خشونت شناسي جامعه
حرفهاي و فني رشتههاي به دانشآموزان علاقهمندي
كنيد مهار را تلويزيوني خشونت
درباره دادگاه شعبه 26 قاضي توضيحات
آلوده گوشتهاي
به بايد جوانان غيردولتي تشكلهاي توان
شود شناخته رسميت
به عبدي و قاضيان گرانپايه خانوادههاي
كردند شكايت اصل 90 كميسيون
(13) - عدالت شيرين نان و رمضان
خشونت شناسي جامعه
ميشود آموخته شدن اجتماعي فرآيند در كه است پديدهاي خشونت
مختلف اجتماعي روابط در آن از استفاده و دارد وجود جامعه جاي جاي در آن اشكال زيرا
ميشود تلقي طبيعي و معمول و مرسوم امري
آن آشكار و پنهان زواياي تمام به مقاله يك در بتوان كه نيست پديدهاي اجتماعي خشونت
نوشته اين در كه آنچه از گستردهتر مطالعهاي نيازمند امر اين كه پيداست ناگفته.پرداخت
.شود تلقي موضوع طرح عنوان به را مقاله اين كه است شايسته.ميباشد ، آمده
از چه و فردي لحاظ به چه خشونت پيدايي در كه عواملي اجماليبه نوشتاربااشارهاي اين در
اجتماعي خشونت ريشه:شود داده پاسخ پرسشها اين به ميشود دارند ، سعي نقش اجتماعي نظر
ميكند ايجاد را خشونتآميز اجتماعي رفتار كه است فردي پديدهاي بيشتر خشونت ، آيا چيست؟
ديگري بر كداميك ميگردد؟ سبب را خشن فردي رفتار كه است اجتماعي امري خشونت اينكه يا و
كدامند؟ خشونت با مقابله راههاي دارد؟ تقدم
تهديد از عبارت را خشونت صاحبنظران ، از برخي.كنيم تعريف را خشونت است لازم ابتدا در
به را پديده اين ديگر ، بعضي اما.ميدانند ديگران به جسماني آسيبرساندن و ديگران كردن
ميشود ، استنباط واژه اين از آنچه حال هر به (1).ميدهند گسترش نيز اجتماعي محروميت
باشد توام جسماني آسيب با ميتواند كه است ديگران عليه تهاجمي رفتاري و زور از استفاده
است ، "مدارا" كه آن ضد به است لازم خشونت مفهوم درك براي.گردد محدود تهديد به اينكه يا
آنچه اينكه بر دارد دلالت و است بردباري و شكيبايي تحمل ، معناي به مدارا.كنيم توجه
با ديگران با شدن مواجه در اينكه نيز و بخواهيم نيز ديگران براي ميخواهيم ، خود براي
نظرات و عقايد ديگران ، براي كافي جاي و كنيم رفتار احترام و مهرباني و تحمل با آنها
.باشيم داشته آنها زندگي شيوههاي و آنها
آدمي نگاه گاهي.داد تشخيص نيز رفتار جسماني نمادهاي در ميتوان همچنين را خشونت
از عملي يا حرفي به نسبت عكسالعمل در چهرهاي كه شكلي يا و باشد خشونتآميز ميتواند
سخن لحن يا و درگفتار حتي يا كند ، حكايت خشونت از است ممكن ميگيرد ، خود به ديگران
صرفا و ميكند پيدا آدمي رفتار در وسيعي ابعاد خشونت بنابراين.باشد نهفته خشونت كسي
.نميگردد محدود فيزيكي برخورد به
خانواده ، نهاد چهار جامعهشناسان است؟ نهفته كجا در فردي و اجتماعي خشونت ريشه اما
موثر (2)شدن اجتماعي فرآيند در را گروهي رسانههاي و (دوستان) همسالان گروه مدرسه ،
نسبت خود والدين خشونتآميز رفتار با بار نخستين براي خانواده محيط در كودك.ميدانند
مرد ، عموما و والدين هرگاه.ميشود روبهرو خانواده اعضاي ساير به نسبت يا يكديگر به
خود حق را خشونتآميز روشهاي بهكارگيري است ممكن ببيند ، نيافته تحقق را خود خواستههاي
كردن اجابت به را مقابل طرف دارد قصد خشونت بهكارگيري با شخص اينصورت در.بدانند
فرو طريق اين از را خود عصبانيت رواني ، نظر از همچنين او.كند وادار خود خواستههاي
تمكين مرد خواستههاي به و ميكند سركوب را خود خواستههاي يا نيز خانه زن.مينشاند
خشونت از استفاده ابزارهاي از كه ميزاني به متقابل رابطه يك در اينكه يا و ميكند
طريق از را خود خشونت ، اين گاه.ميزند دست مردم عليه متقابل خشونت به است ، برخوردار
غرولند طريق از حتي يا و ميشود داده نشان او خواستههاي و مرد به دادن نشان بيتوجهي
نيز فرزندان با رفتار به اوقات گاهي متقابل خشونت.كردن صحبت خشن لحن با يا و كردن
خانواده محيط در خشونتآميز فضاي و خشونت روابط قرباني آنها و ميشود داده تعميم
.ميشوند
پيچيدهتري اشكال و ابعاد متقابل ، رابطه يك در و ميآفريند خشونت خشونت ، حال هر به
ميگيرد ، شكل شخصيتشان و ميكنند رشد خانوادگي محيط چنين يك در كه كودكاني.مييابد
باشند ، مخالف كسي گفتار يا رفتار با هرگاه كه ميگيرند ياد آنها.ميآموزند را خشونت
با حتي يا و كنند عملي انجام به وادار بهزور را او يا دهند ، قرار تهديد مورد را او
ابراز نمادها اين با معمولا ديگري از نارضايتي و ناراحتي.دهند صورت فيزيكي برخوردي او
و مدارا يا و است مردسالار كه خانوادهاي چنين در را خشونتآميز رفتار كه كودكي.ميشود
كوچه به را آن خود زندگي بعدي مراحل در و ميآموزد ندارد ، معنايي آن در ديگري تحمل
كه ميآموزد او.ميگردد مشروع امري به تبديل او شخصيتي و ذهني نظام در خشونت.ميكشاند
حتي نپذيرند را او نظر اگر و كند حمله و پرخاش ديگران به ندهند ، او جانب به را حق هرگاه
.دهد قرار شتم و ضرب مورد را ديگران
را خشونت از ديگري اشكال اينمحيط ، فرد در.ميشود مدرسه وارد مرحله ، كودك دومين در
خواستههاي و ندهد انجام را خود وظايف كودكي اگرميآموزد و ميكند تجربه و مشاهده
تنبيه نكند ، اجابت را (است دادن نشان را خاصي رفتار و خواندن درس عموما كه) معلم
چون.ميآموزد آنرا ميكند تجربه را خشونت كه ميزان همان به شده تنبيه فرد.ميشود
فرصت مترصد متقابل رابطه يك در ميبيند ، آسيب تنبيهات ، تجربه هنگام به فرد شخصيت
ترتيب بدين و گيرد بهكار ديگري عليه را شده داشته روا او به نسبت كه خشونتي تا ميماند
مدرسه در او.نمايد جبران را خود عليه خشونت از ناشي ضربات ديگران ، از انتقامگيري با
اينباره در كافي تجارب و ميگيرد كار به را محصلين ديگر و همكلاسيها عليه خشونت نيز
.مياندوزد و ميآموزد
.است شده تبديل بديهي امري به خشونتآميز شيوههاي از استفاده نيز گروهي رسانههاي در
در.ميشود گذاشته نمايش به رايانه و سينما تلويزيون ، طريق از عريان خشونت امروزه
طبيعي كاملا امري به خشونت بهكارگيري رايانهاي بازيهاي و فيلم تلويزوني ، برنامههاي
از استفاده در را كودكان مهارت رايانهاي بازيهاي ميان اين دراست گشته مبدل مشروع و
آدمهايي تعداد به بازيها ، فرد اين از بعضي در.ميبرند بالا ملاحظهاي قابل حد تا خشونت
-شخصيتي نظام در خشونت شدن نهادينه باعث خود اين.ميكند كسب ميرساند ، امتياز قتل به كه
يكي خشونت اعمال ميكنند ، توليد غرب فيلمسازي صنايع كه فيلمهايي در.ميشود فرد رفتاري
.ميگردد محسوب پرجاذبه و اصلي اركان از
خانواده ، در خشونتورزي از كه تجاربي اينهمه با ميشود ، وارد جامعه در كه فردي همين
مواجه جديدي مسائل با جامعه است ، در آورده بهدست جمعي رسانههاي طريق از و مدرسه
را خود زوج دو بين طلاق هنگام به مثلا كه است خشونت پيچيده اشكال آنها از يكي.ميگردد
را آن و است شده مواجه خود همسر متاركه تقاضاي با كه زني يا مرد اوقات گاهي.مينماياند
يا و ميبيند خود فردي مصالح و منافع دادن دست از يا اجتماعي جايگاه آمدن پايين باعث
با اوميشود متوسل خود همسر به نسبت اخلاقي تهمت به نميپذيرد ، دليلي هر به را طلاق
از وسيله بدين تا دارد خود همسر به غيرجسماني رساندن آسيب و شخصيت تخريب در سعي اينكار
از نوع اين البته.همسرشبستاند از خويش انتقام يا و كند دفاع عمومي اذهان در خود
.كند پيدا نمود ميتواند نفر دو هر ميان اختلاف در طلاق ، بلكه هنگام به نهتنها خشونت
روشهاي از يكي شيوه اين اما نميپذيرد ، اخلاقي لحاظ به اجتماعي عرف را روش اين هرچند
.ميگيرد قرار استفاده مورد جامعه در كه است خشونتآميزي
فرد انديشه نظام در مطلقانگاري محصول جامعه در خشونت بهكارگيري موارد از بسياري در
كامل ، را خود افكار بينقص ، را خود عقايد بپندارد ، برحق مطلقا را خود اگر فرد.است
نظر ازگرفت نخواهد نظر در ديگران براي جايي بداند ، خطا از عاري را خود شخصيت
پيامد كه است گشته دچار وخودمحوري خودخواهي و(خودشيفتگي) نارشيسم به او روانشناسي
ديگران آراء براي و ميپندارد منزل وحي را خود عقايد و نظرات او.است ديگران نفي آن
خود عقايد براي او كه ميزان همان به كه بپذيرد نميتواند اونيست قائل اعتباري و ارزش
ارزش و اعتبار قابل را خود عقايد ميزان همان به است ممكن نيز ديگري است ، قائل اعتبار
بخواهد ديگري اگر صورت اين در.ميبيند و ميدهد تشخيص حق ملاك را خودش او اما.بداند
معضل اينميدهد خودبروز از آميز خشونت رفتار و شده عصباني شود ، بحث وارد او با
فرهنگ جوامع اين درميدهد نشان سياسي لحاظ از توسعهنيافته جوامع در را خود بالاخص
.ندارد قوت يا ندارد ، وجود يا مدارا و دموكراتيك تبادلنظر دوطرفه ، بحث شنود ، و گفت
شخص به نسبت بيشتر قدرت داراي شخص جانب از خشونت اعمال عامل نيز قدرت نابرابر روابط
ديكته را امري عموما جوامع نوع اين در اجتماعي رفتارهايميباشد كمتر قدرت داراي
نيز را امر آن از سرپيچيمينمايند دستورات اجراي به ملزم را گروهي و ميكنند
.ميدارند ابراز خشونتآميز رفتار طريق از امر اين از را خود نارضايتي و برنميتابند
جامعه.است نهفته اجتماعي تقسيمبندي اعمال در خشونتآميز رفتار شكلگيري ديگر علت
گروه گروهاز يك جامعه در گاه هر.ميسازند متمايز يكديگر از را گروه نوع دو شناسان
همراه به خود با ديگري عواقب امر اين و ميدهد رخ اجتماعي فاصله شود ، تفكيك ديگر
گروه در را آنها كه سايريني به نسبت ميدانند ، گروه يك عضو را خود كه افرادي.ميآورد
عنوان به.نمود خواهند تلقي طبيعي و مشروع امري را خشونت اعمال ميدهند ، قرار بيروني
خودي را خود گروه كدام هر روتردام فاينورد و آمستردام آژاكس فوتبال تيم تماشاگران مثال
چنين دارند ، عواقب اطلاع فوتبال جهان از كه آنها و ميخوانند بيروني را ديگري گروه و
در حتي خشونتآميز برخوردهاي تيم دو اين تماشاگران بين بارهاميدانند را تقسيمبندي
اتوبانهاي از يكي اطراف در پيش سال دو كه آنجا تا گرفته صورت فوتبال زمين از بيرون
.نهاد برجاي كشته يك گروه دو اين درگيري آمستردام اطراف
-1990) الياس نوربرت.دارد ربط جامعه در تمدن و فرهنگ سطح به خشونتآميز رفتار ديگر علت
تمدنهاي در كه ميكند بيان چنين (1939) تمدن فرآيند كتاب در آلماني شناس جامعه (1887
قبول به مجبور را جامعه در افراد كه بود عاملي اجبار و زور از استفاده بشري ، ابتدايي
اعمال رسمي سازمانهاي يا افراد توسط اجبار اين.ميكرد ديگران زندگي مرز و حد و حقوق
الياس.ميدهد نشان را خود قضايي و انتظامي نيروهاي و دادگاه اشكال در امروزه كه ميشد
همان به:ميسازد خاطرنشان است تمدن فرآيند مورد در تاريخي تحقيقي كه مذكور كتاب در
است شده كمتر رفتارش كنترل براي بيروني عوامل به نيازش است ، شده متمدنتر بشر كه ميزان
رعايت به ملزم را خود كه اوست خود اين و دارد كنترل خود بر خود متمدن ، انسان واقع در و
كه اندازه همان به انسان ديگر ، بياني به.است مينموده ديگران زندگي مرز و حد
متمدن كند ، تبديل دروني اجبار به را ميشده اعمال او بر بيرون از كه اجباري ميتوانسته
او نظر از.است متمدن ميكند كنترل را خود رفتار درون ، از كه اندازه همان به نيز و شده
رفتارشان شكلدهي و كنترل براي بيروني عوامل به كمتر كه ميباشند متمدن بيشتر انسانهايي
ندارد لزومي كه رسيدهاند تمدن سطح و فرهنگي رشد از اندازه آن به خود آنهادارند نياز
دروني ترمزهاي داراي آنها.نمايد مجبور خاصي رفتار به را آنها بيرون از زور با نيرويي
كه كردهاند رشد آنقدر و ميكنند رعايت را ديگران حقوق و حق و ديگران كه هستند محكمي
.نميدهند قرار تعرض مورد و نميگذارند زيرپا را ديگران زندگي محدوده و حقوقي چارچوب
كه دانست منطبق "تقوا" مفهوم به توجهي قابل حد تا ميتوان را بودن متمدن از تعريف اين
داشتن تقوا و بودن متمدن اينكه نتيجه.است شده بسيار تاكيد آن به نسبت الهي اديان در
با خشونتآميز رفتار از پرهيز و ديگران با مدارا ديگران ، كردن رعايت در مهمي عامل
ميكند استفاده خشونتگرايانه روشهاي از هنگامي شخص كه است چنين نيز واقعيت.است ديگران
ديگري ، تحمل و رعايت براي ديگران با شدن مواجه در و كند تحمل را ديگران باشد نتوانسته كه
.نكنند عمل درونيش ترمزهاي
آن اشكال زيرا.ميشود آموخته شدن اجتماعي فرآيند در كه است پديدهاي خشونت اينكه خلاصه
معمول و مرسوم امري مختلف اجتماعي روابط در آن از استفاده و دارد وجود جامعه جاي جاي در
اجتماعي ، محيط كل نيز و جمعي رسانههاي و مدرسه خانواده ، محيطميشود تلقي طبيعي و
- اجتماعي تقواي و تمدن سطح مخالف ، با شدن مواجه براي همگاني شده پذيرفته روشهاي و فرهنگ
جامعه در خشونت ظهور و بروز در دخيل عواملي دوطرفه ، گفتوشنود و مدارا فرهنگ و فردي
ساختاري نهادهاي در را آن ايجاد علت آنكه مگر نميرود ، بين از جامعه در خشونت.ميباشند
را مدارا فرهنگ نهادها اين در رفتاري -آموزشي نظام ساختن متحول با سپس و ببينيم جامعه
كه شود داده تعليم بايد تربيتي -آموزشي نظام اين در.نمائيم خشونتورزي فرهنگ جايگزين
اجتماعي رسانههاي بر كنترل.بگيرند نظر در ديگران براي (خود با برابر) كافي جاي افراد
راستا اين در نيز ببرد بين از يا برساند حداقل به را خشونت كارگيري به كه آنجا تا
به احترام فرهنگ رشد و جامعه تمدن سطح به خشونتورزي عدم كه آنجا از همچنين.است الزامي
فرهنگ شكلگيري و ديگر رفتاري شيوههاي و ديگر زندگي روشهاي و ديگري عقايد و ديگران
همه در آنكه مگر نيست ممكن خشونت محو كه ميرسد نظر است ، به مربوط جامعه در دموكراسي
تحولي و تغيير جامعه كلان و خرد (خانواده و مدرسه مانند) رسمي غير و رسمي نهادهاي
جاي خشونتورزي فرهنگ كه است صورت اين تنهادر.گيرد صورت پايدار و مستمر و بنيادين
.سپرد خواهد اجتماعي مداراي به را خود
مرادي بهروز دكتر
:ها پاورقي
كتاب در فولادوند ، عزتالله ترجمه تدرابرتگر ، نوشته سياسي ، خشونت مقاله به.ك.ر -1
ص ايرانيان ، 1379 ، جامعه انتشارات زكريايي ، علي محمد نوشته خشونت ، كردن تئوريزه گفتمان
.تا 316 315
.ميشود شخصيتي داراي شخص كه است روندي شدن ، اجتماعي فرآيند -2
حرفهاي و فني رشتههاي به دانشآموزان علاقهمندي
اي حرفه و فني هاي رشته وضعيت به نگاهي
رابه خود قبولي كارنامه وقتي.است سرگذاشته پشت موفقيت با را دبيرستان اول كلاس داوود
كليه در او.ميشود خوشحال بسيار ميكند دريافت مدرسه دفتر از تحصيلي هدايت فرم همراه
داوود.مياندازد خود تحصيلي هدايت فرم به هم نگاهي سپس.است كرده كسب خوبي نمره درسها
رشته در دارد دوست وجود اين با كرده ، كسب را رشتهها كليه به ورود ضوابط و شرايط
يك از زيرا دهد تحصيل ادامه است حرفهاي و فني شاخه رشتههاي از يكي كه خودرو مكانيك
فني درشاخه را مشاورهاي امتياز بيشترين تحصيلي هدايت فرم اطلاعات به توجه با طرف
اولويت در را حرفهاي و فني شاخه رشته ، انتخاب فرم در كه اين هم و كرده كسب وحرفهاي
.است داده قرار
.دارد را جسماني قدرت هم و داشته رشته اين با قبلي آشنايي ديگر سوي از
از يكي متوسطه اول كلاس سه دانشآموزان تربيتي پروندههاي از كه بررسي يك در
از شد مشخص تحصيلي ، رشته انتخاب زمينه در آمد عمل به شهرري يك ناحيه پسرانه دبيرستانهاي
شاخه به را خود علاقهمندي نفر حدود 45 در كلاس سه اين پسر دانشآموزان از نفر مجموع 92
كسب شاخه ، اين در را مشاورهاي امتياز بيشترين هم زيرا نمودهاند اعلام وحرفهاي فني
وجدول نمودارستوني در كه همانطور.است بوده شاخه اين اولشان انتخاب هم و كردهاند
كل از %يعني 49 دانشآموزان از نفر ميشود 45 مشاهده تحصيلي ، رشتههاي به مربوط فراواني
.دهند تحصيل ادامه وحرفهاي فني شاخه در كه هستند علاقهمند كلاس سه اين دانشآموزان
رشته چند داراي زمينه ، هر و خدمات و كشاورزي صنعت ، زمينه سه شامل حرفهاي و فني شاخه
.است
:است زير رشتههاي شامل صنعت زمينه
كاغذ ، و چوب صنايع تاسيسات ، خودرو ، مكانيك فلزي ، صنايع توليد ، و ساخت عمومي ، نقشهكشي
معدن ، سراميك ، نساجي ، صنايع شيميايي ، صنايع متالورژي ، الكتروتكنيك ، الكترونيك ، چاپ ،
مخابرات و الكترونيك دريايي ، موتورهاي مكانيك ناوبري ، نقشهبرداري ، ساختمان ، سيمان ،
.دريايي
:است زير رشتههاي شامل خدمات زمينه
چاپ موسيقي ، سينما ، نمايش ، نقاشي ، دستي ، صنايع معماري ، نقشهكشي ودوخت ، طراحي گرافيك ،
آثار مرمت و خانواده مديريت تربيتبدني ، كامپيوتر ، كودكياري ، بازرگاني ، حسابداري دستي ،
.فرهنگي
:است زير رشتههاي شامل كشاورزي زمينه
.غذايي وصنايع كشاورزي ماشينهاي باغي ، و زراعي امور دامي ، امور
:است زير شرح به شاخه اين به ورود ضوابط و شرايط
و تجربي علوم رياضي ، درسهاي از يك هر شهريور يا خرداد شده پذيرفته نمره سه مجموع -1
.نباشد از 30 كمتر ضريب ، بدون راهنمايي دوره در پايه سه در حرفهوفن
نمره اتكايي خود كارگاه درس از و حداقل 10 نمره (1) رياضي درس از متوسطه دوره در -2
در باشد از 12 كمتر دانشآموز اتكايي خود كارگاه درس نمره اگر.باشد كرده كسب حداقل 12
.نميشود منظور وي تحصيلي هدايت
بايد متوسطه دوره اول پايه و راهنمايي دوره در شاخه ، با مرتبط درسهاي نمرات مجموع -3
به يا باشد حداقل 120 كارگاهخوداتكايي درس ياحذف انتخاب عدم صورت ودر باشد حداقل 132
شاخه انتخاب با دانشآموزان.نباشد كمتر از 12 شاخه با مرتبط درسهاي معدل ديگر عبارت
در ميتوانند همچنين.ميسازند فراهم را خود اشتغال براي مناسب زمينه حرفهاي و فني
.دهند تحصيل ادامه ديپلم از بالاتر درمقاطع تكنسين صورت به كاربردي -علمي رشتههاي
نيروي:گفت فني ، دبير تربيت دانشكده نمايشگاه از بازديد هنگام پرورش و آموزش وزير
.دارد كشور توسعه در بارزتري نقش و ميشود بازار جذب بهتر رشته ، اين در فارغالتحصيل
توسعه واجرايي عملي مهارتهاي تا يابد اختصاص عملي كار به واقعا عملي كار ساعات بايد
در عطفي نقطه دانشجويان ، ودستي هنري فكري ، توليدات و توانايي زيرا باشد داشته بيشتري
را خود واقعي جايگاه تكنسينها امروزه ، :گفت ادامه ، در وي.داشت خواهد كشور آينده توسعه
تحصيل ادامه راه و باشد شفاف رشته ، اين فارغالتحصيلان آينده بايد لذا كردهاند پيدا
دانشآموزان وگرايش استقبال باعث حرفهاي و فني رشتههاي روشن آينده.نباشد مسدود آنها
توليد جهت در تا است نيازمند متخصص نيروي به كار بازار زيرا شده تحصيلي شاخه اين سمت به
.كند فعاليت
كه 44 داريم فني اكنون125آموزشكده:گفت نيز حرفهاي و فني كلآموزش مدير صدري دكتر
اين در تحصيل مشغول داوطلب هزار حدود 500 حاضر حال در و دارد اختصاص دختران به آموزشكده
.هستند آموزشكدهها
خسروشاهيان مجيد
كنيد مهار را تلويزيوني خشونت
:ميدهد ارائه پيشنهاد تلويزيون 10 از استفاده براي آمريكا ، دبستانهاي مديران ملي موسسه
اگر حتي نگذاريد ، روشن مدت تمام را تلويزيون هيچوقت:ببينيد را مشخصي برنامههاي -1
يا اطلاعات گرفتن براي را مشخصي برنامههاي.هستيد ديگري كار انجام يا غذا صرف مشغول
.نكنيد تماشا را "بزرگسالان" ويژه برنامههاي كودكان حضور در هرگز و كنيد انتخاب سرگرمي
از تلويزيون براي جايگزيني عنوان به:نكنيد استفاده پرستار عنوان به تلويزيون از -2
مداد شمعي ، مداد فكري ، بازيهاي پازل ، :مانند كنيد ، استفاده كودكان علاقه مورد وسايل
.مجلات و كتاب كاغذ ، رنگي ،
خانوادگي قانون عنوان به را اصل اين:كنيد نفي را خشونت حاوي هاي"رسانه" تمام -3
ويدئويي فيلمهاي در خشونت اين چه ندارد ، وجود خشونت براي جايي شما خانه در كه بپذيريد
.خواندني مطالب يا و موسيقي راديويي ، برنامههاي كامپيوتري ، بازيهاي در يا باشد
براي كه دهيد آموزش خود كودكان به:كنيد برنامهريزي روزانه فعاليتهاي براي -4
مدت تلويزيون تماشاي براي برنامه اين در و كنند برنامهريزي خود مدرسه از بعد فعاليتهاي
!ندهند اختصاص را زماني اصلا يا دهند اختصاص را كمي
بنشينيد خود كودك با هفته هر:كنيد برنامهريزي هفتگي صورت به تلويزيون تماشاي براي -5
مفيد خانواده افراد و كودكان براي كه برنامههايي تلويزيون ، برنامههاي ليست روي از و
.كنيد انتخاب را است
از متفاوت را ميبينند كه آنچه كودكان:كنيد استفاده آموزش براي تلويزيون از -6
كه چيزي و ندهند تميز را داستان و حقيقت ميان تفاوت است ممكن.ميكنند تفسير بزرگسالان
هنگام است بهتر دليل ، همين به.شود كودك ترس موجب است ممكن ميآيد مسخره شما نظر به
سرگرمكننده ، برنامههاي و اخبار ميان فرق و كنيد همراهي را خود كودك برنامهها تماشاي
كودكان با برنامهها مورد در.دهيد توضيح را استثمار و تربيت و تعليم تخيلات ، و واقعيات
ميشود ، داده نشان تلويزيون در كه آنچه با را خود خانوادگي ارزشهاي و كنيد صحبت خود
.كنيد مقايسه
بتوانيد تا دهيد قرار خانه مركزي قسمت در را تلويزيون:باشد تلويزيون به چشمتان يك -7
خوابشان اتاق در نبايد بچهها.است تلويزيون تماشاي حال در كسي چه كه كنيد كنترل
از قبل.بدهيد را كتاب و راديو داشتن اجازه ميتوانيد اگرچه باشند ، داشته تلويزيون
حتي كنيد ، ارزيابي و ببينيد را آنها شما كنند ، تماشا را جديد برنامههاي بچهها اينكه
.دهيد انجام را كار اين هم كارتونها مورد در
به متوسط طور به كودك هر آمريكا در:كنيد تشويق ديگر فعاليتهاي انجام به را كودكان -8
يا تشويق با ميتوانيد !ميبيند تلويزيون ميكند ، سپري مدرسه در را وقتش كه اندازه همان
اين از برخي دهيد ، كاهش را تلويزيون تماشاي زمان خانه ، در ديگر فعاليتهاي انجام درخواست
خانگي ، حيوانات از نگهداري بازي ، مطالعه ، كاردستي ، ساختن سرگرمي ، نرمش ، :شامل فعاليتها
نامهنگاري و روزانه يادداشتهاي نوشتن مدرسه ، تكاليف انجام خانه ، كارهاي انجام در كمك
.است
وجود تلويزيون در بسياري مناسب برنامههاي:باشيد خوب برنامههاي تماشاي دنبال به -9
نمايشها ، نماآهنگها ، :مانند بنشينيد ، آنها تماشاي به كودكانتان همراه ميتوانيد كه دارد
كودكان براي كه فيلمهايي و انيميشن فيلمهاي طبيعت ، به مربوط برنامههاي ورزشي ، مسابقات
.مناسبند
ديگر و معلمان با:بپيونديد هستند ، تلويزيون در خشونت نمايش مخالف كه گروههايي به -10
مسئولين براي تلويزيون در خشونتآميز صحنههاي نمايش كاهش براي و كنيد همكاري والدين
شوند مطلع آنها دهيد اجازه.بنويسيد نامه مجلس نمايندگان و دولتي نظارت دفاتر شبكهها ،
مخصوص برنامههاي كيفيت بردن بالا از و نگرانيد تلويزيون در خشونت نمايش به نسبت شما كه
.ميكنيد حمايت كودكان
اينترنت:منبع
رامسينگ و سوئيت ديويد:نوشته
فردهوشمند نازلي:ترجمه
درباره دادگاه شعبه 26 قاضي توضيحات
آلوده گوشتهاي
گوشتهاي ورود ماجراي تهران عمومي دادگاه شعبه 26 رئيس عليمرداني قاضي:اجتماعي گروه
.كرد تشريح را آلوده
تهران در كه آلوده گوشتهاي:كرد تصريح وي ايران دانشجويان خبرگزاري گزارش به
زهتاب برادران توسط و شدند ارسال شيراز به ميناب از ملاحي برادران وسيله به شد ، سوزانده
ساكن ميناب شهرستان كرگان روستاي در ملاحي برادران.گرديد ارسال تهران به شيراز از
.نمودند آلوده گوشتهاي واردكردن به اقدام تندرو قايق يك اجاره با كه بودهاند
علي نامهاي به متهمان ساير بندرعباس در آلوده گوشتهاي پرونده به قضايي رسيدگي در
تندرو قايقسواران ساير از انبوه طور به كه شدند شناسايي نيز احمدزاده و محمدي و سالاري
.كردهاند ارسال شيراز و بندرعباس به و خريداري آلوده گوشت
گوشت كمبود با كالباس و سوسيس كارخانههاي شهريور - مرداد در وقتي:كرد تصريح وي
جاي به را گوشت محمولههاي اولين آنها رفت بالا گوشت قيمت و شدند مواجه خود نياز مورد
.نمودند كشور وارد قاچاق كالاهاي ساير
گوشت واردات با كه كشاورزي جهاد و بازرگاني معاونت در سوءمديريت است بديهي:افزود وي
نبودن و گوشتها ورود تحريك در ميكرد مخالفت كالباس و سوسيس كارخانههاي براي
احضار دادگاه به مربوطه مسئولين و داشته نقش گوشتها ورود تسهيل در دامپزشكي قرنطينههاي
.شدند
مرداد در هرمزگان استان دامپزشكي مسئولان پرونده محتويات حسب:گفت عليمرداني قاضي
است بوده موجود بندرعباس و هرمزگان استان در مجاز صورت به آلوده گوشت كه شدند متوجه ماه
متاسفانه ليكن دادند انتقال كشور كل دامپزشكي مسئولان به را خودشان اطلاع و علم اين و
آلوده گوشتهاي ورود از جلوگيري براي خود قانوني اختيارات از كشور كل دامپزشكي رئيس
.شد قم و اصفهان تهران ، وارد آلوده گوشتهاي اينكه تا است نكرده استفاد
تعقيب تحت آلوده گوشتهاي واردكنندگان ديگر باند دو:شد يادآور پايان در عليمرداني
.هستند
است بوده سياسي مسايل از متاثر آلوده گوشتهاي جريان:تهران استاندار معاون
گوشتهاي جريان:گفت ، چهارشنبه روز تهران استانداري امنيتي سياسي ، معاون
.است بوده سياسي مسايل از متاثر آلوده
ميگفت ، سخن تهران استان بهداشت شوراي جلسه در كه "رضاييبابادي ابراهيم"
بودهو سياسي مسايل از متاثر ، جامعه در نگرانيبيجهت و شوك ايجاد:افزود
.است زده دامن موضوع اين به خاصي مجموعه
و كالا قاچاق ، شد تشكيل ذيربط دستگاههاي مديران حضور با كه جلسه اين در وي
و دو:گفت و كرد ذكر كشور اساسي مشكلات جمله از را مردم نياز مورد اقلام
.است جامعه در مسايل اين ترويج عامل تصميمگيريها در چندگانگي
آزمايشگاهياز تحقيقاتيو مراكز تاييد عدم اعلام و آلوده گوشتهاي خصوص در وي
و وجوددارد دامهايكشور بيشتر در ساركوسيت انگل:گفت اخير گوشتهاي آلودگي
.است طبيعي جهان دامهاي بيشتر در آن شيوع
گوشتهاي آلودگي رد با جلسه اين در نيز تهران استان دامپزشكي كل مدير
و بهداشتي رسمي ، مركز هيچ توسط گوشتها اين آلودگي:افزود ، اخير وارداتي
.است نشده تاييد تحقيقاتي
تلاش و جامعه به وارده ناگهاني شوك دنبال به:گفت "حسني حسين"
