دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۳۳- Aug, 11, 2003
مطبوعات بدون صدام
005110.jpg
بعد از سرنگوني صدام حسين، مقامات مسنول آمريكايي با هيجان فرياد مي زدند كه عراق به زودي شاهد تولد دوباره مطبوعات مستقل و آزاد خواهد بود. از ماه آوريل (فروردين) عراق شاهد يك انفجار خبري بوده است. بيش از ۲۰۰ روزنامه و هفته نامه عربي در اين كشور شروع به كار كرده كه از اين ميان ۶۰ نشريه فقط در بغداد منتشر مي شود. در يك دكه روزنامه فروشي مي توان روزنامه حزب كمونيست عراق ، مجله اي تفريحي و سرگرمي و نشريه هاي مجلس اعلا انقلاب اسلامي عراق را يافت. عراقي هايي كه طي ۳۵ سال گذشته چيزي غير از اقدامات شجاعانه صدام نمي خواندند و نمي ديدند، اكنون شاهد گزارش هايي در مطبوعات درباره جرم و جنايت، آب و برق و ارزش هاي سياسي هستند. آنها كه نگران و سراسيمه اند و مي خواهند بدانند آينده شان در كشوري كه تحت اشغال آمريكاست چه خواهد شد، هر روز صبح در قهوه خانه ها يا گوشه خيابان سر در روزنامه ها مي برند و با اشتياق «اخبار» را مي خوانند.
اما اين اخبار چيست. وضعيت مطبوعات در عراق تغيير يافته اما اكثر آنها اكنون شرايط گذار را طي مي كنند. روزنامه نگار آموزش ديده زيادي در اين كشور وجود ندارد بنابراين اكثر اطلاعات و اخبار توليد شده غيرقابل اعتماد و حتي اشتباه است.
گاه اخبار درستي هم چاپ مي شود مانند اينكه نفت عراق به اسرائيل منتقل مي شود. اما گاهي اخباري بي پايه هم ديده مي شود مانند اينكه: يهوديان قصد خريد املاك در بغداد را دارند تا با اين كار عراق را به كرانه باختري ديگري تبديل كنند.
احمد فوزي سخنگوي هيأت سازمان ملل در بغداد كه اخيراً در اين شهر مستقر شده محتوي اغلب اين نشريات را تبليغات سياسي يا ژورناليسم درحد متوسط توصيف مي كند.
بسياري از اين مطبوعات به گروههاي سياسي يا مذهبي عراق وابسته هستند.
ائتلاف نيروهاي اشغالگر در عراق سه هفته پيش روزنامه اي به نام «المستقل» را تعطيل كرد. اين روزنامه در مقاله اي نوشته بود: «مرگ بر همه جاسوسان و كساني كه با آمريكا همكاري مي كنند. آنها را به وظيفه مذهبي بكشيد.»
عده اي از روزنامه هاي معدود حرفه اي در عراق هم هر روز از ائتلاف به دليل اينكه نتوانسته امنيت، سيستم هاي رفاهي و دولت را در عراق احياء كند انتقاد مي كنند.
عراق تا وقتي نظام سلطنتي در سال ۱۹۵۸ سرنگون شد، مطبوعات زنده و فعالي داشت. اما وقتي صدام ۲۱ سال پيش قدرت را دردست گرفت، به سرعت و صراحت همه مطبوعات مستقل را نابود كرد بعد از سال ۱۹۸۶ مجازات رسمي انتقاد از دولت مرگ بود. به گفته مركز اتحاد بين المللي براي عدالت كه گروهي فرانسوي براي حمايت از حقوق بشر است،  طي آن دوران بيش از ۵۰۰ خبرنگار، نويسنده و روشنفكر عراقي اعدام و حبس شدند و يا به طوري ناپديد شدند كه هيچگاه خبري از آنها شنيده نشد. برخي از روزنامه هايي كه در عراق منتشر مي شود نشان از بازگشت مطبوعات بي طرف در اين كشور را دارد. «الزمان» از پرفروش ترين روزنامه هاي بعد از جنگ در عراق است. اين روزنامه كه در سال ۱۹۹۷ در لندن تأسيس شد اكنون توسط «سعد البزار» سردبير سابق روزنامه الجمهوريه دوران صدام اداره مي شود. او در سال ۱۹۹۲ از روزنامه و رژيم صدام جدا شد و از كشور عراق گريخت.
او گروهي روزنامه نگار و كارمند را از لندن و گروهي را از همكاران سابقش در روزنامه الجمهوريه جمع آوري كرده و الزمان را با تيراژ ۷۵ هزار نسخه در بغداد منتشر مي كند.
گزارش هايي كه در الزمان به چاپ مي رسد شامل اخبار مربوط به جرم و جنايت، انتقاد از روند كند احياء خدمات در شهر و اخبار سياسي است كه گاه با انتقاد همراه است.
