به مشاركت جبهه دبيركل سرگشاده نامه
اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
ملكي معاملات بر حقوقي نظارت ضرورت
دارويي و غذايي مواد به مربوط قوانين
نميشود اجرا
از ميدهند ترجيح جوانان درصد 48
كنند استفاده خارجي رسانههاي
شدند زنداني دادگستري وكيل دو
تقديم عبدي وكيل دفاعيه آخرين لايحه
شد دادگاه
به مشاركت جبهه دبيركل سرگشاده نامه
اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
شد منتشر نوروز
بهتوقيف اعتراض در
براي قانون طبق كه حقي از يا ندهد نشريه انتشار اجازه يا نظارت هيات
:خاتمي محمدرضا
كند دفاع است شده قائل شهروندان
فرهنگ وزير به سرگشادهاي نامه در مشاركت جبهه كل دبير خاتمي سيدمحمدرضا:اجتماعي گروه
هياتنظارت از نوروز توقيف به اعتراض ضمن مطبوعات بر نظارت هيات رئيس و اسلامي ارشاد و
كامل متنكند دفاع نظارت هيات مسئوليت و موجوديت و شهروندان حقوق از خواست مطبوعات بر
اساسي قانون اخطار با كه اخير سال سه در توقيفمطبوعات روند:است زير شرح به نامه اين
تحديد بر علاوه است ، بوده همراه اساسي قانون اصل 113 براساس ايران اسلامي رئيسجمهوري
نظام حيثيت مطبوعات ، قانون جمله از كشور موضوعه قوانين و اساسي قانون در مصرح آزاديهاي
.است كرده خدشهدار جهانيان انظار در رانيز ايران اسلامي جمهوري مقدس
بر نظارت هيات رئيس نيز و كشور فرهنگي امور اصلي مسئول عنوان به جنابعالي مسلما
عمل بايسته و شايسته بهصورتي آن به است اميد كه داريد برعهده سنگيني وظيفه مطبوعات
توسط جرايد صاحبان حق تضييع و اجحاف از مطبوعات توسط قانون رعايت ضمن تا كنيد ،
.شود جلوگيري حكومتي دستگاههاي
حق اين به قضائي مراجع توجه عدم كامل نشانه آمد پيش نوروز روزنامه براي اخيرا آنچه
وقت اسرع در تا فرمائيد دستور اميدوارم و ميپردازم آنها بهبيان خلاصه بهصورت كه است
.گردد اتخاذ مقتضي تصميم و بررسي نظارت هيات فوقالعاده جلسه در ترجيحا و
صدور از پس نوروز ، روزنامه سابق مديرمسئول اتهامات به رسيدگي قضايي مراحل از صرفنظر -1
مجدد انتشار براي لازم تمهيدات حكم ، اين به آن دستاندركاران تمكين و روزنامه نهايي حكم
مدير با موافقت با مطبوعات بر نظارت هيات كه گرفت صورت مديرمسئول تغيير جمله از آن
مصوبه اين با كه ميفرمائيد تصديق.كرد فراهم را لازم قانوني شرايط اينجانب ، مسئولي
.است شده حاكم روزنامه بر تازهاي حقوقي وضعيت نظارت هيات
رسيدگي قضايي مجتمع شعبه 1410 توسط تاريخ 29/10/81 در روزنامه اين موقت توقيف حكم صدور
كه اساسي قانون با مخالفت بر علاوه و ميباشد حقوقي وجاهت فاقد دولت ، كارمندان جرائم به
.نيست سازگار نيز كشور موضوعه قوانين با شد داده توضيح نيز ابتدا در
پرونده داراي مشاركت روزنامه بهخاطر اينجانب چون كه است شده اشاره نامه اين در -2
.نيستم ديگري نشريه انتشار به مجاز ميباشم ،
عليرغم مدت اين در و ميگذرد مشاركت روزنامه غيرقانوني توقيف از ماه قريب 30:اولا
اينكه عليرغم و است نشده دادگاه جلسه برگزاري به حاضر محترم دادگاه فراوان ، پيگيريهاي
اين علت است ، رسيده پايان به روزنامه بستن از قبل عمدتا شكايات مورد در تحقيق مراحل
.است نشده اعلام است ، تعقيب قابل خلافو عملي خود كه دادگاه برگزاري در تاخير
انتظامي دادسراي در مشاركت روزنامه محترم وكيل و اينجانب مداوم پيگيريهاي:ثانيا
.گيرد نمي صورت شكايت اين به رسيدگي روشن كاملا عللي قضاتهمچنانبه
مهم مسئله نوروز روزنامه توقيف اخير حكم صادركننده محترم قاضي براي ظاهرا:ثالثا
عدم به محترم دادگاه استناد اگر زيرا است ، بوده "نحو هر به" نوروز انتشار از جلوگيري
به پژوهش و مجلس مجله انتشار از ميبايست آن از قبل بود درست نشريه انتشار صلاحيت
محترم نماينده موافقت و حضور با كه است حالي در اين و شود جلوگيري اينجانب مديرمسئولي
.است شده داده اينجانب به نوروز نشريه انتشار امتياز نظارت هيات در قضائيه قوه
ايدههاي و نظرات بيان حق اينجانب چون شهروندي اگر ايران اسلامي جمهوري در نميدانم -3
جان مذاق به حقير اين چون افرادي زبان از حق بيان و باشد نداشته را خود همفكران و خود
از بايد گيرد ، قرار دستاويز قانون اينگونه آن از جلوگيري براي و نيايد خوش خاص تفكري
بود نخواهد معصوم كلام آن مصداق ما وضعيت اين آيا گفت؟ چه مطبوعات و بيان آزادي فرجام
نميدانم و "است گرانتر او بر بهآن كردن عمل باشد ، گران او بر حق شنيدن كه كسي" كه
بخشي آنگاه و بدهد مجوز كه است اين آيا چيست؟ مطبوعات بر نظارت هيات قانوني نقش جايگاه
و انگارد؟ هيچ به نظارت هيات در را جامعه و نظام منتخب انسانهاي راي ، قضائيه قوه از
تفاوتي هيچ نباشد ، يا باشد نظارتي هيات وضعيتي چنين در كه نميكنيد گمان جنابعالي آيا
شد؟ نخواهد ايجاد آن اصحاب آينده و سرنوشت در
كنيد روشن را اينجانب چون مديرمسئولي تكليف نظارت هيات جلسه اولين در دارم انتظار بنده
و خود وقت بيجهت نيست ، مجاز ما توسط روزنامه انتشار اگر بپرسيد قضائيه قوه از صريحا و
تا داريد اعلام صريحا نيز ما به را اين و ندهيد هدر را مطبوعات بر نظارت هيات اعضاي
اول نماينده و مجلس نايبرئيس اسلامي ، جمهوري نظام در كه بدانيم.بدانيم را خود تكليف
روزنامه يك انتشار حق قانوني مجوز داشتن عليرغم و دادگاهي هيچ در محكوميت بدون تهران ،
.ندارد را
و بماند محروم بايد مطبوعه يك داشتن از دارد مجلس در نماينده كه 130 حزبي تا بدانيم
نيز را (قده) امام دلبستگان و انقلاب فرزندان كه است شده تنگ حدي دايرهبه كه بدانيم
.برنميتابد ديگر
!مسجدجامعي آقاي جناب
قانون طبق شهروندان براي كه حقي از يا و ندهد را نشريهاي انتشار اجازه يا نظارت هيات
.كند دفاع است شده قائل
ملكي معاملات بر حقوقي نظارت ضرورت
متصديان آن تبع به و است تجاري ملكي معاملات بنگاههاي ، فعاليت تجارت قانون براساس *
ميشوند محسوب تاجر دفاتر اين محترم
ميخواهد كه كسي براي يا ميشود منعقد او وساطت به معامله يا كه است شخصي دلال *
ميگردد [معامله] طرف دنبال نمايدبه معاملهاي
متبادر اذهان به را متفاوتي و متعدد معضلات و موضوعات "مسكن" واژه ما كشور در امروزه
واجب خود بر را زمينه اين در بحثي طرح تجربه ، به بنا متخصصين دليل همين بهمينمايد
مقالات از بخشي موضوع اخيرا كه جايي تا يافتهاند ، ورود حق منظري از و دانسته
و ايمن نحوه تراكم ، فروش چون مناظري.است يافته اختصاص مبحث اين به روزه همه روزنامهها
توسط كلان ، و خرد صورت به بانكي وامهاي اعطاي سازها ، و ساخت بر نظارت مقاومسازي ،
مقوله از ديگري بخش به راجع حاضر بحث موضوع اما.است گرفته قرار بررسي مورد كارشناسان
نحوه و چگونگي شامل خود و است نگارنده خاطر دغدغه از ناشي حرفه ، به بنا كه بوده مسكن
انبوه تاسيس شاهد هماكنون عرف تاييد به بنا.ميباشد مسكن به مربوط قراردادهاي انعقاد
به ملكي معاملات بنگاههاي عنوان تحت كه هستيم بزرگ شهرهاي بالاخص شهرها ، سطح در دفاتري
متصديان توسط اصولا مسكن به راجع قرارداد هرگونه تنظيم بالطبع و ميباشند مشغول فعاليت
نحوه و موضوع حساسيت جهت به و اصل همين به بناميپذيرد صورت مراجع اين كاركنان گاه و
.مينمايد ضروري نكته چند يادآوري عزيزان اين عملكرد
است تجاري دفتر ملكي معاملات بنگاه
ملكي ، معاملات بنگاههاي فعاليت تجارت ، قانون (2) ماده (2)بند نص به بنا:اولا
تاجر تكاليف اهم و ميشوند محسوب تاجر دفاتر اين محترم متصديان آن تبع به و است تجاري
لحاظ به معامله خود كه است حالي در اين.ميشود مترتب نيز عزيزان اين بر قانون در
بدين مقدمه اين ذكر.نميآيد حساب به تجاري ميباشد ، غيرمنقول اموال شامل چون موضوعي ،
بنگاهها متصديان فعاليت و عملكرد نحوه بر تجارت قانون شود پذيرفته كه است لازم جهت
به ملزم تجاري فعاليت لحاظ به را دلال شخص و بيان خصوص اين در را قواعدي داشتهو نظارت
به بنا مذكور بنگاههاي متصديان بر دلال لفظ اطلاق.مينمايد شرايطي و اصول رعايت
براي يا ميشود منعقد او وساطت به معامله يا كه است شخصي دلال يعني ;است قانوني تعريفي
داشتن دلالي شرايط از.ميگردد معامله طرف دنبال به نمايد ، معاملهاي ميخواهد كه كسي
كمال در ميبايست دلال همچنين.ميباشد معاملات كليه ثبت جهت دفتري و فعاليت براي محلي
شرايط ساير و نموده بيان را معامله موضوع خصوص در خويش اطلاعات و شرايط تمام صداقت
از يكي طرف از هرچند ;دهد قرار خويش توجه مورد را طرفين منافع تضمين جمله از اختصاصي
آن ذينفع خود دلال كه مواردي در مسئوليت اين.باشد شده مجاز معامله انجام به متعاملين
رعايت عدم است بديهي.است گرفته قرار قانون تصريح مورد شديدي و اكيد نحو به باشد معامله
مسئوليت مستوجب را دلال مورد برحسب قانوني تكاليف ساير و مصاديق از يك هر سهوي يا عمدي
.نمود خواهد مدني يا و كيفري
مكتوب قرارداد مزيت
خود را معامله شرايط ميبايست دلال كه اين براي الزامي قانون متن در چند هر:ثانيا
سري يك با مراجعه ضمن در كه هست و بوده مرسوم اما ندارد ، وجود نمايد پيشنهاد و تعيين
پيشروي و تنظيم متصديان توسط سليقه اساس بر اين بر سابق كه ميشويم مواجه چاپي فرمهاي
قرار اختيار در و ابراز متعاملين به واحد نسبتا فرمي در امروزه و ميگرفت قرار طرفين
يا دسترسي عدم و سو يك از اطمينان به بنا امر بدو در مراجعين تجربه ، ديده به.ميگيرد
و شده چاپ فرمهاي مشاهده با نوعا ديگر سوي از خود قانوني تكاليف و حقوق به نسبت اطلاع
در مهم اين.مينمايند احساس آن مفاد امضاي و تاييد در وجداني الزام متصدي ، قرائت بعضا
آن از ناشي تعهدات اجراي و انعقاد نحوه از اعم عمده بخش دو از توافق هر كه است حالي
چگونگي يعني اول بخش به منوط زيادي حدود تا دوم بخش اصولا كه آن مهمتر و ميشود تشكيل
آن شفاهي نوع از سهلتر مكتوب توافقات در فوق بخش دو از يك هر اثبات.ميباشد انعقاد
و شرعا معاملات بخش در شفاهي شروط و تعهدات ارزش و قول نگارنده زعم به اگرچهميباشد
است اين در نكته اما ،(شروطهم عند المومنون) است گرفته قرار تاكيد و تاييد مورد قانونا
مورد امروزي جوامع در اسناد تبادل حقوقي ، روابط تنوع و پيچيدگي لحاظ به حاضر عصر در كه
به مدرن و مترقي جوامع در علم نمودن داخل و لحاظ همچنين.است گرفته قرار بيشتري وفاق
آيين) اثباتي بخش در قوانين تاييد مورد انكارناپذيري نحو به منطقي و ضروري اصل يك عنوان
.است گرفته قرار نيز قانونگذاران تاكيد مورد و بوده (دادرسي
ملكي معاملات بر نظارت
و ملكي معاملات بنگاههاي تاسيس مجوز اعطاي جهت صلاحيت احراز نحوه به نظر:ثالثا
در كه قواعدي لحاظ با و حقوقي موضوعات به آنان نسبي اشراف و متصديان عملي التزام ميزان
لازم مقدمه عنوان به انعقاد نحوه حيث از عميقي خلا وجود شده اشاره بدان فوق نكته دو
تهيه صرف دليل همين به.ميسازد روشنتر را قراردادها تنظيم بخش در تعهدات كامل الاجراي
جمع براي تاريكي در چراغ نوعي گذاردن اختيار در مثابه به واحد نسبتا چاپي فرمهاي
بنا باشند ، نداشته اختيار در را بدان ايصال راههاي و مقصد نقشه كه ميماند را رهگذري
جلوگيري جهت در ديگر جوانب لحاظ لزوم مسكن بحث بودن فراگير به عنايت با و اخير فرض به
جدي نظري تجديد به را ما حقوقي ، فني و دقيق بسيار مسايل رعايت عدم از ناشي سوء عواقب از
حاكميت اصل كه چرامينمايد رهنمون صنف اين اعمال بر نظارت يا و مجوز اعطاي نحوه در
صريح مخالف كه آنجايي تا بتوانند معاملات عمومي شرايط رعايت با طرفين دارد ، اقتضا اراده
و عمومي نظم يا و قوانين
مادي بالفعل ظرفيتهاي براساس معامله انعقاد به اقدام و نموده توافق نباشد ، حسنه اخلاق
جهت و تحقق چگونگي بر حقوقي فيالمجلس نظارت ضرورت خود اين.بنمايند خويش معنوي و
تثبيت و تبيين حقوقدان يك توسط را قانوني جواز حد در ظرفيتها اين لحاظ و راهنمايي
.(المقصود تابعه العقود) مينمايد
قراردادها ابطال از جلوگيري
صلح اجازه ، بيع ، چون الفاظي استعمال بر نظارت كه است حقي به انتظار يقينا:رابعا
تفكيك ، تقسيم ، تخليه ، تحويل ، تسليم ، قرضالحسنه ، وديعه ، عاريه ، امانت شركت ، (منفعت عين ، )
شخصي توسط ميشود ، گرفته كار به "له وضع ما غير" در گاه كه ديگر لفظ صدها و افراز
ناديده متصديان فعاليت در را صرف تجربه نقش نگارنده.باشد مطلع آن از كه ميپذيرد صورت
پزشك تخصص نافي عقل ، و علم تصديق به طبابت امر در حكيم حرمت است معتقد اما ننموده ، فرض
است ماندگار نه نشود ، يا و نباشد علم با آميخته تجربه اگر زيرا بود ، نخواهد فن همان در
درمان جهت كه است آمپولي مثابه به بحث مورد موضوع در تخصص و فن لحاظ زيرا.كارساز نه و
را دارو تلخي و درد و زحمت اينكه مگر.شود تزريق "بايد" سلامتمان مستحق جامعه تبدار تن
دارو حكم حقوق علم در واژه هر صحيح استعمال كه چرا بدانيم ، دارو مصرف و تزريق عذر موجب
هر نادرست بردن كار به مقابل نقطه در و داشته را جامعه اخلاقي حتي و حقوقي روابط بر
افراد معنوي و مادي روابط پيكر بر سترگي لطمات ورود موجبات كه سهمگين است زهري واژه ،
را حقوقي و ماهيت كه است واژهها شكل حقوق علم در همچنين.ميآورد فراهم را جامعه
اين با حقوق آشتي و ورود يعني مقوله ، اين رعايت با است اميد.ميستانند يا ميآفرينند
ابهام ، از ناشي عوارض و فراهم آتيه در محاكم پروندههاي از عظيمي حجم كاهش اسباب بخش
هم وسيله اين به و شده جلوگيري كنوني شكل در قراردادها ابطال گاه و سكوت يا نقص اجمال ،
.شود برقرار اجتماعي امنيت و نظم هم و افراد خصوصي حقوق پيش از بيش تحقق زمينه
كه است معتقد سخت اما كنيم ، طي ساله صد ره شبه يك كه نيست اين بر نگارنده نظر
بخشهاي در مناقشات بروز از جلوگيري در حقوق علم پيشگيرانه نقش ما جامعه در امروزه
لااقل كه مغفول كاملا نه اگر تجاري بالاخص و اجتماعي سياسي ، اقتصادي ، قبيل از مختلف
و غور كمي با كه چرا.است شده منوط غيرمرتبط و موجه غير بعضا معاذيري و معطوف و مضعوف
عقلي ، و شرعي اهميت به اذعان ضمن قضايي مراجع به مراجعه با همچنين و ديني متون در تفحص
روي از نوازشي دست خويش مناسبات در عمومي نظم برقراري و عرفي مبرم نياز لحاظ به لااقل
.شاءالله ان.بكشيم هم حقوق نام به مستحقي يتيم سر بر محبت
، حقوقدان موسايي علي
جانبخش مجتبي: عكس
دارويي و غذايي مواد به مربوط قوانين
نميشود اجرا
نقص دارويي و غذايي مواد زمينه در:گفت تهران وكلاي كانون مديره هيات عضو:ايسنا
.است قوانين گونه اين اجراي نحوه در اصلي مشكل بلكه ندارد چنداني اهميت قانون
در تهران وكلاي كانون مديره هيات عضو و دادگستري وكيل و حقوقدان رياحي ، غلامعلي
و دارويي غذايي ، مواد زمينه در موجود قوانين خصوص در ايسنا حقوق خبرنگار با گفتوگو
و خوردني مواد قانون جمله از دارد وجود خصوص اين در متعددي قوانين:داشت اظهار بهداشتي
.است گرفته قرار اصلاح مورد سال 1353 در قانون اين كه سال 1346 مصوب بهداشتي و آشاميدني
از مواردي دهند انجام تخلفي خصوص اين در كه افرادي براي اسلامي مجازات قانون در حتي
.است شده مشخص مجازات
مانند كيفري مجازاتهاي مواد ، اينگونه به مربوط مقررات رعايت عدم:داد ادامه وي
.دربردارد را نقدي جزاي و شلاق يا و زندان
كنترل گاهي:كرد خاطرنشان وارداتي كالاهاي استاندارد نشان قوانين درباره حقوقدان اين
وزارت امور گونه اين مسئول عمده طور به نميشود ، رعايت موارد اين در استاندارد و كيفيت
بوده هوشيار خصوص اين در بايد نيز مردم دليل همين به است پزشكي آموزش و درمان و بهداشت
و بهداشتي و آشاميدني غذايي ، مواد از استفاده مورد در مسئول سازمانهاي توصيههاي به و
.نشوند مواجه مشكلي با زمينه اين در تا نمايند عمل اينها امثال
مراكز جمله از حكومتي تعزيرات سازمانهاي و درمان و بهداشت وزارت:گفت رياحي
آشاميدني و خوراكي مواد ورود از وسيله اين به تا هستند مواد اين بر ناظر و رسيدگيكننده
.شود جلوگيري بازار به فاسد
اظهار دارد ، وجود مواد گونه اين به رسيدگي براي زيادي قوانين كه اين بر تاكيد با وي
اجراي نحوه در ما اصلي مشكل بلكه نيستيم ، مواجه قانوني خلاء با خصوص اين در ما:داشت
.است قوانين گونه اين
اينگونه با ارتباط در قانونگذار قواي و مجلس نقش مورد در وكلا كانون مديره هيات عضو
مشكل با شود مطرح ها حوزه اين بهينهسازي براي طرحي يا لايحه اگر:داشت اظهار موارد
همين به نميكنيم برخورد مشكلي با و شد قوانخواهيم ساير و مجلس سوي از آنها تصويب
ممكن زيرا اصلاحكنيم را مواد اين بر ناظر قوانين بخواهيم كه نميشود ديده لزومي دليل
.باشد ضروري الحاقي مواد قسمتها از بعضي در است
از ميدهند ترجيح جوانان درصد 48
كنند استفاده خارجي رسانههاي
ميدهد 85 نشان جمعي رسانههاي به ايران جوانان نگرش درباره ملي پژوهش آخرين نتايج
.ميكنند تماشا تلويزيون روز هر كشور جوانان از درصد
دختر هزار نظرات 75 از استفاده با و جوانان ملي سازمان توسط سالجاري در كه پژوهش اين
صدا برنامههاي از كشور جوانان اكثر ميدهد نشان همچنين است شده انجام كشور جوان پسر و
بتواند نيز خصوصي بخش است بهتر كه باورند اين بر آنان چهارم سه اما دارند ، رضايت سيما و
.كند اقدام تلويزيوني - راديو برنامههاي پخش و توليد به قانون چارچوب در
سيما و صدا ورزشي برنامههاي كه است آن نشانگر همچنين ملي پژوهش اين يافتههاي
جوانان ، اكثريت ولي دادهاند اختصاص خود به را كشور جوانان رضايتمندي سطح بالاترين
.ميدانند لازم غناي و كيفيت فاقد را سيما و صدا هنري و علمي برنامههاي
از درصد آنكه 64 وجود با كه است آن بيانگر همچنين جوانان ملي سازمان پژوهشهاي نتايج
از درصد اما 48 ميدانند ، حقايق حاوي را سيما و صدا سياسي و خبري برنامههاي جوانان
ديگر كشورهاي رسانههاي از اطلاعات و اخبار به دسترسي براي ميدهند ترجيح كشور جوانان
دارند عقيده جوانان از نيمي است شده مشخص همچنين پژوهش اين اساس بر.كنند استفاده نيز
.شود اعطا بيشتري بايدآزادي مطبوعات و احزاب به
اكثريت ميكنند استفاده مطبوعات از كه جواناني ميان در ميكند مشخص ملي نظرسنجي اين
.ميدانند اجتماعي مفيد مطالب حاوي را نشريات و روزنامهها آنان
شدند زنداني دادگستري وكيل دو
مذهبيها ملي وكلاي از تن دو "دادخواه محمدعلي" و "سلطاني عبدالفتاح":اجتماعي گروه
.شدند زنداني
ملي ، متهمان مدافع وكيلان از يكي "دادخواه محمدعلي" مدافع ايرنا ، وكيل گزارش به
دفتر از دوشنبه شامگاه را او موكل احكام ، اجراي دايره ماموران كه كرد اعلام -مذهبيها
ماه پنج تحمل براي را خود ديروز بود قرار "دادخواه"بردهاند زندان به مستقيما كارش
.كند معرفي احكام اجراي دايره به زندان ،
روز احتساب با موكلم:گفت ايرنا به سهشنبه ديروز دادخواه مدافع وكيل "مالكي جليل"
دادخواه.داشت مهلت احكام اجراي دايره به مراجعه براي ماه بهمن سوم تا حكم ابلاغ و صدور
ويژه مجتمع شعبه 1410 در و متهم افترا و اكاذيب نشر به انقلاب دادگاه شعبه 21 سوي از
.شد محاكمه دولت كاركنان جرائم به رسيدگي
شغل از انفصال سال و 10 حبس ماه پنج او براي و شناخت مجرم را دادخواه دادگاه ، اين
.كرد فسخ را خدمت از ساله انفصال 10 دوره حكم تجديدنظر ، دادگاه اما گرفت نظر در وكالت
در و ندارند را وكلا جرائم به رسيدگي صلاحيت عمومي دادگاههاي است معتقد موكلم:افزود وي
.پرداخت قضايي پيگيري به ميتوان شود ثابت وكلا انتظامي دادگاه در جرم وقوع كه صورتي
كه نبود فردي موكلم:گفت شده تعيين مقرر مهلت از قبل حكم اجراي از انتقاد با مالكي
دادگستري وكيل سلطاني عبدالفتاح ايسنا ، گزارش به همچنين.باشد داشته اووجود فرار احتمال
سلطاني ، عبدالفتاح.شد منتقل زندان به سهشنبه ديروز صبح دادگاه ، سوي از حكمي موجب به
.كرد رامعرفي احكام ، خود اجراي مجتمع به مراجعه با ديروز صبح
چهار و وكالت از ساله پنج محروميت وي براي عمومي ، دادگاه شعبه 1410 در صادره حكم طي
محروميت جمله از آن از قسمتي تجديدنظر ، دادگاه راي با كه بود شده گرفته نظر در حبس ماه
.شد تاييد حبس ماه چهار و نقض وكالت از ساله پنج
نشد حاضر دادگاه در زرافشان ناصر
كشور كل دادستاني دفتر به صبح امروز:گفت زرافشان ناصر دكتر وكيل فروغي ، جداري محمدعلي
به بدوي شعبه از موكلم پرونده تاريخ 21/10/81 در دفتر ، مسئولان اظهار طبق و كردم مراجعه
وي.است رسيدگي مورد كشور كل دادستاني در وي پرونده هماكنون و شده ارسال عالي ديوان
تهران استان تجديدنظر دادگاه شعبه 10 به زرافشان ناصر كه بود قرار ديروز صبح:كرد اضافه
نگرديد اعزام زندان از زرافشان ليكن و شديم منتظر آنجا در صبح ساعت 11 تا و گردد اعزام
وي زندان ، لباس نپوشيدن خاطر به كه شد اعلام دادگاه به زندان مسئولان طرف از آن علت و
درخواست به بنا و تجديد را دادگاه جلسه دادگاه ، شعبه 10 رياست اطلاع ، طبق و نشده اعزام
.شود حاضر شخصي لباس با آينده جلسه در زرافشان كه گرفت تصميم ما
تقديم عبدي وكيل دفاعيه آخرين لايحه
شد دادگاه
خود دفاعيه آخرين عبدي ، لايحه عباس مدافع وكيل نيكبخت صالح:ايرنا
.كرد عموميتهران دادگاه شعبه 1410 تقديم را موكلش دربارهپرونده
سنجي نظر پروژه انجام و قبول نحوه تشريح ضمن دفاعيه ، لايحه عبديدر وكيل
موضوع در اثري عبدي كه است است كرده تاكيد آن ، مسئولان و موسسهآينده توسط
انتساب بنابراين نداشته ، سنجي نظر نتايج فروش و معامله يا اجرايطرح
قرارداد با منطبق (عبدي) موكل به خارجي موسسات برخي به اطلاعات اتهامفروش
بهاينكه تاكيد با نيكبخت.نيست موسسات واين قاضيان آقايان تنظيميميان
اعضا ديگر مانند نيز او مسئوليت و بوده موسسهآينده مديره هيات عضو تنها موكلش
از مديره هيات اعضاي ساير و عبدي آقاي شد ، ذكر شرحيكه به:ميافزايد ميباشد ،
وي.نداشتهاند نظرسنجي فقره سه بااين رابطه در كيفريمسئوليتي و حقوقي لحاظ
انجام داخلي موسسات براي كه نظرسنجي موارد ساير مسئوليت همچنانكه:ميكند اضافه
(عبدي)موكل توسط و است شده انجام يونيسف براي كه نظرسنجي فقره يك و شده
ديگر كسي دراينموضوع نيست مايل او و ميباشد موكلم شخص عهده به گرفته صورت
.گيرد قرار اتهام مورد
قانونآييندادرسي ماده 194 به اشاره با لايحه ازاين ديگري بخش در نيكبخت
دادگاه متهمدر صريح اقرار درباره كيفري امور در انقلاب عموميو دادگاههاي
با و علميوتحقيقاتي كار يك عنوان به اگر نظرسنجي عمل نفس:است شده يادآور
تصريح درادامه وي.جرمنيست گيرد ، صورت هم وجه دريافت با علميولو ضوابط رعايت
به اتهام كردن متوجه وبراي جرم وقوع احراز در دادگاه صورت هر در اما:ميكند
كند تكيه كيفري دادرسي ماده194آيين در مذكور شرايط با اقراري به بايد يا موكل
دراين عبدي عباس وكيل.كند رامحكوم موكل ديگر مدارك و دلايل براساس ويا
و دليل هيچ تنها نه ميدهد ، نشان پرونده محتويات كه است شده متذكر لايحه
عبدي جانب از سنجي نظر مورد سه حاصلاز اطلاعات فروش اتهام توجه بر دال مدركي
نتايج و داده انجام را آن و كرده قبول كاررا قاضيان آقاي شخص بلكه ندارد ، وجود
.كردهاست واگذار سفارشدهنده به را
مشمول ، نظرسنجيرا نتايج فروش اسلامي ، مجازات قانون ماده 501 تشريح با نيكبخت
و توطئهها كشف و تشخيص حال عين در ويندانستهاست ماده مصاديقاين از يا و
دانسته اطلاعات وزارت وظايف از قانون ، موجب به جاسوسيرا و براندازي فعاليتهاي
جاسوسياست موارد از مورد چون نيز ماده 501 و مورد دراين كه ميكند تاكيد و
.است عمل بودن جاسوسي اعلام براي صالح وزارتخانهكارشناس تنهااين
و ، 3 ، 2 بندهاي 1 اتهامات موضوع نظرسنجي اساسا كه است كرده تاكيد عبدي وكيل
مجازات يكقانون ماده اسلاميو مجازات قانون مواد 501 مصاديق از ادعانامه 5
شوراي مجلس ماهسال 53 بهمن مصوب دولتي سري و محرمانه اسناد افشاي و انتشار
به وقاضيان (عبدي) موكل مجازات ، و جرم بودن قانوني اصل طبق و نيست ملي
نيكبخت صالح.مفقوداست آن قانوني عنصر كه گرفتهاند قرار تعقيب اتهاميتحت
مسئوليت عنصرقانوني ، فقدان با جرم انتساب كه ميكند تصريح لايحه دراين
درباره نظرسنجي درخصوص خود ديگرموكل دربارهاتهام وينميكند جزاييايجاد
اتهاميجديد عنوان به را آن مدعيالعموم نماينده كه كودكاندرايران كار موضوع
لزوما كودكان كار مورد در پژوهش و نظر هرگونه بيان كه ميكند كرده ، تاكيد مطرح
بهاينكه اشاره با نيكبخت.شد نخواهد ما محكوميت و كشور اعتبار به موجبخدشه
خود كه همانطور:ميافزايد سنجيزدهاند ، نظر به دست دراينباره مختلف موسسات
هم درد درمورد سكوت همچنانكه نيست ، درد درد ، موجد بيان گفته ، دفاعياتش در عبدي
خواسته لايحه دراين تهران دادگستري مسئولان از وي.نميشود آن تسكين موجب
.نكنند مطرح اتهام و جرم عنوان به را گونهموارد اين كه است
گروههاو نفع به عليهنظام تبليغ درخصوصاتهام عبدي عباس وكيل
وابسته باريروزن با موكلش ديدار قبيل از مواردي در سازمانهايمخالف ،
(عبدي) موكل سخنان شدهاز تعيين كهعبارت شدهاست يادآور آمريكا ، مطبوعاتيسفارت
به ب ، و 3قسمت بندهاي 2 و ادعانامه الف قسمت و 5 بندهاي 4 موارد و مورد دراين
.است شده انتخاب گزينشي صورت
چند مدعيالعموماز برداشت و مطلب بازهم وجود بااين بهاينكه اشاره با وي
كامل متن استكه كرده درخواست دادگاه نيستاز مجرمانه وصف واجد متن ، يك جمله
.كند ملاحظه شدهرا ارايه دادگاه به كه روزن باري با مناظره در عبدي سخنان
مطالبمستند گونه كهاين است كرده تاكيد خود دفاعيه آخرين لايحه در نيكبخت
.نيست نظام عليه تبليغ و جرم وقوع
.است كرده اعتراض خود موكل بازداشت ادامه به لايحه دراين وي
|