گوشتها اين از كيلوگرم و250 هزار حدود38 شهروندان همكاري و مجموعهاستان
.است شده معدوم مخصوص كورههاي در پودر به آنها تبديل از پس و كشفشد
كالباس سوسيس ، قبيل از گوشتي فرآوردههاي در گوشتهارا اين مصرف عمده وي
.كرد اعلام همبرگر و
به بايد جوانان غيردولتي تشكلهاي توان
شود شناخته رسميت
كه ميباشند ما امروز جامعه از توانمندي بخش جوانان غيردولتي تشكلهاي":اجتماعي گروه
".شود گرفته كار به جامعه مشكلات حل در و شناخته رسميت به ميبايد توان اين
تشكلهاي جمع در كه جوانان ملي سازمان رئيس و جمهور رئيس مشاور ميرباقري مرتضي دكتر
جوانان ملي سازمان تلاش:داشت اظهار موضوع اين به اشاره با ميگفت سخن جوانان غيردولتي
.شود برداشته آنان فعاليت موانع و تسهيل جوانان غيردولتي تشكلهاي فعاليت شرايط كه است آن
تشكل حاضر 658 حال در اينكه به اشاره با وي جوانان ، ملي سازمان عمومي روابط گزارش به
فعاليت اعتبارنامه تاسيس ، و شناسايي مراحل طي و شده تعريف قانونمنديهاي پذيرش با
قوانين ميبايد اسلامي شوراي مجلس قانونگذاري ، حوزه در:گفت داشتهاند دريافت
زمينه اين در نيز عمومي رسانههاي و تصويب غيردولتي تشكلهاي فعاليت براي تسهيلكنندهاي
.نمايند فرهنگسازي
خدمات ارائه زمينه در جوانان ملي سازمان عملكرد گزارش ارائه ضمن ميرباقري دكتر
شوراي مجلس نماينده نامه 185 به اشاره با و فعاليت اعتبارنامه داراي تشكلهاي به حمايتي
اميدواري اظهار جوانان بخش در دولت برنامههاي از حمايت بر مبني جمهور رئيس به اسلامي
.گيرد صورت جوانان غيردولتي تشكلهاي فعاليت موضوع به ويژهاي توجه بخش اين بودجه در كرد
به عبدي و قاضيان گرانپايه خانوادههاي
كردند شكايت اصل 90 كميسيون
،"بهروزگرانپايه" و "عبدي عباس" ،"قاضيان حسين" خانواده اعضاي:اجتماعي گروه
كميسيوناصل90 در حضور با چهارشنبه روز نظرسنجي بازداشتشدگانپرونده از سهنفر
.كردند شكايت آنان ، نگهداري محل و ازنحوه ، مجلس
بهمحل رسيدگي خواستار عبدي ، و گرانپايه همسران همراه به "قاضيان" خواهر
بااعضاي آنان گوي و گفت و ملاقات امكان نيز و بازداشتشدگانمزبور نگهداري
.شدند وكيلانشان و خانواده
حسينقاضيان روز24مهر ، افكارعمومي پژوهش ملي موسسه مدير گرانپايه بهروز
روز موسسه ازمديرانهمين عبدي عباس و آبان روز9 آينده پژوهشي موسسه مديرعامل
.شدند بازداشت نظرسنجي چند انجام با درارتباط 13آبان
افراد اين حضور اعلام منجربه تاكنون ، مجلس پيگيريهاينمايندگان
.است شده اوين درزندان واقع سپاه امنيتي دربازداشتگاه
(13) - عدالت شيرين نان و رمضان
زم محمدعلي
.است كرده دور بشر "تكلف" با ميل از را خود ساحت و آسان انسان بر را "تكليف" خداوند
و رنج و ميخواهد آساني و راحتي شما براي پروردگار همانا:فرموده مبينش كتاب در او هم
را شما مشقت و سختي تحمل از پس نفرموده باريتعالي ذات حتي.نميخواهد شما براي را سختي
:نموده تكرار و "است آساني سختي در همانا":است فرموده بلكه ميرسانم راحتي و آسايش به
بهصراحت عليم پروردگار بخش ، انرژي جملات اين كنار در."است آساني سختي در همانا پس"
هرآنچه و يكتاست خداي ناحيه از ميرسد بندگان شما به نيكي و خير از هرآنچه":است فرموده
بيهمتا خالق ديگر سوي از "است خطاهايتان و خودتان ناحيه از ميگرديد مبتلا بدان شر از
كه كسي براي.است داده كردن صبر توان انسان به و بخشيده زينت صبر قدرت به را بشر باطن
منصههايي به صرفامطرود امور از زندگي تلخيهاي و سختيها باشد چشيده را صبر شيريني
پيدا قوام پروردگار به امور ارجاع فضيلت و مييابد بروز صبر نعمت آن در كه ميشود تبديل
.ميكند
و كنيد دعوت صبر به هم را يكديگر و باشيد صبور:ميفرمايد جايي در باز حكيم خداوند
كه است فضائلي جمله از كردن صبر.كنيد مراوده ديگران با بهنيكويي و كنيد برقرار ارتباط
اهميت و تاكيد به همواره ديرباز از.ميشود يافت حكيم قرآن جاي جاي در مختلف تعابير با
پي در آنچه.گشتهام صبر عملي مصاديق و معاني دنبال به و بودهام واقف وحي كلام در صبر
:است دست اين از انديشههايي حاصل ميآورم
صورت دو هم طغيان و عصيان كه همچنان.جمعي صبر و فردي صبر.دارد شكل دو صبر:يكم
اصحاب صبر و فردي صبر مصداق يوسف روي دوباره ديدار بر يعقوب جميل صبردارد جمعي و فردي
و فردي طغيان قارون طغيان كه همچنان.است جمعي صبر مصداق ابيطالب شعب در (ص)پيامبر
.است جمعي عصيان مصداق حضرت آن غياب در (ع)موسي قوم طغيان
هر در ورزيدن صبر وگرنه است صبر رذيلت يا فضيلت تعيينكننده صابران نيت صبر ، در:دوم
شود ، محسوب ممكن عمل بدترين ميتواند نباشد حق رضاي جهت در اگر جمعياش و فردي شكل دو
نكرد پي بيشتر نفر يك را شتر كه آن وجود با (ع)صالح ناقه كردن پي ماجراي در كه آنچنان
و ورزيده صبر آشكار ظلم و عيان تعدي اين بر كه آن براي صالح قوم تمام بر پروردگار اما
.فرمود نازل را خود عذاب بودند كرده تماشا
رسيدن براي انتظار دلايل و قوا ذخيره بلكه نيست چشمپوشي و گذشت معني به صبر:سوم
بهترين.آيد بدست مطلوب نتيجه نيكو رفتار و عاقلانه حركت با موقع به تا است مناسب فرصت
آزمايشهاي استمرار و تكرار براي علم در راسخان پايمردي صبر ابعاد از بعد اين براي مثال
.است عقلي كاوشهاي و علمي
سكون از ابدا صبر ميكند تبادر عموم ذهن به اصولا و است معروف آنچه برخلاف:چهارم
بر عملي تاكيد و عقلي توجه و وجه يك از عملي يا عقلي انصراف صبر بلكه نيست ، تحرك عدم و
دعا و رحمت طلب از نه ميكند صبر معيشت تنگي بر كه كسي مثال عنوان به.است ديگر وجوه
براي تلاش و تكاپو از نه و جديد فعاليتهاي طراحي و برنامهريزي از نه بردارد ، دست بايد
در و كند فراهم عمل و انديشه با را تغيير اسباب بايد بلكه مالي ، تنگناي از خروج
.باشد صبور خود حركت مسير دقيق سنجش و جديد تجربههاي به زدن دست
جمعياش شكل در هم آن آخر بعد اين به توجه اما دارم ، سراغ هم ديگري ابعاد صبر براي
:كنم بيان كنوني شرايط درخصوص را نكتهاي ميكند تكليفم
اين مگر است نخواسته چيزي خود بندگان براي خوبي و راحتي جز خداوند كه اين به توجه با
كند ، تبديل شر به را خير و بزند هم بر را الهي نظم اين بشر خود ندانمكاري و جهل كه
چرا است كرده مقرر را راحتي ما براي هستي مربي و مقدر و قادر كه وقتي:است اين سئوال
آيا ميشود؟ افزوده معمولي و عادي زندگي يك فراروي مردم معضلات و مشكلات بر روز به روز
بيانديشند مردم بهراحتي خدايتعالي با همسو جامعه يك اجتماعي مديران و مسئولان است ممكن
زندگي برنامهريزان چرا فيالواقع بشود؟ مردم سختي كارشان حاصل اما ببندند همت كمر و
يا نميخواهند؟ نميدانند؟ نميكنند؟ برنامهريزي آنان راحتي جهت در مردم اجتماعي
عدالت برپايي در را بندگانش راحتي و است عادل خداوند.است اين پاسخ من براي نميتوانند؟
ندارند قبول را آن يا نميفهمند ، را عدالت يا اجتماعي مديران و حاكمان اما ميكند جستجو
هم اجرايش بر و دارند قبول ميفهمند ، را آن يا وبالاخره نيستند آن اجراي به قادر يا و
اين نميدانند ، خود حزبي يا سببي نسبي ، خويشان يا خود نفع به را آن اجراي اما قادرند
صبر ميرود غيور و خداپرست ملت بر كه آشكاري ظلم بر و ميكنند بياعتنايي آن به كه است
.ميورزند
اين مقابل نقطه ميكنند ، تنگدستي و سختي دچار را مردم خود صبرنابجاي با ترتيب اين به
به اتكال با هم ، دست در دست اجتماعي ، مديران و حاكمان آن در كه است ميموني صبر شوم ، صبر
نقطه در كه اداري سيستمهاي و برنامهريزي رفتار ، انديشه ، بيپايانش لطف و خدايتعالي
يك به يك را ميكند ايجاد اخلال الهي نظم و كار در و گرفته قرار خدايتعالي با تقابل
پايمردي به را يكديگر پيوسته جمعي ، خيرخواهي اين در و بگذارند كنار خردمندانه و صبورانه
بازگشت تمام و است بندگان به خدايتعالي عنايت و لطف ظرف رمضان.كنند تشويق استقامت و
و شدهاند گرفتار بدان كه حرجي و عسر بر مردم صبر.دنياست دو در بندگان راحتي به حق لطف
ميرسانند فردا به را امروز تكديگري براي خود فرزندان دادن كرايه و كليه و چشم فروش با
و صبر و عدالت برقراري براي بيوقفه تكاپوي و تلاش به را مديران تمامي كه است زمينهاي
و آشنايان ايشان ، خود متوجه هزينهها اين ولو ميخواند عدالت هزينههاي پرداخت در تحمل
و برنخوردن صبر ماه كه همانقدر رمضانباشد جناحيشان و حزبي همسنگران يا و بستگان
آب آشامانيدن و عدالت شيرين نان خوراندن بر فعال صبر ماه ميتواند ميباشد نياشاميدن
.باشد حق رحمت تشنگان و گرسنگان به آزادي زلال
|