|
|
|
|
|
|
نگاهي ديگر به نقش چك در مناسبات اجتماعي
|
|
تحولات سياسي، اقتصادي جهان در دهه ۵۰ و ۶۰ ميلادي اصالت ذاتي چك را در اقتصاد ايران بيشتر براي ما آشكار مي سازد، پس از جنگ جهاني دوم و پايان بمباران نظامي ملل مغلوب توسط متفقين ،بمباران اقتصادي از سوي فاتحين جنگ علي الخصوص آمريكا بر پيكر ملل در حال توسعه و عقب مانده باريدن گرفت. طرحهاي اقتصادي يكي پس از ديگري چون سرم به كالبد اقتصاد روبه احتضار كشورها تزريق شد كه طرح هاي مارشال - اصل ۴ ترومن و نپ وكينز از آن جمله مي باشد. اين طرح ها كه به گوش آگاهان و ناظران سياسي، اقتصادي آشناست در ظاهر به جهت بازسازي اقتصاد كشورهاي عقب مانده طراحي شده بود اما در باطن در راستاي ايجاد بازار مصرف و افزايش قوه خريد ملل مصرف كننده طراحي شده بود.
به هر صورت چك علي رغم تمامي تعابير و تفاسير مسئولين بانكي و اقتصادي كشور صرفاً يك برگ كاغذ بهادار دولتي نيست. مي گويند چك وسيله اي است در جهت سهولت حمل پول، چك ابزاري است در خصوص ايجاد سرعت در انجام معامله. چك جانشين پول است و به تازگي چك پول هم همان پول است. آيا اصالت ذاتي چك در اقتصاد ايران از دهه ۴۰ تا به امروز همين بوده و هست، آيا واقعاً چك در اختيار اشخاص حقيقي و حقوقي قرار گرفته تا افراد با خود پول حمل نكنند، يا اين كه اشخاص به لحاظ ايجاد سرعت در معامله بايد مجهز به چك شوند.
اولاً: چك نمي تواند جانشين پول باشد چرا كه با ۵۰ برگ هزار توماني تنها به مقدار ۵۰ هزار تومان مي توان خريد كرد و در بازار عرضه و تقاضا نقش داشت حال آن كه با يك دسته چك ۵۰ برگي و قدري جسارت و اگر فكر هتك آبرو و احترام بعد را نكني و حبس را هم به جان بخري مي تواني ميليون ها تومان از چرخه اقتصاد خارج كني و موازنه عرضه و تقاضا را برهم زني ... و الي آخر.
پس چك مي تواند رونق كاذب ايجاد كند، ركود اقتصادي بيافريند، زمينه ساز تورم شود، بحران بسازد و مظلومانه تماشاچي آن باشد و در نهايت مولد تضاد و تعارضات ركود اقتصادي، اجتماعي، قضايي و فرهنگي گردد.
سرعت تخريب چك در جهت منفي در مقايسه با اسكناس يك درصد يا يك در هزار است. پس اگر كمي ظريف و عميق به مسأله نظر كنيم چاپ ۵۰ برگ اسكناس هزار توماني در سيستم پولي با رهاسازي ۵۰ برگ چك به صورت آزاد در دست هر شخص با هر صلاحيت تجاري و صنعتي نمي تواند اثر يكسان و يك سو داشته باشد و در نهايت چك جانشين اسكناس نيست و اگر هست جانشين بر حقي نيست.
چك كه زماني بي صدا در صندوق بانك ها خفته بود تا تنها با اعتباري مناسب در اختيار تجار محتاط قرار گيرد آرام آرام با افزايش ورود كالاي خارجي و تنوع توليد داخلي از صندوق بيرون آمد و در اولين حضور و نقش خود در اقتصاد ابتدا در كشوي ميز تجار محتاط قرار گرفت و سپس به روي ميز اصناف ممتاز رفت و در آخر در جهت اشخاص مشتاق جاي گرفت.
در دهه ۴۰ سرعت صدور چك در جهت خريد كالاي داخله و خارجه تا بدانجا پيش رفت كه چك از حالت ثابت و صامت خود در صندوق ها خارج شد و به صورت پديده اي سيار و پرصدا در همه جا حضور و ثبوت خود را اعلام كرد. براي دارنده چك فقط كافي اين بود كه با تير يك نگاه آرزويي را از پشت ويترين شيك يك مغازه نشانه كند تا آنگاه و با امضاي يك برگ چك آن آرزو به سهل يا به سهو در اختيار شخص يا خانواده اش قرار گيرد. چك ديگر قادر بود خيلي از غيرممكن ها را ممكن سازد. چك از صورت يك برگ اوراق بهادار خارج شد و حاكم بلامعارض سيستم پولي شد- هيئت چك به هيبت تبديل شد و در تكامل خود موجب حيرت همگان گشت. چرا كه مي توانست در لحظه ارائه چون سلاح هر فروشنده اي را خلع صلاح كند.
در قوانين مالي، پولي ديگر كشورها با محدود كردن اعتبار شخص در متن چك ميزان خريد وي را در چرخه عرضه و تقاضا كنترل مي كنند به عبارتي قوه خريد هر فرد در يك اقتصاد منسجم و منتظم به ميزان دريافت حقوق و مزاياي او بستگي دارد كه اين مبلغ در كارت اعتباري يا دسته چك اعطايي وي دقيقاً قيد شده است. بدين لحاظ در اين جوامع شهروندي نمي تواند با در دست داشتن اوراق خريد بدون سقف (چك) در بازار عرضه و تقاضا مانور تخريبي داشته باشد و اين در حالي است كه در كشور ما با يك جلد دسته چك ۵۰ برگي مي تواني هر آنچه را آرزو داري بخري و چون غالباً آرزوي خريداري شده با درآمد حاصله فرد همخواني ندارد پس از برگشت چند چك ،حرمت و شهرت بدهكار روز به روز تضعيف و تضييع مي گردد. صدا و سنگيني سايه ناآشنايي به نام طلبكار فضاي گرم و نوراني خانواده را تيره و سرد مي كند. بچه ها از هر تلفني و از صداي هر دري به خود مي لرزند روابط زن و مرد به سردي و بي حرمتي مي گرايد. حضور شوهر در محافل خانوادگي كم مي شود. بچه ها پدر را دير مي بينند . و در مدرسه از او كمتر ياد مي كنند و به اين ترتيب كانون خانواده ها متلاشي مي شود. با ژرف نگري بيشتر درباره نقش و تأثير چك در مناسبات اقتصادي ما و پيامدهاي آن، بايد كه، قدري تعمق كرد و به اين نقش و اثر، چارچوبي منطقي و منطبق بر منافع ملي ايجاد نمود.
زماني كه درصدي از جمعيت كشور از زندانيان مالي و خانواده هاي آنها را تشكيل مي دهند، نگاه اجتماعي، فرهنگي داشتن به اين مهم ضروري است.
فرامرز شهاب
|
|
|
جاده جديد طالقان بيم ها و اميدها
|
|
با انتشار اخباري در مورد احداث جاده جديد طالقان، بارقه اي از اميد بر قلوب طالقاني ها تابيدن گرفت. گفته شده بود كه با احداث جاده جديد دسترسي طالقان به آزادراه كرج- قزوين دست كم ۴۵ كيلومتر نزديك تر مي شود، جاده جديد از لحاظ ايمني وضع بهتري خواهد داشت و... با گذشت بيش از دو سال از فرود آمدن نخستين كلنگ راه جديد در اسفندماه ۱۳۸۰، ماحصل عملياتي كه به چشم مي آيد كوه بريدن هاي پياپي در منطقه اي وسيع و در جازدن طرح در يك محدوده معين مي باشد. مسير اوليه جاده كه از شهرك- مركز شهر طالقان آغاز شده بود و قرار بود پس از عبور از كنار روستاي وركش، ادامه يابد در يكي از ذخيره گاههاي معروف طبيعي طالقان مراتع كه ميراث فرهنگي نيز محسوب مي شود، ناگهان به مسيري عريض تبديل شد. بولدوزرها شب و روز در اين ناحيه سرگرم تعريض جاده بودند، بي آنكه توضيح و استدلالي ارائه شود. تجهيزات راهسازي با شكافتن تپه ها و كوهها- كه به جاي خود مستلزم نظارت دقيق محيط زيست استان تهران مي باشد- تا مراتع بالا دست پيش رفت. اما اخيراً مسير آغازين جاده به سمت غرب متمايل شده و دوباره، تپه ها، دامنه ها و ذخيره گاههاي طبيعي جديدي به تيغه بولدوزر سپرده شده اند. اين تغيير ناگهاني مسير علاوه بر آنكه شايعات و شبهاتي در ميان مردم مبني بردستيابي به تپه ها و گورستان هاي باستاني و...را به وجود آورده، در ابعاد بسيار وسيعي باعث تخريب مزارع آبي و ديم شده است. معمولاً هنگام اجراي پروژه راهسازي در مناطقي مثل طالقان كه داراي اكوسيستم بسيار حساس و آ سيب پذير مي باشد، علاوه بر مشخص شدن وقطعي بودن نقشه اوليه و محاسبات دقيق از لحاظ زيست محيطي نظارت مستمر و پيگير مأموران حفاظت محيط زيست را الزامي مي سازد و از لحاظ ميراث هاي فرهنگي با توجه به قدمت اين منطقه و وجود صدها تپه باستاني با ذخاير بسيار نادر و ارزشمند نيز نيازمند توجه دايمي و بازرسي و مراقبت است. مسئله مهم آن است كه اجراي پروژه به سليقه پيمانكار يا سلايق پيمانكاران سپرده شود در حالي كه شايسته بود، علت تغيير مسيرها و نتايج اقدامات انجام شده براي مردم و يا حداقل شوراي اسلامي شهر طالقان تشريح شود.درست نيست ، يكي از نادرترين ذخيره گاههاي طبيعي سلسله جبال البرز به ميدان آزمون وخطاي راهسازي ناپخته تبديل گردد .
مردم طالقان ضمن قدرداني از بانيان ودست اندركاران زحمتكش اين پروژه،علاقه مند به آباداني زادگاه خود مي باشند. اما اگر اين مردم امين مسئولان و دست اندركاران پروژه راه جديد مي باشند، بهتر است جزييات اجراي پروژه، ضرورت هاي تغيير مسير به آگاهي آنان رسانيده شود. اداره كل محيط زيست استان تهران نيز بايد، براي محيط زيست و اكوسيستم بسيار حساس منطقه طالقان بخصوص در مسيرهايي كه اكنون تحت عنوان پروژه جاده سازي به تيغه بولدوزر سپرده مي شوند بهاي بيشتري قايل شود و ضمن اعمال نظارت قانوني، نتايج را به اطلاع افكار عمومي برساند. براي پايان بخشيدن به شايعات و شبهات موجود در ميان مردم مبني بر تغيير مسير جاده لازم است، اطلاعات شفاف در اختيار مردم قرار بگيرد. اجراي يك پروژه راهسازي اگر با اطلاع رساني همزمان، رعايت موازين زيست محيطي و ميراث هاي فرهنگي همراه نباشد، بيش از آنكه موجب رحمت و آباداني باشد، موجب زحمت خواهد بود. لازم است، كارشناسان، مهندسان آشنا به مسير، با نقد اصولي اين پروژه، هم ابهام ها و پاره اي بدگماني ها بر طرف كنند و هم به اجراي درست پروژه مدد رسانند.
در آغاز كلنگ زني جاده جديد طالقان، مردم بر اين باور بودند كه راه جديد به طور اصولي، مطابق نقشه هاي صحيح طبق برنامه ساخته مي شود و يكي از آرزوهاي ديرين ساكنان طالقان يعني دسترسي به سوخت گاز تحقق مي يابد. اما آنچه تاكنون رخ داده حاصل اندكي ميان بيم و اميد است و تنها اطلاع رساني شفاف و دقيق مي تواند، نگراني ها را برطرف سازد.
مهندس اصغر بهرامي
|
|
|
دستگاههاي خود پرداخت و دغدغه جديد بازنشستگان
آمده بودند ابرو را درست كنند اما...
|
|
دو ماه گذشته ناگهان و بدون پاسخ خبر قبلي عده اي از بازنشستگان كه بعضي از آنها در مجموعه ما زندگي مي كنند خبر آوردند كه براي دريافت حقوق ماه ارديبهشت بايد از كارت الكترونيك استفاده شود و ما بايد مراجعه و تشريفات آن را انجام دهيم. همان موقع فهميدم كه چه اشتباه بزرگي در حال وقوع است.
مراجعه كردم و پس از ۵ روز با كمال احترام كارت مرا با كاغذي دستور العمل به من دادند. من جزو بازنشستگاني هستم كه پس از خواندن دستور و يك بار اجرا توانستم پولم را بگيرم ولي آيا هيچ كس فكر كرد كه در بين ما چقدر معلول و از كارافتاده وجود دارد و دريافت اين پول در خيابان و سيل ماشين چه وضعي خواهدداشت؟ آن هم با وجود موتورسواران كه فقط در حياط منزل و اطاق خواب جايشان خالي است چگونه بايداين عده خودشان را جمع و جور كنند؟
اين ماشين هاي خود پرداز در جاهاي ديگر دنيا هم خيلي بي خطر و ضرر نيستند و حالا چه كسي مسئول است و چرا بدون آموزش و اطلاع قبلي يك باره چنين نقشه اي پياده مي شود!؟
بازنشسته اي كه نمي تواند راه برود چگونه هر ماه بيايد و با التماس از ديگري بخواهد از ماشين پول دريافت كند. در همين مدت كوتاه سه نفر از دوستان كارتشان در ماشين گير كرده و پس از هر بار رفت و آمد هنوز حقوق نگرفته اند!
در هر جاي دنيا سالمندان و بازنشستگان مورد احترام هستند تا آنجايي كه وقتي آنها را به خانه سالمندان مي سپارند وسائل شخصي خودشان را همراهشان مي كنند تا آنها دستخوش تغييرات محيط خودشان نشوند.
در همه جاي دنيا، نهايت تسهيلات را براي بازنشستگان كه از لحاظ جسماني و روحي در دوره كهنسالي قرار دارند، فراهم مي شود، اما معلوم نيست به چه دليل و بدون هيچ پيش آگاهي و آموزش و بدون در نظر گرفتن اقتضاي سن و سال و توان جسمي بازنشستگان، چنين طرح هايي پياده مي شود. آيا سازمان بازنشستگي كشور با آن همه يد و بيضا، نمي تواند مانع از اجراي اين قبيل طرح هاي خام در مورد قاطبه بازنشستگان شود؟
«نام محفوظ»
|
|
|
نيم نگاهي به برخي مشكلات ترافيكي ابر شهري در هم تنيده و متفاوت
گيم كامپيوتري تهران!
|
|
اشاره؛
زندگي امروزي انسانها بويژه، در شهرهاي بزرگ- كه مانند مقدا ري روغن زير گرماي خورشيد گسترده شده اند- بي شباهت به حركت نامنظم مولكولي و حركت كشتي هاي بي لنگر در درياي متلاطم نيست كه هر لحظه مسافرانش كژ و مژ مي شوند، چنان عنان اختيار از كف مي دهند و سر به دوران مي گذارند كه راهي جز برخورد، نزاع يا ناسزاگويي نمي يابند.
كافي است دو اتومبيل در اين درياي آهن و دود و آدم با هم تصادف كنند يا يكي حق تقدم خويش را به ديگري تفويض ننمايد... ادامه اين تمثيل را با خواندن سطرهاي پايين و با ورژني ديگر پيگيري نماييد.
آيا مي خواهيد مستقيماً به عنوان بازيگر نقش اول به روي صحنه بازي هاي پرهيجان كامپيوتري برويد؟ اگر تجربه هنرپيشگي، كشتار و نشانه گيري يا شليك دقيق نداريد، هيچ ايرادي ندارد. در آموزشگاه مورد نظر به سرعت و با كمترين زحمت مي توان به ترميناتوري ويرانگر بدل شد.
اين، يك شوخي، اطلاعيه استخدام بدلكار و سياهي لشكر نيست، بلكه مقاله اي جدي است. در برنامه بازي هاي رايانه اي مانند مهاجم مقبره، شورش، درايور و جهنم و از اين دست نسخه ها، مي توان به عنوان آغازگر يك «گيم» وارد صحنه شد.
هدفي وجود دارد. بايد به جايي رسيد. اما اين مسير پر از خطر است. همچون هفت خوان تا به مقصد مخاطراتي بسيار فرد را تهديد مي كند. البته چاره اي جز رفتن، امتياز دادن يا گرفتن و خشونت نيست. مدام، در حالي كه هنوز آمادگي لازم به دست نيامده، چپ و راست و تمام جهات ديگر را بايد پاييد. مسابقه بقا شروع شده است، يا پياده و يا سواره فرقي نمي كند. اگر چه فرد دوست دارد كسي در اين تنهايي مدافع و ياور او باشد اما در عين حال لحظه اي نيست كه فرمان يا دسته هاي بازي يا هر دستاويزي را به سمتي نچرخاند. از در و ديوار، از گذرگاه ها و پنجره ها از جوي آب، از زير پل ها و وسط خيابان، از دريچه كانال فاضلاب شهري و از هر جا حمله اي غافلگيرانه شروع مي شود- تصور كنيد در اين بين علاوه بر صداي انفجار صداي ترمز شديد خودروها و گاز دادن موتورسيكلت ها و تقاضاهاي كمك لحظه اي قطع نشود- حال تيري به سمت فرد شليك مي شود.
اين حالت هاي دفاعي كه شخص به خود مي گيرد و پيوسته در يك مسير به طرفين واژگون مي شود تا در مقابل غريبه اي بي احتياط و بي رحم از خود دفاع كند و بالاخره در اثر يك اشتباه و به خاطر خستگي و خرد شدن اعصاب، يكي از آشنايان يا دوستان خويش را - ناخواسته- نشانه مي رود. با آن كه وي را شناخته است اما ديگر در آن فضاي دود آلود و وهم انگيز سيستم عصبي و حركتي از مغز فرمان نمي گيرند. دست ها و پاهاي شخص كرخت شده و نااميدي از سر و رويش مي بارد، او يك كودك بي گناه يا بانويي بي خبر از همه جا را زده است. تازه به غير از همه اينها در اين شلوغي اگر مواظب نباشد و احتمالاً اشتباهي نزند به سهو مي زنندش و اگر نخورد، او را مي خورند.
اين شخص فرضي بايد مراقب همراهان ناهمراه خود نيز باشد. بعضي از آنها جمع شده اند تا وي را گمراه كنند.
آري. تمامي اين احوال اشاره شده در بالا به داستان يك فيلم يا بازي خونين شبيه است كه لحظه اي مي توان خود را جاي هر كدام گذاشت. ناخواسته خودم را وقتي سوار هر خودرو يا سرويس اياب و ذهاب اداره مي شوم، در حال اجرا يا همراه با يك بازيگر بازي هاي خشن رايانه اي مي بينم. توي ماشين اگر چه اتوبوس شركت واحد - با آن بوق شيپوري- باشد، هر لحظه به اطراف و مقابل مي نگرم. دائم با خود مي گويم: «زد. زد. اين پيرزن، الان است كه زير ماشين برود. جلوي آن ماشين الان است كه جمع شوند. بچه مدرسه اي ها را بپا. اوه چرا اين چراغ راهنمايي فقط چشمك مي زند...؟»
و نهايتاً چاله مهيب خيابان كه دست كمي از چاه ويل ندارد چرخ خودرو را در دل سنگ خود فرو مي برد و مرا از خيالات فاسد خارج مي كند. مي بينم كه اول صبح در تهران و در حال رفتن به محل كارم هستم. كارمندي با اعصاب متشنج.
اصغر نديري
|
|
|
توتستان هاي تهران را زنده كنيم
همانطور كه اطلاع داريد درگذشته نه چندان دور، اطراف تهران از توتستانهاي فراواني برخوردار بوده است به طور مثال در شهر ري حضرت عبدالعظيم(ع) باغ توتي در جنوب تهران يافت آباد، ياغچي آباد، نازي آباد و محمدآباد، در غرب تهران طرشت و شمال اميرآباد، پونك، ونك، كن، اوين و دركه، شمال شرق نارمك در شرق اكبرآباد، دولاب و سيد ملك خاتون ولي امروزه همه اينها تبديل به آپارتمان شده و از آن توتستانها خبري نيست منابع طبيعي در اطراف تهران بزرگ جنگل هاي فراواني ايجاد كرده ولي از درخت كاج، اقاقيا و مشابه آنها استفاده كرده است.
مهندسين كشاورزي مي دانند كه درخت توت كم آب مي باشد و شايد سال اول به آب بيشتري نياز داشته باشد و بخاطر كم آب بودن آن مردم درخت توت را در هركجا كه بود كشت مي كردند حتي در كنار جاده هاي بين شهري كه مردم بتوانند از سايه و ميوه آن استفاده كنند. در دين مبين اسلام درخت توت مورد توجه بوده است. درخت توت را وقف مي كردند يا توتستانها را وقف مي كردند. درخت توت از چوب خوبي برخوردار است ميوه آن پرفايده و برگ آن براي كرم ابريشم مورد استفاده مي باشد.
درگذشته هيچ كس حق نداشت درخت توت را ببرد و نابود كند و شايد هم مكروه مي دانستند و اعتقاد بر اين بود كه اگر درخت توتي در مكاني بايد بريده شود حتماً قرباني مي كردند و يا صدقه مي دادند. بنابراين بهتر نبود در اين جنگل كاريها از اين درخت پرمنفعت استفاده مي شد كه بتوانند تربيت كرم ابريشم و نوغان مملكت را به حركت درآورند؟
اميد است حركت تازه در اين راستا انجام پذيرد و دوباره توتستانهاي تهران زنده شود.
ماهرالنقش
|
|
|