انتقادي نظريه و پسامدرنيته
ستيز حوزه در جامعهشناسي نظريات تلفيق
اجتماعي
انديشه تازههاي
انتقادي نظريه و پسامدرنيته
آمريكايي معاصر نويسنده و فيلسوف ;كلنر داگلاس با گفتوگو
:اشاره
انسان اقتصادي ، اجتماعي ، فلسفي ، تاملات قلمرو در هنوز مدرن و پسامدرن تب امروزه اگرچه
در متفاوتي ديدگاههاي و نگرشها شاهد روزه هر اما دارد ، وجود معاصر هنري و شناختي
يك در آنها همه جمعبندي اگر حتي كه طوري به هستيم ، حوزهها اين در گذشته با مقايسه
روي هر به.ميآيد نظر به متناقض وقتها گاهي و دشوار بسيار نباشد ، غيرممكن منسجم مجموعه
آموزش فلسفه استاد و فيلسوف "كلنر داگلاس" شده ، ياد حوزههاي در اخير تحولات به توجه با
در بحث به زير گفتوگوي در دارد ، عهده بر را آن فلسفه كرسي رياست كه اكلاهما دانشگاه
عمده.ميپردازد فرانكفورت مكتب و انتقادي نظريه با آن ارتباط و پسامدرنيته مسائل باب
.است پسامدرن و مدرن تفكر و هنر فرهنگ ، تاريخ ، سياست ، انتقادي ، نظريه باب در كلنر آثار
آن ، فراسوي و پسامدرنيسم تا ماركسيسم از:بودريار ژان:از عبارتند وي كتابهاي از برخي
جنگ دموكراسي ، بحران و تلويزيون ،(بست استيو همكاري با) انتقادي پرسشهاي:پسامدرن نظريه
حادثه و (بست استيو همكاري با)پسامدرن چرخش رسانهاي ، فرهنگ خليجفارس ، تلويزيوني
.(بست استيو همكاري با) پسامدرن
ارشاد محمدرضا:از ترجمه
چيست؟ حاضر زمانه در بزرگ موضوعي فلسفي مسائل شما نظر به *
.هستند ما زمانه سياسي و نظري بحثهاي مهمترين جمله از پسامدرنيته و مدرنيته مسائل -
،(پسامدرنيته /مدرنيته)جامعه و تاريخ حوزههاي در قطعي گسست به اشاره پسامدرن مفهوم
تقابلها اين توضيحدارد (پسامدرن /مدرن نظريه) انديشه و (پسامدرنيسم /مدرنيسم)هنرها
و جديد كنوني دوران در كه آنچه بيان در سعي همواره كه است معاصر انديشه اصلي وظيفه
.دارد بوده ، اساسي
در 1989 دو هر)جيمسون فردريك و بودريار باره در كتابهايم نگارش انگيزه پسامدرن ، مسئله
پرسشهاي:ما پسامدرن نظريه" كتاب.است بوده بست استيو با مشتركم كار و (رسيدند چاپ به
بودريار ، فوكو ، ويژه سهم و پسامدرن و مدرن نظريه ميان بنيادين تفاوتهاي (1991) "انتقادي
را آن تفاوتهاي و شباهتها نيز پسامدرن ، فمينيستي نظريه و جيمسون گتاري ، و دلوز ليوتار ،
تغييرات بيان به (1997) "پسامدرن چرخش" كتاب در.ميشمارد بر فرانكفورت مكتب با
بحثها كه ميدهيم نشان ]آنجا در[.ميپردازيم سياست و علم فرهنگ ، نظريه ، در پارادايمي
اين و است "موافق يا مخالف يكجانبه" پندارهاي برخي از پيچيدهتر پسامدرن انديشه باب در
آنها از برخي كه است كرده مبهم و تيره را پسامدرن موقعيت گونهگونگي و تنوع مجادلهها ،
مدرنيته است مدعي كه هم را افراطي پسامدرنيسم آن همچنينميكنيم تصديق را برخي و رد را
شدهاند منسوخ مدرن سياست و نظريه افتاده ، نفس از هنرها در پسامدرنيسم رسيده ، پايان به
اين بر بيشترميكنيم رد است ، سياست و تفكر از جديدي فوقالعاده نوع به معتقد هم و
و مدرن انديشه تركيب بنابراين و داريم قرار پسامدرن و مدرن موقعيت بين در كه نظريم
جانبه يك مواضع تا ميكوشيم طريق بدين.ميرساند كمك كنوني وضعيت شدن روشن به پسامدرن
.بكشانيم بالاتري سطح به را بحث و بگذاريم كنار را
به ليوتار بر شما آيا خصوص اين در چيست؟ پسامدرنيته و مدرنيته باب در بحث در نظرتان *
چرا؟ كه دهيد توضيح لطفا است ، اگرچنين ميگذاريد؟ تاكيد انگشت مهم فيلسوفي عنوان
در گزارش:پسامدرن وضعيت" كتاب انتشار طريق از را پسامدرن موضوع قطعا ليوتار -
به جيمسون فردريك موثر مقدمه با انگليسي به در 1984 و فرانسه در در 1979) "دانش باره
كلان به اطمينان عدم زمانه ، روح يك نو ، ذهنيت يك به ليوتار.داد عموميت و شكل (رسيد چاپ
سياست و تفكر تازه شيوههاي براي كاوشي همراه به خواه ، تماميت انديشههاي و روايتها
مسلما اگرچه ) اوليه ماركسيسم از وي قطعي گسست از نشان كتاب اين.داشت اشاره
و نظريه در پسامدرن وضعيت گسترش بر و داشت (است مانده باقي اثرش در ماركسي بنمايههاي
كه نظرياي چشماندازهاي - نهاد بسزايي تاثير بود ، شده جدا مدرن وضعيت از كه سياست
.داد بسط بعديش آثار در ليوتار
ادعا اين و "خواه تماميت" نظريه و "روايتها كلان" به ليوتار حمله بين فاصلهاي اما
را آن ليوتار هرگز كه نميكنم فكر كه دارد وجود شدهايم ، وارد "پسامدرن وضعيت" به ما كه
پسامدرن وضعيت براي متواضعانهتري ادعاي ، بعدي نوشتههاي در كه حالي در.باشد كرده حل
تاريخ ، آن در جديد تماما عصر يك نه و است "رهيافت يك" يا "حالت يك":اينكه) كرد مطرح
(پسامدرن)اصطلاح اين از بهرهگيري به همچنان وي.(مدعياند ديگران و بودريار كه گونه
-ميشود مستفاد آن از جديد و معنا پر چيزي كه بود آن از حاكي كه شيوهاي به داد ، ادامه
.دارد تفصيلي نظريه يا روايت كلان مانند چيزي به نياز شدن موجه و روشن براي نظرم به كه
پسامدرن مسائل عموميسازي به محدود مطمئنا فيلسوف يك عنوان به ليوتار اهميت
وي ، فلسفي مشي و دارد سياست و زيباييشناسي نظريه ، در بسياري موثر مواضع او.نميگردد
.است جديد نسل دوش بر كه وظيفهاي -است نشده مطالعه درستي به كه پيچيده است مشي
چيست؟ ما عصر در آمده پديد مسائل با ارتباط در ماركوز هربرت فكري ميراث *
فكري ميراث و انديشه اجمالي نكات (1984) "ماركسيسم بحران و ماركوز هربرت" كتابم در -
باب در ماركوز نظريهپردازي نحوه كه گفتهام [جايي در] اخيرا و دادم شرح را ماركوز
ما زمانه بزرگ دگرديسيهاي بيان براي را تفكر شيوههاي اساسي ، تاريخي تغييرات و شكافها
دگرديسيهاي بويژه ،(كنيد نگاه [1998"فاشيسم و جنگ تكنولوژي ، " مقاله به) ميسازد ضروري
ظهور حال در شيوههاي و سياست و جنگ نوين اشكال جديد ، تكنولوژيهاي شدن ، جهاني با مرتبط
-مخالف قطب كه)است ماركوز با ارتباط در كه است مهمي نظريهپردازي نيازمند هويت و فرهنگ
نظريهپردازي در خصوص به ماركوز(ميدهد تشكيل را ليوتار پسامدرن وضعيت -بخواهيد اگر
مواضع از اساس اين بر داشت ، مهارت فرهنگ و جامعه تكنولوژي ، اقتصاد ، ميان پيوند باب در
از همچنين و اقتصادي و تكنولوژيك جبرگرايي از وي ديالكتيكي تفكر.داشت پرهيز جانبه يك
سياسي ، اقتصادي ، حيات متفاوت شيوههاي ميان متقابل روابط تحليل از كاستن گونه هر
براي انتقادي ذهن و روحيه لزوم ماركوز اين ، بر افزون.ميورزيد اجتناب فرهنگي و اجتماعي
.ساخت فراهم را آن بديلهاي كردن مجسم و است نادرست جامعه فعلي نظام در كه آنچه مشاهده
جامعه از وي نقدهاي حاوي و 1970 سالهاي 1960 در ماركوز پيرامون مشاجرهها بيشتر اگرچه
ماركوزه بازنگري ، يك در اما است ، انقلابي اجتماعي تغييرات از دفاع و سرمايهداري
و لوكاچ جورج بلوخ ، ارنست ميراث با مقايسه قابل آثاري از چندجانبه و پيچيده مجموعهاي
چشماندازهاي وي ، اجتماعي نظريه مشخصه.است گذاشته جا به خود از پس بنيامين والتر
را روز فرهنگي و سياسي تاريخي ، -اجتماعي ويژگيهاي تا دارد تلاش كه است وسيعي انتقادي
تغييرات ، باره در پردازي نظريه و "بزرگ تصوير" آن فهم براي تلاشهايي چنين كند ، درك
انقلاب بازسازي آن در كه شدن جهاني عصر در بنيادين تضادهاي و تناقضها پيشرفتها ،
از.است هميشه از بايستهتر ساخته ، دگرگون را زندگاني جنبههاي همه تكنولوژيك و سرمايه
فراهم را جهاني نظري تحليل از شيوهاي كه چرا است ، مناسب همچنان ماركوز تفكر رو اين
ذهنيت ، :همچون معاصر نظريههاي و سياست با مرتبط كه ميپردازد موضوعاتي به و ميكند
نشده چاپ دستنوشتههاي.است غيره و اجتماعي دگرديسيهاي بومشناسي ، تكنولوژي ، فرهنگ ،
براي را پايهاي ميتواند كه دارد اختيار در معاصر مسائل با متناسب بسياري ، مصالح وي
.سازد آماده ماركوز قلمروتفكر در علاقه تجديد
چارچوب و روش آزادي ، و سلطه باره در فراگيري فلسفي چشماندازهاي ماركوز بنابراين ،
ماركسيسم از غنيتر كه آزادي باب در بينشي و معاصر جامعه انتقادي تحليل براي موثري
.ميآورد فراهم است ، پسامدرن نظريههاي و انتقادي نظريه بدلهاي نسخه ديگر و كلاسيك
جامعه ، و طبيعت با ارتباطشان انسانها ، باب در انتقادي فلسفي چشماندازهاي ماركوز مسلما ،
آزادي بينش بازنگري ، يك در.ميكند عرضه را راديكال سياست و اساسي اجتماعي نظريه نيز
برنده انتقاد كنار در را آثارش -سركوبگر غير جامعه يك در فرد كامل پيشرفت حاوي -ماركوز
نيروهاي نظريهپرداز عنوان به روايت اين در او و ميكند مشخص ستم و سلطه موجود اشكال از
اجتماعي نظريه مفهوم و فلسفه در ريشه عميقا كه ماركوز آثار.ميگردد ظاهر آزادي و سلطه
برخي در پايدار تجربي تحليل آن فاقد دارد ، آمده پديد اجتماعي مطالعات موسسه وسيله به كه
بدلهاي نسخه از بسياري در موجود مفصل مفهومي تحليل ماركسيستيو نظريه بدلهاي نسخه از
است سياسي بعد داراي نظريه ذات و تكنولوژي علم ، چگونه كه داد نشان پيوسته اواست سياسي
و فرهنگ جامعه ، مسلط اشكال سياسي و ايدئولوژيك تحليلهاي از منسجمي واره اندام و
.آورد پديد ميكرد ، نبرد بهتر دنيايي براي و ميزيست آن در كه را تفكرعصري
و فلسفي نظريههاي از رايجي متنوع مجموعه محدوديتهاي بر ماركوز كه معتقدم بنابراين
فراهم حاضر عصر سياسي و نظري مسائل براي كارآمد آغازگاهي نوشتههايش و كرد غلبه اجتماعي
وي راديكال سياست و فرهنگي انتقادگرايي اجتماعي ، نظريه با همراه فلسفي بيان بويژهكرد
نظريه دانشگاهي كار تقسيم عمده گرايش كه حالي در.ميدهد تشكيل را ماندگار ميراثي
انتقادگرايي و فلسفي بعد يك ماركوز.ميسازد جدا رشتهها ديگر و فلسفه از را اجتماعي
در نظريش چشماندازهاي كه حالي در ميآورد ، فراهم اجتماعي نظريه براي موثري فرهنگي
اين از.مييابد توسعه كنوني عصر در فرهنگ و سياست جامعه ، از مشخص تحليلهاي با تعامل
در ميكند ، محول اجتماعي نظريه چارچوب در مهمي نقش فلسفه به ديالكتيكي رهيافت اين رو ،
.ميدهد قرار موثر بنياد هنجار و فلسفي چشماندازهاي اختيار در را اجتماعي نظريه كه حالي
هيچ آياميدارد بر قدم فرانكفورت مكتب پي در شما فكري مواضع كه ميرسد نظر به *
دارد؟ وجود انتقادي نظريه كلاسيك نظريهپردازان و شما موضعفكري ميان تفاوتي
آنچه (فرانكفورتيها) آنها كه گونه همان درست و است مرتبط فرانكفورت مكتب با من آثار -
دوران اجتماعي نظريه در تفكر شيوههاي پيشرفتهترين يا ترين يافته توسعه عنوان به كه را
نظريه امروزه كه دارم باور نيز من (...و وبر فرويد ، نيچه ، يعني) ديدند مناسب معاصر
نظريههاي ديگر و چندفرهنگي فمينيستي ، پسامدرن ، اشكال پيشرفتهترين متوجه بايد انتقادي
متاسفانه.باشد شخصي و اجتماعي دگرديسي الگوهاي آمادهسازي و حاضر عصر تبيين براي جديد
وازنشي و برانگيز مناقشه كه دگماتيك موضعي بيشتر فرانكفورت مكتب معاصر پيروان از بسياري
.كردهاند اتخاذ جديد نظريههاي و پسامدرن تفكر با ارتباط ، در مناسب و ديالكتيكي تا است
يا نميكنم اتخاذ را خشك كيشي راست يك من فرانكفورت ، مكتب نظريه با ارتباط در اما
ساير يا و هابرماس فروم ، ماركوز ، آدورنو ، چون خاصي نظريهپردازان ربط و خط
انتقادي نظريهپردازان همه كه معتقدم.نميگيرم پي را فرانكفورتي سنت نظريهپردازان
راست و دارند راديكال دموكراتيك سياست و انتقادي اجتماعي نظريه در ارزشمندي سهم امروزه
نظريه نقد دقيقا كه انتقادي نظريه روحيه با بودن ماركوزهاي يا هابرماسي ]يعني [ ;كيشي
كلاسيك فرانكفورت مكتب اساسي مواضع از بسياري آن ، بر افزون.است تضاد در است ، جامعه و
اقتصاد ، جديد اشكال نظريهپردازي براي فرانكفورت مكتب كه حالي در.شود بازبيني بايد
اشكال به نوزدهم قرن در بازاري سرمايهداري از گذار در ذهنيت و تكنولوژي فرهنگ ، سياست ،
تا از 1920 كه -ميشود تلقي اهميت با تاريخي طور به انحصاري و دولتي سرمايهداري نوين
سياست ، اقتصاد ، جديد اشكال امروزه.شد نظريهپردازي آنها باب در -افولشان زمان
تا ميخواهم من.است نوين نظري تحليلهاي نيازمند كه دارد وجود...و فرهنگ تكنولوژي ،
"شدن جهاني" كليدي واژههاي با كه سرمايهداري بازسازي كه كنم تاكيد مسئله اين بر آنجا
تغييرات كه است تعيينكننده و گسترده اندازه همان به شده ، توصيف "تكنولوژيك انقلاب" يا
مكتب وسيله به كه مديريت تحت جامعه و فرهنگي صنايع انحصاري ، و دولتي سرمايهداري سوي به
جديد اشكال مستلزم دگرديسيهايي چنين.بود شده تشريح و 1940 سالهاي 1930 در فرانكفورت
و ديالكتيكي انتقادي نظريه مقولههاي.است كنوني دوران در انتقادي نظريه توسعه و تفكر
نقيض و ضد دگماتيك انتقادي نظريه يك دليل ، بدين.هستند گسترش و بازنگري نيازمند تاريخي
اصل در كه دگماتيسمي كرده ، آلوده را فرانكفورت مكتب كنوني پيروان دگماتيسم ، چه اگر.است
.ورزم اجتناب آن از تا ميكوشم
ستيز حوزه در جامعهشناسي نظريات تلفيق
اجتماعي
آمده ديگر سرزمينهايي از كه است غولهايي مديون را خويش زرين گذشته جامعهشناسي ، اگر
و -فلسفه از زيمل و حقوق از وبر اجتماعي ، روانشناسي از دوركيم اقتصاد ، از ماركس -بودند
بودند ديده صنعتي عصر بخارات پس در گاه را خويش متغير جهان جادو ، چراغهاي از بابرآمدن
هوا به و ميكرد دود سرمايهداريش بخارگونه قدرت با بود استوار و سخت كه را آنچه هر كه
به ارگانيكي انسجام از كه متغيري اجتماعي جمعي وجدان رزمگاه گاه و (برمن ، 1379)ميبرد
آهنين قفس با آيندهاي يا.(كار تقسيم دوركيم ، ) ميديدندش ميرفت پيش مكانيكي
در را سنتي و عاطفي كنشهاي كه ميديدند انتظارش در را ابزاري عقلانيت و ديوانسالاري
انعكاسي و راديكال مدرنيته مدرنيته ، از پس عصر در امروز ، ;ميكرد ذبح عقلاني كنش پاي
(بك ، 1998) "جهاني مخاطره در جامعه" عصر در تخصصياش ، و انتزاعي نظامهاي و (گيدنز ، 1377)
سبك و گرا پسامادي نظامهاي و فرهنگ و سياست اقتصاد ، نزديك پيوندهاي و شدن جهاني و
اگر (مان ، 1998)نرم ژئوپلتيكهاي با همراه هستهاي بعد ما و (اينگلهارت ، 1373) زندگي
به كنوني جهان شونده متحول دم به دم جادوي چراغ از كه بود نابغه غولهاي شاهد نميتوان
.ايستادهاند غولها آن دوش بر كه بود متفكراني شاهد لااقل ميتوان اما درآيند ،
به كردن نظر و گذشته غولهاي دوش بر ايستادن براي جديد جامعهشناسان و شناسي جامعه
و واقعي البته و يكپارچه ، و منسجم سيمايي و تصوير ارائه و امروز متغير و پرتحرك اجتماع
آنها ، پيچيدگي مسائل ، تنوع دارند ، گذشته به نسبت بيشتري بسيار سختي و دشواري توهمي ، نه
برجسته موضوعات و مسائل صورتبندي مناسب ، قالب ساختن واحد ، قالب يك در آنها نگرفتن جاي
تك صورتبندي اين باشد ، قرار اگر خاصه ميسازد ، هميشه از دشوارتر را امروز نمايان و
به ناظر فقط و (Macro) كلان يا (Micro) خرد صرفا سطحي در و نباشد جبرگرايانه يا بعدي
.نماند باقي ساختار يا عامليت
محوري موضوع دو را ، آن حول نظريهپردازي و جامعهشناسي عمده مسئله ترنر ، برايان
بوده جامعهشناسان دغدغه نيز گذشته از كه موضوعاتي ،(ترنر ، 1991) ميداند معني و نظم
ظاهر به يا بينظمي در نظم يا نظمها از معناهايي ارائه هم ، امروزه ميرسد نظر به و است
برساختن" يا افراد توسط شده ايجاد برداشتهاي و معاني در نظمي ايجاد و جديد بينظميهاي
كه همانهگونه حال اين با.است جامعهشناسي عمده دغدغه معنادار ، "واقعيت اجتماعي
خودي به نظريهپردازي كه است اين مهم مسئله جامعهشناسي در امروزه ميگويد (1995)كرو
منفصل تجربي بررسيهاي و شواهد از و جدا اصلياش مقاصد از و نشود تبديل هدف به خود
.كند كمك ما به آن از منسجمي معناي ارائه و ما جامعه كنوني مسائل حل در بتواند و نگردد
فرارفتن و قبلي نظريات تركيب و تلفيق منسجم ، نظريهسازي و راه اين در كه تلاشهايي
الكزاندر جفري تا كالينز و كوزر دارندورف ، از است گرفته صورت تكبعدي و محدود ابعاد از
تلاش دو به اينجا در ما.دربرميگيرد را هابرماس و پيربورديو و گيدنز و نوا كارگرايي و
نظم سنت در كه جامعهشناسي دو كار شيوه و تجربه درك به تا ميپردازيم خصوص اين در اوليه
ارائه نويي نگرشهاي و پرداختهاند كار به (ستيز كاركردگرايي يا ستيز عبارتي به و)
.گرديم نايل دادهاند ،
تحليل سنت دو جامعهشناسي در ستيز نظري پارادايم در معتقدند ، ولف و والاس
يا داوري جدايي بر و است جامعه نقد به اخلاقي تعهد داراي يكي كه دارد وجود جامعهشناسي
و است جامعه در تقابل و ستيز تحليل بررسي صدد در ديگري و ندارد اصرار ارزش از واقعيت
ضرورتا اجتماعي علوم كه ميكند رد را امر اين و بوده ارزش از واقعيت جدايي به معتقد
سيرايت كارهاي و فرانكفورت مكتب با انتقادي سنتميباشد (Value- Laden) ارزش از گران
رالف كارهاي با نظم يا ستيز پارادايم تحليلي سنت و ميشود مشخص پيربورديو و ميلز
.مييابد تبلور كالينز دندال و كوزر لوئيس و دارندورف
جدا جامعهشناسي نظريهپردازي در توافق و ستيز سنتهاي ميگويد ، رتيزر كه گونه همان
موضوع اين در.ميباشد آنها محوري مسئله آن ، دگرگونيهاي او نظم موضوع و نيستند هم از
كالينز و آن پيرامون نهادهاي و ساختارها تحليل به دارندورف ستيز ، موضوع بررسي به كوزر
(رتيزر911374).ميپردازند ستيز كنشگران به
در عضويت نيز و نازيستي ضد مبارزات و است آلمان متولد 1929 كه دارندورف رالف
اقتصادي مدرسه رئيس تا 1984 سال 1974 از دارد ، خود گذشته در را اروپايي جوامع كميسيون
در او عمده تمركز.گرديد اعطا وي به نيز انگليس اعيان مجلس عضويت و بود لندن
فعال ستيز آورنده بوجود عوامل و "جامعه پيرامون نظريههاي" به مربوط بيشتر جامعهشناسي
.است بوده (ميگيرند شكل ستيز گروههاي آنها حول كه ستيز شكلدهنده نهادهاي عبارتي به)
قدرت در توازن عدم و است بوده بشريت تاريخ نيروي زاياترين تقابل و ستيز دارندورف نظر به
تعيينكننده عامل قدرت او زعم به.مينمايد تغيير دچار را جوامع آنها دگرگوني و منزلت و
و كشمكشي مبنايي بر بلكه افراد توافق با نه نيز ، جامعه هنجارهاي و است جوامع ساختار
ميداند حاكم طبقه هنجار را هنجارها نهايت در او كه چرا مييابند تداوم و استقرار قدرت
ايجاد به منزلت و ثروت با تا ميشوند جامعه در قشربندي سرچشمه كه هستند هنجارها هميمن و
و جامعه از خويش تحليل مبناي دارندورف.شوند منجر قشربندي نتيجه در و اجتماعي تفاوت
شبه پيدايش نتيجه در و اقتدار ميزان و نداشتن يا داشتن بلكه وبري قدرت نه را آن در ستيز
تا ميكند انتخاب آن پيرامون ستيزهاي گروههاي نهايت در و ذينفع گروههاي گروهها ،
از.ميانجامد جامعه در تغيير و كشمكش به منافع در ستيز و نابرابري زماني چه نمايد مشخص
در دگرگوني و تحرك ،(1959)"صنعتي جامعه در طبقاتي ستيز و طبقه" كتابش مهمترين در او نظر
آنها با تا است اجتماعي و سياسي فني ، نوع از ساختارياي نيازهاي مستلزم اجتماعي طبقات
و رهبري داشتن فني نظر از كه چرا.دهند تشكيل فعال ذينفع گروههاي بتوانند افراد
فعال ستيز ايجاد احتمال ليبرال دولت مثل سياسياي ساختار وجود سياسي نظر از ايدئولوژي ،
و پراكندگي و ستيز گروههاي در افراد عضويت نوع اجتماعي بعد از و ميسازد بيشتر را
پايگاه و ارتباط سهولت هم ، به افراد ارتباطي يا خويش نزديكي آنها عضويتي جغرافيايي
.ميگذارند اثر كشمكشي گروههاي اين بر (تحصيلات يا خانواده از ناشي) مشابه اجتماعي
درجه دارندورف نظر به دربرميگيرد ، را خشونت از درجاتي ستيز ، و تقابل كه آنجا از
پذيرش اين چه هر.دارد بستگي بازي قاعده پذيرش و كشمكش شدن نهادينه مقدار به خشونت
پايگاه به خشونت درجات اينميشود كمتر فيزيكي خشونت ميزان باشد بيشتر (بازي قاعده)
مناصب در تحرك ميزان و بالاتر رده افراد توسط اقتدار از استفاده نحوه و سلطه زير افراد
يا و پول وسيله به قدرت انواع از ثروتمند افراد استفاده مثلا).دارد بستگي سمتها و
.(جامعه در تحرك امكان افزايش با فيزيكي خشونت كاهش
نهادي شدن جدا نيز و كنترل از مالكيت جدايي جديد صنعتي جامعه در دارندورف نظر از
(فئوداليسم و ماركس زمان خلاف بر)ميشود باعث جامعه در زندگياش بقيه از فرد پايگاه
فرماندهان و فرمانبران بين ستيزها اين نيز دولت در.يابند ادامه كمتري شدت با كشمكشها
دخالت رشد زيرا.گذارد تفاوت (حاكميت يا)دولت و ديوانسالاري يا بروكراسي بين بايد و است
.دهد افزايش را سياسي ستيز ميتواند دولت فعاليت و
و ذينفع گروههاي واسطه به ستيز شدن ساختبندي و شكلگيري به كه دارندورف مقابل در
و ستيزها پيامدهاي و نتايج به كوزر لوئيس است ، پرداخته صنعتي جوامع در كمشكش شدت و سرشت
به ماركسيسم از راه اين در گفت ميتوان حدودي تا و ميپردازد جوامع اين در كمشكشها
.ميرسد كاركردگرايي
و سياست به بسياري علاقه و است يهودي بانكداري خانواده در متولد 1913 كه كوزر لوئيس
خواند تطبيقي ادبيات فرانسه سوربن در هيتلري آلمان از فرار از بعد دارد ، اجتماعي سياست
رمانهاي مقايسه كه را پاياننامهاش زيرا) شد كشيده جامعهشناسي وادي به رشته اين از و
بيشتر بود ، آنها اجتماعي ساختارهاي تفاوتهاي اساس بر فرانسه و انگليس آلمان ، قرن 19
دكترا مدرك كسب از بعد او.(ادبيات حوزه در اثري تا كردند ارزيابي جامعهشناسانه كاري
كمونيست ، تا است مانده باقي سوسياليست يك بيشتر بوستن ، كالج استادي و كلمبيا دانشگاه در
مخالف و است نموده همكاري جيلاس ميلوان با "آمريكا كمونيست حزب تاريخ" تاليف در چند هر
دفاع باز جامعه از نحوي به و است مدرن زندگي در عيار تمام دخالت براي "حريص نهادهاي"
.ميكند
كشمكش مانع يا باعث كه جوامع در پراكنده ائتلافهاي و "ستيز شبكه" روي تاكيد با كوزر
"اجتماعي ستيز كاركردهاي" وي اثر مهمتريناست پذيرفته تاثير زيمل كئورگ از ميشوند ،
به كه دارندورف خلاف بر اودانستهاند زيمل نظريات پراكنده نسبتا توسيع را (1956)
ميكنند ايجاد گاه كه ثباتي و اجتماعي تغييرات و ستيز نتايج به پرداخته ، ستيز ريشههاي
.(كشمكش و ستيز توسط جامعه نمودن انسجامي يا انفكاكي شرايط)است پرداخته
مهديزاده محمدرضا دكتر
دارد ادامه
انديشه تازههاي
باستان عهد در تفكر
.تومان قيمت2200 /قصيده:ناشر /كاشاني حنايي محمدسعيد:ترجمه /اروين ترنس:نوشته
سبكي با آگوستين سنت تا هومر از سال هزار درازاي به پهنهاي در باستان عهد در تفكر
شده نوشته ندارند ، فلسفي زمينه هيچ كه كساني براي حتي واضح ، و روشن حال عين در و موجز
.است
از پيش متفكران ميشود سنجش و بررسي كتاب اين در بزرگي فلسفي مكاتب و فيلسوفان
...و نوافلاطوني فلسفه فلسفهاپيكوري ، رواقي ، فلسفه ارسطو ، افلاطون ، سقراط ،
حوزههاي به بحث دامنه هرچند است فلسفي توجه جالب پرسشهاي بر طبعا نويسنده تاكيد
متني با مطالب اين همهميشود كشيده هم فلسفي خداشناسي شناخت ، نظريه اخلاق ، علم
استمرار و تنوع بر و عرضه خوانندگان به است باستان تفكر حيطههاي همه شامل كه خواندني
.ميشود تاكيد ارسطو از بعد فلسفي تفكر
وسطي قرون در تفكر
.تومان قيمت2200 /قصيده:ناشر /كاشاني حنايي محمدسعيد:ترجمه /لاسكم ديويد:نوشته
به كنستانتين روم امپراتور گروش از يعني كشيده طول سال هزار يك از بيش وسطي قرون
اما داشت ، چشمگيري استمرار تفكر دوره اين در.شانزدهم قرن اوايل تا در 312 مسيحيت
كشفهاي و احياها و گسستها شامل كه گرفت صورت مختلف فلسفههاي در نيز بسياري تغييرات
در را هموار راهي طولاني دوره اين ميان از وسطي قرون دوره در تفكر تاريخ.بود دوباره
و بوئتيوس و آگوستينميكند آغاز وسطي قرون فلسفه در بزرگ تاثير سه با و ميگيرد پيش
سپس و آلكوين امثال افكار بر ميكند تمركز پانزدهم قرن تا دوازدهم قرن از و دروغين دنيس
.اكهارت و آكونياس و آنسلم
(خود افول و طلوع) اروپايي فلسفه
قيمت1500 /قصيده:ناشر /حناييكاشاني محمدسعيد:ترجمه /سولومون.ك رابرت:نوشته
تومان
و فكري ماجرايي اروپا در هجدهم قرن دوم نيمه در نظري و ابتكاري فلسفه خروش و جوش
.است فلسفه تاريخ در پراهميت فصلي نيز
استاد و محقق فقط بودند آنان پيرو كه كساني از بسياري و روشنگري عصر فيلسوفان
را كار اين نيز گاهي و داد خواهند تغيير را جهان كه ميكردند گمان آنان نبودند ، دانشگاه
.كردند
:نيست عادي خود اينجا در بحث مورد خوداست "خود" افول و طلوع داستان اين اصلي مضمون
مبهم اغلب و جهاني و مبتكر بيسابقهاي طرز به آرزوهايش و طبيعت كه است استعلايي خود
جان از كمتر چيزي عبارتي به و است انساني فطرت همان كلي خود اين ديگر ، تعبير به.است
.نيست جهان
|