نداريم جزنقدخودمان راهي
مشق ميدان در پارادوكس
بازتاب
نداريم جزنقدخودمان راهي
1_نمكي ده با گو و گفت در الله حزب پرونده
سبز پيراهن است ، كرده سپيد را ريشش و مو تار چند و زده سري هم دهنمكي به پيري بالاخره
و مذهبي كتابهاي از پر برش و دور و است روشن مهتابي يك با كه اتاقي در و پوشيده كمرنگي
هفتاد ، واحد يك است ، دوكوهه هفتهنامه دفتر اينجا نشسته ، است جبهه و شلمچه و صبح آرشيو
آنچه همه و تداركات و فني و تحريريه كه نفري چند و كامپيوتر دستگاه چند با متري هشتاد
به را كفشات بايد ميشوي داخل كه در از ميدهد ، سامان و سر را ميكند پيدا ربط مجله به
سد فرشي بيآنكه دارد ، امتداد دهنمكي اتاق تا كه گذاري موكت بر پاي بسپاري ، جاكفشي
تا ارزشي از آوردهاند را روز روزنامههاي همه دهنمكي جلوي ميز روي ;باشد راهش
كه ميخوريم را چايي ما و نميكند شروع را مصاحبه نيندازد ، نگاهي همه به تا و غيرارزشي
.است گذاشته جلويمان سياه پيراهني با پرمحاسن پسري
كه است اين راهش تنها گفتيم داديم ترتيب خودمان با مصاحبهاي ما رفت دست از كه مجلس
قانوني وظايف به انتظامي بيفتندنيروهاي زندان به هم تا 10_ شود15 بسته اينها نشريات
روابط به كسي ديگر امروز كه نكند فكر جامعه كه كنند منكرعمل با مبارزه مورد در خودشان
ندارد كاري خياباني نامشروع
حزبالله عملكرد به نسبت دوكوهه نشريه در كه است نقدي جريان ما آمدن علت دهنمكي آقاي *
.كند مطرح را خود از انتقاد مسئله حزبالله كه است تعجب باعث راستش.گرفتهايد پيش در
اين به را شما جامعه ، كه نتايجي اين بگوييد بدهيد جواب من سوال اين به اينكه از پيش
كنيد؟ نقد را خودتان كه ديديد نياز شما كه افتاده اتفاقي چه جامعه در چيست؟ رسانده مسئله
جابهجا ارزشها چقدر ما جامعه در كه باشيم متاسف بسيار بايد پس دارد ، تعجبي جاي اگر
انتقادي خود از و كرد اقدامي چنين كسي هم اگر كه شده عوض ضدارزشها با آنها جاي و شده
را اصل اين بايد برود پيش تكامل مسير در كه انساني بيايد ، پيش شگفتي جاي ما براي كرد ،
به اينكه از قبل برسيد خودتان حساب به.تحاسبوا ان قبل حاسبوا كه بدهد قرار خود سرلوحه
آن از محاسبه و مشاهده و مراقبه مراتب به هم عرفاني و اخلاقي سلوك در.برسند حسابتان
خودمان از خودمان كه آدمهايي ما حالا.كردم چه امروز من ميگويند آخرش كه ميبرند نام
تازه نميكنيم اصلاح را خودمان بفهميم ، نميخواهيم را خودمان عيبهاي نميكنيم ، محاسبه
اصلاح ميخواهيم هم را دنيا كل ايران ، اصلاح اينكه نه.داريم هم را عالمي اصلاح داعيه
اين.كند اصلاح را ديگران نميتواند كند ، اصلاح را خودش نتواند كسي كه موقعي تا.كنيم
.دارم من كه است فرضي اساس
و ميكشد يدك را حزباللهي عنوان ميكند فكر كه كسي بهعنوان من ديدگاه مورد در حالا
اگر اسلام ، بينش همان براساس ميداند ، مردم و حاكمان نقد هم را مردم و حزبالله وظيفه
مسير در گاه هيچ و باشد داشته نميتواند منصفانه نقد هيچكس از باشد غافل خودش نقد از
حق در كه ظلمهايي از يكي.است امام حضرت بارزش مصداقبود نخواهد موفق ديگران اصلاح
.است بوده شهدا از دستنيافتني اسطورههاي ساختن شده ، مقدس دفاع و انقلاب تاريخ مثلا
كليشهاي مصاحبههاي ميآمد جلو تلويزيون دوربين تا.ميكرديم را كار اين هم ما خود
مذهبي خانواده يك در شهيد فلان ميگفتيم كنيد ، صحبت شهيد فلان مورد در آقا ميشد ، شروع
اين.رسيد شهادت به هم مذهبي خانواده يك در و شد بزرگ مذهبي خانواده يك در آمد ، دنيا به
شدند بزرگ مذهبي خانواده در كه آنهايي همه كه كرده انقلاب يا امام كه بوده هنري چه پس
كه كسي آن.نبوده جوري اين وقت هيچ.نبوده اينجوري.نه.كرده شهيد برده برداشته را
حرف شما با دارم شده طي راه يك از من مينويسد ، مقالهاش در قلم ، اهل شهيدان سيد ميشود
امروز شما كه روشنفكري اين يعني.دارد زيادي مفاهيم خودش با شده طي راه اين.ميزنم
رفتيم ، را مسير اين ولي داشتيم هم ما ميگوييد كه اينها همه گذراندم ، من ميگوييد داريد
جبهه در كه جواناني همه يا.كرديم پيدا اين در را تكامل راه و ديديم را بنبستهايش
از يكي فرمانده از شهدا از ميكرد ، يكي را طاغوت زمان شرايط اقتضاي سنشان ميشدند شهيد
بزرگ ميدان چاله در شهر جنوب در ايشان برگشت مملكت به اخيرا هم پيكرش كه بود گردانها
.نبوده فرصتي اصلا يعني.بدهد تغيير نميتوانست بشر اين هم را ادبياتش يعني.بودند شده
ظهر تا حر.است لحظه يك حراست لحظه يك كس هر قدر ليله اين.ليلالقدر في انزلناه انا
.بود لحظه يك عاشورا
امام وقتي.برسد آنجا به تا كند طي بايد سال زاهد ، 40 و عابد يك كه نيست طور اين
جبهه در ميآيد ميدان چاله از.بودند همينها ميكنند طي شبه يك را ساله صد ره ميگويد
روي بعد و ميدهد عراقي به فحش بشود شهيد ميخواهد كه ميخورد شكمش به حتي تير وقتي كه
.نشده پيدا او در هم ادبيات اين تغيير فرصت يعني.ميدهد ناجور فحش.ميافتد خاردار سيم
.كند ترك نتوانسته را عادات
زياد حرف ايشان ديدم.نشستم _ ميرشكاك _ دوستان از يكي صحبت پاي من شلمچه نشريه در
موقع آن از سال چون 5 _ داري حرفي هر بيا شما گفتم.ماهاست به متهم اينكه عليرغم.دارد
شما ميگوييد و داري فحش اگر.بده قرار مخاطب را من _ زد را حرف اين ميشود گذشته
بعضا و مينوشت ايشان و بزن من خود به نسبت داري حرفي هر بيسواديد ، نميفهميد ،
گرانترين.ميشد منتشر شلمچه در بسيجي يك به نامههايي بهعنوان ايشان مقالههاي
خيلي هزينه اين موقع آن.ميپرداختيم نويسنده به را بهايش شلمچه در ما كه بود مقالاتي
.ميدادم حقالتحرير ميداد ما به كه فحشهايي بابت شماره هر در.بود سنگين ما براي
برود بالا بچهها اين تحمل آستانه ميخواستم من.شدند معترض مردم كه آمد پيش طنزي نكته
و ديگران اسم تا بود پذيرفتهتر قابل تحمل اين بود من به نسبت فحشها چون منتهي
فشار ديدم بالاخره.مينوشتند نامه مرتب مردم.بيايد صحنه به حزباللهي ديگر گروههاي
اين جالب.بود نوشته نويسندهها از يكي كه كنم منعكس را نامهها از يكي شد قرار شد زياد
ايشان شد چاپ جوابيه اين وقتي ميشد چاپ و ميداد فحش ما به ايشان شماره چندين كه است
حالا ميدهي ، فحش داري شماره چند شما گفتم.نمينويسم ديگر گفت و شد ناراحت من دست از
دوبله گفت ميخواهي ، چه گفتمنيست من حد در ايشان جواب گفت.بدهد جواب خواسته هم يكي
ميدانم خودم عليه من كه چيزهايي.مينويسم برايت خودم عليه خودم بده من به را پول اين
