جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۸۲
سال يازدهم - شماره ۳۰۸۲
زمين
Friday.htm

مراكز دفن زباله و توليد برق و انرژي
گلخانه زباله ها
گروهي از كشورها به دنبال آن هستند كه از گاز حاصل از دفن زباله در تكنولوژي پيل سوختي خود استفاده نمايند تا بدين وسيله ارزش افزوده محصول توليدي را بالاتر برند
عبدالله مصطفايي
005445.jpg

كنفرانس ۱۰ روزه اي با عنوان «آب و هوا» با شركت نمايندگاني از ۱۸۰ كشور جهان و نيز گروه هاي مختلف زيست محيطي برگزار شده است. اين كنفرانس به همت سازمان ملل متحد در تاريخ چهارم ژوئن برگزار گرديد و هدف اين سازمان از برگزاري آن بررسي نحوه تسريع در اجراي پيمان كيوتو درباره مسائل محيط زيست و كاهش گازهاي گلخانه اي است. پيش از آغاز كار كنفرانس آب و هوا در شهر بن، گزارش هشداردهنده اي از سوي سازمان ملل متحد در مورد خطرات آلودگي محيط زيست انتشار يافت. اين گزارش بيان مي دارد كه كشورهاي جهان همچنان به توليد گازهاي گلخانه اي ادامه خواهند داد. يكي از اين گازهاي گلخانه اي متان است كه به مقدار زياد در مراكز دفن زباله شهري به وجود مي آيد و با كنترل انتشار آنها مي توان علاوه بر كاستن از گازهاي گلخانه اي، از انرژي موجود در آن نيز به نحو مفيد و اقتصادي سود برد. در اين مقاله سعي بر آن است كه از ديد توليد انرژي به اين موضوع پرداخته شود چون با روش هايي بسيار ساده مي توان علاوه بر حل يك مشكل زيست محيطي، به انرژي نيز دست يافت كه براي كاربردهاي متفاوتي قابل استفاده است.
•••
امروزه با افزايش جمعيت و گسترش دائمي شهرها، نياز انسان به مواد مصرفي روزبه روز بيشتر مي شود و زياد شدن مواد مصرفي موجب افزايش زباله مي گردد كه انسان ها به نحو فزاينده اي آنها را به محيط زيست تحميل مي نمايند. بايد توجه داشت كه اين زباله ها از عوامل آلودگي به شمار مي روند و نه تنها زندگي حيوانات و گياهان را به خطر مي اندازند بلكه به آلودگي خاك، آب هاي زيرزميني و در بعضي موارد مرگ و مير آبزيان منجر مي شوند.
بايد توجه داشت كه در ايران فقط طي دوره سال هاي ۱۳۶۵ ـ ۱۳۳۵ جمعيت شهرها از حدود ۶ ميليون به ۲۶ ميليون افزايش يافته و اين در حالي است كه جمعيت روستاها از ۱۳ به ۲۲ ميليون رسيد و اين ارقام گوياي رشد نامتناسب شهرها است كه توليد زباله بيشتر را در پي خواهد داشت.
طبق اظهارات مسئولين فقط در تهران روزانه هفت هزار تن زباله توليد مي شود كه بايستي به نحوي دفع گردند. يكي از روش هاي ممكنه براي دفع، دفن بهداشتي اين مواد است كه براي اين كار بايستي محل مناسبي يافته و پس از دفن به شيوه هاي مهندسي، روي اين مواد را پوشاند. در اين روش يافتن زمين مناسب با ويژگي ها و ابعاد مورد نظر همواره يكي از چالش هاي پيش رو است. در مورد تهران بيان شده كه مركز دفن كنوني فقط تا يك سال و حتي كمتر از آن قابليت پذيرش اين حجم زباله را دارا است. به علاوه قابل ذكر است كه سهم ديگر روش هاي دفع بسيار كم است.
اخيراً در جهان در ارتباط با طرح هاي تبديل و استفاده از گاز حاصل از مراكز دفن زباله (LFG) موج جديدي ايجاد شده است. در آمريكا اين موج بيشتر ناشي از بندهاي مربوط به نيروگاه هاي كوچك در قانون معروف به Purpa بوده است.
گاز متان كه حدود ۵۵ درصد از LFG را تشكيل مي دهد، يكي از گازهاي گلخانه اي است كه از لحاظ پتانسيل ايجاد پديده گلخانه اي، هم ارزش CO2 است. در ضمن علاوه بر آنكه اين ماده قابل انفجار است، در صورت عدم كنترل صحيح مي تواند باعث آلودگي آب هاي زيرزميني نيز بشود. در عمل از هر تن زباله شهري خام بين ۲۰ ـ ۵ متر مكعب گاز در هر سال قابل بازيافت خواهد بود و افزايش اين مقدار با طراحي و مديريت درست محل دفن امكان پذير است. به علاوه بايد توجه داشت كه غلظت متان در اتمسفر سالانه ۶/۰ درصد افزايش مي يابد در حالي كه ديگر گاز گلخانه اي يعني CO2 ساليانه فقط ۴/۰ درصد افزايش غلظت اتمسفري مي يابد.
گروهي از افراد عادي فكر مي كنند كه چون اين گاز از زباله به دست آمده است گازي خطرناك و آلوده بوده و سوختن آن نيز نامطمئن است ولي بايد گفت كه دقيقاً موضوع برعكس است. در واقع بايد متذكر شد كه از لحاظ مواد حاصل از احتراق (CO، HC، VOC و NOX) گاز حاصل از مراكز دفن داراي آلودگي كمي است و چون دماي شعله آن پايين است، ميزان NOX آن حدود ۶۰ درصد كمتر از احتراق گاز طبيعي خواهد بود. سازمان حفاظت محيط زيست آمريكا (EPA) در ماه مارس ۱۹۹۶ قوانين جديدي را براي مراكز دفن زباله هاي شهري به تصويب رساند و بر اين اساس تعداد مراكز دفني كه بايد گاز LFG خود را جمع آوري و كنترل نمايند، افزايش يافت. اين قانون ۴۵ مركز دفن در حال ساخت را نيز شامل شد.
البته قوانين مربوط به كيفيت هوا نيز محدوديت هايي براي گازهاي خروجي از مراكز دفن كنترل نشده، وضع كرده است كه بايد مورد توجه قرار گيرند كه اين بر اهميت موضوع مي افزايد. به علاوه كنگره آمريكا نيز قوانيني را در دست بررسي دارد كه بر اساس آن مصرف كنندگان عمده برق بايستي درصد مشخصي از مصرف خود را از انرژي هاي تجديدپذير تأمين نمايند. به علاوه چون گازهاي حاصل از مراكز دفن زباله (LFG) به عنوان سوخت تجديدپذير به حساب مي آيند، صاحبان اين مراكز مي توانند از معافيت هاي مالياتي زيادي استفاده نمايند كه اين امر باعث ايجاد انگيزه بيشتر براي استفاده از اين انرژي مي شود.
005465.jpg

