يكشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۶۶- June, 1, 2003
رفراندوم يا استعفا؛ كدام يك تحقق خواهد يافت
فرجام اصلاحات پارلماني
اصلاح طلبان با طرح رفراندوم و استعفا آخرين مهره هاي خود را بيرون كشيده اند و معتقدند كه زنگ پايان دوره اصلاحات از درون به خاطر چالش آفريني هاي آشكار و پنهان به صدا در آمده است
محبوبه روزبه
013860.jpg

امكان چنداني نسبت به برگزاري رفراندوم درباره لوايح رئيس جمهوري وجود ندارد؛ همان گونه كه كمتر كسي به تحقق استعفاي نمايندگان اصلاح طلب آن هم در تعداد قابل توجه، اميدوار است.
نمايندگان طيف اكثريت در پارلمان كه روز شانزدهم ارديبهشت ،۸۲ اصلاح بخشي از آيين نامه مجلس شوراي اسلامي كه نحوه رفراندوم در نظام تصميم گيري در ايران مصرح در اصل ۵۹ قانون اساسي را مشخص مي كند، به تصويب رساندند تا حدود زيادي اطمينان دارند كه اين طرح با توجه به مسايل سياسي روزهاي گذشته، بيش از ديگر طرح هاي تصويبي مجلس شوراي اسلامي با واكنش شوراي نگهبان مواجه خواهد شد و با رد اين طرح، فرصت به راي گذاردن لوايح خاتمي در كشور، از بين خواهد رفت. در نتيجه تنها راه باقي مانده «استعفا» خواهد بود تا به مردم ايران نشان دهند كه موانع پيشبرد خواست هاي آنان چنان شدت يافته كه جز استعفا و خروج از حاكميت كاري از دست آنان ساخته نيست. اما آيا استعفا، خواست مردم را برآورده مي كند؟ آيا با اين اقدام، طيف مخالف اصلاحات به خود خواهد آمد و دست از كارشكني خواهد برداشت يا اينكه موجب خرسندي آنان خواهد شد و خبر داغي براي ارگان هاي مطبوعاتي آنها فراهم خواهد ساخت كه تا مدت ها استعفاي نمايندگان را «ضعف» و «ناتواني» آنها در پاسخگويي به مطالبات مردم قلمداد كنند؟ پرسش ديگر اين است كه افكار عمومي ايران با استعفاي نمايندگان چگونه مواجه خواهد شد؟ آيا اين اقدام سمبليك را كه حدس زده مي شود با مخالفت مهدي كروبي رئيس مجلس شوراي اسلامي مواجه شود و وي استعفاي نمايندگان را نپذيرد، موجب شود كه جايگاه تضعيف شده اصلاح طلبان نزد توده هاي مختلف مردم، ترميم شود؟ اصلاح طلبان خود معتقدند كه ديگر «بود» و «نبود» آنها در مجلس نفعي براي اصلاحات ندارد بنابراين تا فرصت باقي است بهتر است به گونه اي رفتار كنند كه نامي نيك از آنها در تاريخ تحولات سياسي ايران باقي بماند و اين نام نيك با «خروج از دايره قدرت» باقي خواهد ماند. آن هم در شرايطي كه تمام راه هاي امتحاني اصلاح طلبان براي هموارسازي مسير اصلاحات از درون با مشكل مواجه شده است.
013855.jpg

تحليل آگاهان سياسي بر اين است كه نمايندگان اصلاح طلب در پارلمان با استعفا، ديگر از سوي مردم مورد مواخذه قرار نخواهند گرفت كه طي چهار سال حضور در يكي از اركان قدرت، فقط نطق كردند و هيچ اقدام عملي انجام ندادند. دوم آنكه با اين اقدام، مرز ميان نيروهاي جبهه دوم خرداد كه در برگيرنده طيف متكثري است به ويژه مرز ميان جبهه مشاركت و مجمع روحانيون مبارز به عنوان دو گروه فكري درون اين جبهه تفكيك خواهد شد و اينچنين ميزان اتكاي نمايندگان به اركان قدرت از يكسو و وابستگي گروهي و فكري آنها روشن خواهد شد. با اين وجود به نظر مي رسد كه نمايندگان اصلاح طلب نتيجه عملياتي موثري را براي هر دو اقدام خود چه رفراندوم و چه استعفا، متصور نمي بينند. آنان به طور متناوب، گاه بر رفراندوم تاكيد مي ورزند و گاه بر استعفا. هنوز اجماع كاملي درباره اولويت يافتن اين دو راهكار صورت نگرفته است كه دليل عمده آن به عدم يكپارچگي و انسجام كامل درون طيف گسترده جبهه دوم خرداد و بازخورد سياسي اقدام اخير نمايندگان براي خارج ساختن سرنوشت اصلاحات از بن بست بر مي گردد. در حالي كه نمايندگان فراكسيون جبهه مشاركت در مجلس شوراي اسلامي از هر گونه امكان توافق با محافظه كاران براي تصويب لوايح نااميد هستند و از سوي ديگر مخالف سرسخت ارسال لوايح به مجمع تشخيص مصلحت نظام هستند اما نمايندگان مجمع روحانيون مبارز در مجلس شوراي اسلامي كه مهدي كروبي شاخص ترين آنها است، همچنان اميدوار هستند كه از طريق رايزني، توافق حاصل شود. توافقي كه به نظر مي رسد در خوش بينانه ترين حالت، موجب تصويب لايحه افزايش اختيارات رئيس جمهور شود. آگاهان سياسي معتقدند با توجه به اينكه خاتمي در سال هاي پاياني دومين دوره رياست جمهوري خود به سر مي برد، افزودن اختيارات رياست جمهوري نمي تواند چندان براي كار خاتمي مفيد واقع شود. اقتدار و اختيار خاتمي در رياست جمهوري زماني مي تواند كارساز و موثر باشد كه مجلسي همسو و مقتدر، كمك خاتمي باشد. لذا بر اثر رايزني، نهايتاً به اين نتيجه خواهند رسيد كه در مقابل تصويب لايحه افزايش اختيارات سرسختي نشان ندهند و تمام مخالفت خود را بر روي لايحه حذف نظارت استصوابي متمركز كنند. در اين صورت ادامه راه اصلاحات دشوار خواهد شد. شايد از همين رو است كه نمايندگان فراكسيون مشاركت چندان از رايزني ها استقبال نمي كنند. آنان معتقدند كه جريان اصلاحات نبايد وارد ساز و كارهاي پشت پرده شود؛ ساز و كارهايي كه ممكن است در ظاهر، (ولو به ندرت) به امتيازدهي به جريان اصلاحات ختم شود اما در عمل، موجب بسته شدن هر راهكاري خواهد شد. حسين انصاري راد رئيس كميسيون اصل نود مجلس تاكيد دارد كه ابتدا بايد مسئله رفراندوم را پيگيري كرد. و اگر پس از اين مرحله، اصلاح طلبان به اين نتيجه رسيدند كه راهي جز استعفا نمانده، او نخستين فردي خواهد بود كه استعفا مي دهد. اما وي معتقد است كه «بودن در مجلس و عدم شركت در انتخابات دوره هفتم مجلس شوراي اسلامي بهتر از استعفاست. » زيرا در اين صورت نمايندگان مي توانند از تريبون مجلس براي بيان سياست هاي خود استفاده كنند در حالي كه استعفا قدرت دفاع آنها را از بين مي برد و ديگر جايي براي دفاع باقي نخواهد ماند.
013850.jpg

از سوي ديگر محسن آرمين عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي اين موضوع را رد مي كند كه «طرح بحث استعفاي نمايندگان، يك حركت سياسي است. » وي تاكيد دارد كه نمايندگان در اين امر جدي هستند به طوري كه از چند ماه گذشته، برخي از نمايندگان مجلس اصرار بر استعفا دارند و ديگران آنها را قانع كرده اند كه اندكي بايد صبر كرد و وي به آنها كاملاً حق مي دهد كه مسئله استعفا را مطرح كرده اند. زيرا اصلاح طلبان براساس تعهداتي كه به مردم داده اند وارد مجلس شده اند و اگر به هر دليل اعم از اينكه خود ناتوان باشند يا اينكه در تحقق آن وعده ها با موانعي روبه رو باشند، حق دارند كه در مورد ادامه يا عدم حضور خود در مجلس تصميم گيري كنند. به اعتقاد آرمين «رفراندوم» فرجامي نخواهد داشت زيرا از هم اكنون نظر شوراي نگهبان درباره اين مسئله مشخص است. هنگامي كه شوراي نگهبان اين دو لايحه را خلاف قانون اساسي و شرع مي داند با انجام رفراندوم درباره اين لوايح نيز مخالفت خواهد كرد. لذا نتيجه رفراندوم كاملاً روشن است بنابراين استعفا، ارجح است چون اصلاح طلبان دلايل كافي براي استعفا دارند. اما مصطفي تاج زاده عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت رفراندوم را تنها راه عبور از تنگناهاي كنوني مي داند و معتقد است كه محافظه كاران در مخالفت با رفراندوم بيشترين كم توجهي را به مردم ايران مي كنند زيرا معناي رفراندوم يا همه پرسي چيزي نيست جز اينكه مسايل را به آراي عمومي ارجاع دهند و وقتي گروهي مخالف اين كار هستند، مي دانند كه در صورت رفراندوم، شكست خواهند خورد چون اگر مطمئن بودند كه پيروز مي شوند بهترين كار را رفراندوم مي دانستند. وي متاسف است از اينكه نظام ايران كه با رفراندوم شكل گرفته، كارش به جايي برسد كه در آن عده اي طرح شعار رفراندوم را تهديد عليه نظام بخوانند. با اين وجود علي شكوري راد نماينده فراكسيون مشاركت در مجلس شوراي اسلامي نگاه ديگري دارد. وي معتقد است افراد سرخورده اي كه روند موجود را نااميدكننده مي دانند از نمايندگان مي خواهند استعفا دهند. به زعم وي، اگر نمايندگان استعفا دهند در واقع در انتخابات مجلس هفتم شركت نخواهند كرد و انتخابات با آراي كم برگزار خواهد شد و اين پرسش مطرح مي شود كه اصلاح طلبان چه خواهند كرد؟ تداوم اصلاحات مهم ترين امري است كه بايد به آن توجه كرد.
بدين ترتيب اصلاح طلبان با طرح رفراندوم و استعفا، آخرين مهره هاي خود را بيرون كشيده اند و معتقدند كه زنگ پايان دوره اصلاحات از درون به خاطر چالش آفريني هاي آشكار و پنهان، به صدا در آمده است. آن سوتر از مرزها نيز تحركاتي عليه ايران شدت و عمق يافته است و به نظر مي رسدكه با كم رنگ شدن اميدها به اصلاحات آنها به تكاپو افتاده اند. اما به راستي آيا همه ما صداي اين تكاپوها را شنيده ايم؟ آيا رفتارهايمان در مقابله با خطرآفريني ها، واقع بينانه است؟ آيا به اين انديشيده ايم كه با كاهش ظرفيت تحمل اصلاحات از درون، متأسفانه ظرفيت سلطه نيروي خارجي از بيرون افزايش خواهد يافت؟ آيا براي چنين روزي انديشيده ايم؟

گفت وگو با فرزند امام موسي صدر ـ بخش پاياني
نظر خاتمي را مي دانيم
013870.jpg

محمد گلزاري
• قذافي چندي پيش اعلام كرده بود كه ليبي از اتحاديه عرب خارج خواهد شد. آيا با خروج ليبي از اتحاديه عرب اين كشور از پاسخگويي در زمينه پيگيري سرنوشت امام موسي صدر سر باز خواهد زد؟
كافي است اخبار برگزاري كنفرانس سران عرب را در بيروت مجدداً بررسي كنيم. معمولاً در هر اجلاسي، محل و زمان اجلاس بعد تعيين و تصويب مي شود. در اجلاس پيش از لبنان ـ يعني اردن ـ محل بعدي كنفرانس سران عرب مطرح شد و همه با لبنان موافق بودند، به جز قدافي ـ چون مردم لبنان همواره از ورود قذافي به لبنان جلوگيري كرده بودند ـ برخي مقامات عرب به قذافي قول داده بودند كه مشكل امام موسي صدر را حل مي كنند. قذافي هم با برگزاري اجلاس سران عرب در لبنان موافقت كرده بود و اعلام كرده بود كه با هيات عاليرتبه اي به لبنان مي آيد، اما هر چه به زمان برگزاري نزديك تر شد مخالفت هاي مردمي در لبنان براي حضور قذافي بيشتر اوج مي گرفت. مقامات سياسي مخالفت مي كردند، حتي رهبران ديني مسيحي و دروزي و سني و شيعه بيانيه دادند كه قذافي بايد با امام موسي صدر به لبنان بيايد. جو عجيبي بود. برخي او را تهديد كردند. برخي حقوقدانان مسئله احضار قذافي به دادگاه لبنان را خواستار شدند و خلاصه لبنان سراسر مخالفت شد. لذا قذافي در مصاحبه اي، با الجزيره اعلام كرد كه به لبنان نمي رود چون مقامات عرب براي حل مشكلات ميان ليبي و لبنان قول هايي داده بودند كه نتوانستند حل كنند و همان جا مسئله خروج از اتحاديه عرب را مطرح كرده بودند. آنها ابتدا سعي كردند طايفه شيعه را محكوم كنند اما وقتي اعتراض همه طوايف لبناني را به ورود قذافي ديدند، طبعاً فشار روي مقامات شيعه كمتر شد. به هر تقدير كل كشورهاي عرب نتوانسته اند شيوه رفتاري ليبي را تحمل و هضم كنند. در اجلاس اخير مصر هم شاهد اين اختلافات بوديم، اما قذافي مسئله خروج از اتحاديه عرب را اول بار هنگامي اعلام كرد كه نتوانست در اجلاس بيروت شركت كند، زيرا عدم حضور او در لبنان نه تنها يك شكست سياسي بزرگ بود، بلكه نشان مي داد حتي رهبران قدرتمند عرب هم نمي توانند با اعمال فشار سياسي و نظامي ليبي را از ربودن امام موسي صدر تبرئه كنند.
• آخرين اخبار در خصوص سرنوشت امام موسي صدر چيست؟ آيا هنوز فكر مي كنيد ايشان بعد از گذشت ۲۵ سال زنده هستند؟
يقين داريم ايشان در سلامت هستند. شواهد متعددي وجود دارد كه ايشان با دو همراهشان زنده اند. خبرهايي هم كه در خصوص شهادت ايشان منتشر مي شود كار نيروهاي امنيتي ليبي است. آخرين اخبار مستند ما، آزادي زندانيان سياسي ليبي است. دولت ليبي سال گذشته يكصد و اندي نفر سياسي را آزاد كرد. در ميان اين زندانيان كساني بودند كه بيش از سي سال در زندان بوده اند و دولت ليبي هم وجود آنها را انكار كرده بود. برخي از آنها امام موسي صدر را در ماه رمضان قبل از آزادي خود در زندان ديده و شاهد بودند كه محل اختفاي ايشان را تغيير داده بودند.
013875.jpg
سيد صدرالدين، فرزند امام موسي صدر

• نظر دولت ايران در خصوص پيگيري سرنوشت امام موسي صدر چيست و آيا تلاش هاي صورت گرفته توسط ايران در سال هاي اخير مفيد بوده است؟
نظر جناب آقاي خاتمي را مي دانيم. ايشان در پي آزاد كردن و روشن كردن سرنوشت امام موسي صدر هستند و رسماً هم گفته اند كه نيتشان در پيگيري قضيه و مذاكره سياسي و اعمال فشار ليبي، تبرئه مجرم نيست. بلكه روشن شدن سرنوشت امام است. نظر كميته پيگيري هم كه مركب از چند وزير و چند نماينده پارلمان و نمايندگان حزب الله، جنبش امل و نمايندگان طوايف لبناني است و زير نظر مجلس اعلاي اسلامي شيعه فعاليت مي كند. معلوم است، آنها در پي روشن كردن سرنوشت امام صدر هستند. موضوعات اين جلسه كه به رغم فشارهاي سياسي و عربي موفق به لغو آن نشدند حول تبادل آخرين اطلاعات و اخبار اخير و روند پيگيري بود و نقاط ضعف آنها بررسي شد. كميته لبناني در اين جلسه بيشتر استمداد كردند و كمك و حمايت از آقاي خاتمي را خواستار شدند.
• مجلس اعلاي اسلامي شيعه تا چه ميزان در اين قضيه فعاليت كرده و ديدگاه شخصي آقاي عبدالامير قبلان در اين خصوص چيست؟
ايشان از علاقه مندان امام موسي صدر است. في الحال در جايگاه رياست مجلس اعلاي شيعه در لبنان قرار دارد. مسئول و رئيس كميته پيگيري است. مصري ها هم به امام موسي صدر علاقه مند هستند. معمولاً علامه شيخ عبدالامير قبلان در همه ملاقات هاي خارجي خود مسئله پيگيري و روشن شدن قضيه امام را مطرح مي كند، در مصر هم مطرح كرده است و از آنها خواسته تا اطلاعات و اخبار خود را در اختيار طايفه شيعه بگذارند.
• آيا دولت لبنان در اين خصوص تلاش مفيدي انجام داده است؟
واقعيت اين است كه لبناني ها چه شيعه و سني و چه مسيحي و دروزي همواره به دنبال روشن كردن قضيه و سرنوشت و آزاد كردن امام موسي صدر بوده اند.
آن قدر اين خواسته ملي قدرتمند است كه حتي مقامات عاليرتبه سياسي و نظامي لبنان عليرغم دوستي هاي عميق با قذافي و گاه پيوندهاي مستحكم اقتصادي، نتوانسته اند منويات ليبي را در لبنان پياده كنند. بنابراين جو ملي مسئله محكوميت ليبي و شرط تبرئه ليبي آزادي امام است. اما اگر مقصود شما تقويت حركت هاي رسمي و دولتي است، قطعاً سفر آقاي خاتمي همه نهادهاي رسمي پيگيري سرنوشت امام را تقويت، اميدوار و با انگيزه كرده است.
• هرازچندگاهي بيانيه هايي منتسب به خانواده امام موسي صدر منتشر مي شود كه در آن به رغم در خواست پيگيري مسئله امام موسي صدر از به شهادت رسيدن ايشان خبر مي دهند. منابع انتشار اين اطلاعيه ها چه كساني هستند؟
كارشناسان اطلاعاتي و امنيتي لبنان معتقدند كه اين بيانيه ها از جانب دستگاه امنيتي ليبي و با پرداخت هزينه در لبنان و استفاده از برخي عناصر متنفذ و هم پيمان ليبي ساخته و منتشر شده است. جالب است ادبيات بيانيه ها اصلاً لبناني نيست. براي روشن كردن مثالي بزنيم. اگر امروز يك تشكيلات افغاني بخواهد بيانيه اي بدهد و از افغاني هاي مقيم ايران هم براي نوشتن بيانيه استفاده كند، دقيقاً ادبيات اين بيانيه، لغات و جملات و تركيب ها و طعم بيانيه باز هم افغاني خواهد بود و به سرعت مي توان تفاوت آن را با بيانيه اي كه ايران بنويسد دريافت و برعكس اگر ايراني بخواهد براي افغاني بنويسد همين طور است. ادبيات بيانيه ها لبناني نبود. لذا مشخص شد كه جعلي است. مصدر و منبع آن هم معلوم شد غيرلبناني است. طبيعتاً خيلي زود مطبوعات لبناني آن را اقدام يك دولت خارجي يا دولت ليبي براي انحراف افكار عمومي دانستند. همچنين آنها مي خواهند ميان جنبش امل و حزب الله اختلاف ايجاد كنند.
• با گذشت زمان افكار و عقايد اصلاح گرايانه امام موسي صدر در ايران و كشورهاي منطقه طرفداران بيشتري پيدا مي كند. تا به امروز چه كار منسجمي در جهت انتشار اين افكار صورت گرفته است؟
سوال مهمي است و واقعاً وقت زيادي هم براي يافتن و شناسايي تاثيرات و هم بيان آنها نياز دارد. حتماً نياز به كار گروهي و آكادميك دارد و از عهده من به تنهايي بر نمي آيد. اما كلاً مي توان گفت: امام موسي صدر يك رهبر مسلمان دنياشناس و آگاه به زمان و عالم به اوضاع منطقه، با ارتباطات وسيع، زيرك و آينده نگر، اصولي و معتقد به حق و اعتلاي حقيقت ضدمحروميت و ظلم، معتقد به كرامت و آزادي انسان، از اولين مناديان گفت وگو و هم زيستي اديان و تعامل جوامع اسلامي و پرچمدار عملي حمايت از آرمان فلسطين و مبارزه با كيان صهيونيسم در لبنان، معتقد به تطبيق دين و زندگي است. بنابراين چنين شخصيتي متعادل قطعاً مي تواند بر منطقه تاثير جدي داشته باشد. اقدامات و سازماندهي هاي ايشان امروز هم كه در اسارت به سر مي برند، اثرگذار است. حزب الله را نگاه كنيد، حزب اللهي كه در بيرون كردن اسرائيل و پيروزي بر اين عده نامشروع موفق مي شود دست پرورده امام موسي صدر است. رهبر هوشيار حزب الله سيد حسن نصرالله شاگرد ايشان بوده است. شاگردان و دست پروردگان امام صدر امروز امل و حزب الله و جامعه شيعه لبنان را اداره مي كنند. مسئله مقاومت در جنوب و بيرون كردن اسرائيل و ساختن جامعه اي مقاوم در برابر هر گونه تهاجم سياسي ـ فرهنگي، نظامي و غيره، تئوري و سياست ايشان بوده است كه خوب مي بينيم، موفق شد و تاثير عظيمي در منطقه داشت. حتي انتفاضه فلسطين را سبب شد. جهان عرب را به خود آورد. خوب رهبري با اين مشخصات كه در زمان حضور خود آنچنان فعال و موفق بوده است و قدرت سازماندهي او به گونه اي است كه در غيبت او اين قدر موفق است، اگر امروز آزاد شود و در ميان باشد چقدر موفق خواهد بود. به راستي جاي ايشان نه تنها در ميان ما به عنوان خانواده يا جامعه لبنان، بلكه در ميان منطقه خالي است. آيا يكي از اهداف ربايندگان ايشان، كم كردن يكي از مخالفان سرسخت استعماري شان نيست؟

ديپلماسي ايراني
ديپلمات هاي ارشد مسلمان در تهران
سي امين نشست وزيران امور خارجه كشورهاي عضو سازمان كنفرانس اسلامي چهارشنبه هفته گذشته در تهران آغاز شد و به مدت سه روز ادامه داشت.
۵۶ وزير امور خارجه و نمايندگان سياسي كشورهاي اسلامي در تهران گرد هم آمده اند تا در شرايط ويژه منطقه اي و بين المللي درباره مهم ترين مسايل في مابين و جهان به بحث و تبادل نظر بپردازند. ناظران منطقه اي اجلاس تهران را از آن جهت كه نخستين همايش كشورهاي اسلامي پس از جنگ عراق به شمار مي رود، بسيار با اهميت ارزيابي مي كنند. وزيران امور خارجه كشورهاي اسلامي در نشست تهران ۱۸۰۰ مشكل مبتلا به كشورهاي اسلامي را در ابعاد سياسي، اقتصادي، فرهنگ و نظامي كه پيش از اين در اجلاس كارشناسي در جده به آن پرداخته شده بود، در دستور كار خود قرار داده اند. بدون شك در ميان موضوعات سياسي، بررسي وضعيت عراق در شرايط جاري و چگونگي اداره اين كشور با توجه به ويژگي هاي قومي و مذهبي آن از يكسو و نحوه پايان دادن به اشغال اين كشور از ديگر سو از جايگاه حساسي برخوردار بود. بررسي وضعيت سرزمين هاي اشغالي و صلح اعراب و اسرائيل در چارچوب طرح «نقشه راه» نيز از مباحث مهم قابل طرح در نشست تهران محسوب مي شد. گسترش پديده تروريسم در جهان اسلام و ضرورت مبارزه همه كشورهاي اسلامي با اين پديده نيز از جمله موضوعاتي است كه وزيران خارجه كشورهاي اسلامي به آن پرداختند. اوضاع كشورهايي مانند افغانستان، چچن، سومالي و قبرس كه درگير جنگ هاي ناخواسته هستند و وضعيت اقليت هاي مسلمان در كشورهاي غير عضو سازمان كنفرانس اسلامي نيز در دستور كار اجلاس سه روزه تهران قرار گرفت. وزيران امور خارجه كشورهاي اسلامي همچنين مسايل مربوط به خلع سلاح و امنيت بين المللي را كه در شرايط مواجه شدن با نظم نوين جهاني مورد نظر قدرت هاي بزرگ و بسيار با اهميت تلقي مي شود در تهران بررسي كردند. در اين زمينه توجه به طرح پيشنهادي سال ۱۹۶۴ ايران مبني بر ايجاد خاورميانه اي عاري از سلاح هاي هسته اي و نيز نقطه نظرات دمشق در زمينه ضرورت عادي ساختن خاورميانه از سلاح هاي كشتار جمعي هم حائز اهميت فراوان بود. با عنايت به اينكه رسانه هاي ديداري و شنيداري منطقه از اجلاس تهران به عنوان نقطه عطفي در تقويت همبستگي كشورهاي اسلامي ياد كرده اند، ملت هاي مسلمان چشم به مصوبات اين نشست دوخته بودند. توسعه همكاري اقتصادي و تجاري كشورهاي عضو سازمان كنفرانس اسلامي، مسايل، مشكلات و موانع اجتماعي فراواني كه جوامع اسلامي را با خطر مواجه كرده و راه هاي مقابله با آنها، همكاري هاي علمي و تكنولوژيك ميان كشورها، مبارزه با فقر و بي سوادي و همكاري هاي بهداشتي و درماني از موضوعات اصلي اقتصادي ـ اجتماعي است كه وزيران خارجه كشورهاي اسلامي در تهران به آن پرداختند. اجلاس تهران نگاه ويژه اي به مسايل فرهنگي كشورهاي اسلامي داشته است. در ميان موضوعات فرهنگي و مسايل مرتبط با جهان اطلاعات و ارتباطات، تلاش براي گسترش گفت وگوي تمدن ها در جهان، تعيين نحوه رويارويي با تلاش رسانه هايي كه هدفمند مخدوش كردن چهره اسلام را در جهان دنبال مي كنند و توسعه همكاري كشورهاي اسلامي در زمينه آموزشي، ارتباطات و اطلاعات از اهميت بالايي برخوردار بود. وزيران امور خارجه كشورهاي اسلامي در نشست تهران با نگاهي واقع بينانه به جهان پيرامون خود، تلاش كردند زمينه هاي همگرايي بيشتر ميان خود را فراهم سازند. «عبدالواحد بالقزيز» دبيركل سازمان كنفرانس اسلامي در اين نشست تهديدات عليه جمهوري اسلامي ايران و سوريه را محكوم كرد و گفت: بايد با اين تهديدات مقابله كرد و از دخالت در امور داخلي اين كشورها جلوگيري كنيم. وي تاكيد كرد: جهان اسلام بايد براي دفاع از منافع خود در جهان حضور فعالانه داشته باشد كه داشتن موضع واحد در مسائل جهاني نشانه قدرت آن است.
بالقزيز در سي امين اجلاس وزيران امورخارجه كشورهاي عضو سازمان كنفرانس اسلامي اظهار داشت: ما با منطق سياست هاي تكروي، مجازات هاي اقتصادي عليه كشورها و به حاشيه راندن كشورهاي اسلامي مخالفيم. جهان اسلام نيازمند اراده سياسي محكمي براي دستيابي به وفاق و وحدت است. متاسفانه امت اسلامي اراده سياسي مشترك و جمعي ندارد و به بررسي نقاط ضعف در رفتارهاي سياسي خود نپرداخته است و صرفاً به همبستگي فكري، عاطفي و شكلي اكتفا كرده است. امروز جهان اسلام در برهه حساسي قرار گرفته و چالش هاي مهمي فراروي خود دارد، لذا بايد راه حل هاي نوين براي اين چالش ها جست وجو كرد و با انديشه هاي نو به استقبال آينده رفت. امروز امت اسلام همبستگي لازم اسلامي را كه در قرآن بر آن تاكيد شده ندارد و از دوره استعمار كه باعث غارت ثروت و حقوق ما شد، پند نگرفته است. اكنون در جهان بحث تك قطبي و دوقطبي شدن مطرح است. اما كشورهاي اسلامي هنوز دچار تفرقه اند. درحالي كه تمدن اسلامي اولين تمدني است كه قرن ها پيش شورا، دموكراسي، عدالت، پاسخگو بودن، شفافيت و تكثرگرايي را تجربه كرده است. اگر جهان اسلام حداقل وفاق را ايجاد نكند، نخواهد توانست جايگاه واقعي خود را در جهان باز پس بگيرد و در حوادث جهاني نقش پيشروانه داشته باشد. يكي از موارد مورد تاكيد شركت كنندگان در كنفرانس بحث تروريسم بود. آنها اعتقاد دارند كه تروريسم پديده اي شوم در جهان است. عملكرد سازمان كنفرانس اسلامي در مبارزه با تروريسم بسيار روشن است چرا كه بخش هايي از جهان اسلام قرباني تروريسم بوده است. بايد قاطعانه با حملات مغرضانه كه سعي در زشت جلوه دادن چهره اسلام دارند، مبارزه كنيم. در اين اجلاس كه در مركز همايش هاي بين المللي صدا و سيما در تهران برپا شد وزراي امور خارجه و نمايندگان ۵۶ كشور عضو، كشورهاي ناظر، جوامع و اقليت هاي مسلمان، سازمان هاي فرعي، موسسات تخصصي، بنيادها و انجمن هاي اسلامي، سازمان هاي منطقه اي و بين المللي و اعضاي دبيرخانه سازمان كنفرانس اسلامي شركت كردند. همان گونه كه انتظار مي رفت، بيانيه پاياني اجلاس وزيران خارجه كشورهاي عضو سازمان كنفرانس اسلامي از جامعيت و فراگيري بالايي برخوردار بود و ناظران اميدوارند كه نتايج كنفرانس به حل مشكلات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشورهاي اسلامي كمك كند.

حاشيه ايران
• يادداشتي بدون توضيح از روزنامه كيهان
مطلب زير به امضاي «علي قديري» در ستون «نكته» شماره چهارشنبه گذشته روزنامه «كيهان» منتشر شده كه بدون هيچ توضيح اضافه اي آن را درج مي كنيم.
هشت صفحه نامه سرگشاده
«مدت هاست بنا داشتيم حضور رسيده و عرايضي را پيرامون وضعيت اسفبار عمومي جامعه و انقلاب معروض داريم اما به دليل برخوردها و قضاوت هايي كه حتي در مورد ملاقات ها مي شود و بنابر مصالحي بهتر ديديم كه بخشي از عرايض را كتباً تقديم حضور كنيم...
اما ما نمايندگان با توجه به همه مفاسد و هواهاي نفساني و سياست بازي ها و سبك و سنگين كردن هاي آقايان و اينكه با ادامه اين وضع تنها چيزي كه مطرح نيست خدمت صادقانه به مردم است چه حجت شرعي داريم... جز عصيان و يا رأي ممتنع و باز هم سكوت و منتظر قضا و قدر؟!»
والسلام عليك و رحمةالله و بركاته
• • •
آنچه خوانديد صدر و ذيل نامه سرگشاده اي بود كه با امضاي «جمعي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي»، درتاريخ ۲۸/۶/۶۴ خطاب به «حضرت حجت الاسلام والمسلمين برادر خامنه اي رئيس جمهور محترم جمهوري اسلامي ايران» منتشر شد. اين نامه كه در آن اهانت هاي وقيحانه اي به مسئولين نظام ديده مي شد در ۸ صفحه تنظيم شده بود.
