ناصريسم گفتمان
مصر در عبدالناصر انقلاب سالگرد پنجاهمين مناسبت به
ملك عليه عبدالناصر جمال رهبري به "مصر آزاد افسران" عنوان زير گروهي ژوئيه 1952 در 23
.نمودند سرنگون را مصر سلطنتي رژيم و كردند قيام كشور آن پادشاه فاروق
در عمدهاي تحولات باعث خودگرفت به ژوئيه انقلاب يا "يوليو ثوره" نام بعدها كه قيام اين
.گرديد عرب جهان
و شخصيت لبنان السفير روزنامه در مقالهاي طي فراج عفيف نام به عرب پژوهشگران از يكي
پنجاهمين مناسبت به كه را مقاله ايناست كرده بررسي را عبدالناصر سياسي و فكري گفتمان
:ميخوانيم هم با است شده چاپ عبدالناصر انقلاب سالگرد
ميداندار سال هجده مدت به عبدالناصر كه را عربي عرصه در ناصريسم گفتمان پژواك نميتوان
.آن صاحب و شده ياد گفتمان بر مصر مدني شخصيت تاثيرات شناخت با مگر فهميد بود آن
انكشاف به اسلامي -عربي و قبطي فرعوني ، گانه سه تاريخي دورههاي طي شخصيت اين بيگمان
.رسيد
ملتهاي تمدن فرود و اشغال عرصه و امپراتوريها از شماري آزمندي آماج باز ، دير از مصر
در پارسيان اشغال اثر بر فراعنه ششم و بيست خاندان كه مق سال 525 از.است بوده مختلف
آكنده و قرني پنج و مسافتيبيست عبدالناصر ، رهبري به ژوئيه 1952 انقلاب 23 تا شكست هم
.است نرانده فرمان كشور آن بر مصر فرزندان از كسي آن طي كه است پياپي اشغالگريهاي از
يك فقط زيرا.بود آنها خطرناكترين و طولانيترين م ، .ق در 334 اسكندر توسط مصر اشغال
.بود مصريان جان ژرفاي به دستيابي منظور به فرهنگي تهاجمي بلكه نبود ، نظامي اشغالگري
پيش در را "كردن هلني" فرهنگي و روشمند رومياش ، فراگرد و يوناني نوادگان و اسكندر
و شرق در آتن ميراثخوار شهر اين.بود اسكندريه شهر تاسيس آن عنوان و بنياد كه گرفتند
.بود كهن جهان بر منفردش و امپرياليستي سلطه هنگام به رم از پس شهر دومين
فرقهگراي روميان از سپس و يوناني نژادپرستان از شرق ، به عقلاني فرهنگ آن حاملان اگر
مصريان آگاهي ژرفاي در ميتوانست (كهن يوناني) هلني فرهنگ نميبودند ، تنگنظر و متحجر
.بگذارد تاثير
-بود يونان فلسفه ايدهآلهاي به خيانتي عملكردشان كه -اشغالگران برابر در مصريان روح
آمريكايي روم توسط هماكنون كه يافت ادامه نيز نوين غرب تاريخ در دوگانگي اين.شد ممتنع
:داشت پيوند هم پديده سه سياست ، و فرهنگ ميان جدايي اين.ميشود اجرا
ديني فرهنگ ميراث اشغالگران ، فرهنگ عنوان به هلنيسم برابر در مقاومت براي مصريان ، يكم ،
.كردند توليد باز را خود
كه بود اسكندريه شهر در هلني فرهنگ كردن محصور است ، نخست پديده پيامد كه دوم پديده
.گذاشت آن بر را خود نام اسكندر
مسيحيت يعني خود ويژه مسيحيت مصريان گراييد ، مسيحيت به روم امپراتوري كه هنگامي نيز
بيزانس روميان از را مصريان شخصيت استقلال تا آوردند پديد را خود ملي كليساي و قبطي
.بدارند مصون
شيوه و فرهنگ تاثير زير مصر در يوناني خانوادههاي است دوم پديده پيامد كه سوم پديده در
.گرفتند قرار مصريان زندگي
از اما.بود هلني فرهنگ از اينان تاثيرپذيري از بيشتر خيلي مصريان از اينان تاثيرپذيري
پذيرفتند ، را هلني فرهنگ مصريان از اندكي كه است آن خطرناكتر همه از كنوني ، ديدگاه
دوگانگي پديده آنان.زيستند حاشيه در و گشتند بيگانه خود جامعه از و شدند غربزدگي دچار
از ما جامعه نخبگان كه آوردند پديد عربي و مصري فرهنگ تاريخ نخستيني مراحل در را فرهنگي
.ميبرند سر به حالت اين در ديگر بار تاكنون نوزدهم پايانهايسده
طرح كه -موسي سلامه و حسين طاها همچون بزرگي شخصيت ديدگاههاي با ميگوييم را چه آن
تمدن كه ميكرد ادعا اولياست متناقض -كشيدند دوش به را معتبري روشنگرانه نوزايي
تبار و خون از غربيان و مصريان":ميگفت وديگري است "مديترانه تمدن از بخشي"مصر
كرانه دو بر روم و يونان توسط شده تحميل اتحاد نبودكه متوجه حسين طاها اما "مشتركاند
تاريخ ، و ميكرد تحميل ضعيف بر قوي كه بود قهري اتحاد مديترانه درياي جنوبي و شمالي
.است رسانده اثبات به را برده و ارباب ميان نابرابر روابط سايه در فرهنگي همكنشي دشواري
اندازهاز همان به مصريان اكثريت":ميگويد زمينه اين در عرب مشهور تاريخنگار حتي فيليپ
نويسنده و ناقد -مندور محمد."فرانسه تمدن از معاصر سوريان كه گرفتند تاثير يوناني تمدن
.بود مصري و هلني فرهنگ ميان همكنشي نه و نفي تقاطع ، نه و توازي رابطه به معتقد -مصري
ثمر كشورمان در يوناني فرهنگ بذر تا بود كافي سال هزار ;است عجيبي پديده":ميگويد وي
و گذشت دوران آن عربها توسط مصر فتح با لذا.نميبينيم بذرها آن از اثري ما ولي دهد
كه نكشيد ديري و شد برگردانده عربي به ديوانها فتح ، آن از پس سال شش و شصت كه ميبينيم
در اسلام كه را انعطافي حقيقت ، در.شد اسلامي و عربي كشوري مصر ، و محو يوناني زبان
بعد در كرد ايجاد شرقي بيابانهاي سوي به مديترانه غربي كرانههاي از مصر رويگرداني
تمدن" كه باوراست براين -مصري پژوهشگر -بولس جواد.است نهفته آن ژرف تكويني و فرهنگي
ساميگرديد كهن تمدن رونق باعث بلكه نكرد ابداع را اصيل عناصر از اسلامي ، بسياري عربي
".ميرود شمار به متجانس تمدن دو در دخيل پديدهاي بابت ، اين از هلني ، تمدن و
مصري روح تسخير مصر ، اسلامي -عربي فتح كه كنيم فرض تا ميدهد اجازه ما به مقدمات اين
كه سوار هزار چهار با فقط را فتح اين عمروبنعاص ، .گرفت خود به نظامي فتح شكل كه بود
.داد انجام بودند ، بيزانس دريايي قدرت فاقد
در فتوحات اين":ميگويد مسلمان فاتحان "صاعقهوار" پيروزيهاي تفسير در بولس جواد
از نيز (ص)محمد.گرفت انجام يونان تمدن عليه سختش كشمكش در و قديم شرق بيداري روزگار
و يونانيان براي را راه يكي اين زيرا آمد اسكندر ساختههاي ويراني براي شرقيان همه نظر
".شوند چيره كهن جهان بر سال هزار طي تا كرد آماده بيزانسيان آنان از پس و روميان سپس
نيست جديدي چيز غرب ، و شرق ميان كشمكش ديالكتيك كه ميدهد نشان ميگويد بولس را آنچه
هومر ، ايلياد در مذكور كشمكش در غرب و شرق رويارويي قرائت با هگل همچون فيلسوفاني بلكه
ميان يا آسيايي هكتورتروايي و يوناني آشيل ميان كشمكش اين.ميكند مطرح را موضوع اين
.ميدهد رخ آسيايي داريوش و يوناني اسكندر
نكنيم فراموش را شارلماني و الرشيد هارون ميان طولاني رويارويي نيز و روم و كارتاژ جنگ
غرب و اسلامي شرق ميان كشمكش از نمادي تا برميگزيندH Pirenne كه است عنواني اين و
شد شرق ملتهاي انگيزش بر موفق خود ضدغربي گفتمان با عبدالناصر جمال اگر.باشد اروپايي
.بود غرب از رهايي براي شوقش و شور و شرق گرده بر استعمار قهر تراكم از ناشي امر اين
آنها از حمايت براي نظامياش قدرت از كه ميديد اسطورهاي ثروتهاي شرق ، در كه بود غربي
.دارد را حالت همين گذشته از بيش نيز امروزه غرب.بود بيشتر -ناپذيري قياس بهطور -
اسلامي دايره مدنيت
و آن متمم و مكمل بلكه نيست عربي دايره با مركز هم عبدالناصر ، انديشه در اسلامي دايره
آگاهي آغاز همان از (اسلامي و عربي) دايره دو.است آن حامي غربي استعمار عليه مبارزه در
حزب و "جوان مصر" مليگراي حزب به او كششاست شده غرس وي وجدان در عبدالناصر سياسي
.است امر اين نشانگر دانشجويي دوران در "اخوانلمسلمين" اسلامگراي
ناسيوناليسم ، اين به كه بود مدني گرايشهاي با عربي ناسيوناليسم كننده تقويت اسلامي بعد
.بود بخشيده شرقي فرهنگي محتواي با مدني مبارزه بعد
خواهان كه است كساني برابر در عمده مانعي -تاريخي و فرهنگي نظر از -همچنان مساله اين
تاريخي دوره يك ميتوانند چگونه اينان.هستند غربي يا مديترانهاي يا منطقهاي مصر
توسط مصر فتح از كه دورهاي بگيرند ناديده -دارد عمر قرن سيزده از بيش كه -را فرهنگي
.است داشته ادامه ژوئيه 1952 انقلاب 23 تا و آغاز م سال 641 در عربها
يا سوم تحتمس فرعون جنگهاي مصريان ، نبردهاي سترگترين كه كنند فراموش چگونه مصريان
"جالوت عين" در بيبرس و قطره و "حطين" در ايوبي صلاحالدين نبردهاي بلكه نيست دوم رامسيس
-است بوده اسلام از پس و روميان عليه اخير نبردهاي و اسلام از قبل فراعنه جنگهاي)است
(م
شرق انقلاب
دارد ، سيادت آنها بر كه منطقهاي ملتهاي فرهنگي ويژگيهاي مهمترين برگرفتن در با اسلام
داشته حضور سيدجمالالدين انديشه در قدرت با و هميشه شرق.است "شرق انقلاب" نام شايسته
.است خرد و علم با همخوانياش گرو در رهايياش كه كرده صحبت شرقي از پيوسته وياست
فراز بر متمدن شرق كه بود كانوني يا شرق كنفرانس واقع در سال 1955 در "باندونگ كنفرانس"
تشكيل را شرق قوام آفريقايي و آسيايي كشور نه و بيست هنگام آن درميكرد پرواز آن
از را آنها باورها و ايديولوژيها و ميداد پيوند هم به را آنها سركوب رنج كه ميدادند
.ميگسست هم
جهان بزرگ رهبر عنوان با وي.بود كنفرانس آن قطعنامههاي تدوين كميته رئيس عبدالناصر ،
و آسيا دوقاره ملتهاي تاييد و سربرآورد كنفرانس آن از تعهد عدم اصل پيشگام و سوم
تاييد و سرنوشت تعيين حق زمينه در تونس و مراكش الجزاير ، ملتهاي حقوق براي را آفريقا
.آورد ارمغان به فلسطين عربهاي حقوق
گانه سه دايرههاي نظريه از "اوز لويس"منطقهاي و سطحي قرائت طبق واقعا آيا
وي كه اين يا ميكرد اداره "مجنون مسيح"همچون را مصر كه عبدالناصر جمال به ناصريسم
قارههاي نقاط دورترين به بود سرداده مصر در راكه "برادر اي سربلندباش"فرياد توانست
در سرافكندگان همه تا رفت فراتر نيز عرصه اين از البته فرياد اين برساند؟ آفريقا و آسيا
.فراگيرد را غربي ارباب سلطه برابر
بنيطرف عزيزي يوسف:ترجمه
دارد ادامه
|