مطالب فوق بدان معني است كه مهار گاز LFG از ديدگاه زيست محيطي يك اجبار است و از سوي ديگر اين گاز به خاطر داشتن مقدار قابل توجهي متان مي تواند به عنوان يك سوخت مورد استفاده قرار گيرد. هم اكنون در جهان بيش از ۳۰۰ محل دفن وجود دارد كه از گاز توليد شده در آن ها براي توليد انرژي و برق و يا حتي فروش به خريداران ديگر استفاده مي شود. از لحاظ علمي اين گاز از انجام مجموعه اي از واكنش هاي زيست شيميايي بر روي مواد آلي تجزيه پذير موجود در زباله طي شرايط بي هوازي توليد مي گردد. البته زباله شهري از اجزاي مختلفي تشكيل شده كه پاره اي از آنها مواد آلي به شمار نمي روند (فلزات، شيشه، نخاله) و پاره اي ديگر نيز با وجود آنكه از دسته مواد آلي هستند ولي توانايي تجزيه به روش زيست شيميايي را ندارند (پلاستيك و لاستيك). هر قدر اجزاي فسادپذير (زائدات غذايي و باغباني) در زباله بيشتر باشد، پتانسيل توليد اين گاز بيشتر است. قابل ذكر است كه درصد اين مواد در زباله هاي ايران بيش از كشورهاي صنعتي است.

