ايمان مهديزاده
برخي از روانشناسان با «كلام درماني» به مداواي بيماران مي پردازند و علاوه بر آن، به تازگي روش هاي درماني ويژه اي تجويز مي شود كه قابل توجه است؛ موسيقي، تئاتر و ديگر تفريحات از انواع اين نسخه ها هستند. در حالي كه اگر مردم بياموزند، چگونه از اوقات خود لذت ببرند. مشكلات عصبي شخصي كاهش مي يابد و در نتيجه فشار موجود بر اجتماع كاسته مي شود.
آرش مرادي، طبيعت گرد و كارشناس ارشد پژوهشگري اجتماعي، مي گويد: اگر همانطور كه به نيازهاي جسمي اهميت مي دهيم، نيازهاي روحي هر فرد را نيز ارزش نهيم، بي ترديد جامعه اي بسيار با نشاط و پر تلاش خواهيم داشت. وي معتقد است؛ سفر حق شهروندي شهرنشينان است.
مريم السادات حسيني، كارشناس روانشناسي، در اين باره معتقد است؛ مسافرت انسان را جاني تازه مي بخشد و انرژي را براي آغاز فعاليت دو چندان مي كند.
با مطالعه تاريخ درمي يابيم كه اين دوستان بيراه نگفته اند. كساني كه مسافرت مي كنند، همواره داراي تجارب بيشتري هستند و از بسياري نادانسته ها، مطلعند.
ع- واحدي، دبير الهيات دبيرستان هاي تهران بر اين نكته تأكيد دارد كه در دين اسلام مسافرت هاي كاربردي توصيه شده؛ حج و زيارت اماكن متبركه را مي توان سفرهاي زيارتي دانست كه هر ساله تعداد زيادي از مسلمانان به اين سفرها اقدام مي كنند.
در مجموع، فشارهاي وارده بر جوامع توسعه يافته و شهرهاي بزرگ صنعتي، بيشتر نمود پيدا مي كند. در حالي كه روستاييان و عشاير- در اروپا و آمريكا، «كولي ها» - از يبماري هاي عصبي مصون اند و با آرامش خاطر زندگي مي كنند، آنها اگر چه شايد بهداشت و ديگر امكانات رفاهي و تسهيلات زندگي امروزي را در اختيار ندارند، ولي به دور از دغدغه هاي زندگي شهري به آرامش رسيده اند.
در شهرهاي بزرگ كه ساعات زندگي در حجم سنگين ترافيك تلف مي شود، آلاينده هاي زيست محيطي در تخطئه ذهن شهروندان نقش بسزايي دارد و بخش عمده اين آلاينده ها را آلودگي صوتي تشكيل مي دهد. پس از آن مي توان به نوع اشتغال شهرنشينان اشاره كرد كه بنا به پيشرفت تكنولوژي و زندگي ماشيني متحمل فشارهاي عصبي مي شوند.
يوسف حسيني ، نقاش و مينياتوريست، مي گويد: براي حصول آرامش بايد به دامان طبيعت پناه برد، وي شهر گريزي در اولين فرصت پيش آمده را يكي از راههاي نجات انسان ماشين زده امروزي مي داند و معتقد است، در طبيعت و خارج از دغدغه هاي شهر مي توان در سكوت و آرامش در خود غوص كرد و به آرامش ناشي از خودشناسي رسيد.
يكي از بهترين راهكارهاي كاهش فشارهاي عصبي ، در نسخه هايي كه توسط روانشناسان تجويز مي شود، زندگي در حاشيه هاي آرام و دنج شهرهاست. در حالي كه براي بسياري از بيماران انجام اين دستورالعمل آسان نيست و نمي توانند روزانه ساعت هاي متمادي را براي رسيدن به خانه، در جاده بگذرانند و از اين رو به توصيه پزشكان عمل نمي كنند، نسخه ديگر، سفرهاي كوتاه هفتگي است، كه آن هم مورد بي اعتنايي اغلب شهروندان است، شهرونداني كه اهميت سفر و حضور در طبيعت را براي سلامتي نياموخته اند.
حسين مجيدي، دانشجوي رشته مديريت دانشگاه رودهن و ساكن اين شهر، در اين رابطه مي گويد: شهروندان حاشيه نشين هر صبح به شهرهاي بزرگ مي آيند و شب مراجعت مي كنند، ولي ساعاتي كه در جاده و بين شهر مي گذرد را ساعت هاي غيرمفيد زندگي مي دانند و آن را نوعي اتلاف وقت تلقي مي كنند. اين در حالي است كه ساكنان شهرها همين مدت زمان را در ترافيك سپري مي كنند. ايشان اگر بياموزند در طي مسير به جاي انديشيدن به مشكلات روزمره، از طبيعت و چشم اندازي كه جلوه گري مي كند، لذت ببرند، هر صبح سرشار از انرژي مي شوند.
|
|
وي با اشاره به اين كه بسياري از مسافران، اوقات گرانبهايي را كه صرف آمد و شد مي شود به بيهودگي مي گذرانند يا با گفت وگوي بي حاصل تلف مي كنند، مي گويد: مسافران اين مسيرها به جاي بحث هاي روزمره و گلايه از مشكلات زندگي، مي توانند به بي كرانگي آسمان در افق چشم بدوزند و در سكوت لذت بخش، از ديدن كوه و دشت حظ وافر برند و سرشار از انرژي به شهر پر ازدحام وارد شوند و شب هنگام با لميدن بر صندلي خودرو يا مترو به جاي گذراندن اوقاتي عصبي در ترافيك دود آلوده و مملو از اصوات گوش خراش و دل آزار، در سكوت شب جان و تن را از غبار خستگي روزمره برهانند.
از فرآيندهاي ديگر سفر اين است كه مي تواند در تلطيف روح آدمي نقش بسزايي داشته باشد. حميرا- ز، دانشجوي كارشناسي ارشد روانشناسي در اين زمينه حرف هايي شنيدني دارد:
شهرونداني كه حداقل ۵ روز هفته را به صورت مستمر در محل كار حاضر مي شوند و روند تكراري امور خويش را طي مي كنند، با استراحتي سالم مي توانند، خستگي تكرار را بزدايند و البته اين مهم نياز به شناخت و آموزش ايشان دارد. در كشورهاي توسعه يافته، مرسوم است كه تعطيلات آخر هفته مردم به خارج از محل زندگي خود كوچ مي كنند و عموم شهروندان شهرهاي بزرگ اين ممالك، حداقل يك روز هفته را خارج از محيط زندگي سر مي كنند و پس از مراجعت با انرژي و خلاقيت دو چندان به كار مشغول مي شوند.
وي با اشاره به تنوع اقليمي ايران و مطالعاتي كه در اين رابطه داشته، مي افزايد: شهرهاي ايران با اقليم هاي متفاوت جهت گذران تعطيلات آخر هفته شهروندان بسترهاي مناسبي دارد. ولي بخش كوچكي از مردم به اين سفرها علاقه مندند كه البته اين مهم ناشي از عدم شناخت كافي در خصوص مناطق گردشگري اطراف شهرهاست.
دكتر حميد زارع، روانشناس، به شهروندان توصيه مي كند فرصت سفرهاي كوتاه را از دست ندهند؛ اگر شما بعد از شش روز كاري، ۲۴ ساعت را در محيط طبيعت به سر بريد و به دور از جنجال هاي هر روزه نظير؛ اخبار سياست، اقتصاد و ديگر مسائل روز سپري كنيد ، بي ترديد انرژي مضاعفي خواهيد يافت، بويژه اين كه شما طي اين سفر كوتاه، جداي از تجربه هايي كه به كشف و شهود دروني مي انجامد، سختي هايي را متحمل مي شويد، مانند نشستن و خوابيدن در مكان هاي ناهموار- گاه سنگلاخي - جست و جوي آب، تهيه غذا و چاي در دامان طبيعت كه علاوه بر فعاليت هاي جسمي لذت خاصي نيز به همراه دارد و به طور حتم پس از بازگشت از سفرهاي كوتاه طبيعت گردي، خانه را مأمني آرام خواهيد يافت و آسايشي كه در زندگي شهري پس از آرامش طبيعي حس مي كنيد، انرژي خلاقه شما را افزايش مي دهد. به همين دليل روستاييان در حالي كه از نبود برخي تسهيلات از آسايش كمتري بهره مندند ولي به دور از دغدغه هاي شهرنشينان و فشارهاي عصبي وارده بر ايشان، در آرامش مي زيند.
نكته مهم ديگر نهفته در سفر ، كمك به انسجام خانواده است. در عصري كه انسانها به دليل حجم كاري و پر بودن اوقات مفيد زندگي شان از يكديگر فاصله پيدا كرده اند و در خانواده ساعت كمتري براي ديدن، گپ زدن و مشورت كردن وجود دارد و اغلب ساعت ورود و خروج از منزل و حتي غذا خوردن نيز به گونه اي است كه افراد خانواده و كمتر با هم در تماسند، يك روز در هفته كنار هم بودن و تبادل نظر و ديدار اعضاي خانواده از نسخه هاي مشاوران خانواده است.
سهيلا جناحي، مشاور خانواده، در اين باره تصريح مي كند: شهروندان با توجه به تنوع شغلي و ساعت هاي زياد و پيوسته كاري نسبت به گذشته، كمتر با هم تماس و گفت وگو دارند و مشكلات اقتصادي اجتناب ناپذير شهري، باعث مي شود افراد پس از كار زياد با كمترين انرژي به خانه مراجعه كنند كه در نتيجه نمي توانند تصميم گيري هاي كاملاً مثبت داشته باشند و به عبارتي كم حوصله مي شوند و انرژي لازم را براي شنيدن مشكلات محيط خانه ندارند و ميل به استراحت در ايشان به مراتب بيشتر از گفت وگو در خصوص معضلات است و بهتر است واگويه كردن انتقادات را به زماني كه شخص از آرامش نسبي بيشتري برخوردار است، موكول كنند تا وي روز بعد هم بتواند با انرژي به كار و فعاليت روزانه بپردازد.
سفرهاي كوتاه هفتگي ضمن آرامش بخشيدن به اعضاي خانواده ، مي تواند بهترين شكل گردهمايي افراد يك خانواده باشد. ايشان با دور شدن از مسائل روزانه و به وجود آمدن فرصتي براي با هم بودن، در كمال آرامش كنار هم مي نشينند و با توجه به تغيير و تنوع فعاليت ها در طي سفر، خيلي آسوده تر و با تمركز بيشتر مي توانند از نظرات يكديگر بهره مند شوند. همه اعضا شاد هستند و با لبخند و به آرامي به صحبت هاي يكديگر گوش فرا مي دهند، انتقادات و پيشنهادها را بهتر مي پذيرند و پس از اين مباحث به نتيجه اي راهگشا مي رسند.
شهرنشينان امروزي سفر را نه يك تفنن كه بايد، يكي از برنامه هاي حداقل هفتگي خود قرار دهند. در اين صورت هر خانواده مقدار فشارهاي عصبي وارد بر افراد خود را تا حد زيادي كاهش مي دهد كه نتيجه مطلوب آن نيز به آرامش جامعه كمك مي كند. يا به عبارتي امروزه سفر تفنن نيست، بلكه يك ضرورت اجتماعي است.