اشاره؛شكاف ديجيتالي به معناي وجود نابرابري در دسترسي و استفاده از فناوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي (ICT) بين كشورهاي توسعه يافته و عقب مانده است. آمار نشان مي دهد كه از هر دو نفر آمريكايي، يك نفر به شبكه اينترنت متصل است، حال آنكه از هر۲۵۰ نفر آفريقايي، تنها يك نفر به شبكه متصل مي باشد.
برخي صاحبنظران معتقدند كه تعداد كاربران اينترنتي در هر جامعه اي، معرف وضعيت فناوري هاي ارتباطي و اطلاعاتي در آن كشور است. براي مثال در همين آفريقا، تنها يك ميليون كاربر اينترنتي وجود دارد كه اين رقم در انگليس، بالاتر از ۱۰ ميليون نفر است. چرا كه در آمريكا هر كارمند مي تواند با پرداخت يك ماه حقوق خود يك كامپيوتر خريداري نمايد و به اينترنت اتصال پيدا كند. اما در بنگلادش، يك كارمند بايد حقوق ۸ سال را پس انداز كند تا از كامپيوتر و اتصال به اينترنت برخوردار گردد. رئيس كميسيون ارتباطات هند كه نهاد مستقل نظام دهي ارتباطات در اين كشور را سرپرستي مي كند، در سخنراني اخير خود در ۱۳ ژانويه ۲۰۰۳ در كنفرانس منطقه اي آسيا و اقيانوسيه براي تدارك «كنفرانس عالي سران جهان در باره جامعه اطلاعاتي» اظهار داشت كه آسيا با بيش از ۳ ميليارد جمعيت كه بيش از نصف جمعيت جهان است از ۶۰۰ ميليون كاربران اينترنت در جهان، تنها ۱۵۰ ميليون كاربر اينترنتي دارد.
اما واقعيت اين است كه ايجاد شكاف ديجيتالي بين كشورهاي غني و فقير به نبود حداقل امكانات زيربنايي مثل سطح پايين سواد و آموزش و درآمد سرانه و ساختار فرهنگي- اجتماعي در كشورهاي عقب مانده و كمتر توسعه يافته، بر مي گردد. در اين چارچوب، ارزيابي دكتر كاظم معتمدنژاد و دكتر يونس شكرخواه را در زمينه تأثير شكاف ديجيتالي بر كشورهاي عقب مانده و راه حل هاي كاهش اين شكاف، جويا شده ايم كه از نظر خوانندگان گرامي مي گذرد.
گروه فرهنگ و انديشه
اكنون در گفتمان اروپايي ارتباطي مفاهيمي مثل «تكنولوژي براي دربرگيري اجتماعي» باعث شده
تا همه نهادها براي بهره ور ساختن جوامع تحت پوشش خود به طرزي جدي تر به فرايند پركردن شكاف ديجيتالي بپردازند
* شكاف ديجيتالي بين كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه و تأثير آن بر عميق تر شدن عقب ماندگي كشورهاي توسعه نيافته را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- دكتر معتمدنژاد: «شكاف ديجيتال» كنوني مورد بحث در جهان امروز، مظهر نابرابري ديرين امكانات ارتباطي و اطلاعاتي جهان است، كه از دهه ۱۹۵۰ تاكنون در مباحثه هاي سازمان ملل متحد و بويژه يونسكو مطرح بوده است. براي مقابله با اين نابرابري در اوايل دهه ۱۹۶۰، از سوي يونسكو معيارهايي در باره استانداردهاي توسعه يافتگي وسايل ارتباط جمعي، شامل حداقل ۱۰ روزنامه روزانه، ۵ گيرنده راديو، ۲ صندلي سينما و ۲ گيرنده تلويزيون (براي ۱۰۰ نفر جمعيت) در نظر گرفته شد كه تاكنون اين حداقل ها جز در مورد راديو و در برخي از كشورهاي در حال توسعه در مورد تلويزيون، هيچ كدام از اين معيارها در باره مطبوعات و سينما تحقق نيافته است.
از دهه ۱۹۸۰، به حداقل ضريب نفوذ تلفن براي هر ۱۰۰ نفر جمعيت نيز توجه خاصي معطوف شد و با در نظر گرفتن آن كه اكثر كشورهاي آسيايي و آفريقايي و آمريكاي لاتين در اين زمان، حتي از داشتن يك دستگاه تلفن براي هر ۱۰۰ نفر جمعيت هم برخوردار نبودند، به دستيابي به ضريب هاي ۱ دستگاه، ۵ دستگاه و ۱۰ دستگاه براي هر ۱۰۰ نفر جمعيت، به نسبت وسعت عقب ماندگي هاي آنها توجه پيدا شد و هنوز هم گفته مي شود كه تعداد تلفن هاي توكيو يا نيويورك از تمام تلفن هاي كشورهاي آفريقايي جنوب صحرا بيشتر است.
* اكنون در مورد دسترسي به اينترنت نيز مانند موارد مذكور، نابرابري ها و عدم تعادل هاي موجود بين كشورهاي پيشرفته و كشورهاي در حال توسعه، طرف توجه جهاني قرار گرفته اند و به سبب آن كه رشد استفاده از اينترنت در كشورهاي توسعه يافته با برخورداري آنها از ضريب هاي بالاي نفوذ تلفني و امكانات كامپيوتري، به طور بسيار سريع صورت مي گيرد و كشورهاي كمتر توسعه يافته يا توسعه نيافته از تلفن و كامپيوتر لازم برخوردار نيستند، شكاف ارتباطي و اطلاعاتي مربوط به آن كه به «شكاف ديجيتالي» (شكاف عددي، رقمي يا الكتروني) مشهور شده است، وسيع تر و عميق تر از شكاف هاي مربوط به وسايل ارتباط جمعي و تلفن است.
- دكتر شكرخواه: وقتي صحبت از شكاف ديجيتالي مي كنيم در واقع بايد ببينيم از كدام زاويه به اين موضوع نگاه مي كنيم. اگر از زاويه نيويورك و توكيو و لندن به مسأله نگاه مي كنيم، خوب، همه چيز بر وفق مراد است و دنيا كاملا مجازي به نظر مي رسد. اما از منظر موزامبيك و مالي و غيره، زندگي به روال سابق ادامه دارد. اين حقيقت تلخ از زاويه آخرين گزارش هاي سازمان ملل، منظورم گزارش توسعه انساني است، بيشتر چهره مي نمايد. طبق تازه ترين گزارش ها، كشورهاي صنعتي كه تنها ۱۵ درصد جمعيت زمين را شكل مي دهند، ۸۸ درصد كاربران اينترنت هستند. اما همين رقم براي آسيا كه يك پنجم جمعيت جهان را تشكيل مي دهد به ۵ درصد هم نمي رسد و تلخ تر اينكه در كل آفريقاي ۷۳۹ ميليوني، فقط ۱۴ ميليون خط تلفن وجود دارد و اين يعني كمتر از منطقه منهتن آمريكا.
در همين آفريقا فقط يك ميليون كاربر اينترنتي هست و مقايسه كنيد اين رقم را با كاربران اينترنت در انگليس كه بالاتر از ۱۰ ميليون نفر است.
در بحث شكاف ديجيتال بدبختي در اينجاست كه همه چيز هم به سخت افزارها مربوط نمي شود. سواد هم نقش دارد و همينطور زبان. يعني حتي اگر امكانات سخت افزاري هم برقرار و مساوي باشد، موانع ديگري مثل زبان وجود دارد. وقتي چهارپنجم محتواي اينترنت انگليسي است و در دنيا از هر ده نفر، يك نفر انگليسي مي داند، حالا تكليف بهره برداري از محتوا چه خواهد شد؟
* به نظر شما، مهمترين اثر نامطلوب شكاف ديجيتالي و عدم استفاده مناسب از فناوري هاي نوين اطلاعات و ارتباطات در چه بخشي از جامعه نمود بيشتري دارد؟
- دكتر شكرخواه: من فكر مي كنم آسيب هاي شكاف ديجيتالي يكي در اقتصاد بسيار زياد است و ديگري در آموزش. از نظر اقتصادي، كارشناسان اين رشته بسيار صاحبنظرتر از من هستند و مقولات مرتبط با اقتصاد و پايه و تجارت الكترونيك را مي توانند توضيح دهند.
اما از نظر آموزشي بايد بگويم تكنولوژي هاي موسوم به ICT بسيار قابل انعطاف و مؤثرند. من به پروژه معروف هندي ها اشاره مي كنم كه ببينيد كار با اين تكنولوژي هاي ICT چقدر ساده است. هندي ها پروژه اي را براي بچه هاي خياباني دهلي اجرا كردند كه به پروژه حفره اي در ديوار معروف شد
(Hole in the wall). آنها در اين پروژه مونيتورهاي كامپيوترها را در چند خيابان دهلي در ديوار كار گذاشتند و از متعلقات كامپيوتر فقط ماوس، كليدهاي كيبورد و جوي استيك ها در اختيار اين بچه هاي خياباني قرارگرفت و يك اپراتور هم كار اتصال اينترنت را از درون يك كيوسك به عهده داشت. جوابي كه اين پروژه داد همه را بهت زده كرد. اين بچه هاي خياباني خودشان بدون آموزش،كليك كردن و بازكردن منوها و كشيدن Icon را ياد گرفتند. آنها حتي كار با Paint و Word را هم خودشان ياد گرفتند و اين در واقع يك آموزش بود كه در آن مطلقا از معلم خبري نبود. خوب حالا شما خودتان خسارت ناشي از نبودن Ictها را براي آموزش محاسبه كنيد. از داشتن حفره هاي ديواري تا داشتن پارك هاي تكنولوژيك و شهرهاي شبكه اي و غيره. هركدام، تأثيرگذاري هاي خاص خود را بر آموزش مي گذارند.
* براي مهار كردن اين شكاف ديجيتالي و يا حداقل براي كاهش اين شكاف، چه نهادهايي مسئول ترند و چه بايد كرد؟
- دكتر معتمدنژاد: براي مقابله با شكاف ديجيتالي در سال هاي اخير از سوي سازمان ملل متحد و مخصوصا شوراي اقتصادي و اجتماعي سازمان، سياست ها و برنامه هاي خاصي پيش بيني شده اند. در اعلاميه كنفرانس سران جهان به مناسبت آغاز هزاره سوم ميلادي كه در سپتامبر ۲۰۰۰، در محل سازمان ملل متحد در نيويورك تشكيل شد، بر مقابله با شكاف مذكور، تأكيد فراوان شده بود. «گروه مطالعاتي ملل متحد در باره تكنولوژي هاي اطلاعات و ارتباطات» در راه توسعه و پيشرفت يك اقتصاد «معرف محور» جهاني، كه از پاييز ۲۰۰۱ به فعاليت پرداخته است نيز به ترميم شكاف ديجيتال توجه زيادي معطوف ساخته است. «برنامه ملل متحد براي توسعه» هم يك «برنامه فرصت ديجيتال» براي كمك به كشورهاي در حال توسعه در اين زمينه به اجرا گذاشته است.
* آقاي دكتر، لطفا در مورد اين كمك ها توضيح بيشتري بفرماييد.
- اين كمك هاي مختلف شامل كمك تكنولوژي، كارشناسي، برنامه ريزي و توليد محتواست كه بيشتر به كشورهاي فقير و عقب مانده تعلق مي گيرد. در اين گروه، شش كميته تخصصي در شش زمينه كار مي كنند. آنها در مناطق مختلف دنيا، قطب هاي اطلاعاتي ايجاد كرده اند كه به آنها كمك مي كند. اين قطب ها از عده اي داوطلب در جنوب شرقي آسيا، در كشورهاي عربي، حتي آسياي مركزي، اروپا و آمريكاي لاتين تشكيل شده اند و در آنها متخصصان كشورهاي مختلف و مسئولين ارتباطات كشورها جمع مي شوند و در مورد اينكه براي اين جوامع چه كمك هايي مي توان كرد، پيشنهادهايي مي شود. ولي در ايران، متأسفانه ما با اينها هيچ تماسي نداريم.
* علت اين عدم تماس چيست؟
- نبود هماهنگي در كارها. اما در ادامه بحث، بايد بگويم يونسكو نيز از آغاز سال ۲۰۰۱، با ايجاد «بخش جامعه اطلاعاتي» در حوزه ارتباطات و اطلاعات خود، برنامه «اطلاعات براي همه» را اجرا مي كند كه يكي از هدف هاي مهم آن، تأمين دسترسي همگاني و عادلانه به اطلاعات الكتروني است.
گروه ۸ كشور بزرگ صنعتي جهان نيز از تابستان ۲۰۰۱ با تأسيس يك گروه مطالعاتي و عملياتي در مورد مقابله با شكاف ديجيتال؛ در اين زمينه فعاليت هاي خاصي را آغاز كرده است. بانك جهاني نيز در برنامه توسعه اطلاعات خود به اين امر توجه مخصوص دارد. كنفرانس عالي سران جهان در باره جامعه اطلاعاتي كه در پاييز سال آينده در ژنو تشكيل خواهد شد نيز يكي از اهداف مهم خود را جلب همكاري جهاني دولت ها و مؤسسات خصوصي و سازمان هاي غيردولتي براي از ميان بردن شكاف ديجيتال تعيين كرده است.
اما با وجود تمام اين برنامه ها و كوشش ها و فعاليت ها، در شرايط جديد توسعه سرمايه داري جهاني كه بر مقررات زدايي و خصوصي سازي و آزادسازي فعاليت هاي اقتصادي و جهاني سازي هر چه بيشتر زمينه هاي صنعتي، تجاري، فرهنگي، ارتباطي و اطلاعاتي استوار شده است و منافع شركت هاي بزرگ فراملي عملا بر منافع مردم جهان، چيره گرديده است موفقيت برنامه ها و سياست هاي سازمان هاي بين المللي دولتي و غيردولتي براي ايجاد شرايط ضروري براي توسعه ارتباطات و اطلاعات در كشورهاي در حال توسعه، چشم انداز اميد بخشي ندارد. تجربيات چند دهه اخير راجع به توسعه شكاف اقتصادي بين كشورهاي پيشرفته صنعتي و كشورهاي عقب مانده غيرصنعتي كه نشانگر عميق تر شدن فاصله سطح زندگي ۲۰ درصد جمعيت ثروتمند كشورهاي پيشرفته و ۸۰ درصد جمعيت فقير كشورهاي آسيايي و آفريقايي و آمريكاي لاتين شده است، خوش بيني ها را در اين زمينه افزايش نمي دهد.
- دكتر شكرخواه: من فكر نمي كنم كه بتوان براي پركردن شكاف ديجيتالي، فرد يا نهادي را بدون مسئوليت دانست، هرچند كه در اكثر كشورهاي جهان PTT يا همان وزارتخانه هاي پست و تلگراف و تلفن كه بيشتر حالا به وزارت ارتباطات و تكنولوژي تغيير نام داده اند، نقش محوري تري دارند. اما در هرحال، اكنون در گفتمان اروپايي ارتباطي مفاهيمي مثل «تكنولوژي براي دربرگيري اجتماعي» باعث شده تا همه نهادها براي بهره ور ساختن جوامع تحت پوشش خود به طرزي جدي تر به فرايند پركردن شكاف ديجيتالي بپردازند و طبعا وقتي پاي بحث مسايلي چون در برگيري تكنولوژيك يك جامعه پيش مي آيد، بحث مدل هاي دسترسي هم مطرح مي شود و براي اينكه نهادهاي مختلف مدل هاي خودشان را تسري بدهند، نوعي مشاركت بيشتر پديد مي آيد و بحث مالكيت، دولتي بودن، خصوصي بودن و ساير مباحث دسترسي در همين نقطه به يك نقطه بهينه مي رسد. منظورم اين است كه فرضا اگر نقطه و يا مدل بهينه دسترسي فراهم شود، آيا به سواد دسترسي نياز نداريم؟ حالا نقش آموزش و پرورش و آموزش عالي در ايجاد سواد ديجيتالي براي دسترسي به اطلاعات و بهره وري از آن چيست؟ پس همان طور كه ملاحظه مي كنيد اصلا نمي توان به نگاه هاي بخشي و يا تونلي، به طرف پركردن شكاف ديجيتال رفت.
من فكر مي كنم با حذف اولين حلقه نظريه لرنر كه همان حركت از روستا به شهر باشد، چهار مرحله بعدي آن، يعني سوادآموزي (وعلي القاعده اين بار سوادآموزي ديجيتال)، در معرض رسانه ها قرار گرفتن، مشاركت اقتصادي و مشاركت سياسي حالا كاملا معني دار است و بنابر اين معتقدم پركردن شكاف ديجيتالي از طريق تنها يك نهاد يا بخش امكان پذير نيست.
گفت و گو : معصومه كيهاني