ايستادند آنها
مخاطب با دوئل
نويسنده يك يادداشتهاي ""10
"10 فيلم به نگاهي
ايستادند آنها
تك سينما در دقيقه 94
كيارستمي عباس با گفتوگو
گاه عصرشد آغاز تك سينما معاصر هنرهاي موزه عمومي روابط از كوتاه خبر يك از چيز همه
فيلم نمايش جلسه معاصر هنرهاي موزه تك سينما سالن در ساعت 30/18 مهرماه سهشنبه 12 روز
جاهاي از عظيم جمعيتي بعدازظهر ساعت 3 از.ميشود برپا كيارستمي عباس ساخته آخرين ""10
سالن به آنها ورود از طنابي كه حالي در موزه در پشت تهران درجه گرماي 40 در مختلف
بر بالغ كه مشتاق جمعيت و ميشود پاره طنابها ساعت 19كردهاند تجمع ميكند جلوگيري
چند عرض در.ميدوند تك سينما سيصدنفره نمايش سالن سوي به سرعت با بودند نفر هزار سه
دقيقه سالن 94 از بيرون ميشوند مجبور افراد از بسياري و ميشود پر سالن تمام دقيقه
نامناسب شرايط از فيلم آغاز از قبل كيارستمي عباس.كنند تماشا ايستاده صورت به را فيلم
درحالي ميكند ترك را سينما سالن تماشاگران از عذرخواهي با و ميكند گلايه فيلمش اكران
ساختهاش آخرين از پاسخي و پرسش جلسه طي فيلم نمايش از پس بوده قرار قبلي اعلام طبق كه
مسئولين بلندمدت برنامه از كه است كيارستمي عباس با تلفني گفتوگويي زير مطلب.بگويد
.ميگويد سينما نابودي براي
ميناسيان معصوم
بود؟ چه معاصر هنرهاي موزه كوچك سالن در فيلم نمايش دليل *
خصوصي اكران صورت به را "10 فيلم تا كرد دعوت ما از مهرماه روز 4 معاصر هنرهاي موزه
اولين در داشتم دوست و نبودم تهران در من تاريخ اين در كه آنجا از.بگذاريم نمايش به
سرپرست با بنابراين ببينم را آنها واكنش و باشم تماشاگران بين ايران در خصوصي نمايش
كاش اي كه كرديم تعيين را شهريور روز 12 و رسيديم توافق به موزه سينمايي ارتباطات واحد
.نميديدم را نمايش اين و نبودم
قبلا شما حال هر به كه ميگوييد سالن اين امكانات كمبود از اگر چيست؟ منظورتان *
داشتهايد؟ سينما اين درباره اطلاعاتي
و صدا و تصوير قطع تهويه ، بدون سالن بد ، تصوير و صدا.بد آنقدر نه اما داشتم اطلاعاتي
چون ;بدهم نمايش را فيلم اين كه نگرفتم تصميم من البته.سالن گنجايش برابر چندين جمعيتي
به را فيلم كه ميكند دعوت من از دولتي ارگان يك وقتي اما.ندارد نمايش پروانه فيلم
براي معايب تمام وقتي امانميگويم "نه" فرصت اين به بنابراين دهند نمايش محدود صورت
بدون تماشاگران انبوه حضور گذاشت ، فاجعه را اسمش بايد ميشود ، جمع يكجا فيلم يك نمايش
قديمي امكانات اما.گذاشت مردم علاقهمندي حساب به بايد را كوچك فضايي در مسئولين كنترل
چه حساب به ديگر ميكند عرضه مردم به كيفيت نازلترين با را فيلم نمايش كه سينماتك يك
اما.شود ساخته ممكن شكل بهترين به فيلممان كه ميكنيم تلاش ما.گذاشت ميتوان چيزي
من.ميماند تماشاگر و سازنده تن به خستگي درميآيد نمايش به وضعيت اين با فيلم وقتي
قياس چون ;نميكنم مقايسه آمريكايي يا اروپايي كشورهاي با را ايران سينماي سالنهاي
بيماري پرجمعيتاند ، جنگزدهاند ، آنها.بودهام آفريقا و هند در من اما است ، معالفارق
دارند ، سينما سالن يك اگر اما ندارند ، برق مناطقشان اكثر در ميزند ، موج آنها بين در
.دارد را پيشرفته و روز امكانات تمامي اينسالن
كند؟ پيدا ادامه فيلم نمايش داديد اجازه ميگوييد كه وضعيتي اين با چرا *
اما كنم ، جلوگيري فيلم نمايش ادامه از گرفتم تصميم شد ، قطع فيلم وقتي بار ، چند اتفاقا
