عرب اقتصاد چالش
داشت وجود نظر دو
*مصرفكنندگان اعتماد موضوع و بوش
نظارت و دخالت مركزيحدود بانك
عرب اقتصاد چالش
مغزها مهاجرت
*المنذري سليمان دكتر
قويدل مهدي:ترجمه
صنعتي پيشرفته كشورهاي به عربي مغزهاي يا عربي ماهر انساني نيروي مهاجرت موضوع
و عرب جهان تحقيقاتي مراكز بحث مورد مسائل از يكي به اخيرا (اروپا و شمالي آمريكاي)
و توصيفها.است شده تبديل غربي كشورهاي در عرب دنياي تخصصي موسسات و سازمانها حتي
بيشتر كه گرديد مطرح پديده اين از جلوگيري براي مختلف كنفرانسهاي در زيادي پيشنهادهاي
غرامت مورد در پيشنهادهايي بينالمللي سطح در حتي.است نيامده در اجرا مرحله به آنها
بردرآمد ماليات موضوع طرح ويژه به زمينه اين در جنوب و شمال همكاري مهاجرت ، بينالمللي
.گرديد مطرح مهاجرين
مغزهاي مهاجرت پديده كه بود عربي طرف اولين كار عربي سازمان عربي ، تلاشهاي چارچوب در
مهاجرت سوم يك از بيش عرب جهان شد اعلام سازمان اين نشستهاي در.كرد بررسي را عربي
نشستها اين در.است داده اختصاص خود به را توسعه حال در كشورهاي در ماهر انساني نيروي
ميكند كار كشورش از خارج در نفر يك عرب مهندس سه هر از شد اعلام ديگر مشابه نشستهاي و
آمريكا ، اروپا ، در دانشگاه اساتيد و كارشناس انديشمند ، دانشمند ، پزشك ، هزار دهها و
"مهجر" عربها قول به يا ميزبان كشورهاي.ميبرند سر به ديگر كشورهاي و استراليا كانادا ،
اين.دستيافتهاند اقتصادي هنگفت سودهاي به كشورهايشان در عربي مغزهاي حضور و وجود از
مغزهاي از برخي.ميبرند رنج تكنسين و كارشناس كمبود از عربي كشورهاي كه است حالي در
انتقال" پديده اين به برخي لذا كردند تحصيل آنجا در كه رفتهاند كشورهايي به عرب جهان
به را خود كمياب منابع از بخشي فقير كشورهاي كه معني اين به.نهادند نام "منابع معكوس
.ميفرستند آنها مهاجرت يا و دانشمندان انتقال با ثروتمند كشورهاي
اقتصادي ، ريشههاي كه است مشكلي عرب جهان از خارج به عربي مغزهاي مهاجرت چالش است بديهي
اين عوامل از يكياست اجتماعي و تاريخي ابعاد داراي و دارد فرهنگي و آموزشي اجتماعي ،
كار شرايط يا و درآمدها بودن پايين خاطر به يا هدف اين.است كار براي جستوجو مهاجرت
كافي كشورها اين در عربي مغزهاي نگهداري براي عربي كشورهاي بيشتر دستمزدهاي ظاهرا.است
سيستم جمله از سازماني و اداري محيط نامطلوب شرايط ديگر سوي از نيست ، تشويقكننده و
امكانات و تجهيزات پايين سطح و بازنشستگي و پاداش ترفيعها ، انتصابها ، اشتغال ،
علمي رويكرد و آموزشي نظام.است كرده فراهم عربي مغزهاي مهاجرت براي را زمينه تحقيقاتي
مناسب فضاي وجود ديگر سوي از.است پديده اين زمينهساز نيز عربي كشورهاي در نامطلوب
اروپا اتحاديه و شمالي آمريكاي در ويژه به صنعتي پيشرفته كشورهاي در علمي تحقيقات براي
فضاي و مالي لازم اعتبارات و تحقيقاتي امكانات عالي سطح راضيكننده ، درآمدهاي نظر از
.است امر اين ديگر عوامل از آموزش براي مناسب
را عربي مغزهاي مهاجرت چالش بايد كه باورند اين بر اجتماعي و اقتصادي مسائل كارشناسان
و اجتماعي توسعه فرايند ناكامي طبيعي نتيجه مشكل اين.كرد بررسي فراگير توسعه منظر از
كه بگوييم ما اگراست متقاعدكننده قومي و ملي مشروعيت فقدان برنامهريزي ، ضعف اقتصادي ،
مثل خدمات كمبودن علمي ، ساختار ضعف دستمزدها ، سطح بودن پايين بيكاري ، همچون عواملي
فقدان اقليتها ، مشكلات ناقص بررسي سياسي ، مشاركت ضعف بوروكراسي ، آموزش ، و بهداشت مسكن ،
از خارج به عربي مغزهاي مهاجرت باعث...و مديريت سوء سياسي ، بيثباتي سرمايهگذاري ،
كه ميشود خلاصه جمله اين در عوامل اين همه اما نرفتهايم بيراهه است شده عرب جهان
.ماندهاند ناكام اقتصادي توسعه فرايند كردن طي در عربي كشورهاي
آن با عربي كشورهاي تمام بلكه نيست عربي كشور يك خاص مشكل عربي مغزهاي مهاجرت چالش
اين در.گيرد قرار بررسي مورد عرب اتحاديه و عرب جهان چارچوب در بايد پس.هستند مواجه
اين ارتباط نشدن قطع براي تلاش دهد انجام ميتواند عرب اتحاديه كه كارهايي از يكي رابطه
كشورهاي در فرهنگي مراكز و مدارس موسسات ، ايجاد.است خود اصلي موطن با مهاجران
.است تلاشها اين جمله از عرب مهاجران نزد اسلامي و عربي ارزشهاي حفظ براي مهاجرپذير
پديده اين از جلوگيري و عوامل بررسي براي عربي كشورهاي تاكنون شد گفته كه طوري همان
.است بوده عرب اتحاديه چارچوب در آنها بيشتر كه كردهاند برگزار مختلفي نشستهاي
...است شده مطرح نشستها اين در راهكار عنوان به زير توصيههاي
جهان از خارج كشورهاي به كه ماهر انساني نيروي كلي بهطور يا عربي مغزهاي شناسايي نخست
شامل اطلاعاتي كامل بانك يك بايد مهاجران اين با ارتباط از پس.كردهاند مهاجرت عرب
پيوسته بايد عرب اتحاديهشود تشكيل كار اين انگيزههاي و آنها تخصص مهاجرت ، اماكن
عربي كشورهاي سراسر در كافي اطلاعات حاوي ادواري چاپهاي چارچوب در مختلفي نشريههاي
.نمايد توزيع
كاهش كم دست يا جلوگيري راههاي از ديگر يكي عرب جهان در فناوري و علمي توانايي تقويت
و علمي تحقيقاتي فعاليتهاي از حمايت.است عربي كشورهاي از خارج به عربي مغزهاي مهاجرت
قرار توجه مورد بايد مهاجران اين جذب براي بزرگ عربي و ملي پروژههاي طريق از فناوري
از عربي كشورهاي در تلاش براي ماهر انساني نيروي تشويق براي لازم عناصر ايجاد.گيرد
و تحقيقات براي ضروري امكانات كردن فراهم و كار مناسب شرايط و راضيكننده درآمدهاي طريق
سياسي و فرهنگي فكري ، فضاي تقويتاست برخوردار خاصي اهميت از چارچوب اين در پژوهش
نيروها اين تردد آزادي تشويق عربي ، ماهر انساني نيروي سوي از نوآوري براي تشويقكننده
در علمي دستاوردهاي آخرين از نيروها اين آگاهي راههاي كردن فراهم عربي ، كشورهاي بين
و سمينارها برگزاري اينترنت ، مثل علمي جديد ابزارهاي يا و نشريات و كتب راه از چه جهان
ترغيب راههاي جمله از عربي ماهر انساني نيروي كردن جمع براي علمي مختلف كنفرانسهاي
.است عرب جهان در كار ادامه و ماندن براي عربي مغزهاي
يكي مادر كشور با ارتباط حفظ براي مهاجر ماهر انساني نيروي براي لازم تسهيلات وجود
آنها خانوادههاي به بايد حتي رابطه اين در.آنهاست برگرداندن و جذب عوامل از ديگر
و عربي ارزشهاي از آنها شدن دور و عربي موطن با آنها ارتباط قطع از و كرد توجه نيز
داخل ماهر انساني نيروي براي ويژه تسهيلات كردن فراهم ديگر سوي از.كرد جلوگيري اسلامي
براي بايد حتي.است مهم نيز دارند را خارج به كاري و علمي و تفريحي سفرهاي قصد كه
.داد ترتيب خارج جهان در آموزشي و فرهنگي و سياحتي سفرهاي افراد اين فرزندان
شمار به عرب اتحاديه فعاليتهاي مهمترين از عربي مغزهاي برگرداندن و جذب براي تلاش
اقامت با چند هر داخل در توسعه طرحهاي در مشاركت براي ماهر انساني نيروي تشويق.ميرود
در شركت براي امكانات كردن فراهم داخل ، در علمي تحقيقات در نيروها اين كردن سهيم محدود ،
مهاجر ماهر انساني نيروهاي بين تماس كانالهاي تقويت تجاري ، مبادلات و سرمايهگذاريها
از گرفتن كمك و دولتي موسسات وزارتخانهها ، مثل سازماني چارچوب در آن اصلي موطن و
كارهاي جمله از است متحد ملل سازمان به وابسته كه ژنو در مستقر كار بينالمللي سازمان
توجه و اهتمام دامنه گفت ميتوان مجموع در.است نامطلوب پديده اين با مبارزه براي ديگر
تا زمينه اين در عربي جمعي تلاشهاي و عرب جهان از خارج به عربي مغزهاي مهاجرت چالش به