ما خود اصلياش قرباني كه كرديم درست نشريه در فضايي.مينويسند دروغ نميدانند ، آنها
كه كنند ثابت هم قضيه طرف دو هر اينكه براي.ميداد فحش من به طرف دو هر يعني.بوديم
بالا تحمل آستانه اين كه بود اين كرديم كه كاري ولي ميدادند من به را فحش هستند مستقل
به اينكه عين دركرد انتقاد و زد حرف هم خودمان عليه ميشود گفتيم بچهها به يعني.آمد
پوشيده هنر آمد غرض چون:مولانا قول به داشت فرق شرايط موقع آنداريم انتقاد هم ديگران
بعد اين كسي.ميديدند را خاتمي به نامه همه.نميديد كسي را نشريه وجه اين شايد شد ،
كه كردم فكر من جبهه تعطيلي از بعد يعني نشريه جديد دوره در ولي نميكرد نگاه را قضيه
دو بين بود مطبوعاتي جنگ يك سال 78 شرايط آن حال هر به كه چرا.شده عوض بازي نوع ديگر
الحمدالله هم آنها و نميديدم جناح يك در را خودمان اصلا _ جناح دو نميگويم _ فكر طرز
هم آن.ميبندد قضاييه قوه را جبهه و ميبندد نظارت هيات را شلمچه كه چرا نميديدند
.ميشد آنها به ما سمت از حملات و هجمه بيشترين.بوديم منتقدشان ما كه نشرياتي با همگام
يگان بهعنوان نشريه كاركرد زنجيرهاي نشريات شدن تعطيل از بعد كردم فكر حال هر به ولي
شروع بايد كه كردم فكر را جديدي كار صبح نشريه در.شد تمام مطبوعاتي ارگانهاي با درگير
نشريه در مصاحبه يك كرد ، را كارها اين بايد گفتم داشتم استدلال يك هم من _ فرض به.شود
به را نگفتهها _ شماست نفع به كه است افشاگري يك هم بار اين داديم ، ترتيب خودمان با
كه را كارهايي همان يعني بود جبهه واقعا جبهه نشريه دوران من براي.ميگويم شما
زن ، ميكردم نگاه اگر بدهم را آن جواب محكم ميكردم سعي ميشد انجام مقابل صف در ميديدم
هر با ميكردم سعي كاريكاتور با عكس با دارند ، مطلبي تكهاي ، هركدام آفتاب امروز ، صبح
را آن عرضه ديگران نميكردم فكر اصلا چون.بدهم جواب را اين جبهه در شده كه هزينهاي
خودشان هنوز ميكردند سعي.بيندازند مين روي را خودشان كه باشند كساني يا و باشند داشته
چاپ روزنامه در عكس يك اگر همين براي.نميشدند گود وارد يعني.دارند نگه تروتميز را
.ميكردند مسخره ميشد
با مصاحبهاي ما شوند ، فني ضربه جوري اين نميكردند فكر آقايان و رفت ، دست از كه مجلس
اينها نشريات كه است اين راهش تنها گفتيم.بود كالبدشكافي ميزگرد داديم ، ترتيب خودمان
در خودشان قانوني وظايف به انتظامي نيروهاي بيفتند ، زندان به هم تا 10_ شود ، 15 بسته
نامشروع روابط به كسي ديگر امروز نكند فكر جامعه كه كنند عمل منكر با مبارزه مورد
بود پيشنهادهايي اينهاكند تعطيل را فساد مراكز همه انتظامي نيرويندارد كاري خياباني
اينها كه دادند بيانيه ما عليه همه ابرار قدس ، رسالت ، كيهان ، فردا ، .داديم ما كه
دهنمكي آقاي بود نوشته قدس روزنامه ميآيد يادم.هستند خودي صفوف در دشمن نفوذيهاي
رضا امام سر از دست شما..آقاي نوشتيم سريع هم مابرداريد شهدا و جنگ سر از دست
دوران آن از بيشتر الان رضا امام مظلوميت.برداريم شهدا و جنگ سر از دست ما تا برداريد
كه نمايندگاني ميداديم ، ديزي يك مثلا گذاشتيم ، ميزگرد يك مقطع آن در حال هر به.است
طرح برويد شما ميگفتيم و نشريه به ميكرديم دعوت است رفته دست از چيز همه ميدانستند
بعدها كه كرد محاكمه بشود را كرد تخلف كه نمايندهاي كه بدهيد را مجلس ويژه دادگاه
ضمانت هيچ ندارد ، دارد ، مصونيت كرد ، محاكمه نميشود را نماينده يك درآمد ، صدايش ديديم
طرفي آن روزنامههاي تيتر هفته يك تا درميآمد هفته اين اگرنداشت حرفها اين اجرايي
گفتم من بعد به جا آن از.شد تمام شد ، تمام وقتي ولي بود بحرانسازي جريان اينها.بود
بحثي يك است؟ رفتني بين از هم خرداد دوم آيا رفتند ، بين از خرداديها دوم اينكه فرض به
نظام جوري شديم ، برابر من نظر به آمد؟ وجود به خرداد دوم چرا كه نشريه در كردم طراحي را
يك شد ، جمع خياباني برخوردهاي كه ديديم شد ، حاصل دوطرف بين قوا موازنه يك كه كرد برخورد
در را بحثيبوديم ماها همين مشكل اينكه مثلشد حاكم طرف دو مطبوعات بر آرامتري فضاي
يكي حرفهايشان همه كه است اين جالب.آمد وجود به خرداد دوم چرا كه كرديم شروع نشريه
همهشان كردم ، بحث ساعتها و نشستم حكيميپور محبيان ، ترقي ، لاريجاني ، عبدي ، با من.بود
بودند شريك آن در طرف دو هر كه نظامي.درنميآمد آن از ديگري چيز.نظام ناكارآمدي گفتند
شما دعواي ولي.راست دست هم و بود چپ دست هم حاكميت چون.بوديم مقصر ما ميگفتند و
منطقي حرفهاي آقايان نظر و فكر عرصه در.نيست ناكارآمدي آن سر بر است راست و چپ دعواي
كه هم تيترهايي.برسد نتيجه اين به ميخواستم من.هستند روزمره عمل عرصه در ميزنند
چپ كه بود اين صحبتهايش بين از محبيان آقاي تيتر مثلاميشدند ناراحت آقايان ميزدم
تيتري چه اين ميگفتند ميزدند زنگ بعد.ندارند را جامعه اداره عرضه كدام هيچ راست و
فرقي و است خوبي حرفهاي ميزنند نظر عرصه در كه حرفهايي اين از بسياري ديدم من است؟
بر بغضها و حب يا و گذاشتند كار سر را همه و است قدرت سر بر دعوا ياندارد هم با
مورد درگرفتم صبح در بحثها اين از من كه بود نتيجهاي اين.است كرده غلبه انديشه
كه بود مشهد حزبالله طيف دو درگيريهاي _ همبستگي روزنامه در مصاحبهاي در حزبالله
.گذشت خيابان توي ميآمديم كه زمان آن.شده عوض بازي نوع خوب گفتم _ بود شده رسانهاي
مرتب ديدم را تحكيم هست ، اين همه مورد در شد ، بسته نشريات وقتياست ديگري عرصه امروز
بيايد ميخواهد و خورده گل كه 8 ميماند عربستان مثل تحكيم دفتر گفتم ميدهند ، بيانيه
اين كه بود گفته حجاريان زنجيرهاي روزنامههاي تعطيلات از بعد.كند بازي هم فينال در
جنبش دست از چوب ميكنند ، دست آن به دست اين از را چوب كه ميماند ماراتن دو مثل
مجلس دست به مطبوعات از بعد و شد داده مطبوعات دست به پيادهنظام نيروهاي و دانشجويي
به كسي ديگر.كرده تغيير هم منازعات عرصه كه ديديد شما.بدود بايد مجلس حالا و شد داده
بالا كيهان فحشخور ضريب حالا.نميدهد فحش خودشان نشريات در لثارات و جبهه و شملچه
بهزاد بحث.است رفته بالا..و افشاري علي دستگيري سطح از هم اينها منازعه.است رفته
اين.شده مطرح فلان به ورود و حاكميت از خروج به دانشگاه كوي دعواي از.است مطرح نبوي
برخلاف.كنيم بايد چه وسط اين ما حالا.شدهاند عوض صحنه بازيگران بازي ، نوع تغيير يعني
جناحها.نيست انقلاب تاريخ مختلف برهههاي در هضم قابل نقششان مردم سياسي جناحهاي
وظيفه و صاحبخانه مردم و هستند مستاجر جناحها.هستند ماندگار مردم ولي ميشوند عوض
شما كه حزباللهي همين يعني.دارند مردم را مختلف دولتهاي و جناحها اين به نسبت نقادي
به متهم انقلاب اول دهه در است محافظهكار و راست جناح به متهم و ميشنود فحش ميبينيد
افراد اين.است ثابت حزبالله و مردم براي معيار و ملاك است ، ثابت آرمانها چون.بود چپ
.دارند تفاوت كه هستند
پيشگام موقع آن ميكرد فكر كه حزبالله.بگيريم درس برهه اين از كنيم سعي بايد حالا ما
من نظر به.كرد كار چه بايد فردا براي كه نميآيد دست به اين نقد با جز امروز بوده ،
دست از را نسل اين شما.گذشت بابااست خودشان نقد هستند غافل آن از همه الان كه چيزي
كه نكرديد كارهايي چه كنيد ، عوض را ادبياتتان و زبان كه كنيد كار چه بايد حالا.داديد
دنبال همهاش ميزنيم نشريه ما اگر هم امروز.كنيد كار بتوانيد بعد نسل براي بخواهيد
ترويج ابزار نه ماست رقابت ابزار اين يعنيبدهيم را سياسي رقيب جواب كه هستيم اين
.ما انديشه
.است خوب هم شرايط اين در و است خوب هميشه نقد كه است درست حرف اين دهنمكي آقاي *
يك است ممكن هم اين.گذشت زمان آن باشيم ، زمان مرد ميگوييم وقت يك.است مسئله دو منتهي
حضرت گفته به هم زماني.شدند روزمره جناحها ميگوييد كه همانطور بشود ، روزمرگي نوع
خودش آدمندارد كار جامعه پسند به اين.داريم توجه نقد و توبه به اسلامي مباني و علي
دوكوهه نشريات در ما كه انتقاداتي در.ميكند نقد و ميزند محك اصول و مباني براساس را
حالا كه ميكنند نقد بعضيها يعنيسنخ آن از بعضي و هستند سنخ اين از بعضي ديديم
ميكرديم اشتباه ما هم موقع همان ميگويند نه ، بعضي ولي كنيم عوض را روش پس نميپسندند
كند انتقاد صادقانه خودش از كسي اگربيايد وجود به وضعي چنين كه شد باعث ما برخورد و
انتقاداتي جاها بعضي كه امام خود نمونهاش.ميكنند استقبال هم و ميپذيرند هم مردم
از قبل كه بحرانهايي نوشيدم ، را زهر جام من گفتند ايشان وقتي قطعنامه قضيه مثل كردند ،
و ميكند انتقاد خودش از صادقانه طرف ميكنند احساس مردم.كرد فروكش بود قطعنامه پذيرش
روز به را خودش آدم يعني.است بازي سياست گاهي ولياست خالص و برده پي جديدي مسئله به
رسيديد؟ نقد اين به كه شد جور چه شماميدهد نشان
بودم مجبور سال 3_ حداقل 4 نشريه در منميشود مطرح هم جريان اين دروني مسايل اينجا
آن اگر يعني.بزنم را حرف اين جمع مورد در امروز بتوانم تا كنم انتقاد خودم مورد در
كه بگوييد حزباللهي بچه به نميشد امروز شايد بيسواد ، دهنمكي نمينوشت ميرشكاك موقع
من براي چون.ندادم جواب وقت هيچ من.غلط يا درستداد فحش خودم به اولبخوان درس برو
كسان ميرشكاك ، نه.ميكنند زرنگي كه ميكردند فكر بعضي البته.بود مهم بالاتري هدف
ميرفتند.ميكنند استفاده من سادگي از ميكردند فكر دادم ميدان آنها به كه ديگري
اصلي يك من وليمينويسيم ميخواهد دلمان چه هر خودش عليه خودش نشريه در ميگفتند
را اينها است افشاگري اينها _.انداختم راه نويسنده تيپ اين بين را انتقاد بحث.داشتم
بودند نويسندهها بعضي _ ميگويم شما به را اينها صداقت با چرا نميدانم نگفتم حالا تا
ميرفتند بعد و مينوشتند كيهان در زماني يك.مينوشتند روزنامه آن و روزنامه اين در كه
اينها ميدانستم آقا ، جز به ميگفتم آنها به من ميآمدند اينجا ولي.روشنفكري نشريات به
.ميشناختم را آدمهايم ولي.بنويسند مطلب بخواهند آقا مورد در مثلا كه نيستند حدي در
و چپ راست ، جناح مستضعفان ، بنياد قدس ، آستان من براي _ قرمز خط اين _ آقا جز ميگفتم
هم صريح.بنويسيد است مستند و درست ميكنيد فكر هرچه.ندارد امن حاشيه هيچكس خودم
با بود كرده چاپ قرآني قدس آستان زماني.ميكردند هم مسخرهام ميرفتند بعد و مينوشتند
براي وقتها بعضي.را ديگر هركس يا مينوشتند طنز اينجا ولي نمينوشت چيزي كسي طلاكوب
بايد شود نهادينه جامعه در ارزش اين حداقل و شود ترويج جامعه در فضا اين اينكه
عليه چونشود زده حرف خودم عليه كه بشوم حماقت به متهم من.بپردازيم هم را هزينههايش
جمع به نسبت را انتقادها اين ميتوانيم كه رسيديم اين به رفتهرفته شد زده حرف خودم
كه كساني يعني.است بيرون از نقد اين بگذارند ، اگر.است بازي اول حالا_ باشيم داشته
كيهان هرندي آقاي.است متفاوت هم واكنشها.بودند حزباللهي بچههاي مجموعه از بيرون
همه از خودش اينكه جالب.كنيد نقد را حزبالله بگويد كسي كه است هالوبازي اين مينويسد
از بيشتر.ميكنند انتقاد همه از بيشتر ترقي و محبيان.ميكند انتقاد مصاحبه در بيشتر
كه ميبينيد ميخوانيد وقتي شما.دارد بركاتي قضيه اين.ميكنند انتقاد هم طرفيها آن
كه ميكنند متهم را حزبالله سالهاست اگر يعني.عربسرخي هم و ميكوبد ترقي هم
.ميكنند انتقاد همه از بيشتر..و ترقي و محبيان كه ببينيد شما بوده راست پيادهنظام
هزينهاش از بيشتر حزبالله مجموعه براي ديالوگها و گفتوگو جور اين درآمد من نظر به
چاپ است سانسور قابل شما قول به كه انتقادهايي بعضي كه است اين هزينهاش است ، درستاست
مشكل اينها با همانقدر راست جناح.نبوده جناحي تعلق اينجا كه ميشود معلوم ولي.ميشود
از ميكنند كه انتقادهايي بيشتر ميبيني مينشيني آنها پيش كه وقتي.چپ جناح كه دارد
است جالب.نيست توجيه اصلا مينوشته مقاله سالها كه كسي ميبينيم.است شناختشان عدم
فشار گروه ميگفتيد ميداديد فحش ما به سالها شما نشدند ، گفتوگو به حاضر كساني بدانيد
هم بحث بگوييد ، ما به را فحشها اين دلايل بياييد ميگوييم كه حالا چماقداران ، _
خيلي كه است خوب هم طرفي از اگرچه.است بد خيلي اين.نميشناسيم ما ميگويند نميكنيم
علي حضرت.است شناخت بدون ميگويند هم به نسبت همه ما جامعه در كه فحشهايي از
شنيدهها روي همه ماشنيدن و ديدن يعني است انگشت باطل 4 و حق بين فاصله ميفرمايد
طرف ميبينيم.هست هم حزبالله دل در اين.ميزنيم حدس نشنيدهايم تازه.ميكنيم قضاوت
جناح لج موضع از و ميكنم دفاع جنگ از دارم ، دوست را امام من ميگويد.نيست ضدانقلاب
و كافر اين پس.نميكند دفاع گذشتهاش عملكرد و حرفها از كه موضعي به افتاده راست
كه است درست نقد فضاي اين در ميكنم فكر من.نيست ميكنند ترويج كه حرفهايي و محارب
گفتمان ميگفتند ديروز تا كه كساني.است بيشتر درآمدهايش ولي ميشود پرداخت هزينههايي
روز بزنند حرف ما با نشدند حاضر كه كسانيبزنند حرف و بنشينند جلسه يك در نيستند حاضر
.بود خواهد جالب خيليها براي.ميكنم چاپ را اسمهايشان هم آخر
.نيست جدي شما نقد اين ميكنند فكر شايد *
كنند ثابت را شعارهايشان بايد آنها هستند؟ جدي شعارهايشان در آنها مگر.نباشد هم جدي
كوفتمان اهل هم اگربوديم كوفتمان اهل ما ميگفتند اينها.هستيم گفتمان اهل ما كه
.نيستيد جدي گفتمانتان در شما ميگويند آنهاكنيم گفتمان بايد ميگوييم حالا بوديم
در بزنم حرف ميتوانند كه چهرههايي با بود اين هدفم مناست بيرون از نقد بحث البته
رسالت روزنامه طيف ازكرديم گفتوگو عربسرخي آقاي با مجاهدين سازمان از مثلا بخش هر
هاشمي طه آقاي با ديني نوانديش طيف از ترقي ، آقاي با موتلفه طيف از محبيان ، آقاي با
.كرد خواهيم گفتوگو مهاجراني آقاي با آينده شمارههاي در كارگزاران از كرديم گفتوگو
.است بيرون از نقد از سختتر خيلي درون از نقد ولي.هستند هم ديگري كسان حالا
مشق ميدان در پارادوكس
هاشمي اكبر
يافتن پايان و كشور از خارج در ايران فرهنگي و سياسي نمايندگان دوسالانه گردهمايي از پس
ترك خود ماموريت محل كشورهاي مقصد به را ايران حالي در فرهنگي رايزنان او سفر تعطيلات ،
برخي گرچه.داشتند همراه به را متفاوت كاملا دستورالعمل دو خود چمدانهاي در كه كردند
روشنتر و دقيق تعبير به و (Bi Pularism) دوگانگي اين از رهايي براي نمايندگان از
گذاردند ، جاي تهران مهرآباد فرودگاه پاويون در را دستورالعملها از يكي سياسي ، پارادوكس
بختك همچون پارادوكس اين خود ماموريت محل به گذاردن پاي از پيش كه جا همه از بيخبر اما
سوي از ايران خواندن شرارت محور و مستقيم تهديدات وجود با.بود خواهد آنان انتظار در
آن تبع به و سپتامبر حادثه 11 از پس منطقه ژئوپلتيك تحولات و تغيير همچنين آمريكا
با گردهمايي 81 مباحث تا آورد وجود به را شرايطي نظام داخل در آمده وجود به تحولات
.آيد نظر به جديتر و متفاوت گذشته سالهاي روتين مطروحه مباحث
و متوليان با فرهنگي و سياسي نمايندگان ديدارهاي و نشستها در شده مطرح مباحث مجموع از
است اين ميشود استنباط آنچه - بود مطبوعات در چاپ قابل كه كشور مختلف ردههاي مسئولان
سياست عرصه در متفاوت نگاه دو با و ديدارها گردهمايي ، برگزاري طول در سياسي نمايندگان
.شدند روبهرو خارجي
پولاريسم با نظام ، درون در (راست و چپ) سياسي طيفهاي وجود دليل به نيز گذشته در گرچه
.بودند كرده نرم پنجه و دست آن با و آشنا خوبي به خارجي سياست در سياسي
و اندرز و پند يا شخصي اظهارنظر يك از فراتر مطروحه مباحث فعلي حساس شرايط در اما
اما متفاوت دستورالعمل دو صريحتر عبارت به.ميرسيد نظر به خيرخواهانه نصيحت
.شد صادر ميكرد ، ملزم آن اجراي به چرا و بيچون را نمايندگان همه كه لازمالاجرا
چپ نزد در نيز بخشي و محافظهكاران نزد در بيشتر آن خاستگاه كه اول نگاه يا دستورالعمل
و تهديدات با مواجهه در ميكرد ، ملزم را نمايندگان بود ، (مبارز روحانيون مجمع) سنتي
نگاه و دستورالعمل و.باشند داشته انقلابي و تهاجمي موضعي حتما آمريكا موضعگيريهاي
دارند ، اختيار در را مقننه و مجريه قوه كه بود اصلاحطلباني نزد در آن خاستگاه كه دوم
رئيس تشنجزدايي سياست و تساهل و تسامح سياست اساس بر همچنان ميكرد ملزم را نمايندگان
.كنند فرصت به تبديل را تهديدها جمهور