دو تماشاگران بين در گفت ايشان كه بهخصوص.شدم منصرف ديدم را موزه مسئولين حسننيت وقتي
كننده خفه گرماي در مردم ، وقتي.نيست كافي حسننيت اما.آمدهاند اردبيل از زود صبح نفر
و ازدحام اين آيا.ميشدم شرمسارتر من ميكردند نگاه را فيلم ايستاده دقيقه سالن ، 94
به و دارند دوست را سينما مردم كه برساند سينما مسئولين به را پيام اين نبايد استقبال
كند؟ ايجاد مسئوليت آنها در نبايد اشتياق اين آيا علاقهمندند؟ سينما نوع اين
هم آنها به رسما شما گويا داشتند؟ عكسالعملي چه آمده پيش وضعيت قبال در موزه مسئولين *
كردهايد؟ اعتراض
مدتهاست تهويه سيستم.ميكردند شكايت امكانات عدم و بودجه نداشتن از هم موزه مسئولين
سه به قريب جمعيتي وقتي اما بود آزاردهنده هم موزه اعضاي براي گرما اين نميكند كار كه
موزه مسئولين.است دردناك من براي ميكنند تماشا فيلمرا ايستاده سالن گنجايش برابر
ديگر تصميمگيران اين اما.هستند ديگري كسان تصميمگيران و نيستيم كارهاي ما ميگويند
ساخته سينما سالن يك كه است سال نميخواهيم220 سينما ما كه بگويند بايد زباني چه با
يك روز هر است انقلاب از قبل براي همه سينماها در فيلم نمايش دستگاههاي.است نشده
نيست؟ كافي آنها مخالفت براي نشانه همه اين آيا.ميشود تعطيل سينما
را طنابها هجوم با و نكردهاند همكاري بيايد ، وجود به نظمي اينكه براي هم ، مردم گويا *
كردهاند؟ پاره
احساس مردم اگر.است ايران در فيلم نمايش وضعيت مشكل نيست ، موزه به مربوط مشكل اين
نااميدي حس و ببينند سينماها در گسترده صورت به بعدا را فيلم اين ميتوانند كه كنند
ديدم من.نميدهند بروز خود از رفتاري چنين هرگز نباشد ، اذهانشان در فيلم اكران به نسبت
ميگيريم؟ آنها از را فيلم ديدن شانس ما چرا.بود آمده فيلم ديدن براي اردبيل از شخصي
ميدانيد؟ چه را سينما حوزه در دولتي مسئولين سرمايهگذاري عدم دليل شما*
;ميشود تعطيل تماشاچي و امكانات نداشتن علت به شهرستانها و تهران در سينما يك روز هر
انقلاب رهبر انقلاب اوايل.ميدهند نشان سينما با را خود مخالفت شده برنامهريزي يعني
ما شده برعكس الان اما.مخالفيم فحشا با بلكه نيستيم ، مخالف سينما با ما كرد ، اعلام
.است جديتر فحشا با مخالفت در گوناگون اشكال در سينما با مخالفت ميبينيم عملا
بزرگتري واقعيت اتفاق اين پشت.ميشود بسته يكييكي حمايت عدم دليل به سينما سالنهاي
كه شده تعطيل ايران در سينما سالن صدوسي حدود انقلاب از پس آمار ، حكايت به.دارد وجود
زماني زودي به برود پيش ترتيب همين به اگر.است موجود سالنهاي كل درصد سي حدود رقم اين
بلندمدت صورت به كه است هدفي همان اين و داشت نخواهيم سينمايي سالن ديگر ما كه ميرسد
.پنبه با سربريدن نوعي يعني است شده برنامهريزي
تا اتفاق اين.كنيد سرمايهگذاري سينما سالن ساخت در داريد تمايل كه بوديد گفته جايي *
است؟ جدي حد چه
را نفر صد گنجايش با سينما سالن دو ساخت طرح خيرخواه افراد از نفر چند همراه به من
همكاري ما با وجه هيچ به اما گرفتيم ، عهده به هم را آن هزينههاي تمامي مسئوليت و داديم
پس است ، سينما دارند كه مجازي سرگرمي تنها كشور اين جوانان.كردند رد را ما طرح و نشد
مقصدشان ميكنند مخالفت شكل اين به سينما با آنها وقتي آيا نميشود؟ توجه آن به چرا
دارند؟ را آن از پيشگيري ادعاي قصد كه نيست مسايلي سمت به جوانان هدايت
مخاطب با دوئل
كيارستمي سينماي سال 30
وفا سعيد مهرناز
تاجيك امين:ترجمه
ارائه در كه است مقاومتي ميآورد بار به كيارستمي فيلمهاي ديدن كه جالبي و تازه تجربه
