود صبح ، امروز
واسطهها خودروي دو فقط الان ، تا شدهاند جمع اينجا مهاجران كه صبح از 6.نيست كارجوها
.ميكنند جمع كارگر كارفرمايان براي و شدهاند معروف "گوشت تاجران" به كه كساني:آمدهاند
بدون واسطهها.ميگردد روان آن سوي به جمعيت موج ميشود ، متوقف خودروها اين از يكي وقتي
اعلام را پيشنهادي كار شرايط شيشه كشيدن پايين با تنها شوند ، پياده خودرو از حتي آنكه
پاسكال ، .دارد وجود پروپاقرص كانديداي چند همواره.ميخواهند كه را كارگري تعداد و ميكنند
را واقعي رئيس هيچوقت ما":ميگويد دارد ، هم قانوني هويت اوراق اتفاقا كه گينهاي جوان
تلفن شماره فقط ما:نميكند فرقي نه ، يا باشي داشته اقامت اينجا قانوني اينكه.نميبينيم
ديگر رانگرفتهايم ، پولمان هنوز ما و ميشود عوض شمارهاش وقتي و داريم را واسطه همراه
"...كرد ميتوان چه خوب ، ولي.نيست بند جايي به دستمان
دارد ادامه
ميبريم كه رنجي از
هاشمي اكبر
كه زرد و رورفته رنگ كاغذهايي كاغذ ، برگ شايدهزاران و صدها دهها ، ميان در گم. شدهام گم
و نيست خبري آدمها از ديگر اينجا.شدهاند پخته تاريخ كورهپزخانه در خام خشتي همچون گويي
روزي نميكردند فكر هرگز ميبردند سفيد كاغذهاي روي بر قلم كه آنهايي روز آن شايد
كسي سال يا 100 و سال سال ، 70 از 50 پس و شود باارزشي تاريخي اسناد به تبديل دستنوشتهشان
از.بگردد ردي يا نوشتهاي دنبال به كلمه ميليونها و كاغذ همه اين ميان در و بزند ورق بيايد
اما شدند خوانده كلمهها.خوردند ورق كاغذها گذشت روزها و ساعتها.جماعت روزنامهچي حقوق
گريبانگير همواره تاريخي شرمي گويي شكوائيه يك از دريغ و درخواست خط يك از دريغ
خود حقوق از آنكه از بيش و است داشته باز خود دردهاي گفتن از را آنها و بوده روزنامهنگاران
اين هميشه انگار و پرداختهاند رانيز آن سنگين تاوان و گفتهاند ديگران حقوق از بگويند چيزي
ميان به سخني آن از نيز ديگران حتي كه نداشته دردي هيچ و داشته چيز همه فرازميني موجود
تاريخي شرم به احترام با ايران مطبوعات تاريخ از قرن يك گذشت از پس امروز اما.نياوردهاند
و آزادي براي رنج و تلاش سالها از پس كه آنهايي و رفتهاند كه آنهايي روزنامهنگاران ، همه
سختي به سالمندان خانه از گوشهاي در غريب و تنها امروز كشور آباداني و مردم حقه حقوق احقاق
.ميبريم كه رنجي از مينويسيم مينويسيم ، ميگذرانند را زندگي
از امروز كه جايگاهي در بايد جماعت روزنامهنگار ميپندارند همواره كه كساني براي مينويسيم
راه در هميشه بايد روزنامهنگار و برود راه مين ميدان روي ميبرند نام سنگر عنوان به آن
و.است روزنامهنگاري كار از جزيي... و شلاق و زندان و باشد شد و آمد در دادگاه و روزنامه
جادهصافكن و ابزار را روزنامهنگار و روزنامه تجارت و قدرت سوداي در كه كساني براي
ميليونها و هزاران حقوقشان از دفاع در روزنامهنگاران كه مردمي براي مينويسيم و.ميدانند
...و رانندگان آرايشگران ، نانوايان ، كارمندان ، كارگران ، صنف هيچگاه اما نوشتهاند كلمه
يك بيانيه ، يك از دريغ.نكردهاند دفاع روزنامهنگاران از شرايط سختترين در ديگر صنف هيچ
نيست امروز قصه اين و شديم گرفته سخره به شرح بدون و شرح با اما نديديم هيچ اعتراض ، يك تجمع ،
