رهايي و رنج
اختلاف تاريخي ريشههاي به نگاهي ;عراق - ايران

رهايي و رنج
بخش واپسين_ بودا فلسفه
.شد وي دروني تحول چگونگي و بودا زندگاني به كوتاه اشارهاي مطلب ، بخش نخستين در:اشاره
از زندگاني كه دانستيم.شد پرداخته بوداست ، فلسفه بنياد كه بودايي حقيقت چهار به آنگاه
از.مييابد درگير آن با را خود موقعيتي هر در همواره آدمي و است رنج سراسر بودا ديدگاه
مطلب ، بخش واپسين در اينك.بيابد را رنج از فرار طريق بايد انساني هر بودا نظر به رو اين
:ميخوانيم هم با.ميشود بررسي بودا فلسفه ديدگاه از رنج از نجات و رهايي
انديشه و فرهنگ گروه
سمساره
و آيين و فلسفه اولي مفاهيم از كه سمساره مفهوم بايد بودا آيين فهميدن بهتر براي
مراد و ست ا وجود دايره معناي به تقريبا سمساره مفهوم.شود شناسانده است ، هند مذهبهاي
هر و است شونده تكرار بلكه نيست ، جا يك و باور يك به منحصر فرد زندگاني كه است اين
اين از پس نيز ديگر بار هزاران و است داشته وجود خود ، زندگاني از بيش بار هزاران فردي
.داشت خواهد حيات زندگاني
وجود درياي بودا گفتارهاي در آن از مراد و است هميشگي سرگرداني معناي به لغت در سمساره
.است پايان شدنهايبي زاييده دوباره.است تاب و پيچ در همواره كه است مرگ و زندگاني يا
شخص مرگنمييابد پايان او مرگ با وجه هيچ به كس هر زندگاني بودا ، سخن اين بنابر
در مردن و زيستن رنج كه داشت خواهد دنبال به را ديگري شدن زاييده لزوما نيافته رهايي
دايره يا سمساره دور را اين شدن ، زاييده باز و مردن و شدن زاييدهشد خواهد تكرار آن
انديشه هيچ راه اين در چون.ندارد دلبستگي دايره اين سرآغاز به بودا.ميخوانند وجود
نگريستن باز و است آغاز بي پيشين وجودهاي زنجير كه ميآموزد او.نميبرد پايان به راهي
سرگشته رهروان ، اي:ميگويد و است غمانگيز كشيده ، وجود دايره اين در كس هر كه رنجي به
تحملپذير نيز آينده به نگاه.نيست آغاز را شدنها زاييده دوباره دايره در موجودات بودن
.آيندهاند چشمانداز نو ، رنجهاي و نو تولدهاي و مرگها.نيست
.است تشنگي آن و ميگرداند را شدن زاييده دوباره چرخ كه ميگويد سخن نيرويي از بودا
به زندگي يك از را آنان و ميكند بند سمساره به را موجودات تشنگي است ، لذتبخش تشنگي
خاموشي ، راه از فقط شدنها زاييده دوباره سمسارهاي زنجيره از رهايي.ميبرد ديگر زندگي
واقعيت تشنگي راه از نميتواند نيروانه اما.است ممكن نيروانه يعني نشاندن ، فرو يعني
كه بود اين بودا اصيل اعتقاد بيترديد.است تشنگي نشاندن فرو نتيجه برعكس ، بلكه يابد ،
.درميآورد گردش به را مرگها و تولدها چرخ يعني وجود دايره كه است تشنگي تنها
نيروانه
مقصدي به يعني رسيده ، رهايي و روشني به و است رسانده پايان به را هشتگانه راه كه كسي آن
در بودا يك با ارهت فرق.ميگردد ارزنده يعني ارهت ميرسد آن به(مرد يا زن)رهرو كه
براي بودا افتخاري لقب اما.است يافته تعليم راه از را خود رهايي ارهت ، كه است اين
در.باشند ديده تعليمي بيآنكه يافتهاند ، بينش راه از خود را رستگاري كه ميماند آناني
آمده رسيده خاموشي به يعني نيروانه به كه كسي حالت درباره فراواني اطلاعات منابعپالي
است عبارت ميشود ، ديده پالي كانون كمالبخش و شاعرانه عبارات در كه مثبتي صفات و است
اين همه از.پايندگي و سلامت حقيقت ، پاكي ، بيمرگي ، سعادت ، ايمني ، آرامش ، شادي ، :از
مثبت چيزي را آن بايد بلكه دانست ، نيستي معناي به نبايد را نيروانه كه ميشود روشن صفات
اين به رفته ، كار به نفيكننده عبارت پالي كانون فلسفي بخشهاي در اما.آورد شمار به
موجود كه است عواملي همه كردن ويران آن و است آزاري نخستين فرونشاندن و خاموشي كه دليل
.ميكند گرفتار رنج و سمساره بند در را
نه نهآبي ، هست ، نهزميني آنجا در كه است سپهري:ميگويد چنين نيروانه توصيف در بودا
نه.ادراك نه و ادراك سپهر نه نيستي ، سپهر نه..مكان ، نامحدود سپهر نه هوايي ، نه و آتش
نه كه ميگويم من رهروان اي ماه ، نه و خورشيد نه دو ، هر نه ديگر ، جهان نه جهان ، اين
پايان ايناست بيشرط و بيتكامل او.توليد نه ويراني ، نه دوام نه رفتن ، نه است آمدن
.است رنج
عطشي ديگر و مينشيند فرو كلي به شمعي ، نشستن فرو همچون تمايلات كه هنگامي نيروانه در
و است خاموشي فقط نيروانه.بوداست راه غايت نيروانه.ميافتد اتفاق خاموشي ندارد ، وجود
مقام آن به كه كسي و نيست راهي رنج و بازپيرايي گردونه به ديگر درآن كه است مقامي
يافته ، رهايي درباره تمثيل بهترين.مييابد نجات شدنها و رفتها و آمد از ديگر برسد
.است رفته كجا به كه بگويد نميتواند كسي آن نشستن فرو از پس كه است آتش تمثيل
چون.است موج فلسفه بودا ، فلسفه:كه ميدارد بيان بودا فلسفه خصوص در نيز هدايت صادق
بيش دمدمي گذرنده موج يك چيزها و افكار همه در و شكلها همه در هستيها ، همه در او
باد كه خودش آبنماي سطح مانند بود آرام آب سطح يك او نظر به آفرينش سرتاسر و نميديد
باد اين كه زماني و بود انداخته آن روي موقتي شكنهاي و چين و بود وزيده آن روي موقعي
.ميشدند غوطهور نيستي در يزدانه ، خودشان اصل به هستيها همه دوباره ميگرفت آرام
مراقبه
خود حواس بازداشتن براي آدمي كه است تلاشي مراقبه چون.دارد پيوند اطلاق بخش با مراقبه
بدان.ميدهد انجام كارآمد و سالم و خوب ذهني چارچوبهاي آفرينش براي بياخلاقيو از
نه دارد قرار بخش اين آنچهدربپردازد عمل و كار به چارچوبها آن محدوده در تا منظور
را آدمي يكي اين كه هست هم بد ذهني چارچوبهاي از پرهيز بلكه است بد اعمال از پرهيز تنها
است لازم ابتدا در مهارتي چنين يك مقابل در.ميكشاند غفلت به بلكه روشنايي ، به نه
حاصل كه آن از پس مراقبه ، انضباطدر يا مهارت واين باشد همراه متانت و آرامش با تمركزي
نشستن با تنها حال ، هر به بصيرت مراقبه ميكند پيدا بصيرت مراقبه براي پايهاي حكم شد ،
از روز به روز لحظهو به لحظه برخورداري يكي اين چه.نميشود انجام آرام خلوتي در
و اطراف محيط به نسبت هوشياري روشن ، و شفاف خودآگاهي ذهن ، حضور زمينههاي در عام نگرشي
.است اعمال آن پيامدهاي و آدمي اعمال به نسبت و آدمي خود تجارب به نسبت
آناتا را آنها بودا كه دارد وجود فن چهار:ميدارد اظهار مراقبه خصوص در بوديدارما
چيز هر يا بودش -مقطعنه را آنها ميتوانيد شما.ميداد تعليم و ميناميد ( خود غير)
درونهيچكس ميناميد ، كه چه هر ولي دارد بستگي شما به اينبناميد ميخواهيد كه ديگري
بسيار ولي مشكل آنها با مراقبه نهايياندكه فنون اينها.بناميد را آن كه ندارد وجود
ياميلي و رسيدن براي چيزي اينكه بدون كنيد كار فن چهار اين از يكي با اگر.است عالي
بگيريد ، خود به بيعملي حالت":فن اولين اينك و:خاليميكنيد خودرا باشد داشته وجود
.است فنون زيباترين از يكي اين."خالي پوست از ديوارهايي با باشيد اتاقي
مخفي آن پشت را نفس ميتوانيد باشد داشته وجود اگر چون ندارد ، وجود خودي":ميگويد بودا
ترك را نفس بود خواهد مشكل برايتان دارد وجود شما درون خودي كه كنيد احساس اگر كنيد
يك و است خالي هستي بنياد:ميگفت بودا.شويد خالي كلي به توانست نخواهيد بعد و كنيد
.شدهايد چيز همه وارد خاليشويد وارد كه بار
خويش نهايي ميل دنبال به آنها.نيستند خالي هنوز ميروند نيروانه دنبال به كه آنها حتي
آگاهي به نميتوانيد نباشيد خالي كاملا تا اما است ميل آخرين حقيقت يافتن.ميروند
هستم من آناتا در.است بودن بيميل كاملا آگاهي ، براي نهايي شرط.يابيد دست حقيقت
تجزيه را بشر ذهن سادهاي راه از بودا.اميال كلكسيون جز نيست چيزي من زيرا ندارد وجود
باره يك را آنها اگرساختهاند را شما كه ميلي هزاران جز نيست چيزي نفس:است كرده
تنها آنگاه.شدهايد ناپديد شما و نيست ميلي ديگر كه ميرسد فرا لحظهاي اندازيد بيرون
.است نيروانه آن و ميماند باقي وسيع و خالي فضايي فضا ،
راست را فقرات ستون.نكنيد عملي هيچ و بنشينيد راحت.دارد نياز كامل بيعملي به مراقبه
به دستي انرژياز كه ميشود باعث حالت اين چون كنيد ، قفل يكديگر به را پاها و دست و
كه ميآيد بوجود دايرهاي حالت اين در.يابد جريان ديگر پايي به پايي از و ديگر دست
با و ببنديد را چشمها گاه آن.ميافتد جريان به دايرهوار مداري در بدنتان درون انرژي
وجود كس هيچ كه ميكنيد احساس رفته رفته دهيد ، انجام را فن اين يافتهايد كه آگاهيهايي
خدا نباشيد شما وقتي.داشت خواهد حضور سعادت و تقدس نداريد حضور شما كه هنگامي ندارد ،
.بود خواهد
باشيد نداشته سعي ميكنيد چه هر.است مراقبه فرآيندهاي اساسيترين از يكي بودن بازيگر
ناآگاهندو خويش ذهني ارتباط از كلي به مردم از بسياري.بكشيد بيرون منفعتي آن از كه
.بيخبرند آن از ميافتد اتفاق ذهنشان در چه هر
پرسته فاطمه
:منابع
فيروزه ، 1375 انتشارات از ششم ، چاپ پاشايي ، .ع.بودا.هانس شومان ، ولفگانگ
صهبا ، 1372 انتشارات از اول ، چاپ محمدحقشناس ، علي.بودا.مايكل گريدرز ،
و 1374 پاسارگاد ، 1370 انتشارات از.دوم اول ، چاپ بوديدارما ، نامدار ، نادري ، مهديزاده
انتشاراتپاسارگاد ، 1374 از.اول چاپ برهمن ، و آتمن نامدار ، نادري ، مهديزاده
جيحون 1377 انتشارات از.اول چاپ.زاهدي زهره.دارد حقيقت عشق تنها.برايان وايس ، ال
.گلشن13750 چاپ دوم ، چاپ.پاشايي.ع.بودا آئين هانس ، شومان ، ولفگانگ
گلپونه13760 انتشارات از.اول چاپ.سيدارنا.پرويز خاور ، چشمه
و(جلدي سه) بودا آئين دانشنامه و هدايت صادق از لبخند آخرين كتاب از استفاده با
كاهش در مذهبي باورهاي اثر:فرهادي امير نامه پايان و (جلدي سه) بودا آئين تاريخ
چهارم ، 1375 سال دانشآموزان افسردگي
اختلاف تاريخي ريشههاي به نگاهي ;عراق - ايران
نام بحران كانونهاي بهعنوان آنها از ميتوان كه دارد وجود بسياري مناطق فارس خليج در
كشورهاي روابط در بحران و مناقشه جنگ ، بروز زمينههاي گذشته در مناطق اين از برخيبرد
براي گسترده ابعاد با نظامي تجاوز دو دهه يك طي در فقط.آوردهاند فراهم را منطقه اين
.است داده بروز مناطق اين از برخي كنترل
خاك جزو قرن سه از بيش اسلام ، از قبل دوران در است ، موسوم عراق نام به امروز كه سرزميني
اسلام ، از بعدداشت قرار آن در (مدائن) تيسفون مانند ايران شاهان پايتخت و بود ايران
پايتخت بغداد و گرديد اسلامي خلافت مركز ميشد ، ناميده بينالنهرين كه عراق فعلي سرزمين
سرزمين و بغداد عباسي ، سلسله انقراض و مغول حمله از پس.شد برخوردار خاصي اعتبار از آن ،
منازعه مورد بينالنهرين اخير ، قرن چهار در و داد دست از را گذشته شكوه بينالنهرين
ميداد راتشكيل عثماني امپراطوري متصرفات از بخشي عمده بهطور ولي بود عثماني و ايران
در 10 انگلستان دولت اول جهاني جنگ در عثماني امپراطوري شكست از پس.بود استقلال فاقد و
داشت قرار انگلستان قيموميت تحت سال 1932 تا كه آورد بوجود عراق نام به كشوري اوت 1920
.آورد دست به را خود استقلال تاريخ آن از و
تاسيس را عراق جديد كشور موصل و بغداد بصره ، استان سه پيوستن هم به از انگلستان دولت
تا است خارجي منافع بازتاب بيشتر عراق مرزهاي ميشود ، جهتگفته همين به.كرد
كه شد تقسيم متفاوت نژادي و مذهبي جوامع به كشور امر اين نتيجه در...داخلي واقعيتهاي
ثبات عدمشد كشور در سياسي ثبات عدم سبب بافت اين.دارند ملي مشترك منافع از اندكي سهم
.است داشته مهمي نقش ايران و عراق بين اختلافات گسترش در خود نوبه به نيز داخلي سياسي
تبعيد كرد ، بروز ايران دولت عراقو جديد دولت بين استقلال از بعد اختلافيكه نخستين
با مسلحانه ندايمبارزه كهانقلاب 1920 اين توضيح.بود ايران به وروحانيون علما
و داشتند آن در را عمده نقش شيعيان كه بود عاليات عتبات از انگلستان اشغالگر نيروهاي
مشكلات با زمان آن در خود كه ايران بوددولت علما و روحانيون عهده به انقلاب اين رهبري
.گرفت پيش در محتاطانهاي سياست عراق دولت مقابل در بود روبهرو زيادي
اعمال انگليسيها نظر مورد وضع ، تغيير و سياست اجراي در عراقيها كه ديگري اقدامات از
مورد در جديد مقررات وضع و عراق مقيم ايرانيان مورد در تابعيت قانون تصويب كردند ،
دولت شناسايي براي را ايران ميخواست كار اين با عراق دولت البته.بود قضايي امتيازات
دو بين اختلافهاي ساير حل به مسالهرا اين ايران دولت اما دهد ، قرار فشار عراقتحت
.كرد موكول كشور
حق آن موجب به كه كرد امضا انگلستان با قضايي موافقتنامه يك عراق دولت مارس 1924 در 24
برخوردار آن از امپراتوري درزمان كه كشورهايي اتباع به (كاپيتولاسيون) كنسولي قضاوت
.شد احاله عراق داخلي محاكم به ايران اتباع قضايي امور كه حالي در.شد اعطا بودند
است ، داشته كشور دو اختلافات در مهمي نقش عراق و ايران روابط تاريخ طول در كردها مساله
و عهدنامه 1975 لغو براي حسين صدام ادعاهاي از يكي حتي نشده حاصل توفيقي هيچگونه اما
.بود عراق كردهاي از حمايت به ايران كردن متهم جنگ ، آغاز
در چنانكه.بود امپراتوريعثماني زمان از عراق و ايران مهمتريناختلافاتمرزي اما
1639) قصرشيرين عهدنامه يعني شد ، منعقد وعثماني ايران بين كه مرزي چهارگانه عهدنامههاي
دوم ارزروم وعهدنامه (م 1823) اول ارزروم عهدنامه ، (م 1746) گردان عهدنامه (م
نشده تصريح اروندرود در كشور بيندو مرزي وتعيينخط حاكميت موضوع هيچگاه (م 1847)
سال 1913 در.مينمودند حاكميت اعمال اروندرود در مشترك طور به عملا دولت دو ولي.است
و روسيه عثماني ، ايران ، كشور نمايندگانچهار كميسيونياز استانبول ، پروتكل موجب به
بعد كه گرديد تشكيل آنها علامتگذاري و عثماني و ايران مرزهاي حدود تعيين براي انگليس
دولت به را قصرشيرين جنوب و شمال در واقع ايران به متعلق اراضي مايلاز سال 700 يك از
.كرد رد را كميسيون كار اين ايران دولت اماكرد واگذار عثماني
ديگري عهدنامه سال 1937 در كه اين تا داشت ادامه كشور دو مرزي اختلافات حال هر به
حدود تحديد جلسات صورت و (م 1913) استانبول پروتكل و (م 1847) ارزروم عهدنامه براساس
تعيين اروندرود ، كشور مرزدو عهدنامه اين موجب به.رسيد امضا به كشور دو بين (م 1914)
.گرديد
آن پي ودر بود جهانيدوم جنگ شروع از پيش زمان ، تحولات آن خاص امضاي علت ظاهرا
.شد منعقد وتركيه عراق پاكستان ، ايران ، بين عهدنامه 1937
ژوئيه 1958عراق انقلاب 14 با حتي و نداد خاتمه كشور اختلافاتدو به نيز عهدنامه 1937
بين از رژيم دو همسويي و تشابه عراق سلطنتيدر رژيم سقوط با زيرا شد ، افزوده آن شدت بر
.كرد اروندرودبروز سر بر و 1960 سالهاي 1959 در كشور دو روابط در بحران اوج و رفت
مرحله وارد كشور دو اختلافات رسيد قدرت به عراق در بعث حزب كه سال 1968 در مجددا
.رسيد امضا به طرفين بين ديگري تابستان 1975عهدنامه و شد جديدي
.بود خصمانه مواردي در و غيردوستانه اغلب سالها اين تمام در ايران ، با عراق كشور روابط
در عراق رژيم بالاخره و كشاند جنگ پرتگاه لبه تا را كشور دو مرزي ، برخوردهاي و اختلافات
هر براي كه كرد ايرانتحميل به را جنگ ندارد ، دفاع قدرت ايران داشتند اعتقاد كه شرايطي
.داشت همراه به بسياري تلفات و ويرانيها كشور دو
و حل به بغداد و پذيرفته را مجددعهدنامه 1975 اعتبار حاضر حال در عراق دولت چند هر
معوقه مسائل هنوز ولي آورده روي همسايهاش كشورهاي با خود ارضي و مرزي اختلافات فصل
حدود تحديد اروندرود ، لايروبي مرزها ، ميلهگذاري جمله ايران ، از و عراق ميان بسياري
.است پيش در درازي راه آنها قطعي فصل و حل تا كه وجوددارد... و قاره فلات
ميرزايي سلطان خديجه
:منابع فهرست
بينالمللي و سياسي مطالعات دفتر تهران ، )فارس خليج موضوعي كتابشناسي:اسدي ، بيژن -1
(1361
و سياسي مطالعات دفتر عراق ، و ايران مرزي اختلافات تاريخي بررسي:ولداني جعفري اصغري -2
بينالمللي 1370
كيهان ، 1371 انتشارات خليجفارس ، در بحران كانونهاي:اصغر ولداني ، جعفري -3
انتشار ، سهامي شركت ايران ، و عراق جنگ اختلافات تاريخي ريشههاي:دوست ، منوچهر پارسا -4
1367
|