|
|
|
|
حوضچه هاي پرورش ماهي، ذخاير وحشي ماهيان را تهديد مي كند
حوضچه هاي پرورش ماهي تهديدي فزاينده براي ذخاير ماهيان جهان است. زيرا ماهيان وحشي به عنوان خوراك در اين حوضچه ها مصرف مي شود. بر پايه گزارش صندوق حيات وحش جهان در حال حاضر براي توليد يك كيلو ماهي پرورشي حداقل از ۴ كيلو ماهي وحشي استفاده مي شود و اين روند در آينده نسل ماهيان را به خطر مي اندازد.
بنا به همين گزارش توليد ماهي پرورشي جهان در دهه گذشته، تقريبا دو برابر شد و به ۲۰ ميليون تن در سال رسيد. اين فعاليت تقاضا براي روغن ماهي و خوراك ماهيان پرورشي را افزايش داد.
گونه هاي پرورشي شامل ماهي آزاد، قزل آلا و ماهي تن مي شود. طبق پيش بيني كارشناسان، صنعت پرورش ماهي با رشد سريع كنوني مي تواند تمام روغن ماهي جهان و نيمي از خوراك ماهيان را تا سال ۲۰۱۰ مصرف كند و همين پيامد، توليد ماهي به روش پرورشي را زير سئوال برده است. به دليل استفاده بي رويه از گونه هاي وحشي براي تأمين غذاي ماهي پرورشي يك گونه كمياب به نام «بلووايتينگ» در شمال شرقي آتلانتيك در حال انقراض است.
«سايمون كريپس»، مدير برنامه «درياهاي در خطر» در صندوق حيات وحش جهان در اين گزارش گفت: در حالت فعلي، پرورش ماهي بر ذخاير ماهيان وحشي كه هم اينك نيز رو به زوال رفته فشار فزاينده اي وارد كرده است.
به گفته وي تحليل رفتن ذخاير خوراك ماهيان مي تواند اثر مخربي روي تمام زنجيره غذايي ماهيان وحشي مانند روغن ماهي بزرگ و كوچك بگذارد. حتي تا دلفين ها و پرندگان دريايي را تحت تأثير قرار مي دهد.
صندوق حيات وحش جهان تأكيد نمود: بايد پژوهش هايي براي يافتن راههاي ديگر تغذيه ماهيان پرورشي مانند پروتئين سبزي ها ازقبيل سويا و ذرت انجام شود يا ماهيان صيد شده اضافي توسط كشتي هاي ماهيگيري كه دوباره به دريا ريخته مي شوند براي اين منظور به كار رود.
راه ديگر برپاسازي حوضچه هاي پرورش ماهيان گونه هاي صنعتي است كه مي توانند با رژيم غذايي گياهي تغذيه شوند.
ترجمه : سعيد علوي نائيني
منابع خارجي
|
|
|
گسترش حمل و نقل عمومي كليد معماي ترافيك
|
|
پس از سالها انتظار سرانجام از حدود دو سال پيش با اراده مديران و مجريان سخت كوش و توانمند كشور، خطوط ۱ و ۲ قطار شهري تهران راه افتاده و دنياي جديد و باشكوهي در اعماق زيرين اين شهر به روي صدها هزار مسافر خسته و عصبي از ترافيك در هم پيچيده تهران باز شده است.
برخلاف ماههاي ابتداي راه اندازي مترو كه واگن هاي قطار نسبتا خلوت به نظر مي رسيد، با گذشت زمان و آشنايي بيشتر مردم با مزاياي فوق العاده رفت و آمد با قطار شهري، با گذشت زمان و آشنايي بيشتر مردم با مزاياي فوق العاده رفت و آمد با قطار شهري، هجوم مسافران به خطوط مترو هر روز بيشتر مي شود، به طوري كه در ساعات آغازين بامداد و آغاز كار روزانه، از همان ايستگاههاي اوليه غرب و شمال و جنوب تهران جمعيت عازم به مركز شهر، واگن ها را از موج مسافران لبريز مي كند تا آنجا كه در ايستگاههاي بعدي سوار شدن به قطار در هم فشرده از مسافر بسيار سخت و گاهي غيرممكن مي شود و ايستگاه مركزي ميدان امام خميني در ساعات صبح گنجايش سوار و پياده كردن و رفت و آمد درياي جمعيت وارده از مسيرهاي سه گانه شهر را به سختي و كندي پذيرا مي شود. با اين حال عموم مردم اين فشار و ازدحام و ايستاده سفر كردن را به خاطر سرعت و آرامش و سكوت و نظم تحسين انگيز اين پديده جديد به ساير وسايل نقليه سطح شهر مشتاقانه ترجيح مي دهند و حتي بالا رفتن از پله هاي خروجي بسيار زياد بعضي ايستگاه ها را نيز به جان مي خرند.
يك مقايسه ساده سفر بامدادي از صادقيه در غرب تهران به ميدان مركزي شهر از طريق مترو و با ساير وسايل سطح شهر گوياي مزاياي معجزه آساي اين وسيله جديد است. مسافري كه بين ساعت ۷ تا ۸ صبح مي خواهد با تاكسي و اتوبوس يا ساير خودروها به مركز شهر حركت كند؛ با فرض دسترسي آسان به اين وسايل ناچار است با تحمل عبور از چندين خيابان و ميدان پرتراكم و راه بندان ها و سروصداي اعصاب شكن و هواي آلوده و نفس گير و پس از توقف ها و گاهي تماشاي ناگزير تصادف ها و درگيري ها و تخلفات فراوان رانندگي و حركت در سطح ناهموار بسياري از خيابانها در حدود ۴۵ دقيقه تا يك ساعت بعد به مقصد مركز شهر برسد، اما همين مسافر كافي است در ايستگاه صادقيه در پرازدحام ترين ساعات صبح سوار قطار شود و در محيطي آرام و منظم و تميز و هوايي مطبوع و سالم و توقف هاي كوتاه در چندين ايستگاه مسير، ظرف ده تا پانزده دقيقه در ميدان مركزي شهر پياده شود. اين مقايسه ساده از طرفي ستم وارده بر مردم در آن در تأخير ۵۰ ساله در راه اندازي مترو را نشان مي دهد و از سوي ديگر مسئولين شهري و دولتمردان را به انديشه گسترش سريع خطوط مترو در تهران ترافيك زده وادار كرده است. نكته مهم درباره ترافيك فاجعه بار تهران اين است كه با وجود گشايش خط هاي مترو يكي از شمال شهر تا جنوب و ديگري از غرب تا مركز جنوبي تهران كه روزانه از زيرزمين شهر، صدها هزار مسافر را جابه جا مي كند، اما در برابر تزريق ماهانه چند ده هزار خودرو جديد ساخت كارخانه هاي داخل به ترافيك تهران و ادامه مهاجرت روزافزون از شهرستانها به پايتخت، كاهش محسوس و ملموسي در عبور و مرور تهران پيدا نشده است و همزمان با عبور واگن هاي متعدد مترو در سطح زيرين مسير ميدان آزادي تا ميدان امام خميني كه در هر ۱۰ تا ۱۵ دقيقه هزاران مسافر را به مقصد مي رساند، دقيقا بر گستره خيابانهاي بالاي همين مسير زنجيره هاي ناتمام اتوبوس ها و ميني بوس ها و تاكسي ها و سواري هاي پر از مسافر با توقف ها و راه بندان هاي زيادي در حركت هستند و به توليد انواع سموم آلاينده و خطرناك براي تنفس مردم تهران و تلف كردن ميليون ها ساعت وقت ارزشمند مردم و فرسايش اعصاب ناتوان شهروندان اين كلان شهر بي دروازه و سوزاندن دريايي از سوخت توليدي و وارداتي و استهلاك هرچه بيشتر قطعات وسايل نقليه و سرمايه كشور اشتغال دارند. آيا با همه بررسي هاي كارشناسان خارجي و داخلي براي رهايي تهران، اين قلب تپنده ايران از فاجعه روزافزون ترافيك، مديران ومسئولان و نمايندگان پايتخت توان تهيه و اجراي برنامه اي بنيادين و راهگشا خواهند داشت؟ قطعا يكي از اين راه كارها، گسترش خطوط قطار زيرزميني با استفاده از آخرين فناوريهاي جهان امروز خواهد بود.
سيد محمدعلي صفي زاده شبستري
|
|
|
تجربه كراچي
فرسايش جسم و جان در شهرهاي بزرگ
|
|
در هفته هاي اخير مشكل اختلالات قلبي و رواني كه ساكنان شهر بزرگ و شلوغ كراچي را آماج خود قرار داده است، آشكار شده است. متخصصان برجسته قلب و روانكاوان، گرد هم آمدند تا اين مشكل را مورد بررسي قرار دهند. بسياري از اين متخصصان از خارج از كشور آمده بودند. در اين گردهمايي، دكتر سيد هارون احمد متخصص برجسته علوم رفتارشناسي، اعلام كرد۲۰، درصد مردم پاكستان دچار نوعي مشكل رواني هستند. با هر معياري كه بسنجيم، اين درصد بسيار بالاست. در حال حاضر آمار مشابهي از كشورهاي قابل مقايسه با ما در دست نيست.
اين امر نبايد ما را آسوده خاطر كند. آنچه در باره ما گفته اند بايد همه مان را بلرزاند و به فكر وادارد. معني اين رقم آن است كه از هر پنج نفر ما، يك نفر در معرض نوعي بيماري رواني قرار دارد، بيماري هايي كه از افسردگي عميق تا اختلال مشاعر را در بر مي گيرد. اگر در نظر بگيريم كه يك ويژگي اميدواركننده وجود دارد، اين ويژگي آن است كه دست كم گروهي از متخصصان برجسته در باره وضعيتي كه عميقا ناراحت كننده است، شروع به صحبت كرده اند. بايد از مرحله آگاهي از مشكل به سوي يافتن، تنظيم و كاربرد علاج رفت. در ظاهر به نظر مي رسد راه حلي به صورت نظام مند اعمال نمي شود.
در اين حال، متخصصان قلب تصوير تيره تري ارائه كرده اند. خوب كار نكردن قلب، اگر نگوييم دقيقا بيماري، به سرعت در حال گسترش است. اين روند در سراسر پاكستان وجود دارد اما در كراچي مشخص تر است. با توجه به شيوه زندگي آكنده از تنش در اين شهر كه بيشتر مردم نمي توانند از آن فرار كنند، اين امر اجتناب ناپذير و البته نگران كننده است.
زندگي در هر شهري داراي تنشهاي خاص خود است. اما در محيط اجتماعي كه به طور طبيعي عمل مي كند، فشارهاي روحي كمتر است. ما در كشوري زندگي مي كنيم كه عده اندكي در بستر گرم و نرم مي خوابند. بيشتر ما بايد با تقلا، نان بخور و نميري پيدا كنيم بي آنكه آخرين ذخيره انرژي مان را مصرف كنيم. اغلب تحقير، بي اعتمادي و بدرفتاري بر سختي تلاش براي زندگي مي افزايد.
فقر ضرورتا به معناي بدبختي نيست. اما نابرابري اجتماعي فشار بسيار سنگيني بر اعصاب حساس افراد و سپس قلب و ذهن آنان مي آورد. آدم مي تواند معمولي ترين غذا را بخورد و بدون دلشكستگي زندگي كند. اما بي حرمتي، عادات بد اجتماعي و بي احترامي، مسائلي هستند كه جراحتهاي عميقي ايجاد مي كنند. اين جراحتها مرگبارتر هستند چون نامريي اند.
بياييد رو راست باشيم. خلقيات اجتماعي ما به شكل وحشتناكي آشفته است. نزد كساني كه معيارهاي اخلاقي را معين مي كنند، شاد بودن، هم گناه و هم جرم است. مثلا در آغاز سال نو، پليس هاي خود گماشته افكار و حاميان اخلاقي وارد عمل مي شوند. به نام اصول اخلاقي بر شاديهاي ساده اخم مي كنند. رسوم اجتماعي منسوخ همچنان در قرن بيست و يكم دست از سر ما بر نمي دارد. هزاران زن بر اساس قوانين قديمي در زندان به سر مي برند. در مناطقي كه رئيس قبيله خود قانون است، مردم با تحقير و بيم هميشگي زندگي مي كنند.
در كراچي مردم با فرهنگي زندگي مي كنند كه به شكل بي رحمانه اي رقابتي است. شتاب زندگي تقريبا مافوق صوت است. فواصل طولاني محل كار، افراد را از مسكن آنان جدا مي كند. از مسكن هر چه كمتر بگوييم، بهتر است. از حدود ۵/۱۳ ميليون نفري كه در كراچي زندگي مي كنند، چيزي قريب به يك ميليون نفر در زاغه هايي كاملا غيرمسكوني و بدون آب و هواي پاكيزه زندگي مي كنند. براساس حدسي معقول، دست كم چهار ميليون نفر دور از خانواده و كاشانه خود در كراچي جان مي كنند. در پايان يك روز كار خسته كننده، دلشان براي هر دو تنگ مي شود و دچار حسرتي عميق مي شوند. مثلها و ابياتي كه پشت وسايل نقليه عمومي- مانند ريكشاو، كاميون و تاكسي- نوشته است، حديث آه هاي خاموشي است كه از قلبهاي رنجور بر مي آيد، قلبهايي كه از عزيزان خود دور افتاده اند و در آرزوي پيوستن به آنان هستند، اما نمي توانند چون نان درآوردن مهمتر است.
پديده ديگري كه از اينها كوچكتر نيست، بي نزاكتي در ادارات و معطل شدن براي اجراي قوانين است كه كمتر كسي از آن در امان است. اين دو بلا بيشتر مردم كراچي را عذاب مي دهد. هر چيزي كه شهروند بايد از اداره دولتي بگيرد، همراه با بي نزاكتي مقام مربوطه است كه بايد تحمل كند و معطلي و امروز برو فردا بياها را بايد طوري تحمل كرد كه گويي تقدير آسماني است. هيچ چيز در مسير عادي خود حركت نمي كند.
اين مرثيه در واقع حكايت بي پايان غصه و گرفتاري است. بايد بپذيريم كه برخي از اين آزارها مربوط به حقايق جدي زندگي است كه كاري در باره آن نمي توانيم بكنيم. اما بيشترين اين آزارها را مي توان و بايد مرتفع كرد. تا كي بايد بي نزاكتي هر كارمند دون پايه دولت را تحمل كنيم؟ تا كي بايد براي انجام كارهاي عادي در ادارات رشوه بدهيم؟
از جمله هزاران رنجي كه شهروند ساكن كراچي گريزي از آن ندارد، هواي آلوده و محيط پرسروصداست، دود متصاعد از ماشينهاي بزرگ، جويها و فاضلاب روباز و فوران كرده، شبكه حمل و نقل همگاني شلوغ، مواد غذايي تقلبي، كمبود اقلام زندگي روزمره و قيمتهاي دائما در حال افزايش چيزهايي است كه بدون آن نمي توان زيست.
تمام اينها و نگرانيها و بيم هاي بسيار بيشتر جزيي لاينفك از زندگي در كراچي است. اين عوامل منفي به راحتي مي تواند جسم و جان انسانهايي را كه در اين شهر ساكن هستند، تخريب كند. چرا كه اين شهري است كه مهمترين كار در آن پول درآوردن است، كه اغلب خواهي نخواهي ساكنان خود را دچار زياده خواهي مي كند. پول به ابزار سنجش انسان و در واقع همه چيز تبديل شده است.
ناسپاسي غيرقابل بخششي است كه نگوييم كراچي شهر بسيار مهمان نوازي است. اين شهر سكونتگاه ميليونها نفر از ماست كه از نقاط دور آمده ايم. براي هر كسي كه بخواهد و بتواند كار كند- هر كاري- كار و دستمزد معقول وجود دارد. براي روحيه كارآفريني موجود در شهر، در واقع حد و مرزي وجود ندارد. بيشتر از آنكه ثروتهايي در آن به باد مي رود ثروتهايي در آن ايجاد مي شود. كراچي شهر كاركنان سختكوش است. اين نوع زندگي سريع و پرفعاليت آسيب خود را وارد مي كند. اگر اين شهر چيزهاي زيادي دارد كه از آن بناليم، چيزهايي نيز دارد كه از آن تعريف كنيم.
مترجم: وحيد رضا نعيمي
منبع: روزنامه نيشن چاپ پاكستان
|
|
|