سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۰۷۹ - jun . 17, 2003
ادب و هنر
Front Page

به مناسبت برپايي نمايشگاه آثار «آرمان» هنرمند فرانسوي در موزه هنرهاي معاصر تهران
آرمان و همه چيز از هيچ
019105.jpg

طاها بهبهاني
ارديبهشت و خردادماه موزه هنرهاي معاصر تهران ميزبان يكي از بزرگترين هنرمندان مجسمه ساز اين قرن بود. آرماند پيرفرناندز معروف به آرمان هفتادوپنجمين سال زندگي را مي گذراند و در اوج شهرت و محبوبيت، هنوز روي پاست و به خلق آثار بزرگ مشغول است.
آرمان در ۱۹۲۸ در شهر نيس (جنوب فرانسه) به دنيا آمده، پسر يك مهاجر آفريقايي است كه پدرش آنتيك فروش بوده و آرمان نقاشي رنگ و روغن را در ده سالگي از او آموخته است.
آرمان، رياضي و فلسفه خوانده و در لوور در رشته باستانشناسي و هنرهاي آسيا را گذرانده است .دربيست و نه سالگي به ايران و افغانستان سفر كرده و با پروفسور كريشمن در چغازنبيل هنگام اكتشافات او ملاقات داشته است. او ابتدا به سوررئاليسم و بعد تحت تأثير پولياكف(نقاش روس) به آبستره روي مي آورد، ولي هيچ كدام او را ارضاء نمي كند، اشيا را جايگزين رنگ و بوم مي كند.
او در جست وجوي اشياء كهنه و مستعمل و دورريختني از چرخه توليد و مصرف و تخريب بشر اين روزگار فرياد اعتراض بلند مي كند چرخه اي كه به يك دور تسلسل باطل ختم مي شود. او خشم خود را در ۱۹۶۰ در نمايشگاه ميلان با عنوان «خشم آرمان» به نمايش مي گذارد.
آرمان، خاكروبه هاي روزمره مردم را در قفسه هاي شيشه اي برايشان به نمايش مي گذارد، انباشت ظروف يك بار مصرف طشتك ها و بطري ها و هزاران شيء دور ريختني كه بشر امروز با ولع هر روز آن را مي خرد و روز ديگر در سطل زباله مي اندازد، آرمان حتي در شب افتتاح نمايشگاه خود در گالري ايريس كلر در پاريس يك كاميون زباله را در ويترين هاي گالري خالي مي كند و فقط فضاي كوچكي در انتهاي گالري خالي باقي مي گذارد. آرمان در همين نمايشگاه مي گويد: اين يك زباله دان حقيقي نيست، بلكه بيشتر شبيه چيزي است كه انگليسي ها به آن Refause«ضايعات» مي گويند يعني آنچه ضايع شده.
در اكتبر ۱۹۶۰، آرمان به اتفاق تني چند از هنرمندان مانيفست نئورئاليست ها را امضاء مي كند. آنها ابتدا مي خواستند مانيفست خود را تحت عنوان «ديدگاهي تازه در چشم انداز واقعيت» معرفي كنند كه معني جامع و كاملي براي عقايد آنها نبود و حتي ديدگاه تازه در واقعيت شهري هم ارضا كننده نبود، براي همين به نئورئاليسم بسنده كردند.
آرمان خاطره صدها نوازنده را در اثري تحت عنوان «رژه بزرگ» كه توده اي از ترومبون هاي مستعمل است به نمايش مي گذارد. آنهايي كه روزي توليد كننده آواهاي دلنشيني بودند، آنهايي كه روزي عشق به ميهن، عشق به پايداري در مقابل دشمن را در رژه در قلب فرانسوي ها مي كاشتند و بعد در چرخه توليد، مصرف و تخربب از دور خارج شده اند. آنها در بازيافت آرمان، به تولدي ديگر رسيدند كه مجسمه است با تمام معيارهاي زيبايي شناسي، كمپوزيسيون  قوي، ريتم درست و توازن محكم.
آرمان، هيچ دور ريختني را به راحتي از دست نمي دهد. او به همه آنها، جايي دوباره مي بخشد. از ويولن سل ها گرفته تا قهوه جوش ها و حتي تانك هاي مستعمل. آرمان با هشتاد و سه تانك مستعمل، برج عظيمي مي سازد، غوطه ور در بتون و آن را در مقابل وزارت دفاع بيروت برپا مي كند و در شاهكاري ديگر «شهر لورد» هنوز گريه ها و خنده هاي معلولين ملتمس در شهر لورد كه با چوب هاي زيربغل براي شفاگرفتن آمده اند، شنيده مي شود. تركيبي از ده ها چوب زيربغل مستعمل كه هر كدام اگر زبان  مي داشتند چه خاطرات تلخ و شيريني از صاحبان خود بازگو مي كردند.
آرمان حتي از شيشه هاي خالي پني سيلين نجات دهنده هم، چشم پوشي نمي كند. او آنها را در تجمعي حساب شده كه از دورتاش هاي بلوري نقاشان پوآن تي ليت را مجسم مي كند، به نمايش مي گذارد. تيغه هاي جراحي شناور در بتون كه هم زندگي داده اند و هم زندگي گرفته اند.
019115.jpg

در نمايشگاه سن ژرمن، پيررستاني، آرمان را به يك رهبر اركستر تشبيه مي كند كه كارش را از روي نت انجام مي دهد و به صداي تمام سازها آشناست. «در كهكشاني ديگر» آرمان صدها چرخ دنده مستعمل را در ريتمي موزون به نمايش مي گذارد كه تماشاچي در يك نگاه از ماده جدا مي شود و به معنا مي رود. شايد در روز هزاران نفر با اين چرخ دنده ها كار داشته اند، آنها را لمس كرده اند، ولي در نهايت آرمان است كه از تركيب آنها مفهوم تازه اي مي سازد. همانطور كه در تركيب آچار فرانسه ها و پيچ و مهره ها كه آچارها با دهاني باز ولع باز كردن پيچ ها را دارند و حس نياز از اين آهن پاره ها به راحتي به تماشاچي القاء مي شود. آرمان توانسته از اين همه فلز زمخت و خشن مفهومي عاشقانه و لطيف بسازد.
يكي از زيباترين آثار آرمان «بعد از زمان تهديد آميز» است كه از يك ديكتاتور، فقط يك صندلي استيل سوخته باقي مانده است و فنرهاي متلاشي شده پراكنده  آن خاطره هزاران اسكلت خاكستر شده را در پاي صندلي به تماشاچي القا مي كند.
آرمان از هيچ و آنچه به كار نمي آيد، مفهومي تازه مي سازد.مفهومي سياسي، فلسفي و اجتماعي كه همه با چاشني زيبايي شناختي خاص او آميخته  اند.
هشدار آرمان به مصرف بي رويه و انباشتن خاكروبه ها باعث شد كه جهان علم دنبال كار او را بگيرد و اين در واقع، همان مقصد درست است كه ذهن هنرمند مطرح مي كند و علم جواب مي دهد، همانطور كه تخيلات ژول ورن باعث پيدايش اختراعات و ابتكارات بسيار در قرن گذشته شد. دل نگراني هاي آرمان نيز از اين چرخه باطل توليد، مصرف و تخريب، دانشگاهيان شرق آمريكا را وادار كرد به موضوع از دريچه ديگري بنگرند.
امروز آرمان، يك چهره جهاني است. او فرهنگ مصرفي جامعه را كه معني اجتماع را در ارتباط بامحيط زيست دگرگون كرده است، به عنوان زنگ خطري براي بشري كه روزي لابه لاي اشياء مصرفي خود غرق خواهد شد، فرياد مي كند. آثار او همچون آينه اي براي نمايش  آنچه كه هستيم، از هيچ چيز فروگذار نمي كند. از يك ميخ و پيچ زنگ زده گرفته تا يك تانك عظيم الجثه، هنرمندي كه از هيچ، همه چيز مي سازد.

گزارش سفر به نروژ بخش پنجم
نروژ، بهشت مجسمه سازان
سهيلا نياكان
019095.jpg

تعداد بي شمار مجسمه هاي انساني، بدن هاي در هم تنيده شده، نيم تنه هاي شخصيت هاي مهم فرهنگي و كارگاه ها و موزه هاي مختلفي كه به امر مجسمه سازي در نروژ اختصاص دارند، باعث شده كه نروژ و به خصوص اسلو، بهشت
مجسمه سازان لقب بگيرد.
همچنين وجود دو استاد مجسمه سازي صاحب نام نروژي به نام هاي ويگلند و گريملند عامل ديگري است تا به لحاظ هنري، مكتب مجسمه سازي نروژ در قرن بيستم از غناي لازم هنري برخوردار شود.
وقتي جوزف گريملند در سال ۱۹۴۰ و بعد از به پايان رساندن آموزش مجسمه سازي در آكادمي هنر نروژ، مجسمه تمام قد و برهنه   پسربچه را خلق كرد، جريان جديدي در شيوه و ساخت و ساز مجسمه و نه پيكرتراشي در اسلو بوجود آمد. سختي كار با سنگ گرانيتي و سرماي زياد در نروژ عواملي بودند تا مجسمه سازان و پيكرتراشان اين كشور همچون ديگر كشورهاي اسكانديناوي گرايش كمتري به تراش سنگ هايي با ابعاد بزرگ از خود نشان  دهند. همچنين نبود بودجه هاي دولتي مانند شوروي و آمريكا، مجسمه سازان را از كار با برنز و ريخته گري بر حذر مي داشت. از اين رو ساخت مجسمه هايي به ابعاد واقعي و با استفاده از بتون مسلح و روكش هاي سنگ و چسب بتون نه تنها به لحاظ اجرايي و اقتصادي مقرون به صرفه بود ، بلكه به هنرمندان نروژي آزادي عمل مي داد تا ذهن پوياي خود را در گير تراش و قالب ريزي نكنند و تنها به پروسه خلق مجسمه و ارتباط گسترده تر با توده مردم و مخاطب عام توجه كنند.
019085.jpg

از طرفي هنرمندان مجسمه ساز نروژي نوعي گرايش به سبك رئاليستي در كار خود لحاظ مي كنند و كمتر سعي در تغيير شكل (دفرمه) يا تركيب نامعمول و نامأنوس در كارهاي خود دارند. تا آنجا كه در پارك مجسمه هاي شهر اسلو مشاهده مي شود سمبل برخوردهاي انساني نوعي برج عظيم است. به گونه اي كه بدن هاي غيرعضلاني انساني همچون يك تن واحد در هم پيچيده شده اند و تركيبي موزون از حركات و تناسبات انساني را به نمايش مي گذارند.
گوستاو ويگلند
آثار گوستاو ويگلند (۱۹۴۳-۱۸۶۹) در موزه اي به نام خودش در معرض ديد عموم قرار دارد. تمامي مجسمه هاي گرانيتي، برنزي، چوبي، پلاست و سيمان ويگلند چه به صورت اصل و يا نمونه هاي مشابه اصل، در موزه ويگلند به ترتيب سال و ساخت به همراه طراحي هاي قبل از ساخت مجسمه به نمايش گذاشته شده است.
موزه ويگلند در مركز شهر اسلو و نزديك كارگاه ويگلند توسط معمار نئوكلاسيك نروژي «لورنز اچ.ري» در سال ۱۹۲۰ طراحي و در سال ۱۹۴۷ پس از مرگ ويگلند به پايان رسيد. كارگاه ويگلند كه هم اكنون مركز آموزش مجسمه سازي كلاسيك در نروژ قلمداد مي شود،  در جنوب پارك ويگلند (پارك مجسمه ها) قرار دارد.
ويگلند از شخصيت هاي بزرگ ادبي و فرهنگي نروژ نيم تنه هاي گرانيتي اي تراشيده كه مهمترين آنها نيم تنه «هنريك ايبسن» و «كنت هامسون» است.
مجموعه «پسر بچه عصباني» (۱۹۳۰-۱۹۲۸) كه در موزه قرار دارد روش كار ويگلند را از طراحي تا ساخت مجسمه گچي به خوبي به نمايش مي گذارد. اين روش كار هنوز در ميان هنرجويان نروژي رايج است.
جوزف گريملند
019100.jpg

گريملند را بايد مجسمه ساز شهري لقب داد. در تمام شهر اسلو آثار او كه تركيبي از رئاليست سوسياليستي شوروي و نئوكلاسيك آمريكايي است، به چشم مي خورد. حالت صورت مجسمه ها بي احساس است و تمام حرف مجسمه  ساز در اندام طبيعي و اغراق نشده موضوع هايش نهفته است.
مجسمه هاي گريملند در اماكن عمومي و به تعداد زياد بينندگان خود را احاطه مي كند به طوري كه مخاطب در فضاي بين مجسمه ها قرار مي گيرد و تنها در برابر يك مجسمه عظيم خود باخته نمي شود. به عبارت ديگر وقتي در پارك، گورستان عمومي، آرامگاه سرباز گمنام،  دانشگاه و فضاهاي شهري، بينندگان مجموعه مجسمه هاي گريملند را مي بينند، با آنها زندگي مي كنند و اين بدن هاي به ظاهر بي جان براي مردم اسلو روح و هويت فرهنگي شهرشان را تشكيل مي دهد.
كارگاه گريملند در خارج شهر به همان صورت كه اين استاد بزرگ در آن كار مي كرد به صورت موزه اي براي بازديدكنندگان آماده شده و تنها مجسمه هاي تخريب شده و ناكامل در محيط بيرون كارگاه به چشم مي خورند. البته بخش عمده مجسمه هاي گريملند در گالري «سيتي هال» اسلو وجود دارند.

انتشار ششمين شماره «تنديس»
019090.jpg
هفته نامه تنديس اولين و تنها هفته نامه اي است كه با انگيزه اعتلاي هنرهاي تجسمي و پر كردن خلأ ارتباطي ميان هنردوستان، هنرجويان و هنرمندان به صورت متمركز رويدادهاي عرصه هنرهاي تجسمي را منعكس و به نقد اين فضا مي پردازد.
تاكنون شش شماره از اين نشريه به چاپ رسيده است كه تازه ترين شماره آن شامل مطالبي با عناوين «آرمان: از شيء تا اثر»، «گفتگو با نصرت الله مسلميان»، «طراحي در ژاين»، «عكاسي زير آب»، «طراحي گرافيك»، «طراحي كتاب»، «مجسمه هاي امير معبد»، «تناولي از منظر مخاطب» است.
هفته نامه تنديس به صاحب امتيازي، مدير مسئولي و سردبيري محمد حسن حامدي و زير نظر شوراي نويسندگان منتشر مي شود.
اين هفته نامه هنرهاي تجسمي در ۲۴ صفحه و با بهاي ۳۰۰ تومان انتشار مي يابد.

مجموعه عكسهاي زرتشتيان ايران(۱) منتشر شد
019050.jpg
دين زرتشت دين يكتا پرستي است. زرتشتيان ايران در شهرهاي مختلف تهران، يزد، كرمان و... زندگي مي كنند كه مركز تجمع آنها بيشتر در شهر كويري يزد است.
هر ساله زرتشتيان ايران درمراسم مختلفي مانند پير سبز، پير ناركي، پير هريشت و پيربانو گرد هم جمع مي شوند و به دعا و نيايش مي پردازند و ديداري تازه مي كنند.
كتاب «زرتشتيان ايران(۱)» گزيده عكس هايي است از مراسم زرتشتيان كه براي نخستين بار در ايران به چاپ مي رسد.
اين مجموعه عكس همراه با تاريخچه دين زرتشت به سه زبان فارسي، انگليسي و فرانسه توسط نشر ماه ريز و به كوشش كسرا وفاداري استاد زرتشتي درس «تاريخ پيش از اسلام ايران» دانشگاه پاريس به چاپ رسيده است.
اين كتاب شامل عكس هاي رنگي و سياه و سفيدي از مراسم و آداب و رسوم زرتشتيان و پرتره هاي آنها است كه در شمارگان ۲۰۰۰ و قيمت ۴۲۰۰ تومان انتشار يافته است.
عكاسان اين مجموعه شامل داريوش افسر كشميري كه خود زرتشتي است و سالهاست كه در كنار حرفه اصلي اش از زرتشتيان عكاسي مي كند، زهره سليماني فارغ التحصيل رشته عكاسي و عكاس روزنامه نگار كه مدت سه سال است در اين زمينه در يزد مشغول كار است، مظاهر سليميان كه به تحصيل رشته عكاسي در فرانسه پرداخته و مقيم پاريس است، حسين صدري و فرزين ملكي هستند. كتاب مذكور در برخي موارد مانند ذكر صحيح نام عكاسان مربوط به هر تصوير داراي اغلاط مشهودي است.
عكس از زهره سليماني كه به اشتباه در كتاب به نام داريوش افسر كشميري چاپ شده است

سمفوني رنگها
019045.jpg
نمايشگاه نقاشي هاي سوررئال وارطان واهراميان از ۲۴ تا ۳۱ خرداد در نگارخانه هنر (فرهنگسراي ارسباران) با نمايش تعدادي از تابلوهاي رنگ و روغن اين هنرمند برپا شده است.
وارطان به ياري رنگ و قلم انديشه  هاي خود را نقش مي زند و با نقاشي الفتي ديرين دارد. هر اثر او سفري است ذهني براي شناخت و رمز و راز نهفته در هر نقش. با تابلوهايش زندگي مي كند و در تمام آنها حضور دارد. در تابلوي «بر سر دو راهي»، رو به سرزمينش ايستاده و در بالاي سرش پارچه اي كه نمادي از شكوه، جلال، پاكي و عظمت مقدسات اوست، قرار دارد و نمايانگر وجود ريشه هاي قوي و قدرت اين ارزش ها در وجود اوست. در وسط تابلو، ماه با دلفريبي بيننده را به طرف درياهاي دوردست دعوت مي كند كه وجود آسمان تيره و قايق بدون بادبان ترديد جوان را در ترك ساحل توجيه مي كند. وارطان به جنگ زشتي ها و پليدي ها مي رود. وفاداري را پاس مي دارد و تلاشي خستگي ناپذير براي بيان حقيقت دارد. او به دنبال آرامش از دست رفته است و مي كوشد تا راهي بجويد براي نجات از اين هزارتوي پرمعما. وارطان با دنياي موسيقي آشناست و برخي آثارش سمفوني رنگ هاست. نقاش در به تصويركشيدن روياها شوق و شيفتگي بسياري از خود نشان داده و با تسلط و چيرگي بر تكنيك و رنگ در اين دنياي پرشتاب، ما را به لحظه اي درنگ و تفكر دعوت مي كند.
رضا داداش زاده

ميزگرد بررسي نشانه شناسي آثار ضياءالدين امامي در نگارخانه صبا برگزار شد
019110.jpg
ميزگرد بررسي نشانه شناسي آثار استاد ضياءالدين امامي، با حضور پنج نفر از كارشناسان معاونت علمي- پژوهشي فرهنگستان هنر، هفته گذشته در نگارخانه صبا برگزار شد.
در اين جلسه كه كارشناساني چون فرزان سجودي، حميدرضا شعيري، فرهاد ساساني، بهمن نامور مطلق و نجوميان، در آن به بحث پرداختند، درباره تصويرسازي عالم روحاني در آثار بحث و به نوعي اتفاق به نام زبان هنري در آثار امامي اشاره شد.
ساساني در ابتدا اظهار داشت: عناصر نشانه اي آثار، چگونگي تبديل اين عناصر و هم نشيني  متن هاي نقاشي، نه به مفهوم نوشته مكتوب است. به عبارتي، امروزه هر اثري كه بر يك كنش دلالت كرده و با مخاطب خود ارتباط برقرار كند و در جريان ارتباط بتواند معنايي را القا كند، حكم متن را دارد.
همچنين نامور مطلق در سخناني، آثار امامي را به دو دسته تقسيم بندي كرد: يكي دوران شروع و مرحله آغازين خلق هنري(طبيعت بي جان) و ديگري آثاري همراه با بداعت و نوآوري(با عناصري مانند شمايل، اشكال هندسي، حروف و رنگ قابل تفكيك هستند).
دكتر سجودي نيز مهمترين عنصر موجود در تابلوها را كه بيش از هر چيز نظر بيننده را به خود جلب مي كند، خط دانست و گفت: در اكثر تابلوها خطوط داراي كادر و حاشيه اند و امكان گريز را از بيننده مي گيرند.
همچنين به دليل چيده شدن سطوحي و طبقه اي خطوط، امكان شكل گيري عمق و پرسپكتيو عمقي گرفته شده، پرسپكتيو عمودي كه حيثيت شرقي تابلوهاست، غالب شده است. به عبارتي، بعد سومي نيست و ما شاهد يك جريان عرفاني هستيم. در برخي ديگر از تابلوها خط آنقدر فشرده شده كه باعث منفجر شدن آن مي شود(تابلوي جهنم).
ساساني در سخناني ديگر، رنگ هاي متنوع و هنجار گريز تابلوها اشكال فشرده و قاب هاي بسته، همگي متأثر از هنر فرش، معماري و كاشيكاري شناخته و عنوان كرد كه خط در تابلوها اهميت كلام و حتي رمزگونگي واژه را در فرهنگ ما نشان مي دهد كه تصويري شدن، رمزگونه شدن و انتزاعي بودن خط را نمايان مي سازد. گاهي نيز نقش ها به جهت نوع ارائه ريلي شان، نوعي خط هيروگليف را به نمايش مي گذارند.
در پايان تركيب بندي كارها متأثر از هنر تذهيب شناخته شد كه به شيوه اي نو مرزبندي شده و آثار اين كار را در درون خود انجام داده اند.

|   اجتماعي    |    ادب و هنر    |    اقتصادي    |    آموزشي    |    انديشه    |    خارجي    |
|   سخنگاه آزاد    |    سياسي    |    شوراها    |    شهري    |    علمي فرهنگي    |    محيط زيست    |
|   موسيقي    |    ورزش    |    ورزش جهان    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |