وثيقه ريال ميليارد حبس 15 روز هزار 7
شرق راه:غيرقانوني مهاجران
بالقوه قاتلان يا متخلف رانندههاي
عشق روزگاري روزي
وثيقه ريال ميليارد حبس 15 روز هزار 7
كردند هزينه روزنامهنگاران
نژاد بنيهاشم فرزانه
رئيسجمهور مردان.مينهد پشتسر را خود سال پنجمين خاتمي سيدمحمد دولت ماه ، مرداد
.گذراندهاند "هياهو و خشم" و "صلح" و جنگ در بيشتر را گذشته روز 1800
بر را راه نتوانست نيز مجلس سرخرنگ صندليهاي بر خرداد دوم جنبش حيرتانگيز تكيه حتي
از سرشار وي ، زادگاه آسمان همچون اكنون خاتمي ، دكترين.كند هموار اصلاحطلبان
.است شده دور بس اما دسترس قابل ستارههايي
روزنامهها سبب بدين هم گشود جامعه به چاپخانهها و تحريريهها از را خود راه اصلاحات
مهمترين از يكي مطبوعات گذشته سال پنج - چهار در.داشتند قرار مخالفتها بيشترين آماج
طرز به مطبوعاتي محاكمه شمار و بودهاند جمعه خطيبان اشاره مورد موضوعات سرفصلهاي
حدود 52 مدني جامعه روزنامه نخستين ،"جامعه" تولد از.است يافته افزايش بيسابقهاي
.است شده صادر نشريات براي امتياز لغو يا توقيف حكم از 85 بيش امروز تا و ميگذرد ماه
و مطبوعاتي فعاليتهاي و اجتماعي حقوق از محروميت تعليقي ، و تعزيري حبس نقدي ، جريمه
افكار تشويش جرم به غالبا كه است پرشماري مردان و زنان حكم شلاق ، از بدل مجازاتهاي
ميلههاي پشت سپس و محاكمه ميزهاي به تحريريهها ميز پشت از اخير سالهاي در عمومي
روزنامهنگاران و سردبيران مسئول ، مديران براي حبس روز هزار از 7 بيش.زندانخزيدهاند
هنوز ميبرند سر به توقيف در است روز صدها كه آنها از شماري براي و است شده صادر
خرداد ، نوسازي ، بنيان ، بيان ، همميهن ، امروز ، آفتاب امروز ، صبح.است نشده تشكيل دادگاهي
دادگاهي تشكيل انتظار در هنوز..و امروز دوران امروز ، پيام مدني ، جامعه هاجر ، پيام
جمع سر.بشنوند گرفتهاند ، پيش ماهها كه حكمي برابر در را آنها دفاعيات بايد كه هستند
.است رفته فراتر ريال ميليارد از 15 آزادند ، آن قيد به روزنامهنگاران كه وثيقههايي
در تاميني اقدامات قانون.است شده قلم اهل بازداشت مستند كه قانوني با سنگين وثايق اين
ميدانند ، اصلاحات "پيشاني" را مطبوعات.دارد همخواني كاملا - مجرمان و اشرار برابر
ديگر روزنامه دهها ،"جامعه" تولد از پس كمي فاصله بهنيست آن شايسته چينوشكنجي چنين
تيراژي با محلي و سراسري روزنامه از 50 بيش خاتمي ، دولت سال دومين پايان در و شد متولد
.بود سخت واقعا گاهي مخاطب براي روزنامه انتخاب.شد منتشر گذشته برابر سه از بيش
تا را خود جايگاه كه "ملي رسانه" يك انتقاد مورد عملكرد بود؟ كجا اقبال اين خاستگاه
صفحات و سرستونها به انديشمندان و نخبگان نام سرريز بود؟ داده كاهش "جناح يك تريبون"
مسائلاجتماعي؟ به نو پرداختي در "سوميها نسل" شگفتانگيز جسارت يا روزنامهها؟
دور ، گذشتههاي با را شورونشاط اين ميكوشد روزنامهنگاري تاريخ كلاسهاي در من استاد
فاخر حضور نميتواند اما كند مقايسه انقلاب آغازين سالهاي نيز و مشروطيت دوران
اين.كند كتمان خرداد دوم روزنامههاي زودپاي تولد همپاي را صاحبنظران و انديشمندان
ديگر ژورناليسم.افتاد اتفاق ايران مطبوعات عرصه در بار نخستين براي كه است پديدهاي
و نخبگان اگر كه ميداد نشان پديده اين هنگام زود افول.نبود سطحيگرايي مترادف
مطبوعات قدرت.افتاد خواهد خطر در كساني منافع شوند رانده متن به حاشيه از انديشمندان
.ميگرفت وام ،"حضور" اين از بيترديد نيز "اجتماعي تحولات راهبري" و "جريانسازي" در
خطا از مصون البته تحولات پرفرازونشيب سير و اجتماعي تبوتابهاي بستر در كاركرد ، اين
و نشريات تعطيلي.نبود قضايي و تهاجمي برخورد آن هدايت و صيانت راه بيترديد اما نبود ،
آن از كس هيچ كه آسيبي.ميانجامد فكرها و انديشهها شدن زيرزميني به گفتوگوها ، انسداد
ديگر يكي انجاميد ويژه گفتمان يك خلق به كه نيز "اجتماعي نظارت"ماند نخواهد حذر بر
و پاسخگويي گفتار ، در كه تغييري.است بوده سالها اين در مطبوعات كاركردهاي مهمترين از
دستاورد بيترديد آمد ، پديد مسئولان و ميدان ميان در ويژه به عمومي افكار به توجه
از را افراد و عملكرد سرعت به طولاني نسبتا دوره يك در كه است روزنامهنگاراني
پاسخگو گاه هيچ را خود كه بخشهايي آن حتي مختلف ، نهادهاي.كردند نقد مختلف ديدگاههاي
هم اجتماعي فرآيندهاي ساير بر عميقي تاثيرات تازگي ، بر علاوه كه تحولات اين.نميدانستند
و كاستي از حذر بر داشت ، وجود كه ناهمواري بستر و شتابآلود حركت در نميتوانست داشتند ،
.باشد نقصان
سر ساختاري يا ايجادي موانع و است بوده اصلاحات جريان از پيشتر همواره مردم مطالبات
مردم ميان پلي عنوان به مطبوعات.است ميافزوده آن كندي بر دائما نيز اصلاحطلبان راه
اصلاحات جنبش سويي ازخودكشيدهاند شانههاي بر را تضاد اين بار بيشترين دولت و
از بسياري شود ، ظاهر روشن و شفاف جرياني در شد كه تلاشهايي همه با نتوانست
به و نداشت جايي اصلاحطلبان قاموس در كه شد اخذ لابيهايي در تصميمها و موضعگيريها
چالشها ، اين.ميشود محاسبه مذكور جنبش جريان از "انحراف" منزله به كه شد ختم نتايجي
كه جايي ساخت ، ظاهر عمومي افكار به توضيح و اطلاعرساني عرصه در را خود نمود بيشترين
مطبوعات ، .وجنجال بحث به گاه و ميكشانيد درازا به ساعتها را روزنامهها تيتر شوراي
.مجرب و حرفهاي نيروي كمبود بودند ، مواجه نيز ديگري دشواري با خود سريع رشد جريان در
كمتجربه و جوان نيروهاي از وسيعي طيف حضور نخست ساخت ، ظاهر صورت دو به را خود مشكل اين
.مختلف روزنامه چندين تحريريههاي در افراد حضور دوم و
سرويسهاي دبير مسند بر مطبوعاتي ، سابقهكار ماه چند با گاهي كه جوان روزنامهنگاران
عرصه در آمده پديد رقابت و خبري امور شتاب كمتجربگي ، دليل به نشستند ، تحريريهها
تا امر اين.شدند خود مديران مداوم پاسخگويي و مكرر تكذيبيههاي منشاء اطلاعرساني ،
نشريات در كار و روزنامهنگاران شدن شغله چند.كاست مطبوعات حرفهاي اعتبار از حدودي
روند شتابزدگي بر مجموع در كه بود ديگري مشكل نيز مختلف تحريريههاي و عصر و صبح
از كدام هيچ اما.داد فرصتطلبان دست به بدي هاي"آتو" گاه و افزود مطبوعات فعاليتهاي
توقيف و تعطيلي مجوز و محمل كه نبود كشور اطلاعرساني پيكره بر چندان آسيبي اينها
رونق از خرداد ، دوم دولت تشكيل آغازين سالهاي در كم دست زيراآورد پديد را روزنامهها
تحليلهاي و شد كاسته شدت به بيگانه تلويزيونهاي - راديو و خارجي اطلاعرساني منابع
منابع از يك هيچ دسترسي ميزان با آنها مجموع تيراژ كه شرايطي در هم آن - مطبوعاتي متنوع
به آن از بسياري كه داخلي ، اطلاعرساني به اعتماد بر را راه - نبود مقايسه قابل مذكور
.افزود ميبرند ، نام ملي امنيت تقويت در اصلي محور يك منزله
بدان اين شدهاند تعطيل يا توقيف نشريه از 85 بيش نمايندگان ، اعتبارنامه به اكنون
بيكاري حكم مطبوعات ، خانواده - خاتمي دولت تشكيل زمان از - روز هر 20 تقريبا كه معناست
بر علاوه نشريات تعطيلي.است كرده دريافت را تحريريه يك تعطيلي و همكاران از تن دهها
همراه عمومي وسيع انفعال با كشانده ، تعطيل محاق به را فوق مثبت كاركردهاي مجموع اينكه
.كرد خواهد تحميل نظام مجموعه به را هنگفتي هزينههاي آن ، از رفت برون كه شده
اما نيست ، سادهاي كار بودهاند مقصر يا موثر امر اين در كه كساني سهم واقعي ارزيابي
پرهيز براي راهحلي يا تدبير كه است اصلاحات جنبش رهبران عهده بر آن از بخشي بيترديد
به ديگر يكبار كه هستند جنبش اين سرمايه مهمترين مردم ، .نينديشيدهايد آن با مواجهه از
در را سهم بيشترين مطبوعات خانواده ميان ، اين در.شدهاند گرفته كم دست ميرسد نظر
نوروز ، تعطيلي.است ديده نيز را تاوان بيشترين البته و داشته مذكور جنبش با همراهي
همچنان اما كردهاند ، اصلاحات جبهه تقديم آنها كه است "فديهاي" آخرين
كه هربار و ميكنند برگزار را "مطبوعات جشنواره" سكوت در آنها.مصرانهايستادهاند
ميكنند پخش را مطبوعاتي دادگاههاي از خودپسنديدهاي بخشهاي وظيفه حسب ،"ملي رسانه"
از پنهان گاهي و ميكنند بلندتر را خود راديو و تلويزيون پيچ ميخوانند ، را احكام يا
...ميشكنند را خود فروخورده بغض ديگران ، چشمان
شرق راه:غيرقانوني مهاجران
اوديبر دومينيك
مرتفع را نياز اين بايد مهاجران ديگر جاهاي خيلي مثل و دارد انساني نيروي كمبود پرتغال
به دهه چند خودشان كه حالي در و اروپا ، باقي به نسبت تاخير سال سي با پرتغاليها.سازند
.ميكنند تجربه هم را مهاجرپذيري دارند حالا ميكردهاند ، مهاجرت كشور از خارج
به خانه نقاشي و سرايداري بنايي ، مثل مشاغلي كردن پر براي روزگاري خودشان كه پرتغاليها
حاضر حال در ويژه به آنها.شدهاند كارفرما خودشان حالا ميرفتند ، فرانسه مثل كشورهايي
در كه) سال 2004 در اروپا ملتهاي جام مسابقات براي فوتبال استاديومهاي دارند كه
خيلي قيمت ارزان و غيرماهر كار نيروي به ميكنند ، آماده را (ميشود برگزار پرتغال
.نيازمندند
شمار اگر.دارند حضور پرتغال در شده سرشماري رسما مهاجر هزار هماكنون 300
در مهاجر هزار تا 500 بين 400 رقمي كنيم ، اضافه تعداد اين به نيز را غيرقانونيها
از دهه 1970 ميانه در كه سنتياي مهاجران جمعيت ، اين ميان در.هستند ساكن پرتغال
:ميشوند ديده نيز آمدهاند ، كشور اين سابق مستعمرههاي
شرقي اروپاي از جديد مهاجران.گينهبيسائو اهالي و تبارها موزامبيكي آنگولاييتبارها ،
شمار افراد ، اين ميان در ميشوند ، پرتغال شكوفاي اقتصادي بازار جذب و ميآيند
.ميآيند هم بلغارستان و روسيه روماني ، از اما است ، بيشتر مولداوياييها و اوكراينيها
تازگي به رومانيايي رستوران يك ميشود ، منتشر پرتغال در روسيزبان روزنامه سه هماكنون
ارتدكسها مذهبي اعمال انجام براي را كليسايي مذهبي مقامات و شده افتتاح ليسبون در
روسي زبان به را ويژهنامهاي زبان ، پرتغالي روزنامه يك گذشته ، بهار.دادهاند اختصاص
.كرد چاپ شرقي اروپاي اتباع براي
شرقي اروپاي مخاطبان هدف با دوزبانهاي هفتگي برنامه گذشته پاييز از كومرسيال راديو
رياضيات استاد بهترين به آويرو دانشگاه در رومانيايي دانشگاه استاد يك.است انداخته راه
پا و دست بلندي جايگاه خودشان براي كه هستند روسي اركستر رهبران همچنين.است شده تبديل
ليسبون ، شيك محلات در.ميشوند يافت جا همه كه بلغاري مهندسان و پزشكان و كردهاند
به خانگي كارهاي براي را اوكراينيها و بلغاريها كه پرشماري خدماترسان شركتهاي
ليسبون در اخير بزرگ محاكمه اينكه بالاخره و.پرشمارند ميفرستند ، پولداران خانههاي
محافل كه است مولداويايي مافيايي شبكه يك كه است بوده (Borman) بورمان شبكه پرونده
هرچه سرعت با را درهايش كه اروپايي دراست داشته كنترل تحت را پرتغال و شرق مهاجري
چهار ،(درصد 4) پايين بيكاري نرخ لطف به ويژه به پرتغال ميبندد ، مهاجران روي به تمام
.ميكند حركت اروپايي مهاجرپذير كشور يك به شدن تبديل سوي به نعل
بالقوه قاتلان يا متخلف رانندههاي
فراموش را جاده در مرگ به منجر تصادف اولين كه ندارد وجود دنيا در پليسي هيچ ميگويند
ساله پليس 26 رودلف ، مانوسند كاملا قضيه اين با راه پليس ماموران مخصوصاكند
كمربند بزرگراه در كه كاميون راننده يك.بود ساله من 26 مثل هم او":ميگويد فرانسوي
كاميونش كابين زير اينكه براي نكرديم ، پيدا را او اول وهله در.بود نبسته را ايمنياش
انسان يك نميشد باورم كشيدند ، بيرون را جسدش آتشنشاني ماموران وقتي.بود افتاده
پليس ماموران "..بود بسته را كمربندش اگر.بدهد كشتن به را خودش سادگي اين به بتواند
هستند آنها زيرا برسند ، تصادف محل به آتشنشاني و امداد ماموران از زودتر مجبورند راه
بسياري جهات از شغل اين.كنند معلوم را مقصر صحنه ، مشاهده و شواهد جمعآوري با بايد كه
بايد فقط او..شود متاثر شود ، بيهوش شود ، دستپاچه نبايد پليس مامور:است سخت خيلي
در مصدومين مشاهده از تصادف كشتههاي ديدن احوال اين همه با.دهد انجام را وظيفهاش
در شوهرش كنار كه زني كنيد تصور.است آسانتر هم باز ميزنند ، ضجه پيوسته كه مرگ آستانه
جلويي شيشه به اصابت اثر در سرش كمربند ، نبستن خاطر به و بود نشسته خودرو جلوي صندلي
اين ديدن به ميتوانند راه پليس ماموران آيا.است كندن جان حال در و شده متلاشي كاملا
كنند؟ عادت صحنهها
:ميگويد ورساي راه پليس همان يا ورساي جادهاي امنيت اسكادران فرمانده كولوريگ ، كاپيتن
حادثه محل به وقتي":ميكند اعتراف او ".نميشود عادي ما براي هيچوقت صحنهها اين"
خودبهخود.نميكنم احساس را حركتي هيچ.ميشوم كر كاملا.نميشنوم چيز هيچ ميرسم ،
البته.نيفتد جايي به چشمم تا ميكنم كاري هر.ميشوم محيط بر حاكم رنج و درد فضاي وارد
".ندارم را بچه جسد ديدن طاقت.نباشد كار در بچهاي كه ميكنم دعا
رحم اصلا متخلف رانندگان به امرش ، تحت ژاندارم صد حدود و كولوريگ لوران همين خاطر به
شكارچيان بهترين كولوريگ ژاندارمهاي.است "صفر آسانگيري" آنها شعار نميكنند ،
كامل كردن متوقف زمان تا دارند وظيفه آنها.ميشوند محسوب فرانسه در متخلف رانندههاي
كه گاهي البته فرانسه ، راه پليس موتورسواران.دهند قرار تعقيب تحت را او متخلف ، راننده
اما ميشوند ، مشكل دچار ميكند ، فرار پرجمعيت مناطق و شهركها درون به متخلف راننده
تا ميگيرند سرعت ساعت در كيلومتر تا 180 حتي گاه آنها.بلدند خوب را خودشان كار آنها
.اندازند دام به را متخلف
گاهي اماميشود انجام هليكوپتر و خودرو موتورسيكلت ، با شب و روز متخلفان شكار
بار يكميشود دردسرساز راننده آن يا اين رعايت مورد در بالاتر مقامات از سفارشهايي
نزديك سرعتي با كه رانندهاي به نسبت بود خواسته شفاها كولوريگ از دولت وزراي از يكي
:ميدهد توضيح مورد اين در او.دهد نشان اغماض بود ، رانده ساعت در كيلومتر به 200
بفهمانم بالاتريها به ميخواهم منباشد مكتوب دارد ، تقاضايي كس هر كه كردهام اعلام"
آنها از حتي من.ميشوند مرتكب بزرگي اشتباه چه ميكنند ، مطرح را تقاضاهايي چنين وقتي
تحت ميخواهند را كساني چه ببينند تا شوند همراه ما گشتي خودروهاي با دوروزي خواستهام
عقيده كولوريگ كاپيتن ".نميكنم اغماض متخلف راننده برابر در هرگز من.بگيرند حمايت
نميبندد ، ايمني كمربند ميراند ، غيرمجاز سرعت با كه كسي مخصوصا متخلف ، راننده كه دارد
تصادفات در كه افرادي درصد ميشود ، 60 محسوب بالقوه قاتل يك...است مست فرمان پشت
آمار اين و نيستند مرگشان مسبب خودشان ميدهند ، دست از را جانشان فرانسه در جادهاي
.ميسازد مصممتر متخلف رانندگان به نسبت بيشتر سختگيري اعمال در را راه پليس ماموران
رانندگي حوادث قربانيان شمار لحاظ به جهان باقي و فرانسه براي سياهي سال سال 2001 ،
است ، داده قرار پيشرو را تاريكي دورنماي اكنون هم از نيز سال 2002 و ;است بوده
اغماض گونه هر كه ديدهاند جادهها در سوزناك صحنههاي آنقدر فرانسه جادههاي پليسهاي
رانندهها برخي اينكه ويژه به ;ميدانند گناه را متخلف رانندههاي به نسبت آسانگيري و
ميان از عبور خطرناك ، سبقتهاي راندن ، سريع با كه آنهايي:هستند رواني بيماري دچار
.ميبرند لذت ديگران افكندن خطر به و رنجاندن از شلوغ ، بزرگراههاي در خودروها
و توجيه و حرف به اغلب و ميكنند عمل سختگيرانه متخلف رانندگان مورد در نيز دادگاهها
نيست ، جايز متخلفان مورد در اغماض كه است اين واقعيتنميكنند توجهي آنها عذرخواهي
دريافت قسمت از وقتي معمولا رانندهها متاسفانه.نميكنند اغماض نيز جادهها زيرا
ملزم قوانين رعايت به را آنها پليسها حضور كه جايي ميكنند ، عبور بزرگراهها عوارض
تحقيقات كه اينجاست جالب.ميرانند مجاز سرعت از بيشتر كيلومتر صد تا حتي گاه ميسازد ،
هم چنداني عجله اغلب ميروند ، سرعت با ديگران از بيش كه كساني ميدهد نشان فرانسه در
گوششان به همراه تلفن ميزنند ، حرف بغلدستي با كه افرادي:ندارند مقصد به رسيدن براي
با كه هستند كساني دقيقا اينها.مشغولند هم رانندگي از غير كاري به همزمان يا چسبيده
كه ميدهد ياد موتورسوارانش به دليل همين به كولوريگ كاپيتن.ميكنند بازي ديگران جان
.بيگناهاناست جان انداختن خطر به خلافكاران ، قبال در اغماض
عشق روزگاري روزي
وسطي قرن از بعد
دوره نميتوان حتي را دوره اين.است منفي پاسخ بود؟ عشق اوج دوره رنسانس دوره آيا
كليسا ،[فرانسه كبير انقلاب زمان] تا 1789 ميلادي سال 1500 از.كرد قلمداد هم لذتجويي
محدودكننده جهت هر از كه ميكنند حاكم را بيهمتايي اخلاقي نظام هم همكاري با حكومت و
در مقام و ماركيهايبيارج ديگر و كازانوواها و ژوآنها دن انواع حال اين با.است
در دوره اين در عاشقانه رفتارهاي درباره حساسيت.ميكنند رشد اخلاقي نظام اين پستوهاي
به ژوليت و رومئو:مييابد گستردهاي انعكاس ادبيات در حالت اين البته و ;دارد قرار اوج
خودش (رايسن از نام همين به نمايشنامهاي قهرمان) برنيس ميميرند ، ناممكنشان عشق خاطر
ميگويد ، سوله ژاك كه چنان آن حال ، اين با...و ميكند قرباني عاليه مصالح نام به را
عشقي رنسانس واقع به و ميكند پيدا رونقي عاشقي و عشق شهرها حاشيه و روستايي نواحي در
تاريخ متخصص و گرونوبل در فرانس _ مندس _ پير دانشگاه استاد سوله ، ژاك.است شاهد را
در بودن زن" و "مدرن عصر در غرب در عشق" چون آثاري نويسنده او.است و 18 قرون 16 ، 17
.شماست پيشروي وي با اكسپرس مصاحبه.است "سال 1500
جديد ، مسيحي اخلاقيات واسطه به گفت ، ما به لوگوف ژاك كه چنان آن جنسي ، رفتارهاي و عشق*
از يعني گرفتهاند ، نام "مدرن" كه قرني سه بدانيم ميخواهيم ما.گرفت قرار انزوا در
لطيف بودهاند؟ قرنهايي جور چه ،[1789 فرانسه كبير انقلاب تا [قرن 16] رنسانس
شكسپير ، مثل درخشان چهرههايي دوران ، اين در اينكه مخصوصا بودهاند؟ احساسي بودهاند؟
...ميكنند ظهور راسين و مولير رامبراند ،
آزاديها دوره عنوان به آن از و ميگويند رنسانس درباره كه را آنچه بگويم بايد نخست
شانزدهم قرن جهات ، برخي از.ندارد حقيقت و است اغراقآميز زيادي اندازه تا ميبرند ، نام
كليسايي تعاليم براساس ازدواج همچنان دوره اين در ;است وسطي قرون از بخشي هنوز ميلادي ،
اما.دارد رواج است ، استوار زن و مرد رضايت و موافقت پايه بر كه مسيحي ازدواج همان يا
هم مطلقه حاكميت كه رفرم ضد و رفرم:مينمايد ايجاد نيز را خودش عكس تحركاتي پديده ، اين
از اما ;ميكنند سركوب گاه و نكوهش را عشقي رفتارهاي و عشق است ، موثر آن زمينهسازي در
.ميكنند حركت جديد احساسي آزادي نوعي ابراز و كشف سوي به اندكاندك افراد.ديگر سوي
و ميشود ، تبليغ و ترويج كليسا و حكومت سوي از كه رسمي اخلاق بين بايد تاريخ ، هميشه مثل
اين به مربوط ادبي متون به وقتي.شد قائل تمايز دارد ، جريان جامعه متن در كه واقعيتي
محسوب لذتجويي و شديد علايق بروز محل ازدواج كه مينماييم مشاهده ميكنيم ، مراجعه دوره
طبقه نزد و دارد ، مفهوم و معنا يك دهقانان طبقه ميان در عشق دوره ، اين در.نميشود
احساسي دنياي دو در واحد ، زمان يك در ما گويي.متفاوت كاملا معنايي و جلوه اشرافي ،
.مييابيم حضور متفاوت كاملا
دارد؟ معنايي چه فرودستان و فرادستان نزد عشق.است كدام دنيا دو اين تمايز وجوه *
اشراف ، طبقه همان يا ثروتمندان نزد مثلا.ميشود ديده طبقه دو در متفاوتي رفتارهاي
كمتر شد نامزد رومئو با وقتي كه ژوليت مثل ميكنند ، ازدواج جواني سنين در همچنان دختران
دنيا به نوزاد تا 20 حتي زني ميآمد پيش مثلا كه بود طوري اين.داشت سن سال از 15
نفع به و شكل اين به را زن جسم از بهرهبرداري مديد مدتهاي تا اروپايي اشرافيت.بياورد
عشق بازي" نمايشنامه در ماريوو پرسوناژ سيلويا ، سال 1730 ، در.داشت كارش دستور در مردان
ناديده را احساسات كه اشراف نزد رايج مصلحتي ازدواجهاي اين عليه شدت به ،"سرنوشت و
فرودستان طبقه همان يا دهقانان نزد دوره اين عمده پديده اما.ميكند اعتراض ميگيرد ،
سن كه هستيم آن شاهد غربي اروپاي تمام در تقريبا سال 1550 ، حولوحوش در:ميشود ديده
كه هستيم شاهد هفدهم قرن اوايل در كانتربري صومعه در.ميرود بالا دهقانان نزد ازدواج
مشاهده بنابراين.است سال حدود 24 زنان براي و سال حدود 26 مردان براي ازدواج متوسط سن
حال در ازدواج سن به اندازهاي تا زمان آن در ازدواج سن رايج ، نظر برخلاف كه ميشود
.است بوده نزديك حاضر
ميكردند؟ ازدواج دير قدر اين دهقان جوانان چرا*
هم اصل همين رعايت براي اما ;است بوده منافع براساس زمان آن در ازدواج كه نكنيم فراموش
اندكي دارايي و مال هستيد ، دهقانزاده يا دهقان يك شما وقتي.است منافع وجود ضروري شرط
حرفهاي و فن يك يا ميشدند زمين تكه يك صاحب وقتي مردان دوره ، آن در بنابراين.داريد
و شرايط كردن آماده براي تلاش.ميرفتند خواستگاري به فراميگرفتند ، خوبي به را
شهرها به جواني در كه زناني و دختران بسيار چه:نميشد محدود مردان به ازدواج زمينههاي
اين.كنند درست پساندازي تا ميكردند كار سال ده تا هشت كلفت عنوان به گاه و ميرفتند
در نقش صاحب عامل يك عنوان به زن مقام و ارزش:داشت زنان جامعه بر مثبتي اثر اتفاق
زنان دوره اين در كه هستيم شاهد ما ويژه به و كرد پيدا ارتقا اجتماعي و خانوادگي زندگي
يا برابر شرايطي در ميرسند ، ازدواج سن به دختران وقتي و ;هستند تجربهتر با و پختهتر
و دوره اين در زن و مرد كه كرد تصور ميتوان پس.ميكنند برخورد مرد با متعادل تقريبا
از منافع كسب واسطه به يكي كه نداشتهاند هم به نسبت خاصي مزيت و تفوق دهقاني ، جامعه در
و نفر دو شدن نزديك براي عاشقانه علاقه و احساسات كه اينجاست ;كند ازدواج وي با ديگري
عصر اين تحولات بزرگترين از يكي اتفاق اين.ميكند پيدا وجود ابراز ميداني ازدواج تحقق
فرادستان خلاصه و اشراف طبقه دست به اجتماعي و تاريخي اتفاقات و تحولات كه حالي در ;است
و.ميكنند مطرح دوره اين در را عاشقانه ازدواج كه هستند دهقانان طبقه ميخورد ، رقم
واقع در و ميكند سرايت هم اشراف طبقه به ميمون پديده اين اندكاندك كه اينجاست جالب
.مينمايند پيروي فرودستان از زمينه اين در دستكم فرادست ، طبقات
ادامهدارد
|