كنت اگوست و ابنخلدون
جامعهشناسي علم هويتيابي در سيري
:اشاره
شكلگيري تاريخ از بحث لذا است ، آن تاريخ به وابسته حدي تا علمي هر هويت كه آنجايي از
تحول و پيدايي تاريخ از بحث نيز جامعهشناسي در.است مربوط پژوهشهاي مهمترين از يكي آن
ميدانند جامعهشناسي واضع نخستين را ابنخلدون معمولا رو اين از.دارد ادامه هنوز آن
.ميشناسند مدرن جامعهشناسي بنيانگذار را كنت اگوست و
و نگرش جايگاه ، انديشمند دو اين نظريههاي بامقايسه كه است اين بر زير مقاله كوشش
:ميخوانيم باهمبگذارد بحث به را كدام هر روششناسي
انديشه و فرهنگ گروه
جامعهشناسي اما كرد ، رديابي ميتوان بشر اوليه تاريخ جامعهشناختيراتا گرچهافكار
علم اين پيدايش در حال.ندارد قرن يك از بيش چندان عمري متمايز ، علمي رشته يك عنوان به
نقش به گرديد ، ريتزر جامعهشناختي نظريات رشد و تحول باعث عواملي و شرايط چه جديد
:قبيل از اجتماعي نيروهاي.دارد تاكيد رابطه اين در فكري نيروهاي نقش و اجتماعي نيروهاي
نظام يك از را غرب جهان كه)سرمايهداري پيدايش و صنعتي انقلاب سياسي ، انقلابهاي
كه (دگرگونيها)آن برابر در واكنش و ساخت دگرگون صنعتي كاملا نظام به كشاورزي
به آرمان اين از برخي طرفداري و) سوسياليسم پيدايش ،(ساخت متاثر بسيار را جامعهشناسان
زندگي ماهيت و شهرگرايي ،(ديگر گروهي مخالفت و صنعتي نظام مسائل براي راهحلي عنوان
.بود شده برخوردار بالايي حيثيت از جامعه در كه علم رشد و مذهبي دگرگوني همچنين و شهري
بشري معرفت الگوي به را طبيعت از معرفت الگوي كه ميكرد روشنانديشيسعي جنبش همچنين
.كند تبديل
فرانسه فكري بنياد كه گرفت صورت روشنانديشي برابر در محافظهكارانهاي واكنشهاي البته
نظريه پيدايش و تحول باعث كه بود شرايطي شد مطرح آنچهساخت متحول را جامعهشناسي علم و
فكري و اجتماعي شرايط آفريقا شمال جامعه آن ، از قبل قرن چند اماشد غرب در جامعهشناسي
جامعهشناسي نظريه و جامعهشناسانه تفكرات مهمترين از يكي شكلگيري باعث كه داشت خاصي
را امروز جامعهشناسي قطعا مييافت ادامه روند اين اگر كه شد ابنخلدون توسط زمان ، آن
و نوين علم ابداع افتخار و ميكرديم جستجو زمان آن آرا در بايد جهاني و رسمي صورت به
اصطلاح واضع اگر ابنخلدون حال هر به.ميدانستيم مسلمانان آن از را جامعه پيچيده
دانست بايد نيز را نكته اين.است جامعهشناسي جديد علم بنيانگذار اما نيست ، جامعهشناسي
كه نيست اين معناي به جامعهشناسي در ابنخلدون آمدن شمار به بنيانگذار حتي كه
شرايط و جامعه ثمره جامعهشناسي بلكه است ، تاريخ به مربوط و قديمي رشتهاي جامعهشناسي
نميتوان تفكر و علم گونه اين از سراغي ابنخلدون ، از قبل كه است جديدي اجتماعي -فكري
.گرفت
ترتيب اين به.است جديد علم موجد جديد ، جامعه كه بودند معتقد جامعهشناسي بنيانگذاران
در روشنگري كه است مقولهاي عقلاني و نقادانه سنجش حتي است ، روشنگري زاده جامعهشناسي
ميسر كنت جامعهشناسي و كانت فلسفه آن بدون كه مقولهاي.است داده قرار ما اختيار
.نميشد
جديد و پيچيده مسائل با جامعهاي در را جديد روشنگر علم يك ايجاد ضرورت هم ابنخلدون
. ورزيد مي تاكيد جامعهاش مسائل عقلاني نقادانهو سنجش به و كرد حس
كنت و ابنخلدون به راجع كلياتي
:خلدون ابن (الف
(ق._ه 806-732)ميلادي مه 1332 در 27 شمالي آفريقاي كشورهاي از يكي تونس ، در ابنخلدون
و رياضيات قرآني ، علوم در و آمد دنيا به فضل صاحب خانواده يك در او.گشود جهان به چشم
استقبال با كه جامعهشناسي و جامعه درباره خطابههايش در ابنخلدون.ديد آموزش تاريخ
تاكيد تاريخي ملاحظات و جامعهشناختي انديشه پيوند اهميت بر بود شده روبهرو خوبي
پايبند اجتماعي پديدههاي علل جستجوي و تجربي تحقيقي جامعه ، علمي بررسي به ويميورزيد
و ميكنند كشف بيشتر را كارهايش اسلامي محققان بهويژه پژوهشگر عموم چه هر امروزه.بود
بيشتر جامعهشناسي در او اهميت ميدهند ، تشخيص بيشتر معاصر جامعهشناسي با را آن ارتباط
كتاب اين بر كه مقدمهاي لحاظ به و است "العبر" كتاب ابنخلدون اثر مهمترين.ميشود
.است شده شناخته عالم بزرگ متفكرين از يكي عنوان به همه از بيش نوشته
وسيله به سال 1878 در ابنخلدون مقدمه ترجمه.ناميدهاند مشرق مونتسكيوي را او
عقايد اهميت متوجه ترجمه از پس و پذيرفت انجام فرانسه زبان به سلان و بارون خاورشناسان
.شدند وي ابتكاري
يك" عنوان تحت فصلي در شد منتشر سال 1899 در كه جامعهشناختي مقالات كتاب در گمپلويچ
جامعهشناسي در ابنخلدون شامخ پايگاه به بار اولين براي "چهاردهم قرن عرب جامعهشناس
.كرد اشاره
وجوه از برخي خود نگرش اقتضاي به...و اپنهايمر لستروارد ، هوفر ، راتزن بعدها
.نهادند بحث رابه ابنخلدون جامعهشناسي
بر حاكم قوانين كشف دنبال به (مقايسهاي) تاريخي و تطبيقي روش از استفاده با خلدون ابن
معتقد ابنخلدون" كه است باور اين بر علمالاجتماع فلسفه كتاب در سروش دكتر.بود جامعه
و نداشته قبول را قديم فلسفه ابنخلدون."داشت تاريخ نميتوان جامعهشناسي بدون كه بود
.است كرده توجه هم پديدهها (غيرطبيعي) خارجي علل به (ذاتي) طبيعي علل به توجه بر علاوه
بناي و گذاشته كنار (اجتماعي پديدههاي و) رويدادها در را طبيعي فوق تاثيرعوامل وي
كه فهميد ميتوان نكات اين به توجه با.گذاشت را دنيايي -تحليلي و سكولار تاريخنويسي
تحليل در او"باشد ، تاريخي وقايع ثبت انديشه در تنها كه نيست پردازي نظريه ابنخلدون
عمران علم را آن خود او كه ميخواند فرا اجتماع بر حاكم قوانين در كنكاش به را ما تاريخ
."است ناميده
:كنت اگوست (ب
و جديد جامعهشناسي بنيانگذار و اجتماعي علوم در اثباتگرايي طراح" كنت اگوست
."است جامعهشناسي لغت ابداعكننده
هم و كند تبيين را بشر نوع گذشته تحول هم بتواند كه بود جامعه طبيعي علم آفرينش كنت هدف
قوانين كشف دنبال به امور و پديدهها تحليل در وي.نمايد پيشبيني را آن آينده مسير
هراس در اجتماعي سامان فروريختگي از خويش روزگار در كه كنت.است بوده جامعه بنيادي
بازسازي خواستار بود ، شده بيزار"جامعه روزافزون بيساماني" از عبارتي به و بود افتاده
پايان را خود تفكر كه بود متفكري و بود روشنانديشي عصر فرزند كنت.شد اجتماع اخلاقي
درواقع علمي و مابعدالطبيعي رباني ، سهگانه مراحل.ميدانست غرب (فلسفي) انديشه سنت
جامعه دادن سازمان را باقيمانده وظيفه يگانه ويميشوند محسوب غربي فكري سنت ختم
جامعه اغتشاش و بحران كه شد متوجه عمر اواخر در وي خود اما.ميدانست علم احكام برمبناي
سبب همين به.نمود رفع و حل را آن جديد علم به توسل با بتوان كه است آن از عميقتر جديد
پر را مسيحيت فروپاشي از ناشي معنوي خلاهاي تا برآمد ، بشريت دين "اختراع"درصدد كه بود
. داد دست از نيز را خود عقلگرايي پيروان از بسياري ترتيب اين به.كند
ابنخلدون اجتماعي نظريه پيدايش چگونگي و شرايط
جامعه برابر در او انديشه شكلگيري باعث كه شرايطي و كنت فكري زمينههاي به اشاره بعداز
اين در.است بوده چه ابنخلدون انديشه ظهور شرايط ديد بايد حال شد ، روزگار آن بيسامان
دليل اين به ابنخلدون كه است كرده اظهار ايولاگوستاست شده ايراد متفاوتي نظرات رابطه
برداشتهاي با دهد ارائه غرب در اجتماعي نظريات با همسان اجتماعي نظريهاي توانسته
عامل يك روي بر صرفا متفكران از ديگري گروه.است بوده متفاوت جامعهاش در رايج اسلامي
ورزيدهاند اجتناب ديگر عوامل از و نموده تاكيد ابنخلدون اجتماعي انديشه شكلگيري در
مكتب در موجود روش و سبك به فيشل و جغرافيايي صرفا عوامل اثر به مثالالازمه عنوان به
دليل به ابنخلدون كه نمودهاند تاكيد امر اين بر ولانا بدفور.كردهاند تاكيد قاهره
توانسته اسپانيايي ، فرهنگ در اجدادش گذشته با ارتباط و يوناني و رومي نظريات با نزديكي
.كند مطرح جديدي اجتماعي نظريه است
به كه روزگار آن در آفريقا شمال جامعه به بايد ابنخلدون نگرش بر موثر اجتماعي شرايط از
-اجتماعي عوامل قسمت در ريتزر ازجمله.داشت اشاره بود افتاده فرو انحطاط و ضعف ورطه
قلمرو سطح تقليل مالياتي ، سيستم ضعف طاعون ، بيماري مغول ، حمله:چون شرايطي به بيروني
سطح تقليل و تضعيف موجب كه قمري هجري پنجم قرن از بربر و عرب بين تعارض و اسلامي حكومت
ساماندهي و نظم دنبال به هم ابنخلدون.است كرده ياد است اسلامي دولت سلطه و تمدن
روبه دوران اين در كه را ، قومي وحميت عصبيت وي.بود نابساماني اين ريشهيابي و جامعه
حول بعدياش مباحث همه تقريبا و گرفت بهكار خود تحليل كليد عنوان به بود ، گرائيده ضعف
.خورد رقم (عصبيت) مفهوم اين محور
چنين در است اجتماعي دقيقمسائل ارزيابي و نقد براي لازم اركان از يكي كه بيان آزادي
.گرفت شكل خوبي به (بيساماني) اجتماعي متن و زمينه
:ب نظريهاجتماعي ، :الف بخش سه در را ابنخلدون اساسي نظريههاي انصاري ابراهيم دكتر
اجتماع ، و انسان:چون مباحثي.است نموده فرموله سياسي نظريههاي:ج و اقتصادي نظريههاي
و اجتماعي نظريه قسمت در عصبيت و (جامعه علم) عمران ،(حضري بدوي ، ) اجتماعات انواع
و دولتها سقوط و ظهور مبحث و اقتصادي نظريه قسمت در كار تقسيم و كار و مالكيت مباحث
عنوان سياسي ، نظريههاي قسمت در بحث مورد عناصر از را تاريخ دوراني يا سيكلي نظريه
فئودالي نظام زوال:چون شرايطي و عوامل نيز اگوستكنت دوره و هجدهم قرن در.است كرده
روشهاي و روشنگري سنت بيان ، آزادي آن ، از حاصل دگرگونيهاي و صنعتي انقلاب اروپا ، در
و شده ادغام يكديگر با بالضروره كه بودند عواملي از همگي جامعه ، درباره تحقيق جديد
.كردند ايجاد را جامعه پيچيده مشكلات درك و ايضاح به علاقه
جامعهشناختي اثر نخستين و جامعهشناس اولين
علم واضع يا جامعهشناس اولين ابنخلدون كه اعتقادند اين بر صاحبنظران از بسياري
را خلدون ابن "اتوپيا جامعهشناسي ، قرآن ، " كتاب در رادمنش عزتالله.است جامعهشناسي
در سروش عبدالكريم.ميداند جامعهشناسي علم واضع و بزرگ جامعهشناس و فيلسوف مورخ ،
جامعهشناسيرا امروزي معناي به درواقع ابنخلدون":است آورده علمالاجتماع فلسفه كتاب
از مجموعهاي ابنخلدون:ميگويد جامعهشناختي بنيانهاي كتاب در ريتزر."است كرده علمي
تطبيقي مطالعه به وي.است معمول معاصر جامعهشناسي در كه آورد بهوجود را مطالعات
.داشت زيادي توجه خود زمان جوامع با ابتدايي جوامع مقايسه بهويژه اجتماعي
تحليلهايش و جامعهشناختي حال هر به ابنخلدون اجتماعي انديشه كه اوصاف اين با
خود كه ميداند جديدي علم را خود خاص تحليل آيا وي خود كه ديد بايد است ، جامعهشناسانه
ايولاگوست داشتهاند؟ تحليلهايي چنين كساني هم او از قبل اينكه يا بوده آن مبتكر وي
مقدمه در خود ابنخلدون."است قائم خويش ذات به و يافته هستي ازخود مقدمه":است آورده
.براند سخن هدف اين مقاصد در هيچكس نشدهام آگاه من كه ميكنم ياد سوگند":ميگويد
يا -برد ايشان به نميتواند گماني چنين كه صورتي در.ورزيدهاند غفلت آن از نميدانم
."است نرسيده ما به ليكن -رساندهاند هم كمال به را آن و نوشته مطالبي باره اين در شايد
قبل و است (علمالاجتماع) جديد علم واضع كند اثبات اينكه براي تواضع كمال در خلدون ابن
چند نقد به است ، نياموخته را سخن اين كسي از نيز او و نپرداخته علم اين به كسي او از
ادا را مطلب حق هرگز اما كردهاند ، آن قوانين و اجتماع از سخن كه ميپردازد كتاب
روش گرفتهاند پيش اجتماعي مسائل تحليل براي كه روشي و نيست كافي دلايلشان و نكردهاند
او از روششناسانه انتقاد به و ميكند صحبت ارسطو از ابتدا او.نميباشد كاملي
او تحليل روش و اجتماعي مسائل به ابنخلدون نگاه نوع كه ميبينيم بنابراين.ميپردازد
و عصر آن تاريخنويسان از عمدهاي انتقادهاي خود روزگار در و بوده پيشينيان با مغاير
.ميكند آنها جايگزين را علمي -تحليلي نگاه نوعي و داده انجام پيشين فيلسوفان
بر علاوه كه راند سخن قرآني علوم با وي آشنايي به بايد خلدون ابن فكري زمينههاي از
تاثير وي جامعهشناسانه انديشه پيدايش در (آنوميك و بحرانزده جامعه) اجتماعي شرايط
متفاوت زمينه اين در يونان علوم با آن مسائل و جامعه به اسلامي نگاه نوع".داشت زيادي
و آزمايش در اسلام نيز و عملي اسلامي ، علوم كه حالي در بود نظري يونان علوم چنانچه است
."بود متمادي قرون در خود روزگار سرآمد صناعت و حرفهوفن و تجربه
و خود زمان نقلي علوم و ارسطو و افلاطون دوره روششناسي از انتقاد با وي ترتيب اين به
علوم در خود خاص روششناسي ابداع به موفق خود اسلامي و ديني خاص آموزشهاي به توجه با
خلدون ابن" كه تاآنجا. دهد ترقي جديد علم مرحله تا را آن توانست كه بود خود زمان
."شگفتانگيز و پرسود و است نوظهور كه است جديدي علم آورنده بوجود كه دارد ادعا
جامعهشناختي تفكر در كنت و خلدون ابن اشتراكات
امور از بيش اجتماعي امور و پديدهها اهميت بر اجتماعي امور بررسي و تحليل در خلدون ابن
بزرگتري پديدههاي بلكه ندارد ، تاكيد فرد بر نيز كنت جامعهشناسي.دارد تاكيد رواني
استدلال همچنين او.ميگيرد نظر در خود تحليل بنيادي واحد عنوان به را خانواده همچون
به كنت آيين.داشت توجه اجتماعي دگرگوني به هم و اجتماعي ساختار به هم بايد كه ميكرد
در و (كندورسه برخلاف) بود برابرخواهي ضد و فردگرايي ضد و مراتب سلسله بر مبتني شدت
ترتيب ، اين به.بود سنتپرست انديشمندان و سيمون سن تاثير تحت روش اين اتخاذ
كه موضوعخود بررسي به تحليل بر تركيب برتري و جزء بر كل تقدم با كنت جامعهشناسي
.است ، ميپردازد نوعبشر تاريخ
مقدميان ابراهيمي محمود
|