ميدهند بروز سوم ، جهان از غريب و عجيب يا و يكنواخت معمول تصوير يك
و انقلاب از بعد ايراني فيملسازان بحثبرانگيزترين و تاثيرگذارترين از كيارستمي عباس
دهه طول در.است اخير دهه در فيلم بينالمللي محافل كارگردانهاي موردتوجهترين از يكي
او سينماي بودند ، كرده پيدا غرب در ناخوشايندي و منفي تصوير ايرانيان كه و 90 80
.كرد معرفي جهانيان به ايران از را انساني و هنري چهرهاي
او كه شهرتي تمام اما كرده ، كسب فيلمهايش براي را زيادي جوايز اخيرا كيارستمي چه اگر
او.ميشود او انقلاب از بعد فيلمسازي دوره به مربوط است آورده دست به جهان سينماي در
نخل معتبر جايزه توانست (1997) گزارش يعني تكاندهندهاش فيلم اولين از پس سال بيست
.بياورد دست به كن فيلم بينالمللي جشنواره از (1997) گيلاس طعم فيلم خاطر به را
طلايي
باعث (1992) "...هيچ ديگر و زندگي" شاعرانه فيلم و (1990) "آپ _ كلوز" او شاهكار
دست به فرانسويها توسط عمده صورت به شناخت اين و شود شناخته غرب در كيارستمي تا شدند
Unجايزه او كه بود زماني قضيه اين و.آمد
موج" كه است فيلمسازان از نسلي به متعلق كيارستميكرد دريافت كن از را Certain Regard
دوره در و سال 1979 انقلاب از قبل يعني شصت ، دهه در كه حركتي آوردند ، وجود به را "نو
و بيضايي ثالث ، فرخزاد ، مثل كارگردانهايي.شد آغاز ايران سينماي در دهه 70 ، شكوفايي
خلق را نويي هنري فيلمهاي افراد اين.بودند ايران در حركت اين آغازكنندههاي كيمياوي ،
.بود يافته زينت شاعرانه زباني با و بود سياسي و فلسفي بار از مملو كه كردند
بيهمتا شاعرانه و فلسفي ديدگاه ميكند ، متمايز ديگران از را كيارستمي كار سبك كه چيزي
را مستند فيلمسازي و روايتي مرسوم الگوهاي فقط او.اوست متواضعانه حال عين در و
و ميكند بازي تماشاگرش توقعات با او.ميطلبد مبارزه به هم را مخاطبش او بلكه نميشكند
دعوت او از و واميدارند واكنش به را بيننده او فيلمهاي.ميكند تحريك را او خلاق تصور
گيلاس ، طعم دردهد قرار ارزيابي مورد را خود گمانههاي و بشكند را كليشهها كه ميكنند
خود ذهن در را دليل اين مخاطب نتيجه در نميشود ، مشخص ما براي بديعي خودكشي دليل
خلق مخاطب ذهن در فيلم نامعلوم و ناگفته بخشهاي كيارستمي ، كارهاي در.ميكند بازسازي
وسيله به ميگيرد ، قرار بيننده اختيار در پنهان و پوشيده صورت به كه چيزي و ميشوند
اين در (شخصيتها دروني دنياي و انگيزهها نمونه ، براي).ميشود واضح و آشكار او تصور
و ميشود برآورده باشد ، حكمفرما فيلم بر بايد كه نظمي و منطق از تماشاچي شخص توقع راه ،
سبك بين كه جهشي گيلاس ، طعم درميسازد خود ذهن در ميخواهد كه طور همان را فيلم او
از را بيننده بلكه نميكند ، تحميل فيلم بر را اضافه لايهاي ميآيد پيش مستند و روايتي
او حضور براي لازم فضاي ترتيب اين به تا مياندازد فاصلهاي دو اين بين و كرده جدا فيلم
خود قبر در داستان قهرمان كه جايي پاياني ، سكانس در نمونه براي.كند فراهم فيلم در را
صحنه پشت به را آن و ميكند جدا روايتياش بخش از را فيلم طولاني ، فيد يك ميكشد ، دراز
ما بخش اين در (است شده فيلمبرداري ويدئويي دوربين وسيله به كه).ميكند هدايت مستندش
بدون مينيمال ، سينمايي سوي به حركت در كيارستمي.ميبينيم گروهش همراه به را كيارستمي
خود فيلمهاي از زيادي تعداد در هم تاريك نماهاي از شده ، حذف يا فشرده روايتي با و طرح
