درآمد: هجدهمين جشنواره بين المللي موسيقي فجر از ۲۳ بهمن تا دوم اسفند در تالارهاي وحدت، رودكي، انديشه، ارسباران، بهمن، هنر، خانه هنرمندان و... برگزار شد، در اين جشنواره ۱۰۰ گروه داخلي و خارجي حضور داشتند.
۱۱۴۵ هنرمند در قالب ۳۴ گروه موسيقي كلاسيك، ايراني، سنتي، نواحي، ۲۵۰ نفر در ۲۶ گروه نواحي ايران و شهرستانها، ۷۹ نفر در ۱۰ گروه ايراني كلاسيك، بانوان، ۱۰۰ نفر در ۳ گروه بخش آييني، ۳۶ نفر در ۶ گروه بخش جوان و ۶۴ نفر در ۸ گروه بين الملل به اجراي برنامه پرداختند. نوشته زيرنگاهي دارد به اجراي اين برنامه ها كه مي خوانيد:
a - najva@hamshari.org
سيدابوالحسن مختاباد
به دنبال ظرفيت سازي تازه
جشنواره موسيقي فجر همانند دو يار ديرين ديگرش تئاتر و فيلم ،نقشي مهم و تأثيرگذار در جريان موسيقيايي كشور داشته است. اين جشنواره اگرچه برآيندي كامل از تمامي جريانات موسيقي كشور نيست، اما سهمي عمده از اين جريانات در آن حضور و بروز دارند، بخصوص در بخش هاي موسيقي سنتي، بانوان و موسيقي نواحي ايران و موسيقي كلاسيك اين حضور جدي تر و پررنگ تر است. با گسترش جشنواره و از اواخر دهه ۸۰ سه جشنواره نواحي، جوان و آييني، به نوعي از آن منتز ع شدند و در نهايت كار به آنجا انجاميد كه اين جشنواره ها در هيأتي مستقل تر برگزار شوند؛ جشنواره جوان در اوايل مهر، آييني در اواسط آبان و نواحي در دي ماه. همين جدايي اين جشنواره ها سبب شده است تا مسئولان جشنواره به دنبال ظرفيت سازي ها و تعريف هاي تازه تري براي كار جشنواره باشند، از جمله اين ظرفيت ها، حضور جدي تر گروه هاي خارجي، تعامل و همكاري خوانندگان نسبتا مطرح ايراني با اركسترهاي حرفه اي كشورهاي همجوار و اجراي كارهاي مشترك، و دعوت از چهره هاي نامي موسيقي براي اجراي برنامه در جشنواره موسيقي فجر است
گروه هاي خارجي؛ حضور يك پديده
اجراهاي گروههاي خارجي در مقايسه باسالهاي گذشته شسته رفته تر بود، بخصوص كه در ميان اين گروهها يا به تصادف و يا به اشراف، خواستاري و آگاهي، دو تن از شاخص ترين نوازندگان ترومپت و گيتار نيز حضور داشتند. اين دو نوازنده كه از كشور فرانسه دعوت شده بودند، بخصوص نوازنده گيتار، جوايز جهاني را نصيب خود كرده بودند و از شاخص ترين گروه هاي «جز» اروپا به شمار مي آمدند و متأسفانه نبود شناخت نسبت به جايگاه اين دو نوازنده سبب شد كه برنامه آنها، كه مي بايست در هياتي مستقل به اجرا در مي آمد، در نهايت در پايان دو برنامه گروه آلمان و ايتاليا اجرا شود و همين امر اسباب تكدر خاطر دو نوازنده را فراهم آورد، به نحوي كه شنيديم آنها از اجراي بعدي در تالار انديشه خودداري كردند. در هر حال گروه هاي اين چنيني كه حتي قرار بود در جشنواره بندرنشينان خليج فارس (قشم) هم اجراي برنامه داشته باشند مي توانند بيش از اين مفيد فايده باشند و تجربيات و تحولات تازه موسيقي غرب را (آن هم از نوع جدي و هنري) در اختيار علاقه مندان قرار دهند.
همكاري خوانندگان ايراني
با اركسترهاي خارجي
از اوايل امسال و با همكاري شهرام ناظري با اركستر سمفونيك و كر ارمنستان مرحله تازه اي از حضور گروه هاي خارجي در كشور تجربه شد. لوريس چكناوريان كه در چند سال گذشته تحركي جدي را در اجراي برنامه هاي موسيقي كلاسيك به وجود آورده بود، باني اصلي چنين تجربه اي شد كه البته در بعد تكنيكي ايرادات جدي اي را از سوي برخي از كارشناسان موسيقي متوجه اين اجراها ساخت، مهمترين انتقاد منتقدان اين بود كه چون نوازندگان ارمني به صورت كلاسيك نيم پرده و پرده مي نوازند و ربع پرده از پارتيتورهاي آنها غايب است و گوش آنها نيز به اين صدا عادت نكرده است، و بخشي از هويت موسيقي ايراني و اصولا موسيقي شرق با ربع پرده شناخته مي شود، لذا حذف ربع پرده مي تواند لطمه اي جدي به اين اجراها وارد سازد، از سوي ديگر همين منتقدان معتقدند اگر نياز به كارهاي حجيم و اركسترال براي موسيقي ايراني باشد، تشكيل و شكل دهي اركستر ملي به همين منظور و مراد بوده است و قرار دادن برخي از سازهاي ايراني، چون تار، سنتور، كمانچه و عود و... در اين اركستر براي اجراي همين قطعات و ريزه كاريها بوده است. اما در برابر اين انتقاد مي توان پاسخ هايي داشت از جمله اينكه اركستر ملي اگرچه براي همين منظور طراحي شده است، اما در عمل براي اجرا با برخي از خوانندگان مطرح با دو مشكل عمده مواجه شده است. مشكل اول به فقدان انطباق خوانندگان با شرايط اركستر ملي بازمي گردد. به تعبير دقيق تر برخي از خوانندگان به لحاظ شخصي دچار مشكلاتي با اركستر ملي هستند و نمي خواهند همانند ساير اعضا به شكل منظم و سر ساعت به تمرينات بروند، ضمن آنكه همين خوانندگان پيشنهادهايي براي اجراي برخي تصانيف و ترانه ها دارند كه از قرار مجموعه اركستر ملي هنوز در اين باره با آنها به توافقات جدي نرسيده اند. در هر حال به نظر مي رسد مديريت موسيقي به جاي آنكه اين اختلافات را حل كند، ترجيح داده است تا در كنار اركستر ملي رقيبي جدي و قابل اعتنا را قرار دهد. به همين دليل است كه راقم اين سطور اعتقاد دارد، اگر در درازمدت اركستر ملي نتواند به سمتي حركت كند كه با خوانندگان مطرح ايراني كار كند و يا از آنها دعوت به اجراي قطعات نمايد، اين اركستر ملي سازهاي زهي ارمنستان خواهد بود كه اين فضاي خالي را پر خواهد كرد.
از سوي ديگر به نظر مي رسد كه مديران مركز موسيقي نيز مي بايست به سمتي حركت كنند كه اين چالشها و اختلافات را حل كنند، اينگونه به نفع موسيقي كشور خواهد بود و به قول ظريفي كه مي گفت خواندن خوانندگان ايراني با اركستر ارمنستان، نوعي لقاح مصنوعي است، اين امر هم اتفاق نخواهد افتاد. البته اين كار به اين معنا نيست كه ما روابط متقابل موسيقيايي اين دو كشور را از نظر دور بداريم، بلكه آن تبادلات در جاي خود محفوظ است و برقرار. از سوي ديگر در اجراهايي كه امسال در جشنواره و از سوي حسام الدين سراج و عبدالحسين مختاباد با همكاري اركستر سازهاي زهي ارمنستان صورت گرفت، چند نكته قابل تأمل وجود دارد. اول اينكه مشخص نيست كدام شيرپاك خورده اي نام اين اركستر را تكنوازان!! گذاشته است. ۲۰ نوازنده سازهاي زهي، طبيعي است كه نام اركستر سازهاي زهي را به خود بگيرند و نه نام تكنوازان! دومين مورد تقليل اين اركستر از ۱۲۰ نفر تا ۲۰ نفر بود. در واقع اركستري كه قرار بود، به همراه گروه كر باشد و حتي يكي از خوانندگان (مختاباد) دو تصنيف تازه ساخته خود از اشعار زنده ياد احمد شاملو را نيز با توجه به حضور گروه كر نت نويسي و تنظيم كرده بود، در نهايت مجبور به حذف اين دو تصنيف شد و به اجراي كارهاي گذشته خودبسنده كرد. از سوي ديگر به نظر مي رسيد كه مي توانستيم، با مدد گرفتن از گروه كر اركستر سمفونيك تهران و تمريناتي چند جلسه اي اين دو كار تازه را هم به مجموعه اضافه كرد تا حداقل اين تصور در اذهان تماشاگران ايجاد نشود كه برخي از خوانندگان چيزي جز تكرار كارهاي گذشته ندارند، در حالي كه افزودن كارهاي تازه حداقل براي جشنواره موسيقي فجر هم كه مي بايست در برنامه كاري خود آثار تازه تر را ارائه كند، امري مثبت و مفيد تلقي مي شد.
|
|
چهره هاي نامي موسيقي و...
در جشنواره فجر امسال چند چهره پيشكسوت موسيقي اجراي برنامه داشتند، جلال ذوالفنون با گروه ذوالفنون، كيخسرو پورناظري و موسوي با گروه عارفان، فرهنگ شريف و... ضمن آنكه محمدعلي كياني نژاد هم با گروه جوان به اجراي برنامه پرداخت. حضور كيوان ساكت، هم با گروه جدي و تمرين كرده اش رونق بخش كار جشنواره بود. اجراي گروه جناب ذوالفنون نكته تازه اي براي شنوندگان آثار اين نوازنده صاحب سبك سه تار نداشت. ذوالفنون در ميانه يكي از اجراهايش سخناني درباره موسيقي گفت و نيز مكتب ذوالفنون كه البته منظورشان از مكتب، مكتب نوازندگي يا موسيقيايي نبود، بلكه مكتب اخلاقي در موسيقي بود كه مشخص نيست چرا ايشان در چنين موقعيتي، سخناني كه نزد همه روشن است را بيان مي كنند.
طبيعي است كه پيش از آقاي ذوالفنون هم، چه در موسيقي و چه در ديگر هنرها، بودند آدمياني كه متصف به صفات حسنه اخلاقي بوده اند و در وهله اول انسانيت را بر هنرمند بودن ترجيح مي دادند.
ديگر گروه شاخص موسيقي گروه محمدعلي كياني نژاد بود كه در آن جمعي از نوازندگان جوان حضور داشتند.
كياني نژاد اجراي برنامه اش را به دو بخش كرده بود كه در بخش اول برخي قطعات و تصانيف را در حال و هواي گذشته، از جمله برنامه گلها اجرا كرد و بخش ديگر را در فضاي كارهاي قبلي خودش كه البته اجراي بخش دوم به دليل تحرك در تنظيم قطعات و نيز استفاده مناسب از ملودي هاي محل براي كارهاي اركستري جلب توجه بيشتري مي كرد. استفاده از دو خواننده زن و يك خواننده مرد (سينا سرلك) نيز از جمله كارهاي ابتكاري كياني نژاد به شمار مي رفت. نكته جالب توجه در اجراي برنامه هاي موسيقي امسال حضور موثرتر خوانندگان زن بود، در واقع آهنگسازان جدي چون كياني نژاد، ساكت و نيز گروه پورناظري و چند گروه جوان با دخالت دادن برخي از خوانندگان زن در همخواني ها توانستند، رنگ و طعم تازه اي را به اجراهاي خود اضافه كنند.
گروه كيخسرو پورناظري نيز از جمله گروه هاي تأثيرگذار و جدي جشنواره بود و اجراي آنها نشان مي داد كه طهمورث پورناظري توانسته حسابي در چفت و بست دادن به گروه و نيز استفاده از قطعات و نغمه هاي موسيقي ايران بزرگ و تنظيم آنها ذوق و ظرافت به خرج دهد.
گروه وزيري به سرپرستي و آهنگسازي كيوان ساكت نيز از جمله گروه هاي جدي موسيقي بود كه همانند سال قبل اجراهاي در خور تحسيني از خود به تماشا نهاد.ساكت همت اصلي خود را بر افزودن برخي از جوانان جدي و اهل ذوق به مجموعه موسيقيايي كشور قرار داده كه اميدواريم ، دراين راه مركز موسيقي نيز از وي و حركت مثبتش حمايت كند.
گروه هاي آييني و نواحي و كنج عزلت
امسال با جدا كردن اجراها در دو بخش موسيقي نواحي و موسيقي جوان از مجموعه سالن هاي تالار وحدت و كشاندنشان به خانه هنرمندان ايران و دانشگاه هنر، در واقع مي خواستند نوعي هويت مستقل را براي اين دو بخش تعريف كنند، اين كار اگرچه براي موسيقي جوان تا حدودي موثر بود و وصل آن به بخش دانشگاهي كاري در خور اعتنا و تقدير، اما در برابر موسيقي نواحي را به مكاني فرستاد كه به نوعي از ديد اهل قلم و مطبوعات و رسانه هاي گروهي دور ماند و در نتيجه فضاي مناسب تبليغي براي آن ايجاد نشد. ضمن آنكه فضاي سالن خانه هنرمندان براي اجراي مراسم آييني بسيار كوچك است و حتي برخي از اجراها در آن غيرممكن.
براي نمونه مشخص نيست گروه زنده ياد نيازعلي صحراروشن چگونه در آن سن كوچك به اجراي برنامه پرداختند.
در جشنواره امسال هم همانند سال گذشته ازبرخي گروهها و افراد به عنوان نفرات برگزيده ياد شد. البته اين جداي از برگزيدگان بخش جوان و نواحي است. پرسشي كه چندسالي آزارم مي دهد اين است كه اگر جشنواره به گفته مسئولان رقابتي نيست پس اين نفرات و گروههاي برگزيده بر اساس چه ملاك و معياري انتخاب مي شوند و اگر رقابتي است كه بايد داوران و ملاكهاي آنها مشخص، روشن و در معرض قضاوت عمومي قرار گيرد.
|
|
به نظر مي رسد مسئولان جشنواره موسيقي به دليل برخي مشكلات و جناح بندي ها در ميان اهل موسيقي از ورود به عرصه رقابت براي حرفه اي هاي موسيقي پرهيز دارند، اما در خفا و به شكل نيم بند، و با اعلام همين اسامي، به نوعي بر رقابت غيرملموس صحه گذشته اند. بر همين اساس است كه معتقدم مسئولان جشنواره در حال تجربه و مزه مزه كردن اين كارند كه بتوانند در آينده جشنواره را در سطوح حرفه اي تر رقابتي كنند. در هر حال و به قول يكي از منتقدان موسيقي اگر تركيب داوران جدي و علمي و از عناصر شناخته شده موسيقي باشد و مسئولان در دقايق آخر اعمال نفوذ! نكنند مي توان اميدوار بود كه نتيجه حاصله، هر چه كه باشد، به رشد و اعتلاي موسيقي كشور مدد رساند.
سازسازي و رونق جدي تـر
در نهايت آنكه در كنار بخش اصلي جشنواره، مسابقه سازسازي نيز برقرار بود كه از جمله ابتكارات جدي و موثر مركز موسيقي و مسئولان جشنواره به شمار مي رود كه اميدواريم در مقاله اي مجزا به اهميت اين بخش بپردازيم.