تبعيد در هنر
هنر بحراني حيات
شده نفرين موديلياني
مودب طنزهاي

تبعيد در هنر
عراق هنرمندان امروز وضعيت
ديانتي نوشين:ترجمه
درباره هشداردهنده علامتهاي كنار از گذشتن از پس لندن در كافه يك نمور پلههاي بالاي
نقاشيهاي.است ساخته را بغداد از كوچكي گوشه سهي ليبي فيصل عراقي هنرمند موادمخدر ،
را لندن خاكستري آسمان او ، كوچك آپارتمان داخل در عراق خياباني زندگي از حنايي و سياه
و افتخار نشان با سربازي ملا ، يك قهوهخانه عباسي ، مسجد بغداد ، بازارهاي:ميپوشاند
كه حالي در سهياست شده خيره بينندگان به خاصي تكبر با و مينوشد چاي كه ثروتمندي تاجر
ميروم كه كجا هر.بغداد بغداد ، بغداد ، ":ميگويد ميدهد ، حركت را بلندش جوگندمي موهاي
".دارم خود با را آن
گالريهاي ديوارهاي روي يافت ، جهان سراسر در ميتوان نيز را عراق از ديگري نشانههاي
در و كامپيوترها ديسك هارد داخل شده ثبت ريخته ، هم به و شلوغ كارگاههاي دور ،
پرانرژي و بزرگ هنري جامعه بيشتر حسين ، صدام حكومت سال مدت 23 در.تخصصي روزنامههاي
تا گرفته استكهلم از موقتي پناهگاههاي در را خود كار و شدند پراكنده كشور از عراق
اواخر سالهاي از تبعيد در هنرمندان و نويسندگان اين از بسياري.گرفتند سر از شيكاگو
كمونيستها با بعثي رژيم كه زمان آن در.نديدهاند را خود كشور بعد به ميلادي دهه 70
با.شدند فرار به مجبور - داشتند چپي عقايد آنها بيشتر كه - روشنفكران ميكرد ، مبارزه
.كرد پيدا نما و نشو غيرمنتظره كاملا جاهاي در عراقي خلاقيت نوعي دهه ، دو از بيش گذشت
بدون اروپايي پايتخت هيچ":ميگويد بانيپال ادبي روزنامه سردبير معاون شيمون ، ساموئل
معروفترين براي اخيرا سوئد در عراقي تبعيديهاي ".ندارد وجود عراقي هنرمندان باند
ساكن شاعر هفته همين در نيز و دادهاند ترتيب كشور دور تور يوسف ، سعدي عراق ، شاعر
.ميخواند بلژيك و هلند عراقيهاي براي را شعرهايش بولوس سارگون سانفرانسيسكو
بيش مادري سرزمين دارد ، وجود عراق و آمريكا بين قريبالوقوع جنگي امكان كه حاضر حال در
پايان آرزوي در تبعيد در هنرمندان همه آنكه عليرغماست زنده آنها اذهان در هميشه از
سهي ، .ندارند توافق آن به رسيدن راه بهترين مورد در اما هستند ، مشترك صدام حكومت يافتن
تلاش آمريكا دولت" اينكه و شوند پيروز ديپلماتيك راهحلهاي كه است اميدوار خود نوبه به
منطق و دليل شيمون ، مانند ديگران ".بقبولاند را صلحجويانه راههاي تا كرد خواهد را خود
تنها فشار اعمال دارند عقيده و ميكنند مقايسه هيتلر به دادن باج با را صدام براي آوردن
كه - است وطن به هنرشان بازگرداندن روياي است مشترك آنها همه در آنچه.است راهحل
.ميرسد نظر به غيرممكن است سالها
.ميگذارد نمايش به را ترس هم و اشتياق هم سخاوتمندانه و خلاقيت با هنرمندان اين آثار
.است صدام از پيش دوران و كودكي اتوبيوگرافيهاي از سرشار تبعيد در عراق ادبي آثار
صابون خوش بوي بسيار دقت با "بازگشت دراز راه" در التكرلي ، فواد تونس ، ساكن رماننويس
يك ارزانقيمت كوفتهريزه ساندويج و ديالا رودخانه كنار در پرتقال شكوفههاي عراقي ،
در ميكند ، زندگي پاريس در اكنون كه شاعري الجنايي عبدالقادر.ميكند وصف را سرايدار
يك كنار در من":ميآورد خاطر به بغداد فرانسه انستيتو در را بعدازظهري خود بيوگرافي
سياه تخته روي صورتي گچ با را je كلمه دقت با معلم كه زماني و بودم نشسته يهودي جوان
.ميزد حرف من با خود مترنم صداي با او ميداد ، توضيح
آثار بيشتر خصوص به.نشدهاند عجين غربت غم با اندازه اين تا تبعيد هنر ديگر اشكال
روابط كشف به سهي نقاشيهاي.گرفتهاند قرار آمريكا تحريم و صدام تاثير تحت تجسمي ،
داده نشان دست در قلياني با و عمامه و عبا با مردي آنها ، از يكي در.ميپردازد قدرتها
از گروهي ديگري در.است خورده تاب و پيچ فرمانبرداري با زن يك او پشت در كه است شده
پشتسر.مينگرند بيرون به بوم درون از ميكنند ، دفن را جسدي كه حالي در محجبه زنان
را سياسي تازهكار قدرت كابوس كه ميشود ديده آسوري فرمانرواي يك از كتيبهاي آنها
نويسندگان هم و نقاشان آثار ميان در هم آمريكا درباره ضدونقيضي احساساتميكند تداعي
"آمريكا آمريكا ، " شعر در ميكند زندگي لندن در حاضر حال در كه يوسف.ميخورد چشم به
:ميگويد
آمريكا
كنيم عوض را هدايايت تا بيا
بگير پس را قاچاقت سيگارهاي
بده سيبزميني ما به و
بگير پس را باند جيمز طلايي هفتتير
بده ما به را مونرو مرلين خنده و
بگير پس ما از را پرچمت خطهاي
بده ما به را ستارههايش و
سنت - شوند خوانده عرب فقط سادگي به آنكه از بيش - عراقي هنرمندان اين قاطع حس
نبردهاند ياد از عراقيهاميكند منعكس را بوده كشورشان در ديرباز از كه زيباشناختي
.است شده آغاز امروزي عراق محل در بينالنهرين گلي لوحهاي در بار اولين براي نوشتن كه
در ميلادي دهه 70 اواخر در بعث حزب پاكسازي از پس تبعيد در عراقي نويسندگان ليگ كه وقتي
نيز حسين صدام منتقدين بيرحمترين حتي.داشت موسس عضو نفر كرد ، 500 كار به شروع بيروت
فرهنگي موفق عمليات و هنري آثار خلق به شيعيان تشويق با را هنر او حزب كه دارند اذعان
لبنانيها مينويسند ، مصريها":ميگويد عرب معروف مثل يك.ميكرد ترويج انقلاب جاي به
".ميخوانند عراقيها و ميكنند چاپ
- تحريم و سانسور عليرغم هنرمندان.نيست زوال روبه نيز عراق داخل در هنر صحنه مطمئنا
حتي و مينويسند مطلب و ميكشند نقاشي - است كرده ممنوع را رنگ مانند موادي ورود كه
هنر ترس ، .ميدهد حقوق هنرمندان بعضي به است آگاه عراق در هنر قدرت از كه صدام ، رژيم
خود خون با بتواند تا كرد قطع را خود سياهرگ بغدادي نقاش يك:ميآفريند خوفناكي و مرموز
الله نام بار رهبر 99 ستايش در شعري در صدام شاعران از يكي.بسازد ديكتاتور از پرترهاي
.است برده كار به را
.نيستند صدام بزرگداشت خدمت در عراق ، داخل در شده توليد هنري آثار همه حال اين با اما
ادبيات":ميگويد لندن چاپ الاوسط روزنامهالشرق فرهنگي سردبير و مترجم سلطاني ، فاضل
حساسيتبرانگيز آثار ماندهاند ، باقي كشور در كه نويسندگاني ".است زيرزميني واقعي
ميكنند سعي سپس و ميدارند نگه كامپيوترها ديسك هارد روي يا ميزها كشوي در را سياسي
عرضهاي قابل آثار بخواهند اگر آنها.برسانند دوستداران به قاچاق بهطور را آنها كپي
باستان بينالنهرين درخشش دوران يا صوفيگري عشق ، همچون مطمئني موضوعات به دهند ارائه
آفرينش به كشور داخل در نقاشان لندن ، ساكن هنرمند فرج ، ميسلون گفته به.ميپردازند
:ميگويد او.ميدهند ادامه آثارشان فروش حتي و گالريها در آنها نمايش نقاشي ، تابلوهاي
".است معاملات انجام زمان وحشتناك ، اوضاع خاطر به اكنون دارند ، پول به احتياج مردم"
شدهاند ، خارج كشور از كه آنها و ميكنند زندگي عراق در كه هنرمنداني بين اكنون هم
عراقي از كردهاند ، ترك را كشور كه آنها ميرسد نظر به.است آمده وجود به عميقي شكاف
دست از را خود هنري آزادي ماندهاند ، وطن در آنها كه حالي در كشيدهاند ، دست بودن
و ذوق" عنوان با نمايشگاهي در را قشر دو اين كه است كرده سعي فرج اخيرا.دادهاند
افتتاح لندن در پيش سال دو نمايشگاه اين.سازد متحد يكديگر با "عراق معاصر هنر قريحه
و نقاشان آثار آن در و است درآمده نمايش به مختلفي مكانهاي در حال به تا و شده
در است قرار برنامه طبق نمايشگاه اين.است آمده گرد كشور از خارج و داخل مجسمهسازان
اين همه كه بود من آرزوي اين":ميگويد فرج.شود بازگشايي شيكاگو در جاري پاييز
آنها همه جديد حكومت يك از بهتر چيز هيچ اما ".كنم جمع هم كنار را پراكنده انرژيهاي
.كرد نخواهد متحد هم با را
نيوزويك:منبع
هنر بحراني حيات
شد دهساله تهران موسيقي گروه
رسولي مرضيه
.ميكند معرفي را آن خود زبان با ديگران ، به اثرش ارائه از بعد هميشه مشايخي عليرضا
اثر اين.ميدهد نظريه و ميآورد استدلال برايش ميكند ، كالبدشكافي ساخته ، كه را اثري
در) آذرنگ فرشيد قول به.باشد كنسرت يك يا تازه فعاليت يك موسيقايي ، قطعه يك ميتواند
وظيفه البته و كند فكر خودش بايد ايران در هنرمند (معاصر هنرهاي موزه جديد هنر همايش
.اوست خود دوش بر هم اثر نقد و توضيح
اينكه بدون كند ، فراهم نظري پشتوانه كارهايش و آثار براي كرده سعي هم مشايخي عليرضا
نمايش به برابرش در را متضاد چيزي و كنند ثابت را گفتههايش خلاف شوند ، مزاحمش ديگران
براي بيشتر زحمت به را او و نشده بحث و مناظره وارد او با هيچكس حقيقت در.بگذارند
.است نكرده وادار نظرياتش اثبات
.ميگويد سخن جديد هنر از و ميسازد معاصر موسيقي ميكند ، اداره را نو موسيقي اركستر او
در و است خود يخهاي شكستن مشغول بسيار زدنهاي زور با ايران در موسيقي كه حالي در
كه ميكند آميزش آنها با و ميشكند درهم را خود انواع مرزهاي سالهايش ، اين بحراني حيات
.يابد راه جهاني بازارهاي به دارد سعي و تلفيقي موسيقي نام به است چيزي حاصلش
همين و ندارد ، موسيقي داخلي اتفاقهاي به اعتنايي ظاهرا كه حالي در مشايخي عليرضا اما
اركستري.ميگيرد جشن نو موسيقي اركستر CD انتشار با را تهران موسيقي گروه تولد سالگرد
چگونگي تا شده تشكيل رهبرش گفته به و ميگذرد حياتش از سال و 8 است گروه اين فرزند كه
نمايش به نو موسيقي اجراي و ارائه براي را آنها قابليتهاي و سنتي سازهاي از استفاده
خود رهبر دنبالهرو همه كه ميدهند تشكيل نوازندگاني و آهنگسازان را اعضايش و بگذارد
.داشتهاند استاد دستان به چشم همواره و بودهاند
تهران موسيقي گروه تا بيستم قرن موسيقي گروه از
و "يلينك هانس" مثل استاداني محضر در شاگردي و وين در تحصيلات پايان از بعد مشايخي
و رفت هلند اوترخت به الكترونيك موسيقي زمينه در تحقيق و تحصيل ادامه براي "شيسكه كارل"
- سالهاي 1347 در آن از پس و كرد شركت "كونيگ ميشايل گوتفريد" كلاسهاي در آنجا در
هنرستان مدير غريب غلامحسين دعوت به نو موسيقي درباره سمينارهايي در شركت براي 1342
قالب در كه افتاد ايران در نو موسيقي جنبش يك ايجاد فكر به و آمد تهران به عالي موسيقي
فريماه مثل كساني.يافت تحقق جوان نوازندگان از متشكل "بيستم قرن موسيقي گروه"
محمد آنانيان ، واهان مارتيروسيان ، لوست سويندلر ، مرلين قاجار ، جلالي شهره قوامصدري ،
اسماعيل و روشنروان ، كامبيز افتاده ، زندهياد باستانسير ، ايرج سميعيان ، حسين اهتمام ،
.بهرامي
تلويزيون و هنر و فرهنگ وزارت نامهاي به متولي دو موسيقي روزها آن در":ميگويد او
فرهنگ وزارت زيرنظر رودكي تالار و فيلارمونيك انجمن تهران ، سمفونيك اركستر كه داشت
معاصر موسيقي به فرهنگ ، وزارت با رقابت در تلويزيون توجه بيشترين و ميكردند فعاليت
كوشش و بود ايران جدي و معاصر موسيقي نداشت اهميت كه چيزي كلي طور به و بود اروپايي
و من آثار اجراي در تهران سمفونيك اركستر تواناي رهبر مشكات فرهاد مثل كسي انفرادي
كه نبود نگران كسي حالا مانند هم هنگام آن در.نبرد جايي به راه معاصر آهنگسازان
رده از خارج سازهاي از هنرستان در نوازندگان يا شكسته موسيقي اجرايي مراكز پيانوهاي
.ميكردند استفاده
نوازندگان بيشتر عزيمت دليل به تدريج به انقلاب ، سالهاي در بيستم قرن موسيقي گروه و
پس و كند احيا را گروه اين تا بود مصمم لحظه هر مشايخي اما شد ، منحل ايران از خارج به
مشورت از پس سرانجام اينكه تا آمد ايران به محيط آمادگي بررسي براي بار چند انقلاب از
كه كرد تاسيس را تهران موسيقي گروه سال 1372 در قوامصدري فريماه و صهبايي منوچهر با
زيبا هنرهاي دانشكده آويني شهيد تالار در سال همان ماه خرداد گروه اين برنامه نخستين
حضور با پاسخ و پرسش جلسه و رحيمي حسين گفتار همراه قوامصدري فريماه توسط پيانو اجراي
و تربيت عنوان با را بزرگي هدف تهران موسيقي گروه.بود نو موسيقي درباره دانشجويان
.ميپروراند سر در ايراني معاصر آهنگسازان معرفي
نو موسيقي اركستر تشكيل
به تجربي نياز نو موسيقي اركستر آمدن وجود به علل از يكي كه ميكند عنوان مشايخي
.ميشود شامل را نو موسيقي انبساط بعدهاي از يكي كه است بوده نو صداسازيهاي
تشكل يك آمدن وجود به كه بود مطرح برايم ايراني سازهاي توان درباره زيادي سوالهاي"
تصميم جوان نسل آهنگسازان براي راهگشايي عنوان به من و ميكرد ايجاب را مستقل اجرايي
".بگذارم آنان اختيار در فيلم و CD قالب در را خود نتيجهگيريهاي گرفتم
درون از آنها بيشتر كه ميدهند تشكيل جوان بسيار نوازندگاني را نو موسيقي اركستر
اعضاي تعداد.ميكنند همراهي را اركستر داوطلبانه و برخاستهاند موسيقي آموزش موسسات
.ميدهند جديد فرد به را خود جاي زمان مرور به اعضا اما است ثابت اركستر اين
و تهران موسيقي گروه شده اعلام اهداف از مردم توده ميان را معاصر موسيقي بردن مشايخي
.است بوده موفق بسيار گروه باره اين در كه دارد عقيده و ميداند اركستر
مسئوليت مهمترين و ميدهد قرار هنرمند شانه روي را هنري تعهد هنرش فلسفه تزهاي در او
فني دانش ،"كتاب شنيدار".است موسيقي درباره مخاطب ذهن پيشزمينه كردن وسيع تعهد اين در
خاصي اهميت مجري نقش ديگر طرف از و باشد باهنر او ارتباط ايجاد مزاحم نميتواند مخاطب
.برساند مخاطب به را آهنگساز پيام است قرار او چون ميكند ، پيدا
داشته تهران از بهتري مخاطبان نميتوانم دنيا جاي هيچ در ديگر كه دريافتهام تجربه به"
".كردهام عمل تعهد با و كوشيدهام آنان براي كه چرا.باشم
نو موسيقي اركستر CD انتشار
هرمس نشر تازگي به است ، مشايخي ساخته قطعه هفت شامل كه را نو موسيقي اركستر CD نخستين
اين.كند بازار روانه را دوم CD است قرار دور چندان نه آيندهاي در و است كرده منتشر
اركستر و تهران سمفونيك اركستر كه حالي در ميشود تلقي موفقيت يك خوديخود به اتفاق
اجراهاي نتوانستهاند اخير سالهاي در دولتي امكانات از برخورداري وجود با ملي موسيقي
.كنند منتشر و ضبط را خود
ياد به را آن او ودارد قرار مشايخي آثار سبكشناسي از وسيعي طيف در CD اين قطعات
"خدا باغ" قطعه و قطعه اين در.است كرده نامگذاري كمباجيان افليا خود پيانوي استاد
اركستر ديگر ، قطعات در.شدهاند گرفته كار به صوتي بكر فضاهاي خدمت در ايراني سازهاي
.است بسته كار به ايراني موسيقي با ارتباط در آموخته زمينه اين در خود تجربيات از آنچه
موسيقي در روز تكنولوژي كارگيري به يكي ميشنويم را متفاوت برخورد دو زمينه اين در
رئيس علي ويولن و خدارحمي بهزاد تار تكنوازي با شماره 2 چهارگاه قطعه مانند ايراني
جمله آن از كه روز تكنولوژي از استفاده بدون ايراني موسيقي از شدن ملهم ديگري و فرشيد ،
.است قراچهداغي صنم ويلنسل تكنوازي با يك شماره آواز
"لحظه در واحهاي" نام به سپهري سهراب از شعري اساس بر كه "تنهايي اين در و" قطعه در
تنها و ميشود تبديل گوينده و اركستر اعضاي ميان گفتوگويي به شعر است ، شده تصنيف
.ميكنند همراهي را مكالمه اين كوبهاي سازهاي
توانايي دادن نشان توسلي ، سارا كلارينت تكنوازي با "خدا باغ" قطعه ساخت از او هدف
.است موسيقي لحظات انتزاعيترين بيان در ايراني سازهاي
ادامه در آن از و گرفته كار به را "شده هدايت" بداههنوازي قطعات اين بيشتر در مشايخي
به را غربي ساز يك او "بداهه اين در و" قطعه در.است كرده استفاده خود سنتي فرمزدايي
.ميدهد قرار ايراني سازهاي از مركب اركستري برابر در تكنواز شكل
شرق را پاسخها جامعترين از يكي و است بحران دچار اروپا در معاصر و پويا موسيقي
يا شرقيها است غافل موضوع اين به نسبت شرق اما كند طرحريزي بحران اين براي ميتواند
كه هستند ديگر كارهاي سرگرم و خود شيفته آنقدر يا كردهاند گم را خود زندگي غرب تب در
هنوز ما" گيرند كار به شده ، تهيه متمدن دنياي در كه طور آن را كار ابزار نميتوانند
غرب كه حالي در.بپوشانيم "شفاهي فرهنگ" قشنگ لغت با را "بيسوادي" كه هستيم اين گرفتار
".هستيم خود كفشهاي بند بستن مشغول ما است ، شرق طرف به رويش
آنها به ايران در هنرمند كه بحرانهايي معاصر هنرهاي موزه جديد هنر همايش در آذرنگ
...مشروعيت بحران بودن ، ايراني بحران اثر ، خلق بحران:برميشمرد را شده دچار
شده نفرين موديلياني
فخرطاولي كوروش:ترجمه
اشكي و ديد را غمانگيزش پايان و استثنايي نقاش اين كوليوار زندگي ميتوان چگونه
ژانويه روزهاي از يكي صبحدم در (Mimi de Puccini) دوپوچيني ميمي مثل موديلياني نريخت؟
سل با توام مننژيت يك از ناشي خونآلود سكسكههاي ميان در و "شاريته" بيمارستان در 1920
ژان عمرش ، همه بادامي چشم و بلند گردن همدم كه رسيد اوج به وقتي تراژدي.باخت جان
تلخ وداع روز فرداي هنرمند ، افسانهاي نقاشي مدل اين ،(Jeanne Hebuterne) ابوترن
دومين او ;انداخت Amyot خيابان به پدرياش خانه پنجم طبقه پنجره از را خودش موديلياني
هنر ، جهاني پايتخت ;داد رخ پاريس در اتفاقات اين همه البته و بود حامله را موديلياني بچه
...سال از فصولي در دستكم
و نقاش اين ،(19201884) آمدهئوموديلياني آثار ميتوان اينها ، همه از بعد آيا
مونپارناس سبك نماينده كاملترين و زيباترين اين و يهودي ، _ ايتاليايي مجسمهساز
به باشد ، مثبت ميتواند پرسش اين به پاسخ نكرد؟ نگاه نمناك چشماني با را "داغ سالهاي"
تقريبا اينكه ;ميشود گفته موديلياني آثار مورد در كه را آنچه كنيم فراموش كه آن شرط
هنرمنداني ;است(Brancusi) برانكوسي و پيكاسو از گرتهبرداري نوعي هنرمند ، اين آثار تمام
تحتتاثير را آنها البته و كرد تقليد برداشت ، الگو آنها از هوشمندانه موديلياني كه
ايتاليايي هنرمند آثار مشاهده با كه است احساسي اين كم دست.داد قرار بيمانندش استعداد
ايجاد (است باز موديلياني علاقهمندان روي به مارس 2003 تا 2 كه) لوگزامبورگ موزه در
فرانسه در تاكنون كه شده گذاشته نمايش به موديلياني از تابلو چند موزه ، اين در.ميشود
مدرن تمثالهاي خالق از را نقاش توسط شده طي مسير خوبي به كه تابلوهايي ;نشدهاند ديده
روشني به همچنين نمايشگاه.ميدهد نشان بيهمتا شكل بيضي چهرههاي صورتگر تا مريم حضرت
در يادگيري دوره يك از بعد كه ميدهد نشان را موديلياني توسط شده طي مسير پيچيدگي
در انقلابي ايجاد حال در كه استاداني محضر در تا شد پاريس وارد سال 1906 در ايتاليا ،
را عاشقي هنرمند لوگزامبورگ ، موزه در نمايش حال در آثار در.كند تلمذ بودند ، نقاشي
مكرر حضور از بعد و گذشته رنسانس مقدس مكانهاي از پاريس ، به ورود از قبل كه ميبينيم
او.رسيد پاريس ساكن استادان محضر به اول ، جهاني جنگ از قبل فلورانس ، و ناپل و ونيز در
ورود محض به تقريبا موديلياني.است داشته قرار بوتيچلي تحتتاثير ويژه به زمان اين تا
كه جايي لاووآر ، - تو با نزديكي در تا ميگيرد پيش در را مونمارتر محله راه پاريس ، به
ايتاليايي نقاش.شود مستقر است ، كوبيستياش جستوجوگريهاي مشغول سخت بزرگ پيكاسوي
كوبيسم از خودش سهم چگونه ميگيرد ياد كه است سالهاي 19161915 حوش و حول در تقريبا
با موديلياني زمان ، اين در.كند پيدا را خودش خاص سبك و گيرد بر را هنرمندان و پيكاسو
حمايت تحت را جوان هنرمندان از كوچك گروهي كه جواني پزشك الكساندر ، پل راهنمايي و كمك
هنري سادگي و ميكند ساده را مجسمهسازي كه مجسمهسازي ;ميشود آشنا برانكوسي با داشت ،
سادگي تحتتاثير ويژه به موديلياني.ميزند تنه رودن به كه ميرساند اوج به چنان آن را
در.برميگردد دهه 1910 از قبل به اين ;ميگيرد قرار (Roumain) "رومي" مجسمه اثرگذاري و
چه اگر ميكند ، فراموش را نقاشي كه ميشود مجسمهسازي شيفته چنان آن موديلياني زمان اين
اندك موديلياني حال اين با.برود سنگ سراغ به نميدهند اجازه وي به امكاناتش و ابزار
پرترههاي بهترين از برخي دوره اين در.پيميگيرد نقاشي كنار در را مجسمهسازي اندك
ژان بعدها كه همچنان.ميكند خلق را چپ يا راست به خميده سراندكي و قوشكل گردن با زنان
كه جايي آن.ميشوند شبيه هم به نهايت در موديلياني مدلهاي تمام ميدهد ، نشان كوكتو
هنر از الهام با اولي) ميآورند ميدان به را جسارتهايشان و ايدهها پيكاسو و ماتيس
الگوي همان به همواره موديلياني ،(اسلامي هنر از الهام با دومي و آفريقايي مجسمهسازي
شكل ، بيضي اشكال به شيفتگياش و حجم محاطكننده مكرر خطوط:ميماند وفادار اوليه
به موديلياني وقتي خصوصيات ، اين البتهميشود ديده موديلياني آثار تمام در تقريبا
كاريكاتور به وي ذاتي خاطر تعلق.ميگردد مشاهده كمتر ميشود ، مشغول مردانه پرتره نقاشي
بائم ايدن روسي ، مجسمهساز پرترههاي مثل كوچكاش شاهكارهاي برخي در ميتوان نيز را
.نشست نظاره به مغازهدار لوپوتر كنستان و (Iden baum)
بيستم قرن هنرمندان محبوبترين از يكي به را او كه موديلياني مردمپسند شاهكارهاي اما
كادربندي ;شدهاند خلق سال 1917 در آنها همگي كه است تابلوهايي مجموعه كرد ، تبديل
است ، مونث جنس از عفيفانه و جسماني همزمان تصويري تجسمگر كه را آثار اين فوقالعاده ،
نميتوان اما.است موديلياني هنري آفرينش از دوره اين تابلوهاي اساسي ويژگيهاي جمله از
ايجاد نقاشي در انقلابي كه ماتيس يا پيكاسو نبوغآميز قلمموهاي ضرب از تابلوها اين در
.ميكند جلب را بيننده نظر كه است آثار اين لطافت و سادگي بيشتر.گرفت سراغي كردند ،
مودب طنزهاي
كريمزاده حسن
.فرانسه / گارد شهر متولد 1938 ، دكلوزو ، پيير _ ژان _ 1
Jean-pierre Desclozeaux دكلوزو پيير _ ژان
كاري اجراي به كالين پل طراحي كارگاه در مدتي متوسطهاش ، تحصيلي دوره اتمام از پس _ 2
گذراند ، الجزاير در _ فرانسوي طراحان از _ كرلرو همراه به را خود سربازي خدمتپرداخت
كاريكاتور تاريخ" كتاب روي را موشكافانهاي و دقيق بررسي تا آمد پيش فرصتي دوره همين در
نخستين ايندهد انجام بود ، كرده دريافت هديه بهعنوان كه راگون ، ميشل از "فرانسه
سن و سال 1965 در.بود هنر اين به بيانتهايش عشق سرآغاز و كاريكاتور با دكلوزو آشنايي
نظير بسياري نشريات پس آن از و سپرد "پلانت" نشريه به را خود اوليه طرحهاي سالگي ، 27
چاپ از "فيگارو" و "پاريسكوپ" ،"آدام" ،"كانديد" ،"ال" ،"اكوتز" ،"كنستلاسيون" ،"آرتز"
.كردند استقبال او كاريكاتورهاي
ميكند ، خلق زيبايي طنز مگس ، يك از كه همانطور ;ندارد خاصي مرز و حد دكلوزو سوژههاي _ 3
.ميكند نرم پنجه و دست نيز هستهاي بمبهاي با خود نوبه به
و ابتذال ورطه به كه نميشود باعث اين اما ميپسندد را رك و صريح آشكار ، طنزهاي او
"كرد برملا را پليديها ميتوان كاريكاتور ، قالب در":ميگويدبيفتد عاميانه طنزهاي
تشكيل را او طرحهاي پايه و اساس خوشرويي ، بلكه نيست ، عصبي و خشن او لحن حال اين با اما
.ميدهد
يا استيدمن رلف چون طراحاني اجراي با ميآيد پيش او كاريكاتورهاي در كه اتفاقاتي شايد
آنها بيان در دكلوزو اما بنماياند ، ما به را دهشتباري و فجيع صحنههاي آريسمن ، مارشال
كه هستيم فردي شاهد او ، از طرحي در مثال بهعنوان.ميگيرد پيش در را مودبانهاي روش
اتفاق اين و انداخته ، _ تختخوابش كنار _ آب ليوان داخل در را خود زبان استراحت ، هنگام
!كرد وصل خود جاي سر را زبان دوباره ميتوان گويي ميدهد ، جلوه عادي بسيار ما براي را
طرحهايي !ميجويد بهره نيز صميمانهاي تكنيك از موضوعات ، صادقانه بيان در دكلوزو _ 4
يافت آنها در بلااستفادهاي و زائد عنصر كمتر و ميكشد تصوير به خاصي وسواس با كه را
مرور به ولي است ، داشته طراحي از ابتدا در كه بود ناخودآگاهي ترس نتيجه همگي ;ميشود
.است رسيده پختگي به زمان
عناصر تمامي انگار ;است برخوردار محسوسي سبكي از او كارهاي دكلوزو ، تنومند جثه برخلاف
!ندارند گرم از بالاتر وزني كارهايش ،
با دانست ، نزديك _ فولون _ بلژيكياش همتاي به را او بتوان اجرايي ، روش نظر از شايد
آنها ، با نيست قرار و مينشاند كاغذ روي را سادهتري خطوط پيير _ ژان كه تفاوت اين
.ميبرد لذت فلزي قلم با كردن كار از شدت به دكلوزو.كند حبس آثارش هزارتوي در را مفهومي
را معمولي مداد اخيرا او.نميكند دور خود از لحظه يك را پاستلش و رنگي مداد همينطور
.است كرده فلزي قلم جايگزين محيطي ، خطوط كشيدن منظور به
در را اثرگذاري و بلند گامهاي اما نداشته ، هنري آكادميك تحصيلات اينكه با دكلوزو _ 5
با ،"اچ.پي.اس" انجمن تاسيس او ، ماندگار حركتهاي ازاست برداشته كاريكاتور دنياي
متعدد نمايشگاههاي برپايي با كه بود (سال 1967 در) طنز فعاليتهاي از حمايت هدف
و اروپايي هنرمندان نوين حركت كاريكاتور ، كتابهاي چاپ و طنز نشريه انتشار كاريكاتور ،
.شناساند جهان به را فرانسوي بهويژه
دوست و فولون هانري ، كاردون ، شاوال ، ;چون طراحاني از همواره ساله ، پيير 64 _ ژان
.ميكند ياد بزرگي به بوسك ;نزديكش
به را خود فعاليت عمده امروزه ، دكلوزو.است شده منتشر متعددي كتابهاي او از
.است داده اختصاص كتب تصويرسازي و مجسمهسازي
|