• • •
پس از پي گيري هاي اطلاعاتي به دنبال فرمان حضرت امام(ره) مشخص شد كه تهيه كنندگان اين نامه مهدي هاشمي و باند مرموز او بوده اند و امضاي اين نامه نيز جعلي بوده است. مهدي هاشمي دستگير شد و نخستين جلسه دادگاه او ۱۹ تير ۱۳۶۶ تشكيل گرديد.
«سازماندهي و رهبري گروه هاي متعدد ترور و آدم ربايي... سرقت اسناد طبقه بندي شده... تلاش براي تضعيف رهبري انقلاب... ايجاد سوءظن و بدبيني نسبت به مسئولين و نظام جمهوري اسلامي به وسيله نشر اكاذيب و افترا وتهمت در قالب اطلاعيه و شبنامه هاي بي نام و نشان (يا) با عناوين و امضاهاي جعلي همگي بخش هايي از اتهامات او بودند كه در كيفرخواست دادستان آمده بود. مهدي هاشمي به جرايم خود اعتراف كرد و در ششمين روز از مهرماه سال ۶۶ اعدام شد.»
• • •
امروز بعد از گذشت ۱۶ سال هنوز هم نمي توان ادعا كرد باندي كه مهدي هاشمي معدوم در آن فعال بود، كاملاً منهدم شده است. همچنين نمي توان اطمينان داشت كه باندهاي مشابهي شكل نگرفته باشد. والله اعلم.
013865.jpg

• لايحه اختيارات «مصدق»
روزنامه «جمهوري اسلامي» در صفحات لايي شماره پنج شنبه خود مقاله اي تاريخي دارد تحت عنوان «مصدق، از اختيارخواهي تا واگذاري اختيار كشور و نهضت به عوامل استكبار». در بخشي از اين مقاله كه همزمان با اوج گيري بحث لايحه اختيارات رئيس جمهوري درج شده، آمده است: «مصدق با اعتراف ضمني به قانون شكني خودش در مورد كسب اختيارات، لزوم اصلاحات فوري را بهانه اي براي به دست آوردن اختيارات فوق العاده برشمرد و گفت: اگر در اين موقع حساس براي هريك از اين اصلاحات لازم و فوري لوايحي تهيه و پس از تشريفات پارلماني به موقع اجرا درنيايد، فرصت از دست مي رود. » اين روزنامه يادآور شده كه «آيت الله كاشاني با اختيارخواهي هاي مصدق شديداً مخالفت كرد و آن را خلاف قانون اعلام كرد. » گفتني است كه روزنامه «جمهوري اسلامي» جدي ترين منتقد لايحه اختيارات رئيس جمهوري است و حتي هفته گذشته از تمايل جناح راست و شوراي نگهبان براي تأييد اين لايحه انتقاد كرده بود.

• كسي نمانده جز خودشان
در حالي كه شكاف ميان سران جبهه مشاركت و مجاهدين انقلاب از يك سو و مجمع روحانيون مبارز از سوي ديگر درون جبهه دوم خرداد طي روزهاي اخير، شفاف تر شده است، يكي از روزنامه هاي مخالف اصلاحات خشنودي خود از «تنها ماندن افراطيون» را اعلام كرد. روزنامه «رسالت» در شماره پنج شنبه خود نوشت: «از آغاز دوم خرداد تاكنون يك جريان افراطي هر نقدي از سوي جناح منتقد را با چوب مخالفت با اصلاحات سركوب مي كردند اكنون به جايي رسيده ايم كه جناح منتقد دولت به آن درجه از همگرايي رسيده است كه صريحاً اعلام كرده ما با هم برادريم و مشكلات خود را از طريق گفت وگو حل مي كنيم. آقاي خاتمي با بيانيه خود مرزبندي دقيقي را ترسيم مي كنند. جناح منتقد دولت استقبال مي كند. كروبي و محتشمي مواضعي اصول گرايانه مي گيرند، استقبال مي شود. ظاهراً دست افراطي ها رو شده است. از مخالفان اصلاحات با آن تبليغات كركننده كسي باقي نمانده است جز خودشان كه اكنون سر مخالفت و مخالف خواني را باز كرده اند و در مقابل مواضع رئيس جمهور، رئيس مجلس و ديگر اصول گرايان دوم خرداد قرار گرفته اند. »

• كميته توهين
يكي از نمايندگان تهران اخيراً خواستار تشكيل «كميته حقوقي رسيدگي به توهين عليه نمايندگان» شده است. «فاطمه راكعي» دليل اين امر را توهين هاي مستمر برخي اعضاي جناح اقليت و روزنامه هاي منتسب به آنها عليه نمايندگان اصلاح طلب مجلس در سال هاي اخير عنوان كرده است.

ايران
اقتصاد
انديشه
جهان
زندگي
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |