اسلام براي نبرد
2_ جهاني فرهنگ
فلسفي پرسش يك و صد
قوميت و مليت
اسلام براي نبرد
واكنشهاي از موجي مسلمان عربهاي سوي به اتهام انگشت شدن متوجه و سپتامبر يازدهم از پس
فرا را كشور اين جامعه نبود هم آمريكايي سياستمداران نادلخواه كه نسنجيده و خشمآلود
اينكه تا كنند صحبت "مسلمان اعراب خطر" درباره مردم كه ميپسنديدند بيشتر آنها ;گرفت
.بپردازند آمريكا سرمايهداران و القاعده نسبتهاي و سيا و بنلادن سابق روابط به مثلا
به آن از نيز روشنفكران از بسياري كه بود فراگير چنان آن شد دامنزده كه جوي متاسفانه
غالب جريان برخلاف ميخواستند كه نيز سعيد ادوارد و چامسكي چون كساني و نماندند دور
از پس خصوصا كه بودند انديشمنداني هم باز همه اين با.شدند ساكت ناچار كنند تحليل
.بينديشند سنجيدهتر و كنند نظر عميقتر كردند سعي احساسات اوليه موج كردن فروكش
نوشته بوستون دانشگاه مردمشناسي استاد هفنر ، رابرت قلم به ميخوانيد كه را مقالهاي
رهيافت.برداشتهايم (SSRC) اجتماعي علوم تحقيقاتي انجمن سايت از را آن ما و شده
كه است كلينگرانه قدر آن اگرچه اسلامي معاصر حيات تجديد وضعيت به هفنر مردمشناسانه
فراهم مسلمان جامعههاي همه در موجود واقعيت ترسيم براي را محكمي مبناي واقع به شايد
كليت در كه است تامل قابل و آشنا تصويري ميدهد ارائه او كه تصويري حال اين با اما نكند
.باشد مسئله اين به موجود نگرشهاي از پارهاي براي جدي بديلي ميتواند خود
هفنر رابرت
كوهنورد نفيسه:ترجمه
اسلام احياي
جوامع در مردم دينداري كه كرد مشاهده عرب سرشناس مورخ ابنخلدون پيش سال ششصد حدود
در عبادات آوردن جا به در سهلانگاري و سخت و سفت شريعتمداري از دورههايي بين مسلمان
به را فرهنگي چرخه اين اجتماعي ، زندگي تيزبين مشاهدهكننده اين ابنخلدون ، است نوسان
شهري مسكوني نواحي كه ميكرد اشاره او.داد نسبت خاورميانه بوم زيست و اجتماعي ساختار
;بودند ساكن آن در بدويان كه دارند قرار وسيعي بياباني سرزمينهاي ميان در منطقه اين در
اصل در.بودند شهريان طرف از شده وضع قوانين مطيع اسما تنها كه بدوياي قبايل
با كه شهرنشينان حال اين با.بودند شهريان اعتقاد و ايمان همان بر بياباننشينان
و قيد كه ميكردند پيدا تمايل زمان مرور به ميشدند وسوسه شهرها كلان در زندگي لذتهاي
زندگي غيرتمند ديدگاه يك از كه كنند زندگي شيوهاي به و كنند سبك را خود اخلاقي بندهاي
شده مصون بياباني زندگي ضروري سختيهاي با كه بياباننشين جمعيت.ميشد دانسته منحطي
همچون بياباننشينان اين نتيجه در.داشت بيشتري مقاومت اخلاقي لغزش اين مقابل در بود
انحطاط كه بگيرد قرار اصلاحگري رهبر خدمت در ميتوانست بالقوه كه بودند ذخيرهاي سپاه
ابنخلدون.بازگردند خالص عقيده به كه ميخواست آنان از و ميكرد نكوهش را شهريان
ميشد موفق آنگاه آورد دست به را باديهنشينان حمايت ميتوانست او اگر كه ميگويد
وسوسههاي نهايت در حال اين با.كند شريعت پابند دوباره نسل دو يا يك براي را شهرنشينان
براي را شرايط احيانا و بازميگرداند خود پيشين راههاي به را شهرنشينان شهري ، زندگي
.ميآورد فراهم ديگر ديني اصلاح دوره يك
اسلام تاريخ تمام در يا اسلام جهان تمام بر هيچگاه خلدون ابن الگوي كه است اين حقيقت
جنوب و اسلامي اسپانياي تركيه ، بينالنهرين ، در اسلامي بزرگ امپراتوريهاي.نيافت تطبيق
از دورههايي آنها همه حال اين با اما بودند خالي باديهنشينان از تقريبا آسيا شرق ،
حد چه تا ابنخلدون الگوي كه است باقي پرسش اين وجود اين با.كردند تجربه را ديني اصلاح
به بلكه.برنميگردد بياباني زندگي جزئيات به چندان خلدون اساسي بينشاست درست هنوز
ابن.است بوده اسلامي جامعه ثابت وجه مبارزه و اصلاح كه برميگردد مسئله اين از او درك
اين آن و است مهم اندازه همان به كه ميكند يادآوري ما به را ديگري چيز همچنين خلدون
تلاش با اغلب اسلامي اصلاحطلبانه جنبشهاي باستان دوران همچون نيز مدرن زمان در كه است
محروميتهاي از بعضي با را خود جاهطلبيهاي ميخواهند كه ميشود درگير متظاهري واعظان
اصلاحي جنبشهاي ميشود حاصل پيوندهايي چنين كه جايي.زنند پيوند جامعه مستضعف طبقات
گسترش اجتماعي و سياسي تحولات مقصد به پارسايي افزايش افق از را خود اهداف اسلامي
.ميدهند
در خطر ابعاد و ماهيت درباره گمانهزنيها از موجي سپتامبر يازدهم حملات از پس
خوبي به نيوزويك اكتبر شماره 15 جلد روي درشت تيتر.خاست پا به متحده ايالات رسانههاي
ما آنچه و اسلامي خشم ريشههاي:متنفرند ما از آنها چرا" ميدهد نشان را دغدغه اين
سپتامبر يازدهم بزرگي به حادثهاي پيامد در البته ".دهيم انجام آن درباره ميتوانيم
كه خطري بر تاكيد كه است شرمآور وجود اين با.هستند فهم قابل و ناگزير واكنشهايي چنين
كه بگيريم ناديده را واقعيت اين كه براند سمت اين به را ما است كرده تهديد را ما آزادي
داراي و ميانهرو مسلمانان عليه بلكه نرفت كار به متحده ايالات عليه صرفا خشونت اين
ميان نزاع آخر فصل حمله اين واقع در.رفت كار به جهان سراسر در دموكراتيك انديشههاي
.بود مسلمان معتقدان ذهن و قلب تسخير براي آنها افراطيون و ميانهرو مسلمانان
جديد شكلي اخير سال سي در نيست جديد اسلامي رقيب ديدگاههاي بين رقابت كه ، اين وجود با
از پس حال اين با.نبودند باسواد هنوز مسلمانان اكثريت ميلادي دهه 1950 تا.است يافته
آموزش براي را بلندپروازانهاي برنامههاي مليگرا حكومتهاي اسلامي كشورهاي استقلال
به را سواد ميزان كه شدند موفق برنامهها اين دهه 1970 آغاز با.انداختند راه به عمومي
و عمومي رسانههاي بازارها ، جادهها ، ملتسازي ، برنامههايدهند افزايش قبل برابر چند
و 1990 دهههاي 1980 در.آوردند پيشين شده كنترل جوامع داخل به را مزاحم دولتي ادارات
.راندند "جهاني معبد" اين داخل به پيش از بيش را مسلمانان الكترونيكي مخابرات و رسانهها
روي به بيسابقهاي نحو به ديگر تغييرات و تغييرات اين طريق از اسلامي جامعههاي
كه شوند روبهرو آزاردهنده پرسش اين با كه شدند مجبور و شدند گشوده خارج جهان تاثيرات
.بكنند بايد چه معاصر جهان تنوع با
بر اقتدارشان كه كردند سنتياي سردمداران متوجه را جدياي تهديدهاي تحولات اين همه
و كابل قاهره ، پرجمعيت زاغههاي در حال اين با.بود مبتني دين و جامعه يكدست وحدت
بر را سابق تاثير محلي روحانيان و تبار خانواده ، پناهگاه كوچك جهان ديگر نيز جاكارتا
از پارهاي ملتها ، شكلگيري و استقلال آغازين سالهاي در.نداشتند ساكنان زندگي
جاذبههاي وسيله به بود آمده پيش شهرها به مهاجرت واسطه به كه اجتماعي بيثباتيهاي
تا دادند هم دست به دست بدبياري و فساد سياستها ، شكست حال اين با.شد خنثي مليگرايي
تحقق در اسلامي كشورهاي از بسياري در مليگرا رهبري كه كنند فراهم را اطمينان اين
.است خورده شكست پيشرفت و رفاه آوردن براي خود وعدههاي
با حياتي تجديد شاهد اسلام جهان و 1980 دهههاي 1970 در كه بود ناپايدار شرايط همين در
به شكلدهي برنامههاي جهاني دوم جنگ از پس آغازين دوره دربود پيشبينيناپذير ابعادي
را اسلامي زندگي و كنند ، سياستزدايي و شخصي را ديني تظاهرات كه ميكردند تلاش ملتها
بودند اين دنبال به نيز حاكمان.دهند قرار سكولار ايدئولوژيهاي و دولتي نهادهاي تابع
براي كنند ، اعمال ،"علما" يعني ديني ، معرفت حافظان فعاليتهاي بر سختي محدوديتهاي كه
اجازه بايد ديني عمومي مراسم انجام براي ديني عالمان [كشورها از بعضي در] مثال
كتابهاي انبوه توليد علاوه به عمومي آموزش دهه 1960 اواخر در حال اين با.ميگرفتند
عامي مسلمانان.داد قرار خوانندگان از بزرگي گروه دسترس در را اسلامي متون اسلامي ،
و شكل تعريف براي نيز ايشان كه رسيدند باور اين به اما نداشتند را عالمان صلاحيت اگرچه
در بيستم قرن اوايل در نيز مشابهي دموكراتيزاسيون البته.دارند حقي خود دين معناي
.بود داده روي آمريكايي پروتستانيسم
و رقابت رشد شاهد مسلمان جامعههاي در عمومي زندگي ديگر تحولات و تحولات اين خلال از
تفسيرها اين كه بود غيررسمياي و رسمي نهادهاي كنترل و ديني نمادهاي تفسير سر بر تعارض
با رقابت در دين مفسران بهعنوان را خود نقش سنتي عالمانميكردند تاييد و ارائه را
بحثهاي مركز در نيز اسلام خود معناي.ديدند چالش در مسلمان رقيب رهبران از زيادي شمار
در غربي رسانههاي گزارشهاي بعضي و افراطي مسلمانان ادعاي برخلاف.گرفت قرار عمومي تند
ميان در.است نبوده حاكم اسلامي حيات تجديد اين بر يكدستي سياسي آرايش امروز و گذشته
برخي.ندارد مدني جامعه و دموكراسي با نسبتي اسلام كه دارند اصرار برخي اسلامي احياگران
"تمدنها برخورد" درباره است غربي سياست تحليلگران يادآور كه حالتي با مسلمان رهبران از
كشتار و فلسطينيان و اسرائيليان بين نزاع با وضع اين و ميگويند سخن غرب و اسلام ي
.است شده هم وخيمتر بينالمللي تحولات ديگر و بوسني مسلمانان
مفهوم با را خود دين كه هستند نيز ديگراني مسلمانان رهبران ميان در حال اين با
در جريان اين.ميبينند سازگار غرب با رابطه و قانون نقش مدني ، آزاديهاي دموكراسي ،
ليبراليسم نئومدرنيسم ، جمله از است گرفته چندي نامهاي مسلمان مدرن سياستمداران ميان
ميان در دموكراتيك اسلام ايدئولوژيك تاكيدهاي و قدرتدموكراتيك اسلام يا اسلامي
دولت مفهوم به كل در دموكرات مسلمانان حال اين با.است گوناگون مختلف ، ملتهاي
دولتي و ديني اقتدار بين و مدني آزاديهاي حكومت ، در قوا تعادل برقراري قانونمدار ،
با مشخصا كه دارد عمده محور سه دارند تاكيد آن بر ايشان كه مدنياي آزاديهاي.معتقدند
شهروندي حقوق دين ، گزينش در برابري و آزادي:است تعارض در محافظهكاران ديدگاههاي
زنان برابر در مردان به مراتبي سلسله اقتدار دادن با اين كه مردان و زنان براي برابر
.حاكم رسمي عقايد از نكردن پيروي در مسلمانان آزادي و ;دارد تعارض
كامل كردن شخصي نوعا ميكنند رد را "اسلامي" حكومت ايده مسلمان دموكراتهاي كه هنگامي
يك به عمومي زندگي از آن نشستن عقب معناي به دين كامل كردن شخصي ;ندارند نظر مد را دين
غرب سياسي محفلهاي در دوم جهاني جنگ از بعد سالهاي طول دراست خصوصي كاملا حيطه
دين از مستقل عمومي زندگي از دين كه است اين مدرنيزاسيون لازمه كه بود اين بر اعتقاد
در ديني سنتهاي واقع در كه باورند اين بر غربي دينشناسان بيشتر امروزه.يابد معنا
اين حاصل.ميدهند ادامه خود اساسي نقش به هم هنوز آمريكا متحده ايالات مانند كشورهايي
است اين در چيزي چنين امكان رمز.باشد هم ديندار بودن ، دموكرات عين در ميتواند فرد كه
فضاي و مدني جامعه در فرد ديني توانهاي عوض در و شود محدود جاهطلبياي هرگونه كه
تاكيد غربي ديندار شهروندان مانند نيز دموكرات مسلمانان.شود متمركز اجتماع عمومي
آزادي ، به را آنها اجتماعي تعهد حتي و است سازگار مدني عادتهاي با ايشان ايمان كه دارند
فراهم به ميتواند دموكراتيك ارزشهاي تقويت با دين.ميدهد افزايش رواداري و برابري ،
به را دموكراسي" ميتواند پوتنام رابرت قول به كند ، كمك اجتماعي نيازهاي منابع آوردن
".اندازد راه
تدقيق به درازمدت در اسلامي دموكراتيك اصلاحات.دارد "شريعت" كه است ديني نيز اسلام
نه را خود ديني سنت كه بخواهند و كنند اراده كه دارد نياز روشنفكران و فقيهان مفسران ،
موفقيت.بنشانند گفتوگو به نيز مدرن جوامع اخير نيازهاي با بلكه قانوني ، منابع با تنها
توازن به بلكه نيست بسته عقلي بحثهاي استحكام به تنها خود نوبه به تلاش اين درازمدت
.دارد نياز هم حكومت و جامعه در مسلمانان رقيب گروههاي ميان در قوا
فراوان اميد و بيم با افغانستان در آمريكا جاري نبرد كه ميشود باعث آخر نكته همين
رقيبان عليه تجهيز براي نبرد اين از هماكنون "جهادي" اسلامگرايان.باشد همراه
به موفقيت با هم افغانستان در آمريكا ارتش نبرد اگر حتي.ميكنند استفاده خود ميانهرو
خواهد طول به سالها مسلمانان سياست و اجتماع در ديدگاه دو اين بين نزاع برسد ، پايان
.كشيد
را خود كشورها ساير و متحده ايالات كه است اين مستلزم مطلوب نتيجه به رسيدن درازمدت در
است ، جا به بنبست اين كه هنگامي تا.كنند ملزم منطقه بحران حل به چيز هر از پيش
تنها اسلامي محافل جانب از تمدنها بين مدارا و صلح براي دموكرات مسلمانان تلاشهاي
به مسلمانان براي نزاع اين در مثبت نتيجه يك به رسيدن.كرد خواهد دريافت سرد پاسخهايي
اين.است وابسته نيز اسلام جهان در آموزشي و اقتصادي برنامههاي براي غرب درازمدت تعهد
نظم در و خود حكومت در نيز آنها كه شوند مطمئن مسلمانان اكثريت تا هستند لازم برنامهها
.ميشوند شمرده ارزشمند بازيگر يك بهعنوان آن در و دارند سهمي جهاني سياسي
تمدن "داخل" در حياتي و حقيقي نزاع.ندارد وجود تمدنياي برخورد هيچ غرب و اسلام بين
به براي ميانهرو دموكراتهاي عليه افراطي محافظهكاران آن در كه است جريان در اسلامي
ما دوران در حد اين تا كه جهانيسازي.ميكنند مبارزه مسلمانان عموم حمايت آوردن دست
انجام" روند اين كه چيزي.انجاميد نخواهد يكدست كاملا جهاني به هيچگاه است بحث مورد
.مشتركيم آن در يكسان به مسلمانان از بزرگي اكثريت و ما كه است علايقي ايجاد "است داده
را حقيقت اين سپتامبر يازدهم حوادث از عبور با آمريكاييان ما كه بود اميدوار بايد
مشترك مسلمان ميليونها با ما مصيبت كه است اين داشت ياد به بايد كه درسي.نكنيم فراموش
نتايج در هم با اندازه چه كه آورند يادمان به تا دوختهاند چشم ما به امروز آنهابود
.مشتركيم انسانيت در نيز و سياسي تحولات
2_ جهاني فرهنگ
انسان تعريف
اميركبير دانشگاه در مرديها سيدمرتضي آموزشي دوره از گزارشي
كلانتر كيانوش:تنظيم
.شد برگزار اميركبير صنعتي دانشگاه در "جهاني فرهنگ" درباره مرديها مرتضي كلاس دوم جلسه
جلسه ، اين در او نظر مورد غايت.كرد صحبت "انسانشناسي" مبحث درباره مرديها جلسه ، اين در
.بود كنوني شكل به جهاني فرهنگ توجيه براي پشتوانههايي تدارك
پاسخگويي از پيش اما دهند ، ارائه انسان از تعريفي كه خواست حاضران از ابتدا در مرديها
جلوه مشكل امري را پديدهها از بغض و حب بدون كردن تعريف مثال ، چند ذكر با دانشجويان
توصيف در نيز را خود تلقينهاي و ايدهآلها آرزوها ، تا دارند عادت انسانها:داد
.بگنجانند اطرافشان اشياء و پديدهها
واقعيت ، از غير به متعدد ، چيزهاي از انبوهي به واقعيت از ما برداشتهاي ترتيب ، بدين
دوست ما همه مثلا.دادهاست (Deform) شكل تغيير واقعيت گاهي حتي و است شده آميخته
موجودي را انسان كه داشتهاند دوست هم انديشمندان و فلاسفه اكثر تاريخ طول در و داريم
وارد كه كردهايم انتخاب ما كه كنيم ادعا ما از بسياري شايد.كنند توصيف اختيار صاحب
را ما كه بوده واقعيتها از انبوهي انتخاب اين پشت در ولي شويم ، دانشگاهي رشته اين
!كنيم انكار را موضوع اين تا داريم دوست كه حالي در !است كرده انتخاب اين به مجبور
ما كه دانست واقعيت اين خاطر به و سادهانگاري از ناشي را موارد اين همه مرديها
تعريفي هم علت همين به ;كنيم تفكيك سوابقمان و رواني ساختار از را خود شناخت نميتوانيم
ظرفيتهاي با مرتبط و است خوشايندمان كه است تعريفي معمولا ميدهيم ، ارائه انسان از كه
بايد ولي.ميكنيم برنامهريزي هم حداكثري تعريف همين براساس سپس.است انسان حداكثري
;ميشوند حل جامعه در باشد ، بالا خوبيشان ارتفاع كه هم قدر چه هر خوب آدمهاي كه بدانيم
قديمالايام از كه است هندوستان كشور ديگر ، مثال.ميشود حل سركه خم در كه عسلي مانند
مردم مهاراجهها ، ثروت براساس كه است اشتباه اين اما بوده ، معروف افسانهاي ثروتهاي به
غذاي هند ، جمعيت از نفر ميليون كه 200 حالي در ;كنيم تعريف ثروتمند مردماني را هندوستان
!ميكنند جستوجو آشغالها ميان در را خود روزانه
ارائه به حاضران ، ذهن در پذيرش شرايط و آمادگي ايجاد و مقدمه اين گفتن از پس مرديها
ارائه انسان از كه تعريفي:پرداخت انسان از واقعيات بر منطبق و قبول قابل تعريفي
از را آن تمايزات و پديدهها ديگر با را آن مشتركات بايد ديگري تعريف هر مثل ميكنيم ،
.است (عاقل) ناطق حيوان انسان ، :كه ميگويد تعريفي چنين ;كند مشخص پديدهها ديگر
از را او وي ، بودن عاقل و است مشترك حيوانها ساير با انسان بودن حيوان تعريف اين در
يعني مشترك ، وجه آن تعريف به ابتدا در.اوست خود مختص و ميكند متمايز حيوانات ساير
.ميپردازيم انسان حيوانيت
است آن در ديگر ، دو آن از حيوان تفاوت.ميشوند مطرح جمادات و نباتات كنار در حيوانات
لذت آثار آن ، ارضاي از پس و ميشود اظهار كه دارد نيازي ;است خواهشگر موجودي حيوان كه
از معكوس ، روش به را ، خواهش و نياز اوقات ، از خيلي حتي) ميشود مشاهده حيوان رضايتدر
موجود درخت چند هر نيست ، مشهود سنگ يك يا درخت يك در خواهشگري ولي (ميدهيم تشخيص ارضا
.باشد زنده
.است عاقل خواهشگري انسان ، :كه گفت ميتوان تعابير اين با
عقل توسعهيافته سطوح يا ظرفيتها از يكي دانش.نيست دانش جا اين در عقل ، از ما منظور
كه معنا اين به است ، عاقل انسان.بپردازيم سطح آن به حتي نيست نيازي بحث اين در كه است
آنها ، واسطه به كه سختافزاري و نرمافزاري ابزارهاي.دارد ابزارسازي توانايي
.ميسازد برآورده عميقتر و بهتر را خود خواهشهاي
را نرمافزاري ابزارهاي رود ، دختري خواستگاري به ميخواهد كه جواني پسر مثال ، براي
ميخرد ، گل دسته) دهد افزايش را خود موفقيت امكان آنها با كه ميبيند تدارك خود براي
(...و ميپوشد گاواردين شلوار و كت
لذت انبوه توليد او ، نهايت كه گرفت نتيجه ميتوان انسان ابزارسازي و عقل خواهشگري ، از
لذا.جديد لذتهاي خلق و لذتها تنوع لذت ، زياد تعداد معناي به لذت انبوه توليد ;است
رسيدن براي عقل از كه خواهشگر است موجودي انسان:است قرار بدين انسان كاملتر تعريف
.ميكند ابزارسازانه استفاده خود خواهشهاي به بيشتر و بهتر
اثبات به چنداني نياز و است بديهي كاملا تعريفي اين كه داد توضيح ادامه در مرديها
اصل يا (axiom) موضوع اصل يك را آن بحث ادامه در ميتواند مخاطب حال اين با ندارد ،
.گيرد نظر در بديهي
ابزارسازي اين و بوده ثابت انسان خواهشگري مولفه تاريخ طول در كه كرد تصريح مرديها
به بايد مختلف جامعه دو مقايسه در ;شده موجب را جوامع تحول و شده متحول كه است انسان
.كرد توجه انساني خواهشهاي به پاسخگويي شيوه همان يا ابزارسازي در تفاوت
چموشي كه نيست ريشسفيدي پيرمرد افلاطون ، يا ارسطو گفته برخلاف انسان ، ابزارساز عقل
تا ميدهد قرار انسان اختيار در را پيچيدهتري ابزارهاي بلكه كند ، كنترل را ما حيوانيت
;نيست دومي شدن متعالي در آمريكا رئيسجمهور و چنگيزخان تفاوت.دهد پاسخ را خواهشگرياش
آمريكا جمهور رئيس ابزارساز عقل اين ليكن است ، مانده باقي يكسان آنها دوي هر حيوانيت
.ميكند اختيار را بهتري روشهاي و كرده پيشرفت چنگيز به نسبت كه است
و صادقتر شهري جوامع انسانهاي از روستا انسانهاي كه نكنيد گمان ترتيب ، بههمين
ابزارسازي قدرت اما است ، شهري انسانهاي خواهشگري مشابه آنها خواهشگري.هستند پاكتر
صداقت آنها ، صداقت ;بگويند پيچيده دروغ نيستند بلد روستاييان فيالمثل ;است كم آنها
.است غريزي صداقت يا عقبماندگي از ناشي صداقت بلكه نيست ، اخلاقي
فلسفي پرسش يك و صد
كوهن مارتين
صالحي آرش:تدوين و ترجمه
نيست؟ اين از بهتر جهان چرا..:مسئله 26
.نيست اين از بهتر جهان چرا پس است مطلق قادر كه خدا:مسئله 25 يادآوري
:و 25 مسئله 24 درباره بحثي
كمتر بدي و شر كه داشت وجود امكان اين آيا باشد؟ نداشته وجود بدي و شر نداشت امكان آيا
آن در انسانها كه كرد تصور جهاني ميتوان آيا باشد؟ داشته وجود جهان در فعلي ميزان از
وجود جهاني دارد امكان آيا دستكم باشند؟ داشته اختيار همه اين با و نشوند بد عمل مرتكب
از طبيعي شرور مسئول كسي چه نباشد؟ اندازه اين به بدي به انسانها ميل كه باشد داشته
و است؟ رنج همه اين مسبب خود انسانها ، اعمال آيا است؟...و بيماري زلزله ، سيل ، قبيل
خداوند اگر است اين سوال حال است؟ متناسب عمل آن با بدي و شر همه اين آيا است چنين اگر
خدا كه دارد وجود احتمال اين آيا كند؟ عوض را اوضاع اين ميتواند آيا است مطلق قادر
نيست؟ تعارض در او بودن محض خيريت با نخواهد ، و بتواند اگر آيا نخواهد؟ و بتواند
اما.دهد انجام ميتواند كاري هر پس است قدرتمطلق خداوند چون كه است اين عمومي تلقي
خداوند آيا.كند جسماني را خود خدا كه دارد وجود امكان اين آيا كند؟ خلق ديگر خدايي
و شود؟ گناه مرتكب ميتواند خداوند آيا باشد؟ مربع كه كند درست دايرهاي ميتواند
كند؟ بلند را آن نتواند كه بيافريند را سنگي ميتواند خدا آيا اينكه سرانجام
نميتواند او كه دارد وجود كار يك حداقل صورت اين در كند ، خلق را سنگي چنين نتواند اگر
دارد وجود كاري نيز صورت اين در پس كند ، خلق را سنگي چنين بتواند اگر و دهد انجام را آن
.سنگ آن كردن بلند يعني برآيد ، عهدهاش از نتوانسته او كه
و "دايره مربع" زمره در و است پارادوكسيكال مفهوم مطلق ، قدرت مفهوم كه معتقدند عدهاي
.دارد قرار...و "فرد زوج" ،"مثلث دايره"
.مصداقاند فاقد دروني تناقضات دليل به مفاهيم اين كه است اين مفاهيم گونه اين ويژگي
آن نتواند كه بيافريند چيزي ميتواند خدا كه گفتهاند "سنگ پارادوكس" به پاسخ مقام در
چيزي.شد نخواهد خدشهدار قدرتش دليل همين به و نميكند كاري چنين خدا ولي.كند بلند را
.ندارد معنا آن مقابل در ناتواني است ، نكرده پيدا وجود كه
است آفريده را عالم اجزاي خدا كه است اين ميرسد ، نظر به قانعكنندهتر كه ديگر پاسخ
شد خواهد بچه اين مادر او شود ، بچه صاحب زني اگر.است نكرده خلق را آنها بين رابطه اما
.گرفت خواهد شكل ضرورتا تولدفرزند ، از پس فرزندي ، و مادر نسبتاو فرزند بچه اين و
كه چيزي يعني هم معلول.آن علت خدا و ميشود خدا معلول چيز آن آفريد ، را چيزي خدا اگر
تغيير قابل آن لوازم و نسبت اين است ، گرفته علت از را خود وجود و است علت از ضعيفتر
.نيست
قوميت و مليت
باباخاني زهرا:گزارش
حميد "پليتكنيك تابستاني جشنواره" سخنرانيهاي مجموعه از ماه مرداد نهم چهارشنبه
آغاز با دارد حوزه اين در هم تاليفاتي كه احمديكرد سخنراني قوميت و مليت درباره احمدي
در ابتدا ميخوانيد كه را گزارشي.است رسيده ايران حوزه در مسئله طرح به تعاريف از بحث
همشهري آينده شمارههاي در خدا خواست بهاست شده منتشر جشنواره اين دوم هفته خبرنامه
.خواند خواهيم را جشنواره اين سخنرانيهاي از برخي كامل متن
;گرگاني محمدي اساسي ، حقوق:از عبارتاند شدهاند انجام تاكنون كه سخنرانيهايي
;خانيكي هادي ارتباطات ، عصر ;احمدي حميد قوميت ، و مليت ;صادقي قطبالدين تئاتر بازيگري
روز ساعت 18 در كه جشنواره آينده هفته سخنراني عنوان.ثقفي مراد سياسي ، توسعه گفتمان و
را آن حسيني محسن كه است Performing Art شود ، برگزار است قرار ماه مرداد نوزدهم شنبه
.كرد خواهد ايراد
* * *
و جهاني ديدگاه از قوميت و مليت درباره بررسي و بحث به احمدي حميد دكتر سخنراني اين در
از قبل دوران در كه ميشويم متوجه تاريخ در بررسي با:گفت وي.پرداخت ايران كشور همچنين
در سابقهاي شده گرفته Nation واژه از كه مليت يا ملت كلمه بيستم قرن اوايل يا مشروطه
كجا از ناسيوناليسم يا مليت كه ميشود مطرح پرسش اين اينجا در.است نداشته فارسي زبان
جديد؟ يا قديمي است پديدهاي آيا.است آمده
ابتدا از و دارد كهن ريشه ملت كه معتقدند عدهاي:دارد وجود ديدگاه دو جهان ، در امروزه
كه زماني از يعني.ميشود مربوط خويشي و خوني پيوندهاي بشري ، جوامع گذشته به و بوده
ناميده كهنگرايي نام به نظريه اين.آمد وجود به پديده اين كردند ، رشد بشري جوامع
عقايد و خاص نظام با مردم از گروهي بهعنوان ملت كه معتقدند ديگر عدهاي اما.ميشود
نوگرايان دسته اين بهشده مطرح تازگي به كه است جديد مبحث يك آمدهاند ، هم گرد كه خاص
يا مليت معتقدند كه هستند ماركسيستها اينها از گروهي.ميگويند مدرنيستها يا
نظام با را مليتها يا ملت اغلب گروه اين.برميگردد اخير قرن دو يكي به ناسيوناليسم
مفاهيم اين شكلگيري در را فئودالي و بورژوازي مراحل نقش و ميدهند ارتباط سرمايهداري
.ميكنند مطرح
نويسندهاي.شد فراهم ملت ظهور براي زمينه ديگر اتفاقات و بزرگ امپراتورهاي فروپاشي با
و ملي احساسات:ميگويد او.ميكند ايجاد سنتز نظريه دو اين بين استون آنتوني نام به
سياسي نظر از ملت يعني ناسيوناليسم پديده ولي.دارد كهن ريشه وطن و سرزمين به علاقه
.گويند سنتزگرايي نظريه نظريه ، اين به كه است جديدي پديده
يك قومپرداخت قوميت بررسي به مختلف ديدگاههاي نظر از مليت درباره بحث از پس احمدي
ويژه رسوم و آداب و خاص عقايد و افكار خاص ، ويژگيهاي داراي كه ميباشد ملي زير گروه
نگرش اخيرا نيز ايران در:گفت و پرداخت ايران در مليت بررسي به احمدي آن از پس.است
با باستاني بزرگ كشور يك ايران كه است اعتقاد اين بر نگرش يك.است شده ايجاد دوگانهاي
است معتقد ديگر نگرش.است فراوان فرهنگي و ادبي آثار با و خودش خاص سياستهاي و تاريخ
تا افراطي نظريه يك.است جديد بسيار ناسيوناليسم يعني بحثها اين شدن مطرح ايران در كه
ايران كلمه خود حتي و است نداشته وجود ايراني ابتدا از اصلا:ميگويد كه رفته پيش آنجا
در عرب و تركيه ملتهاي اگرچه كه ميبينيم تاريخ گذشته به توجه با ولي.است جديد نيز
.نبودهاند مشترك قانون با واحد ملت يك صورت به ابتدا از ملل اين يعني هستند جديد جهان
تبعيت آن از ايران ملت كل كه بود نيز دولت داراي گروه هر آمدن با ابتدا از ايران
كه بود اسلام آمدن با و نبودند مطرح ملت يك بهعنوان گذشته در عربها ولي.ميكردند
عكسالعملي ايراني ناسيوناليسم:افزود ادامه در وي.شدند مطرح ملت يك بهعنوان عربها
حمله دليل به دوم روسيه ، هجومهاي دليل به چالش اولين:است مختلف چالش سه برابر در
اين به پاسخ در مقداري به ايراني ناسيوناليسم پس.تركها طرف از تهاجم سوم و عربها
.است بوده مشروطهخواهي ملي ، بزرگ حركتهاي از يكي و است داشته وجود چالشها
:كه پرداخت سوال اين طرح به ايراني ملي هويت در آن نقش و سني و شيعه بحث به اشاره با وي
به ايراني هويت.ميكند معرفي را انسان كه است شناسههايي هويت از منظور چيست؟ هويت
نظير داشتهاند ، جاذبه بسيار اسطورهها اينبرميگردد ايران اسطورههاي و ايران تاريخ
.است فارسي به ايران ادبي و علمي آثار از بسياري:افزود وي.شاهنامه اسطورههاي
.است ايران مردم ملي هويت اركان از يكي هم فارسي زبان بنابراين
|