دو به اجارهخانه از كه بود مرسوم مردم بين خودمان تهران همين در دور چندان نه گذشتهاي در
جرات صاحبخانه ميافتاد عقب كرايه اگر كه بود جماعت پاسبان و آژان اول ميكردند پرهيز صنف
چرا بود جماعت روزنامهچي دومي و نميبرد جايي به راه نظميه در ميدانست كه چرا نداشت اعتراض
.كشيدهشود روزنامه حوادث صفحات به دعوا متن ميترسيدند كه
صنف كدام به كه ميشود سوال ديگر بار مردم همين از هم امروز وقتي قرن نيم از بيش گذشت از پس
رانندگان و كاسبها از قبل 20درصد/ با 15 روزنامهنگاران بين 16صنف در.داريد بيشتري اعتماد
كرايه برج دو تنها و بستند را روزنامهها ارديبهشت 79 در وقتيدارند مقام 12را تاكسي
به خانه روزنامهنگار و نپذيرفتند را روزنامهنگاران توجيه صاحبخانهها و افتاد عقب خانهها
چگونه نبود جا هم نفر دو اندازه به كه اتاقي در تهران حاشيه در زندگي كه ميداند چه و شد دوش
كه مقدار هر راحت خيال با گذشته همچون بتواني تا نداشتي پول قدر آن كه روزي يا و گذشت
ميوه شاگرد كه خريدي ميوه كيلو نيم و كيلو نيم و احتياط با قدر آن و كني خريد ميوه ميخواهي
مغازه صاحب چشم از دور و ميوه كمي مشكي نايلوني داخل و سوخت حالت به دلش شد ، كباب دلش فروش
و شد خشك در به چشمت كاري پي در كه روزهايي آن همه و.داشتي حالي چه تو شب آن و داد دستت به
توقيفهاي و بگيروببند اين هم امروز.بپرسند را حالت كه جرايد مديران از تلفن يك از دريغ
تسهيلات و مزايا نه و ثابت حقوق نه و است كار در بيمهاي نه است شده خوبي بهانه دائم و موقت
.برخوردارند آن از كارگران ديگر كه رفاهي
لرزانتر دستانت و كمسوتر چشمهايت خميدهتر ، قدت روز هر و مينويسي و مينويسي روز و شب
خود از اما حقوقشان از و آنها از بنويس فقط بنويسي ، كه ميخواهند تو از همه باز اما ميشود
را آن تاريخ انتهاي تا بايد صليب همچون كه نگفتني خودنگفتني ، از به محكوم تو كه نگويي هيچ
سخت برادران اي شده آويخته سرمان بالاي بر كه است جديد لوح اين" كه چرا.كني حمل خود بردوش
شود1
به نگاهم وقتي كه چرا نمينوشتم ، رنج اين از و نميبردم قلم به دست كاش اي و بيزارم خودم از
ديوارهاي پشت در سالهاست كه ميآورم يادم به را نوري و گنجي باقي ، ميافتد پنجره ميلههاي
بگذارم زمين را قلم ميخواهم ميآورم ياد به را صارمي ريخته غربت در خون و محبوسند اوين بلند
به كه زميني است انساني هم روزنامهنگار كه چرا ميبريم كه رنجي از مينويسم و نميگذارم اما
برده نام بدنامي به ما از تاريخ در است قرار اگر بگذاريد است نيازمند امنيت و آسايش و رفاه
.چنينباشد شود ،
:پينوشت
(تغيير اندكي با) زرتشت
عشق روزگاري روزي
وسطي قرون در عشق
عشقي رفتارهاي درباره وسطي قرون تاريخ متخصص ،( Jaques Le Goff) لوگوف ژاك با مصاحبه ادامه
.ميشود تقديم دوره اين در
.ميشود ازدواجقرباني *
منتشر ممنوعه كارهاي از بلندي فهرست.است جديد اخلاق اين قرباني بزرگترين ازدواج !بله
مشمول صورت اين غير در كنند ، رعايت را قواعدي شده توصيه نيز مزدوجان به آن در كه ميشود
كار ، اين بودن گناهآلود اما نميكردند ، رعايت بسياري كه هست هم اين البته.ميشوند مجازات
.است داشته وجود لذت ، بودن سرزنشآميز
نميشد؟ رويه اين برابر در مقاومتي هيچ آيا *
