خيام عصر
كتاب مرور
انديشه هاي تازه
خيام عصر
:اشاره
به كه كتاب اين.است آمده كتاب بازار به تازگي به حجازي بنفشه اثر "حيرت دايره"
شده منتشر "فريار دانش" انتشارات توسط ميپردازد ، خيام عمر حكيم ادبي و علمي زندگينامه
كه است شده آن نويسنده با كوتاهي گفتوگوي اثر اين با خوانندگان بيشتر آشنايي جهتاست
.ميآيد پي در
هر و نيست شده شناخته هم ايران در كه جهان در نهتنها اوست جايگاه شايسته چنانكه خيام
تحقيقات طبق آنكه حال ميدانند صوفي را او بعضيميشود و شده او يار خود ظن از كسي
خاصي مكتب به او گرويدن گواه كه مداركي و است عارف بلكه نيست صوفي او شناسان خيام وسيع
صوفيه بزرگان سلسله در او از نامي.ندارد وجود باشد ، سرسپرده مرادي به و باشد صوفيه از
بودهاند مخالف او با شدت به هم صوفيه بزرگان از بعضي و نيست
خيام درباره كتابي تاليف در انگيزهاي چه اصلا و كردهايد انتخاب را خيام چرا*
داشتهايد؟
حكيم اينپرداختم زندگيش در تحقيق به بشناسم ، بهتر را بزرگ انسان اين ميخواستم چون -
با كه حكيمي دارد ، تعلق شاعرانه ، الهام و عقل دنياي دو به همزمان خردمند شاعر و بزرگ
انسانها بزرگي من نظر به.است يافته اشتهار زندگي و مرگ به راجع شاعرانهاش سوالهاي
او كه بخصوصميدانم بزرگي انسان را خيام نيز خاطر همين به است ، سوالهايشان بزرگي در
.است بوده حكمفرما جامعه بر خاص بسيار شرايطي كه كرده مطرح را سوالها اين زماني در
شرايطي؟ چه *
تا508/530 سالهاي440/430 اوضاع يعني خيام زندگي دوره مذهبي و سياسي اجتماعي ، اوضاع -
ضمن در مختلف مذاهب كتابخانههاي و مدارس ديني ، تخريب اختلافات شدت دوره قمري هجري
مسائل ايناست عقلي علوم و فلسفه تحريم و ديني علوم ترويج متعصبانه ، زدوخوردهاي
و عقايد در دخالت غزنويبهدين ، با تبليغاتيسلاطين حال عين در و شديد توجه با بخصوص
.است بوده همراه مردم آراي
در و پرداخت رياضي علوم از دفاع به خيام (نقلي علوم بر عقلي علوم غلبه) محيطي چنين در
بود بعد قرنها و آورد ميان به علوم اين دانستن ضرورت و اهميت و قداست از سخن خود آثار
.خواند "عصرخيام" را ميلادي يازدهم قرن دوم نيمه بلژيكي ، سارتن جرج كه
هستند؟ زمينهاي چه در بيشتر خيام آثار *
و كتب انتساب در.كردهاند ضبط او نام به رساله پنج فلسفه در و شش حدود رياضي در -
و رياضي از غير به.دارد وجود چشمگيري آماري تفاوت خيامشناسان طرف از او به رسالات
و است داشته هم تاريخ و فقه لغت ، پزشكي ، تقويم ، نجوم ، زمينههاي در فعاليتهايي فلسفه
و عزيز جهانيان ، براي را خيام كه آنچه اما.است منسوب او نام به هم گلي مترسكي ساخت حتي
و ناشناخته سيمايي نيز هموطنانش براي حتي كه هرچند اوست ، ادبي چهره است ، نموده ارجمند
.دارد مغشوش
شناخت؟ ميتوان را خيام اصيل رباعيات چگونه *
شايد كه داشت رواج مردم ميان در مذهبي خشك تعصب نوعي خيام عصر در گفتم كه همانطور -
