روياهايبيكفن
جهنم در ديكتاتور جعبه
تالار
منتقد نگاه
روياهايبيكفن
راه در عروسكي تئاتر بينالمللي جشنواره نهمين
.ميشود برگزار تهران در شهريورماه آخر هفته در عروسكي تئاتر بينالمللي جشنواره نهمين
تئاتري جشنوارههاي مهمترين از يكي فجر جشنواره از پس جشنواره اين كارشناسان نظر به بنا
طولانيتري سابقه از اينكه لحاظ به را آن برخي حتي و ميشود ، برگزار كشورمان در كه است
اين اماميدانند مهمتر نيز فجر جشنواره از است ، برخوردار بودن بينالمللي زمينه در
ضعفهايي و كاستيها از ميشود ، برگزار كشورمان در كه جشنوارههايي بقيه همانند جشنواره
آينده در برآيند ، خود ضعف نقاط رفع درصدد جشنواره برگزاري مسئولان اگر كه ميبرد رنج
جشنواره نهمين.بود خواهيم دنيا سطح در جشنواره اين شدن زبانزد و گسترش شاهد
كشورهاي از خارجي نمايش و 8 ايراني نمايش حضور 40 با امسال عروسكي تئاتر بينالمللي
.ميشود برگزار تهران تالارهاي در هند و آلمان بلغارستان ، ايتاليا ، اتريش ، چين ، روسيه ،
و شود ، ايجاد قبلي جشنوارههاي با بارزي تفاوتهاي كه است آن بر سعي جشنواره اين در
پيگيريهاي و فشرده طور به روزها اين كه عروسكي تئاتر كارگردانهاي از برخي البته
جشنواره اين به نسبت مساعدي نظر هستند ، كارهايشان كردن آماده و تمرين حال در شبانهروزي
شاهد نيز عمل در شنيدهها به بنا كه ميكنند اميدواري اظهار برخي بين اين در و ندارند
.باشند چشمگير تفاوتهاي
آشفته رضا
به نسبت عموما و دارند ، گذشته دوره هشت پيرامون مختلفي نظرات عروسكي تئاتر كارشناسان
و نواقص هنوز تجربه سالها گذشت با چون ندارند مساعدي نظر جشنواره اين برگزاري روند
تدارك پس از سختي به حرفهاي گروههاي و است موجود پاگير و دست درشت و ريز معايب
.برميآيند خود اوليه نيازهاي
اولين براي كه عروسكي تئاتر نمايشگران انجمن مديره هيات عضو و كارگردان رييسي ، فريبا
آن:ميگويد است ، كرده شركت جشنواره اين در "حركت و پارچه" نمايش با سال 73 در بار
و شدم معنوي و مالي حمايت تئاتر سينما ، دانشكده طرف از هم چون بود جالب برايم جشنواره
برايم و بود شده اشباع بالا سطح و ارزشمند كارهاي از كيفي لحاظ به جشنواره اينكه هم
.ميرسيد نظر به ارزش با و آموزنده خارجي كارهاي ديدن
كيفي سطح از چون است شده ضعيفتر مرور به جشنواره سال چندين گذشت با كه است معتقد وي
.است شده افزوده آمار و كميت بر و شده كاسته كارها
افراد و دانشجويي كارهاي و متنها انتخاب در داوران آسانگيري از رييسي همچنين
كاسته كارها كيفي سطح از ناخواسته كه ميشود باعث مسئله اين كه ميكند انتقاد تازهكار
.نشود گرفته جدي مخاطبان سوي از عروسكي نمايشهاي شايد و بايد كه طور آن ضمن در و شود ،
در فرهنگسراها در جشنواره برگزاري از عروسكي تئاتر كارگردان صبري ، زهرا و رييسي فريبا
كارها ديدن به تالارها اين در كمتري افراد چون ندارند خوشي خاطره گذشته سالهاي
با متناسب فضاي و لازم امكانات از نيز اجرايي لحاظ به فرهنگسراها همچنين و آمدهاند
.نبودهاند برخوردار اجرا
اجرايي گروههاي نبودن تامين و برنامهريزي عدم از كارگردان و عروسكگردان روشن ، روشنك
گذشت با چون.ميشود بدتر اوضاع سال به سال:ميگويد و ميكند گلايه گذشته سالهاي در
كاسته داخلي و خارجي كارهاي كيفيت از مرور به تاكنون جشنواره اولين زمان از سال چندين
ايجاد را لازم جاذبه مخاطبان براي متوسط و خوب خارجي كار چندين گذشته در.است شده
كاسته جاذبه اين ميزان از مرور به اما كنند پيدا مثبتي نظر جشنواره به نسبت كه ميكرد
.است شده
براي گذشته سالهاي در:ميگويد است ، كرده شركت اول جشنواره در 3 كه محبوب مرضيه
خارجي كوچكتر كارهاي و كمجمعيتتر گروههاي از مسئولان جشنواره هزينههاي در صرفهجويي
در كافي بودجه همچنين.است شده كاسته كارها كيفيت از هم نسبت همين به كه كردهاند دعوت
بسنده تجربي و آماتوري اجراهاي به فقط و ندادهاند ، قرار حرفهايتر گروههاي اختيار
.است كاسته داخلي كارهاي كيفيت از هم برخورد اين كه كردهاند
مشكل با جشنوارهها هميشه كه است معتقد نيز كارگردان و عروسكگردان كريمخاني ، ميترا
زمان بودن كم تمرين ، محل نداشتن بودجه ، كمبود لحاظ به گروهها و بودهاند ، روبهرو
گذشت با جشنواره مسئولان بيآنكه بودهاند ، مضيقه در مناسب سالنهاي در اجرا و تمرين
.برآيند معايب و نواقص رفع پي در سال چندين
به اروپايي كشورهاي و فرانسه در سال مدت 18 كه عروسكساز و كارگردان بهزادي ، فرناز
به نسبت ايراني نمايشهاي:ميگويد است ، بوده مشغول عروسكي نمايشهاي اجراي و تحصيل
.بودهاند ضعيفتر گذشته جشنواره برگزاري 8 طول در خارجي نمايشهاي
بايد كه است معتقد جشنوارهاي هر منفي و مثبت نكات تاييد ضمن كارگردان بزدوده ، عادل
مسير ايران در عروسكي تئاتر جشنواره و باشند كاستيها و ضعف نقاط رفع درصدد مسئولان
فعال و حرفهاي گروههاي تمام آرماني و ايدهآل مرحله به هنوز اما است داشته صعودي
.است نرسيده ايراني
ساله يا 100 بلندمدت 50 برنامهريزي به نياز مطلوب شرايط به رسيدن براي:ميگويد وي
پايهگذاران كه بنشينند داوري به جشنواره اين درباره بتوانند ديگران آينده در تا است
نبايد كاستيها.رسيدهاند ايدهآل مرحله به تا كردهاند ، شروع چگونه و كجا از جشنواره
به صرفا ضعف نقاط ضمن در.شود گرفته ناديده برگزاري مسئولان زحمات كه بشود آگرانديسمان
كاستيها تمام بر بايد تجربه كمترين با ما چون برنميگردد اجرايي گروههاي و مديريت
جشنواره در بتوانيم وقت آن و برسيم فرهنگي بهينه و داشتني دوست شرايط به تا كنيم غلبه
.كنيم عرضه گستردهتر و جهانيتر طور به را حرفهايمان
اوليه بودجه
گرفته تعلق گروهها به جشنواره برگزاري ستاد طرف از بازبيني از پيش كه اوليهاي بودجه
.است تومان هزار گروه 100 هر براي است ،
عروسك ، ساخت سنگين هزينههاي به توجه با رقم اين كه معتقدند كارشناسان همه آنكه ضمن
همين اينكه از آنها است ، اندك بسيار تمرينات مدت طول در گروه گرداندن و موسيقي دكور ،
زودتر اگر:ميگويند و ميكنند شكايت است ، رسيده دستشان به دير خيلي هم كم مقدار
گروه روزمره مخارج براي هزينهاي حداقل كنيم ، دريافت را كم مقدار همين ميتوانستيم
.داشتيم
.شوند قايل تفاوت آماتوري و حرفهاي گروههاي بين بايد:ميگويد اينباره در رييسي
بودجه اين نگرفتن يا گرفتن ميفرستد جشنواره به را نامهاش پايان كه دانشجويي براي
پس از نحو بهترين به تا دارد مالي حمايت به نياز حرفهاي گروه يك اما است ، عليالسويه
تومان هزار تا 400 به 300 كه استوديو در موسيقي ضبط هزينه يا دلخواه عروسكهاي ساخت
.برآيند ميرسد ،
اگر.دارد توليد پيش به احتياج كه ميداند فيلم مانند را عروسكي نمايش بهزادي فرناز
تمرين به اقدام نميتوانند وجه هيچ به باشد ، نگرفته قرار گروهها اختيار در كافي بودجه
با ارتباط به نياز چيزي هر از پيش عروسكگرداني چون كنند ، عروسكي نمايش يك ساختوساز و
.است هزينه صرف نيازمند شود ساخته كه هم موادي نوع هر با عروسك و دارد ، عروسك
رد يا قبول بازبيني در نميدانند گروهها كه آنجا از:ميگويد چنين هم رييسي فريبا
موسيقي و دكور لباس ، تهيه يا عروسك ساختوساز براي اطمينانخاطر با نميتوانند ميشوند ،
من خاطر همين به.ميرود هدر به هزينه كلي كار شدن رد احتمال با چون كنند سرمايهگذاري
.بسازم تمريني عروسك صحنه براي 6 فقط نمايشم صحنه از 11 شدم مجبور
برنامهريزي
از بازبيني متنها ، قرائت _ مقدماتي مراحل برگزاري نحوه از عروسكي تئاتر كارگردانهاي
جشنواره برگزاري براي مستقلي ستاد اگر كه ميگويند و نيستند ، راضي نتايج اعلام و اجراها
براي كافي فرصت گروهها باشند ، جشنواره پيرامون ماجراهاي پيگير هميشه تا شود ايجاد
.كنند شركت جشنواره در آن از پس و بازبيني در راحت خيال با تا دارند تمرين
:ميگويد و ميكند فرض شوخي و جوك يك خودش براي را امسال جشنواره برگزاري رييسي فريبا
ساختوساز براي مفيد هفته سه فقط كه ميپروراند ذهن در را سوژه يك سال دو كارگردان يك
.ميدهند قرار اختيارش در وقت طرح آن
كنند ، تدوين كارها انتخاب براي دقيقي برنامه بتوانند آنكه براي است معتقد محبوب مرضيه
برگزيده كارهاي آنها بين از و كنند بازبيني سال طول در شده اجرا كارهاي از كه است بهتر
.دهند قرار جشنواره برنامه در را
بازبيني داورهاي
حسين - عروسكي تئاتر كارگردان دادشكر ، حسن ;از عبارتند امسال نمايشهاي بازبين داوران
خانم و خياباني تئاتر مسئول فرهنگ ، محمود - نمايشي هنرهاي مركز معاون مسافرآستانه ،
تعيين گروه اين به نسبت عروسكي تئاتر كارشناسان اكثر كه بودهاند هنر تالار مدير مقتدي ،
تئاتر متخصص - دادشكر حسن - نفر يك فقط آنها بين در چون ندارند خوشبينانهاي نظر شده
ميتواند گزينشي لحاظ به نمايشي هنرهاي مركز طرف از هم نفر يك او بر علاوه و است عروسكي
ديگر رشتههاي در تخصصي بايد نيز باقيمانده نفر دو و باشد ، داشته نظارت آثار محتواي بر
.باشند داشته...و دكورسازي عروسكگرداني ، مانند عروسكي تئاتر
مورد در صحيح قضاوت تا باشد فرد داوران تعداد بايد:ميگويد زمينه اين در رييسي فريبا
.دهند قرار داوري مورد را كارها متخصصي كاملا گروه بايد ضمن در و بگيرد ، شكل كارها
تلقي سليقهاي را آنان راي و ميداند حرفهاي كاملا را بازبين گروه بزدوده عادل اما
مثبت نظر آنان به جشنواره در كارشان شدن قبول با كارگردانان از برخي نهايت در كه ميكند
.داد خواهند منفي نظر شده رد گروههاي و دارند
و كريمخاني ميترا رييسي ، فريبا روشن ، روشنك مانند كارگردانهايي بزدوده ، باور رغم به
اظهار بازبيني گروه از وجه هيچ به است ، شده پذيرفته جشنواره در كارشان كه بهزادي فرناز
و تخصصي كاملا بايد گروه اين كه ميكنند تاكيد نكته اين بر همچنان و نميكنند رضايت
.كنند برخورد كارها با كارشناسانه
بر تا گذاشت جشنواره از پس به بايد را داوران درباره قضاوت كه است معتقد همچنين بزدوده
فرهنگ:ميگويد و رسيد آنان درباره درستتري نظر به بتوان شده ارايه كارهاي كيفيت اساس
در متخصصي و حرفهاي چهره خود قفس ، از پرواز عروسكي نمايش با گذشته سالهاي در همچنين
با نيز كانادا جشنواره در ايران بر علاوه نمايش اين چون است ساخته عروسكي تئاتر زمينه
.است شده روبرو عمومي اقبال
نهم جشنواره
اظهار است ، ديده خارجي كارهاي از كه عكسهايي و شنيدهها به توجه با صبري زهرا
.آيد در اجرا به مطلوبي و بالا سطح كارهاي امسال جشنواره در كه ميكند اميدواري
در شركت آماده انار دختر عنوان تحت را نمايشي "ترنج و نارنج دختر" قصه اساس بر كه وي
.ميداند بونراكو به شبيه را كارش تكنيك است ، كرده نهم جشنواره
منظور به است ، كليپ شبيه كه ابداعي و تركيبي صورت به را "من ايران" نمايش رييسي فريبا
خواهد موسيقي به متكي و كلام بدون كار اين.ميكند آماده ايراني سنتهاي و آيينها بيان
مالي و زماني محدود شرايط اين با چون ميداند معجزه را جشنواره به خود رسيدن ويبود
.بشود اجرا جشنواره در بتواند نقص بدون كاري كه است بعيد
به را "تازه تجربه يك" نمايش مدرن و خيمهشببازي شيوه تلفيق اساس بر بهزادي فرناز
قابليت نمايش اين در نخي عروسك تا 12 با 10 مبارك و سروناز قصه كه ميآورد جشنواره
.برسد جشنواره به كارش كه نيست مطمئن هنوز وي.ميكند پيدا اجرايي
آلماني نويسنده بورشرت از كوتاهي داستان اساس بر را بيكفن روياهاي نمايش روشن روشنك
كار اين در را سياه تكنيك كه كرده اجرا آماده "ميخوابند صحرايي موشهاي" عنوان تحت
را يكبار سال دو هر چون ندارد دلخوشي جشنواره برگزاري به چندان او است كرده استفاده
.ميداند كردن كار براي بهانهاي و حضور براي طولاني زمان
شيوه به ميرسد ، نظر به سنگين و اساطيري كه را ضحاك داستان نمايش كريمخاني ميترا
و نوآوري از قبلي دورههاي به نسبت گروهها كه است معتقد و ميكند اجرا آماده انگشتي
و سرگرمكننده كارهاي به كنند جلب را مخاطبان نظر آنكه براي و پوشيدهاند ، چشم خلاقيت
ايراني كارگردانهاي از خوبي كارهاي كه ندارد انتظار امسال پس آوردهاند ، روي پسند عوام
.ببيند
و ميآورد جشنواره به ميلهاي عروسك با 40 را "سياه گرگ و حسني" نمايش نيز بزدوده عادل
.ميكند تاسف اظهار بيفزايد قسمت اين به را سايه بخش نتوانسته اينكه از
جشنواره از پس
به را كودك كارهاي بيشتر مردم كه معتقدند كريمخاني ميترا و روشن روشنك و رييسي فريبا
دليل همين به نميكنند ، استقبال بزرگسالان كارهاي از چندان و دارند قبول عروسكي عنوان
.است نشده گرفته نظر در فلسفي و متفكرانه كارهاي اينگونه اجراي براي مشخصي تالار هيچ
و نميدانند مناسب عروسكي كارهاي اجراي براي را هنر تالار وجه هيچ به همچنين آنها
وگرنه برآيند اجرا پس از خوبي به تالار اين در ميتوانند كارها از برخي فقط:ميگويند
.بود نخواهد عروسكي كارهاي جوابگوي هنر تالار امكانات و شكل
جهنم در ديكتاتور جعبه
سيفيآزاد رحمان كارگرداني به جهنم در شبنشيني نمايشنامه به نگاهي
حسيني روزبه
مهرداد نوشته دو هر - "هياهو و خشم" نمايشنامه از است دومي نسخه "جهنم در شبنشيني"
كه است نمايش دو هر نام اول.دارند اشتراك يكديگر با نقطه چند در كه - مخصوص راياني
- معنايي ارتباط هيچ درواقع كه ميدهند ارجاع جايي به را ما گام نخستين در و بلافاصله
نوشته دوم (ديگر اثر دو از برگرفته دو هر) نميكنند ايجاد ما ذهن در را فرامتني يا متني
مرد سه گرفتن قرار فيزيكي لحاظ به چه كمدي نوع لحاظ به چه ،"موقعيت" اساس و پايه بر شدن
بار اين كه زني بودن ميان در سوم.جغرافيايي اشتراكات و گذشته مرور با يكديگر كنار در
اين تك تك با ارتباط در احتمالي زن سه جايگزين زن درواقع كه است مرد سه پيوند نقطه تنها
.آدمهاست
زبان يك جدي اسكلت يا ساخت ژرف داراي آنكه از بيش كه زبان نوعي به توجه و انتخاب چهارم
.دارد را جامعه از خاص قشري صرف كلامهاي تكه و اصطلاحات از استفاده جنبه باشد ، دراماتيك
نهايي قصه سازنده نمايش ، آدمهاي از يك هر گذشته روايت شكل در كه است نكتهاي پنجم
تماشاگر نگره اين "هياهو و خشم" در كه است اين ميباشد ، اهميت حائز آنچه اما.ميشوند
در شبنشيني" در لكن ميكند ، نزديك تيپپرداز و گريز درام و تلويزيوني ساختاري به را
نزديكتر درام ساختمان به سازها ، تيپ زبان از روايتگويي از دوري و يكپارچگي "جهنم
.ميشود
ادبيات نويسندگي جريان بر فارسي زبان قصه تاثيرگذارترين بيشك هدايت صادق "كور بوف"
حد سر به تا تاثير اين از گريز هم جهنم در شبنشيني در حالا و.ماست نمايشي و داستاني
حذف نمايشنامه از را اثيري - لكاته - زن بخش اگر گويي كه ميرود پيش چنان ايده و الهام
قرار نمايش آدمهاي دهان در دود همراه كه واژههايي اتلاف و نميماند باقي چيزي كني
سه راز و داستان مدام و نميدهد مخاطب به را لحظه به لحظه كشف اجازه نويسنده.ميگيرد
پايان حتي كه آنجا تا.نميگذارد باقي انديشه و تعليق براي جايي فلذا ميدهد لو را نفر
گذشته مرور گاه زبان ، ميان اين در. ميزند رقم مابانه ديكتاتور تماشاگر براي را نمايش
ساختار با هم باز و ميسازد متوقف لذت براي تنها را ما شخصيتها درآوردن بازي و
.نمايشي پيچدرپيچ روايت يك با تا ميكند درگيرمان بيشتر تلويزيوني
روز تفكرات به مربوط مسايل طرح و اجتماعي دغدغه دعوي نوشتههايش تمامي در نويسنده
به گذرا و روزمره نگاه من اعتقاد به آنكه حال.دارد را ايشان پيشروي مصائب و جوانان
بيشتر روزنامهنگاري به اجتماعي ، رفتارهاي و تيپ نعل به نعل طرح گاه و مسايل نوع اين
اين از كدام هيچ نميكنم گمان چند هر).جامعه اصلاح جهت در نمايشي ژرفنگري تا ميماند
(.باشند رسيده نظر به جدي جايگاه اين در هم چندان حرفها
تالار
است ديدني آنچه
شاعر برشت برتولت
فخرطاولي كوروش:ترجمه
و پاريس در مولير تئاتر سالن در ابتدا كه است نمايشنامهاي نام "شاعر برشت ، برتولت"
بدون تئاتر اين.است رفته صحنه روي فرانسه تمام در پيدرپي اجراهاي دوره يك طي سپس
نام به برشت ، نمايشنامههاي اجراي متخصص كارگردانان قديميترين از يكي كار حاصل موسيقي ،
گدار و پازوليني بونوئل ، چون استاداني با نيز سينما عرصه در كه كسي ;است ترزيف ، لوران
.است كرده كار
محنتها وقتي.ميشوند پنهان ديدهها از آنها ميافتند ، اتفاق پيدرپي جنايات وقتي"
زمين بر تابستاني باران مثل فريادها و نميشود ، شنيده فريادي ديگر ميشوند ، تحملناپذير
".ميافتند
(Augsbourg) اوگسبورگ متولد نمايشنامهنويس اين از مااست برشت برتولت آن از جملات اين
از زيادي متنهاي شد ، اتريش شهروند آوريل 1950 در و كرد وطن ترك بعدها كه سال 1898 در
جوانياش دوره آغاز از او كه ندانيم شايد اما ،(كامل نمايشنامه حدود 50) ميشناسيم او
چند مجموعه يك كه سال 1956 در مرگش زمان تا شعر از 2300 بيش:است سروده نيز زيادي اشعار
.ميدهد تشكيل را وجهي
افسانهاي گروه با فرانسه در ژوئن 1955 در كه تئاتر ، كارگردان و نويسنده ترزيف ، لوران
برتولت اشعار مورد در برد ، صحنه به آن خالق جلوي را "قاعده و استثنا" آنسامبل1 ، برلينر
با كه انساني ;ميزنند حرف انسان درون از و درونگرا انساني از او اشعار":ميگويد برشت
همچنين او اما بود ، بزرگ شاعر يك تئاترش در برشت دارد ، فرق ميدهد ، نشان تئاترش در آنچه
".بگيرد لقب بيستم قرن شاعران مهمترين از يكي و مستقل بزرگ شاعر يك عنوان به ميتواند
از تن دو با حالا ترزيف پيتر."كرد متحول را شاعرانه زبان" برشت دارد عقيده ترزيف
شاعر برشت برتولت خاطره و ياد لودنباخ ، فيليپ و دوبويسون پاسكال نامهاي به همكارانش
.ميكنند زنده نمايشنامه ، اجراي طريق از هم باز اما را ،
به نگاهش بتواند آن واسطه به كه كند ابداع را زباني بود مجبور [برشت]":ميگويد ترزيف
;است ناديدني آنچه و ديدني آنچه به نگاهش ;نمايد منتقل ديگران به را زندگي واقعيت
بزرگ شاعران تمام مثل برشت پس.نبود انتقال قابل روزمره زبان با هنرمند نگاه اين انتقال
شكل و سبك خودش براي اطراف ، پديدههاي از متفاوت برداشت و ويژه تفكر آن با جهان ،
شعري نظام در هم كه ميسرايد استادانه آنقدر اواست نموده خلق شعر سرايش در تازهاي
.آزاد مصراعهاي سرايش در هم و ميشود كامياب قافيهدار و وزن اشعار سرودن در و كلاسيك
".ميآفريند نيز تازه تكنيكهاي حتي او
عشق و شورش شعر
دوم جهاني جنگ از بعد آلماني نمايشنامهنويس بزرگترين كه برشت برتولت گفت ميتوان
:است كرده آشكار شاعري و شعر به را علاقهاش نمايشنامهاش ، اولين همان از ميشود ، محسوب
بدبيني ، آدمكشي ، كنار در كه است كسي شد ، نوشته سال 1918 در كه (Baal) "بعل" اصلي شخصيت
.ميسرايد نيز عاشقانه اشعار پيرزنان ، به كمك
در كه برشت اشعار درباره است نمايشنامهاي اينبار ،"شاعر برشت ، برتولت" نمايشنامه
.است شده شناخته مشيري2 بهروز دست به اشعارش از گزيدهاي ترجمه با عمدتا ايران
آثار خلاقانه غناي و تنوع نمايشنامهاش در ميكوشد فرانسوي كارگردان و نمايشنامهنويس
فكر يك فقط من":ميدهد توضيح ترزيف.بياورد صحنه به را آن پيچيدگي بالاخص و برشت شعري
شورش از البته و عشق ، از متافيزيك ، طرد از متافيزيك ، از كه را اشعاري ميخواستم ;داشتم
آنارشيسم جنبههاي از شك بدون كه اشعاري ;برسانم برشت علاقهمندان گوش به ميزنند ، حرف
نيز تعهد و سياست از ترزيف ، نمايشنامه در ما كه است اين واقع ".نيستند مبرا نهيليسم و
دردناك گاهي" كه هنرمند تعهد به برشت نگاه از ويژه به ميگيريم ، سراغي برشت اشعار در
."است
آن يا اين زير آنكه از بيش برشت":ميگويد برشت برتولت مورد در هم باز ترزيف ، لوران
تغيير شدن عادلانهتر جهت در را جهان ميتواند كه داشت باور و اراده بزند ، سينه پرچم
او نگاه است ، من علاقه مورد برشت در آنچهاست شده من جذب باعث كه است خصوصيت اين ;دهد
".است جهان به
آگاه ، و دقيق ناظر يك آن در كه است هنرمندانه زندگي دوره يك بر مروري ترزيف ، نمايشنامه
ما به "شاعر برشت ، برتولت" نمايش.ميزند پهلو هم سينما به سناريو چند نوشتن با حتي
".است حماسي و كلاسيك كورني3 اندازه به حالا كه" ترزيف قول به كه ميدهد نشان را برشتي
:پينوشت
و سال 1891 در كه است برلين در فعال تئاتري مركز يك حاضر حال در:Berliner Ensemble1
گروه يك از برگرفته آنسامبل برلينر فعلي نام.شد ساخته زلينگ هاينريش دست به 1892 ،
شهرت وايگل و برشت آثار اجراي با كه است برلين در سال 1949 در شده تاسيس معروف تئاتري
م.يافت جهاني
اميركبير ، 1351 مشيري ، بهروز ترجمه برشت ، برتولت شعرهاي برگزيده "برشت برتولت من".2
م.است وي شاهكار "لوسيد".فرانسه هفدهم قرن كلاسيك نمايشنامهنويس:Corneille.3
منتقد نگاه
موسل تاد نوشته "آكواريوم در مرد دو و زن دو" نمايشنامه به نگاهي
رهايي لذت
يزداني اصغر
كار سالگي از 18 كه آمريكايي معاصر نمايشنامهنويس ،(متولد 1929 _ Tad Mosel) موسل تاد
بود ، موفق متفاوت شخصيتهاي پردازش در آنكه دليل به كرد ، آغاز آمريكا تلويزيون با را خود
.شد مواجه عمومي اقبال با نوشتههايش جواني همان از
موسل آثار كه هستند آمريكا تئاتر كارگردانهاي جمله از كيند ساس ديويد و فردكو آرتوپن ،
آلمان ، دانمارك ، كشورهاي به و گذشته آمريكا مرزهاي از وي آثار.بردهاند صحنه به را
.است كرده نفوذ..و اتريش هلند ،
كارهايي جمله از يثربي چيستا ترجمه و موسل تاد قلم به "آكواريوم در مرد دو و زن دو"
درمان تشخيص ، عمل سه شيوه اين در.است (Psychodrama) درماني تئاتر شيوه از متاثر كه است
تئاتر كه آنجا از البته.ميگذارند تاثير تماشاگر و بازيگر در هم همراه سرگرمكنندگي و
پيدا بعد و معنا لحظه در كه است بازيگران فردي خلاقيت و بداههپردازي بر مبتني درماني
بر مبتني اجرايي به متن اين از بازيگرانش گروه با بخواهد كارگرداني اگر ;ميكند
به را ترجمه متن از درصدي كه داشت نخواهد اين جز چارهاي مسلما برسد ، بداههپردازي
كه كند طراحي طوري را اعمال و ديالوگها مابقي و دهد قرار خود كار مبناي و اصل عنوان
اجرا در گرنه و.بزند دامن جريان پيشبرد به خلقالساعه موقعيت نياز مبناي بر بازيگر
همين به متكي صرفا بخواهد هم كارگرداني اگر و رفت ، خواهد بين از اثر روانشناختي جاذبه
!باشد بداههپردازي شيوه مدعي نميتواند مسلما باشد ، ترجمه متن
بر تكيه با كه است آن بر سعياش "آكواريوم در مرد دو و زن دو" نمايشنامه در موسل تاد
صحنه مدير طرف از منظور همين به.كند طراحي را نظرش مورد نمايش اختيار و جبر فلسفي تفكر
آنها به توجه با بازيگران كه است شده وضع قانون سه نميشود ، حاضر صحنه در وجه هيچ به كه
صحنه مدير تا _از1 عبارتند قوانين اينهستند بداهه و دلخواه نمايش يك اجراي به موظف
ترك نمايش پايان از قبل را صحنه بازيگران ، نبايد _بشود20 تمام نمايش نبايد نشده ، راضي
.باشد زندگي خود بايد بلكه باشد ، آن درباره يا زندگي از تقليدي نبايد نمايش _كنند30
حضور صحنه در بايد (لورا و ارنست فرد ، ويني توني ، ) شخصيتها قوانين همين پايه بر حالا
شده ايجاد شرايط با ناسازگاري سر فرد ويني و توني ابتدا همان از البته.باشند داشته
كه ميبرد پيش طوري را موقعيت موسل.هستند شرايط تابع لورا و ارنست برعكس و دارند
هويت شناخت با شخصيتها و شود متجلي ذرهذره عرفا شهودي مكاشفه همانند حقيقت مكاشفه
در.برسند رهايي به و بشكنند را موجود قيدوبندهاي انقلابي شوري با بتوانند خود راستين
را پا توني و ميرسد عميق شناختي به نظري حد در فرد ويني حرارت و شور از پر دايره اين
لورا به تظاهر با و برود فرو ديگر آدمهاي جلد در نميتواند و ميگذارد فراتر هم اين از
پايان خواسته خود و ميكند ترك را صحنه ميشكند ، را قانون او كند ، دوستي و عشق ابراز
برآورده هم تماشاگر انتظار حالا و ميبيند تدارك صحنه مدير باطني ميل رغم به را نمايش
مخاطبان رضايت جلب جز هدفي هيچ ارنست و لورا همانند آدمهايي كه حالي در.نميشود
تولدي با تا مينهد گام رهايي به حالا و است ، كرده كشف را خويش خويشتن توني اما ندارند ،
ستارهاي ارنست اما.دهد ادامه خيال و وهم از پر صحنه اين از خارج را زندگي خود دوباره
اين داشتن از امروز تا و است برده ارث به والدينش از را بازيگري هنر كودكي از كه است
آن از سادهتر لورا يا.است شده رواني و روحي ارضاي درشت ، و ريز عناوين و افتخار همه
و روحي تعالي به خود كشف با تا بگذارد بيرون شده ديكته معيارهاي از را پا بتواند كه است
.برسد فكري
مرز از او و ميشود مسلط جبر بر اختيار با توني همانا اختيار و جبر چالش اين در و
از فراتر به ژرفانديشي با تا ميگذرد _ عاشقانه نمايش يك اجراي با مخالفت _ سطحينگري
شناختي به عارفانه سلوك اين در تمثيلي و نمادين شكل به او.نهد پا زندگي ابتذالات
بداههپردازي بين از ميتواند راحت خيلي بعد به اينجا از و ميرسد هستي از خللناپذير
نقاب با بايد همچنان لورا و ارنست مانند آدمهايي كه حالي درباشد مشغول زندگي خود در
زمينه اين فرد ويني مانند زني البته و.كنند نرم پنجه و دست زندگي توهم با تظاهر و ريا
از را دستوپاگير قوانين اين حرارت و پرشور دلي با كه است آورده وجود به خود در را فكري
.برسد تعالي يا خود از فراتر به توني مانند و بگسلد هم
و ميگذارد سر پشت را خود شهودي و كشف مراحل روشنايي در ميشود ، شروع تاريكي با نمايش
.است زندگي خود از شمايلي و شكل نمايش اين ديگر ، عبارت به.ميرسد تاريكي به نهايت در
و.ميرسند روشنايي جغرافياي به دانايي با و ميبرند سر به ناداني ظلمت در كه آدمهايي
برخوردي موسل تاد.كرد خواهد پيدا معنا و شكل بنيادين تولد با محض دانايي اين البته
با كه ميبرد پيش طوري را موقعيت لحظه به لحظه و دارد ، اثر دراماتيك ساختار با شهودي
با و برسد ، روانشناختي فرا اجرايي به تماشاگران مقابل در و بازيگران روان و روح قلقلك
همگان به را رهايي لذت دقايقي براي آدمها پنهان و پيدا دردهاي و آلام فكندن برون
.بچشاند
|