كه بود پارادوكس نظام رسمي منابع از و نظام درون از متفاوت دستورالعمل دو دريافت
اميدوار لحظات آخرين تا حتي بود كرده سردرگم و نگران ديگر زمان هر از بيش را نمايندگان
نبستند ، طرفي وقتي اما كنند دريافت پارادوكس اين از خلاصي براي واحد و روشن پاسخي بودند
بيشتر در كه گذشته سنوات مانند شايد تا انديشيدند هميشگي كورسوي تنها به نااميدانه
بود فردي ابتكارات بر مبتني تصميمات و فعاليتها فرهنگي نمايندگان حوزه در بخصوص موارد
نو طرحي بتوانند خود بودند اميدوار نيز بار اين ستاد ، به صف از يافته سازمان تصميمات تا
تصميمگيري ريسك بودن بالا بود كرده نگران پيش از بيش را آنها كه آنچه اما اندازند در
به متهم اصلاحطلبان و دولت دستگاه سوي از برگزينند را اول نگاه اگراست فعلي شرايط در
صورت در و شد خواهند جمهور رئيس تنشزدايي دكترين گذاردن پا زير و رسمي سياست از عدول
سفير نه وزارتخانهاند سفير كه شد خواهند متهم محافظهكاران سوي از دوم ، گزينه انتخاب
پيشين خارجه وزير ولايتي علياكبر دكتر كه شد خواهند چيزي به متهم آن از فراتر و نظام
نمايندگان به خطاب و برده نام خارجي سياست عرصه در ايدئولوژيزدايي عنوان به آن از
خارجي سياست از ايدئولوژي زدودن براي عدهاي امروز":ميگويد كشور از خارج در فرهنگي
حذف.كنند تهي آرمانخواهي از را كشور خارجي سياست ميخواهند و ميكنند تلاش كشور ،
خارجي ديپلماسي يافتن پايان معناي به ايران اسلامي جمهوري خارجي سياست از ايدئولوژي
".است بوده ايران اسلامي جمهوري
كه است مشقي ميدان شبيه بيشتر (فرهنگ و سياست حوزه در) خارجي سياست عرصه امروز شايد
پا كدام بالاخره نميدانند هنوز اما ميكنند آماده بزرگ رژهاي براي را خود آن سربازان
.چپ يا راست.شود كوبيده زمين به بزرگ طبل زير بايد
بازتاب
دفاع وزارت توضيح
:كرد ارسال شرح بدين توضيحي "شمخاني علي" با گفتوگو از بخشي درباره دفاع وزارت سخنگوي
تاريخ 6/7/81 در مسلح نيروهاي پشتيباني و دفاع محترم وزير مصاحبه درج پيرو احتراما ،
كه شماره 4 سوال به پاسخ در شمخاني دريابان امير ميرساند اطلاع به محترم ، جريده آن در
بلكه من ، تنها نه:داشتند اظهار ميكنيد شركت انتخاباتي رقابتهاي آينده دوره در آيا
در شركت.كند صحبت آينده سال سه در خود سياسي نقش درباره نميتواند ديگر هيچكس
شرايط در بايد صرفا كه است نشيبي و پرفراز و پيچيده سخت ، كار انتخاباتي رقابتهاي
.كرد صحبت آن درباره ;ميشود ايجاد كه خاصي اجتماعي ضرورتهاي و محيطي
سر به آن در كه منطقهاي شرايطدارم توجه دفاع وزارت خود سازماني وظايف به من فعلا
درك را موجود امنيتي و دفاعي ضرورتهاي بتوانم من اگر.است بحراني بينهايت ميبريم ،
.دارد اهميت ديگري موضوع هر از بيش بپردازم ، امنيت و دفاع مورد در خود وظايف به و كنم
.بود خرداد 76 دوم شرايط زاده خاتمي ، آقاي جناب.دارد خاصي مخاطبان نيز انتخابات هر
بود؟ خواهد كسي چه آينده سال سه براي مردم طبيعي انتخاب نميداند هيچكس
دارد مغايرت همشهري روزنامه در شده درج پاسخ متن با دفاع وزير پاسخ كه آنجا از
عمل به را مقتضي اقدام آن اصلاح به نسبت بعدي شماره در فرماييد دستور است خواهشمند
.آورند
|