و فلسفه به پرداختن اگرچه نكرد ، تهيه خود دست به را اشعارش از ديواني خيام سبب بدين
.بود كافي جامعه با شدنش ناهماهنگ براي رياضيات
آنگاه رسالاتش ، شناخت سپس اوست ، عصر مختصات دانستن اصيل رباعيات شناخت در گام اولين
و رباعيات مزور و مجعول نسخههاي و منابع واصح اقدم شناخت.بردهاند نام او از كه ماخذي
سياسي ، فشارهاي با آنها مبارزات نوع و ايرانيان شخصيتي -رواني مختصات شناخت سرانجام
.اجتماعي و مذهبي
است؟ چگونه او جهانبيني كلي طور به و دارد فلسفي انديشههاي چه خيام شما نظر به *
كار او ، فلسفي انديشههاي نماياندن و نيست من توان در خيام فلسفي رسالات درباره بحث -
برهانهاي و علوم طريق از كه بحثهايي يا او انديشههاي درك كه بخصوص.است فلسفه اهل
و واجبالوجود اوصاف تحصيل و آن بقاي و يقين اثبات و معاد به راهيافتن براي يقيني
در تضاد ضرورت در يا تكليف و كون وجود ، رسالات در كه آن امثال و خلقت ترتيب و فرشتگان
كه آنچه اما.است مقدماتي داشتن نيازمند ميكند ، فلسفياش آثار ديگر و بقا و جبر و عالم
در او به منسوب يا او رباعيات طريق از كه است افكاري است ، سوال اين جان ميرسد نظرم به
.دارد وجود اذهان
هر و نيست شده شناخته هم ايران در كه جهان در نهتنها اوست جايگاه شايسته چنانكه خيام
تحقيقات طبق آنكه حال ميدانند صوفي را او بعضيميشود و شده او يار خود ظن از كسي
خاصي مكتب به او گرويدن گواه كه مداركي و است عارف بلكه نيست صوفي او شناسان خيام وسيع
صوفيه بزرگان سلسله در او از نامي.ندارد وجود باشد ، سرسپرده مرادي به و باشد صوفيه از
.بودهاند مخالف او با شدت به هم صوفيه بزرگان از بعضي و نيست
راههاي از يكي.است شده جانبخش وارسته حكيم اين جان حجابهاي از يكي او نام تفاخربه
در كه است سخيفي و سست رباعيات از نامش و او ديوان پيراستن خيام واقعي چهره شناساندن
جنبه از نه رباعيها اين كه دادهاند نسبت او به تاريخ كتابهاي و تذكرهها در زمان طول
است رباعيات همين و لفظي و صوري جهت از نه و دارد خيام سخن و فكر شيوه با تناسبي معنوي
زيادي كوشش او آنكه حال بدهند ، او به منكر يا ملحد مادي ، كهنسبتهاي شده موجب بعضا كه
.دارد باريتعالي ذات تقديس و اثبات در
روبهرو مسائلي با حكمت و فلسفه با آشنايي و مقدماتي تحصيلات از پس طبيعي طور به خيام
حيات معني كه بداند ميخواست او.كرد زده حيرت را او كه شد مطرح برايش سوالهايي و شد
علم به پرداختن با خيام.ميرويم كجا به و چه براي و آمدهايم كجا از و چه براي چيست ،
او بر چيزي و است گذشته عمرش كه ميبيند مينگرد خرد روي از چون اسرار كردن مفهوم براي
.است عقلاني و ديني معارف در تجديدنظر و انديشه بحران روزگار او روزگار.است نشده معلوم
.است معارف در نظر امعان و فلسفه بحران عصر زاده خيام ،
او به را اشعار اين خيام نام ذكر با كه كتابهايي اقدم در كه اشعاري وراي حال ، از هر به
