نخستين روز بازي هاي جام جهاني كوچك يا جام كنفدراسيون ها برخلاف تصور با شگفتي همراه بود. شايد تصور ابتدايي فرانسوي ها اين بود كه كلمبيا حريف ساده اي بر شروع كار خروس هاست و اين مسابقه ديدار دستگرمي خواهد بود، اما فرانسوي ها به سختي از سد كلمبيايي هاي پرتحرك و دونده گذشتند. از طرف ديگر ژاپني ها هم برخلاف تصور پيروزي آساني را در برابر تيم گمنام و مرموز نيوزيلند به دست آوردند، آن هم با گل هايي تماشايي.

اولين بازي جام كنفدراسيون ها بين سامورايي ها و نيوزيلند برگزار شد. ژاپني ها پس از كناره گيري فيليپ تروسيه فرانسوي در پايان جام جهاني، زيكو را بر سر تمريناتشان فراخواندند و پس از مدتي طولاني فرصت محك زدن جدي او را در اين بازي ها جست وجو كردند.
بازي در ورزشگاه استاد دوفرانس در سنت دنيس برگزار شد و ژاپني ها با لباس يكدست آبي و نيوزيلندي ها با پوشش سفيدرنگ به ميدان آمدند.
ژاپني ها كه با تركيب تهاجمي به ميدان آمده بودند، هيده توشي ناكاتا را با بازوبند كاپيتاني در نوك خط حمله به كار گرفته بودند و پشت سر وي سه هافبك ـ مهاجم كه در مواقع ضروري در خط حمله ظاهر مي شدند قرار گرفته بودند. ايناموتو، يوشيتو اوكوبو و شانسوكه ناكامورا سه مهاجم كاذب ژاپن به حساب مي آمدند. اتفاقاً اولين گل هم خيلي زود به دست آمد تاكاهارا پاس اشتباه نيوزيلندي ها را در ميانه زمين دزديده و پاس بلندي را براي اوكوبو ارسال كرد. پاس اوكوبو به ناكاتا رسيد و در نهايت ناكامورا با يك شوت محكم هيچ شانسي براي مايك يوتينگ دروازه بان نيوزيلند باقي نگذاشت.
گل زودهنگام ژاپني ها شيرازه تيم نيوزيلند را از هم پاشيد و توانايي تكنيكي بالاي ژاپني ها باعث شد تا فرصت ها پشت سر هم روي دروازه منتخب اقيانوسيه ايجاد شود. اما سه فرصت خوب در دقايق ،۲۱ ۳۲ و ۴۳ توسط تاكاهارا و اوكوبو از دست رفت. در نيمه دوم ژاپني ها باز هم به حملات خود ادامه دادند تا در دقيقه ۶۵ با شوت زيباي ناكاتا از راه دور دروازه نيوزيلند را براي بار دوم گشودند. ۱۰ دقيقه بعد هم ناكامورا با زدن دومين گل خود تير خلاص را شليك كرد و پس از آن هم تلاش اندك نيوزيلندي ها هيچ ثمري نداشت. پس از پايان بازي ژاپني ها حلقه شادي تشكيل داده و زيكو را در آغوش گرفتند.
سختي بازي نخست
در بازي دوم كه جنبه رسمي تري از جهت افتتاحيه داشت، فرانسه در ليون به ديدار كلمبيا رفت. فرانسه هم مثل ژاپن پس از استعفاي روژه لومر از مربيگري تيم ملي با مربي جديدش يعني ژاك سانتيني كار را آغاز كرد. سانتيني در اين ديدار بدون حضور ستارگاني مثل زيدان، ماكلله، بارتز و ترزگه و با تركيبي جديد به ميدان آمد. بازيكناني مثل اوليويه داكور، بنو پدرتي و كاپو به همراه فيليپ مكسز در اين بازي سعي كردند جاي ستارگان غايب را پر كنند.
برخلاف تصور كلمبيا با بازيكناني مثل هرناندز، بكرا روبن داريو ولاسكوئز ميانه ميدان را در دست گرفت. حتي تيري آنري آماده و سر حال نيز در بند مدافع خشن كلمبيا كه در اينتر بازي مي كند اسير شده بود. ايوان كوردوبا در طول۹۰ دقيقه بازي فشار رواني زيادي را بر آنري تحميل كرد.
در دقيقه دهم بازي ولاسكوئز با نواختن يك ضربه كاشته دروازه فرانسه را تهديد كرد. از دقيقه ۲۵ فرانسوي ها خود را پيدا كردند و دو بار در دقايق ۲۵ و ۲۶ توسط سيلوين ويلتورد دروازه كلمبيا را تهديد كردند. ضربه كاشته دقيقه ۳۱ آنري نيز فرصت خوبي بود كه به بار ننشست.
در دقيقه سي و نهم ويلتورد در محوطه جريمه كلمبيا سرنگون شد و كاردوسو داور پرتغالي بلافاصله نقطه پنالتي را نشان داد. تيري آنري ضربه پنالتي را به گل برتري فرانسه تبديل كرد.
پس از اين گل چند موقعيت ديگر هم نصيب خروس ها شد كه اسكار كوردوبا دروازه بان كلمبيا آنها را عقيم گذاشت.
نيمه دوم هم با تسلط بيشتر كلمبيا آغاز شد. بكرا در دقايق ،۵۲ ۵۳ و ۵۴ سه بار در موقعيت گل قرار گرفت كه بي نتيجه بود. البته فرانسوي هم يكي دو بار از ناحيه پيرس و آنري خطرناك نشان دادند اما در نهايت تغييري در نتيجه بازي پيش نيامد. آخرين فرصت خطرناك بازي هم به خاطر شوت ولاسكوئز به دست آمد كه تير دروازه فرانسه تنها افسوس و حسرت را براي فرانسيسكو ماتورانا مربي كلمبيا به همراه آورد.
كلمبيايي ها در بازي بعدي بايد با نيوزيلند ديدار كنند. اما در پايان بازي ژاك سانتيني كه از پيروزي تيمش ذوق زده به نظر مي آمد گفت: «ترديدي نيست كه بايد راضي و خوشحال باشم چون پيروزي بر تيم سازمان يافته و قلدر كلمبيا با بازيكنان بزرگش كار بزرگي بود. ما مي دانستيم كه اين بازي بسيار فيزيكي و درگيرانه خواهد بود و به همين دليل بازيكنان من در پايان بازي بيش از حد خسته به نظر مي آمدند. ما شكوه واقعي يك تيم را به نمايش گذاشتيم. اين مسئله جاي تبريك دارد. » سانتيني در مورد پيروزي يك گله فرانسوي ها اظهار داشت: «اگر شوت داكور در پايان نيمه اول به گل تبديل مي شد و تعداد گل هاي ما به دو برابر افزايش پيدا مي كرد مي توانستم به شما قول بدهم كه پيروزي پرگلي نصيب ما مي شد اما با شرايط بدني نامناسبي كه بازيكنان ما داشتند بيش از اين ميسر نشد. »
سانتيني بازي خوب كلمبيا را در دقايق پاياني بازي ناشي از دو علت دانست. «كلمبيايي ها خيلي خوب بازي مي كردند و بچه هاي ما هم خسته شده بودند. » از سوي ديگر فرانسيسكو ماتورانا مربي قديمي كلمبيا نيز در پاسخ به خبرنگاران گفت: «من خيلي خوشحال هستم چون تيم من بهتر از فرانسوي هاي ميزبان بازي كرد. ما در ابتداي تورنمنت قرار داريم و به شما قول مي دهم كه رفته رفته بهتر خواهيم شد. بازيكنان من بازي را با اندكي واهمه از فرانسه آغاز كردند، اما به زودي ما به استاندارد لازم خواهيم رسيد. »

امين ساكت
پرسپوليس تا امروز تيم بوده اگر در آينده زماني باشگاه تشكيلات منظمي داشت و كسي چنين حرفي زد شك نكنيد كه بايد عوض شود
هر تغييري با مقاومت هايي مواجه مي شود. مخصوصاً اگر قرار باشد اين تغييرات در حوزه و حيطه اي باشد كه فردي يا افرادي آن را متعلق به خود مي دانند. علي پروين، پس از بازي پرسپوليس ـ ملوان انزلي از از فرط عصبانيت هر چه مي خواست گفت. شايد او در آن شرايط متوجه نبود كه با چه گروهي زورآزمايي مي كند. او يادش رفته بود كه اين بار خبرنگار فلان روزنامه مقابل او نايستاده كه اگر فردايش با آن افراد روبه رو شد، همه چيز را منكر شود. اين بار او هيچ نوع تكذيبيه اي ندارد زيرا تصوير او همراه آنچه با عصبانيت گفت، موبه مو ضبط شده است و عجب از خبرنگار كليشه اي صداوسيما كه در آن شرايط و در آن وضعيت از علي پروين مي خواهد در مورد بازي صحبت كند. شايد هم جو او را گرفته بود كه نتوانست از كليشه هاي گذشته خارج شود. اما به هر حال اين بار علي پروين هم مصاحبه گر بود و هم مصاحبه شونده. او در شرايطي كه روزنامه ها به روزهاي پاياني فصل و در نتيجه به روزهاي بي خبري نزديك مي شوند، سوژه اي ناب هديه كرد. او با صحبت هايش جنگ هاي پنهان را عيان كرد و در مقابل هيات مديره ايستاد. تشكلي كه با توجه به قدرت نامحدودش توان آن را دارد كه هر لحظه علي پروين را با چنان سابقه اي اخراج كند كه در اين صورت اندك تماشاگران حامي پروين هم نمي توانستند و نمي توانند موجبات بازگشتش را فراهم كنند. پريروز و ديروز نشريات پر بود از مطالبي كه در كانون و مركز ثقل همه آنها علي پروين ايستاده بود. او روز گذشته نيز بر موضع خود پافشاري كرد. با اين حال به نظر مي رسد اعضاي هيات مديره با آرامش به برنامه ريزي شان ادامه مي دهند. آنها معتقدند صحبت هاي پروين در حالت نامتعادل روحي و رواني بيان شده و قابل استناد نيست؛ «ما اميدواريم كه صحبت هاي علي پروين به جهت باخت مقابل ملوان از شدت عصبانيت بوده باشد. او شوخي كرده، شما جدي نگيريد. » اين واكنش جعفر كاشاني، عضو هيات مديره، وقتي تكميل مي شود كه در كنار جمله شجاعي برهان عضو ديگر اين هيات قرار مي گيرد؛ «او پرسپوليس را دوست دارد. هر چند من نمي خواهم در چنين مسائلي دخالت كنم اما به نظرم او عصباني بوده. » اما نمي توان حرف هاي علي پروين را تنها عصبانيت پس از باخت يا شوخي قلمداد كرد. حالت برافروخته چهره او و مصاحبه هاي دو روز پس از بازي مويد اين مسئله است. بااين حال اعضاي هيات مديره قصد جبهه گيري صريح در برابر پروين را ندارند؛ «علي پروين بچه ماست. ممكن است طرز تفكرش متفاوت باشد ولي ايشان بايد توجه داشته باشند كه هم دكتر دادكان و هم ديگر اعضاي هيات مديره تاكنون به علي پروين خيلي لطف داشته اند. » جعفر كاشاني معتقد است علي پروين نبايد در برابر افرادي كه بدون هيچ گونه چشمداشت و حقوق و فقط براي سربلندي پرسپوليس تلاش مي كنند اين گونه جبهه گيري كند؛ «او قهرمان بوده. بايد جايگاهش را بشناسد و سعي كند اين جايگاه را حفظ كند، با چنين رفتارهايي نقش بعدي افراد كمرنگ خواهد شد زيرا نبايد در برابر يك باخت اين گونه جبهه گيري كرد. مگر تيم در زمان ما نمي باخت؟ الان هم مي بازد. اين حركات نشان مي دهد كه هرچه سن آدم بالا مي رود، در برابر سختي ها كم طاقت مي شود.»
تغييرات ساختاري در باشگاه پرسپوليس يكي از قطعي ترين برنامه هاي هيات مديره اي است كه بدون توجه به حواشي فقط به عملي ساختن آنها توجه دارند. در اين ميان جبهه گيري بافت سنتي طبيعي به نظر مي رسد اما گويا اين مقاومت و مقابله ها تاثيري در روند تغييرات ساختاري ندارد؛ «تيم پرسپولس را علي پروين نساخته. اين تيم به دليل جايگاه اجتماعي و فني كه در گذشته داشته رشد كرده است. پرسپولس تيمي ريشه دار است كه توسط قهرمانان و نسل هاي گذشته اش به اوج رسيده. همين ها بودند كه براي پرسپوليس محبوبيت ويژه اي كسب كردند. آقاي پروين توجه داشته باشند كه در پرسپوليس اول از همه بايد نزاكت و ادب رعايت شود. » آنچه پيش از هر چيزي ـ به انتقاد كاشاني ـ دچار تحول خواهد شد فرهنگ باشگاه است؛ «فرهنگ باشگاه پرسپوليس بايد عوض شود، شك نكنيد. نسل جوان ما فرهنگ روز و آداب معاشرت مناسب خود را مي خواهد. دوستان من بايد توجه كنند كه در چه سني هستند. حفظ آنچه كه سال ها به دست آورده اند، به سادگي امكان پذير نيست. پرسپوليس تا به امروز تيم بوده، اما حالا آرام آرام مي خواهد باشگاه شود. باشگاهي با قوانين و مقررات مخصوص و در شان خود. »
اما تهديد علي پروين، مبني بر ترك باشگاه و تهديد به كناره گيري مجموعه بازيكنان از تيم به راحتي قابل گذشت نيست. آنچه پروين تلاش مي كند به مخروبه اي تبديلش كند يك نام نيست، يك باشگاه است با هويت و با قدمتي بيش از ۴ دهه؛ «اين گونه هم نيست. پرسپوليس متعلق به هيچ فردي نيست، متعلق به مردم است. بازيكنان هم با باشگاه پرسپوليس قرارداد دارند نه با فردي خاص. »
به نظر شما هيات مديره باشگاه پرسپوليس چه جبهه گيري اي در مقابل صحبت هاي علي پروين خواهد داشت؟ آنچه مشخص است براساس برنامه ريزي باشگاه پرسپوليس، پروين در سال هاي بعد جايگاه ديگري خواهد داشت. در اين جايگاه حيطه اختيارات و نفوذ او به شدت كاهش مي يابد و شايد اين مهم ترين مسئله اي است كه پروين را وادار به چنين واكنشي كرده است؛ «فعلاً كه پس از آن حرف ها هيات مديره جلسه اي تشكيل نداده ولي معتقديم با اين تشكيلات نمي توان به علي پروين خرده گرفت زيرا كه ما تاكنون فقط تيم پرسپوليس داشته ايم بدون هيچ تشكيلاتي. اگر شرح وظايف مشخص باشد هيچ وقت اين مسائل پيش نمي آيد. مربي هيچ وقت نمي تواند به خودش اجازه دهد كه صحبت غير منطقي كند. پرسپوليس تا امروز تيم بوده، اگر در آينده، زماني باشگاه تشكيلات منظمي داشت و كسي چنين حرفي زد شك نكنيد كه بايد عوض شود، تغيير كند. »
تا روز سه شنبه صبر كنيد تا اعضاي هيات مديره تشكيل جلسه دهند، تا آن زمان بازي هاي پرسپولس در ليگ برتر هم تمام شده. دادكان گفته است پس از بازي هاي ليگ برتر صحبت مي كند. مي شود براي هفته آينده، روزهاي پرتنشي در پرسپوليس را نظاره گر بود.

بازگشت محمدرضا طالقاني از سوئيس
محمدرضا طالقاني رئيس فدراسيون كشتي كشورمان از سفر دو روزه خود به سوئيس بامداد امروز به تهران بازگشت. به گزارش روابط عمومي فدراسيون كشتي رئيس فدراسيون كشتي كشورمان به همراه دكتر محمد توكل نايب رئيس و استاد امير حميدي عضو كميته فني فدراسيون جهاني كشتي فيلا براي ديدار با رافي مارتينيتي رئيس و ديگر اعضاي فيلا به سوئيس سفر كرده بود.
رئيس فدراسيون كشتي كشورمان و همراهان وي در جلسه پنج ساعته با رئيس فدراسيون جهاني كشتي درباره محروميت چهارساله ايران از ميزباني مسابقات جهاني و همچنين ۱۶ مورد پيشنهاد فدراسيون كشتي جمهوري اسلامي ايران بحث و تبادل نظر كردند. براساس اين گزارش محمدرضا طالقاني نتيجه گفت وگوهاي خود با مسئولان فيلا و همچنين موضوع استعفاي رسول خادم را در جلسه مطبوعاتي ساعت ۱۴ روز يكشنبه اول تير با نمايندگان رسانه هاي عمومي مطرح خواهد كرد.

اظهارات رئيس بارسا در مورد بكام
رئيس باشگاه فوتبال بارسلوناي اسپانيا اذعان كرد كه وي نتوانسته است به وعده خود درباره خريد ديويد بكام عمل كند. به گزارش بخش ورزشي شبكه تلويزيوني الجزيره، خوان لابورتا گفت كه او همه تلاش خود را براي انتقال ديويد بكام بازيكن تيم فوتبال منچستر يونايتد انگليس به بارسلونا به كار گرفته است و بهترين پيشنهادها را به باشگاه منچستر يونايتد تقديم كرده است ولي شرط هاي اين باشگاه خارج از توان بارسلونا بود. وي افزود: باشگاه بارسلونا نمي توانست مبلغ زيادي در مقابل معامله اي كه ممكن بود مفيد و كارساز نباشد بپردازد.

اعزام هيأت مشترك المپيك به عراق
مقامات كميته بين المللي المپيك و كميته المپيك آسيا و آمريكا تصميم گرفتند هيأت مشتركي به بغداد بفرستند. به گزارش شبكه خبري الجزيره، اين هيأت قرار است ورزشكاران برجسته عراقي را انتخاب و آنان را براي شركت در بازي هاي المپيك آتن در سال ۲۰۰۴ آماده كند. بنابراين گزارش اين تصميم در نشست مسئولين كميته بين المللي المپيك و كميته المپيك آسيا و آمريكا در كويت گرفته شد و احمد فهد رئيس كميته المپيك آسيا رياست اين نشست را به عهده داشت.
گفتني است كه نماينده پل برمر حاكم آمريكايي عراق كه امور وزارت جوانان و ورزش عراق را به عهده دارد در اين نشست حضور داشت.

رحمان در سويل
باشگاه فوتبال ذوب آهن اصفهان و باشگاه فوتبال سويل اسپانيا با يكديگر بر سر عقد يك قرارداد همكاري به توافقي اصولي دست يافته اند. چارچوب اين قرارداد در مذاكراتي كه قرار است مسئولان دو باشگاه روز شنبه در شهر سويل مركز ايالت آندلس اسپانيا انجام دهند، تعيين خواهد شد. مانولو بيسكائينو مسئول بخش «منابع انساني» باشگاه سويل در مصاحبه اي با خبرنگار ايرنا در مادريد گفت كه محورهاي مذاكرات روز شنبه ميان هياتي از مسئولان باشگاه ذوب آهن اصفهان و باشگاه سويل مشخص شده است و دو طرف بر تمايل خود براي انعقاد پيمان برادرخواندگي تاكيد كرده اند.
وي گفت كه اين اولين گام در جهت همكاري ميان دو باشگاه فوتبال است و اين امر مي تواند پاي باشگاه سويل را به بازار فوتبال آسيا باز كند. بيسكائينو تاكيد كرد كه باشگاه وي آماده است تا در چارچوب يك توافق همكاري با باشگاه ذوب آهن، اقدام به تبادل مربي و بازيكن با اين باشگاه كند. وي از رحمان رضايي به عنوان يك بازيكن شاخص فوتبال ايران نام برد و گفت كه با توسعه همكاري ميان باشگاه هاي فوتبال دو كشور، مسابقات فوتبال ليگ اسپانيا نيز مي تواند به روي بازيكنان ايراني گشوده شود. تيم فوتبال سويل كه اكنون با ۵۰ امتياز از ۳۶ مسابقه در مكان نهم جدول مسابقات ليگ دسته اول فوتبال اسپانيا قرار دارد، روز شنبه آخرين مسابقه خود را در برابر تيم قدرتمند والنسيا برگزار خواهد كرد. سويل در ۳۶ بازي خود ۱۳ برد، ۱۳ باخت و ۱۱ تساوي داشته است كه ثمره آن وارد كردن ۳۸ گل به دروازه حريفان و پذيرش ۳۶ گل در كيسه خود بوده است.

اونيل سرمربي جديد تورنتو
تيم بسكتبال تورنتو آمريكا روز چهارشنبه «كوين اونيل» را به عنوان سرمربي جديد خود برگزيد.
به گزارش خبرگزاري رويترز از تورنتو، اونيل تاكنون سابقه مربيگري در ليگ حرفه اي بسكتبال باشگاه هاي آمريكا را نداشته اما به اعتقاد مسئولان باشگاه تورنتو وي گزينه مناسبي براي نجات اين تيم در فصل آينده است. وي اظهار داشت: توقع من از اين تيم پيشرفت مداوم، تبديل شدن به يك تيم هماهنگ و منسجم با تمرينات سخت و انگيزه بالاست.
اونيل روز چهارشنبه به عنوان جانشين «لني ويلكنز» كه هميشه درصدر بهترين مربيان ان بي اي قرار داشته، معرفي شد. ويلكنز در ماه آوريل اخراج شده بود. قرارداد اونيل براي فصل ۲۰۰۵ - ۲۰۰۴ منعقد شده و در فصل ۲۰۰۶ - ۲۰۰۵ نيز قابل تمديد است. به گزارش مطبوعات آمريكا، كمك مربي سابق ديترويت، سالانه دو ميليون دلار دريافت خواهد كرد.

حمايت نخست وزير
نخست وزير كشور تايلند ديروز اعلام كرد كه براي صعود تيم ملي فوتبال اين كشور به رقابت هاي جام جهاني ۲۰۰۶ آلمان آماده است حقوق بازيكنان و سرمربيان تيم را از درآمد شخصي خود بپردازد. به گزارش خبرگزاري رويترز از بانكوك، تاكسين شينا واترا يكي از متمول ترين مردان تايلند و موسس امپراتوري تله كاميونيكيشن در اين كشور است كه اعلام كرده حمايت مالي از تيم ملي فوتبال تايلند در مرحله مقدماتي رقابت هاي جام جهاني را برعهده خواهد گرفت. ويجيت كتكائيو رئيس فدراسيون فوتبال تايلند به روزنامه ملت اين كشور گفت: «نخست وزير قول داده است در صورت موفقيت تيم ملي فوتبال، حقوق بازيكنان را در هر سطحي بپردازد تا آنان مجبور به كسب درآمدهاي جانبي نباشند. » تيم ملي تايلند در رتبه ششم جدول رده بندي تيم هاي آسيايي قرار دارد و با اينكه ۵ بار به عنوان نخست بازي هاي جنوب شرق آسيا در فوتبال دست يافته اما هنوز موفق به حضور در رقابت هاي جام جهاني اين رشته ورزشي نشده است. اين تيم هم اكنون تحت مربيگري پيتر ويت عضو سابق باشگاه استون ويلا و تيم ملي فوتبال انگليس هدايت مي شود.

نقطه شروع ليگ برتر انگلستان
فصل جديد رقابت هاي فوتبال قهرماني باشگاه هاي برتر انگليس از روز شنبه ۲۵ مرداد ماه سال جاري آغاز خواهد شد. به گزارش خبرگزاري رويترز از لندن، تيم هاي پورت موث، لسترسيتي، وولور همپتون از دسته اول اين رقابت ها راهي ليگ برتر فوتبال انگليس شده اند. در حساس ترين ديدار هفته نخست اين مسابقات تيم هاي ليورپول و چلسي در ورزشگاه آنفليد - ليورپول به مصاف هم خواهند رفت. برنامه هفته نخست اين مسابقات به شرح زير است:
آرسنال با اورتون
بيرمنگام با تاتنهام
بلكبرن با وولور همپتون
چارلتون با منچسترسيتي
فولهام با ميدلزبورو
ليدزيونايتد با نيوكاسل
لسترسيتي با ساوتهمپتون
ليورپول با چلسي
منچستر يونايتد با بولتون
پورت موث با استون ويلا

۲۶ بازيكن در اردوي
تيم ملي فوتسال
از سوي كميته فوتسال فدراسيون فوتبال ايران، اسامي ۲۶ نفر از بازيكنان دعوت شده به اردوي تيم ملي فوتسال اعلام شد. اسامي دعوت شدگان به اين شرح است: رضا ناصري، حميدرضا ابراري نيا، مصطفي نظري، حميد نشاط جو، كاظم صادقي، امير فراشي، علي صانعي، رضا حيدريان، سيامك داداشي، كاظم محمدي، محسن زارعي، مجيد تيكدري، مجيد رئيسي، سعيد عبدالله نژاد، حميد نصري، وحيد شمسايي، محمد هاشم زاده، جواد اصغري مقدمي، حسين سلطاني، امير رضانيا، فرشيد يوسف زاده، هادي منصوريان، حميد شانديزي، داود طاهري، محمد وزيرزاده و رضا نادري دعوت شدگان به اين اردو هستند. از اين افراد خواسته شده است ساعت ۱۰ صبح روز يكشنبه ۱/۴/۸۲ خود را به مربيان تيم ملي در كمپ تيم هاي ملي در مجموعه ورزشي آزادي تهران معرفي كنند. تيم ملي فوتسال كشورمان مرداد ماه سال جاري ميزبان مسابقات فوتسال قهرماني سال ۲۰۰۳ آسياست.

رئال دست بردار نيست
در حالي كه هنوز تب خريد ۳۵ ميليون يورويي ديويد بكام كاپيتان تيم ملي فوتبال انگليس توسط باشگاه رئال مادريد اسپانيا فرو ننشسته است، اين باشگاه قصد دارد رونالدينيو طعمه تيم منچستر يونايتد را نيز بربايد.
به گزارش خبرگزاري فرانسه از پاريس، فلورنتينو پرز رئيس باشگاه رئال در هفته جاري با همتاي فرانسوي خود در باشگاه پاري سن ژرمن تماس گرفته تا اطلاعاتي در مورد رونالدينيو كسب كند.
روزنامه اكيپ فرانسه روز پنج شنبه به نقل از روبرتو اسيس مدير برنامه هاي وي نوشت: باشگاه هاي منچستر يونايتد، رئال مادريد، بارسلونا، آ ث ميلان و اينترميلان خواستار به خدمت گرفتن رونالدينيو هستند.
در حالي كه گفته مي شود منچستر رونالدينيو را براي قرار گرفتن در كنار رود فان نيستلروي بازيكن هلندي خود درنظر گرفته است، خليل هوجيچ سرمربي تازه تيم پاري سن ژرمن تاكيد دارد با فروش وي موافق نيست.
اسيس مدعي است در قراردادي كه ميان رونالدينيو و كادر پيشين باشگاه منعقد شده است، وي مجاز است قبل از انقضاي مهلت قراردادش در سال ۲۰۰۶ به تيم ديگري ملحق شود.

جردن در واشنگتن
روزنامه واشنگتن پست روز پنجشنبه به نقل از مقامات ليگ حرفه اي بسكتبال باشگاه هاي آمريكا نوشت: باشگاه واشنگتن ويزاردز در نظر دارد «ادي جردن» را به عنوان سر مربي جديد خود در فصل آتي استخدام كند. به گزارش رويترز، كمك مربي سابق تيم نيوجرسي در مورد عقد قراردادي ۴ ساله با تيم واشنگتن به توافق رسيده است. اين تيم «دوگ كالينز» سرمربي سابق خود را به خاطر كسب نتايج ضعيف در فصل جاري، در ماه مه اخراج كرده و جردن را به عنوان هفتمين مربي خود طي هشت سال گذشته برگزيد. طبق اين گزارش جردن هنوز يك سال ديگر با تيم نيوجرسي قرارداد دارد اما اين تيم غرامتي از وي دريافت نخواهد كرد.

حسام راهبر
اين روزها بيشترين حجم اخباري كه از منچستر به گوش مي رسد در مورد انتقال ديويد بكام ستاره بي چون و چراي انگلستان به باشگاه هاي ايتاليايي يا اسپانيايي است. بكام در صورت انجام گرفتن انتقال اولين بازيكن انگليسي نخواهد بود كه به ليگ هاي ديگر اروپايي نقل مكان كرده.پيش از او ستاره هاي ديگري هم بودند كه ليگ پرتحرك و هيجان انگيز انگلستان را به مقصد باشگاه هاي ديگر اروپايي ترك كردند. در بين اين ستاره ها برخي توانستند روند موفقيت را ادامه دهند و در عوض بعضي ديگر از ستاره ها هم پا به دوران نزول گذاشتند. بد نيست اشاره اي به ستاره هاي بريتانيايي موفق و ناكام داشته باشيم و البته گروه سومي كه روزهاي بالا و پايين داشته اند.

۱ـ ادامه موفقيت
• ديويد پلات
آن هايي كه بازي هاي زيباي انگلستان در جام جهاني ۱۹۹۰ را به ياد دارند، حتماً چهره ديويد پلات با آن چشم هاي آبي را به خاطر دارند. كسي كه در آخرين دقيقه (۱۱۹) بازي مرحله يك هشتم نهايي با تك گل بسيار زيبايي بلژيك سرسخت را كشت. پلات پس از جام جهاني با مبلغ ۲۲ ميليون پوند به تيم باري در سري A پيوست. او در باري و سپس در سامپدوريا و يوونتوس همچنان همان بازيكن پرتلاش و پرتحرك بود با آن لبخندهاي جالب پس از هر گل. پلات در آخرين ايستگاه مجدداً به انگلستان و آرسنال پيوست.

استان كاليموربا لباس وستهام در آخرين روزهايي كه در اوج به سر مي برد

• كوين كيگان
رفتن كيگان به آلمان غربي و هامبورگ در سال ،۱۹۶۶ غم بزرگي را براي هواداران متعصب ليورپول به همراه داشت.اما كيگان با انرژي و انگيزه فراوان به هامبورگ كمك كرد تا اين باشگاه حيات دوباره اي پيدا كند. اتفاقاً در همين هامبورگ بود كه كيگان دو بار به عنوان بازيكن برتر سال اروپا انتخاب شد.

• روي ويلكينز
ويلكينز از جمله بازيكناني بود كه با خروج از انگلستان بيشتر به چشم آمد. او در نيمه دهه هشتاد با قراردادي معادل ۵/۱ ميليون پوند به آ. ث. ميلان پيوست. سه سال بازي كردن در ميلان همواره براي او لذتبخش بود. بعد از ميلان به پاري سن ژرمن پيوست و در سال هاي پاياني بازي نيز مجدداً به بريتانيا بازگشت و به تيم رنجرز اسكاتلند پيوست.

• ليام برادي
اين ايرلندي گريز پا هم از كساني بود كه در ايتاليا به روزهاي اوج فوتبالش رسيد. در سال هاي ابتدايي دهه هشتاد برادي به عنوان تنها خارجي تيم يوونتوس هواداران زيادي در تورين داشت. در سال ۱۹۸۱ او بيشترين گل در يك فصل را در تمام عمرش به ثمر رساند. به خصوص آخرين گل برادي از اهميت ويژه اي برخوردار بود چون قهرماني را نصيب يووه كرد. برادي در سال ۸۲ يعني همان سالي كه پلاتيني با يووه قرارداد بست به سامپدوريا ملحق شد. بعد از سامپدوريا هم نوبت به باشگاه هاي اينتر و آسكوني رسيد تا برادي براي آنها بازي كند.

• گريم سونس
گريم سونس از اسطوره هاي ليورپول به شمار مي رود. اين اسكاتلندي كه در زمان كاپيتاني سه بار ليورپول را به قهرماني اروپا رساند در سال ۱۹۸۵ به سامپدوريا پيوست و دو فصل عالي را در آنجا سپري كرد. او در كنار ترور فرانسيس به عنوان بازيكنان خارجي سامپدوريا مربع بسيار پرقدرتي را به همراه روبرتو مانچيني و جيانلوكا ديالي ساخته بودند. سونس با سامپدوريا به مقام قهرماني ايتاليا نيز رسيد.

• جان چارلز
شايد با ديدن نام اين بازيكن مجبور شويد به حافظه تان فشار بياوريد. اگر سن شما بيش از شصت سال باشد شايد نام او را به خاطر بياوريد. به هر حال جان چارلز اولين صادرات چشمگير بريتانيا به ايتاليا بود. اين بازيكن ولزي در سال ۱۹۵۶ به يووه پيوست و خيلي زود به يكي از اسطوره هاي تورين تبديل شد. جان چارلز ۹۳ گل در ۱۵۵ بازي براي يووه به ثمر رساند و با اين تيم سه بار به قهرماني سري A دست پيدا كرد.

• گري لينه كر
آقاي گل جام جهاني ۱۹۸۶ گل هاي زيادي براي هر تيمي كه در آن بازي كرده به ثمر رسانده است. بعد از جام جهاني ۸۶ لينه كربه بارسا به ورزشگاه غول آساي نوكمپ آمد، در حالي كه كاتالان ها از استخدام اين بازيكن بسيار مغرور و خوشحال بودند. لينه كر در بارسلونا روزهاي خوبي را پشت سر گذاشت و در ۹۹ بازي ۴۴ گل به ثمر رساند تا با بارسلونا قهرمان ليگ اسپانيا و جام برندگان جام اروپا شود. لينه كر در سال هاي پاياني بازي اش به ژاپن و ناگويا گرامپوس ايت پيوست.

• استيو آرچي بالد
يكي ديگر از اسكاتلندي هاي با استعداد كه در دهه هشتاد ستاره بزرگي بود، آرچي بالد در سال ۱۹۸۴ به اسپانيا و بارسلونا رفت و در اولين فصل قهرماني اسپانيا را به دست آورد.او به همراه بارسلونا در سال ۱۹۸۵ به فينال جام باشگاه هاي آسيا رسيد اما بارسلونا مغلوب تيم استوا بخارست روماني شد. شهرت آرچي بالد تا به امروز هم باقي مانده و اسكاتلندي ها او را از اسطوره هاي فوتبال خود مي شمارند.

• ترور فرانسيس
اولين بازيكن بريتانيايي كه توانست با مبلغي بالاتر از يك ميليون پوند به باشگاه هاي خارجي بپيوندد. او يك دوره لذت بخش و با نشاط را با سامپدوريا گذراند و فرصت بازي در كنار گريم سونس را نيز به دست آورد. بعد از موفقيت هاي دلچسب با سامپدوريا به آتلانتاي برگامو پيوست.

۲ - از دست رفته ها
در كنار بازيكناني كه روزهاي موفقي را در خارج از جزيره بريتانيا گذراندند كساني هم بودند كه تنها افتخارشان پوشيدن پيراهن تيم هاي غيرانگليسي بود.

• يان راش
بي شك يكي از دلايل حتمي موفقيت ليورپول در نيمه دوم دهه هشتاد حضور يك مهاجم بي بديل به نام يان راش در تركيب قرمزها بود. يان راش با گل هاي بي شماري كه به ثمر رساند مبدل به يكي از بازيكنان افسانه اي ليورپول شد. باز هم ايتاليا و باز هم يوونتوس به صرافت استفاده از او افتاد تا اينكه در سال ۱۹۸۶ يان راش ولزي به استخدام اين باشگاه درآمد. اما بدترين روزها در انتظار گلزن بزرگ ليورپول بود. او در فصل ۸ ـ ۱۹۸۶ تنها هفت گل به ثمر رساند و مجبور شد به سرعت به خانه بازگردد. دليل اصلي ناكامي هاي او خو نگرفتن با زندگي ايتاليايي بود. راش هنگام بازگشت به انگلستان گفت: «آنجا يك كشور خارجي بود. »

• لوتر بليست
اين يكي هم در اوايل دهه هشتاد از تيم واتفورد به ايتاليا رفت. در آن زمان بازي مأيوس كننده بليست باعث شد تا مديران ميلان پس از يكسال او را به تيم قبلي اش بازگردانند. چند سال بعد كه جان بارنز تلاش كرد از واتفورد به ايتاليا برود متوجه شد همين مسير را هموطنش يعني لوتر طي كرده است.

گريم سونس با پيراهن ليورپول افتخارات زيادي به دست آورد اما در يوونتوس به هيچ وجه موفق نبود

• استان كالي مور
اعجوبه تيم استون ويلا خيلي زود از نظرها محو شد. كالي مور به خاطر درگيري هاي پي درپي با مربيان انگليسي ابتدا به ليورپول و بعد به وستهام رفت اما نقطه پايان عمر فوتبال او وقتي رسيد كه در سال ۲۰۰۱ به تيم رئال اويدو پيوست. با اينكه هنوز سن و سال كالي مور بالا نرفته بود به خاطر ضعف عمومي در بازي اش زودتر از موعد خود را بازنشسته كرد.
• جيمي گريوز
تا پيش از پايان جام جهاني ۱۹۸۶ جيمي گريوز بهترين گلزن تيم ملي انگلستان بود. پس از آن، لينه كر توانست با ركورد او برابري كند، اما نتوانست از آن پيشي بگيرد. به هر حال جيمي گريوز همواره به عنوان يك مهاجم خطرناك در دهه شصت مورد احترام انگليسي ها بود. اما او كه با تيم چلسي به اوج رسيد در آث ميلان ايتاليا تا حد يك بازيكن درجه سوم نزول كرد. جالب اينجاست كه گريوز در ده بازي ۹ گل براي ميلان به ثمر رساند اما به دليل كنار نيامدن با خصايل ايتاليايي پس از چهار ماه مجدداً به انگلستان و تيم تاتنهام بازگشت.

• دنيس لاو
وقتي دنيس لاو با يك رقم نجومي منچسترسيتي را به سمت تورينو ترك كرد، كمتر كسي فكر مي كرد كه چنين عاقبتي در انتظار او باشد. دنيس لاو آنقدر ضعيف ظاهر شد كه خود باشگاه او را در ليست فروش قرار داد. او مجدداً به منچسترسيتي و بعد به يونايتد بازگشت.

۳ ـ معلق بين خوب و بد
جام جهاني ۱۹۹۰ بيش از همه براي پل گاسكوين بازيكن پرقدرت و البته شوخ و شنگ تاتنهام اعتبار به همراه آورد. او پس از كسب مقام چهارمي انگلستان در ليست خريد بسياري از باشگاه هاي معتبر اروپايي قرار گرفت و در نهايت باشگاه تازه به اوج رسيده لاتزيو بود كه اورا به استخدام خود درآورد. ورود گاسكوين به رم با استقبال باشكوهي از هواداران لاتزيو همراه شد اما مصدوميت ناغافل گازا روياي مديران لاتزيو را به كابوس مبدل ساخت. اين مصدوميت هاي طولاني از نظر روحي هم ضربه سختي به گاسكوين نيمه ديوانه زد تا اينكه از فرط مصرف مشروبات الكلي تبديل به يك فرد دائم الخمر شد. بعد از سه سال گاسكوين به رنجرز رفت و سال ها در آنجا ماند اما ديگر گازاي ۱۹۹۰ تكرار نشد. گاسكوين پس از سال ها بازي كردن در رنجرز در يك تصميم عجيب ناگهان به سمت شرق دور و كشور چين رفت تا روزهاي پاياني دوران بازيگري اش را در ليگ چين سپري كند. البته چيني ها هم از او استقبال كردند اما پس از مدتي دريافتند كه گازا ممكن است حتي در اندازه يك بازيكن عادي چيني هم نباشد.
• استيو مك منمن
ستاره سال هاي گذشته ليورپول به عنوان يك الماس بي نظير به مادريد رفت و حتي دو بار جام قهرمانان اروپا را نيز فتح كرد، اما استيو مك منمن با وجود تمام لياقت هايش بيشتر در سكوي ذخيره ها نشست و به همين دليل نتوانست ارتباط موثري با هواداران مادريدي برقرار كند. مك منمن به خصوص در دو فصل اخير كمتر در تركيب اصلي قرار گرفت اما بي ترديد در همين تعداد بازي اندك نيز از عهده انجام وظايفش برآمد. به نظر مي آيد حوادث و اتفاقات بزرگي پيرامون استيو را احاطه كرده است.

• مارك هيوز
مربي فعلي تيم ملي ولز يكي از بااستعدادترين گلزنان تيم منچستريونايتد بود. اما هيوز در يك دوره از دوران بازيگري اش به شدت نزول كرد، آن هم دوراني بود كه به همراه تري ونبلز به بارسلونا رفت. هواداران بارسلونا به هيچ وجه هنرنمايي او را در بارسا نديدند و فشار آنها باعث شد تا هيوز به صورت قرضي به بايرن مونيخ بپيوندد. اما بايرن هم نتوانست از او يك گلزن بسازد. پس از مدتي هيوز مجدداً به منچستر بازگشت و يك دوره فوق العاده را در يونايتد سپري كرد.

• پل اينس
هافبك سيه چرده و كارآمد منچستر يونايتد پس از يك دوره موفق به اينترميلان پيوست اما هيچ وقت به اندازه زماني كه در منچستر موثر بود در ميلان موفق نشد. اگرچه پل اينس از نظر اجراي بازي قدرتي مشابهت هايي با ايتاليايي ها داشت اما در مجموع نتوانست مهره كليدي ميلان باشد. به همين دليل اينس مجدداً به انگلستان بازگشت تا دو فصل را براي ليورپول بازي كند.

• دس واكر
انتقال دس واكر در سال ۱۹۹۳ يكي از نقل و انتقالات بحث انگيز انگلستان بود. واكر با مبلغ ۵/۱ ميليون پوند به سامپدوريا پيوست اما پس از يك فصل اقامت در ايتاليا مجدداً به انگلستان بازگشت تا در شفيلد ونزدي بازي كند.

امين ساكت
گاهي اوقات فكر مي كنم چطور يك عده به راحتي مي توانند نظراتي را كه تا چندي پيش بر آنها پافشاري مي كردند، رد كنند يا حتي مخالفش را بيان كنند. نظراتي كه حتي به خاطرشان از توهين به ديگران سر باز نزدند. مدت ها تلاش كردند كه در سر همه فرو كنند فلان حرف كه مي زنند، دقيقاً هماني كه آنها مي گويند، وحي است و كسي حق ندارد برخلافش سخني بگويد. اما ثابت شد يك تغيير مكان مي تواند تمام افكار، عقايد و ايده هاي يك روزنامه نگار ـ مثلاً ـ را از آنچه هست و آنچه مي پذيرد به آنچه تاكنون با آن مخالفت مي كرده تغيير دهد. روزنامه اي را در نظر بگيريد با رنگ لگوي زرد. جاروجنجال روزنامه را كه آهاي! ايهاالناس اين منم، هماني كه فلان جا فلان حرف را زدم، فلان كار را كردم و. . . بگذاريد كنار. اما يك سوال دارم. جناب آقاي سردبير. مگر همه مي گفتند بگوييد «بلاژويچ»، شما نبوديد كه تلاش مي كرديد «بلازويچ» را جا بيندازيد؟ اين اصرار تا كجا پيش رفت؟ به خاطر تيراژ روزنامه در سر مردم كوچه و بازار جا كرديد كه «بلازويچ» درست است، در حالي كه خود بنده خدايش مي گفت بلاژوويچ صحيح است. حالا با فلان مقام مسئول هم كه صحبت مي كني بلاژويچ مي گويد. همان موقع خيلي ها تلاش كردند به شما بفهمانند كه اگر قرار باشد بلازويچ را مخفف كنيم مي شود «بلاز» اما شما مي زديد «بلاژ». تمام اين كارها درست بود؟ اگر درست بود، چرا زماني كه موقعيت خود را تغيير و به روزنامه جديدي پيوستيد، همان «بلازويچ» شد «بلاژويچ»؟ يا همين چند روز پيش، مطلبي مي خواندم كه در آن عملكرد همايون شاهرخي، سرمربي فعلي تيم ملي بزرگسالان را به نقد كشيده بوديد. در نقد عملكرد افراد هيچ بحثي نيست اما شما چرا هميشه جريان مخالفيد؟ سال گذشته را به خاطر بياوريد. آقاي سردبير محترم، در روزهايي كه تيم ملي ايران متشكل از جوانان فوتباليست و تعداد اندك شماري باتجربه در حال آماده سازي بود، در روزهايي كه تيم ملي المپيك ايران در آستانه حضور در بازي هاي آسيايي بوسان قرار داشت، همه تلاش كردند كه به نوعي تحول در تيم ملي را با ديدي باز بپذيرند، سعي كنند قبول كنند كه اگر بازيكني اشباع شد نمي توان فقط به دليل سابقه اش در تيم ملي تحملش كرد كه اگر ما هم تحمل كنيم رقبا رحم نمي كنند. در همان روزها شما باز هم ساز مخالف زديد. پس از ناكامي تيم ملي در بازي هاي غرب آسيا چه بر سر مردم كه نياورديد. اين تيم و سرمربي كرواتش، برانكو ايوانكوويچ را حتي پاي پله هاي هواپيما راحت نگذاشتند. مگر شما نبوديد كه مدعي شديد اين تيم با اين وضعيت هيچ نمي شود، با آبروريزي به مملكت بازمي گردد و چه و چه و چه؟ مگر شما در همان بازي هاي مقدماتي از تيترهاي تحريك آميز بر عليه تيم ملي استفاده نمي كرديد؟
اگر آنقدر دچار فراموشي شده ايد كه يادتان رفته آرشيو نشريه محترم موجود است.
اما قهرماني تيم ملي در بازي هاي آسيايي باعث نشد كه شما لحظه اي حس كنيد كه اشتباه كرده ايد. روشتان غلط بوده. در مقابل، پس از قهرماني تيتر زديد كه به خاطر انتقادهاي شما تيم ملي قهرمان شده. آيا به كار بردن چنين جملاتي كار هر فردي است كه به حداقل اصول اخلاقي پايبند است؟ نوشتيد كه بازي هاي آسيايي قوي نبوده اند، تيم ملي فلان كشور بازيكنانش فلان بودند، تيم ما را فلان مربيان قهرمان كردند و. . . آيا ننوشتيد؟ هر چند شما زرنگ تر از آن بوديد كه اين حرف ها را از زبان و قلم خودتان چاپ كنيد. حرف هاي شما از دهان فلان مربي و آدم رهگذر و. . . خارج مي شد. حالا مي نويسيد كه آقاي شاهرخي، تيم نازنين هشت ماه پيش ما را به چه روزي انداختيد؟ واقعاً چطور مي شود رودرروي مردم ايستاد و به صراحت دروغ گفت؟ چطور مي توان به خواننده يك روز گفت كه ماست سفيد است و روز بعد از سياه بودنش صحبت كرد؟ چطور مي توان به راحتي عقايدي را كه براي مردم اصل شده اند و عاملش هم خودمان بوده ايم كتمان كنيم؟ مخالفش را بيان كنيم؟ آيا اين كار هر كس مي تواند باشد؟ آيا چنين تواني را هر قلم به دستي دارد؟ بالاخره شما به كدام ايمان داريد. اينكه آن تيم ملي خوب بود و بايد برانكو مي ماند يا اينكه خوب نبود و اين مربيان و تيم ملي در حد و شأن نام ايران نبودند. در اين صورت بايد باور كنيم كه امكان دارد همين فردا كه شاهرخي در تيم ملي نباشد از بازي زيباي ايران مقابل تيم ملي كامرون به نيكي ياد كنيد و هر آن چه امروز مي گوييد كتمان كنيد.
آقاي سردبير عزيز، به چه اصول اخلاقي پايبندي؟ اين قلم كه دست من و شماست در حقيقت تابلويي است براي هدايت افكار و در مقابل آنچه در دست داريم و آنچه هدايتش بر عهده ماست مسئوليم. شما براي اينها چه كرده ايد؟ لحظه اي شده كه فكر كنيد براي آنان كه ذهنشان را به شما سپرده اند چه كرده ايد؟ آيا پرسيده ايد آنكه به خاطر شما امروز فلان روزنامه را مي خرد دچار ناهماهنگي ذهني شده است؟ او بايد كدام را بپذيرد، آنچه ديروز اصرار داشتيد صحيح است يا آنچه امروز مي نويسيد؟ چقدر نسبت به اين اذهان احساس مسئوليت كرده ايد؟ چقدر برايتان مهم بوده آنچه صحيح است را به آنها انتقال دهيد نه آنچه مي پسنديد و نمايان شده كه هر روز تغيير مي كند؟ حالا اگر تريبون فلان همايش را بگذارند جلوي شما كه در مورد مطبوعات و مردم صحبت كنيد اولين چيزي كه دم از آن مي زنيد همين «رسالت قلم» است. اين كلمه بزرگ توخالي را آنقدر باد كرده ايد كه همه از آن بيزار شدند. سال هاست آنچه مي گوييد و آنچه بدان عمل مي كنيد، دچار اختلاف است. شما نبايد در ابتدا اين چالش ها را در خود حل كنيد و بعد به جان خوانندگان بيفتيد.