گرم استقبال
6_ دهه دو بازيگران
2_ ابهام پر تمايز يك
بيگناه متهمان براي قانوني
ميكنند
منتشر روزنامه هم باز اصلاحطلبان آيا
گرم استقبال
آمد ايران به بحرين شاه
زينلي محمدحسين
در پهلوي محمدرضا سال 1968 در.دارد نشيب و فراز از پر تاريخچهاي بحرين و ايران روابط
كشور از انگليسيها توسط كه جزيرهاي بپذيريم نميتوانيم ما":گفت داشت هند به كه سفري
سرنوشت ايران حال اين با ".شود داده ديگران به ما حساب به ولي ايشان توسط شده جدا ما
عادلانه رايگيري يك طريق از داشت سعي و دانسته آنها خواست و اراده تابع را بحرين ملت
مخالفت رفراندوم هرگونه با بريتانيا ميان اين در اما.كند ملحق خود خاك به را بحرين
راضي ملل سازمان توسط محدود نظرخواهي يك برگزاري به را ايران توانست سرانجام و ميكرد
.كند
مامور كه (ژنو در ملل سازمان دفتر مدير) گيچاردي و شد انجام مارس 1970 در 30 نظرخواهي
بحرين مردم اكثريت:نوشت ملل سازمان كل دبير به خود گزارش در بود نظرخواهي اين انجام
.شود شناخته كامل حاكميتي با مستقل كشوري بهعنوان رسما آنان سرزمين كه هستند آن خواهان
سفرهاي ماجرا اين متعاقب و شناخت رسميت به و پذيرفت را بحرين كشور استقلال نيز ايران
سال 1349 در مرحله دو طي نيز بحرين امير.شد انجام كشور دو ميان دوستي هياتهاي متعدد
ايران از كشور اين امير ديدار از بعد بحرين و ايران روابط.كرد ديدار ايران از و 1350
بحرين از ايران دريايي نيروي ناو بازديد جريان در كه طوري به" ميشد دوستانهتر روز هر
به دعوت بحرين امير دوم فرزند ازدواج مراسم در شركت براي ناو اين افسران از سال 1353 در
تامين مراسم پذيرايي مصر گوسفند گوشت و فارس گوشت مجتمع سوي از مراسم اين براي.آمد عمل
همين توسط بحرين حاكم خاندان گوشت روزانه مصرف كه داد دستور ايران شاه چندي از بعد و شد
استقبال عليرغم (بحرين ، 79 بينالمللي ، سازمانهاي و كشورها مباحث) ".شود تامين مجتمع
در ايراني غيررسمي شخصيتهاي از يكي ايران اسلامي انقلاب پيروزي از بحرين مقامات رسمي
ضميمه بايد و است ايران خاك از قسمتي بحرين كه شد مدعي اسلامي جمهوري تشكيل نخست روزهاي
پس اين از.گشت بحرين _ ايران روابط تاريخ در سرد فصلي سرآغاز سخنان اينشود ايران
صورت مركزي حكومت عليه كشور اين در كه را نافرجامي كودتاهاي گاهي هرازچند بحريني مقامات
در عراق از خود غيررسمي حمايت براي بهانههايي به لذا و كرده منسوب ايران به ميگرفت
اصلي شاخص بهعنوان بحرين كشور داخلي ناآراميهاي كه گونهاي به مييافتند دست جنگ طول
پادشاه سفر صاحبنظران از بسياري اكنون.ميكرد عمل كشور دو روابط چگونگي و نوع تعيين
بازگشت و امنيتي _ سياسي بحران از كشور اين خروج رسمي اعلان منزله به را ايران به بحرين
تاكنون كه دوستياي و اعتماد فقدان كه معتقدند اعراب.ميدانند عادي و طبيعي اوضاع به
و ايران مخلوع شاه رفتار از ناشي بود انداخته سايه كشور دو اين روابط بر
.است بوده آن تاريخي تبعات و وي زيادهخواهيهاي
را خود بودن ايراني داعيه ايراني ، مقامات و شاه با همراه زمان آن در بحرينيها از خيلي
به بحرين حكومت دليل همين به.ميدانستند نامشروع را بحرين به خود كشور الحاق و داشته
موج.ايستاد شيعه معارضين و ايران مقابل در دوسويه حركتي در خود استقلال حفظ خاطر
به كشور دو اقتصادي _ سياسي روابط سطح و شد آغاز طولاني حبسهاي و تبعيدها دستگيريها ،
سال در مثال بهعنوان.داشت ادامه پيش سال چند تا بيش و كم روند اينرسيد ممكن حداقل
متهم مركزي حاكميت در اخلال به كه شيعي فعالان از تن بحرين ، 9 امنيتي دادگاه يك در 2000
محكوم سال تا 5 حبسهاي 1 به متهمين از تن دادگاه 7 اين احكام طبق.شدند محكوم بودند
دوره افزايش با ميبردند سر به زندان در دادگاه تشكيل هنگام در كه آنها از تن دو و شده
داخلي سياست سال 2001 در يعني دادگاه اين تشكيل از بعد سال يك اما.شدند مواجه محكوميت
محكومين همه و شدند آزاد سياسي زندانيان تمامي.شد ناگهاني تغييرات دستخوش بحرين حكومت
اين موازات به.شدند عمومي عفو مشمول ميبردند سر به كشور از خارج در كه معارضين و
.برداشت گامهايي نيز ايران با خود سياسي روابط بهبود و اصلاح راه در بحرين داخلي سياست
در البيان روزنامه (سال 2001) بحرين امنيتي و سياسي اصلاحات آغازين روزهاي همان در
اين كلان سياستهاي در همهجانبه تغييرات يافت نگارش السعدي محمد قلم به كه مقالهاي
و ميكند اشاره ايران شاه ماجراجويانه اقدامات به مقاله نويسنده.كرد بررسي را كشور
شوراي مجلس كرسيهاي از برخي داشت بحرين به ايران شاه كه چشمداشتي دنبال به:ميگويد
خود گذرنامه با كه بحرينيهايي همچنين.داد اختصاص بحرين از نمايندگاني به را ايران ملي
نويسنده.كرد بازداشت ايراني گذرنامه نداشتن همراه جرم به را بودند كرده سفر تهران به
ميكرد ، احساس خود ملي امنيت حوزه در كه نگرانيهايي به نسبت بحرين دانستن محق ضمن
خطرات و تهديدها رفع موازات به كه است معتقد و گرفته نيك فال به را اخير اصلاحي اقدامات
آل حمدبنعيسي امير اكنون.گشت بازخواهد خود طبيعي حالت به آرام آرام بحرين امنيتي ،
روال تا آمده ما كشور به ايران رئيسجمهور خاتمي محمد سيد دعوت به بحرين پادشاه خليفه
در خليفه آل محمدبنمبارك شيخ بحرين خارجه وزير همچنين.بخشد سرعت را روابط عاديسازي
روز بحرين پادشاه:گفت و كرد اعلام را مسرتبخش خبر اين محلي نشريات سردبيران با ديدار
سه در سطح اين در نخستينبار براي كه تاريخي ديدار اينكرد خواهد سفر ايران به شنبه
همه با مستحكم ارتباط برقراري به بحرين شديد علاقه راستاي در ميشود انجام گذشته دهه
.است كشورها
دو روابط در تازهاي فصل ديدار اين با كه كرد اميدواري ابراز همچنين بحرين خارجه وزير
گزارش در نيز بحرين اقتصادي مقامات.گردد آغاز متقابل احترام و اعتماد اساس بر كشور
دو ميان اقتصادي تعاملات و تبادلات كه اميدوارند و گرفته نيك فال به را سفر اين كوتاهي
دو ميان تجاري و اقتصادي روابط توسعه بيشك.يابد ارتقا معقولي و مطلوب حد به كشور
ذوقزدگي و خرسندي از نيز منامه روزنامههاي.است سفر اين مهم دستاوردهاي از يكي كشور
يك ايجاد براي را فرصتها اين بايد كه مينويسند آنها قول از و ميدهند خبر بحريني تجار
.شمرد مغتنم فعلي ضعيف تعاملات در تعادل
.است ناچيز بسيار ايران با اقتصادي مبادلات از خليجفارس كشورهاي مجموعه در بحرين سهم
رقم اين كه رسيد دلار ميليون به 345/2 حداكثر بحرين _ ايران مبادلات 1999_ سال 2000 در
موجود آمارهاي مطابق همچنين.ميگردد محسوب خليج _ ايران مبادلات از درصد تنها 018/0
را كشور اين واردات كل از درصد حدود 7 1999_ سال 2000 در خليج كشورهاي از ايران واردات
يعني دلار رقم 090/587/768 با امارات خيلج ، كشورهاي ميان در و است داده اختصاص خود به
امارات ، از بعد.است آورده دست به را اول مقام خليج ، از ايران واردات كل از درصد 060/6
با عمان و درصد با 180/0 بحرين درصد ، با 440/0 كويت با 740/0 ، قطر درصد ، با 369/0 سعودي
كشورهاي به ايران صادرات ديگر سوي از.دارند قرار بعدي رتبههاي در درصد 003/0
داده اختصاص خود به را كشور صادارت كل از درصد حدود 22 1999_ سال 2000 در خليجفارس
را نخست مقام ايران صادرات كل از درصد جذب 8/17 و دريافت با امارات هم باز كه است
عمان و درصد با 2/0 بحرين درصد ، با 5/0 قطر درصد ، با 6/1 هركدام كويت و سعودي.داراست
.دارند قرار بعدي ردههاي در درصد با 1/0
و هوايي انتقالات و نقل در رتبه پايينترين خليجفارس كشورهاي ميان در همچنين بحرين
.داراست را ايران با دريايي
و ايران ميان كالا انتقال در (لنج) چوبي كشتيهاي افزايش به رو و زياد سهم عليرغم
ايجاد ايران و خود ميان را نوع اين از مواصلاتي خط هيچ هنوز بحرين خليجفارس ، كشورهاي
با مقايسه در آن پذيرش به ايران تمايل خاطر به صنعت اين كه است حالي در ايناست نكرده
تا بين 50 بار هر كمهزينه كشتيهاي اين.است شده سودآور و وسيع بسيار بزرگ كشتيهاي
و ايران ميان كوچك كشتيهاي اين خط پرتعدادترين اكنون.ميكنند جابهجا را كالا تن 300
و ايران بندرهاي در چوبي كشتي سال 2002 ، 573 مارس در تنها كه طوري به است برقرار دبي
.گرفتند پهلو دبي در نيز تعداد همين
به سال 2000 در نفر از 4850 آن افزايش عليرغم نيز بحرين به ايرانيها هوايي مسافرت
كمتعداد و محدود بسيار هنوز موجود پتانسيلهاي به توجه با سال 2001 ، در نفر 5689
چشم سخت ايران ، به خود پادشاه سفر به بحرين صنايع صاحبان و تجار رو ، اين از.مينمايد
سودآور و حياتي بسيار بحرين براي كه كشور دو اقتصادي مبادلات شايد تا دوختهاند اميد
.يابد ارتقا مطلوب سطحي به است
فوايد و گرفته نيك فال به را ديدار اين بايد خليج سوم احتمالي جنگ آستانه در نيز ايران
.دهد قرار دقت و توجه مورد را بحرين با خود اقتصادي _ سياسي روابط ارتقا
6_ دهه دو بازيگران
صريحاللهجه ولي جريده
قزويني حميد
احمد:نام
(قمي آذري به معروف) آذري بيگدلي:خانوادگي نام
قم تولد1302 تاريخ
نماينده تهران ، انقلاب دادستان قم ، دادگاههاي قاضي:انقلاب پيروزي از پس مسئوليتها
دبير رسالت ، روزنامه امتياز صاحب و موسس اسلامي ، شوراي مجلس دوره دومين در قم مردم
دوم و اول دوره نماينده اساسي ، قانون بازنگري شوراي عضو قم ، علميه حوزه مدرسين جامعه
.تهران استان از رهبري خبرگان
.دانست ايران سياستمداران صريحاللهجهترين از يكي ميتوان را قمي آذري احمد آيتالله
در انقلاب پيروزي نخست سالهاي همان از بود ، طولاني علمي و سياسي سوابق داراي كه وي
از حكمي طي سال 58 تيرماه يازدهم تاريخ در او.گرفت قرار ايران قدرتمند روحانيون حلقه
توجه با را حكم اين امام.شد منصوب تهران اسلامي انقلاب دادگاه دادستان سمت به امام سوي
پروندههاي به رسيدگي كار در تسريع به احتياج و زنداني از مملو كه زندانها وضع به
البته.شدند يادآور نيز را احتياط رعايت فرمان اين در امامكردند صادر داشت متهمين
هم بعد سال چند.داشت همراه به را شهرستانها دادگاههاي در قضاوت سابقه قمي آذري
قم علميه حوزه در انقلاب دادگاه از شعبهاي عنوان به روحانيت ويژه دادگاه كه زماني"
عليرغم وي (ايسنا خبرگزاري 19/3/81) ".گرديد منصوب آن دادستان عنوان به او شد فعال
هر.است نداده چنداني توضيح بخش اين در خود عملكرد پيرامون قضايي مناصب در ممتد فعاليت
در او عملكرد و خلخالي آيتالله به نسبت ابتدا از مدرسين جامعه اعضاي برخي و او كه چند
.شد كشيده امام دفتر به اختلافات اين مواردي در حتي و داشتند اعتراض انقلاب دادگاههاي
بر تكيه با بود قم علميه حوزه مدرسين جامعه دبير همچنين و مركزي شوراي موسس عضو كه وي
از قمي آذري.داشت حكومت و جامعه به خويش نظرات القاء در سعي خود فقهي ديدگاههاي
ترديد ميانگاشت درست كه آنچه انجام در و نميكرد پرهيز سايرين به حمله و انتقاد
قم شهر نمازجمعه خطبههاي از پيش نطقي طي اسفند 1361 جمعه 14 روز او.نميورزيد
آنها اجراي و ديني معيارهاي با آنها مطابقت عدم و درمجلس قوانين تصويب نحوه پيرامون
بيان اسلامي شوراي مجلس وقت رئيس عليه نيز را مطالبي خود اظهارات در آذريكرد انتقاد
برخي كه آنجا تا.داشت مسئولان و مردم ميان در گستردهاي بازتاب سخنراني اين.كرد
آن رئيس و مجلس از دفاع در و آذري عليه تندي مواضع كروبي مهدي مانند مجلس نمايندگان
وي متوجه را اعتراضاتي نيز شهرستانها برخي جماعات و جمعه ائمه همچنين كردند اتخاذ
قوه ، سه روساي مانند نظام عاليرتبه مسئولان و نشد ختم جا همين به مسئله لكن.نمودند
و بحث به سخنان اين پيرامون جلساتي تشكيل با مسئولان از جمعي و نگهبان شوراي فقهاي برخي
هاشمي آقاي تاليف بحران از پس كتاب به ميتوان اطلاع براي).پرداختند تبادلنظر
دوم ، روز":گفت بعد سالها سخنراني اين بازتاب درباره خود قمي آذري (كرد مراجعه رفسنجاني
قمي آذري بدن سلولهاي قدر به هاشمي آقاي اين بله گفت نمايندهاي يك كه بود سوم
يا نميداني را انسان بدن سلولهاي اندازه يا كه ميشود معلوم تو گفتم خورده ، تازيانه
من 450 گفت غيرمستقيم جمعه نماز در...آقاي يا !نميداني را زياد ضربهاي درد نتيجه
حالا.نميترسيم چيزها اين از هستيم ديده باران گرگ ما..گرفتهام رشوه تومان ميليون
بوده كجا انقلاب در آذري يا بنويسد چيز نيست بلد آذري يا.است ناشي آذري بنويسد بچه آن
هر كس هر بدهم ، انجام را وظيفهام من نيستم نگران من واكنشها اين از.شده پيدا حالا كه
جريان ميان در مطلوبي موقعيت از كه قمي آذري (شماره 122 عماد) ".بگويد ميخواهد چيز
اين و افزود خود انتقادات دامنه بر رفته رفته بود برخوردار حاكميت از بخشي و حوزه سنتي
داشت سعي او.داد قرار حملات شديدترين مورد را آن سياستهاي و موسوي ميرحسين دولت بار
شرايطي در اين و شود قلمداد ميناميد فقاهت جريان او كه آنچه نظرات عنوان به نظراتش تا
دو ظهور رفته رفته انقلابيون ميان در اقتصادي و فرهنگي سياسي ، نگرشهاي تفاوت كه بود
هدايت در عمدهاي نقش آذري شرايطي چنين در.ميآورد وجود به را چپ و راست سياسي جريان
اين تمام در او.يافت ادامه دهه يك از بيش كه نقشي.داشت عهده بر راست جناح فكري
موضوع هر براي و داشت قرار خود سياسي همفكران ميان در اقتدار و محبوبيت اوج در سالها
مسئولان برخي با ديدگاههايش اينكه از و.ميداد ارائه جديدي نظر و تحليل تازهاي
اقتصاد علم مباني به آشنا را خود كه او.نداشت ابايي باشد متفاوت نيز نظام عاليرتبه
:ميگويد باره اين در وي.داشت اسلامي اقتصاد عنوان به خود نظرات تبيين در سعي ميدانست ،
.است تعالي و تبارك خداوند تقرب برپايه تزكيه ، مثل آن ، چيزهاي همه مثل اسلام اقتصاد"
بردن بالا را اقتصاد هدف اگر كه است اين اعتقادمان هم مادي جهات همين در حال عين در
در كه است ريزهكاريهايي و احكام همين به كردن عمل بدانيم ، كشوري يك ملي ناخالص توليد
اسلام اقتصاد عمده..ميرويم بالاتر كشورها همه از هم اقتصاد جهت در آنگاه.است فقه
ضربه مسئله اين نبايد و داده اهميت خيلي اسلام را شخصي مالكيت.است شخصي مالكيت همان
آسيب و شود متزلزل اقتصادي امنيت اگر و بخورد ضربه مقداري يك نكرده خداي اگر و بخورد
.(صفحه336 جلد 2 عاليقدر فقيه) "ميخورد ضربه خيلي اسلام ببيند
2_ ابهام پر تمايز يك
REF-OLUTION انقلاب _ اصلاح
مشايخي مهرداد دكتر
تغييرات ميزان در تفاوتهايي نيز اصلاحگري در متفاوتند انقلاب حركات كه طور همان
.دارد وجود مدني نافرماني يا و غيرقانوني روشهاي كاربرد و اجتماعي بسيج ميزان موردنظر ،
(آرماني گونه) كامل و خالص حالت در تنها انقلاب و اصلاح كه است آن نوشتار اين اصلي كلام
قرار قطب دو اين ميان كه موجودند گوناگوني جنبشهاي.دارند كيفي تمايز يكديگر از
يا اصلاح از بخشي لزوما نه و - مجزا پديدههايي عنوان به را آنها ميبايد و ميگيرند
اجتماعي ، جنبشهاي در متخصص و جامعهشناس ،(Garner) ربرتاگارنركرد طبقهبندي - انقلاب
ميان تفاوتهاي كه را فرضيه اين و كرده اشاره انقلاب - اصلاح گانه دو كارآيي عدم به
همواره درازمدت يا و كوتاهمدت غيرمشروع ، يا مشروع روشهايي محدود ، يا وسيع تغييرات
و اجتماعي جنبشهاي از بسياري نقش با رابطه در وي.ميكشد نقد به را است معين و مشخص
بيايند ، كنار اصلاحات با ميتوانند انقلابي جنبشهاي":مينويسد آنها بينابيني حالت
معين لحظه هر در ترتيب ، بدين.بكارند را انقلاب بذر ميتوانند نيز اصلاحگر جنبشهاي
تغييرات را خود هدف كه جنبشهايي و كيفي دگرگوني خواهان جنبشهاي ميان كه است مشكل
".گذاشت فرق دادهاند قرار محدودتري
غرب ، و در سوسياليستي جنبش و فمينيستي جنبش همچون مثالهايي به رجوع با گارنر
خود برابر در جامعي و بنيادين اهداف جنبشها اين كه ميشود متذكر مسيحي بنيادگرايي
از آنها حال عين در.است جوامع اين در بنيادي دگرگونيهاي محتاج كه نهادهاند
مدد لابيها از استفاده و دادن راي نظير اصلاحگرايانه تاكتيكهاي و استراتژيها
هدف يك راستاي در گامي ميتواند اصلاحي معين هدف يك به دستيابي علاوه به.ميگيرند
"ميانجي اصلاحات" مثابه به اصلاحي چنين از ميبايد صورت آن در كه شود تلقي جامع و ساختار
از نيز (Sztompka) سژتومپكا نام به ديگري پژوهشگركرد ياد(TransitionalReforms)
با كه آنها) راديكال جنبشهاي اصلاحگر ، جنبشهاي:ميكند ياد اجتماعي جنبش نوع سه
در را پيوسته هم به تغييرات از موجي استراتژيك بسيار نهادهاي يا ساختار ساختن دگرگون
جنوبي ، آفريقاي در ضدآپارتايد جنبش آمريكا ، در مدني حقوق جنبش نظير (ميكنند ايجاد جامعه
كه آنها انقلابي ، جنبشهاي بالاخره و سلطه ، تحت كشورهاي در ملي بخش رهايي جنبشهاي و
و فاشيستي كمونيستي ، جنبشهاي مثل است ناكجاآباد و تالي جامعه يك عملشان راهنماي
اين بر فرانسوي ، برجسته تاريخنگار كويل ، دوتو الكسي(Millenerian) هزارهاي نهضتهاي
كه گونه آن نه ميگشايد ، انقلاب بر را راه نهايت در اصلاحات و اوضاع بهبود كه بود باور
اين به نظري سهم اداي جالبترين بيشك.مزمن نابسامان شرايط و فقر ميشود تصور معمولا
.داد رخ شرقي اروپاي در بعد به از 1989 كه است هايي"انقلاب" يا سياسي تحولات توصيف معضل ،
Refolution واژه
بر مروري در شرقي ، اروپاي پژوهشگران از (Garton-Ash) گارتناش تيموتي سال 1990 در
بهره آنها توصيف در Refolution واژه از بار نخستين براي شرقي اروپاي تحولات و تغيير
:ميكنيم قول نقل او از.گرفت
.نهاد نام انقلاب ميتوان دشواري به را پيوست وقوع به مجارستان و لهستان در آنچه..."
در.ناميدم Refolution را آن من هنگام آن در.بود انقلاب و اصلاحات از تركيبي واقع در
اقليتي رهبري تحت كه داشت وجود "بالا از" تغيير بنيادين و نيرومند عنصر يك پديده اين
نيز "پايين از" تودهاي فشار زنده عنصر يك اما.ميكرد عمل كمونيست احزاب درون بين روشن
نخبگان ميان مذاكرات ميانجي به عمدتا [عنصر دو اين ميان] متقابل رابطه...داشت حضور
".گرفت صورت مخالف و حاكم
تغييرات از پارهاي بينابيني خصلت بر گارتناش نظر با همراهي در انقلاب پژوهشگران برخي
اين در راديكال راستي به تغييراتي سو يك از.گذاشتهاند صحه شرقي اروپاي در سياسي
با سلطهآميز رابطه قطع قدرت ، اريكه از كمونيست احزاب سقوط:است گرفته صورت كشورها
- اجتماعي مناسبات كردن دموكراتيزه بالاخره و سرمايهداري - اقتصادي روابط گسترش شوروي ،
از كشورها اين مابقي در شيوهگذار بگذريم ، روماني استثناي از اگر سو ، ديگر از فرهنگي ،
وجود.نهادهاند نام "مخملي انقلاب" را چكسلواكي در تغييرات كه چنان.بود دور به خشونت
درون واقعبينتري و دورانديش افراد همچنين و مخالفان ، ميان در پخته سياسي فرهنگ يك
.كردند بازي آرام تحولات اين در تسهيلكننده نقشي بيشك حاكم ، كمونيستي احزاب
يافتند تغيير فرهنگي سياسي ، اقتصادي ، اساسي ساختارهاي شرقي اروپاي در اگر اين بنابر
روند در مهم نقشي حكومت با مذاكرات علاوه به و شد گزيده دوري خشونت از حال عين در ولي
حال در اصقلاب؟ يا و انقلاب اصلاحات ، نهاد؟ تغييرات اين بر بايد نامي چه كرد ، ايفا گذار
نزديكترين.ندارد وجود تغييرات نوع اين براي مناسبي واژه كه كرد اذعان بايد حاضر
".ساختاري (زنجيرهاي) متداوم اصلاحات يا و "آرام انقلاب" از عبارتند من باور به مفاهيم
بيگناه متهمان براي قانوني
دهقان سعيد
را قوانين و برده قلم به دست گرفت تصميم فرانسوي مشهور حقوقدان "مونتسكيو" كه روزي از
فاصله "روح" اين از نبايد و نميتواند آن ، خشك و مادي جسم هرگز كه كند معرفي روحي داراي
آن عدالت هنر" كه سپرد چاپ دست به جمله اين با را اش"روحالقوانين" كه روزي تا بگيرد ،
مجازات به بيگناهي هيچ كه است اين عدالت هنر برسند ، مجازات به گناهكاران همه كه نيست
.برگزارشد "بيگناه متهمان" حقوق براي دنيا در سميناري كمتر "نرسد
ميتوان چگونه ببينند كه ميشود هزينه راهي در حقوقي جامعه تلاش بيشترين نيز امروزه
عدالت چنگال از مجرمي هيچ تا رساند ، مجازات به را (احتمالي و نسبي حتي) گناهكاران همه
كردن زنداني و بازداشت عادي ، طور به اگر كه نيست پوشيده كسي بر آنكه حال.نكند فرار
صدمات و روحي تالمات و شده او تكفل تحت خانواده و محبوس فرد مالي زيان موجب افراد ،
اين كه شرايطي در مسلما ميآورد ، وارد خانوادهاش و او به شديدي حيثيتي و معنوي
خواهد بيشتر مراتب به جراحات و تالمات اين باشد ، ناحق به و غيرقانوني حبس ، و بازداشت
حتي يا و مقدماتي تحقيقات مرحله در كه متهماني از بسياري كه داده نشان نيز تجربه.بود
.است شده ثابت آنان بيگناهي مدتي از بعد شدهاند ، بازداشت دادرسي مرحله در
حيثيت هتك و معنوي و مادي زيان رنج ، اين بايد متهماني چنين آيا كه اينجاست سوال حال
امر اين اينكه ، عنوان به دولت و كنند تحمل شده ، تحميل آنان به بيمورد كه را آن از ناشي
بماند؟ بيتفاوت آنان قبال در بوده ، جامعه مصالح و عمومي نظم حفظ رهگذر در
نظر در مناسبي راهحل خصوص اين در موجود ، حقوقي نظامهاي و كشورها تمامي در تقريبا
دولت مامور خطاي پاي كه وقتي تطبيقي ، حقوق بينالمللي كنگره نهمين گزارش به و شده گرفته
.باشد مواجه مشكلي با نبايد اصولا ديده ، زيان خسارات جبران باشد ، ميان در قاضي يا و
وجود اصولي مشكل غيرقانوني ، حبس يا و بازداشت از ناشي خسارات جبران درباره بنابراين
ناشي خسارت جبران مشكل ، اما پذيرفتهاند ، را موضوع اين نيز كشورها از بسياري و نداشته
قانوني ترتيبات و تشريفات رعايت با و قانون طبق كاملا كه است حبسي يا و بازداشت از
.است شده تبرئه متهم ليكن گرفته ، صورت
متهم از زماني قانوني ، بازداشتهاي قبيل اين از ناشي خسارت جبران ادعاي فرانسه ، در
و باشد شده منتهي او قطعي برائت يا و تعقيب منع به كنوني تعقيب اولا ، كه ميشود شنيده
اهميت از و بوده غيرعادي ظاهرا ضرر اين بلكه باشد ، كرده ضرر ايجاد تنها نه ثانيا ،
.باشد برخوردار خاصي
و بازداشت از ناشي خسارت جبران قانوني ، مواد از كدام هيچ در ظاهرا ايران ، حقوق در اما
.است نشده پيشبيني برائت ، به منتهي غيرقانوني حتي يا و قانوني حبس
به و شده قايل بازداشت به نسبت اعتراض حق متهم براي مختلفي ، قانوني مواد طي چه اگر
بيانگر قانوني ، مواد اين از كدام هيچ ولي ميشود ، رسيدگي نوبت از خارج نيز شكايتي چنين
.متهمنيست خسارت جبران حق و حيثيت اعاده
/تاريخ 28/6 در كه (كيفري امور در) انقلاب و عمومي دادگاههاي دادرسي آيين قانون در
كه شده پيشبيني ماده 272 و 5 بندهاي 3 در "دادرسي اعاده" فقط نيز رسيده تصويب به 1378
اساسي ، قانون يكم و هفتاد و يكصد اصل مطابق آنكه حال.بود نخواهد مقصود به وافي قطعا
خاص ، مورد بر حكم تطبيق در يا و حكم در يا موضوع در قاضي اشتباه يا تقصير اثر در هرگاه
در و است ضامن اسلامي موازين طبق مقصر تقصير ، صورت در شود ، كسي متوجه معنوي يا مادي ضرر
"حيثيت اعاده" متهم از حال هر در و ميشود جبران دولت وسيله به خسارت صورت ، اين غير
.ميشود
اصل 171 به استناد با و صراحت به قانونگذار كه است شايسته موضوع ، اهميت به توجه با
كه را محبوسي يا شده بازداشت فرد به وارده خسارت واحدهاي ، ماده طي اساسي ، قانون
اين.كنند تبيين را اجرايياش شيوه و كرده اعلام جبران قابل شده ، ثابت بيگناهياش
حائز و مثبت محبوسين ، و بازداشتها به شده وارد زيانهاي جبران لحاظ از تنها نه اقدام
نقش كم ، دقت بر مبتني يا و غيرقانوني حبس و بازداشت موارد كاهش در خود بلكه است ، اهميت
.خواهدكرد ايفا موثري
ميكنند
منتشر روزنامه هم باز اصلاحطلبان آيا
شمس حامد
دارند ، اذعان اصلاحطلبان از بسياري كه طور آن و خرداد دوم جريان ليدر حجاريان سعيد
به پاسخ در اوليه ، نقاهت دوران سپريكردن از پس اظهارنظر اولين در اصلاحات ، متفكر مغز
بر اصلاحطلبان اندازه از بيش اتكاي از خرداد دوم جريان آسيبشناسي خصوص در سوالي
در را ضعف اين التيام راهكار او.داشت تاكيد آسيبها ، از يكي عنوان به روزنامه ، "ابزار"
متفاوتي روزنامههاي اصلاحطلبان اظهارات ، اين با همزمان.ميدانست مدني نهادهاي تقويت
نيز گذشته هفتههاي طي.شد توقيف اخير سال دو در آنها از برخي كه كردند منتشر را
.رفتند توقيف محاق به نو روز و جنوب آيينه نوروز ، آزاد روزنامههاي
يا تكراري گريزي و جنگ به دادگستري توسط آن توقيف و اصلاحطلبان سوي از نشريه انتشار
."است شده تبديل عادت به بيشتر" روزنامهنگاري قول به
تا.دارد ادامه همچنان آگاهي چراغ داشتن نگاه روشن براي اصلاحطلبان تلاش اين ، وجود با
دست به كوتاه ولو مدتي براي را مشعل ديگر ، اصلاحطلب ميشود ، زمينگير روزنامهاي
اصلاحطلبان چرا پس.باشد مطلع خود روز و حال و روزنامه سرنوشت از كه چند هر.ميگيرد
راستاي در اساسيتر اقدامي به دست اصلاحطلبان چرا ميكنند؟و منتشر روزنامه هم باز
فراروي مشكلات به حجاريان بيشك.برنميآيند آسيب اين رفع و مدني نهادهاي تقويت
لزوم از سخن وجود اين با داشت ، وقوف روزنامه تاسيس با قياس در مدني نهاد راهاندازي
دلايل شناخت بدون مدني نهادهاي تقويت راستاي در حركت.آورد زبان بر نهادها اين تقويت
چرخه در را پيمودگان و است تاريكي در حركت سان به نهادها اين تكوين و تشكيل عدم ريشهاي
بستر فقدان.ميسازد گرفتار "تخممرغ و مرغ" بازي همان يا معلول و علتها از بستهاي
براي مناسب قانوني راهكارهاي نبود و دولتي براقتصاد روزافزون اتكاي اجتماعي ، مناسب
به اعتماد ضريب بودن پايين و جمعگريزي روحيه همه از مهمتر شايد و حزبي نظام تقويت
.است مدني نهادهاي پانگرفتن دلايل مهمترين ديگراناز
احزاب از يك هيچ و است اقتصادي _ مالي پشتوانه داشتن به منوط سياسي فعاليتهاي - 1
گونه هر انجام نتيجه درشود فعاليتها اين هزينههاي بودن بالا منكر نميتواند سياسي
تك به ايران اقتصاد اتكاي.است غيردولتي اقتصاد حمايت نيازمند دست ، اين از فعاليتي
و دولت اهمال و سو يك از دولت جيب در ملي سرمايه تمام سرازيرشدن و نفت محصول
اظهارات.است كرده چندان دو را راه اين فراروي مشكلات خصوصيسازي ، در آن زيرمجموعههاي
توسط شركتها نكردن معرفي درباره خصوصيسازي سازمان رئيس و اقتصاد وزير معاون پيش چندي
در جدي كارشكنيهاي وجود از حاكي سازمان ، اين به خصوصي بخش به واگذاري جهت وزارتخانهها
را طيف اين با مقابله در دولت برخورد لزوم كه است اجتماعي بنمايههاي با مياني سطوح
قرار مدنظر سياسي توسعه اصلي ركن عنوان به خصوصي تقويتبخش امروزه.ضروريميرساند
سياسي ، رقابتهاي پشتيبان عنوان به دولتي غير بخش حمايت كه زماني تا و ميشود گرفته
تمام اين ، غير در چه.شد نخواهد فراهم دولت از مستقل احزاب شكلگيري امكان نگيرد ، صورت
دولت تابعه مجموعههاي زير اداري - اجرايي سيستم در اشتغال به مجبور سياسي فعالان
مجموعههاي زير اصلاح جرات گاه هيچ اجرايي مديران كه شد خواهد آن نتيجه ، كه بود خواهند
دولت زيرمجموعههاي و مجموعهها اتفاق به قريب اكثريت در كه حالتي.داشت نخواهند را خود
.است صادق حاضر حال در
نظام.است حزبي فعاليتهاي با همسو انتخاباتي نظام وجود نيازمند احزاب پاگرفتن - 2
مبتني (جمهوري رياست تا روستا و شهر اسلامي شوراهاي از) انتخابات تمام در ما انتخاباتي
راستاي در انتخابات قوانين اصلاح.است غيرحزبي و جمعي ضدمشاركت نوعي به و فرد گزينش بر
.باشد مدني نهادهاي پاگرفتن براي كوچكي گام ميتواند حزبي رقابت نظام تقويت
ركن دو عنوان به عالي آموزش و پرورش و آموزش زمينه در اصلاحات به دولت توجه عدم - 3
"پروسهاي" و "بر زمان".است زمينه اين در موثر عوامل ديگر از فرد ، جامعهپذيري مهم
.آموزشهاست اين شدن نهادينه و كودكي دوران از آموزش نيازمند جمعي ، فعاليتهاي بودن
تعليمات بيروح و خشك درسهاي قالب در جز به خود فعاليت دوره طول در پرورش و آموزش نهاد
به يا نخواسته غيرمستقيم چه و مستقيم چه تعليمي اشكال از نوع هيچ در گاه هيچ اجتماعي
در نكته اين.كند نهادينه ايراني كودك روحيه در را جمعي كارهاي زمينه نتوانسته عبارتي
زيربنايي چه و روبنايي نوع از چه اصلاحات و نشد ميسر نيز خرداد دوم از پس پرورش و آموزش
نيست ، اين از بهتر وضعيت نيز عالي آموزش بعد درنشد امكانپذير حساس وزارتخانه اين در
دانشگاه رئيس انتخاب حتي يا دانشگاه استقلال نظير بحثهايي حاضر حال در كه گونهاي به
اداره در نقشي هيچ دانشگاه اساتيد كه هنگامي.نيست امكانپذير علمي هيات اعضاي توسط
بين در مشاركت تقويت براي زمينه اين در خوبي احساس بيگمان باشند ، نداشته دانشگاه
وزارتخانه دو اين در دولت سياستهاي كه اين كلام مخلص.يافت نخواهد دست دانشجويان
ريشهها ، اين گرفتن نظر در بدون مدني نهادهاي تقويت براي حركت.نيست مشاركتجويانه
.است محال به نزديك اندكي
|