خاطره يا اسطوره بار زير
بكشم را سوژه نميخواهم
غمزده انسانهايي با سخت سرزميني
هنر حاشيه
خاطره يا اسطوره بار زير
ايران در يونان مستند فيلم هفته حاشيه در
ديگر شهر چند در زودي به رشت و اصفهان در تهران بر علاوه يونان مستند سينماي فيلم هفته
اين از شهرستاني علاقهمندان استقبال.شد خواهد برگزار اهواز و سنندج جمله از كشور
از 200 بيش روزانه اصفهان در كه حدي به شده گزارش تهراني تماشاگران ميزان از بيش مراسم
در يونان معاصر مستند سينماي از مستند فيلم عنوان كردهاند80 ديدن فيلمها اين از نفر
با رشت و اصفهان در مهرانفر فرهاد قوكاسيان ، زاون.درميآيد نمايش به برنامهها اين
نقدي زير مطلب.ميكنند برگزار را برنامهها اين اپيدس ديميتري و اطبايي محمد همكاري
را آن پرسابقه منتقد كاهه كامبيز كه است يونان مستند سينماي فيلم عنوان بر 8 كوتاه
.است نوشته
كاهه كامبيز
يك او فيلمهاي استچشماندازهاي يونان سينماي ملي نشانه يك امروز به تا آنگلوپولوس
بگويند سخن تماشاگرانشان با تا گذاشت و كرد مانوس چشمها براي را سرزمين
محدوديت و بيكرانگي تنهايي ، فضا از
هر و هستند فرهنگي نمايندههاي زيباترين و بهترين فيلمها كه ميكنيم زندگي عصري در
;بسازد بيگانه مخاطب ذهن در خود از تصويري كالايي ، چنين صدور طريق از ميتواند فرهنگي
برميگردد سليقهاي و حساسيت به كار از بخشي بنابراين.ميارزد كلمه هزار به كه تصويري
كه قابليتي و فيلمها خود به ديگر بخشي به و ميشود اعمال نمايندهها اين انتخاب در كه
.دارند بينندهشان با غيرمنتظره و نزديك ارتباط براي
در كاكويانيس مايكل كه فيلمي ميشناختيم ، يوناني زورباي واسطگي با سالها تا را يونان
مكزيكي كوئين آنتوني آن در و ساخت بينالمللي مقبوليت براي و خود نوآوريهاي دوره پايان
مركوري ، ملينا سيماي با نيز و ميكرد ، تبديل ملموس و آشنا منظرهاي به را بومي زورباي
ساخته Z راديكالتر ، و ديگر مخاطبي براي.درخشيد كشورش آسمان از فراتر كه ستارهاي
.ميكند ايفا را نقشي چنين (نميآمد يونان از اسمي آن در كه) گاواس كوستا
حكايت ، و اسطوره از پر كشور اين سينمايي نماينده كه زماني و شد عوض دهه 1970 در اوضاع
جهاني تماشاگران و بود دهه 70 در كليدي فيلمي سيار بازيگران شد ، كارگردان تئوآنگلوپولوس
.كرد آشنا آن دادن بازتاب براي تلاشي در و سركوب و خفقان شرايط از برخاسته سينمايي با را
.شاعرانه و شخصي زباني پيشرو و است يونان سينماي ملي نشانه يك امروز به تا آنگلوپولوس
حال عين در ولي ارجاع و تمثيل از مملو داستانهايي گاهي و ميساخت داستاني فيلمهاي او
با چشماندازها اين تا گذاشت و كرد مانوس چشمها براي را سرزمين يك چشماندازهاي
.محدوديت و بيكرانگي تنهايي ، فضا ، از:بگويند سخن تماشاگرانشان
سالانهاي ويترين تسالونيكي جشنواره و است يافته عرضه براي نيز ديگري تصاوير يونان ولي
و بهشتگونه تصوير كه دارند وجود فيلمهايي هنوز البته و سينما اين مختلف وجوه براي است
.كنيد نگاه كورلي سروان ماندولين به:ميآرايند و ميسازند را قديمي نوستالژيك
تصاوير از مجموعهاي ديدن براي بود فرصتي شد ، برگزار اخيرا كه يونان مستند فيلم هفته
جامعهاي در فيلمسازي كار اصلي زمينههاي درباره حدسهايي به ميتوان و متفاوت و متاخر
معني و الهام حال زمان به و حاضرند فيلمها بعضي در اسطوره و تاريخ.داد شكل ويژه
سازندهاش كه آلوراس نيكوس ساخته (2002) _ عشق و شور سفر _ اديسه در بهويژه ميدهند ،
توجه جلب بيشتر آنچه حال اين باميپردازد خود موطن بازشناسي به دريايي سفري طريق از
دغدغهها اين شاخصترين.است معاصر دغدغههاي ميان از دستمايه يافتن براي تلاش ميكند ،
.فرهنگهاست برخورد و قوميتها مجاورت
در پرسشگرانه شيوهاي با استلاتئودوراكي و آناستوپولوس تانوس (1998) چيه؟ اسمت فيلم در
با مدرسه فيلم.ميگيرند قرار تراس منطقه در خردهفرهنگها و اقليتها جوشان ديگ برابر
و ميگيرد بهتري نتيجه آتن در فرهنگي دو مدرسه يك به بررسي و مشاهده دامنه كردن محدود
بهترين (!است فيلم صدابردار و فيلمبردار فيلمنامهنويس ، كارگردان ، كه) اكونومو ماريانا
كارگردان كردن پيله تمام سال يك حاصل مدرسه.است ساخته را شده دستچين مجموعه اين فيلم
خوشبينانه بسيار فيلمياست مختلف ديد زواياي و گوشهها كردن پيدا و مدرسه اين محيط به
و مدير.درنميآيند كار از قانعكننده معمولا كه است دلگرمكنندهاي مستندهاي آن از و
مجاز قوانين نظر از كه _ را يونان تبعه و زبان ترك دانشآموزان مشكل ميخواهند معلمان
خانوادههايي با فعال رابطه وارد حال عين در و كنند حل _ نيستند خودشان زبان تحصيل به
فيلم.مشكوكاند ديگر مذهبي و فرهنگي محيط يك در فرزندانشان تحصيلات به كه شوند
ميكند منتقل را روزمرهاي و زنده حال و حس كه دارد دوگانگيها اين از متعدد صحنههايي
شونده دگرگون فرآيند درباره درگيركننده است فيلمي.است برداشته زيادي حوصله كه پيداست و
شب گلهاي مثل خلاقانه چندان نه و گزارشي و تخت آموزشي فيلم يك نه و آموزش چالشآميز و
.است طولاني هم بسيار كه نابينايان آموزش درباره گراماتيكوس نيكوس (1998)
مايه اين اهميت ياد به را ما ديگر ، دوراني بازماندگان يا كهنسالان درباره فيلم چند
ساخته (1999) سال بهترينشان 98 و سادهترين.مياندازند آنگلوپولوس كار در نسلها
.پيرمرد با معاشرت هفته يك حاصل و پدربزرگش از است فيلمساز ديدار كاراكاسيس آپوستولوس
جذابي لحظات با جابهجا و ميگذراند را اوقاتش پدربزرگ كه شيوهاي بر است متمركز فيلم
در عمدتا كه لحظاتي.دارد جريان پيرامونش آنچه ادراك يا يادآوري براي پيرمرد تلاش از
و ميپرسد تصاويرش منشاء درباره او كه تلويزيوني.ميگيرند شكل تلويزيون صفحه برابر
كهنسالي در كودكانه ادراك مشاهده به كارگردان.ميداند غيرواقعي شدت به را كارتونهايش
آشيل هركول ، آن ، از پس.ميكند سيناترا فرانك ترانه دو از جذابي استفاده و است پرداخته
يك با است ديداري بسيار شباهتي با كوتسياباكوس ديميتريس ساخته (1997) مادربزرگم و
در را دگرگوني نمادين منظره و ميكند زندگي شهر از دور خاطراتش با كه تنها مادربزرگ
ميكند ، تداعي را يوناني اسطورههاي جنگ احداث حال در سدي هياهوي كه جايي خود ، اطراف
شهري در زندگي طنزآميزي لحن با كوتين لوكاس ساخته (2001) باتسپورو ماموني.ميكند تماشا
ميتواند كه ميكند دنبال را نقاش ماهيگيري آن حاشيه در سپس و ميكند توصيف را كوچك
سال بامزگي 98 به فيلم البته و باشد آرامشبخش بيخيالي يا و شخصي سعادت براي مصداقي
.نيست
واقع در كه دارد كاراكپليس كريستوس ساخته (2000) قابيل خانه را ساختار حسابشدهترين
از تصاويري لابهلاي را زندان يك در شده جنايت مرتكب محكومين سوي از اعترافات رشتهاي
زندگي در كيشلوفسكيوار گاه ، است تاملي.ميگنجاند محبس در بيهيجان و تكراري زندگي
را اعترافكنندگان فيلم.خاطره ماهيت با تضاد در سخت عزلتي و آرامش و خاطره يك با دشوار
اين براي گويايي ميزانسنهاي و مينماياند دادهاند ، انجام كه جنايتي خاطره زنداني
آرام حركات سختگيرانه ، فرمي از استفاده با فيلم.ميآورد فراهم گناه احساس ناموفق تخليه
نزديك زندانيان اين دنياي به ميكوشد حركت ، بيفايدگي و سكون آزارندگي و دوربين نافذ و
نشان قابيل خانه.بازآفريند لحظهها گريزناپذير و كند گذر در را خاطره بار سنگيني و شود
.باشد داده قيافه تغيير داستاني فيلم يك به ميتواند آساني چه به مستند يك كه ميدهد
بكشم را سوژه نميخواهم
آمريكا شهر چند در فيلم اكران بهانه مخملبافبه سميرا با مصاحبه
كافمن آنتوني
يكي ("مخملباف محسن" ايراني مشهور هنرمند دختر) "مخملباف سميرا" سن سال هجده با تنها
گزارشي "سيب".كرد كارگرداني دهه 90 در را فيلمسازي نخستين تجربههاي نويدبخشترين از
سر به خود والدين محافظت تحت فرساينده افراطي با كه است جوان دختر دو از بيپرده و صريح
تشكيل خانوادهاي واقعي اعضاي را بازيگرانش كه فيلم اين ساختن با جوان مخملباف:ميبرند
با نئورئاليستي تفحصي به دست بود ، آنها واقعي زندگي براساس فيلم داستان كه ميدادند
و قيد زنان ، به نسبت تعدي و ستم بنيادگرايانه ، اعتقاد خطرات به كه زد قوي بازتابي
خود فيلم دومين در او ، .ميپردازد داستان و مستند ميان مبهم خطوط و خانوادگي بندهاي
به دير ، خيلي كه) سال 2000 كن جشنواره در داوران هيات ويژه جايزه برنده ،"سياه تخته"
به ،(بيايد در نمايش به نيز آنجلس ولس سياتل بركلي ، بوستون ، در است قرار و رسيد نيويورك
.ميدهد ادامه خاورميانه دنياي در فراموششدگي و محروميت پي در خويش شاعرانه جوي و جست
را "سياه تخته" نام فيلم چگونه كه ميبينيم فيلم ، آغازين صحنههاي تكاندهنده تصاوير در
ميكنند ، حمل بستهاند خود پشت به كه را سياههايي تخته معلمان از گروهي:ميگيرد خود به
براي بيثمر جستوجويي در آنها باشند ، تربيت و تعليم سنگين بار زير خود كه انگار
.هستند عراق و ايران ميان دست پايين و پرگردوخاك مناطق در كرد دانشآموزان يافتن
مجموعه از برجستهتر و ظريفتر اپيزودهاي از يكي "مخملباف" ،"سياه تخته" ساختن زمان از
جريان دارد سعي كه است معلمي درباره فيلم.آورد در كارگرداني به را سپتامبر فيلمهاي 11
در اكنون هم مخملباف سميرا.دهد توضيح افغاني جوان مهاجران براي را سپتامبر 11
و پدرش با همراه او است ، خود آينده فيلم روي بر كار حال در و ميبرد سر به افغانستان
و فيلم ميكند ، كمك "فيلم افغان" برپايي به (نيلوفرپذيرا) "قندهار سفر" فيلم هنرپيشه
طول در.شد خواهد گذاشته نمايش به افغانستان فيلم جشنواره اولين در كه نمايشگاهي
با كار درباره مخملباف با "واير ايندي" نويسنده "كافمن آنتوني" كن 2000 ، جشنواره
به قوم اين اوضاع و واقعيت و تخيل ميان مرزهاي و جنگ مخرب تاثيرات غيرحرفهاي ، بازيگران
.نشست گفتوگو
***
و انتخاب را بازيگرانتان چطور.كردهايد استفاده غيرحرفهاي بازيگران از غالبا شما*
ميكنيد؟ كار آنها با
حرفهاي بازيگران پرسابقهترين از يكي من.هست فيلم در حرفهاي زن هنرپيشه يك فقط
فرق ديگران با كاملا او كه فهميدم كوتاهي ، مدت از پس ولي بودم ، برده خود با را ايران
به ديگر ، افراد همه.كرد ترك را ما او بنابراين.بود اغراقآميز كاملا او بازي و دارد
ميفهمند هم را فارسي ولي ميكنند صحبت كردي زبان به و هستند محلي افراد نفر ، دو يكي جز
را نتيجه محليام دستيار با بعد و كنم بيان فارسي زبان به را منظورم ميتوانستم پس
فارسي زبان شبيه خيلي زبان اين چون كردم ، عادت آن به كوتاهي مدت از پس.ميكردم كنترل
آنها.چيست سينما نميدانستند آنها چون بود سخت.سخت هم و بود ساده هم كار اين.است
من و.كنند تعطيل را كار سنتيشان مناسك برخي انجام براي فيلم توليد طول در ميخواستند
اين همه من.نبود پيچيده چون بود ، آسان هم طرفي از خب وليندارد امكان نه ، گفتم
دوست را شخصيتهايتان شما اگر:كردم انتخاب چهرهشان جغرافياي خاطر به را شخصيتها
و هدايت باشيد ، داشته را حس اين شما كه وقتي و ميكنند حس را اين آنها باشيد ، داشته
.نبود غيرممكن ولي بود ، مبارزه يك اين.است آسانتر آنها كارگرداني
نوشتيد؟ را فيلم ديالوگ چطور *
به وادار را آنها اما.ميرفتم شخصيتها پيش آن با بعد و مينوشتم را آن ابتدا من
.ميكرد تغيير وقتها ، بعضي.نكردم ديالوگ كلمات تمام از استفاده
كشور دو بين كه بودند قاطرچيهايي واقعا آنها آيا كرديد ، پيدا كجا از را بچهها پسر*
ميدهند؟ انجام جنس قاچاق
براي قاچاق.بود آنها واقعي زندگي اين.كردم انتخاب روستا يك از را همهشان بله ، "
آن وليست آنها زندگي واقعيت اينها ناداني ، و فقر بودن ، فراري بود ، واقعي امري آنها
تخيل و واقعيت ميان كردم ، بياناش من كه گونه آن كردم ، فيلمبرداري آن از من كه گونه
.ميزنم حرف واقعيت از من حال عين در اما است ، استعاره از پر فيلم.دارد قرار
كنيد؟ صحبت فيلم اين در واقعيت و استعاره ميان رابطه درباره ميتوانيد آيا*
فيلم درون به كه همچنان ولي ;ميشود شروع سوررئال بسيار تصويري با فيلم تصوير اولين
و دارم دوست خيلي را تصوير اين من و كنيد حس را بودن فراري واقعيت ميتوانيد ميرويد ،
و فلسفي اجتماعي ، معاني ميتواند و باشد متفاوتي معاني محمل ميتواند ميكنم فكر
واقعيت درون به ميتوانيد شما حال عين در و كند بيان را استعارهها از بسياري شاعرانه
.برويد آنها
اي بعدي فيلم ساخت براي سوژهاي دنبال كه وقتي درست گرفت شكل پدرم ذهن در فيلم ايده
ولي.آورم در تجسم به را آن كه بود من نوبت وقت آن و داد من به صفحه يا 4 او 3.بودم
مردمي به و بنشينم كن در اينجا ميتوانم چطور من.كنم تجسم سادگي به را آن نميتوانستم
درگير آن با و بروم آنجا به شدم مجبور بنابراين كنم؟ فكر ميكنند زندگي كردستان در كه
عين در و كردم پيدا را فيلمبرداريام مكانهاي و كردم انتخاب را بازيگران بنابراينشوم
را آن و بكشم را سوژه نميخواهد دلم منشود كار وارد موقعيت واقعيت تا گذاشتم حال ،
اجازه من.كنم فيلمبرداري است مرده سوژه يك كه انگار آن از فقط و بگذارم دوربين جلوي
تخيل ميان عاشقانه پيوند از استعارهها من اعتقاد به.شود تخيل وارد واقعيت ميدهم
.ميشوند متولد زندگي واقعيت و هنرمند
اين.گردند باز كشورشان به ميخواهند پيرمرد از 100 بيش كه كنيد تصور:مثال طور به
به ميخواهند كه دارند وجود پيرتر نسلهاي از برخي چون است واقعيت.است تصور و واقعيت
يا.است تصور يك بودن پيرمرد تنها اما.است واقعي اين.بميرند آنجا و بازگردند كشورشان
چون.است تصور و واقعيت از تركيبي سفيد تختههاي اين حمل يا است تصور يك بودن زن تنها
چه باشيد ، معلم يك اگر باشيد ، (آواره) مهاجر يك شما كه باشد امكانپذير وقتي اين شايد
دنبال و بگيريد دست را سياهتان تخته كه اين جز دهيد انجام ميتوانيد كاري
بياييد ، ":ميزنند داد كه هستند دورهگردي فروشندگان مثل آنها بگرديد؟ دانشآموزانتان
نميتواند كسي بنابراين فقيرند همه است ، هولناك موقعيتي اين "!بگيريد ياد چيزي كنيد سعي
.باشد داشته وجود ميتواند اما است تصور اينبگيرد ياد چيزي
چرا باشند ، علاقهمند يادگيري به كه بيابند را كودكاني نميتوانند معلمان اين البته ، *
است؟ اينگونه
در و ميكنم فكر سوالي به:كنم عبارتسازي نميكنم سعي ميسازم ، فيلمي كه وقتي
جديد نسل اين.است جنگ بد پيامدهاي پاسخ موقعيت ، اين دربرميآيم مسئله چراي جستوجوي
نسل به دارد سعي مياني نسل و ميبرد رنج آن از هنوز پير نسل ميبرد ، رنج آن از كه است
جنگ پيامدهاي از هم آنها بنابراين است ، غيرممكن كار اين ولي بياموزد ، آينده و گذشته
به مجبور روز هر خود بقاي براي بچهها.نيست يادگيري براي وقتي چون چرا؟.ميبرند رنج
آنها ، براي تربيت و تعليم كه ميكنند حس آنها.هستند ديگر كشور به كشوري از جنس قاچاق
ميخواهند آنها.است شده سپري ديگر آنها يادگيري زمان پير ، افراد براي است ، بيفايده
به بيفايده نيز تربيت و تعليم پس.بميرند خودشان كشور در و گردند باز خودشان كشور به
.ميرسد نظر
كردها ولي وعراق ، ايران مرز به كه است پرواضح.ميپردازد مرزها به زيادي مقدار به فيلم
.مشخص مرزهاي بدون هستند مردمي
است؟ چگونه مرزها به نسبت شما نگرش *
اين موقعيت.باشد فيلم در موضوع اين به نسبت من نگرش بيان براي شيوه بهترين ميكنم فكر
عنوان به من.هستند هم آزاد ولي (مهاجرند) آوارهاند آنها.است دشوار بسيار مردم
جوان ، نسل براي.مرزي هيچ و نشدم قائل شخصيتهايم براي محدوديتي هيچ فيلم ، اين كارگردان
بزرگ مدرسه يك مثل اين نظرم به.بمانند زنده ميخواهند فقط چون ندارد ، وجود مرزي هيچ
وقت كه زماني اما هستند آزاد ميكنند ، زندگي بزرگ اقيانوسي در آنها:ميآيد ماهيها
من.برگردند شدهاند متولد آن در كه جايي به ميخواهند ناگهان ميرسد ، فرا مرگشان
.ندارم مرزها به اعتقادي
.ميكنيد احساس را ناسيوناليسم حس اين شما چون است ، دردآور حال هر به
كرديد؟ فيلمبرداري صرف مدت چه*
ابتدا را تدوين كار.تدوين ماه يك نزديك و فيلمبرداري ماه دو تحقيق ، ماه يك.ماه سه
يك اين وقت آن اما.رود پيش من (تدوين) دكوپاژ طبق بر بود مجبور او ولي.داد انجام پدرم
نظرات ما بعد.بدهد آن در تغييراتي پدرم كه بود طبيعي بنابراين و بود خلاق تدوين
براي.ميداديم ادامه من نظر با را كار نميرسيديم ، توافق به هم با اگر.داشتيم متفاوتي
.داشتم اعتقاد آنها به من ولي نداشت ، دوست را سكانسها يا و ديالوگها از بعضي او مثال ،
.داشت كم چيزي كار وقت آن نميگذاشتم ، را آنها اگر.بودند دلم از برآمده آنها
است؟ چگونه پدرتان با شما كاري رابطه دقيقا*
را فيلم بتوانم تا ميكند كمك من به پول دادن با او توليدكننده ، يك عنوان به البته ،
آن.ميكنم انتخاب ميانشان از من و ميدهد من به بسياري ايدههاي او كه ، اين بعد بسازم
هنري ايناست تركيب يك اين است ، معمول سينما در كه همانطور.ميسازم را فيلم خودم وقت
.ميشوند آن وارد كه متفاوتي انرژيهاي با است
غمزده انسانهايي با سخت سرزميني
سياه تخته فيلم بر نقدي
هولدن استفن
شميراني لطفي ميترا:ترجمه
ميان در خيزان و افتان كه خسته مسافراني بيرحم و خشك تصاوير مخملباف ، سميرا فيلم در
از دهنده تكان غايت به و نشدني فراموش تصوير حركتاند در خطرناك كوههايي چشمانداز
بينالمللي سياستهاي امواج و طبيعي عناصر ضربات زير كه ميكند زنده خاطر در را بشريتي
شده كشيده تصوير به فيلم اين در كه را جهاني بتواند كه كلامي تنها شايد.است گرفته قرار
اكثرا بازيگراني از استفاده با و ايران كردستان مناطق ويران و مرتفع سرزمينهاي در و
اين اماباشد "تاريخ ماقبل" واژه درآورد توصيف به است ، شده فيلمبرداري غيرحرفهاي ،
.بود نخواهد دقيقي توصيف
زمين كه جايي لميزرع ، و پرسراشيب برهوت اين شكافهاي ميان از مدرن جنگافزارهاي
فريادهايي و چرخزده كوهها قلل فراز بر شكارگر پرندگان دستههاي و است لغزان همواره
تعقيب به فيلم كه فرسودهاي زائران گروه دو.سربرآوردهاند ميدهند ، سر گوشخراش و وحشي
و آبباشند داشته را مرگباري خطر گونه هر با برخورد انتظار ميتوانند ميپردازد آنان
خاص مناطق برخي ميشود ، محسوب افتاده پا پيش امري لغزنده صخرههاي وجود و كمياباند غذا
اين كه ميشود باعث هليكوپترها بيگاه و گاه عبور.هستند زميني مينهاي از پوشيده
سوي به خزيدن با اسفبار ، كوششي با گاه و بخزند سرپناهي و مخفيگاه درون به مسافران
به مسافران كه همانطور.كنند خود كردن مخفي در سعي گوسفندان و بزها حركت حال در رمههاي
طنين هستند زدن گشت حال در كه عراقي سربازان اسلحههاي شليك ميشوند ، نزديك عراق مرز
.ميدهند سر را خود شوم
در كن فيلم بينالمللي جشنواره داوران هيات ويژه جايزه برنده كه مخملباف ، سميرا فيلم
شهرت سادگي به كه ايران سينماي و ميشود ، افتتاح نيويورك در حالحاضر در شد ، سال 2000
نشان خود ، سطح نازلترين در زندگي از را بيپرده و عريان چنين اين تصويري تاكنون دارد ،
محسن" ايراني معروف كارگردان دختر فيلم ، اين سازنده اينكه ، توجه جالب.است نداده
نوشته را فيلمنامه او كمك با سميرا كه ،"قندهار سفر" و "گبه" فيلمهاي سازنده) "مخملباف
"سيب" فيلم از پس او فيلم دومين اين.داشت سن سال تنها 20 "تختهسياه" ساختن هنگام است ،
نمايش هنگام پيش سال چهار كه شد كارگرداني جوانترين به تبديل فيلم اين با او و بوده
آنچه ايراني ، فيلمهاي ديگر از بسياري همانند.شد گزينش رسمي صورت به كن ، در خود فيلم
سوي به است راهي حال عين در ميرسد نظر به ناتوراليسم سينمايي شدت به بهگونهاي كه
و سوابق و هويتشان ، افراد ، زندگي به معطوف فيلم تمركز گرچه. عرفاني مفهومي
مجمل امري صورت به همچنان حال اين با دارند ، تعلق بدانها گروهها كه است موقعيتهايي
آنها مشاهده به فيلم كه برگزيدهاي مسافران باشد ، هم طور اين اگر حتي.ميماند باقي
فرار گروه از خرگوشي تعقيب در پسركي.ميشوند ظاهر غمزده انسانهايي صورت به ميپردازد
به مهرباني با است ، نبوده ادرار به قادر روز سه مدت كه پيرمردي.ميشود ناپديد و كرده
پسر.ميپاشند آب او به و شده برده كمعمق درياچهاي در لاي و گل پر گودالي درون
او و كرده بلند ديگري پسر را است شده زخمي سنگ اصابت اثر در و لغزيده پايش كه نوجواني
به كه ميشود شروع مرد گروهي از دور تصويري با "سياه تخته"ميكند حمل خود پشت بر را
نزديك آنها به دوربين كه همانطور.ميروند بالا كوهستان در ناهموار راهي كوره از آهستگي
.ميكنند حمل را آنها و بستهاند خود پشت بر سياهي تختههاي كه ميبينيم را آنها ميشود ،
به دست دره درون از تربيت و تعليم قصد به كه هستند معلماني مردان اين كه ميشود معلوم
ميكنند برخورد كه كس هر با آنها.زدهاند كوهستان وحشي طبيعت درون به مخاطرهآميز سفري
عرضه او بر است ابتدايي حساب و نوشتن خواندن ، شامل كه را خود آموزشي متاع و زده فرياد
معلمان ، از نفر دو خاص ، مقطعي در.ميكنند رد را پيشنهادشان بياستثنا همه.ميكنند
پيش جداگانه راهي و شده جدا گروه باقي از ،(قبادي بهمن) "ريبوير" و (محمد سعيد) "سعيد"
مرزي شهر از كه ميكند برخورد ايلياتي افراد نفر شامل 100 قبيلهاي با "سعيد".ميگيرند
در كرد ، استفاده شيميايي سلاحهاي از كرد اقوام سركوب براي عراق رژيم كه جايي "حلبچه"
.شدهاند گم ولي هستند خود زادگاه جستوجوي در كه ميدهند توضيح آنها.هستند فرار حال
،"ريبوير" ميان ، اين در.است گروه افراد ميان در كوچكش پسر و مريض پدر با همراه تنها زني
به كه كيسههايي چون مينامند قاطر را خود كه ميكند برخورد نوجوان پسران از گروهي به
ميگويند ، آنها.ميكنند قاچاق مرز سر آنها كه است قاچاقي اجناس حاوي بستهاند خود پشت
كه حالي در.ندارد فايدهاي برايشان نوشتن و خواندن پس هستند ، حركت در هميشه چون
تا نيست قادر او كه ميكند شكوه مريض پيرمرد ميشود ، روان ايل آوارگان دنبال به "سعيد"
آرامش در كند ، ازدواج دوباره (جعفري بهناز بازي با) (هلاله) بيوهاش دختر كه زماني
ازدواج زن با ميكند موافقت سعيد ،(تختهسياهش همان يعني) مهريه شرط تعيين از پس.بميرد
تخته پس در دقيقه از 1 كمتر مدتي در حجله مراسم كوه ، كنار در مختصر مراسمي از پس كند ،
زمان اين در.ميگيرد انجام است شده گذاشته حفاظي صورت به سنگ تودهاي روي بر كه سياهي
.ميكند وي به نامش نوشتن طرز آموزش به شروع و شده دوست گروه پسران از يكي با "ريبوير"
ميشوند نزديك عراق مرز به فزاينده اضطرابي با گروههايشان كه همانطور معلم دو بين فيلم
بيش كه مبهم تمثيلي دارد ، تخته يك از بيش مفهومي نهايت در "سياه تخته"است نوسان در
روايي شيوه اينكه محض به ولي.است اجتماعي مطالعات با رابطه در افسانهانگاري كار يك از
طبيعت ميان از كور بهگونهاي آن انساني تصوير بپذيريد ، است "نده شرح و نپرس" كه را آن
هر ميتواند اين.ندارد اهميتي است ورها شل فيلم سر هر اينكهسربرميآورد تقلا با وحشي
گام آسودن براي جايي و مقدس مكان سوي به سنگلاخ جادهاي در كه باشد همه يا و ما از يك
.ميزنيم
هنر حاشيه
تورنتو در ايران از مستند فيلم دو*
از "كلانتري پيروز" ساختههاي از "تهران در تنها" و "است همين زندگي" مستند فيلم دو
دي روز 28 در فيلم اين مجدد نمايش.درآمد نمايش به تورنتو دانشگاه در ماه دي تاريخ 22
با را پاسخ و پرسش جلسه نمايش پايان از پس تماشاگران ايسنا ، گزارش به.بود خواهد ماه
شود برگزار آذرماه در برنامه اين بود قرار اين از پيش.كرد خواهند برگزار كارگردان حضور
.يافت تغيير مذكور زمان به كه
ميگذريم هم كنار از اكران *
نمايش به كشور سراسر سينماهاي در زودي به كريمي ايرج كارگرداني به ميگذريم هم كنار از
هم كنار از در فراهاني نازنين و فروتنيان شاهرخ رجبي ، مهران كامران ، فريبا.درميآيد
معتبر جشنواره بيست از بيش در ميگذريم هم كنار از.پرداختهاند نقش ايفاي به ميگذريم
سينماي جشنواره نخستين از كارگرداني و فيلمنامه بهترين برنده داشتهو شركت بينالمللي
جادهاي فيلم يك ميشود پخش توسطايمافيلم كه ميگذريم هم كنار از.است شده اميد
هستند شمال عازم مختلف اتومبيلهاي با و نميشناسند را همديگر كه است آدمهايي درباره
.ميآيد پيش آنان بين برخوردهايي سفر اين حول در كه
تهران سينماهاي در بهشت بوي *
فيلم اين در.ميآيد در نمايش به محسني حميدرضا كارگرداني به بويبهشت فيلم زودي به
بر كه دارد سر در شدن خواننده سوداي كه است جواني نقش در ترانههاي اجراي با حيايي امين
فرضي مكان به آرامش به رسيدن براي وي.ميشود همسرش طلاق به مجبور اجتماعي فشارهاي اثر
خوشخلق ، نيلوفرميشود مختلفي حوادث دچار راه طي كه ميرود دارد نام بهشت كه خود
بهشت بوي موسيقيپرداختهاند نقش ايفاي به فيلم اين در ماهيان افسانه و لرستاني عليرضا
.است ساخته چراغعلي محمدرضا ميشود ، پخش فيلم توسطايما كه را
موتمن تاريكي دل*
اين فيلمنامه عنوان "تاريكي دل".ميكند آغاز را فيلمش سومين ساخت زودي به موتمن فرزاد
سردي و تلخ سياه ، فضاي كهفيلم آنجا از.است شده نوشته عقيقي سعيد توسط كه است فيلم
فيلم مدام روزها اين ميگويد او.ميكند آغاز زمستان در را خود فيلمبرداري موتمن دارد
.ميكند مرور را ولز اورسن "شر از نشاني"
مستندكيش سينماي جشنواره *
در جاري سال ماه اسفند هفتم تا سوم از ايران در مستند سينماي جشنواره دوره چهارمين
در:كرد اعلام كيش مستند سينماي جشنواره دبير شيردل كامران.ميشود برگزار كيش جزيره
انتخاب هيات كه شد ارسال جشنواره دبيرخانه به كشور سراسر از فيلم تعداد 217 جاري سال
بخش در شركت براي را فيلم راستين 32 شادمهر خرقهپوش ، مصطفي شيردل ، كامران ثميني ، نغمه
سينماي جشنواره چهارمين مسابقه بخش براي شده انتخاب فيلمهاي فهرست.برگزيدند مسابقه
:است زير شرح به كيش مستند
بهروز صباغ مجيد
بياني سوسن
مهرانفر فرهاد
كلانتري پيروز
باباگپ سودابه
بهار ميلاد
امامي جواد
پتگر ماني
محسني رامين
ماكويي اميرحسين
جعفري صادق محمد سيد
محمدي يار عرب مهدي
زاهد مونا
سالاروند ايرج
فرزانگان كورش
منيري مهدي
نعمتپور غلامرضا
معين روحي اعظم
ثاني رضا محمود
اميري مازيا
پريزاد مهدي
قاسمي محمد علي
ناصرپور ناصر
رضايي خدا بر پناه
كيارستمي بهمن
عليمحمدي _ بنكدار
خاكشور نظري محسن
مقدم محمد
احمدي محمد
پيرا زمان بيژن
ور آزادي هوشنگ
طهماسبپور حميدرضا |
مذهبي آئين يك پولكه
كن نگاه من به
مه در كلاسي
پرسه
نوح كشتي
پنج مساوي يك
تلخ مادرانه يك
برادرها
ايراني لاتاري
كنار
خوان مخالف
رسمستان
من شبيه چيزي
بختياري پرس
پايان
خاله آمنه
خاك مرثيههاي
مال كلاه
شفاست او نام
5_ بند
شريف اندوه در
جبار خالق
زغال مثل سپيد
سكوت دامن در
ديدم را شوش
آباد سياوش چشماندازهاي
ميكارم باغچه در را دستهايم
ورجم
انتظار اسير
نكنيم گل را آب
نقش و خط ضيافت
تنها جزيره |
|