محض ، خير از ديدن نكو عاقبت به اميدوار و است موحد او كه دريافت ميتوان دادهاند نسبت
سرپوشاندن ، اهل ،(اصطلاح اين امروزي معني به نه) ابنالوقت حال عين در و است جبري او
جهان و فلك كار از گلهمند او.دوست با بودن محشور و خرد اهل با زيستن شادخواري ، به آمر
فراهم بيداد منزل اين در برايش كه است بلاهايي اسباب و افزوده محنت علت به كه است سفله
.است بوده
و بوده يافتنش پي در همه كه است يافته دست دري به سرانجام او كه ميرسد نظر به اما
.هستند
نتوانم مي نهفت گل به خورشيد
نتوانم مي گفت زمانه اسرار و
خرد برآورد تفكرم بحر از
نتوانم مي سفت بيم ز كه دري
را سوال اين ايراني ، زنان تاريخي مسائل درباره كتب تاليف و زنان زمينه در شما فعاليت *
است؟ بوده چگونه زنان به خيام نگاه كه آورد ذهنم به
شرايط چه اگر نميشود ، رهنمون او داشتن بههمسر حتي را ما خيام خصوصي زندگي بررسي -
حكايات از يك هيچ.است نبوده مجرد بپذيريم كه واميدارد را ما عصر آن فرهنگي و اجتماعي
مگر نميزنند خانوادهاش از حرفي كردهاند اشاره او به كه كتابهايي يا او معدودزندگي
اشاره و خيام اولاد از "نيشابوري اشهري" نام به شخصي به "مطلعالشمس" كتاب اشاره
حكيم به اشهري اين نسب كه است نوشته او حال شرح ضمن كه تذكرهالشعرا در سمرقندي دولتشاه
.دانستهاند او داماد را "بغدادي محمد امام" نيز منابع از بعضيميرسد عمرخيام
.بدانيم او از قاطعانه را اشعار از كداميك كه است مساله اين به منوط "زن" به خيام نگاه
در كه -بدانيم (نام ذكر بدون و ذكر با) تاريخي متون در او به منسوب رباعيات را ملاك اگر
تو ، مهر تو ، عشق بتا ، حور ، عزيز ، يار چون تركيباتي و كلمات -است آمده "حيرت دايره" كتاب
سروپاي نازنين ، خوب رخ سرشت ، حور لعبت جبين ، زهره بتان ، چشم چشمنگار ، مردمك يا معشوق
خيام آنكه حاصل.نميكند آشنا وعاطفياو رواني فضاي با را ما نيز رخ خورشيد نازنين ،
.كردم عرض اول در كه است بزرگي سوالهاي همان به معطوف نگاهش و است نداشته كاري زنان به
اكرمي الميرا:گفتوگو
كتاب مرور
ميل استوارت جان خودنوشت زندگينامه
روانپزشك و اگزيستانسياليست فيلسوف ;ياسپرس كارل نوشت خود زندگينامه كنار در شايد
مهمترين روان و ساده ادبياتي با شده كوشيده كه است زندگينامههايي جمله از آلماني ،
.بازگويد وي خود زبان از را نوزدهم قرن بزرگ فيلسوفان از يكي اجتماعي و فكري تحولات
انديشه تاريخ و فلسفه عرصه پژوهندگان و علاقهمندان همه به نوشت خود زندگينامه اين
ميل استوارت جان اجتماعي و اقتصادي سياسي ، فلسفي ، انديشههاي با كه ميدهد را فرصت اين
است گزارشي چون آنكه اول:است اهميت حائز جهت دو از يادشده كتاب اين بنابر.شوند آشنا
جزئياتي حاوي رو اين از وي ، پرورشي و آموزشي تجربههاي باب در و نويسنده خود قلم به