با بيننده كردن درگير به قبلي روشهاي با مشابه جهتي در هم مورد اين كه ميكند ، استفاده
دوشيدن مشغول تاريك زيرزميني در روستايي جوان دختر كه تاريكي صحنه در.ميشود منجر فيلم
را ما باد در اوست ، براي فروغ از شعري خواندن مشغول فيلم قهرمان و است گاوش از شير
صداي آن در كه (2001) Africa.A.B.C دقيقهاي هفت تاريك نماي و ،(1999) برد خواهد
.ميشنويم را كيارستمي گفتوگوي
ميخواند ، فرا فيلم ديدن در فعال مشاركتي به را بينندهاش آن طي كيارستمي كه ديگري راه
فرعي شخصيتهاي از استفاده با او فيلم اين دراست شده گرفته كار به آپ _ كلوز فيلم در
به را آن و ميريزد درهم را داستانياش خط ندارند ، درام در هم نقشي كه اهميت كم
وجود آنها تفكيك امكان كه جايي در را داستان و واقعيت همچنين او ميكند ، تقطيع بخشهايي
زواياي شدهاند ، چيده آن با مطابق فيلم صحنههاي كه خاصي آرايش.ميآميزد درهم ندارد ،
القا او به داستان حس از بهتري درك آن وسيله به كه ميدهد ارائه مخاطب به مختلفي ديد
به تا شود خواسته او از اينكه مثل درست ،(بازيگران موقعيت در او دادن قرار با) ميشود
هر از بيش فيلم ، اين در كيارستمي.كند قضاوت آنها موقعيت در شخصيتها اين از يك هر جاي
كلام تكيه جهت همين به.ميكند افشا را شخصيتهايش تظاهرات و دروغها ديگري فيلم
آپ _ كلوز.است گفتن دروغ حقيقت ، به رسيدن براي راه كوتاهترين:است اين كيارستمي
موقعي تا او اصلي شخصيت.دارد خود در را كيارستمي سينماي هميشگي كليدهاي از زيادي تعداد
را ما باد يا (1974) مسافر برخلاف او جا اين در چه اگر ;است بيگناه نشده ، آلوده كه
صحنه پشت در هم و فيلم در هم كيارستمي.هست هم درك قابل و داشتني دوست بسيار برد ، خواهد
قهرمان با كه ميبينيم را او فيلم ، اوليه صحنه در.است جدي واقعي ، فيلمساز يك مثل فيلم ،
گروهش با كه ميشنويم را او صداي هم داستان آخر و است كردن صحبت مشغول زندان در داستان
.ميكند مصاحبه بچهها با كه ميبينيم را او (1990) شب مشق در.است مكالمه حال در
خواهد را ما باد و..هيچ ديگر و زندگي ،(1994) زيتون درختان زير در همچنين كارگردان
آگاهانه سينماي اين.(ساختگي شخصيت يك با اينجا البته) ميشود ظاهر فيلم در هم برد
زير را فيلمساز عنوان به خودش نقش كيارستمي كه جايي در هم:است لبه دو شمشيري همچون
عنوان به ميتواند هم و شود ، خوانده افشاگرانه سينمايي عنوان به ميتواند ميبرد ، سوال
چيزي.گيرد قرار توجه مورد او بيشتر آگاهي نتيجه در و مخاطب از فاصله ايجاد براي راهي
آن نقش و فرم به او توجه ميگيرد ، قرار توجه مورد خاصي صورت به كيارستمي كار سبك در كه
نام به در جاناتان و تاتي كه طور همان است فيلم در كنايهآميز و شاعرانه فضايي ايجاد در
.دارد عهده بر كنايهآميز سينمايي خلق در را نقش اساسيترين فرم ميكند ، اشاره
فيلمهاي در ميشوند ، شنيده و ديده جدي و بيمزه خود طبيعي حالت در كه چيزهايي
مثل درست.ميرسند نظر به ابزورد يا و شوخطبعانه كنايهآميز ، خندهدار ، كيارستمي
ترتيب ، با يعني كيارستمي روياپردازانه و كوتاه فيلم ،(تاتي ، 1967 ساخته) "Play time"
از جالبي تركيب در و ميگيرد سرچشمه او سرشار شوخطبعي و قدرت از (1981) ترتيب بدون
بر فيلم اين در را اساسي نقش كيارستمي ، صداي خصوص به و صداميكند پيدا جريان نماها
در شدن سوار يا آب نوشيدن براي كشيدن صف موقع بچهها از كه بلندي نماهاي.دارند عهده
به تهران شلوغ چهارراههاي در كه بيحوصله رانندگان تصوير مثل درست شده ، گرفته اتوبوس
افشا عمومي اماكن در را بينظمي اين كنايهآميز و بامزه ماهيت ميزنند ، دامن شهر ترافيك
يا دوربين حركات در متقاطع و پرپيچوخم طرحهاي كيارستمي فيلمهاي در ميكنند ،
تكرارشونده تصوير نمونه ، براي.ميگيرند قرار تاكيد مورد شدت به فيلمبرداري ، موقعيتهاي
كه متافيزيكي و فيلسوفانه بيانيهاي به شده تبديل او فيلمهاي در متقاطع جادههاي از
(1987) كجاست دوست خانه در كه متقاطعي راه.دارد را شخصيتها عمومي موقعيت افشاي قصد
خود مسير در بايد دوستش كردن پيدا براي كودك كه جهتهايي تغيير واقع در ميشود ، ديده
گيلاس طعم كوهستاني جادههاي در كه مردي مشابه ، طور به.ميدهد نشان ما به را دهد انجام
...هيچ ديگر و زندگي در كند ، دفن را او تا ميگردد كسي دنبال به ميكند ، رانندگي
در كه كودكي دو دنبال به فيلمساز است ، داده رخ ايران شمال در كه مرگباري زلزله متعاقب
در كه سيبي مثل جسم ، يك پيچدرپيچ حركات گاهي حتي.ميگردد كردهاند بازي قبلياش فيلم
يك از الگويي ما به آپ ، _ كلوز در اسپري خالي قوطي يا ميشود ديده برد خواهد را ما باد
بر كيارستمي شخصي امضا واقع در نماها اين.ميدهند ارائه را نامحتمل و پيچيده تقدير
.ميباشند آثارش
شدهاند ، شناخته او سهگانه عنوان به كه نمونهاي سه خصوص به كيارستمي ، اخير فيلمهاي
بر عميقي تاكيد..هيچ ديگر و زندگي و زيتون درختان زير كجاست؟ ، دوست خانه يعني
روشن ما براي را كيارستمي فلسفي ديدگاه كه دارند منطقهاي چشماندازهاي و معماري
كجاست؟ ، دوست خانه در ميشوند پديدار روستا ميان از كه درختان از زيبايي نماي.ميكنند
گندم مزرعه از بلندي نماي و ،...هيچ ديگر و زندگي در خورده ترك جاده از بلندي نماي
اصلي شخصيتهاي كه ميدهند نشان بيننده به را جذابيتي و زيبايي برد ، خواهد را ما باد در
و سازمانها و طبيعت ميان از تدريج به كيارستمي كه همچنان.كردهاند فراموشش را آن
او انقلاب از بعد فيلمهاي ساختمان در چشمانداز نماهاي ميكند ، عبور روستايي شخصيتهاي
كوچك گروههاي با عمده طور به كيارستمي چه اگر.ميشوند استفادهتر قابل و مفيدتر كمكم
A. يعني او اخير مستند فيلم ميكند ، كار دقيق نمايشنامه يك بدون و غيرحرفهاي بازيگران و
كه اوست فيلم اولين اينميكند هدايت جديد راهي از استفاده ضرورت به را او ،B.CAfrica
طور به فيلم.است شده فيلمبرداري ديجيتال ويدئويي دوربين وسيله به و ايران از خارج در
او ، قبلي فيلمهاي برخلاف.است موسيقي و رنگ از مملو و شده ساخته انگليسي زبان به عمده
او ، قبلي فيلمهاي با جدي تضادي _است شده پر قوي زنان از بيشماري عده با A.B.C.Africa
حركتي عنوان به را رويكرد اين ميتوان.بود توجه قابل كاملا زنان حضور عدم آنها در كه
با حاضر حال در و شد آغاز برد خواهد را ما باد وسيله به كه دانست او سينماي در ديگر
زن شخصيت براساس عمدتا كه فيلمهايياست پيگيري حال در (2002) "ده" او فيلم جديدترين
عوض در و ميكند صرفهجويي زبان از استفاده در امكان حد تا كيارستمي سينماي.استوارند
بحث قابل و اصلي مشخصه ميكند ، فراهم سينما در وهم و خيال پرورش براي را ديگري راههاي
فيلمهاي.ميكنند دعوت فعال شركت و واكنش به را خود مخاطبين كه است اين او فيلمهاي در
بر هميشگي كور نقاط بستن كار به از را او و ميريزند درهم را بيننده ذهني كليشههاي او
مقاومتي ميآورد ، بار به كيارستمي فيلمهاي ديدن كه جالبي و تازه تجربه.ميدارند حذر
.ميدهند بروز سوم ، جهان از غريب و عجيب يا و يكنواخت معمول ، تصوير يك ارائه در كه است
نويسنده يك يادداشتهاي ""10
اكبري مينا
ساله فيلمساز 62 اين كارنامه در زيادي اهميت كيارستمي عباس ساخته آخرين "10 فيلم *
.دارد
مضمون و فرم لحاظ از كيارستمي فيلم صريحترين اجتماعي ، موضوع يك طرح به نسبت فيلم اين
داستاني بلند اثر اولين كه ،"گزارش" فيلم از كه كرد ادعا ميتوان حتي _ ميشود محسوب
اتفاق اين اهميت.است صريحتر ميپرداخت جامعه متوسط طبقه از كارمندي زندگي به و اوست
حذف ادامه در كه "10 اثرش دومين و بيست در را كيارستمي موفقيت كه ميشود دوچندان زماني
مشاهده ميتوان وضوح به است فيلم فني عناصر شكلگيري و روايت در كارگردان فيزيكي قدرت
.كرد
بديع و واقعگرايانه شكلي به ايراني زنان مسائل طرح با ساختهاش تازهترين در كيارستمي
ساخت داعيه كه ميشناسد فيلمسازاني از بسياري از بهتر را اجتماعي سينماي كه ميدهد نشان
در محدوديتها و امكانات كمبود گردن به را خود ناتواني اما دارند را اجتماعي فيلم
تاثيرگذاري و مدرن فيلم چنين ساخت براي كارگردان اين امكاناتمياندازند ايران سينماي
.است بسته فيلم بازيگر ماشين داشبورت به كه بوده كوچك دوربين يك تنها
اين ;ميشود مطرح بيواسطهاي شكل به كه است زنان عاطفي بنبست "10 فيلم مضمون *
واسطه با و غيرمستقيم روشهاي به كيارستمي عباس آثار اكثر رويكرد به توجه با بيواسطگي
"10 فيلم در.است نوين سينماي سمت به حركت در كارگردان اين جديد ديدگاه از ناشي
كرده استفاده پيراموني فضاي حذف و خلاقانه گفتوگوهاي از راديكالتري شكل به كارگردان
فيلمهاي خاص كه است گفتوگوهايي سياق و سبك از متاثر رويكردي چنين ميرسد نظر به.است
ميكند؟ تعريف را ديگري مستند داستان كه است مستندي "10 آيااست اجتماعي مستند
و دارند آن در مقتدرانهاي حضور زنان كه است كيارستمي فيلم اولين "10 فيلم*
فيلم اين در.ميشوند چيده هم كنار پازل تكههاي مانند به آنها شخصيتي پيچيدگيهاي
اين كه ميرسد معرفتي به دهگانه گفتوگوهاي كشاكش در _ اكبري مانيا _ اثر اصلي شخصيت
در زن آرامش آيا.ناميد امروز اجتماع در زن تراژيك موقعيت شناخت ميتوان را معرفت
بايد را فرزندش سركوبگرايانه تمايلات برابر در كرنش شكل به فيلم پاياني سكانسهاي
به بحران ادامه بر است دليلي كرنش اين يا ناميد بحران حل براي كارگردان نهايي راهحل
.ديگر شكلي
بازيگر ساله پسر 10 جز به _ مردي هيچ كه است زنانه اثر يك مضمون لحاظ از "10 فيلم*
گفتوگوهاي محور پس است زنان درباره فيلم كه آنجا از اما.ندارد حضور آن در _ فيلم اصلي
زنان البته و ميچرخد مردان با ارتباطيشان چالشهاي و آنها مشكلات و مسائل حول زنان
چه تا اما.ميدهند قرار هجوم مورد را آنها مردانه روشهاي و مردان عياني شكل به فيلم
مردان ميشود مطرح زنان از يكي زبان از بخش هر در كه بحرانها اين شكلگيري در ميزان
بزرگتر بحران يك از ديگري تعريف خود زنان آيا دارند؟ نقش آنها واقعي مسببين بهعنوان
نيستند؟
ده اين خلال در اثر از قسمتي بهعنوان تماشاگر و شده بنا ديالوگ پايه بر "10 فيلم*
يك كه است مطلقه زني راننده ، .ميبرد پي مسافرانش و راننده زن زندگي جزئيات به سكانس
را سرش موهاي خود تنبيه براي او و كرده ترك را او معشوقش دختري.دارد ساله پسربچه 10
محترم درآمد كسب راههاي ديگر مانند به شغل يك بهعنوان را خيابانگردي كه زني.تراشيده
تمام كه پيرزنيهمكارند او با نوعي به كه ميكند متهم نيز را زنان ديگر و ميشمارد
اين در نميرسد نظر به آيا...و ميبيند متبركه اماكن به رفتن و عبادت در را زندگي
يك به است درصدد شخصيتها ديگر عاطفي زندگي در كنكاش و كنجكاوي با راننده زن فيلم
برسد؟ ضميرش در خودآگاهي و خودشناسي
از متاثر شدت به فضايي ايجاد در همگي "10 فيلم در كيارستمي عباس تكنيكهاي و شگردها*
به باشد سينمايي روايتي آنكه از بيش "10 روايت ديگر عبارت به.است مدرن ادبيات
صورت به را فيلم داستان آن شخصيتهاي كه دارد شباهت مينيماليستي و مدرن داستانهاي
است نزده ضربه "10 فيلم به تنها نه روشي چنين اتخاذ و اتفاق اين.ميكنند روايت مصور
روابط _ است مينيماليستي داستانهاي خاص كه _ جزئيات كوچكترين به ريزبينانه نگاه بلكه
"10 فيلم آيا.است كرده ملموستر تماشاگر براي را آنها زندگي داستان و فيلم شخصيتهاي
نيست؟ روزانه زندگي از نويسنده يك يادداشتهاي يا شخصي اثر يك
از شدت به باواسطه ساختار و متفاوت فضاي داشتن علت به كيارستمي عباس گذشته آثار در*
پاياني سكانس شايد و است شده پرهيز كند تنزل اجتماعي بيانيه يك به فيلم پيام كه اين
از كارگردان "10 در اما.برد نام نمونه بهترين بهعنوان بتوان را "گيلاس طعم" فيلم
چه و ندارد گريزي شود تبديل تماشاگر سترون ذهن براي اجتماعي بيانيه يك به فيلم اينكه
زن درددلهاي يا و ميشود شنيده راننده زن زبان از كه كليدي ديالوگهاي در بسا
و شعارها اين ميتوان است فيلم خوب سكانسهاي از كه هيستريكش خنده همراه به خياباني
.كرد درك و شنيد راحتي به را كارگردان حرفهاي
سازمان سفارش به ايدز درباره آموزشي فيلم يك اگرچه اول نگاه در "ABC آفريقا" فيلم*
ساختهاند را آن ديجيتال دوربين يك توسط صمديان سيفالله همراه به كيارستمي كه است ملل
جديد رويكرد فيلم اين با كيارستمي اما نداشت كارگردانش براي را پيشين موفقيتهاي هرگز و
ابدي ظاهر به هنجارهاي شكستن با "ABC آفريقا" فيلم در او.كرد آغاز را سينما در خود
طراحي نورپردازي ، صحنهپردازي ، ميزانسن ، مثل آن به راجع فرمولهايي گذاشتن كنار و سينما
دوربين دستاورد.برداشت "10 چون فيلمي ساخت براي را اوليه گامهاي..و گريم ، لباس ،
عوامل با آثارش ساخت براي سالها كه را كيارستمي عباس كارگرداني ، هر از بيش ديجيتال
.است كرده خشنود داشته عديدهاي مشكلات فنياش
"10 فيلم به نگاهي
بسته قاب در رئاليسم
نجفي نفيسه
بسته و محدود لوكيشن در دوربين ساختار ، در.است وابستگيها از شدن رها "ده" فيلم
به تنها زمينه ، پس در وابستگي هر از رها و آزاد كاملا ميزانسني ، هيچ بدون اتومبيل ،
از پسزمينههايي حتي.است مشغول ميشوند كادر وارد كه انسانهايي ذهنيات در كندوكاو
.مستندگونهاند و اتفاقي كاملا ميخورد ، چشم به گاهي كه خيابان
روايي تجربه دادن قرار از كاملا و دانسته زوائد مثابه به را آنها كيارستمي كه عناصري
و است فني عناصر از خالي ظاهرا كه آورده بار به اثري گزيده ، دوري آنها قالب در خود
بدون فيلم وجه هيچ به "ده" اما.ميكشد دوش به ديالوگ را آن روايي بار تمامي نتيجتا
جريان براي شرايطي ايجاد در است راهكاري تنها ساختار ، از آن نمايي مستقل.نيست ساختار
رو ، اين از.وابستگي از رهايي و خود موجوديت در استقلال براي تلاش حال در ذهنيت يك يافتن
جهت استقلال اين به رسيدن براي تلاش براي را خود اثر ساختار قدم ، اولين در كيارستمي
.را خود روايت سپس و ميدهد