طبقه تحصيلكرده در عراق توجه چنداني به روزنامه هايي كه جديداً منتشر مي شوند ندارند.
مصطفي خديعي مستندساز عراقي و نويسنده روزنامه الحيات در حالي كه برخي از اين نشريات را ورق مي زند مي گويد: پر از شايعات هستند. آمريكايي ها ادعا مي كنند كه براي مقابله با اين «شيوه بي احتياطانه» مطبوعات، سياستي اتخاذ كرده اند. پل برمر با صدور دستوري مطبوعات را از چاپ و انتشار مطالبي كه تحريك به خشونت عليه فرد يا گروهي، ازجمله نيروهاي ائتلاف كند، منع كرده است. برخي از مطبوعات از جمله نشريه «صداي صدر» كه توسط سازمان مقتدي صدر منتشر مي شود به طور هفتگي فهرست هايي از «خائنان حزب بعث» منتشر مي كند كه تحت تعقيب مردم عراق هستند. تاكنون نام ۳۲۸ تن از اين افراد منتشر شده است.
ارتش آمريكا تيم هايي را براي نظارت بر مطبوعات تشكيل داده اما مقامات آمريكايي مي گويند، در حال حاضر تنها يك آمريكايي عرب زبان به كار پيگيري و خواندن مطالب مطبوعات مشغول است.
آمريكا هم خود به اين غوغاي رسانه اي پيوسته و روزنامه اي به نام الصباح منتشر مي كند كه اخبار مربوط به ائتلاف در آن چاپ مي شود.
اسماعيل زائر يكي از خبرنگاران سابق الحيات اين روزنامه را منتشر مي كند.
شبكه رسانه اي عراق كه جانشيني آمريكايي براي راديو تلويزيون رژيم صدام است از نظر عراقي ها اعتبار چنداني ندارد. برنامه هاي راديويي اين شبكه با كيفيت خوبي در سراسر عراق دريافت مي شود اما مانند برنامه هاي تلويزيوني رغبتي در ميان عراقي ها ايجاد نكرده است.
اين شبكه كه نتوانسته هيچيك از گزارشگران و مديران باتجربه راديو تلويزيون رژيم صدام را استخدام كند كارمنداني جوان و بي تجربه را به خدمت گرفته كه سابقه روزنامه نگاري ندارند.
مسئولين اين شبكه اعتراف مي كنند كه گاهي مصاحبه ها و گزارش هاي كذبي از راديو و تلويزيون پخش مي شود كه جز شايعه و دروغ چيزي نيست.
رسانه هاي جديد عراق اگرچه ممكن است چندان قابل اعتماد نباشند اما آينده اين كشور را شكل مي دهند. شكنندگي آنها نشاندهنده اختلافات و سردرگمي در تفكر سياسي عراقي هاست. همه مطبوعات خواستار نقش بيشتر براي عراقي ها در اداره كشور هستند اما هيچكدام بر سر اينكه چه كسي بايد در رأس باشد توافق ندارند.
ائتلاف حاكم در عراق مي گويد،  قصد دارد كميته مستقل رسانه اي تشكيل دهد كه گرايش هاي غيرمسئولانه مطبوعات آزاد جديد را كنترل نمايد. اما درباره موفقيت چنين كاري در بغداد پرآشوب ترديدهاي بسيار وجود دارد.
نيوزويك پرنفوذترين مطبوعات در عراق
* الزمان:  به سردبيري سعدالبزاز، سردبير سابق روزنامه الجمهوريه عراق. او موفق شد ۱۱ سال پيش از عراق بگريزد. اكنون بازگشته و الزمان را به مستقل ترين روزنامه عراق تبديل كرده است.
* الصباح: متعلق به گروههايي كه با كنگره ملي عراق ارتباط دارند. اين روزنامه گزارش هاي كامل درباره فعاليت نيروهاي ائتلاف منتشر مي كند. سردبير آن اسماعيل زائر نويسنده سابق روزنامه الحيات است.
* التاهي: توسط حزب دموكراتيك كردستان منتشر مي شود و علي رغم گرايش هاي آشكارش بسياري از عراقي ها اخبار آن را منصفانه مي دانند.
* بغداد: توسط پيمان ملي عراق منتشر مي شود كه طي دهه ۱۹۹۰ متحد سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا بود. علي رغم اينكه جنبش پيمان ملي عراق طرفدار چنداني در اين كشور ندارد اما اين روزنامه به دليل كيفيت خوب، خوانندگان بسياري دارد.