ميكند جرات داكن1 توماس سيزدهم ، قرن در مثلا.شد ابراز مقاومتهايي و افتاد اتفاقاتي چرا ،
مطمئنا.است مشروع و قانوني خاص چارچوبهايي در شوهر و زن بين زناشويي لذت كه ميگويد و
مخالفتهايي آشكار ، و پنهان و ميكردند وارد را زيادي فشار مورد اين در دوره آن لاييك جمعيت
آن انعكاس ميتوانيد شما نميشد ، محدود همين به وسطي قرون جامعه واكنش.ميداشتند ابراز را
در...بود محدوديتها اين به واكنشي واقع در ريشخند و خنده كمدي ، هنر:ببينيد هنرها در را
ابزاري و اطمينان سوپاپ عنوان به خنده.بود مردم براي نعمت يك واقعا بوكاچيو2 چهاردهم ، قرن
.داشت كاركرد مردم بر كليسا فشار كاهش براي
.ميشود ستايش علاقه و عشق كه هست جاهايي هم مقدس كتاب در اما *
در) ميشود مواجه اقبال با خيلي كه است عتيق عهد كتاب دوازدهم قرن در ! زناشويي عشق بلكه
خداشناسان بنابراين.ميشود كليسا نگراني باعث مسئله اين بدونشك."آپوكاليپس" دوازدهم ، قرن
ارائه آن از تازهاي تفسير ميكردند ، تلقي كفرآميز و خطرناك را مطالب اين آنكه براي پروتستان
مقصد بايد فقط و فقط عشق ميگفتند آنها.كليساست...هست كتاب در كه عشقي آن گفتند و كردند
.باشد داشته خدايي
.داشت ادامه جسم تحقير و *
مايه و ميشود تقديس جسم ، سو يك از كه است وسطي قرون تناقضآميز فصول از يكي هم اين.بله
اعلام كبير جورج پاپ سو يك از.ميگيرد قرار تحقير مورد ديگر سوي از و ميگردد قلمداد افتخار
.ميدهند نشان برهنه همواره را حوا و آدم ديگر سوي از و ،"است روح لباس جسم" كه ميكند
را موضوع اين مسيحي روحانيان از اندكي شمار.است سرگردان حقارت و افتخار بين جسم بنابراين
.داشتهاند اشاره آن به سوگندهايشان و دعاها در و شدهاند متوجه
اين در تازهاي آزاديهاي اگر.ندارد واحدي مفهوم و معنا وسطي قرون در عشق ميرسد نظر به *
نيست؟ اينطور ميشود ، باعث را محدوديتها كه هست نيز كليسا فشارهاي ميكند ، ظهور عرصه
باشيم داشته توجه بايد ميكنيم ، روايت تاريخ وقتي داشت نظر در بايد اما.است همينطور بله
و آزاديها وسطي قرون در عشق.بگيرند قرار هم كنار در متضاد وقايع و حوادث است ممكن كه
خوشبين دوره اين در عشقي رفتارهاي پيشرفت به نسبت مجموع در من اما كرد ايجاد را محدويتهايي
.دارد وجود هم ما عصر در است ، آن در كه رفتارهايي و درباري عشق كه كنيد نگاه شما مثلاهستم
وجود نيز ميكرده ، مخالفت جسمي لذتجويي هرگونه با كه مسيحي اخلاق كه است درست هم اين اما
ذهنيتهاي بر هم باز قرنها گذر از بعد هنوز كه است آنچنان سنگين حضور اين اثر.است داشته
.آمدهايم دنيا به وسطي قرون در گويي ما همه لحاظ اين از.ميكند سنگيني ما
:پينوشت
به كه ايتاليايي خداشناس و فيلسوف ;(1228_ 1274) (Thomas D,aquin)مقدس داكن توماس يا.1
جشن 28.شد مقدس سال 1923 در كليسا سوي از و يافت ارتقا فرشتگان حد تا زندگياش تقدس علت
در حياتش دوره در خداشناسي استاد اين.ميشود گرفته او احترام به مقدس توماس ژانويه
.شد بسياري اثرات منشاء و داد درس پاريس و ناپل دانشگاههاي
را مردم خنده اسباب وي كميك آثار كه ايتاليايي نويسنده ;(1313_ 1375) بوكاچيو جيوواني.2
.رويآورد هجو به پختگياش دوران در ويژه به او.فراهمميكرد
|