ايراني جرگه لويه
ايراني "جرگه لويه" لوازم
40- دهه دو بازيگران
نداشتيم انتشار امكان
سياست حاشيه
ايراني جرگه لويه
معطريان رضا: عكس
پورنجاتي احمد با گو و گفت در سياست و فرهنگ
افكار وروشنفكري مدارا با و شود شكسته كودكانه سياست هژموني كه است اين چاره راه
كنيم اثر بدون را افراطي طيفهاي عمومينقش
در ماه آذر شنبه 23 روز پورنجاتي احمد دكتر با مصاحبه:مفيدي بدرالسادات ، سياسي گروه
چنين البته و گرفت انجام بودند ، كرده احاطه را ما كتاب از انبوهي كه حالي در كارش دفتر
.ميگذاشت صحه درخشيده ، خوش فرهنگي چهرهاي عنوان به اخير سالهاي طي وي كه اين بر فضايي
جايگاه اين در مواضعاش و است اصلاحات مجلس فرهنگي كميسيون رئيس هماكنون پورنجاتي
او منصفانه و جدي نگاه از حكايت شد ، جدي چالش يك به منجر كه نظرسنجي پرونده در بهخصوص
اما است ، دندانپزشكي فرهنگي چهره اين دانشگاهي تخصص كه چند هر.دارد فرهنگ مقوله به
ارشاد ، وزارت مطبوعاتي معاون كشور ، وزارت سياسي كل مدير مانند پستهايي در شدن ظاهر
پس سالهاي طي مطبوعات و رسانه امور در رئيسجمهوري مشاور و اسلامي جمهوري سيماي معاون
شب وسوسههاي گانه ، سه روياي چون داستانهايي مجموعه و كتابها نگارش و انقلاب از
باقي وقتي خود تخصص براي او كه دارد واقعيت اين از نشان كرشمهها ، و رازها باراني ،
.بيفتد دور سياست عالم از او كه نشده موجب پورنجاتي فرهنگي رويكرد البته.است نگذاشته
از يكي عنوان به سال 74 در ارزشها از دفاع جمعيت موجوديت اعلام از پس نامش كه او
داشتند ، يكديگر با مشخصي تفاوتهاي ظاهر در كه افرادي همراه به سياسي گروه اين موسسين
فعال حضور با خرداد 76 دوم از بعد سياست صحنه از جمعيت اين كشيدن كنار از پس شد ، برجسته
جبهه اين در شاخصي چهره به تبديل تدريج به خرداد دوم جبهه در خود مشخصتر روز به روز و
پايبندياش ميزان و جبهه اين در وي حضور اصلاحطلبان از برخي ابتدا در كه چند هر.گرديد
چهرهاي كه داده نشان او تدريج به ليكن.نميگرفتند جدي بسيار اصلاحات جريان به را
به.است كشور سياسي آينده و سرنوشت به دلسوز بسيار و خاتمي شعارهاي به پايبند و وفادار
رهبري نهاد در موثر فردي با خود خصوصي گفتوگوي به مصاحبه اين در پورنجاتي خاطر همين
بر را كشور اين دارد لجبازي" گفته او به محترم بسيار فرد اين كه اين از و ميكند اشاره
چندشآور و فرساينده فضاي از رفت برون براي راستا همين در و است نگران ،"ميدهد باد
تجربه از استفاده با را ملي داوري هيات يك تشكيل پيشنهاد خودش قول به بنا كشور سياسي
.ميدهد جرگه لويه ايجاد در افغانيها
مراوده ومتفاوت مختلف جريانهاي با كه هستيد افرادي زمره در جنابعالي ! پورنجاتي آقاي*
ميكنيد؟ ارزيابي چگونه فعلي شرايط در را كشور سياسي ساختار شما داشتهايد ، اكنون
كه است كودكانه سياست آفت به شدن مبتلا سياسي عرصه در ما جامعه جدي مشكلات از يكي
.است لجبازي معيوب زنجيره و كلهشقي و خودسري ذهنيتپروري ، و خيالبافي سياست اين مختصات
شكل به عمومي درتريبونهاي گهگاه كه افراطي موضعگيريهاي زنجيرهاي ، قتلهاي من
وظيفه آنكه بدون مختلف جريانات با برخورد براي مراكزي ايجاد ميشود ، بيان بيپروايي
طيف در كه افرادي از برخي افراطي موضعگيريهاي هم طرف اين از باشند ، داشته قانوني
كه ميدانم خودسرانهاي اقدامات ميشكنند ، را اعتقادي مرزهاي اما ميشوند تعريف اصلاحات
در كودكانه سياست مختصات نتيجه حقيقت در.بپردازد جامعه كل بايد نهايت در را آن هزينه
الان.ميكند جلوه لاينحل چيز همه كه گونهاي به است جامعه شدن قطبي و پلوريزه ايران
لاينحل به اعتقاد از ناشي احساس نوعي عموما ميشويم ، مواجه سياست حوزه فعالان با وقتي
چه ميپرسند همه كه اين و ميكنيم مشاهده آنان در را كور گرههاي وجود و اوضاع بودن
در اگر حتي و است بارز آنها در كاملا سياسي وازدگي مينشينيم كه هم مردم با شد؟ خواهد
حقيقتا ميكنند ، پيدا حضور بيفتد ، تازه اتفاقي كه اين اميد به هم انتخابات مثل مقاطعي
و كشمكشها معيوب زنجيره است ممكن ميكنند فكر چون كه اين از نيست ، قرص دلشان ته
صورت هر در.برسد نتيجه به اتفاق اين نگذارد سياسي افراطيون خودسريهاي و كلهشقيها
عنوان به شميرانات در گوشهاي يك در آقايي يك كه ما كشور سياسي ساختار در است آفتي اين
هم اكثريتش است ممكن كه جمعي يك در ميخواهد دلش چه هر و ميكند سخنراني جمعه امام
راست جريان كل گريبانگير ايشان مواضع و فرمايشات آثار و ميگويد باشند ، پادگان سربازان
و آثار به توجه بدون ميخواهد دلش چه هر و ميشود بلند نفر يك وقتي هم طرف اين و ميشود
پرهياهو نماينده فلان اگر.ميخورد را ضربهاش اصلاحات اصلي طيف ميكند ، بيان آن تبعات
مجلس تريبون از جريان آن عليه نامهاي فحش ارزشها از دفاع عنوان تحت كه لجوجي و
به كه است منافقين با مبارزه مجلس اين در حضور رسالتش اصلا كه است معتقد و ميخواند
صحبت مجلس اقليت فراكسيون يعني راست جناح عقلاي با كه وقتي و يافتهاند راه ملت خانه
ما مديريتي حيطه از خارج و نميدهند گوش ما حرف به افراد جور اين ميگويند ميكنيم ،
وجود ديگر جريان در هم متقابلش و است همينطور بپذيريم كه نداريم چارهاي هم ما و هستند
هژموني كه است اين شرايط اين از گريز و چاره راه كه بگويم ميخواهم اساس اين بر.دارد
با بايد كه ميكند ديكته ما به تدريجي اصلاحطلبي نگاه لذا و شود شكسته كودكانه سياست
را مسير اين كنيم سعي عمومي افكار روشنفكري با و پايمردي خويشتنداري ، تحمل مدارا ،
از نگاه و حكومتي نگاه اما و نماييم اثر بلا را افراطي طيفهاي نقش و بگذاريم پشتسر
و كنند تدبير بالا از هم كساني و كسي يك بايد كه ميگويد من به قانوني مسئوليتهاي موضع
مهمترين از يكي معتقدم و ميدانم قانوني مسئوليت داراي حوزه اين در را رهبري مشخصا من
براي.است لجبازي و خودسرانه اقدام و ذهنيتپروري معيوب زنجيره اين شكستن رهبري نقشهاي
عنوان به رهبري نهاد در مهم افراد از يكي به وقتي كه است شگفتانگيز و عجيب بسيار من
توزيع محدوديت با كه مطبوعات از بعضي توزيع مشكل حل براي مجلس در ميگويم ، خبر
با تشكيلاتي ارتباط و سياسي انگيزه هيچ كه كرديم تهيه را طرحي هستند ، مواجه جغرافيايي
قانوني ظاهري كه است تصويري از نظام دامن كردن پاك خاطر به صرفا و ندارد جرياني هيچ
از برخي حتي كه ميدهم را توضيح اين بعد و دارد غيرمقبول كاملا و غيرعقلايي باطني اما
فقط چرا كنيد ، اصلاح را مطبوعات قانون ميخواهيد كه حالا ميگفتند مجلس در ما دوستان
نداريم قصد ما نه گفتم ، و كردم مقاومت من بگذاريم هم ديگري مواد بياييد بند ، يك همين
رهبري نهاد در موثر فردي كه شما بنابراين كنيم ، تعرض شده گرفته حالا كه تصميمي به نسبت
شرع با مغايرت عنوان به نگهبان محترم شوراي دوباره نگرانيم ما كه باشيد جريان در هستيد ،
،(ميافتد اتفاق دارد كه است واقعيتي بر متكي نگراني اين حال هر به).كند رد را طرح اين
اين لجبازي ، " كه گفت و داد تكان سري است ، محترم و عزيز من براي خيلي كه آقا اين جواب در
ميكردم فكر گفت ، ايشان كه جملهاي به تمام هفته يك من ".ميدهد باد به دارد را كشور
او كه ميگفتم بود ، زده من به را حرف اين آرايشگاه يا قهوهخانه در عادي آدم يك اگر چون
است داده تشخيص اكنون و است موثر فردي واقعا كه ايشان اما.نيست بند جايي به دستش
اين جلوي بايد كسي چه اصلا و نميكند كاري چرا پس ميدهد ، باد بر را مملكت دارد لجبازي
از رفت برون براي هم اجرايي شيوه يك من اين ، بر علاوه بگيرد؟ را خودسريها و لجبازيها
ملي داوري هيات يك ايجاد هم آن و ميرسد ذهنم به كشور سياسي چندشآور و فرساينده فضاي
افغانيها تجربه به بايد كه رسيده جايي به ما كار خوشايند يا تاسفآور حال هر به.است
مرزهاي بگويد همه به كه هياتي.هستيم جرگهاي لويه نيازمند ظاهرا اكنون ما.كنيم رجوع
الان.باشي عمومي افكار پاسخگوي بايد شدي خارج اين از اگر و است اين سياسي عرصه در ملي
بخشهايي بهخصوص نيست پاسخگو هم كسي به و ميكند ميخواهد دلش كاري هر كسي هر متاسفانه
.دارند را وضعي چنين هست اختيارشان در قدرت كه
سبوكي افشين:كاريكاتور
جريان در حتما داريد ، عهده بر را مجلس فرهنگي كميسيون رياست شما كه اين به توجه با *
دولت در كه ميرسد نظر به ببينيد.هستيد فرهنگ حوزه در خاتمي آقاي شعارهاي با مقابله
اين تلويحا ايشان و نبود وقت رئيسجمهوري اختيار در فرهنگ عرصه رفسنجاني هاشمي آقاي
عنصر يك شخصا خودش كه اين به توجه با خاتمي آقاي دولت در ولي بود كرده واگذار را حوزه
كه فرهنگ حوزه در بانفوذ عناصر سوي از دارد ، جديدي حرفهاي حوزه اين در و است فرهنگي
نميشناسند ، رسميت به حوزه دراين را دولت هم اساسا و قائلند حق زمينه اين در خود براي
ارزيابي چگونه را مسئله اين شما شد ، ايجاد رئيسجمهوري براي جدي چالشهايي و موانع
ميكنيد؟
و جامعه فرهنگ مهندسي به معتقد يكي دارد ، وجود ديدگاه دو فرهنگ حوزه در من نظر به
در فرهنگ به هنري و طبيعي نگاه يك معماري.است جامعه فرهنگي معماري به معتقد ديگري
فرهنگ ميخواهد متعصبانه و فكري ساخت يك براساس و رياضي ديد با مهندسي اما دارد جامعه
كه است اين افتاد اتفاق خاتمي آقاي دولت در كه جالبي نكته اتفاقادهد شكل را جامعه
حادثه ديگر بار يك يعنيبود شده مبتلا آن به وزارتش دوره در كه شد چيزي آن دچار ايشان
نميتوانست كه سليقهاي و ديدگاه با مواجهه جهت به وزارتش زمان در خاتمي آقاي كه سال 71
جمهورياش رياست دوره در ايشان كه ترتيب بدين.گرديد تكرار شد ، استعفا به مجبور بپذيرد ،
نشان اين و كرد استعفا وزيرش كه تفاوت اين با منتها شد استعفا به ناچار نوعي به هم
داراي شخصيتا هم خودش و است علاقهاش مورد فرهنگ عرصه كه اين عين در خاتمي آقاي ميدهد
واقعيت.است شده واگذاري اين پذيرش به ناچار مصلحتي و دليل هر به است ، فرهنگي شاكله يك
كه است فرهنگي رسمي عرصه يكي.دارد وجود ما جامعه در فرهنگي دوگانگي يك الان كه است اين
البته كه است تشرها و رهنمودها نبايدها ، و بايد و دستورالعملها و مصوبهها نفوذش حوزه
.ميگردد متوسل غيرفرهنگي شيوههاي به ميشود ، مواجه موانعي و ناكامي با گهگاه وقتي
بهطور و دارد وجود جامعه در كه است چيزي آن است ، هم گسترده بسيار كه فرهنگي ديگر عرصه
بدين.است شده اغتشاش دچار ما جامعه فرهنگي هويت واقعالان در ، ميرود پيش خودبهخود
دارد ، غيرحاكمانه كاملا نگاه كه فرهنگي معماري به بايد شرايط اين در ما معتقدم من خاطر
با كه نيست خميري تلقي عمومي افكار و انديشهها از فرهنگي - معماري تلقي زيرا.بينديشيم
كه بگويم بايد هم رفسنجاني هاشمي آقاي دوره به راجعداد شكل را خمير بشود ، سخنراني يك
فرهنگ حوزه در ولي ميكرد دنبال را شدهاي كنترل و بسته كاملا سياست يك است درست ايشان
بهشتي شهيد دانشگاه در سخنراني يك در ايشان وقتي.داشت اعتقاد فرهنگي ليبراليسم نوعي به
كه است معلوم خوب ميشود ، مواجه مفصلي سوت و كف با كه ميكند مطرح گونه آن را حجاب بحث
مديريتي مناسبات در ايشان كه بود اين واقعيت اما ندارد فرهنگي زمينه در بستهاي ديدگاه
كه داد ترجيح داشتند ، فرهنگ حوزه در رهبري كه حساسيتهايي به توجه با و نظام و كشور
و خاتمي آقاي استعفاي به رضايت تمكين اين برجسته نقطه كه چيز هر و كند تمكين كاملا
با شايد شد ، رئيسجمهور خاتمي آقاي كه وقتي دليل همين به.باشد لاريجاني آقاي جايگزيني
آقاي اما كند عمل رفسنجاني هاشمي آقاي مثل هم ايشان ميرفت ، انتظار پيشينه آن به توجه
و شد ظاهر بيشتر هم عرصه دو اين در و بود فرهنگ و سياست حوزه شعارهايش بيتالغزل خاتمي
اما بوديم رسانهاي و فرهنگي اعتلاي نوعي شاهد هم خاتمي آقاي فعاليت ابتداي در كه چنان
در مشياي تغيير كليت در آنكه عليرغم جامعي مسجد آقاي آمدن و مهاجراني آقاي رفتن با
و محدوديتها اين سايه ناخواه خواه ليكن نشد ، ايجاد خاتمي آقاي فرهنگي سياست
نشان اين و شد فرهنگ حوزه با قضايي برخورد از جديد روند يك آغاز به منجر بهانهجوييها
.است شده جدي ناهمواريهاي دچار خاتمي آقاي فرهنگي راهبرد استراتژي كه ميدهد
ايراني "جرگه لويه" لوازم
روح محمدجواد
دادگاه در او كه حرفهايي و مشاركت جبهه ارشد عضو و روزنامهنگار "عبدي عباس" محاكمه
در كه مباحثي از يكي.گرفت قرار سياسي مختلف محافل تحليل مبناي و توجه مورد كرده بيان
منتقد نويسندگان از يكي توسط كه موضوعي.بود "راديكاليسم سقوط" بحث شد ، مطرح ميانه ، اين
كه او.شد مطرح ميدهد ، نشان خود از "افراطيها گذاشتن كنار" به وافري علاقه كه اصلاحات
از عبدي اينكه از ميناميد ، اصلاحطلبان ميان در راديكال جريان نمادهاي از يكي را عبدي
اين بود ، داده را آينده در آن جبران وعده و گفته سخن دادگاه در اشتباهاتي وجود احتمال
زعم به كه نبود اصلاحات منتقد جريان "ضدراديكال" نويسنده تنها اين ، اما.گرفت را نتيجه
در گويا.ميدانست افراطي جريانهاي گذاشتن كنار براي راهي آغاز را "عبدي پايان" خود ،
مسئول مدير اينكه مبنيبر شد منتشر شايعاتي اينكه كما.بود جريان در بازيهايي پرده پس
ميانهرو روزنامهاي مديريت كه چهرهاي و ميشود گذاشته كنار عصر روزنامه بحثبرانگيز
مسئول مدير همان كه بود حالي در اين.مينشيند او جاي به است ، عهدهدار را "جم جام" چون
پروژه تحقق سوي به آغازي نقطه را عبدي دادگاه كه بود كرده مقالاتي انتشار به شروع
شوراي اعضاي تفاهم نشست كنار در مسائلي چنينبود داده قرار "مشاركت جبهه انحلال"
از كه خبرهايي نيز احزاب خانه سوي از وفاق هيات تشكيل مجلس ، رئيسه هيات با نگهبان
وجود ميرسيد ، گوش به يكديگر عليه موضع اعلام عدم براي قوه سه سران به "اكيد توصيههاي"
است بديهي.ساخت محتملتر را حاكميتي درون تنشزدايي سياست پيشبرد براي فائقه ارادهاي
انجام و نشستها تشكيل از و شود مواجه نيز عملي پيامدهاي با اگر ارادهاي ، چنين وجود كه
منطقه كنوني شرايط در كه چرا.است ضروري حتي و نيكو امري رود ، فراتر تزئيني گفتوگوهاي
ايالات سيطره در [غرب احتمالا و] شرق جنوب ، شمال ، از ايران مرزهاي كه زمانهاي در و
گسسته تصويري ارائه و حاكميت در لازم انسجام وجود عدم گرفته ، قرار اسرائيل حتي و متحده
را ايران سوي به پيراموني تهديدهاي يافتن سوق زمينههاي خارج ، جهان به آن از متنازع و
.ميسازد فراهم
آن ، و ميخورد چشم به تنشزدايانه تلاش اين حاشيه در كننده نگران نكته يك حال ، اين با
.است "گفتوگو" بر مبتني تحركات شكلگيري كنار در "حذف" تفكر ماندن پررنگ
