مشروطه جنبش بازشناسي
شهبازي عبدالله با گفتوگو
:اشاره
يعني ايران معاصر اجتماعي - تاريخي تحول نخستين سالگرد يكصدمين با است مصادف امسال
جمله از قانوني و مدني نهادهاي تشكيل آن پي در و مشروطيت فرمان صدور مشروطه ، انقلاب
تنگ به قاجاريه ستم و استبداد از كه جامعهاي درون از مشروطهخواهي نداي بيگمان.مجلس
اما.كرد ايجاد سياسي و اجتماعي ازصورتبنديهاي جديدي ابعاد و گرفت شكل بودند ، آمده
به رو چرا و كرد پيدا روندي چه و داشت نهفته را جرياناتي چه خود درون در مشروطه اينكه
چالشبرانگيزي مسائل برآورد ، سر آن پس از رضاخاني استبداد نهايت در چگونه و گذاشت زوال
فكري و اجتماعي سياسي ، نخبگان ميان در اختلافات از بسياري محور نيز امروز به تا كه است
آن مسلم قدر و كرد قبضه اجتماعي جريان هيچ نفع به نميتوان را مشروطه روي هر به.ماست
ميخواستند را چيزي چه اينكه اما بودند بنياديني تغييرات خواستار ايران مردم همه كه است
در روي هر بهگرديد اختلافها براي مبنايي سازند ، "استبدادي" موجود وضعيت جايگزين
(ايسنا) ايران دانشجويان خبرگزاري ايران در اجتماعي بنيادين انقلاب اين سال صدمين سالگرد
جلدي هفت كتاب نويسنده شهبازي عبدالله.است داده انجام گفتوگويي شهبازي عبدالله با
برجسته پژوهشگران از "پهلوي سلطنت سقوط و ظهور" دوم جلد نويسنده و "يهود زرسالاران"
توطئه نظريه به معتقدان شمار در كامل بطور را شهبازي نميتوان چه اگر.است معاصر تاريخ
ميان است جمعي مشروطه ، جنبش نشيب و فراز بويژه و معاصر تاريخ از وي روايت ولي دانست
در كه خود سود به جريانات از برخي از بيگانگان بهرهبرداري و ايران جامعه دروني تحولات
.ميخوانيم را گفتوگو اين.انجاميد مشروطيت افول به نهايت
انديشه و فرهنگ گروه
يعني جنبش اين عنوان از است بهتر مشروطه ، جنبش بازشناسي براي ميكنم فكر شهبازي آقاي *
داشتند؟ مشروطه واژه از برداشتي چه مشروطه نهضت كنيم ، فعالان شروع مشروطه واژه
مشروط معناي به داشتند مشروطه واژه از قاجار دوره اواخر در ايران نخبگان كه تصوري -
در بعضا كه ميرسد شاه ناصرالدين دوره به كار سابقه.بود اساسي قانون به حكومت كردن
تفكر اين كه تدريج به واقع در و است آمده مشروطه واژه آنها مكتوبات و رسالهها
نظامهاي از واقع در كه بود حكومتي نظام نوعي آن از منظور شد منسجمتر مشروطهخواهي
و پارلمان و اساسي قانون اختيارات كه حكومتي يعني بود شده اقتباس غرب جديد سياسي
در مشروطهخواهي جنبش معنا اين به.ميكند مشروط و محدود را سلطان و حكام اختيارات
نوشت اساسي قانون كه كشوري اولين ميدانيد كه همانطوربود جديد پديده يك هم غرب دنياي
به پديدهاي آن از قبل و بود فرانسه شد اساسي قانون صاحب كه كشوري دومين و بود آمريكا
جديد شكل و جديد نهادهاي تاسيس كه گفت ميتوان معنا اين به و نداشتيم اساسي قانون نام
و كردند اقتباس غرب از كه است حكومتي جديد شكل شده گرفته اساسي قانون از كه حكومتي
گفته Constitutionalism مشروطه حكومت معادل.كنند ايجاد ايران در را آن تا خواستند
.است اساسي قانون بر مبتني حكومت كه ميشود
بروز در اجتماعي -سياسي تحولات چه و بود چگونه مشروطيت دوره اجتماعي -سياسي جغرافياي*
داشت؟ تاثير مشروطه نهضت
مورد زاويه چند از را آن ميتوانيم كنيم ، بررسي را مشروطيت انقلاب تاريخ بخواهيم اگر -
سياسي انديشه زاويه از يكي و است انقلاب مردمي پايگاه زاويه از يكي.دهيم قرار توجه
يك تبلور مشروطه انقلاب داخلي ، تحولات زاويه از.است سياسي نخبگان روشنفكرانو