نمايش درام قالب در آن دادن قرار بدون را اتفاق يك شكلگيري است تلاش در كاملا فيلم
روايتي با فيلم ، طول در راننده ، زن پرتنش ذهن درميدهد رخ ذهن در تنها كه اتفاقي.دهد
به كه افرادي در خود شخصيتي و فكري زواياي و خود كندوكاو با درام ، چارچوبهاي از خارج
.ميگيرد شكل فكري خط يك تدريج به ميشوند ، وارد اش(اتومبيل بسته لوكيشن) فكري قالب
و خود وجودي جنبههاي بر اتكا در سعي رسيده ، آن به سابقش همسر با رابطه در او كه آنچه
دست در زن سرنوشت و ذهن مالكيت نفي و يكديگر به انسانها تعلق عدم.است خود داشتن دوست
تفكر اين با او تضاد ميدهد ، رخ اول نقش زن در زيبايي به آنچه اما.اجتماع و فرزند مرد ،
محبت ، به نياز و عشق كه زندگي از گوشههايي.است پسرش دادن دست از با رابطه در خود
وابستگي از رهايي آموختن به را خود پسر او.نميدهد راحتي به را آنها دادن دست از اجازه
است متصل او به مهر ريسمان با كه وجودش از گوشهاي دادن دست از در خود اما ميكند ترغيب
.است ناتوان
دختر و مطلقه زن خياباني ، زن پيرزن ، خواهر ، ميشوند ، وارد او فكري قالب به كه زناني
او.ميانجامد او در تازه ذهنيت يك شكلگيري در تدريج به كرده ، رهايش نامزدش كه جواني
زناشويي ، زندگي در پاياپاي معامله به اعتقاد مذهب ، از آرامشطلبي از گوشههايي آنها در
كه حقايقي بهعنوان را تكيهگاه يك به تعلق احساس به زن ناخودآگاه ولي نادرست عادت
.ميبيند بودهاند نيز او خود وجود در همواره
اين در.ميكند عنوان را نگاه ماديترين و صريحترين خياباني ، زن افراد ، اين كنار در
به ماشين در شب تاريكي با نور ورود تناوب و شده گرفته شب تاريكي در كه (سكانسها) سكانس
ذهنيت شايد تا ميگيرد را ديالوگها يكنواختي ميزند ، برهم را نورنماها يكنواختي نوعي
مانيا كلمات دادن ارتباط در.گيرد كار به ديالوگها و صحنهها دادن ارتباط در را مخاطب
منطقي پذيرش در نوعي به فيلم كه خياباني زن كلمات با است منطقي و عاقلانه ظاهرا كه
.دارد تاكيد نيز او ترديد بر اما ميگذارد صحه مانيا توسط آنها بودن
و بحث با مانيا و ميگذارد مانيا روبهروي آينهاي همچون گويي را مطلقه زن هفتم ، سكانس
همه بايد چرا" ،"باشيم خود براي نميتوانيم" ;ميشود درگير خود با واقع در او با جدل
و مانيا بين فضاي در بيشتري آرامش (هشتم) بعد سكانس در...."بشه خلاصه نفر يك در دنيا
را او و ميكند فكر ديگري شخص به نامزدش كه دختري سكانس 9 ، در واقع در و ميشود حس پسرش
من كه هرچي بخوام اگر" ;اينكه.ميكند القا او به را خود شكيبايي و آرامش كرده ، رها
اون كه ميخواد دلم هنوز من" ميكند اعتراف كه هرچند "است خودخواهانه بشه ، دارم دوست
ميپذيرد او.ميبينيم مانيا در را تازه ذهنيتي كامل شكلگيري سكانس ، اين از بعد."باشه
.داد دست از و ديد ، نشست ، بايد گاهي.كرد تجربه را دادن دست از بايد دادن دست از زمان كه
را اطراف فضاي هرچند كيارستمي ، خوشفكر ، و منطقي مدرن ، ايراني زن يك ذهنيات بررسي در
چنين تضاد و تاثير به كاملا ديالوگها در اما نموده ، حدف كاملا كادر در حضور لحاظ به
حضور بدون نادرستش ، قضاوتهاي و محدوديتهايش و حصر و اجتماع.ميرسد "اجتماع" با زني
.هويداست كاملا زن اين زندگي و افكار و ذهن در فيزيكي ،
موجوديتاش و خود موقعيت دنبال به "اجتماع" در خود ذهن فضاي با او كه روست اين از
براي.ميگردد كرده رها دوباره ازدواجي براي را خود فرزند و شوهر كه زني بهعنوان
.بسته اجتماع يك در باز ذهني موجوديت از رئاليستي نمايشي
|