انقلاب ، مجاهدين سازمان نيز و مشاركت جبهه انحلال بحث اوجگيري رويكرد ، اين بارز نمونه
چنين كه است روشن.است وفاق هياتهاي تشكيل و تفاهم نشستهاي برگزاري با همزمان
گفتوگو به را ديگران سو يك از نميتوان چه ، .دارند قرار يكديگر با تناقض در رويكردهايي
.كرد نفي را آنان تشكيلاتي و سياسي هويت حال ، عين در و فراخواند
مبناي و "اعتدال نماد" را خود جرياني هر كه ميشود ناشي آنجا از متناقض ، رويكرد اين
جاي به "حذف" و "گذاردن كنار" وقتي كه است طبيعي البته.ميداند افراطيها گذاردن كنار
.كند پيدا تعريفي چنين نيز "اعتدال" گيرد ، قرار سياسي رقابتهاي محور "راي صندوق"
است ، شده پيشنهاد مجلس فرهنگي كميسيون رئيس سوي از كه افغانها "جرگه لويه" به بازگشت
بالنسبه نگاهي آن در كه باشد بن نشست و اخير جرگه لويه تجربه از استفاده معناي به اگر
آنتراكت" از فراتر كاركردي نشستهايي چنين شد ، حكمفرما متخاصم اعضاي ميان دموكراتيك
از هيچيك سود به ميشود حاصل آنچه صورت ، اين غير در.كرد خواهد بازي را "منازعات ميان
دلسوز و اساسي قانون به پايبند حاكميتي بدون نيروهاي حتي و حاكميت درون سياسي جريانات
در كه چيد خواهد خارجي دشمن را آشفتهاي وضعيت چنين ميوه بلكه.بود نخواهد ميهن و ملك
را كشور ملي حاكميت و استقلال حفظ داعيه كه جرياناتي.است آراسته صف مرزها ، بيرون
يا سياسي فعال يك اعتراف و بگيرند ناديده را ديگران دموكراتيك حقوق نميتوانند دارند ،
از نبايد و نميتواند بزرگان ، نشستهاي چه ، دهند قرار وفاق مبناي را حزب يك انحلال
مبرا است ، گرفته شكل اخير سال چند انتخابات برمبناي و واقع عالم در كه قوايي توازن
...بماند
40- دهه دو بازيگران
شده توقيف داراييهاي
قزويني حميد
هنوز كه است داشته امام حضرت با متعددي ملاقاتهاي رجايي اتفاق به مدت همين در نبوي
چگونگي پيرامون خود ديدگاههاي و نظرات امام شك بدون.است نگفته سخني آنها درباره
است شده عمل توصيهها آن به اندازه چه تا اينكه اما است ميشدهاند يادآور را مذاكرات
.بگويد سخن نيز باره اين در روزي بهزاد شايد نيست مشخص چندان
آغاز اسلامي شوراي مجلس توسط شده تعيين محور براساس 4 را خود فعاليتهاي وي حال هر به
تمام لغو _ ايران 2 سرمايههاي تمام گذاشتن آزاد _ از1 بودند عبارت محور اين 4.كرد
_ ايران 4 در آمريكا نظامي و سياسي دخالت عدم تضمين _ ايران 3 عليه آمريكا ادعاهاي
.شاه اموال دادن بازپس
آمريكا با مذاكره ميز پاي نشستن به حاضر ايران چون كه بود صورت اين به هم فعاليت شيوه
بيانيه صورت به ميرسيدند توافق به طرفين كه را آنچه واسطه بهعنوان الجزاير دولت نبود
شده مبادله اسناد نام لذا.ميكردند امضا را آن آمريكا و ايران دولتهاي و ميكرد منتشر
.شد تعهد سند چند و بيانيه شامل 2 جمعا مذاكرات اينناميدند الجزاير بيانيههاي را
اسناد هم سوم بخش.دعاوي فصل و حل شامل دوم بيانيه و بود كلي اصول شامل اول بيانيه
.بود طرفين تعهدات
پس كه است اين گفت سخن آنها درباره بهزاد كه نفره فهرست 53 پيرامون توجه جالب نكات از
دو با مجلس بودند شاه بستگان از همگي كه عده اين اموال توقيف بر مبني دولت پيشنهاد از
بود معتقد زيرا كرد مخالفت آن تاييد با نگهبان شوراي اما رساند تصويب به را لايحه فوريت
قدوسي شهيد شرايطي چنين در.ندارد وجود شاه بستگان همه اموال توقيف امكان شرعي لحاظ به
اضافه پرونده به مذكور حكم و كرد اموال توقيف حكم صدور به اقدام بود كشور كل دادستان كه
.شد
.است گرفته صورت دولت درخواست به نگهبان شوراي به واكنش در قدوسي آيتالله اقدام ظاهرا
در كارتر جيمي توسط آن اجرايي دستورالعمل و صادر الجزاير بيانيه طولاني ، مذاكرات از پس
در ايران دارايي از دلار ميليارد روز 8 همان در.شد امضا جمهورياش رياست ساعات آخرين
روز يكگيرد قرار ايران اختيار در تا شد واريز الجزاير دولت حساب به آمريكايي بانكهاي
دقايقي كه بود حالي در اين.شدند آزاد آمريكايي گروگانهاي تاريخ 30/10/59 در يعني بعد
رونالد دولت به بيانيه ديگر بندهاي اجراي و رسيد پايان به كارتر جمهوري رياست دوران بعد
.گرديد واگذار ريگان
روز 30 يعني الجزاير ، بيانيههاي امضاي از پس روز يك":ميگويد باره اين در نبوي بهزاد
دي روز 30 بعدازظهر تا 1 بين 12 ساعت بود ، كارتر جمهوري رياست پايان روز كه ماه 59 دي
ايران در الجزاير سفير (رفتند ايران از گروگانها بعدازظهر يا 6 ساعت 5 روز همان عصر)
از پيامي كه گفت الجزاير وقت خارجه وزير بنيحيي مرحوم قول از و كرده تلفن من منزل به
بدهد قول ايران دولت اگر كه بود چنين پيام.دارد آمريكا رئيسجمهور كارتر جيمي سوي
به مربوط فرمان نيز من كند آزاد كنم ، ترك را سفيد كاخ من آنكه از قبل را آمريكايي اتباع
غير در و كرد خواهم صادر را آمريكايي بانكهاي نزد ايران شده بلوكه وجوه و طلاها آزادي
".شد خواهد موكول ريگان جمهوري رياست دوره به فرامين صدور و بيانيهها اجراي صورت اين
بيانيه تا ميكرد صادر فرمان ميبايست 9 آمريكا رئيسجمهور بيانيه ، امضاي از بعد
طلاها كردن آزاد فرمان همه ، از مهمتر كه درآيد اجرا به آمريكا در قانوني نظر از بتواند
حساب به آنها ارسال و آمريكايي بانكهاي اروپايي شعب و آمريكا بانكهاي در ايران وجوه و
.بود فرمان اين به ناظر خصوصا كارتر پيام و بود لندن در الجزاير دولت
مغتنم را موقعيت داشتم ، دولت سوي از كه اختياراتي خاطر به من":ميگويد نبوي بهزاد
به مربوط مشغلههاي كثرت دليل به كه حالي در.دادم اقدام قول و پذيرفتم بيدرنگ و شمرده
كه بود دقايقي و بودم نخوابيده را مزبور مكالمه از پيش شب دو الجزايريها با مذاكرات
را لازم اقدامات و شدم نخستوزيري عازم بلافاصله بودم ، شده منزل وارد استراحت براي
بانكهاي نزد موجود دلارهاي و طلا تن يعني 50 ايران وجوه آنكه از پس.دادم انجام
الجزاير دولت و شد واريز الجزاير دولت حساب به بود ، دلار ميليارد حدود 8 كه آمريكايي
آزاد آمريكايي اتباع روز همان عصر فرستاد ، ما براي وجوه دريافت بر مبني رسمي تاييديه
(ص 103 بقا تنازع و انقلاب) ".شدند
:ميگويد خصوص اين در هم آمريكايي هيات سرپرست و خارجه وزير وقت معاون كريستوفر وارن
به ولي كنند حل آمريكا دولت تغيير از قبل را بحران كه ميخواستند (ايرانيها) آنها"
مالي پيچيده بندهاي بالاخص و توافقنامه اجراي كه شدند متوجه الجزايريها كمك با تدريج
بدبيني حالت در ايرانيان كه حالي در وصف اين با.بود خواهد زيادي وقت صرف مستلزم آن ،
مانده باقي ساعات كوتاه نسبتا زمان در دشوار تصميم چندين بودند ، سرسختي بعضا و شديد
ميسر ژانويه 1981 روز 20 رسيدن پايان به از قبل را گروگانها آزادي و نمودند اتخاذ
ميليارد ايران 10 بودند ، معتقد كه كساني انتقاد به پاسخ در نبوي (ص 105 همان) ".ساختند
ايران به دلار ميليارد تنها 87/2 بيانيه امضاي از پس كه داشته طلا و نقد وجه دلار
روز در شده داده بازپس وجوه به فقط سهو به يا عمد به رقم اين":ميگويد است بازگشته
نداشتن دليل به) بنده غيرمستند اطلاعات براساس آنكه حال.ميكند اشاره گروگانها آزادي
فوقالذكر ، وجوه تمام تقريبا امروز ،(مسئوليت از بركناري از پس زمينه اين در مسئوليتي
تدريجي يا يكجا حال هر به كه) آمريكايي بانكهاي به ايران بدهيهاي اقساط از غير
الجزاير دولت حساب) شماره 2 حساب به يا و شده مسترد ،(ميشد پرداخت امروز تا ميبايست
و بانكي سپرده وجه هيچ به و است شده واريز ،(ميباشد مرضيالطرفين داوري كنترل زير كه
يك سال 59 ، در نيز شماره 2 حساب به شده واريز مبلغنيست آمريكا اختيار در طلايي
آمده دست به آمريكايي شركتهاي از برخي با مصالحه در كه نيز مبالغي و بوده دلار ميليارد
(ص 136 همان).است شده واريز فوق حساب به مزبور ، دلار ميليارد يك بهره و
نداشتيم انتشار امكان
مقاله يك چاپ به كشور وزارت سياسي مطالعات دفتر مديركل واكنش
سردبير به نامهاي در كشور وزارت سياسي مطالعات دفتر مديركل "حجازي سيدنصرالله"
روزنامه در احزاب درباره وزارتخانه اين ميزگرد سخنرانيهاي از يكي انتشار از "همشهري"
.كرد انتقاد
قانون بايستههاي" عناوين با روزنامه آن در مندرج مطالب به عطف":است آمده نامه اين در
"قومي مسائل و حزبي دموكراسي ايران ، در قومي احزاب" نيز و "كهنه و تنگ چارچوبهاي احزاب ،
:ميدارد اعلام ماه 1381 دي يكشنبه 8 و آذر دوشنبه 18 روزهاي سياست جهان صفحه در مندرج
دفتر در شده برگزار پژوهشي كارگاههاي موضوع روزنامه آن در منتشره مطلب دو هر _ 1
اين اينكه به نظربودهاند كارگاهها اين در مطروحه مباحث و سياسي تحقيقات و مطالعات
زماني تا و نتيجه حصول تا لذا بودهاند اجرايي راهبردهاي ارائه به معطوف و داخلي مباحث
.نداشتهاند عمومي اعلام و انتشار امكان نشدهاند ، مبدل مشخصي اجرايي راهبرد به كه
روزنامه آن به دفتر اين پژوهشي كارگاههاي در مطروحه مباحث انتقال چگونگي گرچه _ 2
اين برگزاري از روزنامه آن مسئولان اطلاع از حاكي قرائن كه آنجا از اما نيست ، روشن
آنها انتشار از قبل لذا ميباشد ، كشور وزارت سياسي تحقيقات و مطالعات دفتر در نشستها
.ميپذيرفت انجام لازم هماهنگي ميبايست
به خاص ديدگاهي انتساب موضوع "ايران در قومي احزاب" مقاله مقدمه در مذكور مطلب _ 3
كارگاه برگزاري از هدف اصولاميباشد كذب قومي احزاب فعاليت خصوص در كشور وزارت
.است بوده خصوص اين در مشخصي ديدگاه به كشور وزارت دستيابي مذكور پژوهشي
انتشار منظر از حال عين در بوده منفي تبعات واجد رويهاي چنين كه آنجا از حال هر به
تشكر موجب ميسازد ، محدوديت دچار نظر اعلام مقام در را صاحبنظران و مدعوين داخلي مباحث
و جلسات به مربوط مطالب درج از منبعد تا فرمايند اتخاذ ترتيبي موضوع پيگيري با است
حال عين در.گردد خودداري مجوز اخذ و هماهنگي انجام بدون دفتر اين پژوهشي كارگاههاي
همشهري ".است استدعا مورد قومي احزاب فعاليت خصوص در كشور وزارت به منتسب مطلب اصلاح"
سايتهاي از يكي از نقل به مذكور مقاله":دهد توضيح كه ميداند ضروري باره اين در
آن بودن غيرمحرمانه معناي به اينترنت در آن انتشار طبيعتا و است شده برداشته اينترنتي
".است
سياست حاشيه
ليست 3020*
خبر زنداني مطبوعاتي _ سياسي فعالان از نفرهاي ليست 30 وجود از اين از پيش كه حالي در
است ، گرفته قرار ايراني مقامات روي پيش اروپا اتحاديه نمايندگان سوي از كه ميشد داده
راديو ، اين گفته بهكرد اعلام نفر را 50 تعداد اين كشور ، از خارج زبان فارسي راديو يك
.است شده تهيه بشر حقوق سازمانهاي همكاري با اروپا اتحاديه كارشناسان سوي از مذكور ليست
نيز ميبرد سر به زندان در است دهه دو تقريبا كه "اميرانتظام عباس" نام ميشود گفته
دارد وجود ليست اين در
"برف و يخ" به اعتراض *
در برف و يخ جشنواره برگزاري به نسبت بختياري و چهارمحال استان مختلف شهرهاي جمعه ائمه
اين از تاسف ابراز با فارسان و شهركرد فرخشهر ، جمعه ائمه.كردهاند انتقاد استان اين
بازاريان و اصنافكنند صرفنظر خود اقدام از خواستهاند مربوطه دستگاههاي از تصميم ،
بهار" را جشنواره اين بيانيهاي انتشار با دارند ، گرايش اسلامي موتلفه به كه نيز شهركرد
توريسم گسترش هدف با مزبور جشنواره كه است حالي در اين.ناميدند "فقرا زمستان در اغنيا
.است شده برگزار طريق اين از اقتصادي درآمدهاي كسب و
تكراري نمايش *
ايران كنوني سياسي فضاي از تحليلي انتشار با "آلگماينه فرانكفورتر" آلماني روزنامه
سازنده عناصر و ميشود اجرا نمايش يك فقط كه مدتهاست ايران سياسي صحنه در":است نوشته
روشنفكران ".بحث آغاز دوباره و كردن آزاد بازداشت ، توجيه ، اتهام ، بحث ، :هستند اينها آن
بحثبر ميرسد ، گوش به بحث صداي جا هر در.تحصيلكرده بحثكنندگان و هستند آگاه ايران
.سنت سر بر بحث اصلاحات ، سر
"سنگسار لغو حكم" تعليق پيشبيني*
كرده پيشبيني سنگسار حكم لغو درباره گزارشي در اخيرا "دويچهوله" زبان آلماني شبكه
حالت از سنگسار مجازات دوباره شود باعث خارجي سياست در تنشي يا اختلافها است ممكن
غلامرضا" اخير اظهارات مذكور تحليل مستندات از يكي.شود جاري نو از و درآيد تعليق
نميتوان رجم مجازات جاي به":گفته مصاحبهاي در كه است نگهبان شوراي فقهاي عضو "رضواني
است ممكن و نيست جامعه ناپسند و پسند تابع اسلام احكام زيرا كرد تعيين را ديگري مجازات
خبري شبكه اين ".باشد بوده ناپسند مردم براي نيز اسلام اول روزهاي در احكام همين
مورد هنوز "ايران در بشر حقوق برقراري براي مبارزه" محورهاي فهرست از كه است شده يادآور
.است نخورده قلم سنگسار مجازات لغو خواسته
كرد اشتباه ايران *
زبان فارسي راديوهاي از يكي با گفتوگو در اخيرا خزر درياي روسي كارشناسان از يكي
با رابطه در كند سعي مركزي آسياي كشورهاي بعضي مثل ميبايست نيز ايران كه است گفته
ايران.باشد داشته چندبعدي سياست خود همجوار ديگر كشورهاي و روسيه با و خزر درياي
درصد درخواست 50 اول همان از بايد و كرد خزر درياي در خود سهم با رابطه در بزرگي اشتباه
به بكند تكيه كه داشت را حق اين قانوني لحاظ از ايران و را درصد نه 20 و ميكرد مطرح را
اين جوابگوي و نماينده و جانشين گفت ميشود واقع در روسيه كه و 1940 قرارداد 1921
بيشتر كه كرد سعي و گرفت ناديده را اين حدودي تا ايران و است و 1940 قراردادهاي 1921
كشورهاي و بكند بازي منطقه اين در را روسيه ورق بتواند تا روسيه با روابط به بكند تكيه
ايران ورق كمتر تركمنستان حدودي تا و تركمنستان و قزاقستان آذربايجان ، منطقه اين ديگر
نفع به ايران برمبناي منطقه در را خودشان منافع مسئله كه كردند سعي و كردند بازي را
كه است مطرح طوري اين مسئله كلا:است گفته ادامه در ولستاني اسكندر.بكنند حل خودشان
و روسيه بين دوجانبه ديپلماسي يعني روسيه در شده معروف مخفي ديپلماسي بازي به اين
كه نكرد سعي و نشد بيدار موقع به ايران كه گرفت انجام قزاقستان با روسيه و آذربايجان
روابط ميتوانست كه داشت زيادي خيلي امكانات ايران و بگيرد را ديپلماتيك بازي اين جلوي
اعلي حد به قزاقستان و تركمنستان و آذربايجان با دارد روسيه با اينكه با همزمان را خودش
ايران و داشت ژئوپولتيكي لحاظ از هم و جغرافيايي لحاظ از هم را امكانات اين و برساند
خود حتي.بگيرد نظر در منطقه آن در را روسيه منافع بيشتر كرد سعي و نكرد را كار اين
سياست در هم قفقاز در ايران كه گفتند و كردند اشاره مسئله اين به هم روسي كارشناسان
.شد روبهرو شكست با خود خارجي
|