ايران مردم توده بين در قاجاريه حكومت و ايران جامعه بطن در تدريج به كه بود نارضايتي
به دست ايران جامعه كه ماندگيهايي عقب و سوءمديريتها نابسامانيها ، مجموعه.گرفت شكل
از.داد تشكيل را مشروطه انقلاب مردمي پايگاه كه رسيد انفجاري نقطه به شد ، آن گريبان
به را مساله ميتوان مشروطه ، مساله به ايراني نخبگان نگاه تطور و سياسي انديشه زاويه
با ايران سياسي نخبگان آشنايي تداوم ميتوان را مشروطه انقلاب يعني كرد مطرح ديگري شكل
واقع در و بودند حكومتي و دولتي مناصب در بيشتر كه نخبگانيدانست سياسي جديد نظامهاي
با هم كه بودند نخبگاني يعني بودند دوزيستي نخبگاني عبارتي به يا بودند تكنوكراتها
احساس غرب با آشنايي دليل به هم و بودند حكومتي عالي مناصب در و داشتند پيوند حكومت
آن بنيانگذار كه اپوزيسيوني.ميگرفتند قرار اپوزيسيون موضع در و ميكردند نارضايتي
و حكومت شكل تغيير با ميكردند تصور اينها كه بودند...و ملكمخان ميرزا چون افرادي
كنند دگرگون را ايران جامعه ميتوانند غرب ، از اساسي قانون بر مبتني حكومت شيوه اقتباس
به آقايان نگاه نوع و بود سطحي و خام تفكري تفكر ، كه برسانند غرب با مساوي وضع به و
كه داشت جدي بسيار كاستيهاي و نواقص نيز مشروطه حكومت مفهوم به و جديد دنياي تحولات
شكست به منجر نهايت در كه بود كاستيها اين و بود ايران در سياسي انديشه فقر از ناشي
رضاخان ديكتاتوري من نظر به و شد آن درون از پهلوي ديكتاتوري ظهور و مشروطه انقلاب
را آن مشروطه انقلاب شروع بدو از سياسي نخبگان اين كه بود تفكري طرز همين طبيعي پيامد
يعني رسيدند ديكتاتوري نظام به معمول و طبيعي بسيار شكلي به نهايت در و ميكردند تحميل
مبتني حكومت به شد تبديل پارلمان و مجلس بر مبتني حكومت از آرمانشان كه رسيدند جايي به
.خيرخواهانه استبداد نظام و ديكتاتور و فرد بر
داشتند؟ مشروطيت جنبش روند در نقشي چه خارجي قدرتهاي و عوامل و منطقهاي تحولات*
ايران.بود مشروطهخواهي حركت پيشتاز ;خود سنگ هم و تيپ هم كشورهاي بين در ايران -
مشروطه جنبش با اسلامي كشورهاي و آسيايي كشورهاي بين در كه است غيراروپايي كشور اولين
-سال 1907 در مشروطه انقلاب.بود پيشتاز نظر اين از و كرد ايجاد را پارلمان نام به نهادي
بود روسيه انقلاب جريان 19071905 در كنيد توجه ه ، _____روسي انقلاب با مقارن و بود 1905
.شد برقرار مشروطه حكومت نوعي به نيز روسيه در و گرفت اختيارات "دوما" نام به نهادي كه
تاسيس مجلس نام به نهادي بيستم قرن اوايل در.بود پيشتاز ايران زمينه اين در اين بنابر
در مثال بطور.بود جلوتر هم غربي اروپاي كشورهاي از بعضي از ايران گفت ميتوان و شد
اول دهههاي همان در افراد آراء بر مبتني انتخاباتي نظام غربي اروپاي كشورهاي از بعضي
دادن راي حق مردم از ناچيزي درصد تنها تا 1910 سالهاي 1905 تا و آمد بوجود بيستم قرن
مردم درصد حدود 20 اروپايي كشورهاي از بعضي در ايران مشروطه انقلاب با همزمان و داشتند
.داشتند راي حق بهرهمند ، اجتماعي طبقات و ثروتمندان يعني
انقلاب در كه خارجي عوامل.نبوديم عقب جهاني تحولات از ما زمينه اين در اين بنابر
در انگلستان من اعتقاد به.بود انقلاب اين در بزرگ قدرتهاي نقش داشت ، تاثير مشروطه
بود جهاني امپراطوري يك زمان آن در انگلستانداشت موثري بسيار نقش ايران مشروطه انقلاب
در كه حوادثي و اجتماعي نارضايتي از و ايران حوادث از انگلستان.بود زمان آن ابرقدرت و
خواهان مشروطه از خاصي گروه از علني حمايتي و كرد بهرهبرداري بسيار افتاد اتفاق ايران