سياسي چندحزبي نظام و دموكراسي وجود سياسي ، گشايش فضاي بينالمللي ، تحولات كه زماني
آزادي وجود عدم سياسي ، بيثباتي.بود خواهد ناكارامد و محدود نگيرد قرار بررسي مورد
عوامل مهمترين سياستگذاري فرايند و تصميمگيري در مشاركت عدم عقيده ، آزادي و بيان
.ميشود خلاصه توسعه درفرايند عوامل اين همه.ميآيد حساب به ماهر انساني نيروي مهاجرت
و سياسي توسعه فرايند شكست و گذاشتهاند سر پشت ناقص را ملتسازي روند عربي كشورهاي
تسلسل ايناست انداخته عقب به را توسعه روند مغزها مهاجرت و شده مهاجرت باعث اقتصادي
.دارد ادامه هنوز
مصر در عرب جهان اقتصاد كارشناس و دانشگاه استاد *
داشت وجود نظر دو
پاياني بخش _ بانكها شدن ملي از معينفر روايت
زرگر عباس: گفتوگو
بانكها اين سرمايههاي بوديد معتقد شما كه بود اين فهميدم شما صحبتهاي از من آنچه*
داشتيد؟ مسئله اين براي هم مدركي شما آيا است آمده دست به زدوبند راه از و است نامشروع
من نظر به.بودند دولت سابق وزراي عموما كه بودند بانكها مديران خود مدارك و دلايل
دستگاههاي اگر زمان آن در يعني ندارد نياز حاضر حال در مدركي و دليل بههيچ موضوع اين
نميداشتند ، حاكم دستگاه با روابطي و نميكردند استفاده دولت داراييهاي از اعتباري
فراموش نبايد خب ولي است آشكار و واضح كاملا مطلب يك اين و بشوند بانك نميتوانستند
گذاشته خود از سرمايه جزيي كه باشند اينها داخل در هم سهامداراني دارد امكان كه كرد
به محق آنها كه...و باشند خريده را سهام از مقداري كارمندان و اعضا اينكه يا باشند
دو حال هر بهاست جدا آنها بحث كه نيست آن در هم شكي و هستند خود پرداختي وجوه دريافت
كه آنچه و آنان داراييهاي كردن ملي ديگر و بانكها اداره كردن ملي يكي داشت وجود نظر
مثلا.بود بانكها مديريت مسئله بشود پيشنهاد انقلاب شوراي به بود قرار و شد تاييد
و تند خيلي را شدن ملي ايشان زيرا بودند بانكها مديريت كردن ملي موافق كه اردلان مرحوم
خيلي براي حتي و بود مديريت پله آن كه بودند قائل وسط اين در پلهاي و ميدانستند شديد
خيلي از مانع و باشد درستي عمل ميتواند كار اين آيا كه داشت وجود شك اين دولت اعضاي از
مسئله يك خود كه ربا درباره بود هم شرعي مشكل يك ضمن در و نه يا باشد انفعالات و فعل
خلاصه و شده آميخته هم سياسي سليقههاي با متاسفانه كه فقهي لحاظ از بود پيچيده بسيار
چون مسئله اين و نداشتند بحثي و نظر زياد كشاورزي وزير ايزدي دكتر آقاي جمله از بعضي ،
كه نيست يادم اصلا من و نبود ساده خيلي افراد از بعضي براي تصميمگيري بود حاد بسيار
.خير يا داشتند حضور تصميمگيري جلسه آن در آيا
بودهاند؟ بانكها شدن ملي مخالف شدت به مركزي بانك كل رئيس گويا*
هم اردلان مرحوم.بودند شدن ملي مخالف همه از بيشتر مركزي بانك رئيس مولوي دكتر بله ،
قوياي اقتصادي شخصيت كه مولوي دكتر افكار روي هم بسيار داشتند بينابين نظر اينكه ضمن
از قبل حال هر به.ميكردند بيان ايشان فكر برمبناي را مسائل از خيلي و ميكرد حساب بود
اعضاي روحيه كه دليل اين به آمد پيش من در شديدي بسيار نگراني يك انقلاب شوراي به رفتن
با ميكردم فكر بودند روشنفكر روحانيون اعضا از خيلي كه وجودي با و نبود شده شناخته آن
طرفي از ولي نميكنند عمل شكلي زياد ديني لحاظ از و سازگارند دارد ملي جنبه كه مسائلي
آن نظير داشت هم شرعي ظاهر كه ميشد انجام انقلاب شوراي از خارج در كه اعمالي آن
انقلاب شوراي در طرح اين وقتي كه باشم داشته شك كه بود شده آن باعث شديد مصادرههاي
نكردند عمل شكلي تنها نه آنها كه ميكنم بيان حال و خير يا ميشود عمل شكلي ميشود مطرح
را فقهي احكام كه بوديم معتقد ما موقع آن در.كردند عمل شرع خلاف آنها از خيلي بلكه
را آن جلوي و باشند مقدس خشك خيلي آنها ميكرديم فكر و داد تطبيق زمان اوضاع با بايد
ندارند هم شرعي احكام صراحت به توجه هيچ آنها از بعضي كه نميكردم فكر هيچ و بگيرند
بگذارند هم شرعي احكام روي پا است ممكن ببينند درست را چيز يك خود نظر به كه آنجا يعني
نگران خيلي بنده جهت همين به بود اين داشتم آنها از كه ديدي حقيقت در جلو ، بروند و
عمل شكلي و هستند آنجا در كه روحانيون از تعدادي ميكردم فكر و بودم انقلاب شوراي
حساب بودند غيرروحاني كه ديگر كساني روي هم طرفي از ولي نميرود پيش كار ميكنند
به ما را مهدويكني آقاي كنيد فرض مثال براي.ميگيرند نظر در را مصلحت آنها كه ميكردم
ايستادگي موارد اين در خيلي است ممكن و است احكام مبادي خيلي كه ميشناختيم فردي عنوان
اين به نه البته بكند عمل سرمايهگذاري طرفدار و محافظهكار يك عنوان به يعني.بكند
.دارد را حالت آن شرعي احكام نظر از او ديد اينكه علت به بلكه باشند سرمايهدار كه دليل
يعني نيست آن در هم شكي كه ميدانستيم باخود حدودي تا را بهشتي آقاي ديگر طرف از
بيتفاوت اساسا هم رفسنجاني هاشمي آقاي.بود سازگار خيلي مذهبي روشنفكران با روحيهاش
بود ايشان براي مديريت از درسهايي..و انقلاب شوراي جلسات اين تقريبا و بود
و بودند احكام مبادي خيلي بگويم نميخواهم البته نميكرد دخالت زياد بنابراين
فردي يعني بودند نزديكتر ما به خامنهاي آقاي.نميشدند وارد ولي بكنند دقت ميخواستند
هم باز و ميداديم تشخيص روشنفكر را ايشان ما و بودند هاشمي و بهشتي آقايان ميان
.بكنند موافقت طرح اين حذف با مبادا كه داشتم نگراني مهدويكني آقاي از ميگويم
با ميدانم صلاح گفتم و كردم صدر دكتر با صحبتي بازرگان مهندس رضايت با حساب اين به
و بانكها وضع از بودند گفته مختلف سخنرانيهاي در بارها كه انقلاب شوراي در خود دوستان
از يكي.بشود طرح اين در تسهيلي كه بكنند صحبتي ميبردند رنج كشور اقتصاد بر آنها تسلط
تريبون يك بعدش ماه چند و ماه چند آن در اساسا كه بود بنيصدر آقاي انقلاب شوراي اعضاي
مطرح را خود سوسياليستي تزهاي اينكه بر علاوه سخنرانيهايش در او.بود دولت مخالف
اجتماعي عدالت و سوسياليستي مسائل اين به اينكه به ميكرد متهم هم را دولت ميكرد ،
خود روزنامه چه جا هر در و ميداد دولت به هم را لياقت عدم نسبت حتي و نميپردازد
عنوان به چون و ميگفت بد دولت از مصاحبهها و روزنامهها ساير در چه و (اسلامي انقلاب)
بود قبول مورد خيلي عمومي اذهان در بود شده معرفي انقلاب رهبر سياسي و اقتصادي مشاور
خودش نظر از و نبود معتقد كسي به خودش اگر و داشت خاصي اعتقاد يك هم بازرگان مهندس
بنيصدر با مخالفتي بازرگان مهندس البتهنميكرد قبول نداشت كاري براي را لازم ضوابط
.نبودند موافق ايشان كل در ولي شد بنيصدر با همكاري به متهم هم بعدها اينكه كما نداشت
در حتي ميداد سوسياليستي شعارهاي مدت آن تمام در و داشت را خود روحيه هم بنيصدر آقاي
كارشناسان با و آنجا به ميآمدند ايشان بودم بودجه و برنامه سازمان مسئول من كه زماني
شركت جلسات اين در ميكردم سعي فراوان گرفتاريهاي با بنده كه مينشستند بحث به سازمان
ما كه نگذارم شبههاي و شك جاي هم و بگذارم سازمان كارشناسان به احترام هم كه بكنم
استقبال او از ما ولي ميكرد انتقاد ما از مدت تمام اينكه با و داريم اختلافنظري
ايشان حال هر به.بود استفاده مورد هم او مطالب از بعضي كه گفت بايد ضمن در و ميكرديم
و بود كرده كانديد را خود بار چند هم انقلاب از قبل حتي كه بود جمهوري رياست فكر به هم
.ميكرد كار اين براي زمينهچينياي حقيقت در و ميكرد سخنراني كه جا هر حساب همين به
.برگرديم انقلاب شوراي به است بهتر ميكنم فكر*
ايشان سراغ من خود چرا بگويم كه گفتم ايشان مورد در را مطالب اين من و برميگرديم.بله
ميكرد مطرح را توحيدي اقتصاد تز و ميكرد هم سخنراني مختلف مكانهاي در ايشان.رفتم هم
ديگر طرف از.ميگذاشتند احترام هم او طرحهاي به داشتند قبول را او چون هم مردم و
اين بود ، طرف آن و طرف اين در اكثرا و ميشد حاضر انقلاب شوراي جلسات در كمتر ايشان
باشد ما پشتيبان بانكها جريان در تا بيايد جلسه به حتما كه كردم صحبت ايشان با كه بود
بهتر فعلا ولي هست هم طرحي چنين كه گفتم و كردم صحبت هم شدن ملي مورد در ايشان با حتي
و شود انجام محرمانه بايد كه گفتم هم طرفي از بشود مطرح مديريت بحث فردا جلسه در است
فردا جلسه در شما كه ميكنم خواهش و بخورد هم به چيز همه است ممكن چون نكند درز جايي
فردا شما خب گفتم و نميكنيد ملياش چرا ولي باشد كه گفت هم ايشان باشيد داشته حضور
.ميدهيد انجام شد تصويب اگر موافقم بسيار هم من بكنيد صحبت
عزتالله آقاي داشت خوبي اصلاحطلبي افكار و بود مفيد بسيار ميكردم فكر كه ديگري شخص
به كه بود سايرين از معتدلتر و ملي وجاهت در بود خودش شخصيت به قائم ايشان بود سحابي
بيش را سوسياليستي افكار خب و داشت خاصي احترام روحانيون ، جمله از همه بين در دليل همين
را ايشان حال هر به.ميكند تغيير سن مقتضاي به انسان افكار گفت بايد كه داشت الان از
اقتصادي مسائل وارد زياد كه بود قطبزاده اعضا ، از ديگر يكي.دادم قرار امر جريان در هم
دولت طرف از جلسه آن در.بودند نزديكتر ما افكار به كه بودند شيباني دكتر آقاي.نميشد
كه آنچه برخلاف و شد مطرح مديريت موضوع سپس بوديم بنده و صدر دكتر بازرگان ، مهندس هم
مخالفت ميدانستيم مقدس خشك را آنها بيشتر كه كساني است ممكن احتمالا كه ميكرديد فكر
نميرويد جا يك چرا است طوري اين كه حال كردند اعلام بلكه نكردند مخالفت تنها نه بكنند
صورت جا يك كه است آن در مصلحت گفتند گرفتند قرار كه فكر طرز دو اين جريان در يعني
اين كه فكر اين كه گفت را اين بايد ديگر طرف از شد تصويب داراييها شدن ملي و بگيرد
البته بود بينظر اقتصادي مسائل شورا اين اصلا چون است غلط گرفت انقلاب شوراي را تصميم
.بودند بينظر سايرين ولي ميشد مسائل اين وارد بهشتي آقاي
نكرد؟ مخالفت كسي هيچ يعني*
اين بر شرعي ايراد يك ميكرديم فكر ما كه مهدويكني آقاي حتي نبود مخالف كس هيچ خير
اين.شد سپرده دولت به هم انجامش اختيار و شد تصويب موضوع اين و نزد حرفي بگيرد طرح
اين با آن لايحه خلاصه طور به شد تصويب هشت و پنجاه سال خرداد هفدهم تاريخ در قانون
و كشور توليدي چرخههاي انداختن كار به ملي ، سرمايههاي و حقوق حفظ براي بود موارد
قبول ضمن يعني مهم نكته اين به توجه با و بانكها در مردم پساندازهاي و سپرده تضمين
سرزبانها بر الان كه نبود كار در مصادره بحث بكنيد توجه.مشروط و مشروع مالكيت اصل
بايد بانكها يك ، كه رسيد تصويب به زير مواد با قانون اين يافت ادامه هم بعدها و افتاده
اقتصاد بانكهاي اساسي نقش دو ، مشروط ، و مشروع مالكيت اصل شمردن محترم ضمن بشود ملي
بانكها بودن مديون سه ، .خارجي بانكهاي و موسسات با مملكت اقتصاد طبيعي ارتباط و كشور
ديگر با بانكها فعاليت هماهنگي لزوم چهار ، .داشتن ايشان سرپرستي به احتياج و دولت به
تاريخ از.اسلامي انتفاعي و اداري جهت در بانكها فعاليت دادن سوق لزوم پنج ، سازمانها
تعيين به نسبت بلافاصله بود موظف دولت و شدند اعلام ملي بانكها قانون ، اين تصويب
.نمايد اقدام بانكها مديران
اعتبار داراي ميگردند معين دولت طرف از كه مديران امضاي فقط هم بعد به آن از ضمن در و
و شنبه روزهاي براي بانكها كه شد گرفته تصميم شد تصويب قانون اين وقتي.است قانوني
از ضمن در بكند انتخاب را آنها مديران كوتاه مدت اين در دولت تا بشوند تعطيل يكشنبه
بود من طرف از هم حقيقت در كه آمد پيش نگراني اين اما بكند جلوگيري انتقال و نقل هرگونه
اين يكباره و برسند مراجع ساير و خميني آيتالله خدمت و قم به بروند بانكداران مبادا كه
يكباره و ميبرند بين از را مالكيتها اسلام برخلاف دارند اينها كه بشود مطرح نكته
به تنها نه ما آن پي در كه باشد قانون اين عليه كه بشود خارج انقلاب رهبر زبان از كلامي
هم بازرگان مرحوم را اين ميدهيم دست از هم را سرمايهها بلكه نرسيديم دلخواه نتيجه
چيست علت كه بگوييد و بدهيد قرار كار جريان در و برسيد ايشان خدمت بايد گفت و كرد تاييد
موجب و بشود احساس نيست ايشان خدمت كافي اطلاعات اينكه علت به مخالفي نغمه يك مبادا تا
آمد پيش نگراني اين ظهر تا و شد تصويب پنجشنبه صبح قانون اينبشود كار رفتن بين از
گفتند هم بازرگان آقاي بوديم ، اجرا مسئول ما چون بشود بحثي انقلاب شوراي با اينكه بدون
ايشان كه بگذاريد جريان در را ايشان و برسيد آقا خدمت بايد بنابراين است بجا تشويش اين
آقاي توصيه به شهرسازي و مسكن وزير كتيرايي مصطفي مهندس آقاي و بنده.نباشند اطلاع بدون
كه شديم اشراقي آقاي منزل قم راهي پنجشنبه همان بعدازظهر و گرفتيم وقت بازرگان
كه داديم توضيح را مطالب تمام رسيديم ، ايشان خدمت.داشتند اقامت آنجا در خميني آيتالله
جملهاي تنها ايشان دادهايم آن برتري به تشخيص و است مصلحت و ميكنيم داريم را كار اين
با ما و كردند تاييد را آن بعد و نميشود ضايع مردم از حقوقي آيا كه بود اين فرمودند كه
.برگشتيم مسئله اين از راحت خيال و اطمينان
*مصرفكنندگان اعتماد موضوع و بوش
** هالوزا مارتين
جديد كنگره.بود زيادي اهميت حائز آمريكا اقتصادي سياستهاي آينده براي كنگره انتخابات
كه نظرسنجي چندين.گرفت خواهد تصميم انرژي و آموزش بهداشت ، مالياتي ، سياستهاي پيرامون
كه نميدانستند دقيقا يكسو از رايدهندگان كه داد نشان شد برگزار گذشته هفتههاي طي
اول الويت و آنها نزد "اقتصادي رشد" موضوع ديگر سويي از و داد خواهند راي كسي چه به
.است
به كنگره بخش دو در را اكثريت جمهوري رياست برپست علاوه شوند موفق جمهوريخواهان اگر
.بود خواهند مالياتها كاهش شاهد هم آينده سالهاي طي آمريكاييها احتمالا آورند ، دست
پيامد.يافت خواهند افزايش هم دفاعي هزينههاي جمهوريخواهان گرفتن قدرت با اين بر علاوه
.بود خواهد جديد شغلهاي ايجاد و بازار در تقاضا افزايش وضعيتي چنين
را صنايع صاحبان منافع تا ميكوشند عمدتا جمهوريخواهان بهداشت به مربوط سياستهاي در
قدرت رشد با.ميكنند دبنال را خطمشياي چنين آنها هم انرژي مقوله در.كنند تامين
.خواهدشد شروع زياد احتمال به آمريكا ملي پاركهاي در واقع نفت ذخاير از بهرهبرداري آنان
بيكاري ، با مبارزه زمينه در سرمايهگذاريها بگيرند ، اختيار در را كنگره دموكراتها اگر
ضعف عامل مالياتها كاهش معتقدند دموكراتها.ميكنند پيدا افزايش آموزش و تربيت
مالياتها كاهش با شدت به آورند ، دست به را لازم قدرت كه صورتي در لذا هستند ، اقتصاد
هم آن و دارد وجود زمينه اين در استثنا يك تنها آنان نگاه از البته.كرد خواهند مقابله
.است كارگران و كارمندان بر ماليات
مجلس در جمهوريخواهان يعني _ بماند باقي بوده ، سابقا كه شكلي همين به قوا توازن اگر
در تقريبا دولتي هزينههاي _ بزنند را آخر و اول حرف سنا در دموكراتها و نمايندگان
صورت آن در.ماند خواهند معوق مالياتي بزرگ طرحهاي و ميكنند پيدا افزايش بخشها تمامي
مجبور بوش جورج و بود خواهد حاكم بزرگ ائتلاف نوعي روشنتر شكلي به متحده ايالات در
.باشد داشته توجه ائتلاف اين به كه شد خواهد
گرفته ، دست در را قدرت وي كه زماني از.نيست توجه قابل وجه هيچ به بوش اقتصادي عملكرد
كوتاه ورشكستگي نوعي دچار آمريكا و افزايشيافته بيكاري كردهاند ، سقوط بورس بازارهاي
وي جمهوري رياست دوران در عادي امري به ديگر هم شركتها مالي رسواييهاي.است شده مدت
.است شده بدل
به را او متحده ايالات در كس هيچ.است نداشته ضرري بوش براي فوق شرايط تاكنون البته
.نميكنند را كاري چنين هم دموكراتها حتي.نميكند سرزنش كنوني اقتصادي مشكلات خاطر
.رسيدهاند ارث به كلينتون بيل جمهوري رياست دوران از مشكلات اين از عمدهاي بخش زيرا
از جديدي موج ايجاد پيرامون كارشناسان اگركند تغيير سرعت به فوق وضعيت است ممكن اما
روبهرو جدي دردسري با بوش است ممكن شوند ، متفقالقول آمريكا اقتصاد در ورشكستگي و ركود
"كارگاه" چندين در همزمان است مجبور خويش جمهوري رياست اول دوره از دوم نيمه طي بوش.شود
انرون ، رسواييهاي.آورند دست به مجددا را خود اعتماد مصرفكنندگان بايد.كند كار
.است سخت بسيار اعتمادسازي كه گذاشته تاثيري چنان كروسينگ گلوبال و كام ورلد
و افزايشيافته تقلب و دروغ مجازات:است آمده پديد اعتمادسازي جوانههاي اولين
بخشهاي از بانكها تا ميشود سعي همچنين.ميآيد پديد شركتها در ساختاري تغييراتي
البته.كنند پيدا روشنتري تمايز شركتها در سرمايهگذاري و تحليلگران به مربوط
_ داشت وجود نود دهه اواخر كه آنچه شبيه _ بورس بازار رشد كه داشت انتظار نميتوان
.شود تكرار
ظرف خود سطح پايينترين به را بهره نرخ (رزرو فدرال) آمريكا مركزي بانك اين بر علاوه
مقامات.يافت خواهد كاهش هم ديگر بار بهره نرخ زودي به.است رسانده گذشته ، سال 40
لحاظ از آمريكا.دهند قرار رشد مسير در را كشور كاري چنين با دارند سعي آمريكا اقتصادي
آنجا در بيكاري ميزان.ميشود محسوب قوي اقتصاد با كشوري هم هنوز خود دروني ساختارهاي
كه است آن بيانگر آمارها.نيست توجه قابل چندان هم تورم و است كم اروپا با مقايسه در
عنوان به آمريكا اما.ميگيرد قرار رشد جهت در تدريج به متحده ايالات اقتصادي وضعيت
كنند ، عمل كند اروپاييها كه مادامي.دارد كندي حركت جهان اقتصاد رشد "لوكوموتيو" تنها
.داشت سريع حركت انتظار آمريكا از نميتوان
:پينوشت
لذا شد ، منتشر آن نتايج شدن مشخص از قبل و كنگره انتخابات برگزاري روز در مقاله اين *
.است شده نوشته انتخابات اين برندگان نبودن مشخص فرض با
ديولت روزنامه در اقتصادي تحليلگر **
نظارت و دخالت مركزيحدود بانك
صفاپور محمدرضا
تا حاضر حال در كشور پولي نظام اجراي حسن جهت در مركزي بانك دخالت و نظارت حيطه اما
آن و دارد شرط يك اختيارات اين از استفاده كه است مصوب 1351 قانون همان زيادي حدود
نرخ تعيين انقلاب ، شوراي مصوبه اين موجب به.بود خواهد اعتبار و پول شوراي توسط تصويب
و داراييها كليه به بانكها آني داراييهاي نسبت تعيين وامها ، بهره و مجدد تنزيل رسمي
درصد ، حداكثر 30 تا حداقل 10 بين بانكها قانوني سپرده بهره نرخ و نسبت بدهيها ، انواع
مجموعه نسبت تعيين بانكها ، پرداختي و دريافتي كارمزد و بهره حداكثر و حداقل ميزان
شرايط تعهدات ، نسبي ميزان دارايي ، انواع به بانكها اندوخته و شده پرداخت سرمايه
مصرف نحوه بانكها ، فعاليت محدوده حساب ، افتتاح مقررات بانكها ، اقساطي معاملات
و پول شوراي تاييد با مركزي بانك اختيار در بانكي وام كلي شرايط و مردم سپردههاي
دچار انقلاب شوراي تصميم اثر در اعتبار و پول شوراي اعضاي تركيب.گرفت قرار اعتبار
معاون او ، معاون يا كشور كل دادستان ايران ، مركزي بانك كل رئيس آن براساس و گرديد تغيير
صنايع و بازرگاني اتاق رئيس بودجه ، و برنامه سازمان معاون دارايي ، و اقتصادي امور وزارت
خبرگان از يكي اقتصاد ، وزير انتخاب به پولي و مالي امور در مطلع نفر دو ايران ، معادن و
صنايع و بازرگاني كشاورزي ، وزراي معاونان و مركزي بانك كل رئيس انتخاب و تشخيص به بانك
.شدند انتخاب اعتبار و پول شوراي اعضاي عنوان به معادن و
كل رئيس مجلس ، نماينده دو گرفت انجام كشور بانكي و پولي قانون روي كه ديگري تغيير در
كل رئيس كشور ، كل خزانهدار او ، معاون يا كل دادستان او ، معاون يا ايران مركزي بانك
تشكيل را اسكناس اندوخته بر نظارت هيات تركيبي نظام هيات رئيس و كشور محاسبات ديوان
.ميدادند
ديگر وزير يك و دارايي و اقتصاد وزير از متشكل عمومي مجمع شامل ايران مركزي بانك اركان
نظارت هيات عامل ، هيات اعتبار ، و پول شوراي دولت ، نماينده عنوان به دولت هيات انتخاب به
.هستند دارا را خود خاص اختيارات و وظايف كه ميشود نظارت هيات و اسكناس اندوخته
امور به و ميگيرند تصميم مركزي بانك كلي سياستهاي درباره اعتبار و پول شوراي اعضاي
مقررات بودجه ، سازمان ، تصويب و بررسي نظير اموري و دارند نظارت كشور بانكي و پولي
بانك ترازنامه خصوص در اظهارنظر و رسيدگي مركزي ، بانك داخلي آييننامههاي استخدامي ،
تضمين با وام به مربوط لوايح و اعتباري و پولي بانكي ، مسائل درباره اظهارنظر مركزي ،
در كه كشور اعتباري و پولي بانكي ، مسائل در دولت به توصيه و مشورتي نظر ارائه اعتبار ،
.هستند عهدهدار را باشد موثر كشور اعتباري سياست خصوص به كشور اقتصادي وضع
ياد سوگند عمومي مجمع جلسه در كار به شروع از قبل مذكور شوراي اعضاي قانون براساس
به مقرون تصميماتي و برند كار به را بينظري و دقت نهايت وظايف انجام در كه ميكنند
.كنند اتخاذ شورا و بانك اسرار حفظ با كشور صلاح
معين مسئوليتهاي و اختيارات با معاون نفر سه و بانك كل دبير مقام ، قائم كل ، رئيس
عهدهدار اداري و اجرايي مقام بالاترين كه ميدهند شكل را مركزي بانك عامل هيات اركان
است ايران مركزي بانك كل رئيس قانون مجري و بانك امور اداره حسن مسئول و بانك امور كليه
اقتصادي امور وزير پيشنهاد با و بوده خارجي و داخلي رسمي مراجع كليه در بانك نماينده كه
بانك عامل هيات اعضاي ;ميشود منصوب سال پنج مدت براي جمهوري رياست حكم و دارايي و
در مداخله حق دولت كارمندان و مجلس نمايندگان وزرا ، مانند به خود تصدي دوران در مركزي
باشند خصوصي اعتباري موسسات يا بانكها سهم صاحب نبايد و ندارند كشوري و دولتي معاملات
يا دانشگاهها در تدريس و اجتماعي و خيريه موسسات در فقط غيرموظف سمتهاي قبول البته
.است امكانپذير ذيربط مراجع تاييد با عالي آموزش موسسات
اداري و اعتباري و اقتصادي كلي سياستهاي درباره كه شدند موظف بانكها عالي شوراي
و اداره حسن جهت در و كنند تصميمگيري هم بانكها اداره به مربوط مسائل ساير و بانكها
افزايش و كشور اقتصاد به و مردم به خدمت هدف با آن وضع سيستم بهبود و بانكها بهره
تا گرديدند مكلف همچنين شورا اين اعضاي.كنند تلاش و اقدام اسلام موازين طبق بر درآمدها
به و داده انجام اسلامي موازين با بانكها معاملات انطباق منظور به را لازم مطالعات
انقلاب شوراي اسفند در 27 سال 1358 پايان از قبل روز سه.برسانند عمومي مجمع تصويب
تشخيص با معيني مدت در تا داد اجازه ايران مركزي بانك به قانوني ، لايحه تصويب با اسلامي
اين به و كند اقدام جريان در ريالي هزار و 10 اسكناسهاي 5000 كردن خارج به نسبت خود
تغييرات دستخوش انقلاب ابتدايي شرايط از متاثر سال 58 در ايراني بانكداري تحولات ترتيب
قدرت كاهش و دولت مطلق تصديگري و حاكميت سمت به حركت آن اصلي شاكله كه گرديد وسيعي
.بود بانكها استقلال
|