اسلامي صلحطلبي
مسئوليت فلسفي معناي
وجودي تكاپوي
بيرون به پنجرهاي
اسلامي صلحطلبي
شد بررسي جهاني صلح و اسلام كنفرانس در
گفتوگوي بينالمللي مركز اديان گروه همت به "جهاني صلح و اسلام" بينالمللي كنفرانس
وزارت مطالعات مركز محل در جاري سال (اكتبر 3029) ماه آبان هشتم و هفتم روزهاي تمدنها
.شد برگزار خارجه
كشورهاي از شناساني اسلام ميشد ، اداره بررسي و بحث كارگاه صورت به كه كنفرانس اين در
ابعاد به بررسي و بحث و مقاله ارائه با ايران و آلمان اردن ، قطر ، تونس ، مصر ، آمريكا ،
مورد كنفرانس اين در كه پرسشهايي مهمترين.پرداختند جهاني صلح و اسلام ارتباط مسئله
دارد؟ را جهان از مراقبت اخلاق اسلام آيا كه اين از بودند عبارت گرفت ، قرار بررسي و بحث
فقط اسلام از آيا است؟ افراطي و راديكال نيروهاي تربيت و پرورش دين يك اسلام لزوما آيا
منتهي غرب و اسلام جنگ جبهه تشكيل به لزوما كه است قرائتي هم آن و دارد وجود قرائت يك
انرژي منابع به آمريكا دستاندازي ويژه به و منطقه در بزرگ قدرتهاي مداخله آيا ميشود؟
است؟ نداشته اسلام به نسبت خاص نگرش ايجاد در تاثيري خاورميانه
|
در بودند معتقد كنفرانس سخنرانان از برخي
از گنجينههايي اسلامي متون و منابع درون
نهتنها كه دارد وجود اخلاق و عرفان
دارند نياز بدان نيز غربيها كه شرقيها |
اصلي محور سه در بتوان شايد را كنفرانس اين در شده انجام بررسيهاي و مقالات مجموعه
اسلامشناسان توسط بيشتر كه بود اسلام از عرفاني قرائت ارائه محور يك.كرد طبقهبندي
اسلامي متون و منابع درون در بودند معتقد آنها.شد ارائه اروپايي و آمريكايي
نياز بدان نيز غربيها كه شرقيها نهتنها كه دارد وجود اخلاق و عرفان از گنجينههايي
سوژههايي ارائه با است مرادف تصويري همواره غرب رسانههاي سطح در متاسفانه اما.دارند
با كمتر مردم عموم و ميشود اعمال شريعت و فقه نام به كشورهايعربي در كه خشونتهايي از
حقوق از دفاع نام به كه خشونتهايي از رسانهها اين.هستند آشنا اسلام عرفاني جنبههاي
درباره كه انتقادي ملاحظات.ميآورند ميان به سخني كمتر ميشود جاري عادلانه جنگ و بشر
رابطه شخصي جنبههاي از حكايت اخلاق و عرفان كه بود اين شد مطرح مقالات از دسته اين
و توجيه.باشد چگونه حاكميت يا حاكم كه نميكند تفاوت نگاه اين در و دارد خدا و انسان
.جنگ با هم و است سازگار صلح با هم هست جهان شر و خير به نسبت عارف نگاه در كه تبييني
مقام به هم عرفا تاريخ طول در كه برآن علاوه.ميبيند تقدير سايه رادر چيز همه او
ميآورند؟ بر سر چگونه آزمونها اين از شود معلوم تا نرسيدند حكومت
صاحبان.بود جديد دنياي در غيرمسلمانان با مسلمانان ارتباط مسئله بحثها ، دوم محور
نميتوان ديگر گرفته ، صورت مدرن جامعه در كه تحولاتي با بودند معتقد انديشهها و مقالات
جامعه كل تقسيم مسئله.برد بهره جديد جامعه اداره براي قديم دنياي سنتي آموزههاي از
درست تبيين بر را كار دارد ، وجود هنوز برخي نگاه در كه دارالاسلام و دارالحرب به انساني
در اقليتها حقوق مسئله.ميكند مشكل دچار ديگران با مسلمانان ارتباطات از معقولي و
اسلامي نصوص متن دامن در ميشود موجب دست اين از مواردي و زنان حقوق اسلامي ، كشورهاي
القاعده ، گروههاي افكار چون راديكالي افكار ظهور و بروز به منجر كه شود يافت مواردي
تفسير بدون بودند معتقد صاحبنظران از دسته اين.شود اسلامي جماعت و الجهاد طالبان ،
جوامع در هميشه تفسيراتي چنين بروز زمينه جهاني ، شرايط با مقتضي و كارآمد و معقول
از اقليتي تفسيرهاي با بودند معتقد بخش اين در منتقدان.داشت خواهد و داشته وجود اسلامي
همه به توجه با بايد اسلامي علماي.رسيد مشكل اين حل به آساني به نميتوان اسلامي علماي
.بپردازند متناسب حقوقي نظام تدوين و روايات و قرآن تفسير نگارش به مدرن جهان مولفههاي
منطقه در آمريكا قدرت و زورمداري توسعه و انرژي منابع به دسترسي بحث سوم محور
بنيادگرايي و تروريسم چون پديدههايي طرح بودند معتقد مقالات صاحبان.بود خاورميانه
داشته واقعي خاستگاهي كه آن از بيش آمريكا حاكم طبقه در پنهان لابيهاي و رسانهها توسط
بودند معتقد منتقدان.است جهان بودن تكقطبي اثبات و آمريكا مداخله براي وسيلهاي باشد ،
با كه است آن مهم ولي است بوده كار در تاريخ طول در هميشه سياسي بازيهاي و قدرت بحث
قدرتها دستاندازي براي ابزاري تهيه موجب كه مقدماتي و عوامل از واقعبينانهتر ، بررسي
بازيهاي به ورود براي مسلمانان.نمود جستوجو را حلها راه و كرد پيدا آگاهي ميشود ،
خود جايگاه قواعد رعايت با و شوند مطلع بازي قواعد از بايد قدرت دستآوردن به و سياسي
.كنند مستحكم را
است ، قدرتطلبانه انگيزههاي به مقابل طرف كردن متهم سكه روي يك جهان سياسي ادبيات در
و شد پيروز بازي در بتوان آنها وسيله به كه است كارهايي و ساز انتخاب سكه ديگر روي اما
خلاصه جمله اين در بتوان را كنفرانس اين مباحث حاصل شايد.بود غافل نبايد نكته اين از
در مسلمانان از سپتامبر يازده از پس كه تصويري ويژه به جهاني ، اخير مسائل كه نمود
است مختلفي ابعاد و جنبهها داراي اجتماعي پديدههاي همه همچون ميشود ، ارائه رسانهها
.شد تحويل و ارجاع مغالطه ، گرفتار آن از جنبه يك به پديده همه ارجاع و تقليل با نبايد و
سازمان حزب ، هر نبايد و است لازم پديده اين مختلف ابعاد بررسي مسلمانان همه براي امروز
ديگر جنبههاي از و بپردازد مسئله از جنبه يك به خويش علايق با متناسب اسلامي كشور و
.ميشود منتشر زودي به كنفرانس اين مباحث تفصيل.بماند غافل
مسئوليت فلسفي معناي
2_ پلاتنر مارك با جهانبگلو رامين گفتوگوي
گودرزي منصور:ترجمه
در تورو دانشكده سياسي علوم استاد كه او نوشتههاي.دارد فراواني تاليفات پلاتنر مارك
گوناگون جنبههاي در كاوش به و دارند اختصاص مردمسالاري حوزه به بيشتر بوده ، نيويورك
محلي نشريه در را مقالاتش بيشتر او.ميپردازند مردمسالاري اجتماعي و سياسي
در آنچه.است داشته عهده به را آن سردبيري سال 1998 در خود كه ميكند منتشر مردمسالاري
.است پلاتنر با جهانبگلو رامين گفتوگوي دوم بخش ميآيد پي
وجود ليبرالها و (communitarian) جامعهگرايان ميان امروزه كه بحثي در شما جايگاه *
بسنده فردي حقوق كه ميگويند جامعهگرايان ميدانيد ، كه گونه همان زيرا كجاست؟ دارد ،
.داريم نياز نيز مدني مسئوليتهاي و وظايف چون ديگري چيزهاي به و نيست
ترجيح "جامعهگرايي" اصطلاح بر را "مدني" اصطلاح و نميبينم جدي چندان را جريان اين من
مدرن ليبرال مردمسالاريهاي مدني جنبه بكوشيم كه دارد وجود نيز معيني نياز اما.ميدهم
دچار ليبرالي مردمسالار نظام در مدني جنبه همين كه جهت اين به دقيقا.دهيم توسعه را
اصل ميكنم فكر زيرا نميكنم ، نگاه امور ظاهر به من ديگر ، سوي از.است شده فروكاهي
اصطلاح ، اين معناي هر به را ، خصوصي منافع توسعه و پيگيري امكان ليبرال مردمسالاري
تكاليفي متحده ايالات نقاط برخي در عمومي مدارس اينكه از اندازهاي تا منميدهد
.ناراحتم دهد ، انجام اجتماعي خدمات و كار داوطلبانه بايد دانشآموز هر كه دارند اجباري
به ناچار را مردم كه راهي به نه اما كنيم ، تشويق را داوطلبانه كار بايد كه است درست
خود جامعه به بتوانند كه دارد وجود مردم براي گونهگوني راههايبكنيم آن دادن انجام
.باشند خوبي شهروندان و كنند خدمت
پايداري و ساختمان مهميدر مفهوم "مسئوليت" مفهوم كه بود خواهيد موافق اما*
است؟ مردمسالاري
ديگري ارزش هر بالاي بر هم را فردي حقوق و نيستم خشك ليبرال يك وجه هيچ به من.بله
مرا اندازهاي تا كه دارد وجود مسئلهاي "جامعهگرايي" واژه پيرامون اما.نميدهم قرار
مردمسالاري شرايط براي كه ميدهد سوق قومي فضاي يك به را ذهن جامعهگرايي.ميكند مكدر
از "جامعهگرايي" جاي به ميدهم ترجيح من رو ، اين از.مينمايد ناخوانده خيلي مدرن
.كنم استفاده "مدني" مفهوم
ميگويد آلماني فيلسوف يوناس ، هانس كه كشيدم پيش را "مسئوليت" انديشه جهت آن از من *
ما باشد ، شكننده بيشتر چيز يك چه هر.است مرتبط انديشهشكنندگي به مستقيما مفهوم اين
امروز جهان در مردمسالاري كه ميكنم فكر من و ميكنيم مسئوليت احساس آن به نسبت بيشتر
.درميآيد شكننده عنصر يك صورت به دارد
.موافقم شما با كاملا هم من
گفتوگوي آن با و كنيم گفتوگو شدن جهاني با مردمسالاري رابطه درباره حالا بگذاريد *
سخن اوست رودرروي كه چالشهايي و مردمسالاري درباره ما.ببريم پايان به هم را خود
آن با و است چالش در مردمسالاري با امروز جهان در كه عناصري از يكي شايد اما.گفتيم
شكست با سوم جهان در غيرمردمسالار نظامهاي همه.باشد بازار اقتصاد دارد ، رقابت
اقتصاد با شيلي و تايوان كره ، چين ، چون خودكامهاي كشورهاي.نيستند روبهرو اقتصادي
بايد ما آيا رو ، اين از.يافتهاند دست درخشاني اقتصادي موفقيتهاي به سويه ، بازار
دارد؟ وجود رابطهاي اساسا بازار اقتصاد و مردمسالاري ميان كه بپذيريم
شيلي ، و تايوان كره ، يعني زديد ، مثال شما كه نمونهاي چهار از نمونه سه كه بگويم بايد
اما.يافتهاند دست اقتصادي موفقيت و توسعه از معيني درجات به خودكامه ، حاكميتهاي تحت
دست به كه بيشتري رفاه با مردم ، تا كردهاند كمك موفقيتها اين كه گفت ميتوان
حاكميتهاي بتوانند يافتهاند ، خود فردي حقوق به نسبت كه بيشتري آگاهي و آوردهاند
خواهد رخ چين در كه آنچه اما.دهند استقرار را مردمسالاري و انداخته بيرون را استبدادي
گذشته دهه چند در چين بيگمان ، كه چرا.است دوم و بيست سده مسائل جالبترين از يكي داد ،
تغييرات بدون رشد ، اين كه است اين مسئله.است رسيده درخشاني فوقالعاده اقتصادي رشد به
چين كه دارم شك من.يافت خواهد ادامه كي تا مردمسالاري ، سوي به جهتگيري و سياسي
.ميرود پيش به و است محكم همچنان چين نظام حال ، اين بادهد ادامه وضع همين به بتواند
است اين احساسم باز اما بكنم ، آنجا وضع پيشبيني در ادعايي هيچ نميتوانم من رو ، اين از
سخت است ، جامعه يك براي آزاد ويژگيهاي ديگر فاقد كه نظامي براي اقتصادي موفقيت كه
.بود خواهد دشوار
وجودي تكاپوي
بارنارد فردريك
بشيريه حميد:ترجمه
پيش را پرسش اين فرهنگ پيدايش درباره او.است نزديكتر ويكو به متفكران ساير از هردر
يا زيستشناختي انسان از "فرهنگ دستپروده" عنوان به را انسان ويژگيها كدام كه ميكشد
زبان منشاء درباره خود برجسته فلسفي اثر نخستين در وي ميكنند؟ متمايز "طبيعت مخلوق"
قوه" يا گوهر نوعي آدمي خرد و است خردورز حيواني اصل در انسان كه را فكر اين (1772)
اساسي تفاوتي انسان وي نظر ازدانست مردود شده ، اضافه او حيواني طبيعت بر كه است "ذهني
عبارتي به يا و او تواناييهاي كليت نتيجه آدمي سخنگويي قدرت بنابراين و دارد حيوان با
متفاوت كاملا جهتگيري همين اتكاي به انسان.است "اراده و شناخت ادراك ، در او كفايت"
همان در چه اگر.نيست "طبيعت دستان در خطا بدون ماشين" يك تنها ديگر وجودياش نيروهاي
رو ، همين از و دارد سو بدان گرايشي ليكن نيست ، برخوردار خودآگاهي اين از تولد ، آغاز
در خود به نگريستن" با آن در كه يابد دست تكامل از مرحلهاي به ميتواند حيوانات برخلاف
براي استعداد همين دليل به انسان.شود تبديل انديشهورز موجودي به "خويش وجود آينه
در همواره" خاطر همين به ميشود هشيار سخت خود كاستيهاي به نسبت خودآگاهي ، به رسيدن
خود ، كندوي سلول اولين ساختن از پس" كه عسل زنبور برخلاف.است "ناراضي و ناآرام تكاپو ،
.است همراه "مداوم شدن" با انسان زندگي "ميشود كامل
تاكيد انسان آزادي حس بر او از پيش و ويكو همانند انديشهورزي ، توانايي بر علاوه هردر
غرايز كه است فعاليتهايي قلمرو در محصور و طبيعت مخلوق تماما حيوان وي نظر از.ميكند
.است آزاد موجودي او بلكه نيست ، مكلف گونه بدين انسان اما ;كردهاند فراهم طبيعياش
كتاب در هردراست تمايز وجه همين با نزديك ارتباط در نيز تباهي يا تعالي به او گرايش
الههاي ، همچون را اختيار تنهايي به انسان":مينويسد (911784) تاريخ فلسفه در تاملاتي
...بپردازد گزينهها انتخاب به امكانات ، كاوش با ميتواند او ،...است كرده جبر جانشين
مقام در همچنان گيرد ، كار به ممكن شكل خفتبارترين به را خود آزادي كه هم هنگامي حتي
حس بنابراين ، ".است انتخابگر هم باز برگزيند ، نيز را بدترين اگر زيرا ;دارد قرار پادشاه
تكامل و پيدايش براي لازم و اساسي (روانشناختي) شرط انسان آزادي حس و بودن ناكامل
.است انساني فرهنگ
تاريخي درك براي لازمي شرط به و پرورانيد و گرفت را هردر انديشه در خودآگاهي مفهوم هگل
و ناآرامي از كه سخناني نيز كانت جهاني تاريخ رساله در كه حالي در كرد ، تبديل انسان
ضديت" كانت.شد نمايان جامعهنگرانهتري شكل به و ديگر بار بود ، رفته انسان تكاپوي
".ميآرايد را انسانيت" كه ميدانست ي"هنر و فرهنگ كل" سرچشمه را "جامعه در متقابل
خود و خودانگيخته ذاتي طور به انسان اجتماعي و شناختي ، تخيلي ، گرايشهاي آيا اما
پاسخي پي در نيز منتسكيو هستند؟ فيزيكي محيط خاص شرايط از منتج واكنشهايي يا كنشگرند ،
در "عام روح" يك سرچشمه و ماهيت درباره تفحص به روحالقوانين كتاب در پرسش ، اين براي
و فيزيكي يا طبيعي عناصر بين متقابل روابط از كامل آگاهي ضمن وي گاه.است پرداخته جامعه
نظر به مردد بداند اصلي عامل را يك كدام سرانجام كه خصوص اين در نهادي يا اجتماعي عوامل
پرداختن در يا سياسي نهادهاي با قياس در اقليم به بخشيدن اولويت در كه همچنانميرسد
خود از نيز ميكند توصيف تعيينشونده و تعيينكننده عاملي تناوب به را آن كه دين به
به تمدنها پيدايش درباره او كلام غالب وجه صورت هر در.ميدهد نشان تزلزل و ترديد
در ميتوان هم هنوز را آن انعكاس كه ميگرفت تعلق اقليمي و جغرافيايي تعيينكننده عوامل
رو ، اين از.يافت تاريخ مطالعه او كتاب در و توينبي آرنولد "پاسخدهي و چالشگري" قاعده
و حكومت ، نصايح قانون ، دين ، چون عواملي فرهنگ ، تعيينكننده عوامل برشمردن در منتسكيو
.ميآورد اقليم عامل از پس را هنجارها
تا داشت آن بر را كالينگوود مانند منتقدي جغرافيايي ، _ اقليمي عوامل بر منتسكيو تاكيد
حيات واقع در منتسكيو":بنويسد چنين اينباره در تاريخ تصور كتاب در نمونه عنوان به
تفاوت گياهي زندگي با اين كه ميداند اقليمي و جغرافيايي شرايط از بازتابي را انساني
اساسا را انسان منتسكيو كه است اين ميبخشد اعتبار نقدي چنين به آنچه ".ندارد چنداني
.ميكرد فرض ثابت ماهيتي داراي
برنخاست ، مبارزه به فرض اين با روشنگري عصر انديشمندان ديگر از بسياري همانند نيز ولتر
فرهنگي ، تفاوت عامل مهمترين عنوان به اقليمي _ جغرافيايي شرايط بر را منتسكيو تاكيد اما
را بحث اين (1769) ملل روحيات و عادات پيرامون عنوان با كتابش در وي.برد سوال زير به
است فيزيكي واقعيتهاي بر تسلط جهت در انسان نبوغ اين معين ، محيط يك در كه ميكشد پيش
انسان هستي اگر.واقعيتها اين خود نه و ميآورد وجود به را تمدن ريشههاي و بنيان كه
به يكساني تمدنهاي ميبايست مشابه طبيعي شرايط در گاه آن بود ، زيستشناختي صرفا چيزي
;است طبيعت قلمرو از فراختر بسيار سنتها و رسوم قلمرو" او گفته به اما.ميآمد وجود
بيكران جهان اين نمايش صحنه به و برميگيرد ، در را عادات و اخلاقي اصول رفتارها ، تمامي
رنگارنگي ثمرات [كه است] فرهنگ" اين كه رسيد نتيجه بدين ولتر بنابراين ، ".ميبخشد تنوع
بزرگ كوششهاي درخشان دستاورد را بزرگ شهرهاي پيدايش ولتر.طبيعت نه "ميآورد بار به را
شهرها ، پيدايش و فرهنگ همسانانگاري اين با او ليكن.ميدانست آنها تداوم وسيله و فرهنگي
كه نيز بعدي نويسندگان از بسياري با بلكه گرفت ، قرار منتسكيو مخالف موضع در تنها نه
و زوال از چرا و بيچون نشانهاي حتي گاه و فرهنگ تداوم براي تهديدي را شهر توسعه
.برداشت ناسازگاري به سر ميپنداشتند ، فرهنگ انحطاط
بيرون به پنجرهاي
كاظميان محمدرضا
خود به مرا توجه شوله رئال هوف واير به ورود بدو در كه بود چيزي نخستين بزرگ پنجرههاي
شمار به آموزشي فضاي يك معماري در اصول مهمترين از يكي نور تامين بيشك.كرد جلب
سالن حتي تا بودند گرفته را ديوار جاي كلي طور به نقاط بسياري در پنجرهها اين.ميآيد
پنجرهاي.ميكرد صدق نيز كلاسها مورد در امر اين.نماند بيبهره طبيعي نور از مدرسه
طرف به كه ديگر طرف در حتي.بود گرفته را بود بيرون سمت به كه كلاس از سمتي سرتاسر بلند
بسيار پنجره اين ارتفاع كه تفاوت اين با داشت ، قرار سرتاسري پنجرهاي نيز بود راهرو
تمام اين بر علاوه.نشود مخدوش راهرو در آمد و رفت واسطه به درس فضاي تا بود زياد
(است ايران مدارس در كه چهارتايي از بيش بسيار) مهتابي لامپ زيادي تعداد به كلاسها
مدرسه سالن به ورود هنگام به.شود استفاده آن از ابري روزهاي در تا بودند مجهز
نشان مختلف مراسم در را دانشآموزان خندان چهره كه ميبينيد ديوار روي بر را عكسهايي
با پيش از بيش دانشآموزان كه شده انجام هدف اين راستاي در كار اين طبيعتا.ميدهد
براي صندلي و نيمكت از پر كه سالن از ديگري گوشه در.كنند برقرار صميمانه ارتباط مدرسه
نوشيدني ميتوانند آن از دانشآموزان كه ميشود ديده اتوماتيك دستگاه يك است ، تفريح زنگ
ديگر نوشيدنيهاي يا آب نوشيدن كه است ذكر به لازم.بخرند (..و كاكائو شير ، قهوه ، ) گرم
.نيست ممنوع (ايران برعكس) كلاس سر در آلمان در
شدم روبهرو دانشآموز حدود 25 خندان چهره با (پنجم كلاس) كلاسها از يكي به ورود با
شوخي همديگر با دانشآموزان.بودند نشسته كلاس گرد تا گرد و ميز يك سر بر نفر دو كه
دانشآموز دو كه موقعي تنها.باشند داشته ترسي رياضيات آموزگار از آنكه بدون ميكردند
اين داشت اظهار دورفلينگر خانم.كرد دعوت آرامش به را آنها آموزگار دادند هل را همديگر
در و زمان گذشت با و آمدهاند شوله رئال به تازه دانشآموزان اين چون است طبيعي رفتار
بين تنش شاهد كمتر ديگر و ميكنند برقرار صميمانهتري ارتباط همديگر با بعد سالهاي
اتفاق صورت در و است ممنوع مطلقا بدني تنبيه گه گفت تنبيه درباره او.بود خواهيم آنها
ديگر ابزار از ميتواند عوض در آموزگار.ميشود احضار قضايي مراجع به معلم افتادن
و كلاس از او اخراج خاطي ، دانشآموز به اضافي تكليف دادن است جمله آن از كه كند استفاده
اخراج (آموزگار به گفتن ناسزا و توهين مثلا) بيايد پيش حادي بسيار موضوع كه شرايطي در
با كميسيوني در اخراج اين البته كه مدرسه به والدين فراخواندن و مدرسه از روز چند براي
حضور در آيا كه پرسش اين به پاسخ در دانشآموزانبرسد تصويب به بايد آموزگاران حضور
بسيار آموزگاران از برخي خير كه داشتند اظهار هستند ، آزاد حد اين تا آموزگاران تمام
.ميدهند پاسخ جريمه با را حركاتي چنين و هستند سختگير
|