منبع :اكونوميست، دوم اكتبر ۲۰۰۳
مترجم: حبيب يوسف زاده
از وقتي باستان شناسي به مثابه يك علم مطرح شده، همواره با مشكلات عديده اي مواجه بوده است. نخست اينكه كشف يك منطقه باستاني، مستلزم تخريب و حفاري آن است، ديگر اينكه تحقيقات باستان شناسي به آموزش نياز دارد و باز هم تخريب و حفاري را اجتناب ناپذير مي كند. از طرفي، يك منطقه حفاري شده را نمي توان به حال اول برگرداند. وقتي لايه اي از خاك برداشته مي شود تمام اطلاعات ثبت نشده آن از بين مي رود. باستان شناسان بسياري بوده اند كه پس از خاكبرداري كامل يك مكان باستاني، پرسش هاي تازه اي برايشان مطرح شده است. سؤالاتي كه در ابتدا به ذهن افراد گروه حفاري خطور نكرده بود.
بنابراين، كسب اطلاعات از زير زمين، قبل از آنكه كار به بيل و كلنگ كشيده شود، يكي از آرزوهاي ديرينه باستان شناسان بوده است.
اين كار، علاوه بر صرفه جويي در زمان صرف شده براي تشخيص محل حفاري، باستان شناسان را قادر مي سازد، با حداقل تخريب، جواب پرسش هاي خود را بيابند.
امروزه با پيشرفت هايي كه در زمينه فناوري كاوش غير مخرب صورت گرفته، اين رويا كم كم در حال تحقق است.
باستان شناسي هيچ وقت رشته پردرآمدي نبوده است، اما با عاريه گرفتن ابزارهايي كه براي رشته هاي نان و آب دارتر تهيه شده اند، چشمان غيرمسلح باستان شناسان هم به وسايلي از قبيل اشعه ايكس، اشعه مادون قرمز، امواج مايكروويو و مغناطيس مسلح شده است.
اين ابزارها به باستان شناسان امكان مي دهند كه منطقه هدف را به خوبي شناسايي كنند و حفاري ها را به مناطق كوچك و خاصي محدود كنند. به اين ترتيب، به جاي خاكبرداري كامل، مي توانند فقط محل هاي حائز اهميت را به طور گزينشي حفاري كنند.
استفاده از اين روش ها كه به «روش هاي حفاظتي» معروف است، موجب مي شود، منابع باستان شناسي، براي نسل هاي بعد، كه هم به دانش پيشرفته تري مجهز خواهند بود و هم سؤالات جديدتري برايشان مطرح خواهد شد، حفظ شوند.
باستان شناسان به موازات پيشرفت در فناوري حسگرها، از امكانات كم هزينه پردازش رايانه اي نيز بهره مي گيرند و با بهره گيري از امكانات رايانه اي، مي توانند داده هاي مختلف مناطق گوناگون را تجزيه و تحليل كنند و از بينش روشن تري برخوردار شوند.
وسائل جديد مشاهده
براي نشان دادن قابليت هاي فناوري هاي جديد، گروهي از باستان شناسان دانشگاه آركانزاس به كاوش در شهر آرمي سيتي ايالت كانزاس پرداختند. اين شهر بزرگ كه با هتل ها و تماشاخانه هاي متعدد در سال ۱۹۱۷ ساخته شده بود، در سال ۱۹۲۱ در اثر آتش سوزي با خاك يكسان شد، طوري كه ظاهراً هيچ اثري از آن باقي نماند. اما سال گذشته، وقتي باستان شناسان شروع به كاوش در آنجا كردند، با اينكه در نگاه اول يك مرتع خالي به نظر مي آمد، توانستند، محل خيابان ها، پياده روها و جاي ساختمان ها را به وضوح تشخيص بدهند و حتي توانستند، سيستم فاضلاب شهر را رديابي كنند. به گفته دكتر فردريك ليمپ، يكي از سرپرستان گروه، انگار خاك مثل تلق شفاف شده بود و همه چيز در زيرش نمايان بود.
اين گروه، روش هاي مختلف را با هم تلفيق كردند. يك دستگاه سنجش گر كه تغييرات خواص مغناطيسي خاك را اندازه گيري مي كرد، لوله هاي آهني فاضلاب را شناسايي كرد و با اندازه گيري تغييرات قطب هاي مغناطيسي، حتي محل لوله ها را نيز آشكار ساخت. يك وسيله سنجش مقاومت الكتريكي كه بر اساس عبور جريان الكتريسيته از زمين، كار مي كرد، توانست پياده روها و سنگفرش ها را كه مقاومتشان از خاك هاي اطراف بيشتر بود، تشخيص دهد. اين مشاهده ها و ساير نتايجي كه از كاوش هاي زميني حاصل شد، با نتايج حاصل از عكسبرداري هوايي تلفيق شد تا تصوير روشن تري از مكان كاوش به دست آيد.
دكتر ليمپ مي افزايد: گام بعدي استفاده از عكسبرداري ماهواره اي بود. از نظر او، اغلب ماهواره هاي زمين شناسي در حال حاضر كارآيي كافي براي نشان دادن جزئيات محل حفاري را ندارند. اما ماهواره هاي تجاري جديد، به حد كافي از قدرت بزرگنمايي برخوردارند. گروه آنها در حال حاضر، مشغول تحليل اطلاعات به دست آمده از يكي از اين ماهواره ها، موسوم به «كوئيك برد» هستند. اين ماهواره مي تواند اجسام كوچك با قطر حدود نيم متر را از فراز آسمان تشخيص دهد.
خيلي از باستان شناسان استطاعت مالي براي بكارگيري ماهواره هاي تجاري را ندارند. اما توجه زيادي به اين مسئله دارند. به گفته دكتر ليمپ، ماهواره ها خواهند توانست باستان شناسي را از كاوش هاي كورمال كورمال فعلي فراتر ببرند و امكان بررسي مناطق وسيع را ممكن سازند.
براي مثال، پيسون شيتس و همكارانش در دانشگاه كلرادو يك ماهواره تجاري موسوم به ايكونوس را به خدمت گرفته اند تا رد پاها و مسير عبور اقوام باستاني را در كشور كاستاريكا شناسايي كنند. محققان اميدوارند با مطالعه اين مسيرها راه هاي ارتباطي دهكده ها و گورستان ها را كشف كنند و درباره آداب و رسوم ساكنان باستاني اين سرزمين چيزهاي تازه اي كشف كنند.
كاوش حرارتي
يكي ديگر از فناوريهاي مورد استفاده باستان شناسان، عكسبرداري حرارتي است. اين روش مستلزم بكارگيري دوربين هايي با وضوح بسيار بالا است كه به اشعه مادون قرمز نزديك، حساسند. اين بخش خاص از طيف نور مادون قرمز، با طول موجي نزديك به نور مرئي، حاصل انرژي گرمايي است.
به عبارت ديگر، در عكسبرداري حرارتي، جزئي ترين تغييرات گرمايي ثبت مي شود. از تغييرات گرمايي سطح زمين، غالباً مي توان به چيزهاي نهفته در لايه هاي زيرين پي برد. براي مثال؛ مقدار دمايي كه يك بناي سنگي در خود ذخيره مي كند، با دمايي كه يك گودال آب، در خود نگه مي دارد، متفاوت است.
يكي از دوربين هاي حرارتي كه توسط دانشمندي به نام دكتر كوامي و همكارانش به كار گرفته شد، مي تواند اختلاف دما را با دقت يك دهم درجه سانتيگراد اندازه گيري كند. دكتر كوامي دوربين خود را در منطقه دابل ديچ كه يك دژ ماقبل تاريخ در كنار رودخانه ميسوري در داكوتاي شمالي بود، امتحان كرد. با اينكه اطلاعات به دست آمده هنوز كاملاً تجزيه و تحليل نشده اند، اما به گفته دكتر كوامي نتايج اوليه تا حد شگفت انگيزي رضايت بخش هستند. با استفاده از اين دوربين، محققان توانستند، محدوده خانه ها را كه قبلاً نامشخص بود، تشخيص دهند و حتي محل درهاي ورودي آنها را مشخص كنند.
با اطلاعات به دست آمده از دوربين حرارتي، جزئيات بيشتري درباره دو تا از چهار برج مستحكم اين دژ، آشكار شد و محققان متوجه شدند كه اين بنا بسيار وسيع تر از آن است كه قبلاً تصور مي شد.
با اين همه، شيوه دكتر كوامي، يك روش انفعالي محسوب مي شود، زيرا مبتني بر حرارتي است كه در طبيعت وجود دارد. اما برخي دانشمندان روش هاي مؤثري ابداع كرده اند. آنها امواج مايكروويو را به زمين ارسال مي كنند و از روي بازتاب امواج ارسالي متوجه چيزهاي مدفون شده در دل زمين مي شوند. رونالد بلوم و همكارانش در آزمايشگاه سازمان ناسا، در سال ۱۹۹۲ ميلادي توانستند توسط امواج مايكروويو مسير كار و آنهايي را كه به شهر گم شده عوبار در شبه جزيره عربستان ختم مي شدند، شناسايي كنند.
البته رد اين مسير گم شده در نزديكي سطح زمين قرار داشت، اما نوعي امواج بلند مايكروويو موسوم به «باند پي» مي تواند تا اعماق بيشتري رسوخ كند. در حال حاضر، ماهواره هاي كاوشگر زمين از امواج كوتاه مايكروويو استفاده مي كنند. زيرا مي تواند جزئيات بهتري را آشكار كند. به گفته دانشمندان مجهز شدن حسگرهاي ماهواره ها به امواج باند پي اجسام نهفته در دل زمين را به خوبي نمايان خواهد ساخت و آژانس فضايي اروپا، اين موضوع را در برنامه مأموريت هاي خود گنجانده است.
تنها مسئله اينجاست كه امواج مايكروويو فقط مي توانند در مناطق خشك كاربرد داشته باشند، زيرا آب آنها را جذب مي كند و جلوي تابش آنها را مي گيرد.
چنين پيشرفت هايي در عرصه فناوري يقيناً نويدبخش است و علم باستان شناسي را متحول خواهد كرد.
دكتر ليمپ عقيده دارد كه با ورود رايانه ها به اين عرصه و تلفيق شيوه هاي گوناگون مشاهده، چشم انداز پيشرفت باز هم وسيع تر شده است. او و همكارانش استفاده از رايانه ها را در آرمي سيتي شروع كرده اند. در اين محل، آنها سيستمي ابداع كرده اند كه مي تواند اطلاعات به دست آمده از ماهواره ها، هواپيماها و حسگرهاي زميني را كاملاً تجزيه و تحليل كند و يك الگوي رايانه اي از منطقه حفاري ارائه دهد. به گفته وي، اين سيستم تا سال آينده قابل بهره برداري خواهد بود.اين نگرش علمي، نه تنها نتايج بهتري مي دهد، بلكه مي تواند باستان شناسان را در انتخاب شيوه هاي بهتر ياري كند و به آنها بفهماند كه تلفيق كدام فناوري ها بهترين نتيجه را در خصوص يك مكان باستاني خاص به بار مي آورد. به اين ترتيب آنها مي توانند، محل هاي مورد نظر را شناسايي و فعاليت خود را روي آنها متمركز كنند و تصميم بگيرند كه چه جاهايي را حفاري كنند و چه جاهايي را براي نسل هاي بعد بگذارند. نسلي كه قطعاً دانش فني پيشرفته تري در اختيار خواهد داشت.