در سازمان تربيت بدني حفاظت فيزيكي ۶۰ درصد از وظايف ما را تشكيل مي دهد حراست در تربيت بدني كمك به برگزاري مسابقات سفرهاي خارجي تيم ها و... است
اميرحسين ناصري
انقلاب كه شد او زودتر به سربازي رفت؛ «پيش از موعد بود. آن موقع سربازي ۱۴ ماه بود. من پس از آن وارد سپاه شدم تا مرداد يا شهريور ۵۹ كه همان موقع هم جنگ شروع شد تا پايان جنگ در آنجا بودم. » بهزاد كتيرايي كه امروز رئيس حراست سازمان تربيت بدني است، مرداد ماه مي شود ۴۵ ساله و ۶ سال است كه رئيس است. بعد از جنگ در رشته اقتصاد - گرايش بازرگاني - دانشگاه علامه طباطبايي تحصيل كرده و دوباره به سپاه رفت. ۶ سال قبل هم يكي به او مي گويد: «چنين جايي هست، مي روي يا نه؟» به اين ترتيب او وارد ورزش مي شود. اما اگر بخواهيد بدانيد او كجا را نشانه رفته، بهتر است بدانيد، هيچ!
«آرزويي ندارم. شايد عجيب به نظر برسد ولي من اين طوري هستم. به آينده فكر نكرده ام. » اما يادتان نرود، اين مرد بي آرزو، بهزاد كتيرايي است، رئيس حراست سازمان تربيت بدني كه مرداد ماه مي شود ۴۵ ساله و رسيدن تا اين سن از نظر او يعني پير شدن.
•••
• حراست سازمان چه نوع و چطور جايي است؟
حراست در سازمان ها و نهادهاي مختلف با هم فرق مي كند. در سازمان تربيت بدني، حفاظت فيزيكي، ۶۰ درصد از وظايف ما را تشكيل مي دهد. البته حفاظت فيزيكي در سازمان تربيت بدني با جايي مثل سپاه فرق مي كند. به طور مثال حراست صداوسيما، حفاظت از ساختمان ها و اماكن است اما در تربيت بدني كمك به برگزاري مسابقات، سفرهاي خارجي تيم ها و. . . است.
• برخي از همكاران شما، كنار تيم هاي ورزشي به اردوهاي خارجي و يا احياناً داخلي سفر مي كنند. اين افراد ويترين سازمان و حراست محسوب مي شوند. انتخاب و آموزش آنها چه اهميتي برايتان دارد؟
اين بخش براي ما اهميت زيادي دارد اما اين كار، بخش كوچكي از آن ۶۰ درصد است كه مي گفتم. اگر يك مسابقه از هر نظر - حفاظت امنيت - خوب برگزار شود ما به خواسته مان رسيده ايم. حالا امكان دارد خودمان امنيت را برقرار كنيم، يا بستر را آماده كنيم براي اينكه نيروهاي انتظامي وارد شوند يا امكان دارد از مردم و هواداران براي ايجاد امنيت استفاده كنيم. يك قسمت آن سخت افزاري است، يعني تامين نيروي مورد نياز، بي سيم و. . . يك بخش ديگر كه نرم افزاري است، برنامه ريزي ما محسوب مي شود. آن هم جزو ۶۰ درصد است، يعني ما تصميم مي گيريم كه از طرفداران پرسپوليس چگونه براي برقراري امنيت بازي هاي اين تيم استفاده كنيم. اما افرادي كه با تيم ها به خارج مي روند به قول شما تابلوي حراست هستند. اگر اينها بتوانند خوب نقششان را ايفا كنند، اثرات مثبت اش به سازمان و ما باز مي گردد. پس از درجه اهميت بالايي برخوردار است. لذا افرادي كه انتخاب مي كنيم سعي مي كنيم شرايطي را كه مدنظر داريم، دارا باشند.
• چه شرايطي؟
يكسري شرايط عمومي مثل اعتقاد به نظام، وجدان كاري و. . . يكسري هم مسائل فني است، يعني از مسائل فني آن رشته تا حدي اطلاعات داشته باشد. اگر يك جايي مشكلي پيش آمد، بتواند به سرپرست تيم كمك كند. افراد را بشناسد. حتي ما جديداً از كارشناسان سازمان تربيت بدني هم استفاده مي كنيم.
دستورالعمل هايمان را هم به آنها مي دهيم تا در پايان براساس آنها به ما گزارش بدهند.
• يعني مي توان گفت شما طي سال هاي اخير در روش اجرايي خود، تغيير رويكرد داشته ايد؟
بله. ما درصد بالايي تغيير داشته ايم. اگر به عقب برگرديد، حراست اين تعريفي كه من مي كنم را نداشت. يعني همراهي تيم بود. كمك و در كنار نيروي انتظامي بودن و يا همين تعريف هاي بسيار ساده. ما تفكر را وارد برنامه هايمان كرده ايم.
• پيش از سوال اصلي بپرسم، چند سال است در حراست سازمان فعاليت مي كنيد؟
حدود ۶ سال.
• به عقب بازگرديم. اگر حدود ۱۰ يا ۱۵ سال پيش رفتار نمايندگان حراست را مي پرسيديد، بسياري آنها را معلم اخلاق يا ناظم مي دانستند. كساني كه مرتب مراقبت مي كنند كسي پايش را چپ نگذارد. اين مسئله ديگر وجود ندارد. اين تغيير هم در تعاريف شما مشهود است و هم ورزشكاران آن را تصديق مي كنند چرا اين تفاوت به وجود آمد؟ اصلاً اين تغيير را قبول داريد؟
حتماً. اين دوره كه شما صحبت مي كنيد مربوط مي شود به اواخر جنگ يا اوايل دوره سازندگي. خب شرايط در آن زمان فرق مي كرد. شرايط به گونه اي بود كه تعدادي به كشورهاي خارجي كه مي رفتند، پناهنده مي شدند. لذا ماموريتي كه سازمان در آن روزها داشت اين بود كه آمار پناهندگان را پايين بياورد. پس آن، تعريف خاص خود را دارد. ولي ما هر چه جلوتر مي آييم، شرايط متفاوت مي شود. يعني كشورهاي خارجي پناهندگي سياسي به اتباع ايراني نمي دهند. آن قدر وضعيت ايران را مطلوب مي دانند كه پناهندگي سياسي نمي دهند، حتي اجتماعي هم نمي دهند. خب در اين شرايط سياست كاري ما تغيير مي كند.
• مشكلات آن دوره فقط پناهندگي ورزشكاران نبود. مراقبت ها كلي و بسيار سختگيرانه بود.
پناهندگي كم رنگ تر بود. گفتم اين بخش كوچكي از آن ۶۰ درصد است. ما در سال به تناوب شايد ۵۰ تا ۶۰ سفر ورزشي خارجي داشته باشيم. البته اين تغيير رويكرد به خاطر تغييرات وضع جامعه هم مي تواند باشد. آن زمان شرايط ايجاب مي كرد كه فلان برنامه را داشته باشند، الان يك طور ديگر شده و ما تلاش مي كنيم خودمان را با شرايط جديد هماهنگ كنيم.
آنچه امروز باعث افتخار ما است، اين است كه توانسته ايم خودمان را براي جامعه ورزش معني كنيم. آنها ما را فهميده اند. شايد ۵ يا ۶ سال پيش سوالي نبود كه شما بپرسيد اما امروز حتماً ما را در كنار ورزش حس مي كنيد.
البته دوره اي نمايندگان سازمان در مورد رفتارهاي ورزشكاران سخت گيري مي كردند. الان فكر مي كنيم شرايط آزادتر شده اما ما يكسري شئونات اجتماعي را داريم كه وقتي ورزشكارانمان به خارج مي روند از آنها مي خواهيم رعايت كنند. وقتي آنها همراه تيم هاي ورزشي به خارج مي روند، تقريباً سفيران نظام هستند. پس بايد شئونات را رعايت كنند. با اين حال بسياري از مواقع در اختيار خودشان هستند. اگر تخلفي بروز كرد، وظيفه نماينده سازمان اين است كه آن را به سرپرست تيم گزارش كند.
• گاهي اوقات حس مي شود پس از آن دوره سختگيري، ديگر هيچ مراقبتي از ورزشكاران نمي شود. مراقبتي كه در بقيه كشورها هم طبيعي است. شما موارد خلاف اخلاق بازيكنان را بسيار شنيده ايد.
اين را قبول دارم كه كنترل ورزشكاران فقط مختص ايران نيست. اين موارد حتي به لحاظ فني و ورزشي هم زيانبار است. كشور ما هم همين طور است. اين از وظايف مربي و سرپرست است.
ما به عنوان حراست مواردي را كه خارج از چارچوب قوانين باشد به سرپرست يا مربي گزارش مي دهيم. يعني ما وظيفه اجرايي نداريم. البته بخشي از اين اخبار اغراق است، به نظرم بخشي از اينها ساختگي است، به خاطر جو است. در سفر تيم ملي به ايرلند من همراه تيم بودم. آنجا ما كاملاً تيم را مراقبت مي كرديم. حتي خبرنگاران و هواداران هم آنها را زير نظر داشتند. اما وقتي برگشتيم يكسري شايعات مطرح شد. شايد بالاي ۵۰ تا ۶۰ درصد اين اخبار ساختگي باشد.
• من اين ۵۰ ، ۶۰ درصد را قبول ندارم. اخبار حاشيه جام ملت هاي آسيا در لبنان را اطلاع داريم.
يك مقدار وجود دارد. شايد هم بيشتر. شايد ۶۰ تا ۸۰ درصد اين اخبار شايعه باشند. شما يك سفر را مي گوييد، من مجموعه سفر تيم هاي ورزشي را مي بينم. در برخي رشته ها، بعضي اتفاقات مي افتد كه مي توان آنها را استثنا دانست. در همان لبنان هم وقتي ما كمي جلو رفتيم، ديديم چيزهايي بوده كه آب و تابش را اضافه كرده اند.
• نه، اخباري كه مي گويم، هيچ گاه چاپ نشد.
نه، چاپ نشد. در همان لبنان هم كمي اغراق بود. چيزي كه مهم است وظيفه حراست است. وظيفه ما مقابله مستقيم نيست. ما بايد به سرپرست تيم گزارش دهيم تا آنها جلوي حركات را بگيرند.
• و اگر نگرفتند؟
اگر نگرفتند همان ضربه اي را مي خورند كه خوردند. مشكل خودشان است. شما از چشمتان چه توقعي داريد؟ فقط ديدن يا عمل كردن؟ ما آنجا اطلاع رسانيم. در سفرهاي خارجي هيچ كدام از نمايندگان سازمان قدرت اجرايي ندارند.
• در آنجا قدرت اجرايي نداريد. اينجا چطور؟
اين درست است. اصلاً فلسفه وجودي حضور يك نماينده سازمان همين است. وقتي نماينده ما به آنجا مي رود و موردي را مي بيند گزارش مي كند. اين گزارش اول مي رود حضور رئيس سازمان بعد با صلاحديد ايشان به رئيس فدراسيون يا كميته هاي انضباطي مي رود نهايت اش اين است كه اگر خلاف محرز بود، از سفرهاي بعدي خارجي ورزشكار جلوگيري مي شود يا از تيم ملي خط مي خورد.
• موردي داشته ايم؟
حتماً داشته ايم ولي نمي توانم بگويم. خيلي جاها بوده. نه فقط در فوتبال، بقيه رشته ها هم همين طور. شديداً برخورد كرده ايم.
• شديدترين برخوردتان چه بوده؟
چند ورزشكار از سفرهاي خارجي كلاً حذف شدند. حتي از نظر فني بالا بودند اما ديگر دعوت نشدند.
• بيشترين تعداد تخلفات در كدام رشته ها بوده؟
اين را نمي شود، گفت. هر رشته قداستي دارد. ما جامعه ورزشي را يكي مي بينيم. كسي كه تخلف مي كند به رشته اش مربوط نيست، به شخصيت اش ارتباط دارد. اصلاً ربطي به رشته ورزشي ندارد. كسي هم كه خوب است، شخصيت اش اين گونه است.
• اين از بحث تخلفات در سفرهاي خارجي. شما در داخل كشور چه نظارتي بر رفتار ورزشكاران داريد؟
اگر تخلفي از سوي ورزشكاران انجام شود، دستگاه هاي مربوط و مسئول برقراري امنيت كشور، به ما گزارش مي دهند. نيروي انتظامي، قوه قضاييه و. . . آنها اعلام مي كنند. حتي حكم دادگاه ها هم براي ما ارسال مي شود. يعني اگر ورزشكار بخواهد ارتقا پيدا كند براساس حكم قوه قضاييه ما مقابل آن را مي گيريم. البته هميشه وظيفه ما فقط از اين سمت نيست، بلكه امكان دارد مشكلي براي ورزشكاري پيش آيد. ما در اين مواقع وارد شده و از او دفاع مي كنيم.
• شكل ارتباطي شما با دستگاه هاي اجرايي مملكت چگونه است؟
رئيس حراست و نمونه امضاي او به دستگاه هاي اجرايي كه در ارتباط با ماست معرفي مي شود. يعني من را معرفي كرده اند به حفاظت اطلاعات نيروي انتظامي، سپاه، ارتش و ديگر سازمان ها و نهادها. لذا وقتي من مكاتبه مي كنم برايشان غريبه نيستم. آنها نيز وقتي به موردي يا مشكلي در حيطه ورزش برخورد كنند به من اطلاع مي دهند. ما از طريق حراست كل كشور معرفي شده ايم.
• شما آماري از وضعيت تخلفات اجتماعي ورزشكاران داريد؟ اينكه مقايسه كنيد برنامه هاي شما هر ساله چند نتايجي داشته.
اصلاً ذات ورزش، حالت تقويتي دارد. هر كسي وارد ورزش مي شود تحت تاثير منش پهلواني قرار مي گيرد و اين خود حالت بازدارنده دارد. اين حتي در زندگي اجتماعي فرد هم وارد مي شود لذا جرائم و تخلفات در ورزشكاران نسبت به طبقات ديگر جامعه كمتر است. اگر هم بررسي بكنيم به اين مسئله مي رسيم.
• مطمئن هستيد؟
ما نمي خواهيم بگوييم ورزشكار نسبت به صنف مثلاً آهنگر سالم تر است اما اگر شما آمار بگيريد در مجموع كساني كه منش ورزشي و پهلواني را مي پذيرند حتماً كمتر تخلف مي كنند.
• اين حرف شما متضاد جملات قبلي تان است. شما در آنجا گفتيد شخصيت افراد اصل است و ربطي به ورزش ندارد.
اين هم هست. ما استثناها را مي گذاريم كنار. ورزش تربيت است. وقتي به ورزشكار مي آموزند كه به بزرگ تر، هم تيمي و حتي رقيب احترام بگذارد، حتماً در زندگي اش تاثيرگذار است. حتماً در زندگي فرد اثرات مثبتي دارد. اين آمار كه شما مي گوييد ما تا حالا نگرفته ايم اما حس ما اين است كه جامعه ورزشي نسبت به گذشته شرايط بهتري پيدا مي كند.
• در مورد گزارشي، مجبور به تحقيق در مورد پرونده تخلفات بازيكنان بودم. يكي از مسئولان سابق نيروي انتظامي وضعيت نامناسبي در اين موضوع را گزارش مي دادند. حتي از وضعيت نابه سامان مدارس فوتبال هم بحث هايي كردند. وظيفه سازمان براي كاهش جرايم در ورزش چيست؟ آيا اصلاً وظيفه اي تعريف شده است. يك نمونه بارز آن مشكل مجاهد خذيراوي بود.
اينها كه شما در مورد پرونده مي گوييد، همه را من مي دانم. اين كه شما مي گوييد پرونده هاي زياد، اين طور نيست. شما نسبت به جامعه نگاه كنيد. در مورد خذيراوي كه بحث كرديد و يكي دو نفر كه مشابه همين بودند تحقيق كرديم. اين نبود كه آدم هاي ذاتاً خلافكاري باشند به نظر ما در تله افتادند. حالا زمينه ها در اين افراد آماده بوده باشگاه ها كم كاري كردند و يا هر چه دليل ديگري داشته باشد فرقي نمي كند.
اين افراد شكار بودند تا شكارچي يك نفر از شهرستان مي آيد با آن محيط بسته. مي آيد و در تيمي بازي مي كند با اقبال عمومي بالا. او بايد تهذيب شده باشد وگرنه احتمال به خلاف افتادنش بسيار است. اگر به خطا بيفتد همه تقصير گردن او نيست. متوجه كساني كه بايد او را تربيت مي كردند و نكردند، است.
• در مورد مدارس فوتبال؟
ورزش حرفه اي كنترل اش سخت است. مدارس فوتبال هم در همين بخش است. يكسري مي آيند مجوز مي گيرند براي ورزش و با ديد احياناً اقتصادي. اين مي شود بنگاه اقتصادي. نظارت بر آن فقط مختص به سازمان تربيت بدني نيست. اماكن نيروي انتظامي هم وظيفه دارد و بقيه مراجع. از تخلفاتي كه در آن بخش انجام مي شود آگاهي ما كم است. زيرا ابزار كنترل ما محدود هستند مگر اينكه نيروي انتظامي طي بازديدها به تخلفاتي برخورد كند كه به ما گزارش دهد و مجوز آنجا را ابطال كنيم. حتي مي شود به دادگاه هم معرفي كرد. حتي بوده كه مدرسه اي شاكي خصوصي داشت، ما پرونده را به دادگاه قوه قضاييه فرستاديم و حتي پيگيري كرديم.
• چند مورد داشته ايد كه به تعطيلي منجر شده؟
كم بوده.
• موردي كه تخلف در آن وجود داشته كم بوده يا تخلفي كه به تعطيلي منجر شده؟
هر دو مورد. شايد هم به اطلاع ما نرسيده. اكثر آنهايي كه وارد اين بخش مي شوند فقط ديد اقتصادي ندارند. نبايد طوري صحبت كرد كه دامن همه را بگيرد. البته امكان دارد مربي اي كه صاحب مدرسه است خلاف انجام دهد. اگر ما به آن مسئله برسيم به شدت برخورد مي كنيم، براي حفظ سازمان خودمان.
• شما در مورد شكار و شكارچي صحبت كرديد. از نظر اينكه فردي در جامعه ورزشي اغفال شود حرف شما درست است، اما اگر اين فرد خود الگوي بسياري از جوانان باشد، بازتاب منفي آن به شدت زياد است. اين نكته غيرقابل انكاري است كه خلاف برخي فوتباليست ها در جامعه آن قدر زياد بوده كه ديد كلي جامعه نسبت به فوتبال و فوتباليست ها را تغيير داده است.
بايد حرف شما را اصلاح كنم. واقعاً يكسري از حرف هايي كه در مورد فوتبال گفته مي شود اغراق است. ما آنها را مي شناسيم. تخلف هست ولي اين كه جامعه فوتبال ما فاسد است، صحيح نيست.
• من در مورد فساد جامعه فوتبال حرف نزدم. در مورد عده اي صحبت مي كنم كه بيشتر از بقيه در انظار عمومي هستند و باعث تغيير ديدگاه نسبت به كل جامعه فوتبال مي شوند.
ما با خلافكاران به شدت برخورد مي كنيم. در مورد آن بنده خدايي هم كه گفتيد (مجاهد خذيراوي) او فعلاً محروم است. ما مي گوييم وقتي كسي خلاف مي كند او تنها مقصر نيست. تيم و باشگاهم مقصرند.