فناوري هاي جديدتر
طي ساليان اخير در اروپا نيز تكنولوژي بيوگاز بسيار مورد توجه قرار گرفته است و بزرگ ترين مركز بيوگاز اروپا به نام مركز Rautenweg در وين پايتخت اتريش قرار دارد كه در آن از گاز حاصل از دفن زباله براي توليد ۸ مگاوات الكتريسيته استفاده مي شود.
گروهي از كشورها پا را از اين مرحله نيز فراتر گذاشته و به دنبال آن هستند كه از گاز حاصل از دفن زباله در تكنولوژي پيل سوختي خود استفاده نمايند تا بدين وسيله ارزش افزوده محصول توليدي را بالاتر برند.
راه اندازي واحدهاي توليد همزمان حرارت و برق (CHP) به سرعت در ميان كشورهاي عضو اتحاديه اروپا (EU) در حال گسترش است. بخش هاي دولتي و خصوصي امتياز اين فناوري را به عنوان يك منبع انرژي مقرون به صرفه با قابليت هاي متعدد تشخيص داده اند. بالا بودن بازده كلي اين فناوري در مقايسه با توليد برق و حرارت به صورت مجزا (مانند واحدهاي متداول كنوني كه در هنگام توليد الكتريسيته، حرارت توليدي را تلف مي كنند)، نشان مي دهد كه توليد همزمان حرارت و برق باعث كاهش چشمگيري در ميزان انتشار دي اكسيدكربن و افزايش راندمان سوخت مي شود.
يكي از مشكلات رايج در واحدهاي توليد دومنظوره (به غير از پيل سوختي) يافتن مصرف كننده هايي است كه به ميزان زيادي حرارت نياز داشته باشند. يكي از امتيازات فناوري پيل سوختي، توليد برق بيشتر و حرارت كمتر است و اساساً نيروگاه هاي پيل سوختي يك مولد برق با بازده بالا و توليد حرارت كم است و از اين رو اين نيروگاه ها بايد از منظر ديگري ديده شوند. در اين ارتباط قابل ذكر است كه يكي از برنامه هاي اجرايي كشور سوئد نصب يك مولد پيل سوختي دومنظوره حرارت و برق (CHP) در مركز اطلاعات محيط زيست در شهر استكهلم است. يكي از سوخت هاي در نظر گرفته شده براي اين سيستم، هيدروژن تبديل يافته از بيوگاز متصاعد شده از زباله هاي شهري است. اين تبديل در يك مبدل سوخت انجام شده و هيدروژن را با خلوص و كيفيت بالا توليد مي نمايد.

سيستم جمع آوري گاز
محل مصرف گاز (LFG) از انعطاف پذيري بالايي برخوردار است و از كوره يك آبگرمكن ساده تا يك مبدل پيل سوختي را شامل مي شود. جمع آوري اين گاز در مركز دفن زباله نيز كار نسبتاً ساده اي است و براي اين كار بايد يك سري چاه هاي عمودي در سراسر محل دفن زباله حفر كرد. اين چاه ها از طريق يك شبكه لوله اي به يكديگر وصل شده و گاز را جمع آوري مي نمايند. جهت تسهيل در امور مي توان از لوله هاي PVC استفاده كرد. البته جهت افزايش كارآيي سيستم مي توان لايه هايي از سنگ خرد شده، بتونيت و ماسه را نيز در سر راه قرار داد. ضمناً تمامي اين چاه ها به يك جمع كننده مركزي متصل هستند كه اين جمع كننده را مي توان به يك كمپرسور يا يك دمنده متصل كرد. به صورت تقريبي بيان شده است كه براي هر ۴/۰ هكتار از مساحت محل دفن به يك چاه جمع آوري گاز نياز است. نهايتاً نيز مي توان گاز را وارد مشعل كرده و يا به هر مصرف ديگري رساند و يا حتي آن را پالايش كرد و كيفيت آن را بهبود بخشيد.

تجربه اي موفق
يكي از طرح هاي موفق در اين زمينه در شهر ادمونتون كانادا قرار دارد كه طي چند سال با موفقيت راهبري شده است. مالك و بهره بردار اين پروژه شركت برق ادمونتون است كه با استفاده از متان حاصل از مركز دفن Clover Bar توانسته يك نيروگاه بزرگ به راه بيندازد.
تاريخچه اين پروژه از اين قرار است كه شركت برق ادمونتون در سال ۱۹۹۰ به اين نتيجه رسيد كه با حذف چند آلاينده كوچك مي توان از گاز LFG براي نيروگاه برق استفاده كرد. اين گاز پس از فيلتراسيون، متراكم شده و پس از حذف آلاينده ها و حذف رطوبت به مشخصات مورد نظر رسيد. در ماه ژوئن ۱۹۹۱ شركت Inc.Environmental قراردادي را براي تأمين گاز LFG با شوراي شهر و شركت برق به امضا رساند. ۹ ماه بعد يعني آوريل ۱۹۹۲ پروژه آماده بهره برداري گرديد. شوراي شهر نيز از فروش اين گاز به شركت برق حق ۵ درصدي براي خود قائل گرديد كه اين به معني ۳۰ هزار دلار درآمد براي شهر بود. براي بهينه سازي كميت و كيفيت گاز جمع آوري شده هر از چند گاهي بايستي يكسري عمليات صحرايي نيز صورت مي گرفت.
از ۱۹۹۲ راه اندازي اين طرح باعث شد كه گاز CO2 كمتري (در حدود ۶۶۲ هزار تن كمتر) انتشار يابد. تنها در سال ۱۹۹۶ اين پروژه باعث كاهش انتشار ۱۸۲ هزار تن گاز گلخانه اي گرديد و بين سال هاي ۹۶ـ۱۹۹۲ حدود ۲۰۸ گيگاوات ساعت برق توليد گرديد. گاز LFG تحويل شده به اداره برق با قيمت پايين تري نسبت به گاز طبيعي به اين اداره فروخته شد تا براي آنان نيز صرفه اقتصادي داشته باشد و براي مركز دفن نيز يكسري معافيت هاي مالياتي لحاظ شده است.
نكته ديگر آنكه طبق مطالعات انجام شده در اين مركز دفن برخلاف بعضي از مراكز ديگر، ميزان تركيبات آلي غيرمتاني بسيار كم بوده است كه اين مزيت بسيار خوبي به شمار مي رود.

وضعيت كشور ما
طبق اطلاعات به دست آمده پتانسيل استان هاي مختلف كشور جهت توليد گاز LFG در تحقيقي با عنوان «برآورد قابليت توليد گاز از محل هاي دفن شهري براي استان هاي ايران» مورد مطالعه قرار گرفته است. اين نتايج بيانگر آن است كه براساس آناليز زباله شهرهاي مختلف، امكان استحصال حجم قابل توجهي از بيوگاز (توليدي از زباله هاي شهري) در كشور وجود دارد. اين تحقيق تاكيد دارد كه با استفاده از يكسري روش هايي مي توان حتي حجم گاز توليدي از مراكز دفن را نيز افزايش داد.
با وجود پتانسيل يابي فوق تاكنون در هيچ يك از مراكز دفن زباله كشور، از گاز حاصل از زباله ها استفاده صنعتي نشده است و تنها در سه شهر شيراز، مشهد و اصفهان به جمع آوري قسمتي از اين گاز اقدام شده و ادامه كارها جهت استفاده از اين گاز بسيار كند پيش مي رود.

يك پيشنهاد
با توجه به مطالب فوق و پروژه هاي انجام شده در ساير كشورها، پيشنهاد مي شود كه گازهاي توليدي از زباله در مركز دفن شهر تهران با روش هاي مناسب جمع آوري شده و با همكاري شهرداري تهران و وزارت نيرو، نيروگاهي در آنجا بر پا شود و جهت آشنايي عموم از سودمندي يك چنين طرح هايي برق توليد آن را مي توان جهت روشنايي اتوبان تهران ـ كرج و يا اتوبان تهران ـ قم به كار گرفت تا از ميزان حوادث جاده اي كه رقم قابل ملاحظه اي نيز است، كاسته شود.
بايد توجه داشت كه امروزه بزرگراه هاي اصلي ورودي به شهرهاي بزرگ از استاندارد بزرگراهي خارج شده اند و بايستي با تمهيدات ويژه اي امكان تردد ايمن، تعداد بيشتري از خودروها را در همين جاده ها فراهم آورد. ضمناً اگر يك چنين پيشنهادي اجرايي شود، علاوه بر آشنايي افكار عمومي با مزاياي يك چنين طرح هايي، امكان الگوبرداري براي استان ها و شهرهاي ديگر نيز وجود دارد چون در هر يك از استان ها و شهرها بالاخره ناحيه اي براي دفن زباله هاي شهري وجود دارد.
در راستاي تامين منابع مالي نيز مي توان علاوه بر منابع داخلي، از منابع بين المللي نيز بهره جست، چون اين گونه پروژه ها را مي توان در قالب كاهش گازهاي گلخانه اي تعريف كرد كه ممكن است سازمان هاي زيادي از قبيل سازمان ملل، بانك جهاني و سازمان Global Enviroment Facility (GEF) و بانك توسعه آسيايي تمايل به سرمايه گذاري و مشاركت در اين گونه طرح ها را داشته باشند. جهت برگشت سرمايه گذاري نيز مي توان قسمتي از عوارض بزرگراهي را به اين مهم اختصاص داد و قسمت ديگري نيز به صورت تشويق هاي سازمان حفاظت محيط زيست به مراكز دفن زباله پرداخت شود.

داستان بقا
اتحاد پنهان قلب ها ـ ۳
كارل زيمر
ترجمه: كاوه فيض اللهي
مارك فيشمن (M.Fishman)، ژنتيك دان بيمارستان عمومي ماساچوست مي گويد: «پرسش اين است كه چگونه در زمان تكاملي نسبتاً كوتاهي، يك لوله ساده به شكل قلب مهره داران درآمده است. اين تغييري چشمگير و پرزرق و برق است. » فيشمن و پژوهشگران ديگر، براي پاسخ دادن به اين پرسش به سراغ ژن ها رفتند - به ويژه ژن هاي گورخرماهي (Danio rerio)، گونه اي متداول در آكواريوم هاي خانگي اما نسبتاً جديد به عنوان «جانور مدل»، از آنجا كه گورخرماهي يك ماهي است - نه يك حشره مانند مگس سركه - قلبي چند محفظه اي دارد و برخلاف جنين كوچك موش كه درون رحم مادرش پنهان شده، لارو گورخرماهي مستقل بالغ مي شود. حتي بهتر از آن براي كساني كه مي خواهند قلب را بررسي كنند، بدن اين گونه ماهي شفاف و داخل آن قابل رويت است.
اما هنگامي كه فيشمن بررسي قلب جنين گورخرماهي را آغاز كرد، مطمئن نبود كه «قلب قابل رمزگشايي باشد. زيرا ژن ها ممكن است در روند تكوين بيش از يك بار مورد استفاده قرار گرفته باشد. » به عبارت ديگر ژني كه در تشكيل قلب درگير مي شود، ممكن است پيش از آن در تكوين يك جنين، هنگامي كه آن جنين صرفاً توپي از سلول ها بود، وظيفه ديگري داشته باشد. اگر فيشمن جهش ايجاد مي كرد كه چنين ژني را غيرفعال مي ساخت، جنين هرگز چيزي بيش از آن توپ نمي شد و او هرگز نمي توانست نقش طبيعي ژن در ساختن قلب را كشف كند. فيشمن مي گويد: «خوشبختانه معلوم شد كه اين نگراني بي مورد است. » افراد تيم او و ديگران بيش از صد ژن را يافته اند كه در تكوين قلب نقش دارند. پس از آنكه كار ژن هايي مانند سنگدلي در ايجاد يك لوله ساده به پايان رسيد، اين ژن هاي ديگر روشن مي شوند و آن لوله را به شكل اندام پيچيده اي كه با آن آشنا هستيم در مي آورند و بعضي از اين ژن ها فيشمن را به شگفتي واداشت. گروه او با از كار انداختن يكي از آنها توانست قلبي ايجاد كند كه فاقد بطن اما از ساير لحاظ طبيعي است؛ از كار انداختن يكي ديگر از آنها قلبي پديد مي آورد كه فقط دريچه ندارد. به نظر مي رسد اين ژن ها مسئول واحدهاي كوچكي از ژن ها باشند كه در ساخت بخش هاي اختصاصي قلب با يكديگر همكاري مي كنند. فيشمن در مجموع حدود ده دوازده ژن واحد قلب پيدا كرد. اين ژنتيك دان مي گويد: «اين خيلي بيشتر از چيزي بود كه مي توانستيم اميدوار باشيم به آن دست يابيم. اين يعني آنكه ما توانستيم تكوين اين اندام را تشريح كنيم زيرا عناصر جداگانه اي در اختيار داريم كه مي توان آنها را حذف كرد. »
گذشته از اين فيشمن دريافت كه طرز كار اين ژن هاي واحد قلب در ماهي هاي كنوني ممكن است سرنخي در زمينه تكامل قلب مهره داران به ما بدهد. ممكن است كه اين قلب پيچيده و محفظه دار به طور تدريجي پديد نيامده باشد. يعني به اين صورت نباشد كه با تكامل جهش هاي خود در بسياري از ژن ها، كاركردشان تغيير يافته باشد. در عوض شايد هر يك از واحدهاي قلب در مهره داران پيشين وجود داشته اند و در آنجا وظايف ديگري را انجام مي دادند كه فعلاً ناشناخته است. تكامل تنها با ور رفتن با ژن هاي اصلي كه واحدها را كنترل مي كردند، توانسته به سرعت ساختار جديدي براي قلب اختراع كند. براي تصوير كردن تفاوت ميان اين دو نوع تكامل، ساخت يك پل بتوني را در نظر بگيريد. اگر آن را با افزودن هرازگاهي چند دانه شن بسازيد خيلي بيشتر از زماني طول خواهد كشيد كه بخواهيد آن را با مونتاژ بلوك هاي بزرگ پيش ساخته بسازيد. خون يك ماهي اوليه مي توانست توسط محفظه هاي نيرومند، دريچه ها و تمام بخش هاي ديگر قلب مهره داران با فشار بيشتري پمپ شود و در نتيجه تا مسافت بيشتري از قلب دور شود و اين دستگاه گردش خود تقويت شده به معناي آن است كه ماهي مي تواند آن قدر بزرگ شود كه طعمه هاي كوچك تر از خود را شكار كند. فيشمن معتقد است كه به لطف يك انقلاب ژنتيكي، مهره داران از پايين ترين فيلتركنندگان در زنجيره غذايي تبديل به بالاترين شكارچيان اقيانوس شدند.
با اين حال در رابطه با قلب ماهي يك مشكل داخلي وجود دارد. قلب، خون را به دورن آبشش ها پمپ مي كند و در آنجا خون پيش از آنكه به بقيه قسمت هاي بدن برود و ماهيچه ها و اندام هاي ديگر را تغذيه كند، اكسيژن تازه بار مي زند. هنگامي كه خون به قلب باز مي گردد مقدار زيادي از اكسيژن خود را به مصرف رسانده است. قلب مانند پيشخدمتي است كه به ناچار بايد فقط ته مانده غذايي را كه در پايان صرف يك وعده باقي مانده بخورد. هنگامي كه ماهي سعي مي كند به سرعت شنا كند، اين طرح مي تواند مشكل ساز شود: هرچه ماهي سريع تر شنا كند، اكسيژن بيشتري توسط ماهيچه هاي شناي آن بلعيده مي شود و براي تغذيه قلب حتي از قبل نيز سهم كمتري باقي مي گذارد. اما دو راه وجود دارد كه از طريق آنها مي توان اين محدوديت را دور زد. يكي بازگرداندن خون از آبشش ها به قلب است يعني در زماني كه خون هنوز غني از اكسيژن است. اين همان كاري است كه بعضي از ماهي ها با تكامل شريان هاي قلبي (كرونر) كه خون را به بافت هاي قلب مي رساند، انجام داده اند. توني فارل (T.Farrell) فيزيولوژيست دانشگاه سيمون فريزر در بريتيش كلمبيا دريافته است كه جريان خون در شريان هاي كرونر قزل آلا حين فعاليت سه برابر مي شود و قلب ماهي را قادر مي سازد كه همچنان با شدت پمپ كند.
Natural History,Apr. 2000

اخبار زمين
غير آلاينده و ناسازگار
005450.jpg

دانشمندان مي گويند سوخت هاي هيدروژني كه از آن به عنوان يك منبع انرژي بدون آلايندگي ياد مي شود، چندان هم با محيط زيست سازگار نيست. پژوهشگران موسسه فناوري كاليفرنيا معتقدند فراهم كردن هيدروژن مورد نياز براي تمام سلول هاي سوختي باعث تشكيل يك سياره ابري تر و سردتر و تشكيل حفره هاي بزرگ تر و پايدارتر ازن برفراز قطب ها خواهد شد. دانشمندان مي گويند با توليد و انتقال هيدروژن لازم براي تامين انرژي مورد نياز اين فناوري، انتظار مي رود حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد از اين گاز وارد جو زمين شود. افزايش ميزان هيدروژن در هوا احتمالاً تاثير مستقيمي بر سطح حاصلخيز زمين گذاشته و همين امر خود به رشد بهتر ميكروب ها كمك خواهد كرد.
005455.jpg

رد پاي جديدي از انقراض
تحقيقات جديد نشان مي دهد ۳۸۰ ميليون سال قبل يك شهاب سنگ بسيار بزرگ در صحراي مراكش با كره زمين برخورد كرده و موجب نابودي ۴۰ درصد از كل حيات آبزي زمين شده است. پيش از اين تنها يك برخورد عظيم از اين نوع كه مي تواند موجب نابودي گسترده حيات موجودات زنده شود در تاريخ كره زمين شناسايي شده بود. برخورد تازه شناسايي شده از آن جهت مهم است كه منجر به انقراض نسل موجودات زمين شده و يك بار ديگر رابطه برخورد اجرام آسماني با انقراض نسل هاي گسترده در زمين را تاييد مي كند. فسيل هاي موجود در لايه هاي خاكي كه درست در بالاي خاك مربوط به اين برخورد قرار دارند نشان مي دهند كه بعد از حادثه، گونه هاي جديدي از موجودات در منطقه پديدار شده و ۴۰ درصد از گونه هاي قبلي منقرض شده اند.
005460.jpg

نقش مفيد محصولات ژنتيكي
يك موسسه مستقل مطالعات علمي نتيجه گيري كرده است كه محصولات كشاورزي كه از لحاظ ژنتيكي اصلاح شده اند مي توانند نقش بسزايي در بهبود كشاورزي در كشورهاي در حال توسعه ايفا كنند. به گفته آنان فناوري ژنتيكي از توان بالقوه براي افزايش توليدات كشاورزي و بهبود زندگي مردم فقير برخوردار است. نياز به تغذيه جمعيت فزاينده جهان، قوي ترين استدلال گروه هاي طرفدار محصولات اصلاح ژنتيكي شده است. اين گروه مي گويند كشورهاي اروپايي مي بايست به همين دليل براي تحقيق درباره اين محصولات سرمايه گذاري كرده و بازارهاي خود را به روي اين محصولات بگشايند. با اين حال بسياري از آژانس هاي امدادرساني اظهار ترديد مي كنند و معتقدند اين گونه درمان هاي فني توجه اصلي را از معضلات ساختاري كه عامل فقرزدگي است منحرف مي كند.
005470.jpg

آمار تكان دهنده بحران آب
آب در حال اتمام نيست. مشكل اين است كه مرتب بر تعداد كساني كه در مصرف آن شريك مي شوند افزوده مي شود. تغييرات جوي نيز بر منابع تاثيرگذار است اما اين تاثير قابل پيش بيني نيست. برخي مناطق خشك تر خواهد شد و برخي مرطوب تر. بيابان ها به احتمال زياد گسترش خواهند يافت و رودها كم آب تر خواهند شد اما سيل افزايش خواهد يافت. بخش اعظم منابع آب جهان هم اكنون غيرقابل دسترسي است يا به شكل توفان در زمان ها و مكان هاي نامطلوب ريزش مي كند. اما مديريت آبرساني كشاورزي كه ۶۰ درصد از آب شيرين جهان را مصرف مي كند بدون شك جاي بهبود دارد. اگر نياموزيم چگونه از منابع آبي خود استفاده كنيم علاوه برتشنگي گرفتار گرسنگي هم خواهيم شد.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   ايران  |   جامعه  |   زمين  |   شهر  |
|  عكس  |   علم  |   كتاب  |   ورزش  |   هنر  |   صفحه آخر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |