سه شنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۴۸- May, 13, 2003
متن طرح صلح خاورميانه
نقشه راه
آنچه در پي مي آيد، «نقشه راهي» است كه به كمك آن قرار است دولت هاي اسرائيل و فلسطين سازش همه جانبه اي در زمينه هاي سياسي، امنيتي، اقتصادي، انساني و زيربنايي برقرار كنند.
011080.jpg

تمام جزييات فازها، زمان بندي ها، اهداف و نشست ها در اين نقشه پيش بيني و معين شده كه تمام مذاكرات زيرنظر گروه چهارجانبه آمريكا، اتحاديه اروپا، سازمان ملل متحد و روسيه انجام گيرد. بر طبق اين نقشه، سازش كلي در سال ۲۰۰۵ حاصل خواهد شد. رئيس جمهور بوش اين طرح را در ۲۴ ژوئن اعلام كرد و اتحاديه اروپا، روسيه و سازمان ملل در ۱۶ جولاي و ۱۶ سپتامبر از آن استقبال كردند.
صلح بين دو طرف زماني حاصل خواهد شد كه فلسطينيان رهبري داشته باشند كه در جلوگيري از خشونت مصمم بوده و قادر به برقراري دموكراسي واقعي باشد و اسرائيلي ها نيز آمادگي انجام هر كاري براي ايجاد فلسطيني دموكراتيك را داشته باشند. گروه چهار جانبه نيز مقدمات و لوازم انجام مذاكرات بين دو طرف را فراهم خواهد كرد. اگر دو طرف به تعهدات خود عمل كنند، به ثمر رسيدن نقشه حتي پيش از زمان مقرر نيز دور از دسترس نيست.
صلح مورد نظر، فلسطيني آزاد، خودكفا و مستقل را ايجاد خواهد كرد كه در صلح و امنيت در كنار اسرائيل و ديگر همسايگانش زندگي خواهد كرد. اين صلح، به اشغالي كه از سال ۱۹۶۶ آغاز شده، پايان خواهد داد و اين كار را بر اساس كنفرانس مادريد، اصل زمين در برابر صلح و قطعنامه هاي ،۲۴۲ ۳۳۸ و ۱۳۹۶ شوراي امنيت سازمان ملل متحد، توافقات قبلي دو طرف و نيز پيشنهاد امير عبدالله وليعهد عربستان در اجلاس اتحاديه عرب در بيروت مبني بر پذيرش اسرائيل به عنوان يك همسايه، به انجام خواهد رساند. اين صلح همه جانبه، درگيري هاي سوريه - اسرائيل و لبنان - اسرائيل را نيز مدنظر خواهد داشت.
فاز ۱ - پايان خشونت، عادي شدن زندگي فلسطينيان و تأسيس نهادهاي فلسطيني. (مه ۲۰۰۳)
در فاز ،۱ فلسطيني ها بايد بلافاصله تمام عمليات خشونت آميز را متوقف كنند. فلسطيني ها و اسرائيلي ها همكاري هاي امنيتي خود را با هدف توقف خشونت و ايجاد دستگاه امنيتي كار را براي فلسطين و بر اساس دستور كار تِنِت آغاز كنند. فلسطيني ها ساختار سياسي خود را براي برگزاري انتخابات آزاد اصلاح نمايند. اسرائيلي ها نيز بايد تمام اقدامات لازم براي برقراري زندگي عادي در فلسطين را انجام داده و اراضي اشغال شده از ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۰ را ترك كنند. همچنين اسرائيل تمام فعاليت هاي اسكان و شهرك سازي را براساس گزارش ميچل متوقف نمايد.
در ابتداي فاز ۱:
• رهبري فلسطين با انتشار اطلاعيه اي، حق اسرائيل براي زندگي در صلح و امنيت را به رسميت شناخته و بلافاصله تمام اقدامات نظامي بر عليه منافع اسرائيل در هر مكان را متوقف نمايد.
• رهبري اسرائيل با انتشار اطلاعيه اي، حق فلسطين براي ايجاد دولتي مستقل، خودكفا و داراي حاكميت ارضي را به رسميت بشناسد و هرگونه خشونت و تحريك بر عليه فلسطينيان را در هر مكان متوقف نمايد.
امنيت
• طرف فلسطيني، پايان خشونت را به صراحت اعلام كند و افراد و گروه هايي را كه به اسرائيل حمله كنند يا قصد آن را داشته باشند، دستگير نمايد.
•  سازمان امنيتي فلسطيني بازسازي شود تا توانايي برخورد با مبارزين و از بين بردن نيروها و زيرساخت هاي آنها را داشته باشد.
• دولت اسرائيل نيز از هرگونه حمله به شهروندان فلسطيني، تخريب خانه هاي فلسطينيان، از بين بردن زيرساخت ها و تأسيسات فلسطيني ها و ديگر اعمالي كه در دستور كار تنت ذكر شده، اجتناب ورزد.
• نمايندگان گروه چهارجانبه، با تكيه بر مكانيسم هاي موجود، نظارت غيررسمي را آغاز كرده و با دو طرف، درباره مكانيسم هاي برقراري نظارت رسمي مذاكره نمايند.
•  اجرا كردن نقشه آمريكا براي بازسازي و تربيت نيروهاي امنيتي با همكاري آمريكا، مصر و اردن، حمايت گروه چهارجانبه از دستيابي به آتش بس نهايي.
• تمام سازمان هاي امنيتي فلسطين به سه گروه تحت نظر يك وزارتخانه مركزي محدود شوند.
• نيروهاي امنيتي بازسازي شده فلسطين و نيروهاي دفاعي اسرائيل، همكاري هاي خود را بر اساس تعهدات مندرج در برنامه كاري تنت گسترش دهند.
• دولت هاي عربي حمايت هاي آشكار و پنهان خود را از گروه هاي خشونت طلب قطع كنند.
•تمام كمك هاي مالي به فلسطين از طريق وزارتخانه خزانه داري و بازرگاني فلسطين صورت پذيرد.
• زماني كه امنيت برقرار شد، نيروهاي دفاعي اسرائيل به تدريج از مناطقي كه بعد از ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۰ اشغال كرده اند، خارج شوند و نيروهاي امنيتي فلسطين جاي آنها را بگيرند.
تاسيس سازمان هاي فلسطيني:
•تهيه سند مقدماتي ساختار سياسي فلسطين بر اساس نظام پارلماني دموكرات و كابينه اي به رياست نخست وزير. هيأت تهيه، اين سند را براي اعلام نظر عمومي، منتشر خواهد كرد.
- انتخاب نخست وزير و كابينه موقت
- حكومت اسرائيل تمام موانع سفرهاي مقامات فلسطيني براي شركت در جلسات كابينه، ديدار با دولتمردان خارجي و هر اقدامي كه در راستاي اصلاحات باشد را برطرف خواهد كرد.
- تشكيل كميسيون مستقل انتخابات در فلسطين.
- اجراي فعاليت هاي قضايي، اقتصادي و اداري فلسطين.
- در اولين زمان ممكن و با توجه به اقدامات پيش گفته، فلسطيني ها انتخاباتي آزاد و عادلانه را برگزار خواهند كرد.
- دولت اسرائيل، عمليات نيروي ويژه كمكي برگزاري انتخابات، ثبت نام رأي دهندگان و رفت و آمد كانديداها و مأموران رأي گيري را تسهيل كند و از سازمان هاي غيردولتي كه در فرآيند انتخابات مشاركت مي كنند، حمايت نمايد.
- دولت اسرائيل، سازمان هاي تعطيل شده فلسطيني در بيت المقدس شرقي از جمله هيأت تجاري فلسطين را بازگشايي نمايد به اين شرط كه اين سازمان ها در چارچوب توافق هاي پيشين بين دو طرف عمل كنند.
اعمال انسان دوستانه:
• اسرائيل تعهد مي كند كه شرايط انساني را بهبود بخشد. دو طرف تعهد مي كنند كه شرايط انساني را بر اساس توصيه هاي گزارش برتيني ارتقا دهند.
• دولت اسرائيل و حكومت فلسطين، روند تاييد مالياتي و جابه جايي سرمايه را ادامه دهند.
جامعه مدني
• ادامه كمك هاي خيرخواهانه شامل افزايش دارايي سازمان هاي غيردولتي و داوطلبانه.
اشغال
• دولت اسرائيل پايگاه هاي اشغالي كه از مارس ۲۰۰۱ تأسيس كرده را تعطيل كند.
•دولت اسرائيل با توجه به گزارش ميچل تمام فعاليت هاي اشغالي از جمله رشد طبيعي اشغالگران را متوقف نمايد.
فاز ۲ - مرحله گذار (از ژوئن ۲۰۰۳ تا دسامبر ۲۰۰۳)
در فاز دوم، تمام تلاش ها بر استقرار يك دولت مستقل فلسطيني استوار است. بديهي است كه اين هدف با وجود يك رهبري فلسطيني كه تمايل به توقف خشونت و برقرار دموكراسي داشته باشد، قابل دسترس خواهد بود. در اين صورت گروه چهارجانبه نيز از اين اقدامات، حمايتي فعال خواهند كرد. فعاليت هاي فاز دوم پس از عادي شدن زندگي در فلسطين، استقرار نهادهاي فلسطيني و برگزاري انتخابات و با نظر گروه چهارجانبه آغاز خواهد شد و با تشكيل يك دولت فلسطيني مستقل با مرزهاي موقت پايان خواهد يافت. هدف هاي اوليه اين طرح، تحكيم اهداف به دست آمده در فاز اول است.
• كنفرانس بين المللي:اين كنفرانس، به دعوت گروه چهارجانبه و با مشورت دو طرف، بلافاصله بعد از برگزاري موفق انتخابات در فلسطين و با هدف حمايت از احياي اقتصادي فلسطين و تحكيم دولت مستقل فلسطيني با مرزهاي موقت تشكيل خواهد شد.
* اين گردهمايي جامع و با هدف دستيابي به صلح كامل در خاورميانه (شامل اسرائيل - سوريه و اسرائيل - لبنان) خواهد بود.
* دولت هاي عربي، روابط خود با اسرائيل را به پيش از انتفاضه بازخواهند گرداند.
* احياء تعهدات قبلي درباره منابع آب، محيط زيست، توسعه اقتصادي، پناهندگان و. . .
• ساختار جديد دولت مستقل فلسطيني با سازمان هاي مطلوب فلسطيني نهايي خواهد شد.
• تقويت دفتر نخست وزيري و نيز ادامه آماده سازي سازمان هاي امنيتي.
• تقويت نقش نظارتي بين المللي به وسيله گروه چهارجانبه.
• گروه چهارجانبه دولت فلسطين را به رسميت مي شناسند و شايد اعطاي نمايندگي در سازمان ملل به دولت فلسطين.
فاز ۳ - وضعيت توافق دائمي و پايان درگيري اسرئيل - فلسطين (۲۰۰۵ - ۲۰۰۴)
ورود به فاز سوم مشروط به تاييد گروه چهارجانبه است. اهداف اين فاز، تثبيت اصلاحات و استقرار نهادهاي فلسطيني است.
• كنفرانس بين المللي دوم: اين كنفرانس به دعوت گروه چهارجانبه و با مشورت دوطرف و در سال ۲۰۰۴ براي دستيابي به توافقنامه اي مشتمل بر تشكيل حكومت مستقل فلسطيني با مرزهاي موقت آغاز خواهد شد و قرار است با توافق بر سر تمام موضوعات از جمله مرزها، بيت المقدس، پناهندگان و اشغال در سال ۲۰۰۵ پايان يابد. اين كنفرانس شامل يك صلح كلي در خاورميانه از جمله صلح بين اسرائيل و لبنان و اسرائيل و سوريه نيز خواهد بود.
•  ادامه فعاليت هاي گروه ويژه براي دستيابي به وضعيت توافق نهايي.
•  ادامه فعاليت و همكاري سازمان هاي امنيتي.
•  تلاش هاي بين المللي براي تسهيل اصلاحات و تشكيل نهادهاي فلسطيني و نيز اقتصاد فلسطين.
• در پايان دو طرف به توافقي همه جانبه كه در سال ۲۰۰۵ به درگيري فلسطين ـ اسرائيل پايان خواهد داد، دست مي يابند. توافقي كه بر اساس قطعنامه هاي ۲۴۲ و ۳۳۸ و ۱۳۹۶ شوراي امنيت به دست خواهد آمد و اشغال را كه در سال ۱۹۶۶ آغاز شد پايان خواهد داد و مسئله بيت المقدس را به نحوي كه هر دو طرف راضي باشند، حل خواهد كرد و براي مشكل پناهندگان راه حلي عملي پيدا خواهد نمود و نظرات دوطرف، هم دولت اسرائيل و هم حكومت مستقل، دموكراتيك و خودكفاي فلسطين را تامين خواهد كرد.
•  دولت هاي عربي، رابطه عادي و كامل با اسرائيل را خواهند پذيرفت و همه دولت هاي منطقه در صلح و امنيت خواهند زيست!

تاريخچه شهرك هاي يهودي نشين
011095.jpg

سال ۱۹۱۴
آغاز صهيونيسم: ۱۹۱۴ ـ ۱۸۸۰
در سال هاي پاياني دهه ،۱۸۰۰ هزاران يهودي به سرزمين مقدس بازگشتند كه در آن زمان بخشي از امپراتوري عثماني بود. اولين شهر كاملاً يهودي نشين تل آويو بود كه در سال ۱۹۰۹ بنيان گذاشته شد. در آغاز جنگ جهاني اول جمعيت فلسطين متشكل از ۵۰۰ هزار عرب و حدود ۹۰ هزار يهودي بود.
011090.jpg


سال ۱۹۴۸
اسرائيل پس از استقلال: ۱۹۴۸
هجوم يهوديان به فلسطين كه انگليسي ها آن را هدايت مي كردند احساسات ملي گرايي را در ميان اعراب برانگيخت. به رسميت شناختن استقلال اسرائيل در سال ۱۹۴۸ توسط سازمان ملل منجر به بروز جنگي تمام عيار و آوارگي بيش از ۶۵۰ هزار اعراب فلسطين شد.
011105.jpg


سال ۱۹۶۶
جنگ و توسعه اسرائيل: ۱۹۶۶ ـ ۱۹۵۶
در اين دوره سه جنگ بين اسرائيل و همسايگان عربش درگرفت. پس از پيروزي اسرائيل در سال ۱۹۶۶ شهرك هاي يهودي نشين به نوار غزه و صحراي سينا، كرانه باختري و بلندي هاي جولان گسترش يافتند. شهرك هايي كه در غزه، جولان و كرانه باختري ساخته شدند، باقي ماندند. اما اسرائيل طبق قرارداد كمپ ديويد در سال ۱۹۶۸ سينا را به مصر پس داد.
011100.jpg


اسرائيل درحال حاضر
اسرائيل در حال حاضر: گسترش شهرك هاي يهودي نشين در سرزمين هاي اشغالي با سرعت هرچه تمام تر طي سال هاي دهه ۱۹۸۰ ادامه يافت و كل جمعيت اين شهرك ها در كرانه باختري و نوار غزه به ۱۶۰ هزار نفر رسيد. بنيامين نتانياهو، نخست وزير سابق اسرائيل در سال ۱۹۹۶ ساخت شهرك هاي يهودي نشين را از سر گرفت. آريل شارون، نخست وزير فعلي اين كشور به وعده اسرائيل مبني بر عدم ساخت شهرك هاي جديد متعهد بوده است، اما منتقدان استدلال مي كنند كه وي با تشويق گسترش «طبيعي» شهرك هاي موجود در واقع ممنوعيت ساخت شهرك هاي جديد را دور مي زند.

خروج ابومازن
احمد عمرابي
آيا شگفت نيست كه هفته ها مشاجره اي سياسي در سطوح بالاي رهبري دولت خودگردان فلسطين پيرامون نحوه برخورد با مسئله سرنوشت ساز فلسطين درگيرد، بدون اينكه توده هاي فلسطيني - كه صاحبان اصلي اين قضيه هستند - حتي يك بيانيه رسمي دريافت كنند كه به طور رسمي توضيحي درباره اين مشاجرات و علل آن داده باشد؟! شايد اين موضوع واقعاً شگفت انگيز باشد اما وقتي درك كرده باشيم كه اختلاف اصلي بر سر يك مسئله نه چندان شرافتمندانه است چندان تعجبي نخواهد داشت. زيرا موضوعي را كه محمود عباس ابومازن - شخصيتي كه حضورش اين بار باعث اين اختلافات شده - مي خواهد خلع سلاح گروه هاي مقاومت فلسطين اعم از «گردان هاي اقصي» كه وابسته به جنبش فتح است - جنبشي كه خود ابومازن نيز به آن وابسته است - تا ساير گروه هاي مسلحي است كه مقاومت مسلحانه را تنها راه حل مسئله فلسطين مي دانند.
اكنون پرسشي مطرح مي شود اين است كه: پس چرا ابومازن مي كوشد تا نيروهاي امنيتي دولت فلسطين را به مواجهه خطرناكي با گروه هايي بفرستد كه بر ضد اشغالگري اسرائيل مبارزه مي كند؟ اين رودررويي حتي اگر به يك جنگ فلسطيني - فلسطيني منجر نشود حداقل گروه هاي مقاومت فلسطيني را به خود مشغول خواهد داشت تا راهي براي ادامه مبارزه خود پيدا كنند و براي انجام عمليات مسلحانه بر ضد اشغالگران اسرائيلي به راه حل هاي تازه تري متوسل گردند. انتخاب ابومازن به نخست وزيري دولت فلسطين انتخابي از سوي مردم نبود. از آنجا كه تعيين او در نتيجه فشارهاي آمريكايي و اسرائيلي بود معناي اين عمل آن خواهد بود كه اين مرد همچنان مرهون جورج بوش و آريل شارون خواهد بود. از اين رو «موفقيت» او در كارش نيز محكوم به همان معيارهايي خواهد بود كه واشنگتن و تل آويو - و نه ملت فلسطين - يقين كرده اند. بوش و شارون اين معيارها را بارها اعلام كرده اند و اكنون ابومازن دو ماه فرصت دارد تا ميزان كارآيي يا عدم كارآيي خود را در اين عرصه آزمايش كند و نشان دهد كه تا چه حد توان تصفيه گروه هاي مقاومت فلسطين را دارد. سوالي كه در اينجا خود را مي نماياند اينكه به تصور ابومازن، ملت فلسطين در مقابل از دست دادن تنها برگه اي كه در اختيار دارد - وحدت و يكپارچگي - چه چيزي را به دست خواهد آورد؟ طرح «نقشه راه»ي را كه ابومازن به ملت فلسطين بشارت مي دهد چيزي جز يك توهم نيست. شايد ابومازن به اين خاطر به چنين طرحي دل بسته است كه «نقشه راه» از طرف قدرت هاي بين المللي - اتحاديه اروپا، روسيه و سازمان ملل متحد و آمريكا - مورد تاييد قرار گرفته است اما در هنگام اجرا، سه عضو از اين مجموعه از دور خارج خواهد شد و در نتيجه آمريكا مي ماند و اسرائيل در مقابل ملت فلسطين. اين يك نتيجه گيري سردستي نيست، بلكه حرفي است كه اسرائيل از زبان وزير امور خارجه اش نيز بدان اشاره كرد.
حتي پيش از به اجرا درآمدن اين طرح، شارون براي آن «ملاحظات»ي قرارداده و آن را مطابق با ديدگاه اسرائيل نسبت به آينده فلسطيني ها تنظيم كرده است. براي مثال: طرح تأسيس يك «دولت مستقل فلسطين با مرزهاي موقت و پايه هاي حاكميت» در پايان سال جاري تأكيد دارد. اما شارون خواستار حذف كلمه «مستقل» و آوردن تعبير «بعضي پايه هاي حاكميت» به جاي «پايه هاي حاكميت» است. اين طرح از اسرائيل مي خواهد كه شهرك هاي تازه تاسيس - از مارس ۲۰۰۱ - تاكنون برداشته شده و كليه فعاليت هاي شهرك سازي را متوقف سازد البته به استثناي شهرك هايي كه به صورت «طبيعي» پديد آمده و اكنون موجودند. اما اين موضوع را اسرائيل يكي از موارد چهارگانه غيرقابل اجرا مي داند و همچنان نيز تا اين لحظه به ساختن شهرك هاي جديد اقدام مي ورزد. آخرين پرسش اينكه: آيا ابومازن - پس از ده سال وقت كشي حساب شده اسرائيل از توافقنامه اُسلو در سال ۱۹۹۳ تاكنون - نمي داند كه آمريكا و اسرائيل تصميم جدي دارند تا حاكميت اسرائيل را بر خاك و مردم فلسطين تحت عنوان تازه اي تضمين نمايند؟ دهشت مسئله زماني خواهد بود كه بداني پاسخ اين پرسش «آري» باشد!
البيان

حاشيه جهان
• بازار داغ شايعه در بغداد
011085.jpg

مردم بيكار بغداد، وقت خود را با ساختن شايعات مختلف در مورد صدام حسين رئيس جمهور سابق عراق مي گذرانند. با گذشت روزها از سقوط بغداد هنوز خبري از صدام نيست؟ آيا صدام زنده است يا مرده؟ چرا آمريكايي هايي كه مدرن ترين تكنولوژي را دارا هستند نتوانسته اند او را بيابند؟
بغداد اكنون مدت هاست كه با قطعي مكرر آب و برق روبه روست. راديو و تلويزيون عراق نيز هنوز به طور مدام كار خود را آغاز نكرده است و از همه بدتر اينكه مردم هيچ كاري براي انجام ندارند مأموران دولت، پليس ها و. . . در انتظار بازگشت به خدمت هستند به همين دليل مردان بغدادي وقت زيادي براي دور هم نشستن و صحبت كردن دارند و طبيعي است كه با توجه به وضعيت بحراني عراق محور اصلي گفت وگوها بر حول طرح سوالات بي جوابي درباره آينده اين كشور و سرنوشت سران حزب بعث بچرخد. به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس آمريكا با ذكر اين موضوع نوشته است كه در محاورات كوتاه و بلند مردم در خيابان هاي بغداد صدام اصلي ترين نقش را ايفا مي كند و بغدادي ها برپايه برداشت هاي ذهني خود شايعات عجيب و غريبي در مورد محل اختفاي صدام مي سازند. برخي از اين شايعات بدين شرح است:
به اعتقاد برخي از مردم سيا رئيس جمهور سابق عراق را ربوده است و او اكنون در محل امني در آمريكا به سر مي برد. علاوه بر اين طبق شايعات صدام باآمريكايي ها توافق كرده كه در مقابل تخليه بغداد بدون هيچ مقاومتي از سوي حزب بعث، سهم مناسبي از درآمدهاي نفتي عراق دريافت كند. بر اساس اين منطق صدام حالا در آغوش آمريكا و از سركردگان كاخ سفيد است.
طبق شايعه اي ديگر صدام سرانجام به اقتدار بازگشته و از خائنين انتقام خواهد گرفت. در همين راستا صدام خائنانش را با گازهاي مسموم و زهرآگين از بين خواهد برد. حتي برخي از بغدادي ها قسم مي خورند كه اين پيغام را از راديويي سري و از زبان خود صدام حسين شنيده اند. به نوشته آسوشيتدپرس مردم عراق بر اين باورند كه صدام تمام دستاني را كه به علامت سلام و خوشامدگويي به متجاوزان آمريكايي بالا رفته قطع خواهد كرد.
از تمام اين شايعات جالب تر ادعاي برخي مبني بر كشته شدن صدام در هشت سال قبل است. طبق اين شايعه صدام در سال ۱۹۹۵ توسط قصي (Kusay) پسرش به قتل رسيده است و كسي كه به جاي صدام در تلويزيون ظاهر مي شد كسي است كه شبيه او بوده و از سوي قصي اجير شده است به همين دلايل آمريكا با اينكه به تكنولوژي پيشرفته دستيابي دارد نتوانسته ردي از صدام به دست آورد. البته شايعات مختص شخص صدام نيست و برخي از آنها نيز درباره اعضاي خانواده وي است. به طور مثال عضويت عدي پسر بزرگ صدام در سيا بر سر زبان هاست و او هم مثل پدرش توسط سيا به محل امني در آمريكا منتقل شده است اما آمريكايي ها از افشاي اين موضوع سر باز مي زنند چرا كه عدي مأمور سيا است!
به جز صدام و خانواده اش مسائلي در مورد نفت نيز در بين شايعات مردم جاي گرفته و بعضي از مردم بغداد صددرصد اطمينان دارند كه آمريكايي ها نفت عراق را به صورت پنهاني پمپاژ كرده و مي دزدند.

• آمريكا و امپراتوري
011110.jpg

در سال هاي اخير موضوع امپراتوري آمريكا در محافل سياسي گوناگون و مقالات روزنامه ها مدام تكرار شده است اما در شش ماه گذشته به ويژه در زمان شدت گرفتن بحران عراق اين كلمه بيش از هزار بار در متن اخبار تلويزيون، راديو و روزنامه استفاده شده است. قفسه هاي كتابفروشي ها پر از كتاب هايي در اين مورد شد. اما آيا واقعاً امپراتوري آمريكا وجود دارد؟ ايوو دالر و جيمز ليندسي از نويسندگان روزنامه نيويورك تايمز در اين مورد بررسي هايي انجام داده و مقاله اي مفصل نوشته است. طبق اين مقاله در يكسو صاحبنظراني هستند كه اين موضوع را به شدت رد مي كنند و در سوي ديگر مدافعان اين نظريه قرار دارند. در ميان گروه اول افرادي با ديدگاه هاي راست افراطي و چپ افراطي نيز حضور دارند به طور مثال پت بوچانان نويسنده كتاب «اين جمهوري است يا امپراتوري؟» از محافظه كاران است. نوام چامسكي نويسنده كتاب «هژموني يا ادامه حيات: آرايش جهاني حاكميت آمريكا» كه قرار است در پاييز امسال چاپ شود نيز در اين گروه قرار دارد.
گروه دوم حامي سياست هاي مداخله كارانه آمريكا در جهان و طرفدار تلاش كاخ سفيد براي شكل دادن مجدد جهان طبق سياست هاي آمريكا هستند كه در ميان آنها ويليام كريستول سردبير مجله ويلكي استاندارد كه از محافظه كاران است نيز حضور دارد. در قسمتي از مقاله آمده است جداي موضوع وجود يا عدم وجود امپراتوري آمريكا مهم ترين مسئله اين است كه مردم دنيا چه بپسندند يا نپسندند، قدرت آمريكا بار ديگر قدرت امپراتوري را در صحنه سياست جهان به تصور كشانده است.

نگاه سياستمدار
درس هايي براي هلال حاصلخيز
كارل بيلت*
ترجمه: غلامرضا رضايي نصير
در پرتو مسائل جنگ عراق، جهان بار ديگر آموخت كه نابودي يك رژيم با استفاده از قدرت نظامي بسيار راحت تر از بر آوردن حكومتي جديد از ويرانه هاي ناشي از بمباران است. ما قبلاً نيز در جهت ملي سازي تلاش كرده ايم پس مي توان از موفقيت ها و شكست هاي چند دهه گذشته از هائيتي گرفته تا كوزوو و تيمور شرقي، درس هاي فراواني آموخت. البته هيچگاه دو مورد دقيقاً شبيه يكديگر نيستند اما مي توان هفت مورد را در تمامي موارد صادق دانست.
درس اول: بسيار ضروري است كه فوراً فضايي امن ايجاد كرد. در بوسني ما در مورد انتقال سرزمين ها در سارايوو كوتاهي كرديم. در كوزوو وظيفه سربازان روشن تر بود، اما باز هم نتوانستيم از اقليت ها محافظت كنيم. در هر دو مورد، هنوز هم از عواقب اين كوتاهي هاي روسيه در رنجيم.
در افغانستان علامت سوال بزرگي در مورد پيامدهاي محدود ساختن حضور نيروهاي امنيتي بين المللي در كابل وجود دارد. مادامي كه استفاده از تفنگ سريع ترين راه براي رسيدن به قدرت و ثروت باشد، مطمئناً جايي براي اعمال سياست دموكراتيك و كارآفريني وجود نخواهد داشت. با توجه به وضعيت آشفته پليس ملي و تاخير و تعلل پليس بين الملل در به كارگيري اعضاي جديد، هيچ جايگزيني براي استفاده از سربازان و ارتش براي حفظ نظم وجود ندارد.
درس دوم: چالش اصلي در اين موارد نه بازسازي بلكه ساخت دولت است. بازسازي زخم هاي به جاي مانده از جنگ مطمئناً مهم است و هزينه و دقت زيادي مي طلبد. اما ايجاد يك زيرساخت سياسي كه نيروهاي رقيب را با يكديگر متحد مي سازد و نوعي نظم را تضمين مي كند و همچنين ساخت يك زيربناي اقتصادي براي ايجاد اشتغال و رشد، بسيار پيچيده تر است. بايد اولويت ها را درست انتخاب كرد.
درس سوم: براي ايجاد يك حكومت بايد بدانيد چه نوع حكومتي مي خواهيد تشكيل دهيد. به طور معمول اين امر نوعي پيمان صلح يا قانون اساسي را مي طلبد. اگر چنين نباشد ـ مثل مورد كوزوو ـ هر موفقيتي كه در آغاز به دست آيد در معرض اين خطر قرار دارد كه دولت مستعجل باشد. در بالكان، ما براي ايجاد يك حكومت در محيطي چند قومي با چالشي بزرگ روبه رو بوديم. بايد اين نكته را درك كنيم كه عراق نقاط مشتركي با بخش هاي سابق امپراتوري عثماني، نظير كوزوو و مناطق كردنشين دارد.
امكان تجزيه عراق كاملاً بديهي است و در صورت وقوع چنين امري، پيامدهاي آن نيز بر كسي پوشيده نيست. بنابراين بايد هر چه سريع تر توافقي بر سر چارچوب يك قانون اساسي انجام گيرد كه عرب ها، كردها، تركمن ها و آشوريان را با عقايد مذهبي مختلف در يك ساختار حكومتي مورد قبول همه آن ها متحد سازد.
درس چهارم: با آنكه كمك هاي بشردوستانه و مشكلات مربوط به توزيع آن ها همواره در مراحل اوليه در مركز توجهات قرار مي گيرد، بسيار خطرناك است كه اجازه دهيم برمسائل بلندمدت سايه افكند. بايد هر چه سريع تر به مسائل اقتصادي از قبيل پول رايج، گمرك، نظام مالياتي، قوانين بازرگاني، بانكداري، تجديد ساختار بدهي ها و دستيابي به بازارهاي بين المللي سرمايه در مركز توجه قرار گيرد.
تحريم هايي كه رژيم صدام حسين باعث آن ها شده بود، بخش اعظم اقتصاد عراق را ويران ساخته است. از آنجا كه عراق با يك انفجار جمعيت روبه رو بوده است، بعيد به نظر مي رسد كه درآمد سرانه نفت از يك دهم آنچه در سال هاي آغازين دهه ۱۹۸۰ بوده است، بيشتر باشد. ايجاد اشتغال و بازگشت يك طبقه متوسط پرشور، از مهم ترين عوامل براي ثبات بلند مدت هستند.
درس پنجم: بايد نوعي جو حسن نيت و خيرخواهي در منطقه ايجاد شود. در بالكان، تغيير رژيم در زاگرب و بلگراد عامل مهمي در بهبود چشم انداز بوسني و كوزوو بود، در افغانستان همكاري آشكار يا پنهان پاكستان و ايران حياتي است. اگر همسايگان عراق تصميم بگيرند ثبات اين كشور را بر هم زنند، دير يا زود موفق مي شوند.
اكنون عراق منطقه اي شكننده در يكي از آسيب پذيرترين مناطق جهان است. تقريباً همه بر اين نكته واقفند كه اگر آزادي عراق از رژيم استبدادي با آزادي فلسطينيان از اشغال اسرائيل همراه نباشد، حضور نيروهاي آمريكا و ناتو در عراق كاري بي نهايت دشوار خواهد بود و با چالش هاي فراواني روبه رو خواهد شد.
درس ششم: هر چقدر حمايت بين المللي بيشتر باشد، روند اوضاع ساده تر خواهد بود. اگر بر سر روند حكومت سازي در عراق توافق بين المللي وجود نداشته باشد، دير يا زود مناقشاتي در كشور مورد سوال پيش خواهد آمد. معمولاً نوعي چارچوب تعيين شده از سوي سازمان ملل به حل اين معضل كمك مي كند، هر چند كاملاً آن را تضمين نمي كند. استقرار صلح معمولاً از جنگيدن بسيار پيچيده تر، هزينه برتر و زمان برتر است. بنابراين ائتلاف صلح بايد از ائتلاف جنگ گسترده تر باشد.
درس هفتم: عمليات ملت سازي معمولاً از آنچه بسياري در آغاز تصور مي كنند، زمان بيشتري مي برد و به منابع بيشتري احتياج دارد. وقتي من به عنوان نماينده ارشد سازمان ملل به بوسني رفتم به من گفتند كه همه چيز بايد در عرض يك سال به نتيجه برسد. وقتي احمقانه بودن اين اولتيماتوم روشن شد، مهلتي دو ساله تعيين شد. اما پنج سال پس از آن زمان گذشته است و چهارمين نماينده عالي سازمان ملل كمتر از اولين نماينده گرفتاري ندارد. احتمالاً بوسني و كوزوو در مقايسه با افغانستان و عراق موارد ساده اي جلوه مي كنند. استقرار صلح به شكيبايي فراواني احتياج دارد.
ما كه با «مادر همه ملت سازي ها» روبه رو هستيم، بايد حتماً موفق شويم. شكست در اين زمينه، تجزيه عراق و بي ثباتي در منطقه و سراسر جهان را به دنبال خواهد داشت.
روزي روزگاري عراق بخشي از هلال حاصلخيز بود. سال هايي كه پيش رو داريم نشان خواهد داد كه آيا اين هلال براي نيروهاي اصلاح و دولتي فراگير حاصلخيز خواهد بود يا براي نيروهاي نفرت و انتقام.
پي نوشت:
* CalBildt: نخست وزير سابق سوئد و مدير شركت راند، اولين نماينده عالي رتبه بين المللي در بوسني بود و در ضمن در مقام نماينده سازمان ملل در بالكان انجام وظيفه كرده است.

جهان
اقتصاد
ايران
زندگي
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |