حكيمان مسلمان روزه را داراي ظاهر و باطني مخصوص به خود مي دانند. ظاهر آن اعراض و امساك از نوشيدني ها و انواع طعام است .باطن آن، اعراض از هر نوع تعلق غير توحيدي است
حسن سيد عرب
نزد حكيمان مسلمان، تفسير اعمال عبادي مسبوق به درك حكمت عبادت است. توحيد حكمت اسلامي، منافات با هر گونه شرك دارد و نيل به چنين مقامي در سير كمال آدمي، نيازمند اصل قابل توجهي است كه آن را عبادت ناميده اند.
نخستين شرط عملي كه تعالي نظر نيز به آن بازمي گردد، پرهيزكاري يا تقواست. به نظر حكيمان مسلمان ،طهارت دروني زمينه اصلي عبادت را فراهم مي كند و در حقيقت مدخل آدمي به باطن دنياست. در واقع با نظر به اين باطن است كه سير صعودي به مراتب متعالي تر از دنيا آغاز مي گردد. حكمت عبادت در فلسفه اسلامي، غايت آفرينش انسان دانسته شده و ظاهر اين حكمت در آداب و اعمال آن خلاصه مي شود. همچنين درك باطن اعمال عبادي، تأثير بسزايي در شيوه انجام آنها و حتي قبول آنها در درگاه الهي دارد. به تعبير آيه سي و هفتم سوره حج، تنها تقواي ناشي از قرباني به خداوند مي رسد نه گوشت و پوست قرباني.
بنابراين در نخستين نظر به تفسير حكيمان مسلمان از عبادات، اصل فهم و ادراك حكمت باطني عبادات، شرط اساسي آنها محسوب مي شود. بدين گونه كه تا آدمي بر اساس عشق و محبت به عبادت حق روي نياورد، عبادت او چندان نتيجه معنوي نخواهد داشت. به طور مثال نماز و روزه آدمي، آنگاه موجب معراج وي خواهد شد كه مومن، ضمن اداي ظاهر آن، به ادراك باطني آن نيز نايل گرديده باشد. عشق به باطن عبادات، مرتبه متعالي تري از ظاهر عبادات است و از اين روست كه اعمال عبادي انسان مقدمات قرب وي را فراهم مي كند. اين قرب نه تنها در مرحله عمل بلكه در عالم نظر نيز كمال مؤمن را با خود به همراه دارد. بدين معنا كه اگر انديشه و تفكر آدمي راه به يقين مي جويد، قرآن كريم نيل به اين تعيين را از راه عبادت مي داند: «واعبدربك حتي اتيك اليقين» (سوره حجر، آيه ۳).
با اين همه، در حكمت اسلامي و نزد فيلسوفان مسلمان، عبادت تنها اداي اعمال و آداب و اوراد و اذكار خاصي نيست، بلكه اين امر از جنبه هاي ظاهر آن محسوب مي شود و عشق به آنها مرحله مقدماتي است كه ضرورتاً موجبات بهتر انجام شدن اعمال را توأم با معرفت فراهم مي كند. در اين مقام ،مؤمن خداوند را تنها به حسب الوهيت و ربوبيت او عبادت مي كند نه براي نيل به امور دنيوي و حتي اخروي.
حكمت روزه يا صوم
يكي از مهمترين اعمال عبادي كه در فلسفه اسلامي در بحث هاي مربوط به تزكيه نفس طالب حكمت توحيدي مطرح شده، روزه يا صوم است. حكيمان مسلمان، بر حسب ظاهر، مخاطبان خود را به قدر تأمين حيات جسماني، ترغيب به بهره از طعام دنيا كرده اند و اموري را كه با اين اصل منافات دارد به شدت نقد و رد كرده اند. به نظر آنها، پرخوري از آفات توقف نفس و موجب حبس وي در سراي طبيعت است. حكمت در عقل سالم پديدار مي گردد و يكي از اصلي ترين فروض اين سخن، سلامتي جسم است. در سلوك معنوي حكيمان مسلمان، توجه بيش از حد به شكم موجب سنگين شدن روح و افسردگي آن دانسته شده و عكس آن، نيز، روح را به اعتدال و معنويت نايل مي كند. اين سلامتي ظاهري و باطني ظهور مقدمات حقيقت روزه را در آدمي فراهم مي كند؛ يعني روزه، ضمن جلوگيري از اشتغال بدن به دفع هضم طعام، موجب سبكي روح نيز مي گردد در حقيقت اين معنا متجلي مي گردد كه خواب روزه دار نيز عبادت است، زيرا در عدم اشتغال جسم و روح به غذاست كه روح يا نفس آدمي قادر به كشف حقايق خواهد شد.
در واقع آنچه در رهن عبادت مي ماند، جان مؤمن است و اگر اين حقيقت تحقق نيابد، اعمال ظاهري، قادر به رشد معنوي آدمي نخواهند شد. با ادراك باطن روزه، آدمي قادر خواهد شد كه جنبه هاي مجازي امور دنيا را هم به يك سوي بگذارد. بدين صورت كه نفس ناطقه، تنها با اعراض از اشتغال هاي تعلق آميز دنيا قادر است كه مجازي بودن آن را به معناي لهو ولعب، ادراك كند و از اين رو چنين ادراكي اشتياق درك حقايق عالم را در او زنده مي كند و با نظر كردن از آن سوي به تعلقات دنيوي، مجاز آنها هويدا مي گردد.
بر اساس ادعيه معتبر، در منابع روايي، دعاي سحر، حاصل اشتياق نفس آدمي به جمال مطلق است و اين اشتياق، تنها در حالت روزه ، طلب درك جمال كل يا كل جمال نصيب آدمي مي گردد.
تأويل و تفسير روزه در آراء حكيمان مسلمان
حكيمان مسلمان روزه را داراي ظاهر و باطني مخصوص به خود مي دانند. ظاهر آن اعراض و امساك از نوشيدني ها و انواع طعام است. باطن آن، اعراض از هر نوع تعلق غير توحيدي است. كمال باطني روزه، اشتياق مومن به مقام توحيد حق تعالي است كه طلب و تعلق ، جز به اين مقام، مانع وصول آدمي به حقيقت روزه خواهد شد. اعراض از چرب و شيرين در ماه صيام، گونه اي دلالت به روزه عوام مي كند كه اين نوع روزه، لبيك به دعوت عام حق تعالي براي روزه است. اما نفوس كامل، روزه خواص خواهند داشت. روزه خواص عبارت است از اين كه آدمي به نفس خويش، اعراض از منكرات و هر آنچه با فرامين الهي منافات دارد، بياموزد.
تنها در ماه مبارك است كه بيشترين تعالي نفوس براي نيل به مقام قدس توحيد، شكل مي گيرد. زيرا بنابر حديث قدسي: «الصوم لي وانا اجزي به» نفس آدمي با درك مقام حقيقي روزه، ربط معنوي خود به حق تعالي را شهود مي كند و در اين مقام با قبولي روزه، قبولي ذات خود در درگاه الهي را نيز شهود خواهد كرد. بنابر آنچه در قرآن كريم به مفتاح غيب از آن نام برده شده يكي از معاني آن مفتاح، به روزه، قابل تاويل است زيرا روزه مفتاح شهود نفس و حضور وي در آستان مقدس حق است.
|
|
تمايلات اشراقي و عرفاني حكيم بزرگ عالم اسلام، شيخ الرئيس ابن سينا اگرچه به صورت مشهور، در نمط هاي پاياني اشارات و تنبيهات آمده است اما رسايل وي مملو از بحث درباره حكمت عبادات و نظر فلسفي به آنهاست كه گزارش دقيق از آنها در اين مختصر نمي گنجد. ابن سينا در برخي از اين رسايل كه اختصاص به اوراد و اذكار شرعي دارد، معتقد است كه تمام قواي حيواني و نباتي آدمي به منزله خادم انسان براي به جاي آوردن عبادت حق است. او خصوصاً نماز را مصداق بارزترين نوع عبادت الهي مي داند. او مي گويد ادراك حقايق عبادات داراي وجه مشتركي است كه اين وجه در تكميل نفس ناطقه خلاصه مي شود. اصلي ترين عبادات كه روزه نيز جزو آنهاست به نظر ابن سينا در تسريع نفس ناطقه در وصول به كمال توحيد، مؤثر است. از اين رو در عرفان ابن سينا اين خصوصيت كه ادراك اسرار باطني عبادات مبتني بر تامل و تفكر است و نخستين مرحله ارتقاء نفس محسوب مي شود تأكيد شده است.(۱)
ابو حامد محمد غزالي در احياء العلوم كه يكي از مهمترين كتاب هاي اوست درباره روزه و اسرار آن سخن گفته است. به نظر او روزه ربع ايمان است زيرا پيامبر (ص) فرموده «الصوم نصف الصبر» يا «الصوم نصف الايمان» غزالي معتقد است كه يكي از حقايق روزه، بازداشتن و ناكردن است. او مي گويد: در ميان طاعات و عبادت هاي حق، تنها روزه است كه پوشيده است و خلق از آن آگاهي ندارند و صوم شخص روزه دار را نمي بينند. از اين رو غزالي، روزه را از مصاديق عبادت هاي باطني فرض كرده است. به نظر غزالي، روزه عموم نگاهداشت شكم و فرج است از قضاي شهوت و روزه خصوص، نگاهداشت چشم و گوش و جوارح از عمل منافات با اخلاق الهي و عرف عوام است كه او آن را «بزه» ناميده است. او روزه خصوص خصوص را، نگاهداشت دل مي داند از اين كه به همت هاي فرومايه و انديشه هاي دنيا نظر كند. او اين روزه را روزه صالحان مي داند. غزالي در احياء علوم الدين بيش از ديگر عبادات به جنبه هاي باطني و معرفتي روزه پرداخته است. (۲)
حكمت اشراق سهروردي در واقع تقريب ميان عرفان و فلسفه است و اساس آن بر «تأله» مبتني شده است. تأله در حكمت سهروردي تنها به تأمل و تفكر باز نمي گردد بلكه او در طرح اين انديشه نظر به استخبار از غيب بر اساس عمل و نظر دارد. حكيم متأله، در انديشه سهروردي در عبادت و تفكر، كامل مكمل است. نور است و نورانيت مي بخشد. او در بيشتر رسايل و مصنفات خود مخاطب را براي نيل به مقام كسب فيضان اشراقي حق به ذكر و عبادت، خصوصاً به روزه تأكيد كرده است. ظاهراً وي در ارتقاء طالب حكمت اشراق به مقام قرب نوران نوار به صيامي طالب علمان جوان، تأكيد مي كند. اغلب توصيه هاي وي اگرچه گاهي به رعايت جوع باز مي گردد اما اصل گرسنگي در جوع و صيام براي او، مفتاح كشف اشراق محسوب مي شود، به گونه اي كه در شرح حال نسبتاً مبسوط وي كه توسط شهرزوري گزارش شده، خود وي به اين اصل پايبند و معتقد بوده و اغلب اوقات را به گرسنگي مي گذرانده است.(۳)
پانوشت ها:
۱- ابن سينا، رسايل، افست ۷ بيدار، ص ۲۹۸-۳۲۱.
۲- نگاه كنيد به: احياء علوم الدين، بيروت، دارالهادي، ۱۴۱۲ ق، ج ۱، ص ۳۴۳- ۳۵۳.
۳- براي اطلاع از برخي دستورالعمل هاي سلوكي سهروردي به مخاطبان اشراقي خود، نگاه كنيد به مجله دوم مصنفات سهروردي، حكمه الاشراق، ج ۲، ص ۲۵۷ به بعد.