گفت وگو با سيد محمد جهرمي سرپرست معاونت اجرايي وامور انتخابات شوراي نگهبان (بخش پاياني )
حق شوراي نگهبان
005120.jpg
* ولي وظيفه شوراي نگهبان اجراي قانون است بر فرض هم كه تبليغات انتخاباتي غيررسمي باشد مگر شوراي نگهبان مسئول نظارت بر اين نوع تبليغات هم هست؟
از حدود يكسال مانده به انتخابات افرادي كه فعاليت انتخاباتي مي كنند - كه اين فعاليت ها در مطبوعات و رسانه هاي محلي منعكس است- مشخص هستند و نيازي به جمع آوري اطلاعات و اخبار توسط دفاتر ما نيست، خود مردم بسياري از اطلاعات را در اختيار دارند كه چه كساني چه نوع فعاليتي را در رابطه با انتخابات انجام مي دهند. براي مردم محل بويژه در شهرستانهاي كوچك روشن است كه نامزد هاي انتخابات چه كساني هستند و چگونه فعاليت تبليغي مي كنند و دفاتر ما براي جمع آوري اطلاعات و اخبار ساخته نشده اند، هر چند كه ما در بولتن هاي خبري وزارت كشور و يا بخشنامه ها و توصيه نامه هاي مسئولين آن را مي بينيم كه تكيه مي كنند اين نوع اخبار و فعاليت ها جمع آوري و در اختيار وزارت كشور قرار گيرد.
ما اين نوع فعاليت ها را خلاف نمي دانيم، زماني خلاف محسوب مي شود كه در روند انتخابات آينده اخلال ايجاد كرده و به عنوان خريد و فروش رأي محسوب شود.
* پس دفاتر نظارتي شوراي نگهبان جمع آوري اطلاعات نمي كند؟
اينها ظلمي است كه به دفاتر وارد مي شود، آنها وظيفه قانوني نظارت را در ايام انتخابات دارند. ولي اينكه الان بخواهند كاري را انجام دهند اينگونه نيست.
* شايد بي اعتمادي منتقدان، ناشي از عملكرد شوراي نگهبان است كه صلاحيت عده اي را در يك دوره رد مي كند و در دوره ديگر تأييد و يا بالعكس. در حالي كه در فاصله اين دو دوره وضع فرد مورد نظر تغييري نكرده است.
مصاديق آن بايد روشن شود.
* مثلاَ اين اتفاق در مورد آقاي بهزاد نبوي رخ داده است.
در اين مورد نمي توانم بگويم چرا، خود شوراي نگهبان بايد نظر دهد. ولي در مجموع ۱۲ نفر اعضاي شوراي نگهبان هستند كه وقتي بحث شورايي مي شود و تصميم گيري مي كنند، در يك پرونده بعضي ها مستندات را كافي مي دانند و بعضي ها كافي نمي دانند و رأي نمي دهند. اين فرد در دوره بعد كانديدا مي شود بعضي اعضاي شوراي نگهبان ممكن است عوض شوند.
* اين اتفاق بين دو دوره نيست، در فاصله كمي از انتخابات اصلي و مرحله دوم و يا حداكثر مياندوره اي است. مثلاً دوره اي سه ماهه.
بالاخره ممكن است بعضي اعضا در جلسه اي شركت داشته و در جلسه ديگر نباشند. مكانيزم هاي رأي گيري در شوراي نگهبان اين گونه است كه تا هفت رأي مخالف نباشد فردي رد نمي شود. جلسات شورا با وجود هفت نفر رسميت مي يابد و اين هفت نفر بايد رأي داشته باشند كه كسي را تأييد و يا رد كنند. اگر شش نفر از اين ۷ نفر كسي را ردصلاحيت كنند نافذ نيست و يا اگر در مجموع ده نفر از اعضا در جلسه حاضر باشند و ۴ نفر مصوبه مجلس را مغاير قانون اساسي و شرع ندانند و ۶ نفر مغاير بدانند، مغايرت تصويب نمي شود بايد هفت نفر رأي به مغايرت بدهند. با جابجايي افراد مصوبات هم تغيير مي كند.
مثل اين است كه نمايندگاني در دوره هاي ديگر مجلس حضور داشتند ولي در دوره ششم اعتبارنامه آنها رد شد.
* براي اينكه اين مسائل پيش نيايد، مجلس در قانون انتخابات تصويب كرده كه در مورد صلاحيت داوطلبان مي بايست از مراجع قانوني نظير ناجا، وزارت اطلاعات، ثبت احوال و دادگستري استعلام به عمل آيد، آيا دادن وظيفه تحقيق به دفاتر نظارتي، دخالت در وظيفه اين ارگانها و نوعي بي اعتمادي نسبت به آنها نيست؟ ضمن اينكه مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز تصويب كرده كه شوراي نگهبان دلايل ردصلاحيت را با ارائه اسناد و مدارك به كانديداها اعلام كند.
آنهايي كه مي گويند فقط استعلام از چهار مرجع را بايد ملاك بررسي دانست قانون را نخوانده اند. ماده ۵۰ قانون انتخابات مي گويد: «هيأت هاي اجرايي مراكز حوزه هاي انتخابيه موظفند حداكثر ظرف ده روز پس از پايان مهلت ثبت نام با توجه به نتايج بدست آمده از بررسي هاي لازم در محل (يعني تحقيقات محلي هم هست) و استفاده از نتايج اعلام شده توسط وزارت كشور (يعني همان استعلام از مراجع) صلاحيت داوطلبان را مورد رسيدگي قرار داده و به هيأت هاي نظارت اعلام كنند.»در اين قانون دو موضوع تحقيقات محلي و استعلام از مراجع چهارگانه در امر صلاحيت ها مورد توجه است.
اگر اين قانون را قبول ندارند بگويند در غيراينصورت بايد  آن را اجرا كنند.
ضمن اينكه در مصوبه مجمع هم ذكري از چهار مرجع ندارد بلكه مراجع ذيصلاح دارد. پس از هر مرجعي كه مي تواند مداركي داشته باشد كه در رابطه با تعيين صلاحيت ها مورد استفاده قرار گيرد مي توان استعلام كرد. مثلاً  هيأت هاي گزينش گزارش هايي دارند كه مي تواند در بررسي صلاحيت ها مورد استفاده قرار گيرد چرا وزارت كشور از اين گزارش ها استفاده نكند؟
وظيفه چهار مرجع نام برده شده در رابطه با مشخص كردن جاسوس بودن يا نبودن كانديدا، عضويت در گروهك هاي سياسي غيرقانوني، سابقه ساواكي بودن (وظايف وزارت اطلاعات) يا صحيح بودن مدارك شناسايي كانديدا (وظيفه ثبت احوال) يا مشخص كردن احتمال ارتكاب به جرم و زنداني موثر داشتن در خارج از كشور توسط پليس بين الملل و در نهايت داشتن پرونده در محاكم دادگستري و سابقه حبس (وظيفه دادگستري) است.
اگر كسي از نظر وزارت اطلاعات، پليس بين الملل، ثبت احوال و دادگستري مشكلي نداشت پس مجموعه دو ماده ۲۸ و ۳۰ قانون انتخابات چگونه قابل اجرا هستند؟حسن شهرت را چگونه مي توان پيدا كرد؟ نداشتن سوءشهرت را چگونه؟ اعتقاد و التزام عملي به اسلام و نظام جمهوري اسلامي، ابراز وفاداري به قانون اساسي و اصل مترقي ولايت فقيه را از كجا مي خواهيد پيدا كنيد؟
تحقيقات محلي براي اثبات اين شرايط است كه در قانون آمده است. اگر ناظر بخواهد بر كار هيأت هاي اجرايي نظارت كند غير از اين است كه خودش هم بايد استعلام داشته باشد كه ببيند آيا وزارت كشور استعلام ها را به فرمانداري ها داده است يا نه؟ اگر تحقيقات محلي انجام شده آيا نتايج آن در هيأت هاي اجرايي مطرح شده است يا خير؟يا هيأت هاي اجرايي آن را لحاظ كرده اند يا نه؟
* اين كارها طبق قانون بايد توسط هيأت هاي اجرايي انجام شود نه هيأت هاي نظارت، هيأت هاي نظارت اگر تخلفي از هيأت هاي اجرايي مشاهده كردند بايد آنها را ملزم به رعايت و اجراي قانون كنند.
روش اينكه بدانيم هيأت هاي اجرايي درست عمل كرده اند يا خير چيست؟ناظر بايد بداند كه استعلامي شده است يا خير؟ توصيه مي كنم كساني كه اين حرفها را مي زنند كمي قانون بخوانند.
* شوراي نگهبان طي ۲۵ سال گذشته، ناظر بر انتخابات مجلس خبرگان، شوراي اسلامي و رياست جمهوري بوده است و اين نظارت در مجلس چهارم به صورت استصوابي به تصويب رسيد، در طي اين مدت نيازي به تشكيل دفاتر شوراي نگهبان وجود نداشت، اكنون با چه مشكلي بر سر راه اجراي نظارت استصوابي مواجه شده ايد كه دفاتر را ايجاد كرده ايد؟
نظارت استصوابي از اول انقلاب بوده است، كساني كه مي گويند از مجلس چهارم به بعد بوده شايد فقط واژه استصوابي بودن از آن زمان مطرح شده است در حالي كه رسم و عمل استصواب كه به معناي جامع و مؤثر بودن است وجود داشته است. در قانون انتخابات آلمان كميسيون انتخابات فصل الخطاب است، در قانون تركيه نيز همينطور، سوئد، هلند، كانادا و بسياري ديگر از كشورها يا ناظرشان كميسيون انتخابات است و يا شوراي خاصي مثل شوراي نگهبان و تصميم نهايي توسط اين شورا گرفته مي شود و يا براي جلوگيري از تخلفات نظارت بر انتخابات در اختيار دادگاه است كه در امريكا به اين صورت عمل مي شود. كشورهايي مثل كامبوج و تايلند هم نظارت استصوابي دارند، هيچ جا نيست كه نظارت استصوابي نباشد.
در انتخابات اولين دوره مجلس شوراي اسلامي انجمن نظارت، فرد انتخاب شده از سوي مردم درگز را فقط به دليل پيدا شدن مدرك ساواكي بودن وي رد مي كند و آراي وي را باطل مي نمايد. انتخابات كرمانشاه را نيز به دليل طرح شكايات بسياري در مورد بروز تقلب در آن باطل مي كند.
در انتخابات مياندوره اي مجلس اول، شوراي نگهبان رد صلاحيت دارد.
آيا نظارت استصوابي براي انتخابات رياست جمهوري خوب است ولي براي مجلس بد است؟ در انتخابات شوراي شهر كه خيلي از افراد را بنا به بعضي موارد ردصلاحيت مي كنند به چه دليلي بوده است؟ نظارت استصوابي معنايش جامع بودن و مؤثر بودن است. ناظر نمي تواند از طرف مردم منصوب شود و تخلفاتي را ببيند ولي جلوگيري نكند. در زمان حضرت امام(ره) هم در دوره دوم انتخابات، افرادي بنا به قانون فاقد صلاحيت تشخيص داده شدند و ۱۳ حوزه انتخابيه نيز انتخاباتشان باطل شد. در دوره سوم تعدادي از نمايندگان و سرشناسان كه نمايندگان دوره دوم هم بودند رد شدند. تعداد كانديداهاي دوره هاي اول و دوم مجلس هم كم بودند، بعداً به صورت تصاعدي بالا رفتند، تعداد نامزدهاي دوره دوم كمتر از هزار نفر، دوره سوم كمتر از ۱۵۰۰ نفر و دوره ششم حدود ۱۰ هزار بودند. در حالي كه مجموع نمايندگاني كه به مجلس در دوره ششم اضافه شدند ۲۰ كرسي بود. دوره پنجم ۵۳۰۰ نامزد انتخاباتي بود.
* آقاي كروبي رئيس مجلس شوراي اسلامي اخيراً در سخنراني پيش از دستور خود در مجلس به اين ردصلاحيت ها توسط شوراي نگهبان بويژه در انتخابات مجلس چهارم شديداً اعتراض كرد و گفت: اين شورا از زماني وارد مسائل سياسي به نفع يك جناح و عليه جناح ديگر كه بيشتر هم مورد تأييد امام بود، شد.
آن موقع من استاندار همدان بودم، آقاي كروبي رئيس مجلس بودند، حدود ۴۶ نماينده از نمايندگان دوره سوم براي شركت در انتخابات دوره چهارم توسط هيأت هاي اجرايي رد صلاحيت شدند، در آن زمان وزير كشور آقاي عبدالله نوري بود. آقاي كروبي در رابطه با ردصلاحيت تني چند از نمايندگان استان همدان به من زنگ زدند و خواستار آن شدند كه كاري انجام شود. از ۴۶ نماينده ردصلاحيت شده توسط هيأت هاي اجرايي، شوراي نگهبان چندنفري را تأييد و تعداد ردصلاحيت شده ها به ۳۲ نفر رسيد.
* آقاي كروبي تا به حال چندبار از ردصلاحيت خانم رجايي همسر شهيد رجايي سخن گفته و از شوراي نگهبان خواسته  است كه دليل ردصلاحيت ايشان را بگويند، همينطور از مرحوم حجت الاسلام احسان بخش امام جمعه وقت رشت نيز نام برد.
اينها چيزهايي است كه شوراي نگهبان بايد پاسخ دهد. ولي در مورد آقاي احسان بخش، چون ايشان در امتحانات خبرگان شركت نكردند، رد شدند.
* از اينكه حوصله كرديد و به سئوال هاي ما پاسخ داديد، تشكر مي كنم.

گزارش
عراق را به «عراقي هاي خودمان» تحويل مي دهند
005115.jpg
دو هفته پيش روزنامه واشنگتن پست در صفحه نخست خود با عنوان درشتي نوشت: «براي يك خانواده عراقي چاره اي جز اين نبود.» اين گزارش ماجراي پدر عراقي بود كه به اجبار اهالي روستايش، مجبور شد پسرش را بكشد. گفته شده بود كه پسر او به ارتش آمريكا كمك كرده است.
مرد در حالي كه اشك مي ريخت گفت: «حتي ابراهيم هم پسرش را نكشت.»