از است توصيفي كتاب اين كه آن دوم.است نيز فيلسوف عصر فكري و اجتماعي تحولات از دقيق
عضو برجستهترين شايد بنتام ، خود از غير كه كسي قلم به "بنتام مكتب" عقايد اصول و نفوذ
فايدهگرايي مكتب چرا كه شده داده شرح كتاب اين در.بود فايدهگرايي يعني ;مكتب آن
از پس چرا كه اين و كند پيدا بسزايي رواج نوزدهم سده اواخر انگلستان در نتوانست بنتام
فلسفه به مربوط موضوعهاي زمينه در نويسنده متنفذترين مقام در هرگرين.ت سال 1870
.گرفت را ميل جاي اجتماعي
جان كه است شرحي نباشد ، بالا موارد از كمتر شايد كه كتاب پراهميت نكات ديگر از
خواننده بيشك.است داده كتابهايش از هريك نگارش و شكلگيري چگونگي باب در ميل استوارت
.شد خواهد آشنا آثار آن از يك هر معرفتشناختي انگيزههاي با مواقع از بسياري در
را وي بهراستي اما ميدهند قرار انگليس تجربهگرايي مكتب جزو را ميل استوارت جان اگرچه
بيكن ، :چون فيلسوفاني مانند ميل استوارت جان كه است درست.كرد آن به محدود نميتوان
خلال در بود ، اما مانده وفادار تجربهگرايي مكتب اساس به...و هابز لاك ، جان باركلي ،
استوارت تحليلهاي عمده مثال براي.كرد اتخاذ را متفاوتي كاملا سوهاي و سمت آثارش
آزادي بهويژه آزادي مساله و شهروندان مدني حقوق و شهروندي دولت ، ساختار باب در ميل
و اجتماعي جدي انديشمندان فهرست در را او همواره كه بودهاند مسائلي جمله از زنان ،
وي كار اهميت و قدر موارد ، از برخي در ميرسد نظر به كه چنان.دادهاند قرار سياسي
كه "زنان انقياد باب در" عنوان زير ميل مهم كتاب مثال ، براي.است نشده شناخته بهخوبي
و زنان آزادي مساله بار نخستين براي شايد كه است كتابهايي جمله از شده ، ترجمه فارسي به
.است گذاشته بحث به فلسفي منظري از و سياسي و اجتماعي لحاظ به برآنان را مردان سلطهگري
ترجمه با و هرولدلسكي مقدمه با "ميل استوارت جان نوشت خود زندگينامه"كتاب روي هر به
حوزه علاقهمندان همه كه است شايسته و رسيد چاپ به مازيار انتشارات توسط مجيدي فريبرز
.نشوند غافل آن خواندن از انديشه تاريخ و فلسفه
انديشه هاي تازه
زركوب جلد /هفتم 1380 چاپ /علمي نشر:ناشر /طلوعي محمود:ترجمه و تاليف /پسر و پدر
گالينگور
زندگي وقايع وسير پهلوي سلسله دوران حوادث و وقايع تاريخ برگيرنده در نوشتار اين
بازگويي و شرح به كتاب اين مطالب عمده.باشد مي محمدرضا فرزندش و رضاشاه خصوصي
هاي قدرت با آنها روابط و فرزند و پدر سلطنت نحوه و دوران اين تاريخي و سياسي رويدادهاي
كه اطلاعاتي و خارجي و داخلي معتبر منابع به مراجعه با نويسنده كه شود مي مربوط خارجي
تشكيل بخش دو از كتاب.است كرده آوري جمع نگاري روزنامه و نويسندگي كار سال چهل از بيش
رضاشاه زندگي داستان شامل اول بخش.شود مي شامل را فرزند دوم بخش و پدر اول بخش:گرديده
به پيوستن و تهران به كوه سواد آلاشت از مهاجرت و پرورش چگونگي.شود مي تولد بدو از
پرسش ها پهلوي سياسي كارنامه در.سياست عالم در رضاخان ناخواسته سيرترقي و ها قزاق گروه
انگليس به را خود رضاخان چگونه مانند نگرديده بازگو شفاف طور به هنوز كه دارد وجود هايي
...و بود؟ ترتيب چه به او ديكتاتوري استقرار در ها روس نقش.كرد تحميل ها
هاي ازدواج نوجواني ، و كودكي دوران و شود مي شروع شاه محمدرضا زندگي شرح با دوم بخش
و شاه ماجراي واقع در يا ديكتاتوري و دموكراسي رويارويي.پدر توسط امرگونه گاه و سياسي
جلوگيري محمدرضا سقوط اولين از توانست بيگانه عوامل كمك به كه كودتايي و مصدق دكتر
مردمي هاي حركت آغاز با بود مصادف پايانش كه ديكتاتورگونه اقدامات آن دنبال به و نمايد
از تصاويري داشتن كتاب ، اين ديگر مزاياي از.است مجموعه اين ديگر مطالب از سال 1357 در
.است پهلوي محمدرضا زندگي پايان تا سياسي مسائل در رضاخان نخستين هاي حركت آغاز
جلد /اول 1381 چاپ /معاصر فرهنگ:ناشر /قيم عبدالنبي قلم به /فارسي عربي معاصر فرهنگ
گالينگور زركوب
و تغييراتسياسي وهمچنين علمي شگرف و سريع تحولات دليل به اخير دهه چند در
در فارسي -عربي نويسي فرهنگ.است شده ايجاد عربي زبان در فراواني هاي اقتصادي ، واژه
همين به فارسي ، -انگليسي نويسي فرهنگ برخلاف درست.نيست برخوردار زيادي قدمت از ما كشور
فرهنگ.گيرد كار به را جديد هاي روش و ها شيوه نتوانسته فارسي -عربي نگاري فرهنگ دليل
منظور به نويسي فرهنگ هاي شيوه ترين علمي و جديدترين كارگيري به بر حاكم كلي رئوس حاضر
مي بيان فرهنگنامه اين مقدمه در مولف.است آن كردن تر فارسي هرچه و آن از استفاده تسهيل
و كار چارچوب در بارها فارسي -عربي نويسي فرهنگ كهنه هاي قالب شكستن منظور به دارد ،
تلاش و مطالعه سال چهارده حاصل فرهنگ اين.است گرديده اساسي تغييرات دچار عمل شيوه
.باشد مي توجه شايان پژوهش اهل براي كه است هايي ويژگي داراي و است آن نويسنده
را آن از استفاده كه اند شده رديف الفبا حروف ترتيب به و ريشه براساس نه مدخلها
بيان است ، آن ويژگي ترين اصلي و ترين مهم حقيقت در كه آن ويژگي دومين.كند مي تر آسان
است ، فوق ويژگي با تنگاتنگ ارتباط در كه فرهنگ اين ويژگي سومين.است ها فعل مصدري
اين ويژگي چهارمين.بيايد اسم صورت به مصدرها معادل شده سعي و است مصدرها برابريابي
از بيش و مدخل هزار چهار و پنجاه داراي فرهنگ اين.است فعل همراه مصدرهاي حذف فرهنگ
نام -دارد10 پيوست ضمندو در.باشد مي مثال و اصطلاح و هزارزيرمدخل دويست
رشته بعضي و درياها شهرها ، از برخي نام و كشورها قبيل از عربي جغرافيايي هاي
.آنها حوزهفعاليت با همراه علمي و سياسي هاي شخصيت -كوهها20
نشر/ زنجاني كوهي محمد:تاليف / زنجاني فرج اخي شيخ زاهد عارف آثار و زندگي در سيري
صفحه 80- زنجان شهاب
خانقاهشتا جامي ، عبدالرحمان نوشته طبق و ميكرد زندگي هجري پنجم قرن در فرج اخي شيخ
تاليف "قابوسنامه" كتاب در.است بوده بزرگان شد و آمد محل زنجان در هشتم قرن
براون ، ادوارد ادبيات ، تاريخ"اوپانيشاد" در وشمگير ، قابوسبن كيخسروبن ابوالمعالي
سرچشمه خزينهالاصفيا ، جامي ، "نفحاتالانس" كتابهاي در همچنين و زمين فرهنگايران
عارف عنوان به زنجاني فرج اخي شيخ از آثار ، ديگر و "ابنبطوطه سفرنامه" ايران ، در تصوف
خمسه صاحب و بزرگ شاعر گنجوي نظامي نوشتهاند ، برخي و است شده ياد طريقت پير يك و زاهد
محل و داشت عرفاني مركزيت فرجيك اخي شيخ عصر در زنجان.است بوده او مريدان از معروف
و مامن "فرج اخي شيخ" مخصوصاخانقاه ;بود تصوف و عرفان به علاقهمندان شد و آمد
.بود شده عرفان و زهد اهل جماعت درويشانو اعتكاف محل و دل اهل پناهگاه
شمال در "خانه چله" كوه در موجود سنگي مسجد شده ، نقل سينه به سينه كه اخباري به بنا و
است حاضركوشيده كتاب مولف.است بوده وي مريدان و عارف اين چلهنشيني محل زنجان ، شهر
.بردارد "زنجاني فرج اخي شيخ" بويژه زنجان ، شناساندنعرفاي راه در قدمي آن ، تدوين با
و "اشراق شيخ" به معروف "سهروردي حبش يحييبن شهابالدين شيخ" چون بزرگاني كه همچنان
.برخاستهاند ديار همين از ،"زنجاني ابراهيم بن عبدالوهاب ابوالمعالي عزالدين"
/علمي نشر:ناشر /نوربخش مسعود:پژوهشگر /جلد چهار/تاريخ روايت به تهران
اول 1381 چاپ /گالينگور زركوب جلد
باره در فراواني تحقيقي كتابهاي حال به تا پايتخت عنوان به تهران انتخاب زمان از
هركدام كه شده چاپ و نوشته مختلف پژوهشگران و نويسندگان سوي از تهران پيشينه و تاريخ
حاضر كتاب اما.است بوده زمان رهگذر در شهر اين سياسي فرهنگي ، اجتماعي ، تاريخ از بخشي
مجموعه اثر اين.آيد مي حساب به نويسان تاريخ و پژوهشگران ديگر آثار از متفاوت اثري
انقراض تا پيدايش بدو از تهران گذشته درباره را پرسشي و نكته هيچ كه است كاملي نسبتا
نگرشدرخور تفاوت و تمايز وجه اين دلايل از يكي.گذارد نمي پاسخ رابي قاجاريه
جمله از.دارد سفرنامه و تاريخي كتابهاي تاليف و نگارش در مولف كه است اي ملاحظه
كه است منابعي متنوع و وسيع طيف ميان از بهترين گزينش و كار شيوه نوشتار اين امتيازات
گزينش فراوان ، حوصله نظر ، دقت.نمايد صرف وقت خود اثر براي است توانسته پژوهشگري كمتر
.كرد مشاهده " تاريخ روايت به تهران"در توان مي وضوح هارابه بهترين
آرشيوهاي و ها كتابخانه به رجوع و پژوهش سال پنج و بيست محصول اثر اين مولف گفته به
توطئه انواع شرح.باشد مي بسيار نويسان تاريخ و پژوهشگران نويسندگان ، با كنكاش و فراوان
با هنري و فرهنگي بعد از و ها نهادن وطن راه در جان ها فروشي وطن ها ، دسيسهچيني ها ،
كتاب ديگر مباحث جمله از برجسته معماران هنرمند نويسنده و اديب.دانها موسيقي صدها نام
و علمي و تاريخي هاي شخصيت از تصوير و عكس ها ده پانويس فقره كتاب 3900 اين در.است
.باشد مي موجود راهنما جدول درضمن 67
|