:رسانهها تحقيقات و مطالعات مديركل
است كشور در اطلاعات توليد مشكلات مهمترين از امنيتي نگاه
يادمان
كند شكايت طرح قضاييه قوه معاون عليه بايد وكلا كانون
عنوان به دانشجويان خبرگزاري مديرعامل
شد حاضر شعبه 1410 در متهم
تهران خيابانهاي از خوابها كارتن
ميشوند جمعآوري
( 9)- دوستي و عشق رمضان ،
به اروپا كميسيون روزنامهنگاري جايزه
شد اهدا روزنامهنگار هفت
شد كشف قزوين در فاسد مرغ تخم تن و 100 هزار يك
:رسانهها تحقيقات و مطالعات مديركل
است كشور در اطلاعات توليد مشكلات مهمترين از امنيتي نگاه
و فرهنگ وزارت رسانههاي تحقيقات و مطالعات مركز مدير:اجتماعي گروه
مهمترين از يكي اطلاعات مقوله به امنيتي و ضداطلاعاتي نگاه:گفت ارشاداسلامي
.است كشور در اطلاعات توليد مشكلات
محمد سال 1400 ، در اطلاعاتي جامعه و علميايران همايش عمومي روابط گزارش به
به اطلاعات به همگاني دسترسي ضرورت و انتشار به وقتي تا:افزود فرقاني مهدي
همگان براي اجتماعي سرمايهاي اطلاعات ، و كنيم نگاه امنيتي مسئله صورت
خواهد روبرو مشكل با توسعه عوامل از يكي عنوان به اطلاعات توليد نشود ، شناخته
.بود
در توسعه شاخصهاي مهمترين از را اطلاعات مصرف و توزيع توليد ، ميزان فرقاني
.كرد عنوان كشور هر
كندي به اطلاعات توليد علمي ، نيافتگي توسعه بدليل كشور در:شد يادآور وي
.ميگيرد صورت
ارتباط جامعه علمي رشد با اطلاعات توليد چون:داد ادامه دانشگاه استاد اين
.است ضرورت يك جامعه در علمي گرايشهاي تقويت دارد ، تنگاتنگي
به رو روند دليل به اخير ماههاي طي خبري پايگاههاي گسترش:كرد تاكيد فرقاني
.است كشور در اطلاعات توليد كاهش
كشور ارتباطي ساختهاي روزنامهنگار ، زير اين
امكان و سرمايه توليد زمينه در آنكه از پيش:افزود و كرد عنوان نيافته توسعه را
رساني اطلاع مقوله با باشيم ، رو روبه مشكل با توسعهاطلاعاتي براي آن تامين
.داريم ذهني و فكري مشكل
جامعه شكلگيري متقابل ، و مشترك ودرك فهم ايجاد:گفت پايان در فرقاني
از اجتماعي و سياسي ، اقتصادي مختلف حوزههاي در تفاهم تقويت و اطلاعاتي
.است علمي توسعه ضرورتهاي
يادمان
كند تنگ را كسي جاي كه بود نيامده
به و خيال بهنازكي ;بربست رخت ما ميان از سبكبال و آرام مردي هميشگي ، هياهوي در
آذين برايش نامهاي و روزنامهاي نگريست ، واژهاي نگفت ، تسليتي اما كسي.صميميت سادگي
...نبست
سالهاي مردان از اصفهاني رضا استاد.ماند و كرد زندگي كه رفت و گذشت همانگونه او
و كتاب از كولهباري تن ، بر مندرس لباسي دلنشين ، و آرام چهرهاي با بود ، دور و دير
ترا ميتوانست كه ذرهبينياش عينك پشت چشماني با و دل در بزرگ رسالتي با ;بغل در نوشته
.كند لمس
ميخوابند ، وقتي كه بود آموخته پروانهها از كند ، تنگ را كسي جاي كه بود نيامده
اما نگيرند ، را كسي جاي كه هستند كوچك آنقدر پروانهها ميچسبانند ، هم به را بالهايشان
.ميكنند تا وسط از را خود فروتنانه باز
ولي گرفت جاي كشور اجرايي مسند بزرگترين در كرد ، مبارزه كرد ، زندگي آمد ، آرامي به او
.بود كه ماند هماني هميشه
سپس و آموخت جديد مدارس در را مقدماتي تحصيلات آمد ، دنيا به تهران در سال 1314 در او
.شد زنداني بارها سياسي مبارزات بهخاطر و رفت پيش اجتهاد تا و نهاد پا علميه حوزه به
و جوانان ميان در زيادي طرفداران نوشتههايش و كتابها انقلاب صدر سالهاي در
.نكرد دريافت حقوقي مسئوليتهايش از هيچيك در انقلاب از پس ميگويند.داشت دوستدارانش
...برخواهدخاست زنده كه آنگاه و درگذشت كه آنگاه و شد زاده كه آنگاه او بر سلام
قضاييه قوه معاون عليه بايد وكلا كانون
كند شكايت طرح
از بيانيه انتشار صرف:داشت اظهار دادگستري ، وكيل مالكي ، جليل دكتر:اجتماعي گروه
عليه بايد كانون و نبود كافي قضاييه قوه قضايي معاون سخنان به پاسخ جهت وكلا كانون طرف
.كند افترا و اكاذيب نشر عنوان با شكايت طرح ايشان
قضاييه قوه قضايي معاون اخير سخنان خصوص در ايسنا با گفتوگو در دانشگاه مدرس اين
جامعه ، به نسبت افترا يكي ;است جرم دو متضمن سخنراني ، اين:داشت اظهار وكلا ، به خطاب
ايشان زيرا ;اكاذيب نشر جرم ديگري است ، كرده معرفي اخاذ افرادي را دادگستري وكلاي زيرا
جامعه اكثريت كه قشري يعني دادگستري وكلاي به نشده ، ثابت جا هيچ در كه را كذبي اظهارات
.دادهاند نسبت ميكنند ، نگاه احترام ديده به آن به
ديگري ، افراد بسا چه نگيرد ، صورت وكلا كانون سوي از شكايتي طرح اگر:است معتقد مالكي
.شود باز اظهارات اينگونه باب نتيجتا ، و كنند بزه اين به مبادرت مختلف تريبونهاي از
و نمايندگان به خطاب قضاييه قوه قضايي معاون گفتههاي به اشاره با دادگستري وكيل اين
ماده:كرد تصريح (قضايي دستگاه سوي از حقوقي مشاوران جذب)ماده 187 تصويب مخالف وكلاي
و داعيهدار كه دولتي سوي از متاسفانه است ، مطرح مجامع در آن بحث امروزه كه 187
پنجم مجلس در كارشناسي و مطالعه كوچكترين بدون بود مدني نهادهاي از حمايت پرچمدار
پي گرفته صورت اشتباه اين به مجلس نمايندگان ابتدا همان در:كرد اعلام وي.شد تصويب
نگهبان شوراي متاسفانه كه برآمدند ماده اين حذف درصدد بارها بوديم شاهد چنانچه و بردند
.كرد مخالفت امر اين با
عنوان به دانشجويان خبرگزاري مديرعامل
شد حاضر شعبه 1410 در متهم
شعبه در روزشنبه (ايسنا) ايران ، دانشجويان خبرگزاري مديرعامل:اجتماعي گروه
.داد پاسخ مرتضوي قاضي سئوالات به و حاضر تهران عمومي دادگاه 1410
در حضور ، اين:گفت اينباره در ايرنا ، با تلفني گفتوگوي در فاتح ، ابوالفضل
از تهران ، عمومي دادگاه شعبه 1410 و گرفت صورت گذشته چهارشنبه روز احضار پي
دادگاه به را خود روز ، سه ظرف كه بود خواسته متهم بهعنوان كتبي بهطور من
.كنم معرفي
مطالب عمده:شد يادآور دادگاه ، در شده مطرح اتهامات و موضوعات درباره فاتح ،
تلكس روي بر يافته انتشار تصاوير و اخبار و مدعيالعموم شكايات برخي درخصوص
مربوط خبرهاي آقاجري ، اعدام حكم نظرسنجي ، موسسات پرونده درباره ايسنا خروجي
.بودهاست اخير بازداشتشدگان و زندانيان برخي وضعيت به
از و ارائه دادگاه به را خود ادله هرمورد در كه كرد خاطرنشان ايسنا ، مديرعامل
.كردم دفاع ايسنا حرفهاي و قانوني عملكرد
جانبه ، همه ايسنا ، اطلاعرساني كه كردم تاكيد دادگاه در كه گفت فاتح
رسانه ، اين عنوان چون طرفي واز است بوده اساسي قانون چارچوب در و بيطرفانه
مربوط اخبار پوشش بالاي حجم كه است طبيعي ميباشد ، ايران دانشجويان خبرگزاري
.باشد رسانه اين به متعلق آقاجري ، حكم پيامدهاي به
تهران خيابانهاي از خوابها كارتن
ميشوند جمعآوري
اين گشت توسط تهران در كارتنخوابها:گفت احسان سراي مدير:اجتماعي گروه
.ميشوند جمعآوري شهر خيابانهاي از روز هر انتظامي نيروي همكاري با و مركز
و بيست از مركز اين گشت:افزود ايرنا با گفتوگو در شنبه روز عباسي معصومه
تهران شهر مختلف مناطق در خياباني افراد جمعآوري به اقدام ماه آبان سوم
.است كرده
با سال هر ماه فروردين تا20 مهر دوم نيمه از مركز اين:كرد خاطرنشان وي
خيابانها از را آنان مقطعي صورت به خياباني افراد ديدهترين آسيب گزينش
.ميكند جمعآوري
شهر خيابانهاي در تاكنون سال1378 از زياديبيخانمان تعداد:گفت عباسي
هنوز آنان از تعدادي كه شدهاند منتقل مركز اين به اطراف شهرستانهاي و تهران
خود بستگان و خانوادهها به ديگر عدهاي و ميشوند نگهداري مركز اين در
در دائم طور به نفر تاكنون355 سال1378 از:افزود وي.شدهاند بازگردانده
.ميبرند سر به مركز اين
بيماران معتادان ، خياباني ، و مطلقه زنان فراري ، دختران:داشت اظهار عباسي
بيخانمان علت هر به كه افرادي و بيسرپرستان كارافتادگان ، از رواني ، و روحي
.ميشوند نگهداري مركز اين در نشوند ، پذيرش بيمارستانها در كه بيماراني و شدهاند
هستند ، احسان غيردولتي سراي در كه افرادي بيشتر:افزود احسان سراي مدير
.نيست مشخص آنان هويت و ندارند شناسنامه
( 9)- دوستي و عشق رمضان ،
زم محمدعلي
ليلي رفتار در.است عاشقكش معشوق نماد ليلي و حقيقي عاشق نمونه مجنون ما ادبيات در
دو ، آن از يكي نظر به كه زمان هر حال عين در و دارد وجود فراوان عشق ناب حقايق مجنون و
و نكته ذكر با وي سوي از باشد شده مرتكب تقصيري و قصور ناب حقيقت اين مسير در ديگري
.ميشود جبران و گوشزد خطا اين حكمتي
چند ميگذشت ، كه همچنان ليليبرد خوابش خستگي از ليلي راه سر بر مجنون شبي ميگويند
كه برد پي شد گردوها متوجه و بيدار خواب از مجنون وقتي.رفت و ريخت مجنون دامن در گردو
را عشق كار خوابيدن و دادن نشان تنبلي و كوتاهآمدن عاشق براي كه است گفته او به ليلي
.است دانستن برابر گردوبازي با
به بدست كاسه آش بهانه به هم مجنون ميداد ، آش و بود كرده نذر ليلي است معروف باز
.شكست و زد زمين به را كاسهاش افتاد او به ليلي چشم تا اما رفت ، ليلي درخانه
براي خندهات شكست قهر سنگ به را كاسهات:گفتند او به.درآمد سماع به خوشي از مجنون
:گفت چيست؟
ميلي بود ديگرانش با اگر
ليلي؟ بشكست مرا جام چرا
خوردن با من نگذارد و نگهدارد زنده ما دوي هر در را شيفتگي و انتظار لذت خواست ليلي
.شوم سست آش كاسهاي
از گاه كه دارد وجود فراواني آموزنده نكتههاي و مظامين مجنون و ليلي عشق خاطرات در
.ميزند پهلو هم به نسبت پروردگار و بشر عشق به و رفته فراتر بشر به بشر عشق
به باريتعالي عشق از بارقهاي و لمعه هم به نسبت بشري موجودات عشق كه است اين واقعيت
.است خويش مخلوقات
قرآن.ميكند سيراب خود محبت با را ولايتش عاشقان دل جوانه روز هر متعال خداوند
آب كنيد استقامت آنها اخلاق از تبعيت و اوليائش و خدا به محبت راه در اگر:ميفرمايد
خداوند:ميفرمايد ديگر آيه در همچنان.مينوشانيم شما به را خود محبت و ولايت گواراي
عشق طعم چشاندن نوعي را سقايه اين ماهيت بسياري.مينوشاند طهور شراب خود عاشقان به
.ميدانند
نيست ، بلكه او كارگزار ملائكه و عزرائيل با عاشقاني چنين كار و سر مرگ ، هنگام در حتي
.ميگيرد را آنها جان خود مرگ ، هنگام خداوند
وصلشدگان كه قدر آن است لذيذ و شيرين بسيار دوست حضرت شخص به بيواسطه جاندادن
در من كشتهشدن و است من موت در من حيات قتلي ، حياتي في و حياتي موتي في:ميگويند
مبدا و نهاده بنا محبت و دوستي خميرمايه با را جهان و جان اساس خداوند.است زندهماندن
قدمي دشمني با و رسيد اوج به ميتوان دوستي با.است داده قرار محبت را جهان مقصد و
خدا دوستي ميپذيرد ، تاثير معشوق از عاشق و است اثربخشي محبت طبيعتبرداشت نميتوان
.درميآورد خدا رنگ به را انسان كه است رنگرزي
اين در.است آن تشنه دلها همه و است دل آب محبت و اوست دل مغلوب انسان جوارح همه
!چشمه گواراي آب هم يكي و گلآلود آب يكي ميكند طلب آبي جستجو و نياز به بنا كس هر ميان
ميشود ساري اجتماعي مراتب و زندگي سطوح تمام در كه است همهجانبه و جامع امري محبت
پشت و بياعتنايي خانواده و مردم و جامعه و خلق به دوستي خدا بهانه به نميتوان لذا
به ما.كرد جستجو بايد خلق دوستي و رضا در را خدا دوستي و رضا شنيدهايم هموارهكرد
تشكيل با و كرده تنظيم خدادوستي و توحيد بر را اجتماعياش حكومت مدار كه جامعهاي عنوان
بايد است داده قرار دوستي اسلام و جمهوريخواهي را خود شعار اسلامي جمهوري نام انتخاب و
نيست ، موسمي و موضعي فصلي ، ما جامعه در محبت.داريم نگاه داغ هميشه براي را محبت بازار
.است هميشگي و فراگير همهجانبه ، همگاني ، بلكه
قدرت ، به اتكاء با كاري و خواسته هر انجام چه گر.است محبت مهلك سم و آفت قدرت ،
گل كار تعبيري به و نيست مانا الزاما كار ، آن اما ميپذيرد صورت سريعتر و راحتتر
و احزاب سالهاست.ماناست و پايا دل كار و است دل كار محبت با آميخته كار كه آن حال است
تعادل و محبت منطق ميدانند ، آن اعمال و قدرت داشتن در را خود بقاي كه سياسي سازمانهاي
از ديگر حتي.روياندهاند اختلاف و خشونت بذر آن بجاي و زده هم بر ما جامعه در را آن
بيمحبت جامعه.نميشود ترويج محبت و ميشود شنيده كمتر محبت صداي هم منبرها و خطبهها
برخورد استراتژي و سلاح تنها اگر -دشمن از ما عصبيت.است ناپايدار و نامتعادل جامعهاي
به سوء اثر شهروندان و همشهريان و هموطنان و دوستان با ما رفتار در - باشد دشمن با ما
جا يك در.ميگذارد پا زير را محبت دارد توان و قدرت كه دولتي نهاد هر.است گذاشته جاي
بهانه به -است خانوادگي محبت ترويج و توليد مركز و رحم صله كانون كه مردم ميهماني با
كه نيمهشب و شب آخر كار و كسب حق ديگر جايي در و ميشود برخورد - !عرف با مغايرت
هم جامعه امور اداره درميشود سلب آنها از باشد مردم محبت خرج و زندگي رونق ميتواند
تصادفات هوا ، آلودگي مير ، و مرگ ازدياد به كمكاري و بيتدبيري و بيتوجهي و غفلت با
.ميشود زده دامن زندگي كانونهاي ويراني و محبت رشتههاي قطع و...و جادهاي و شهري
.است گذاشته جاي بر را خود خشونتبار و منفي اثرات ما شهرسازي نظام در حتي بيمحبتي
و كودكان حقوق و شده آدمكشي محل ما پاركهاي و نزاع و متلك محل ما پيادهرويهاي
جمهوري جامعه.شد گذاشته پا زير شهري نقل و حمل و شهرسازي نظام در مسن افراد و معلولان
كه اسلامي معارف مهمتر همه از و اساسي قانون و بنيانگذار آرمانهاي براساس اسلامي
سياستها ، همه محور كه باشد جامعهاي است قرار هستند آن از منشعب اركانش و جمهوري
.است "محبت" مسئولانش رفتار و برنامهها ، كارها
.نيست محبت و حب جز چيزي اين معصوم تعبير به و هستيم ديني حكومت ما
آن در تا است زمان بهترين رمضان داريم اساسي اصلاح و ريشهاي ترميم به ميلي اندك اگر
.كنيم دراز خودمان سوي به دوستي دست سالها از پس و بشكنيم را تلخخويي و بيمهري كاسه
به اروپا كميسيون روزنامهنگاري جايزه
شد اهدا روزنامهنگار هفت
بهترين نگارش با ارتباط در ناتالي جوايزلورنتزو اروپا كميسيون:اجتماعي گروه
قاره پنج از روزنامهنگار هفت به را مردمسالاري و بشر حقوق به مربوط گزارشهاي
.كرد اعطاء جهان
از جاري سال يورويي هزار برندگان 10 بروكسل ، از فرانسه خبرگزاري گزارش به
توسط جهان جغرافيايي منطقه پنج از روزنامهنگاران از نفره فهرست 200 يك ميان
.شدهاند انتخاب روزنامهنگاران بينالمللي فدراسيون
و است ساكن قاهره در و لبنانيتبار كه فرانسه خبرگزاري خبرنگار چماياتي ، ماهر
سياست درباره كار سبب به بوده سوريه در خبرگزاري اين دفتر رئيس اين از پيش
.شد جايزه اين برنده شمالي آفريقاي و خاورميانه منطقه از سوريه ،
ويژه طلاي مدال يك صاحب آفريقا ، منطقه جايزه برنده غنا كشور از آرچر ، ريمون
.نيست اضافهاي مالي مزيت داراي و ميشود اعطاء بار اولين براي جايزه اين.شد
درباره كرونيكل غناين روزنامه در آرچر گزارشگري جايزه اين اعطاءكننده كميته
.داد قرار ستايش مورد را هواپيمايي شركتهاي و سياستمداران اخراج به مربوط رسوايي
تلاش سبب به دانمارك از موستگارد اورليكه و برون هنريك اروپا ، منطقه در
.يافتند دست جايزه اين به كوزوو ، در زنان قاچاق درباره
بخش در برزيل از ماگالائس ماريو و پاراگوئه از ويدالت بنهگاس سزار خوليو
.كردند خود آن از را جايزه اين كارائيب ، درياي حوزه و لاتين آمريكاي
بخاطر را كميسيون اين جايزه هند از كريشناكومار آشا اقيانوسيه ، -آسيا بخش در
.آورد دست به هندي بافندگان حقوق كردن پايمال مورد در مقالاتي نگارش
شد كشف قزوين در فاسد مرغ تخم تن و 100 هزار يك
سردخانه در فاسد مرغ تخم تن و 100 هزار يك:اسلامي جمهوري خبرگزاري - قزوين
.شد كشف قزوين آبيك شهرستان مرغداريهاي از يكي
با گفتوگو در شنبه روز قزوين استان دادگستري عمومي روابط در مسئول مقام يك
دادگستري كل رئيس محموله اين نگهداري از واصله اطلاعات بهدنبال:گفت ايرنا
از موضوع اين به رسيدگي و تعقيب خواستار لازمه دستورهاي صدور با قزوين استان
.است شده آبيك شهرستان دادگستري طريق
در خود توليدات احتكار با مرغداريها صاحبان برخي متاسفانه:كرد تصريح قريشي
.شدند مرغ تخم مقدار اين فساد موجب قيمت بردن بالا جهت سردخانهها
سردخانههاي از يكي در فاسد مرغ تخم تن يكصد و هزار نيز 2 گذشته ماه طي
.شد منهدم و كشف قزوين استان
|