كه بودند سياسي نخبگان مشكوك بعضا و افراطي و تجددگرا بخش خاص گروه اين كه داشت
ژئوپلتيك اهداف جهت در مشروطه انقلاب از راحتي به توانست اينها از حمايت با انگلستان
سمت به مشروطه روند نبود انگليس پنهان و آشكار دخالتهاي اگر.كند استفاده منطقه در خود
ما ملي منافع با كه باشد داشته مطلوبي شكل ميتوانست بلكه نميرفت پيش پهلوي ديكتاتوري
پنهان و آشكار دخالتهاي ولي ميآورد ارمغان به را ايران توسعه و داشت همخواني
.كند پيدا شومي فرجام مشروطه انقلاب شد سبب بريتانيا امپراطوري
در حد چه تا مشروطه درنهضت موجود گروههاي و رسيد اهدافش به حد چه تا مشروطه جنبش *
كردند؟ عمل موفق خود اهداف تحقق
از خود خاص تلقي داشتند ، دخالت مشروطه انقلاب در كه اجتماعي گروههاي و طبقات از هريك -
قول به و نبود كار در مشروطه آرمان از منسجمي تعريف نوع هيچ واقع در و داشتند را مشروطه
و ايدهآلها تحقق مشروطه مفهوم از هركسي يعني "من يار شد خود ظن از هركسي" معروف
زيربناي در فاضلهگرايي مدينه نوع يك مشروطه انقلاب در.ميكرد تلقي را خود آرمانهاي
مشروطه واژه از و بودند رويايي مطلوب وضعيت يك تحقق دنبال به مردم توده يعني بود شعارها
و ميشود درست اوضاع كشور ، شدن مشروطه با گويا كه ميكردند جستوجو را كامل نظام نوعي
اراده و نخبهگرايانه تلقي نوعي اين.ميشويم ژاپن همانند ما و مييابد توسعه كشور
كه تصور اين القاي يعني ميشود ، مشاهده مشروطه عصر سياسي ادبيات در روشني به گرايانه
فرهنگ چارچوب در اتوپينيزم اين.ميشود برين بهشت افتاد ، اتفاق مشروطه ايران در اگر
همان داشتند مدنظر را اسلامي حكومت نوع يك مردم تودهميشد ترجمه مختلف گروههاي طبقات
حكومت نوع يك استقرار به تمايل يعني ميشد مطرح علي عدل حكومت عنوان با بعدها كه چيزي
بين) پيوند اين.بود قوي بسيار روحانيون و مردم بين در اسلامي اصول بر مبتني مشروطه
عمل مردم سخنگوي عنوان به دقيقا علما كه دريابيم ميتوانيم آنجا از را (مردم و علما
عصر رايج اصطلاحات و واژهها از دولت اولياي مقابل در ملت علماي اصطلاح و ميكردند
شاه مظفرالدين كه اول فرمان در كه بود اسلامخواهانه گرايش اين براساس و بود مشروطه
ميبينيم بلافاصله اما ملي ، شوراي نه است اسلامي شوراي مجلس مجلس ، عنوان ميكند ، صادر
بودند متخصصيني جمله از و داشتند ارتباط انگليس سفارت با كه افراطي گراي تجدد عدهاي كه
عاليرتبه كارمندان از يكي گرانداف همراه به بودند كرده تحصن انگليس سفارت باغ در كه
مشيرالدوله خان نصرالله ميرزا به و برميدارند را مظفرالدينشاه فرمان و دستخط انگليس
را دستخط و ميكنند مراجعه بود ، افراطي غربگرايان جزو خود كه مظفرالدينشاه صدراعظم
استدلال اين با ميكنند تبديل ملي شوراي مجلس به را اسلامي شوراي مجلس و ميدهند تغيير
اينطور و كند ايجاد نادرست تلقي جهان در است ممكن شود گفته اسلامي شوراي مجلس اگر كه
شامل رود بكار ملي واژه اگر ولي ميشود گرفته ناديده مذهبي اقليتهاي حقوق كه كند القا
سرعت به داشتند پيوند انگليس دولت با كه گروه همين.بود خواهد هم ديني اقليتهاي
را خود آرمانهاي و شوند سوار مشروطهخواهي موج بر مشروطه فرمان كسب از بعد توانستند
اقتباس اروپايي كشورهاي از دقيقا كه بود خامي آرمانهاي آرمانها ، اينببخشند تحقق
اقتباس را غرب ديوانسالاري دستگاه يا سياسي نظامهاي ظواهر اگر كه تصور اين با بود شده
يعني ميشود درست اوضاع باشد ، آنها اساسي قانون ترجمه ما اساسي قانون يا كنيم
تاريخ طول در كه است بيمارياي اين و بوده دوره آن سياسي نخبگان تفكر شاخص سطحيگرايي
.است داشته تداوم همچنان ايران
مشروطه جنبش در فعال گروههاي از هريك و بود گفتماني نوع چه مشروطه عصر غالب گفتمان*
ميبردند؟ سود گفتماني نوع چه از مشروعهخواه و مشروطهخواه از اعم
مشروطه انقلاب كه است زماني مقطع آن و نداريم مشروعهخواه و مشروطهخواه مقطعي يك تا -
مشروطه انقلاب ظاهرا و شده افتتاح مجلس شده ، اخذ مشروطه فرمان يعني كرده پيدا تحقق
روي و شاه مظفرالدين مرگ با.ميگويند اول مشروطه انقلاب را مقوله اين.است شده تمام
ادعا آنچه برخلاف ميگويم قاطع ضرس به من.ميشود شروع جديد موج يك محمدعليشاه كارآمدن
در و داشت نقش مشروطه در ايشان بلكه نبود مشروطه ضد سلطنتش اوئل در عليشاه محمد ميشود ،
انگليس جاسوسي دستگاههاي به كه بودند گروهي ولي ميكرد همراهي شدت به مشروطه فرمان كسب
همان از را محمدعليشاه خلع بخصوص قاجاريه سلطنت كردن ساقط هدف اينها و ميشدند مربوط
به آن از بتوانند كه نبود كسي و نبود آنها نوكر محمدعليشاه چون ميكردند دنبال موقع
و بودن دست آلت براي احمدشاه مثل پادشاهي دنبال به آنها.كنند استفاده دست آلت عنوان
نبود اينها از هيچكدام محمدعليشاه كه بودند رضاخان مثل باشد خودشان مهره كه پادشاهي يا
در مشكوك بسيار موج يك كه اينجاست از شود ساقط شاه محمدعلي كه نداشت وجود دليلي هيچ و
نخبگان و محمدعليشاه تحريك هدفش كه ميشود شروع افراطيگري موج يك و يكساله مقطع يك
آنها.بود داشتند ، عهده به مشروطه در را مردم رهبري كه علمايي از بخشي و ما سنتي سياسي
آنها دست به حكومت و شود ساقط شاه محمدعلي كه بكشانند جايي به را اوضاع ميخواستند
.بيفتد
اول مرحله از را است شاه محمدعلي كردن ساقط براي مبارزه كه مشروطه انقلاب دوم مرحله من
حوادث اين كه نبود الزامي هيچ حوادث روند طبيعي سير نظر از كه معتقدم و ميكنم تفكيك
را فضا اين افراطي حركتهاي طريق از ميخواستند بودكه مشكوكي دستهاي بلكه بيفتد اتفاق
عجيبي بسيار سخنان با و شدند ايجاد تندرويي روزنامههايبسيار مثال طور به.كنند ايجاد
به.ميكردند اهانت ما جامعه سنتي نظام به كلي طور به و شاه محمدعلي و اسلام و علما به
- او مادر وصراحتا ميدهد زنازادگي نسبت قجر شاه به زمان آن مطبوعات از يكي مثال طور
واكنش اينجا در.ميكند معرفي روسپي عنوان به را بوده اميركبير دختر كه -الخاقان ام
به عادي شهروند يك همانند بلكه ببرند را روزنامهنگار آن زبان كه نيست اين شاه محمدعلي
اين تا قجر پادشاه يك يعني.ميدهد رضايت ديگران وساطت با هم بعد و ميكند شكايت عدليه
جايي به را كار افراطي ، گروههاي متاسفانه ولي ميكند برخورد تساهل و تسامح با حد
سقوط و ايران در داخلي جنگ به منجر نهايت در و ميشود قطبي دو ايران جامعه كه ميكشانند
كرده برنامهريزي را مسائل اين كه ميگيرد قرار جناحي دست در حكومت ميشودو شاه محمدعلي
مجلس انحلال از قبل به مربوط اين البته ميشوند گروه دو علما كه است دوره اين در.بود
صورت جدي تحقيق هيچ مشروطه تاريخ حياتي و وحساس مهم بسيار بسيار مقطع مورداين در كه است
مقطع ، اين ولي.كردهاند اختيار سكوت مقطع اين مورد در مشروطه تواريخ تمام و است نگرفته
است مشخص آنچه شد اينجاكشيده به حوادث سير چرا ببينيم بايد ما كه است حساس بسيار مقطعي
افراطيگري و مشروطه سياسي نخبگان و شخصيتها و افراطي و تندرو انجمنهاي مهم بسيار نقش
بردند پيش داخلي جنگ و جامعه كردن دوقطبي سمت رابه حوادث سير كه است مشروطه روزنامههاي
.يافتند دست خود هدف به و
دارد ادامه
|