اين تصويري هولناك از عراق امروز است.
گزارش ديگري از يك پدر و پسر در صفحه ۱۴ همان روزنامه چاپ شده بود. پدري پسر نوجوانش را كه به سوي يك وسيله نقليه آمريكايي موشك ضدتانك شليك كرده بود به نيروهاي آمريكايي تحويل داد.
در عراق امروز براي اثبات هر نظريه اي يك داستان و واقعه وجود دارد.
نيروهاي اشغال با يك جنگ چريكي روبرو هستند؛ ائتلاف به كندي در حال بازسازي عراق است؛ ائتلاف با مشكلات لجستيكي روبروست، فرهنگ جديد آزادي ظهور كرده است؛ اكثر نقاط كشور امن شده است؛ ائتلاف با جامعه اي بي قانون و جرم زده روبروست. همه اينها درست است.
نويسندگان روزنامه واشنگتن پست كار درستي كردند كه ماجراي آن روستا را در صفحه نخست به چاپ رساندند. بزرگترين چالش كه آمريكا امروز در عراق با آن روبروست نوجوانان مسلح نيستند. حتي حملات چريكي كه به طور پراكنده و در مناطق محلي صورت مي گيرد هم نيست؛ (آنطور كه مقامات آمريكايي مي گويند) ورود شبه نظاميان مسلمان به كشور براي جنگ با نيروهاي آمريكايي هم نيست. چالش اصلي آمريكا در عراق كنترل ناسيوناليسم عراقي است. آمريكايي ها بايد تعداد روستاهايي كه همكاري با نيروهاي ائتلاف در آنها گناه بزرگ شمرده مي شود را كاهش دهند.
سياست ها در واشنگتن طوري پيش مي رود كه اين ناسيوناليسم عراقي را به جنبشي ضدآمريكايي تبديل مي كند. اخيراً شوراي ۲۵ نفره حكومتي عراق ۹ شورا انتخاب كرده كه هر يك به صورت دوره اي رياست شورا را به عهده خواهند داشت. اين كميته درون كميته، جايي است كه قدرت واقعي در آن نهفته است.
اين گروه ۹ نفره دقيقاً مانند شوراي رهبري تبعيدي هاست كه فوريه گذشته (اسفند) به درخواست وزارت دفاع تشكيل شد. به عبارت ديگر آمريكايي ها عراقي هاي مورد علاقه خود را به كانون قدرت در صحنه سياست عراق وارد مي كنند.
گروه ها و رهبراني كه در دوران حكومت صدام در عراق بوده اند اكنون از اينكه مي بينند تبعيدي ها كه بسياري در ۴۰ سال گذشته در عراق نبوده اند، اكنون در رأس امور كشور قرار گرفته اند، خشنود نيستند.
برخي مي پرسند چرا گروه كوچكي در پنتاگون متشكل از دونالد رامفسلد، پل وولفوويتز و داگلاس فيت كنترل سياست هاي مربوط به عراق را در دست دارند.
اينها دست وزارت خارجه را كاملاً از اين بخش كوتاه كرده اند و تلاش ها براي وارد كردن ديگر كشورها يا سازمان هاي بين المللي به اين موضوع را عقيم گذاشته اند.
آنها حتي پل برمر را هم در حاشيه قرار داده اند. اما از همه مهمتر تلاش پنتاگون براي رسيدن به هدف خود يعني فراهم كردن شرايط براي به قدرت رسيدن نيروهاي مخالف در تبعيد در عراق است.
يك مقام مسئول در دولت بوش مي گويد: به همين دليل است كه نمي خواهند برنامه ريزي بلندمدت براي دوران بعد از جنگ به وجود آيد، به همين دليل است كه خواستار طولاني شدن روند انتقال نيستند و نسبت به مشاركت بيشتر سازمان ملل حساسيت دارند. همه اين تدابير ما را مجبور مي كند كه قدرت را هرچه سريعتر به گروهي مورد اعتماد از عراقي ها منتقل كنيم. در حال حاضر تبعيدي ها تنها گروه در دسترس هستند.
داگلاس فيت اين موضوع را تأييد مي كند و مي گويد: هدف ما تحويل عراق به سازمان هاي بين المللي نيست. هدف ما تحويل عراق به عراقي هاست.
بايد اندكي در اين عبارت تغيير دهيم تا سياست واقعي روشن شود: هدف تحويل عراق به عراقي هاي خودمان است.
اين سياست كارساز نخواهد بود. من با احمد چلبي و بقيه گروه او خصومتي ندارم. اما به استثناء رهبران كرد، هيچيك از اين افراد هنوز حمايتي بدست نياورده اند.
امروز تنها كساني كه مي توانند در عراق تجمعات برگزار كنند و حاميان خود را بسيج نمايند، رهبران قومي، قبيله اي و مذهبي هستند. در حقيقت اعضاء ديگر شوراي حكومتي شامل حداقل يكي از اين توصيفات مي شوند. صدام حسين همه مخالفان سكولار را يا مي كشت يا به شدت سركوب مي كرد. اكنون تنها رهبران مذهبي و قومي باقي مانده اند.
درس مهمي كه از نقاطي مثل بوسني گرفته ايم اين است كه ظهور دمكرات هاي حقيقي بعد از يك ديكتاتوري تماميت خواهانه، زمان مي برد. برمر و تيمش براي كمك به شوراي حكومتي در اداره عراق و ايجاد قانون اساسي، ساختن چارچوب دولت و فراهم كردن شرايطي براي توسعه سياسي زمان لازم دارند. حمايت و مشروعيت بين المللي در اين ميان بسيار مهم است.
فريد ذكريا - نيوزويك

سايه روشن سياست
بازرسي ها نامشروط نيست
بنا به اظهار يك منبع مطلع از مذاكرات هيأت آژانس  بين المللي انرژي اتمي با مقام هاي ايراني رئيس هيأت گفته است در هيچ جاي معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي و پروتكل الحاقي آن اجازه بازرسي نامشروط از هر كجا و در هر زمان به آژانس داده نشده است.
برخي از صاحبنظران معتقدند كه به رغم اين مطلب با فشار آمريكا تفسير متفاوتي از متن پروتكل به عمل آيد و در آن صورت، بازرسان آژانس «هرجا و هر وقت» كه بخواهند مي توانند از تأسيسات هسته اي آن بازديد كنند.
ايران درصدد است با شفاف سازي اين موضوع و امضاي سندي جداگانه به اين اطمينان برسد كه در صورت امضاي پروتكل الحاقي، امنيت و منافع ملي كشور صدمه نخواهد ديد.

دلال اسلحه محمل شايعه
تندروهاي پنتاگون كه طرفدار تغيير حكومت در ايران هستند، اخيراً بدون مجوز كاخ سفيد ملاقات هاي پنهاني با يك دلال اسلحه جنجالي در پاريس داشته اند.
مقامات دولت آمريكا اعلام كردند دستكم دو نفر از مقامات پنتاگون كه در دفتر داگلاس فيت معاون وزير دفاع در امور سياسي مشغول به كار هستند، چند ملاقات با منوچهر قرباني فر انجام داده اند.
سايت خبري نيوزدي با درج اين خبر به نقل از مقامات دولتي آمريكا افزود: اين مذاكرات با مجوز كاخ سفيد نبوده است و ظاهراً هدف از آن مذاكرات پشت پرده جاري بين واشنگتن و تهران است.يك مقام ارشد دولت بوش گفت آن دو مقام پنتاگون درباره مسائلي با قرباني فر صحبت كردند كه رسماً اجازه آن را نداشتند و تنها به صورت اتفاقي بود كه برخي قسمت هاي ديگر دولت به آن پي بردند. ظاهراً منظور وي از «برخي قسمت ها» وزارت خارجه، سيا و كاخ سفيد است.
يك مقام ديگر دولت آمريكا با تأييد مذاكرات يادشده خاطر نشان كرد هدف نهايي فيت و گروهي ديگر از
نو محافظه كاران در پنتاگون تغيير حكومت ايران است. وي گفت: سياست رسمي آمريكا تغيير حكومت به صورت پيدا يا پنهان نيست، بلكه سياست آمريكا مذاكره با مقامات ايراني در مورد مسائل مناقشه برانگيز مانند برنامه هسته اي ايران و اعمال فشار براي استرداد اعضاي القاعده است.
وي افزود: هدف آني تندروهاي پنتاگون ظاهراً برانگيختن دشمني ايران است تا دلسرد شود و سپس با واكنش خود سياست آمريكا را در قبال ايران سخت تر كند. اين مقام دولت آمريكا يادآوري كرد كالين پاول وزير خارجه آمريكا چند روز مستقيماً به دونالد رامسفلد وزير دفاع در مورد اعمال خلاف سياست آمريكا كه توسط دفتر سياسي فيت صورت مي گيرد، شكايت كرده است.
به گفته مقامات آمريكايي، دو مقام يادشده پنتاگون هارولدرود كارشناس ارشد خاورميانه و لري فرانكلين تحليلگر سازمان اطلاعات دفاعي هستند كه در دفتر فيت كار مي كنند. رود اخيراً رابط دفتر فيت با احمد چلبي رهبر كنگره ملي عراق بود كه پنتاگون براي رهبري اين كشور درنظر گرفته بود. وي مورد حمايت مايكل لوين از نو محافظه كاران برجسته است. بنابر گزارشها اين لوين بوده است كه مجراي ارتباطي بين دفتر فيت و قرباني فر را گشوده است. لوين و دفتر فيت از هرگونه اظهارنظر در اين باره خودداري كردند.
برخي مقامات آمريكايي از پديدار شدن دوباره قرباني فر پس از سه سال اظهار تعجب كرده اند.
از چندي پيش محافل و روزنامه هاي آمريكايي، شايعاتي درباره مذاكرات پنهاني ايران و آمريكا منتشر مي كنند اما هر بار مقام هاي دو كشور چنين مذاكراتي را تكذيب مي كنند. به نظر مي رسد منوچهر قرباني فر كه سابقه وي جذابيت خبري دارد به عنوان محملي تازه براي شايعه پراكني درباره ايران، انتخاب شده است.
در همين حال خبرگزاري رويتر از كرافورد در تگزاس گزارش داد...
دونالد رامسفلد وزير دفاع آمريكا روز جمعه تاييد كرد مقامات پنتاگون با يك دلال اسلحه كه فرد مهمي در رسوايي ايران كنترا بوده مذاكره كرده اند ولي وي تأكيد كرد از اين مذاكرات هيچ نتيجه اي به دست نيامده است.
رامسفلد كه بعد از ديدار با جورج بوش رئيس جمهور امريكا در برابر خبرنگاران ظاهر شده بود مقاله اي را كه در نيوزدي چاپ شده بود و در آن ادعا شده بود تندروهاي پنتاگون در پاريس ديدارهاي پنهاني و غيرقانوني با منوچهر قرباني فر، دلال ايراني اسلحه در قضيه ايران كنترا در اواسط دهه ۱۹۸۰ انجام داده اند تكذيب كرد.
رامسفلد گفت برخي افراد كه اطلاعاتي درباره ايراني هايي داشتند و خواستار ارائه اطلاعات به دولت امريكا بودند با يك يا دو نفر از مقامات پنتاگون ديدار كرده اند.
او گفت بيش از يك سال پيش ديداري انجام شده بود. سياست امريكا در قبال ايران حمايت از افرادي است كه عليه دولت تهران تظاهرات مي كنند. امريكا تلاش مي كند ايران را متقاعد نمايد كه آنچه را واشنگتن برنامه تسليحات هسته اي ايران توصيف مي كند و تهران آن را تلاش براي دست يافتن به انرژي صلح آميز هسته اي مي داند متوقف كند.

گوانتانامو بهتر است
يك شهروند روسي كه در گوانتانامو زنداني است از احتمال بازگردانده شدن به روسيه و گذراندن حبس در زندانهاي اين كشور ابراز نگراني كرده است.
به گزارش شبكه خبري بي.بي.سي، «آيرات واختيف» در نامه اي به مادرش كه در روزنامه گازت روسيه چاپ شده نوشته است: فكر نمي كنم حتي آسايشگاهي در روسيه باشد كه قابل مقايسه با اينجا باشد. اينجا كسي را كتك نمي زنند و تحقير نمي كنند. مادر اين زنداني و همچنين مادر رسول خودايف ديگر روسي زنداني در گوانتانامو به شدت با استرداد پسرانشان به روسيه مخالفت كرده اند.
خبرگزاري روسي ايتارتاس به نقل از اين دو نفر نوشت: ما از زندان ها و دادگاه هاي روسي بيم داريم.
پسران اين دو زن از مبارزان چچني بوده اند كه به افغانستان رفته بودند و در آن كشور ابتدا توسط طالبان دستگير شده اند سپس به چنگ نيروهاي آمريكايي افتاده اند.
سفير آمريكا در مسكو گفته است، واشنگتن آماده تحويل شهروندان روسي است كه در افغانستان دستگير شده اما به اين شرط كه در روسيه محاكمه شوند.

صدام ديكتاتور، صدام راننده
جوان ۳۱ ساله عراقي كه هم نام صدام حسين ديكتاتور سابق عراق است راننده آمبولانس بيمارستان الاسكان در حومه بغداد است و با نيروهاي آمريكايي عكس مي گيرد.
او مي گويد: برخلاف اينكه ممكن است به نظر برسد نام من در دوران صدام برايم مفيد بوده، بايد بگويم در سال ۱۹۹۳ چون از دوستانم خواستم من را به جاي صدام اسماعيل صدا كنند، چهارماه حبس كشيدم.
او پسر خانواده اي شيعه در جنوب عراق است و پس از به قدرت رسيدن صدام به اين نام خوانده مي شد.
صدام جوان مي گويد: وقتي نيروهاي آمريكايي نام من را روي يونيفورم كارم ديدند درخواست كردند كه با من عكس بگيرند.

سياست
ادبيات
اقتصاد
سفر و طبيعت
فرهنگ
موسيقي
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |