اجتماعي كجروي
به تبديلشدن حال در اجتماعي آسيبهاي
است بحران
اضطراب حال در همواره زنان از نيمي
ميكنند زندگي
اجتماعي كجروي
اجتماعي كجروي و شخصيت انحراف بر مقدمهاي
را آنها اجتماعي زمينه بايد كجرويها با مبارزه براي كه هستند آن بر جامعهشناسان اكثر
سالم اول اصل:ميدانند ضرور را اصل دو رعايت منظور اين حصول براي و برداشت ميان از
همگان اجتماعي محيط كردن سالم دوم اصل و است خانواده يعني كودكان اجتماعي محيط كردن
است جامعه يعني
و اجتماعي احوالات فراخور به اما نيست ، جديدي بحث شخصيت انحراف و اجتماعي كجروي مسئله
;پوشيد چشم آن از نميتوان بهراحتي كه است مسالهاي جامعه ، در موجود سوءرفتارهاي بروز
تاثير تحت را اجتماع يك انسانهاي از وسيعي طيف كه ميگردد ناهنجاريهايي موجب كه چرا
فرا گوش كسي چون اما است ، شده گفته اين از پيش چيز همه":"ژيد آندره" بهقول.دهد قرار
."گرفت سر از همواره بايد نميدهد ،
مانع جامعه و شخص ناهمنوايي و اجتماعي سازگاري باعث جامعه با شخص همنوايي كه ميدانيم
جامعه نظر از كه ميشود ايجاد رفتارهايي ناسازگاري اين پي در.ميشود اجتماعي سازگاري
رفتارهاي اجتماعي ناسازگاري از منظور:كه است روشن نكته اين.ميشود شمرده ناروا
.مينمايد جامعه براي هم و فرد خود براي هم دردسر ايجاد كه است نابهنجاري
-هستيم1 مواجه جامعه بيماران بزرگ دسته سه با ما نابهنجار ، اشخاص ميان از حال
.پريش -روان بيماران -نژند 3 -روان بيماران -رنجور 2 -روان بيماران
رفتارهاي اين اما نيست خوشايند جامعه نزد كه دارند نابهنجاري رفتارهاي رنجوران-روان
مواد به معتادان جنسي ، منحرفان.نميشوند شمرده زيانآور و ناپسند خودشان براي نابهنجار
از ديگر رواني وكاستيهاي قاتلان و مخدر ، دزدان و مسكر
بهتر رنجوريهاست ، گونه اين اصلي عامل جامعه چون.ميآيند بهشمار رنجوري -روان انواع
.بناميم رنجوري -جامعه را روانرنجوري كه است
معمولا هم و است ناخوشايند جامعه براي هم كه ميدهند بروز را رفتارهايي نژندان-روان
ميشود باعث نژندي روان.ميباشد ناراضي خويش از رفتارهاست اينگونه عامل كه شخص ، خود
.ميگيرد صورت سختي به همنوايي و بيايند كنار هم با دشواري به جامعه و شخص كه
كناره خود محيط از كاملا فرد كه ميدهند بروز نابهنجاريرا رفتارهاي پريشان-روان
افسردگي:مانند پريشي ، -روان.ميگردد ناممكن جامعه و فرد همنوايي كلي طور به و گرفته
.اسكيزوفرني و شيدايي جنون و شديد
ناسازگاري از همه رواني پريشيهاي و نژنديها و رنجوريها يعني شده ذكر بيماري نوع سه
شخصيت نابهنجاري از حاكي كه ميدهد بروز را نشانههايي و ميگيرد نشات جامعه با فرد
اين علل دلايلو بايد بهنجار و سالم شخصيت يك پروريدن براي بنابراين.ميروند بهشمار
اجتماعي عللي از رواني رنجوريهاي تمام تقريبا كه گفت ميتوان.برد بين از را مشكلات
علل از تنها رواني پريشيهاي و نژنديها برميخيزند ، ولي ستمديدگي و بينوايي مثل
.نميزايند اجتماعي
است درگرفته افراد جنسي نيازهاي رفع ضرورت مساله سر بر كه داغي بحث و روز مقتضاي بنابر
رنج و است بوده انسانها گريبانگير ديرزمان از بيماري اين و نيست تازهاي مساله البته و
راه به بلوا و داده سر اعتراض فرياد كه است كساني همان خواستههاي زائيده آنها
و ستمكاران خشن تازيانه زير در بيپناه و آسيبديده قشر اين و انداختهاند
.ندارند طلبيدن حق و كشيدن فرياد براي گلويي ديگر كه شدهاند خرد آنچنان استفادهگران
يافت فردي و ميروند قاضي به طرفه يك اتفاق ، به قريب اكثريت قضاوت اين در چرا بهراستي
به را موج اين كه بپردازد كساني محاكمه به و بپردازد معادله اين ديگر طرف به كه نميشود
اين به و دارند شهرت مشتري اسم به كه افرادي اخلاقي نابهنجاري چرا انداختهاند؟ راه
اجازه خود به گروهي ميان اين در و نميشود پرداخته ميكنند ، هم مباهات اشتهارشان
عمل به انتخاب عرضهكنندگان ازميان بادآوردهشان ثروت بر باتكيه تنها كه ميدهند
عاملان كه دهند اجازه خود به قضايي مقامات كردهو ايجاد آنچناني درآمد منبع و آورند
.بگذارند آزاد جريمه پرداخت صرف به تنها را مشاغل اينگونه تحريص و تشويق و ايجاد
قضاوت و نظارت يكسويه قضيه اينگونه چرا كه -ادعا اين بر ميتوان كه شواهدي از يكي
نوشته مردسالاري لواي زير در كه نظراتي و تبصرهها و قوانين به برميگردد -ميگردد
آنان ميل طبق كه دستوراتي و گشته تعيين حاكم همواره مردان دست به كه تكاليفي ;ميشوند
.ميشود صادر
پديده اين كه درمييابيم بنگريم ، را معضل اين آمدن پديد اساسي ، طور به بخواهيم اگر
تنوعطلبانه و بيمارگونه اهداف گاه و لذتجويي جهت در كه است مرداني دست ساخته عمدتا
هرچه و است بيگناه متقاضي طرف كه است شده قبولانده همه به اينگونه.است آمده پديد آنها
ريشه رفتاري هر كه آنجايي از و ;است (بيگناه)قربانيان اين گردن بر است تقصير و گناه
چگونه كه آوريم نظر در را سنتي خانوادههاي بايد ميباشد ، فرد تربيتي محيط از گرفته
جرايم تمام و ميكنند تربيت پسران دست زير را آنها و كرده حكومت دختران بر هميشه مادران
ميگذارند باز بد و خوب اعمال در را پسران دست آنقدر و ميدهند جلوه موجه را پسرانشان
فرودست جنسي زن و شده شمرده برتر جنس مرد آن در كه ميشود منجربهبازاري آيندهشان كه
.برترند جنس همان از مينمايند داوري بين اين در كه نيز جامعه مسئولان حتي و
قضاوت مردانه چگونه كه ميشنويم را زناني نظرات كه ميشود گستردهتر هنگامي فاجعه ابعاد
.ميكنند محكوم را خود تيرهبخت جنسان هم چرا و بيچون و كرده
نيروي آقايان است؟ نفر چند مگر خياباني زنان تعداد":كه ميدهند نظر خانمي مثال طور به
ما اجرايي ارگانهاي در توان اين.كنند جمع را اينها و بيايند ضربتي طرح يك در انتظامي
(!هست البته كه) "هست
كه مستقل است جهاني منزله به كجرو شخص هر":است گفته (روانكاو) الكساندر فرانتس چنانچه
شناخته هيچگاه تاريخ ، يا سرگذشت آن شناخت بدون و دارد خاص تاريخي يا سرگذشت خود براي
همان در كجرو شخص هر كه گفت بايد اما نيست ، تام است درست كه آن با سخن اين."نميشود
نخواهد شناخته فرهنگ آن شناخت بدون و است فرهنگي وابسته دارد ، مختصاتي خود براي كه حالي
.نيستند بيرون جامعه فرهنگ نفوذ حوزه از فردي كجروهاي ديگر ، عبارت به.شد
ارگانيسم به كه است تحميلاتي و فرهنگ نقش آن و است مادي مسائل از غير به مساله ديگر بعد
بندها و قيد پارهاي تحميل مستلزم جامعهپذيري جريان كه آنجايي از.ميشود وارد جامعه
تحميلات بعضي قبول جهت آمادگي خود ، فراوان شكلپذيري اثر بر نيز افراد و است افراد بر
طبيعي جريان از افراد باشند ، ناگهاني يا و شديد بسيار تحميلات اين اگر اما دارند ، را
افراد طبيعي فعاليتهاي مانع كه فرهنگي هنجارهايميافتند كجروي به و گشته منحرف خود
.ميآورند بار به زياد گرفتاريهاي گردند
و پست را جنسي عشق خود فرهنگي هنجارهاي طبق ميباشند ، نو گينه ساكن كه مانو قوم اعضاي
رو اين از ميدهند ، تن جنسي آميزش به توليدمثل منظور به گاهي فقط و ميشمارند شيطاني
جاي ساكنين كه صورتي در هستند ، فراواني رواني اختلالات و زدگيها و محروميتها دستخوش
ندرت به ميپذيرند ، ذوق و شوق با را جنسي عشق كه ياند تروبري جزاير بوميان مثل ديگري
.چنانمشكلاتيميگردند دچار
اين چندي ناخواسته پذيرفتن وجود با و برده گونهفشارهارنج اين از ما جامعه چقدر حال
شاهد بايد و شده انباشته عظيم بخاري ديگ داخل فشارها اين اما است ، پذيرفته را قيود
گيرد انجام شخص ميل به و خواسته اگر طبيعي ، طور به امري هر باشيم ، عظيم انفجاري
و داشت خواهد عكس نتيجهاي گيرد ، صورت اجبار به و ناخواسته اگر و رضايتبخش نتيجهاي
نموده مشاغلي چنين به وادار را آنها مادي بجزفقر عواملي كه است افرادي شامل امر اين
.است
شدهاند ، اماتاكنون ابراز و گرفته صورت كنار و گوشه در كامل طور به تعريفها اين
عملي طور به و غامضتر روز هر ومساله نشده عايد تحليلها سوديازابرازنظرهاو
.است گشته فاجعهآميز
همه اينكه نه.نمود مبارزه كجروي با و انديشيد جامعه سلامت تامين براي راهكاري بايد
در را آن بايد راه ابتداي در و است راهگشا آنچه باشند ، آن پخش و موضوع شكافتن مشغول
.داد قرار خصومت و نفرت مورد را منحرفان نبايد روي هيچ به كه است اين گرفت نظر
.است رحمت شايسته برعكس ، بلكه نيست ، نفرت خور در تنها نه اجتماعي انحراف صورت اين در
ندارد ، گناهي كند ، رفتار اجتماعي هنجارهاي موافق است نتوانسته كه كسي يعني منحرف شخص
جامعه راستي به.گرداند متعادل را خود فرهنگ است نتوانسته كه است جامعهاي آن از گناه
كجروان برابر در و داند مقصر و مسئول را خود آورد ، خشم خود كجروان بر آنكه جاي به بايد
اجتماعي انحرافات با مبارزه.بكوشد انحرافها رفع در نيرو تمام با و كند شرمساري احساس
راه از ديگري و درمان راه از يكي.است ميسر راه دو از بيماريها با مبارزه مانند
.پيشگيري
.است صادق اصل اين هم اجتماعي كجرويهاي حوزه در.است درمان از مهمتر پيشگيري ما عصر در
آنها اجتماعي زمينه بايد كجرويها با مبارزه براي كه هستند آن بر جامعهشناسان اكثر
سالم اول اصل:ميدانند ضرور را اصل دو رعايت منظور اين حصول براي و برداشت ميان از را
همگان اجتماعي محيط كردن سالم دوم اصل و است خانواده يعني كودكان اجتماعي محيط كردن
.است جامعه يعني
مادر مخصوصا خانواده ، سويي از.زد كار دو به بايددست خانواده محيط كردن سالم براي
.كند برخوردار اطمينان و ايمني احساس از را كودك خود دوستانه و خردمندانه مراقبت با بايد
و "شيطنت" از جلوگيري يا مبرم نوازش و مهرورزي يا بچهداري دستورهاي ماشينوار مراعات
پيوند مصلحتبيني با را دوستي فرزند بايد خانواده.، كاردرستينيست كودك عواطف تظاهر
از.بياموزد انضباط او به برميآورد ، را كودك خواستهاي و نيازها كه حال عين در و دهد
احساس و باشد برخوردار استوار وضعي از خود كودك ، پرورش جريان در بايد خانواده ديگر سوي
ما نكته اين.بپرورد را كودك كافي وسايل با و فرصت سر از بتواند و كند اطمينان و ايمني
.ميدهد سوق -جامعه محيط كردن سالم -دوم اصل به را
.نميشود ميسر ديگر اجتماعي سازمان هيچ و خانواده سلامت بزرگ ، جامعه سلامت بدون
عواملي زدودن با و برآيند خود علاج صدد در بيدرنگ بايد كنوني بيمار جامعههاي بنابراين
را رفته كف از تعادل و سازگاري طبقهاي ، اجحاف و خصومتآميز رقابت و فردي سودجويي مانند
و بادهگساري با مبارزه يا آموزش روش تغيير مانند محدود اصلاحات.بازگردانند خود به
سالم عهده از نيستند ، بيتاثير آنكه با انجمن و باشگاه تاسيس يا آميزشي بيماريهاي
.برنميآيند جامعه محيط كردن
شناسي جامعه زمينه:منبع
طبائي محبوبه
به تبديلشدن حال در اجتماعي آسيبهاي
است بحران
حال در اينك هم اجتماعي آسيبهاي:گفت كشور بهزيستي سازمان رئيس:اجتماعي گروه
.ميباشد كشور در بحران به تبديلشدن
در كلكشور بهزيستي مديران روزه دو همايش در چهارشنبه روز "چمني راه محمد" دكتر
مهمترين و بزرگترين عنوان رابه اعتياد قم ، استانداري (ع)رضا امام تالار محل
نكنند ، مساله اين براي اساسي فكر مسئولان اگر:افزود و دانست كشور اجتماعي آسيب
.بود خواهد دير بسيار فردا مطمئنا
دليلفقر به معتادين درصد از 55 بيش موجود آمارهاي براساس:شد يادآور وي
.شدهاند كشيده راه اين به درآمد پايينبودن و اقتصادي
براي:كردوگفت ذكر محدود نيازمندان معيشتي مشكلات حل براي را دولت امكانات وي
آن درصد تنها10 دولت كه است اعتبار ريال ميليارد هزار به 70 نياز معضل رفعاين
.كند تامين ميتواند را
درصدد سازمان اين:گفت كشور در فقرزدايي مساله اهميت به اشاره با چمني راه
نهادهاي و دولتي دستگاههاي ديگر هماهنگي وبا ايجاد مركزي ستاد در شورايي است
.كند ايفا اجتماعي رفاه تحقق جهت در اساسي نقش انقلاب
تحت آنان از برخي كه هستند فقر خط زير كشور در نفر ميليون شش اينك هم:گفت وي
.دارند قرار مختلف سازمانهاي پوشش
جمهوري خبرگزاري با وگو گفت در گردهمايي اين درحاشيه كشور بهزيستي سازمان رئيس
برنامهاي:نيازمندانگفت به كمك اجراي در موازي دستگاههاي وجود خصوص در اسلامي
مرتبط دستگاههاي كليه كه دارد وجود اجتماعي رفاه عالي شوراي تشكيل براي
زن هزار كرد50 اضافه وي.دهند انجام زمينه دراين را هماهنگي فعاليتهاي
.درآمدهاند خيريه موسسات پوشش تحت بيسرپرست
مخالفت ضمن كشور در عفاف خانه ايجاد طرح خصوص در سئوالي به پاسخ در بهزيستي سازمان رئيس
وي.است نشده ارائه بهزيستي سازمان و اجتماعي شوراي سوي از طرح اين:گفت طرح اين با
شدهكارشناسان قرار و مطرح اجتماعي شوراي در جنسي تامين نحوه بحث:شد يادآور
.كنند ارائه زمينه دراين را خود ديدگاههاي
آن براي اساسي فكر بايد جامعه در كه است واقعيتي مساله اين:كرد اضافه وي
وجود كشور در آسيبپذير زن سههزار موجود آمارهاي طي:كرد اضافه وي.شود انجام
.بودهاند معتاد آنان درصد داردكه 50
و شود حل ريشهاي بهصورت بايد زنان گونه اين مساله:گفت چمني راه
.كرد پاك را مساله نميتوانصورت
اضطراب حال در همواره زنان از نيمي
ميكنند زندگي
همسران خشونت مورد خانه در كه زناني اكثر ميدهد نشان تحقيق يك:اجتماعي گروه
اين از نيمي از بيش و دارند قرار سال الي 40 بين 30 سنين در گرفتهاند قرار خود
.داشتهاند قرار خود همسران خشونت معرض در طولاني مدت به زنان
شده ، انجام كشور استان پنج در زنان مشاركت امور مركز توسط كه مطالعاتي يافتههاي
و ميكردند زندگي اضطراب حال در همواره پاسخگو زنان از نيمي حدود ميدهد نشان
.گذاردهاند مشترك زندگي به قدم شوهر ، به اوليه علاقه بدون زنان يكسوم
فرهنگسراي در زنان عليه خشونت نفي همايش حاشيه در كه يافتهها اين اساس بر
و هستند ميگرن و عصبي سردردهاي دچار زنان از نيمي حدود در شد ، ارائه تهران در بانو
.ميباشند سوختگي يا ضربديدگي دايمي يا موقت آثار داراي درصد 18
و گلستان بوشهر ، كردستان ، بلوچستان ، و سيستان چهاراستان از كه يافتهها اين
بيش شوهرشان معتقدند زنان درصد است 5/26 حاكي آمده ، بهدست اسلامشهر شهرستان
.ميدهند دستور مدام همسرانشان گفتهاند درصد و 1/23 ميزند فرياد ازحد
باعث امر اين اما اند ، كرده وصلت نزديك فاميل از مردي با پاسخگو زنان درصد 29
به اقدام زنان معتقدند درصد و 31 است نشده زنان عليه خشونت از پيشگيري
و همسر با لجبازي به اقدام نيز درصد و 8/20 مينمايند رفتاري تظاهر و دروغگويي
.ميكنند فرزندان به نسبت بدرفتاري
زنان ميدهد كهنشان شده منتشر اراك قانوني پزشك آماري مطالعات همايش اين در
درصد درصدسوختگي ، 27 كبودي ، 40 و كوفتگي درصد دچار 99 جسماني عوارض لحاظ از مضروب
زنان درصد كه 8/98 دارد حكايت اراك آمار.ميشوند جنين سقط درصد و 33 مغز به ضربه
نخستين براي درصد و 2/1 داشتهاند دفعات به را قبلي صدمات سابقه مراجعهكننده ،
.گرفتهاند قرار خشونت مورد بار
|