يكشنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۲۰- Nov. 9, 2003
گپي صميمي با استاد علي تجويدي به مناسبت سالروز تولد ايشان
بيش از ۱۰۰ آهنگ ساخته ام
000950.jpg
نگاهي كوتاه به زندگي استاد علي تجويدي
در حوالي  ميدان  ونك  در تهران ، موسيقيداني  زندگي  مي كند كه  تعداد آثاري  كه  ساخته  است  بيشتر از شمار ۸۴ سال  عمر اوست . تجويدي  در پانزدهم  آبان  سال  ۱۲۹۸ در تهران  متولد شد و از همان  كودكي موسيقي  را تحت  نظر پدرش  «هادي  خان  تجويدي » كه  از هنرمندان  برجسته  و از شاگردان  «كمال الملك » بود، فراگرفت .
پدر علي ، علاوه  بر نقاشي  و مينياتور به  موسيقي  آشنايي  داشت ، تار مي نواخت  و از شاگردان  «درويش  خان » بود. علي  در نوجواني  نواختن  «فلوت » و نت  موسيقي  را نزد مرحوم  «ظهيرالديني » فراگرفت  و از شانزده  سالگي  نزد «سپهري » و سپس  «حسين  ياحقي » نواختن  «ويلن » و آموزش  رديفهاي  موسيقي  ايراني  را آغاز كرد.
تجويدي  پس  از چندي  به  كلاس  استاد «ابوالحسن  صبا» راه  يافت  و مدت  هشت  سال نزد وي  به  نواختن  ويلن  و «سه تار» پرداخت  و از آنجا كه  صبا عقيده  داشت  هنرجويان  ويلن  بهتر است  براي  توانايي  در انگشت گذاري  و آرشه كشي ، مدتي «كلاسيك » كار كنند، تجويدي  مدتي  نزد «مليك  آبراهينيان » و «بابگن تامبرازيان » به  آموزش  موسيقي  غربي  پرداخت .
تجويدي  پس  از آن  براي  تكميل  اين  هنر سالها به  مطالعه  در زمينه  «هارموني » (اصول  هماهنگي )، «اركستراسيون » و «كمپوزيتور» (آهنگسازي )نزد «هوشنگ  استوار» پرداخت  و بسياري  از ساخته هايش  از قبيل  «آزاده ام »، «پشيمانم »، «صبرم  عطا كن » و غيره  را خود براي  اركستر بزرگ  تنظيم  و اجراكرد. وي  پس  از فوت  شادروان  صبا تعليم  شاگردان  استاد را در هنرستانهاي عالي  و ملي  موسيقي  برعهده  گرفت .
استاد تجويدي  با همه  هنرمندان  زمان  خود از قبيل ، «غلامحسين  بنان »، «حسين قوامي »، «محمودي  خوانساري »، «ايرج »، «جليل  شهناز»،«فرهنگ  شريف »، «حبيب الله  بديعي » و «پرويز ياحقي » همكاري  نزديكي  داشته  و دارد. وي  صدها ترانه  ساخته  كه  از آن  ميان  مي توان  به  «ديدي  كه  رسوا شد دلم »، «آتش  كاروان »، «سفركرده »، «مرا عاشق  شيدا»، «مي گذرم »، «آشفته  حالي » و...اشاره  كرد.

بهزاد مقوم
پانزدهم آبان ماه تولد استاد علي تجويدي از نوابغ موسيقي ايران است؛ به همين مناسبت معصومه گرايلي يكي از خوانندگان خوش ذوق روزنامه و از پي گيران جدي موسيقي،  توانسته با كوشش شخصي خود، به محضر استاد تجويدي برسد و چند كلمه اي را با وي به گپ و گفت وگو بنشيند. گفت و گو در فضايي صميمي انجام شده كه از نظر شما گراميان مي گذرد.
* شيرين ترين دوران زندگي شما مربوط به كدام يك از دوره هاي سني است، كودكي، نوجواني، جواني و يا ازدواج و پس از ازدواج؟
- دوران نوجواني و نيز زمانهايي كه در محضر استاد صبا به عنوان شاگرد، ويولن و اصول موسيقي ايراني را فرا مي گرفتم. همچنين زماني كه آهنگي مي ساختم كه مورد توجه مردم و علاقه مندان موسيقي قرار مي گرفت، از جمله بهترين لحظات زندگي ام به شمار مي رفت.
* چند آهنگ ساختيد و براي چه كساني؟
- بيش از ۱۰۰ آهنگ و براي اكثر خوانندگان معروف تصانيف و ترانه هاي فراواني ساختم.
* به غير از موسيقي به هنر ديگري هم سرگرميد و در آن تبحري داريد؟
- بله. نقاشي، خوشنويسي و گل كاري را بسيار دوست دارم و گاه گداري تعقيبشان هم مي كنم. به خصوص خوشنويسي كه از سبك و كار استاد اميرخاني بسيار بهره مند شدم.
* چرا برخي از هنرمندان زندگي خوب و پايداري ندارند؟
- چون انتخابشان خوب و مناسب نبوده است.
* فكر مي كنيد مرد يا زن هنرمند، حتماً  بايد با زن و مرد هنرمند ازدواج كنند؟
- خير، بستگي به روحيات افراد دارد و نه هنرشان.
* از نظر شما، يك خانواده خوشبخت هنري چه ويژگي هايي دارد؟
- قاعدتاً اكثر هنرمنداني كه داراي سوابق هنري خوب و تحصيلات مؤثر هستند، در سعادت و خوشبختي زندگي مي كنند.
* فكر مي كنيد در فرا گرفتن و پيشرفت در هنر موسيقي، عوامل ژنتيك، استعداد و اراده چه نقشي مي توانند ايفا كنند؟
- هر سه عامل نقش دارند و نمي توان يكي را از ديگري جدا كرد.
* از كتابهاي مورد علاقه خود بگوييد؟
- كتاب در زندگي زياد خواندم، ولي از خواندن كليدر محمود دولت آبادي و ترجمه شازده كوچولو بسيار لذت بردم. ضمن آن كه كارهاي صادق هدايت را چندان نمي پسندم.
* در ميان شاعران كلاسيك ايران، شعر كداميك را بيشتر مي پسنديد؟
- حافظ، سعدي ومولانا.
* فصل و رنگ مورد علاقه تان چيست؟
- فصل پاييز، چون تمامي رنگها در اين فصل جمع شده اند و رنگهاي مورد علاقه ام نيز سبز، قرمز و زرد هستند.
* چه كسي بيش از همه روي شما و رشد هنريتان تأثيرگذار بود؟
- استاد زنده ياد ابوالحسن صبا.
* چه پيامي براي اشخاص و جوانهايي كه پاك و بي ريا زندگي مي كنند، داريد، كساني كه به هر دليل زخمي و دل شكسته هستند؟
- رابطه خود را با خداي خويش تقويت كنند. برخي از اين مشكلات بدين سبب ظهور و بروز مي كند كه ارتباط افراد با خداوند كم مي شود.

گفت وگو با ارسلان كاوه، سازنده و نوازنده ديوان
ديوان؛ صدادهي قابل اعتنا
000952.jpg
درآمد: ارسلان كاوه در سال ۱۳۴۵ در شهر تاريخي كرند غرب متولد شد. از همان دوران كودكي در تكايا و خانقاه ها با نواي دلنشين تنبور آشنا شد و در فراگيري تخصصي اين ساز عاشقانه طي طريق كرد. وي در سال ۱۳۶۸ با ساز پرطنين ديوان و تكنيك نواختن آن آشنا شد و نزد استاداني چون سيدقاسم افضلي، آقايان شيروي و تيموري كسب فيض كرد.
كاوه، اولين كاست تكنوازي ديوان به همراهي دف مسعود حبيبي و ناصر خراساني را به نام «شبهاي تنهايي» به بازار موسيقي عرضه كرد و نيز در صدد كار روي دومين كاست خود است. وي در كارهاي گروهي مختلف به همنوازي پرداخته و برنامه هاي بسياري را در داخل و خارج كشور اجرا كرده است.
به پاي صحبت او نشسته ايم. نواي گرم سازش گاهي در ميانه راه همراهي مان مي كند و محبت كردمنشانه اش، ما را به وجد مي آورد.
گفت وگو: ليلا خجسته راد
* از ديوان برايمان بگوييد، توضيحي كه بتواند ذهنيت خوانندگانمان را به آن نزديكتر كند.
- ديوان يك ساز سنتي و قديمي است كه بنا بر گذشته تاريخي آن، تكامل يافته تنبور است و مي دانيد كه تنبور هم قديمي ترين ساز ايراني است.
تصوير ساز تنبور در بسياري از نقش برجسته هاي باستاني تركيه و همچنين در طاق بستان كرمانشاه ديده مي شود كه نشان دهنده قدمت اين ساز است. ديوان، سازي است با دسته اي بلندتر از تنبور كه به شكلهاي گوناگون در مناطق كردنشين تركيه و ميان تركان و مناطقي از شمال عراق (هه ولير) نواخته مي شود. از ديوان، بنا به مليتهاي مختلف به نام هاي باغلاما، جره و تنبور نيز ياد مي شود. از اين ساز مي توان صداهاي زيباي تنبور، عود، تار، سه تار و ضرب را شنيد و از اين روست كه آن را ديوان ناميده اند. ديوان بيشتر در مناطق كرد و ترك نشين متداول است، با اين حال نمي توان آن را تنها خاص موسيقي آن نواحي دانست.
* خصوصيات فيزيكي و ظاهري اين ساز چگونه است؟
- (جور خاصي به سازش نگاه مي كند. عميق و پرمحبت و آن را براي چند لحظه به صدا در مي آورد. موقع توضيح دادن هم سعي مي كند همه موارد را عملي نشان دهد). ديوان  سازي زهي است كه مانند تار با مضراب كوچكي نواخته مي شود. اين ساز، دسته بلندتري نسبت به ديگر سازهاي زهي دارد و داراي ۷ سيم است. سه سيم اول با يكديگر نواخته مي شوند. دو سيم وسط، قدري ضخيم ترند و صداي بم تري نسبت به سه سيم اول دارند و دو سيم آخر، كاملاً صداي بمي را ايجاد مي كنند و ضخامت شان از ساير سيم ها بيشتر است. اين خصوصيت باعث شده كه ديوان از نظر توناليته صدا، يك ساز كامل باشد. امكان نواختن آكوردهاي زيبايي در آن وجود دارد و حتي بعضي مواقع، صداي آن به گيتار نزديك مي شود و يا طنين موقرانه عود (بربط) را تداعي مي كند. در جاهايي صداي تلفيقي تار و تنبور را به گوش مي رساند، حتي ضربه اي كه در حين نواختن ساز به صفحه آن وارد مي شود، يك جاز ايجاد مي كند و از اين رو بي سبب نبوده كه آن را ديوان ناميده اند.
* آيا اين ساز با سازهاي سنتي ايراني همخواني دارد؟
- اين ساز از نظر نوازندگي هيچ محدوديت خاصي ندارد. پرده بندي آن كامل است و كمبودي در نت هاي آن نيست و تا سه گام مي توان در اين ساز كار كرد. اما براي رديف نوازي كه خاص موسيقي ايراني است، به دليل فاصله زياد ميان پرده ها و دسته بلند ساز مناسب نيست. با اين حال در گروه نوازي كارآيي بالايي دارد و در كنسرتهاي مختلف ايراني و حتي خارجي از آن استفاده مي شود.
* پس با توجه به اين محدوديتي كه در رديف نوازي وجود دارد، مي توانيم ديوان را يك ساز مقامي بدانيم؟
- مسلماً خير. در ابتدا بهتر است تعريفي از سازهاي مقامي داشته باشيم. همچنان كه در هر نقطه اي از ايران زبانها، سنتها و لهجه هاي مختلفي داريم، موسيقي هر قوم نيز مختص به خود آن نواحي است. مقام به آهنگهايي اطلاق مي شود كه در منطقه اي خاص، از قديم الايام در بين مردم متداول بوده، مثلاً در منطقه كرمانشاه در بين اهل حق ۷۰۲ مقام وجود دارد كه از سالها پيش سينه به سينه به ما رسيده است. سازي كه مقامي است، معمولاً داراي نت نيست و به راحتي مي توان مقام هاي موسيقي را با آن نواخت و مسلماً حس بسيار زيباتري را به شنونده القا مي كند، مثلاً اگر همان مقام ها با سه تار و تار و يا ... اجرا شوند، آن حس خاص را به هيچ وجه نمي توان از آنها دريافت كرد. سازهايي مانند نرم ناي، تنبور، دوتار، سرنا و... نيز مقامي هستند. سازهاي مقامي معمولاً پرده كرن ندارند و بيشتر پرده ها بمل و بكار هستند (البته اگر حالت نتي را براي آنها در نظر بگيريم) .
* ولي من فكر مي كنم با توجه به ويژگي هايي كه براي اين ساز برشمرده ايد، ديوان قرابت بيشتري با موسيقي نواحي كرد و ترك نشين دارد تا يك موسيقي فراقوميتي؟
- درست است كه نواي اين ساز به موسيقي كردي و تركي نزديكتر است و هنرمندان آن نواحي بيشتر با اين ساز عجينند، با اين حال به چگونگي استفاده از آن نيز بستگي دارد. اين، خود يك نكته است. اين ساز حتي در موسيقي پاپ و كشورهايي غير از ايران و تركيه نيز نواخته مي شود. حتي در موسيقي سنتي ايراني نيز جايگاه خاصي دارد و در گروه نوازي نيز به خوبي مي تواند با بقيه سازها همنوايي داشته باشد. به عقيده من اين ساز مخصوص تركها يا كردهها نيست، ساز متعلق به كساني است كه آن را به خوبي و شايستگي مي نوازند.
* آيا روش آموزش ديوان با سازهاي ايراني تفاوتي دارد؟
- روش آموزش آن تفاوت خاصي با سازهاي سنتي ديگرمان ندارد. جز اينكه در سازهاي سنتي ايراني رديف نوازي، حرف اول را مي زند، اما ديوان، توانايي اجراي مقامات را در خود دارد. تصانيف و ترانه هاي رايج در هر دو نوع مشترك اند.
* شاخص ترين ديوان نوازان در ايران و خارج از ايران چه كساني هستند؟
- در ايران متأسفانه ما ديوان نواز شاخصي نمي شناسيم. (سرش را با افسوس تكان مي دهد) استادان بسياري هستند كه اين ساز را خيلي خوب مي نوازند و تدريس مي كنند، اما شناخته شده نيستند. در تركيه و عراق استاداني مانند عارف ساق، چيلر دومان، موسي اروق لو و مراد بك تاش شناخته شده و شاخص اند.
* آيا فكر مي كنيد موقعيت جغرافيايي محل زندگيتان باعث شده كه به اين ساز علاقه مند شويد؟
- راستش تا به حال به اين مسئله فكر نكرده بودم. مسلماً بي تأثير نبوده است. اين ساز، حس و لهجه زيباي محلي خاص خودش را دارد و در نوع خود داراي صداي بسيار قوي و حيرت انگيزي است. ضمناً در بيان مقامات كردي بسيار قابل است و جوابگوي خوبي براي موسيقي مورد علاقه من بوده و هست.
* در زمينه آهنگسازي براي اين ساز توضيحي بدهيد.
- آهنگسازي براي اين ساز، تفاوت عمده اي با سازهاي ديگر ايراني ندارد، مگر در مورد محدوديتي كه در رديف نوازي دارد. البته ناگفته نماند كه به عقيده من، آهنگسازي يك ذوق است و در ابتداي امر مثل بسياري از هنرهاي ديگر بايد در درون خود سرچشمه اي يافته باشيم تا به دنبال دريايي كه بايد به آن برسيم، بگرديم و اين امر جز با تمرين، ممارست و اشتياق به ثمر نمي رسد. به همين دليل است كه عده كمي هميشه به آن درجه كه بايد، مي رسند كه: «اگر شبها همه قدر بودي/ شب قدر بي قدر بودي»!
در مورد آهنگسازي هم همينطور، اين هم از همان دست است كه از ابتدا بايد ذوقش عطا شود. تحصيلات آكادميك و كلاسهاي آموزشي هم عواملي هستند كه اين ذوق را تقويت مي كنند و به آن پر و بال مي دهند.
* شما خودتان در آهنگسازي فعاليتي داشته ايد؟
- فعاليت آهنگسازي من بيشتر به چندين سال قبل برمي گردد. در حدود ۱۱۶ آهنگ براي صدا و سيماي سنندج ساخته ام.
* تأثير موسيقي در زندگي شما چقدر بوده است؟
- موسيقي جزء لاينفك زندگي من به شمار مي رود. البته تأثير آن از بعد معنوي بيشتر بوده، اما تبعات مادي آن را هم نمي توان ناديده گرفت.
* مشغله فعلي شما در مورد موسيقي چيست؟
- (مي خندد) تدريس!
* استقبال جوانان از اين ساز چگونه است؟
- كساني كه نسبت به آن شناخت دارند از آن استقبال خوبي مي كنند، اما آنهايي كه از وجود آن آگاه نيستند. نبايد انتظار داشت كه به آن روي آورند. البته بايد توجه داشته باشيم كه متأسفانه اين ساز در ميان مردم ما چندان شناخته شده نيست.
* حالا كه اين بحث پيش آمد، مي خواهم نظرتان را در مورد وضعيت فعلي موسيقي سنتي ايران بدانم؟
- (با كمي ترديد و بي ميلي، انگار نمي خواهد پاسخي بدهد) وضعيت موسيقي سنتي متأسفانه چندان مساعد نيست. اكثر استادان موسيقي فعاليت ندارند و علت آن هم به خوبي مشخص نيست. يك نوع دلسردي در بين آنها ديده مي شود. از كنسرتهايي كه در گذشته توسط استادان بنام برگزار مي شد، خبري نيست و اگر هم باشد به يك يا دو ساز قناعت مي كنند.
متأسفانه موسيقي سنتي ما در حال افت كردن است. گرچه به گمان من هنوز هم مخاطب خودش را دارد و خواهد داشت. اما آيا اين مخاطبان به طور مستقيم به اين محافل دسترسي دارند؟
* فكر مي كنيد چه چيزي سبب اين امر شده است؟
- من فكر مي كنم دست اندركاران و مراجعي كه بايد اين موسيقي را به عموم بشناسانند كم لطفي مي كنند. به عنوان مثال ما براي اجراي يك برنامه بايد ماهها منتظر مجوز ارشاد باشيم. تالارها با قيمتهاي بسيار گزافي اجاره داده مي شوند. در حالي كه پيش تر از اين، بسياري از فرهنگسراها به صورت رايگان فضا را در اختيار ما قرار مي دادند.
به نظر من ميداني كه امروزه براي جولان موسيقي پاپ باز شده، خيلي وسيعتر از حدي است كه تصور آن مي رفت. البته گمان نمي كنم هيچكدام از ما با موسيقي پاپ مخالف باشيم، اما اگر همين گونه پيش رود، ميراث فرهنگي خودمان را از دست خواهيم داد.
مشكل ما اين است كه موسيقي سنتي تبليغ و تقويت نمي شود. كه اين هم، بيش از هر چيز تنها از طريق مراجع تسهيل كننده اين امر امكان پذير خواهد بود.
* برنامه خاصي براي آينده در نظر داريد؟
- ان شاءا... كنسرتهايي خواهيم داشت. البته اگر مشكلاتي كه وجود دارد رفع شود و البته ما به اميد آن روز خواهيم بود. ما برنامه هاي آماده اجرا داريم و نوازندگاني مجرب. در واقع ما شناگران خوبي داريم اما آبي كه بشود در آن شنا كرد، قابل توجه نيست!
آخرين برنامه گروهي من حدود دو سال پيش بود كه در تالار حركت برگزار شد. همنوازي ديوان با دف كه استقبال بسيار خوبي از آن به عمل آمد.
* سخن آخر؟
- در پي يافتن معنا در موسيقي و با ارزش شمردن آن باشيم. امروزه، موسيقي چيزي نيست كه آن را از زندگي مردم جدا بدانيم. پس چه بهتر كه بيشتر به آن بها بدهيم.

سربانگ
ما و موسيقي
طنزي از سودابه سالم
000954.jpg
راستي! شاد بودن مبتذل است؟
يا موسيقي كه مبتذل است شاد است؟
موسيقي مبتذل چيست؟
مي توان موسيقي مبتذل را نوعي موسيقي كه فاقد حداقل مهارت و كيفيت لازم و زيباشناسي موسيقايي باشد محسوب كرد.
نقش موسيقي در شادي هاي ما چگونه است؟
آيا در جامعه ما براي شاد بودن برنامه ريزي وجود دارد، يا نه؟
براي ايجاد فضايي شاد، در مراكز پيش  از دبستان، دبستان و راهنمايي يا هر دوره تحصيلي ديگر آيا موسيقي نقشي دارد؟
به ياد دارم كه از دوران كودكي همه مي گفتند آدم بايد سنگين باشد، اين سنگيني و وزين بودن هر چه بيشتر باشد مقبول تر است، سنگيني يعني بار اضافي و بار اضافي يعني كندي در حركت، گفتيم كه رفتار آدم هاي سنگين مقبول تر است، مثل سنگين حرف زدن، سنگين حركت كردن كه همه اينها يعني كندي در حركت، اصلاً تندي در حركات جلف است. ديگه چي؟ هان موسيقي را فراموش كردم بماند كه اصطلاح موسيقي به كار نمي رود. قديمي ها مي گفتند ساز و ضرب يا دايره وتمبك و امروزي ها طالب ارگ و خواننده هستند و صد البته دف. البته نوع موسيقي كاملاً سليقه اي است و چون سليقه شنيداري ما ناشي از توليدات موسيقايي ما است كه آن هم وضع خوبي ندارد پس از تنوع لازم برخوردار نيست.
مي گويند موسيقي در همه لحظه هاي زندگي انسان با او همراه است و در مراسم گوناگون نقشي مؤثر دارد. در جشن هاي تولد، ازدواج، اعياد ملي و مذهبي.
حال نگاهي گذرا داشته باشيم به كيفيت موسيقي در جشن هاي ما البته از دريچه نگاه يك كدبانوي علاقه مند به موسيقي.
مكان مورد نياز:
يك سالن و بعضي وقت ها ۲ سالن كه گنجايش نيمي از مدعوين را داشته باشد ،تعدادي صندلي تاشو كرايه اي كه براي كمردرد بسيار مناسب است، سن يا صحنه اي كه جايگاه نوازندگان و خوانندگان است و براي تزيين آن انواع فرش هاي ماشيني استفاده مي شود.
وسايل مورد نياز:
۱- يك دستگاه كيبورد (همان ارگ هاي ژاپني با مارك هاي كاسيو، ياماها ، كرگ و...) از كيبورد يا همان ارگ خودماني به جاي سازهاي زيباي محلي و سنتي استفاده هاي بسيار مي شود.
۲- يك فقره خواننده كه كيفيت صدا و دانش او اهميت چنداني ندارد.
كمي صداي خدادادي دارد كه كافيست، نكته مهم ميزان شباهت صداي او به خوانندگان آن طرف ها است كه بسيار در ميزان شادي تأثيرگذار است.
۳- ميكروفون به تعداد لازم همراه با تعلقات آن آمپلي فاير و ميكروفون (تقويت كننده صدا) در اين معركه از اهميت حياتي برخوردار است و تقريباً بدون اين وسيله شادي اصلاً ايجاد نمي شود و چون چيزي به گوش نمي رسد توجه كنيم كه استفاده از ميكروفون و متعلقاتش احتياج به دانش و تخصص دارد. اما ما به تخصص و دانش بهره گيري از آن كاري نداريم زيرا به مطالعه و دانش زمان و پول احتياج دارد كه از توان ما خارج است. نكته مهم:
هر چه ميكروفون بيشتر گوش كر كن باشد مقبول تر است. چنانچه در ميان اجراي برنامه چند تايي هم صوت بكشد ديگر نورالانور. يك تا چهل عدد دف:
۴- اصلاً بدون دف موسيقي ارزش شنيدن ندارد و انواع مراسم چه شاد يا غير شاد نيز حضوري چشمگير دارد. دف ها نيز هر چه پر تعداد باشند در كر كردن گوش با ميكروفون و همكاري مي كنند و اصولاً بدون دف و ميكروفون تقريباً شادي حاصل نمي شود.
مواد لازم:
تعدادي از ملودي هاي قديمي كه در خاطره همه زنده است. مقداري شعر در انواع گوناگون شاد. ضربي، سنگين، عرفاني و...
طرز تهيه:
يك ملودي ماندگار را انتخاب مي كنيم سرعت آن را بسته به موضوع و ويژگي  مجلس مان تند يا كند مي كنيم. شعرها نيز بر همين اساس انتخاب مي شوند اگر شركت كنندگان در مجلس بزرگسال باشند از ريتم كند و سنگين بهره مي گيريم. اگر شركت كنندگان نوجوانان باشند ريتم آهنگ هاي موسيقي آمريكا لاتين، تركيه و عرب، را با هم مخلوط مي كنيم. اگر شركت كنندگان كودكان باشند اجراي موسيقي به سبك نيناش ناش است به ويژه كه امروزه همه كارشناسان كشورمان اعلام كرده اند كه كودكان را در محيطي شاد پرورش دهيم.
حالا: تا چه حدي مي توانيم به خواسته كارشناسان محترم تعليم و تربيت جامه عمل بپوشانيم آن ديگر با كرام الكاتبين است.

سايه روشن موسيقي
افول چكناوريان
در حالي كه انتظار مي رفت اركستر رودكي به رهبري لوريس چكناوريان كه همزمان با نمايش اتللو روي پرده موسيقي آن را اجرا مي كند؛ با استقبال علاقه مندان روبه رو شود، اما در عمل اين اتفاق نيفتاد و سالن تالار وحدت، يا نيمه خالي است و يا اگر پر مي شود، به مدد بليتهاي اهدايي است.
به نظر مي رسد چكناوريان هم كه كارهايش هميشه با استقبال علاقه مندان روبه رو مي شد، به ته ديگ رسيده باشد. اگرچه حضور فراوان اين موزيسين شاخص در صحنه نيز علتي است كه سبب شده تا وي نيز همانند اجراها و هنرمندان ديگر عادي شود. شايد آقاي چكناوريان آن اصل معروف هنري را در نظر نگرفته كه كم كاري و كيفي كاري بهتر از پركاري و كمي كاري است. جالب توجه اين كه شنيده ايم آقاي چكناوريان در حال كار روي اپراي رستم و سهراب هم هست كه قرار است به صورت عروسكي و با كارگرداني بهروز غريب پور، بهمن ماه امسال اجرا شود.
000956.jpg

حميد متبسم و كاري در داخل كشور
حميد متبسم كه پس از چند سال دوري از كشور، تابستان گذشته به ايران آمده بود، در مدت حضورش، آهنگسازي و تنظيم اثري به نام «عروس ماه» را به پايان رسانده است. متبسم به همراه گروه دستان، از جمله شناخته شده ترين چهره هاي موسيقي ايراني در آن سوي آبها است و آثار و اجراهاي اين گروه، كه چندي قبل دو نوار هم از آنها با صداي پريسا در خارج از كشور منتشر شد، همه گاه با استقبال عمومي و بخصوص نخبگان موسيقي روبه رو بوده است. متبسم اگرچه آثار فراواني توليد كرده است، اما هنوز بسياري از اهل موسيقي نوار «بامداد» وي را موفق ترين اثر وي در حوزه موسيقي به شمار مي آورند. «ماه عروس» برگرفته از تمهاي موسيقي نواحي خراسان است و صديق تعريف خوانندگي آن را بر عهده دارد.
«نقد موسيقي» با حضور صاحب اثر
اگرچه «نقد موسيقي» چندان در ميان اهل موسيقي جا نيفتاده است و بسياري تاب و توان نقدهاي حتي عادي را هم ندارند، اما به نظر مي رسد در چند سال اخير و با حضور برخي چهره هاي جوان و كهنسال روزنامه نگاري و نيز پخش جدي و منظم برنامه هاي تخصصي موسيقي در راديو، اين نحله نيز اندك اندك به سمتي حركت كند كه فضاهاي تازه اي را تجربه كند. همين تجربه ها است كه مي تواند برنامه هايي با فرمهاي متفاوت را سبب شود. نمونه اي از اين دست برنامه ها، برنامه «دود عود» در مجموعه نيستان است كه در آن آثار استادان موسيقي قرار است مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد. اين برنامه هر هفته دوشنبه ها و در ساعت۱۰ و۲۰ دقيقه از شبكه فرهنگ صدا پخش مي شود. اميد كه مجريان و دست اندركاران اين برنامه فضاي كار را به تمجيد و تعريف كه گاه رنگ تملق هم به خود مي گيرد، منحصر نكنند و رودربايستي را كنار گذاشته و نقدي هم بر كارها روا دارند.
دو كتاب از پري زنگنه و تمرين وي براي قطعه خيام
پري زنگنه، موزيسين روشندل كشورمان كه آثار وي همه گاه با استقبال علاقه مندان موسيقي فولكلور روبرو بوده است علاوه بر كار موسيقي دستي هم به قلم دارد و هر از گاه كتابي از وي را در بازار كتاب شاهد هستيم كه كتاب نامهاي ايراني از جمله آنهاست .
زنگنه هم اينك نيز نگارش كتابي را در باره زندگي بزرگان علم و هنر و ادب كه نابينا بوده ا ند را به پايان رسانده و به زودي آن را روانه بازار خواهد كرد.
وي در گفت وگويي با ايسنا هم از انتشار كتاب ديگري به نام «شما هم با من آواز بخوانيد » خبر داد كه مراحل پاياني چاپ را مي گذراند .
زنگنه موضوع اين كتاب را هنر آواز خواني ذكر كرد و اينكه در اين كتاب افراد علاقه مند به آواز و موسيقي مي توانند براي غنا بخشي به تكنيكهاي آوازي خود از راهنماييهاي كتاب كه حاصل سالها تجربه وي در كار آواز است بهره ببرند.
هم اكنون زنگنه در حال تمرين اثري از شاهين فرهت به نام خيام است تا با اركستر سمفونيك تهران آن را به صورت دو صدايي اجرا كنند.
000958.jpg

آموزش سه تار نوازي معاصر و مسعود شعاري
مسعود شعاري نوازنده سازهاي مضرابي كه چندي قبل كنسرتي تلفيقي در فرهنگسراي نياوران برگزار كرد و در زمينه آموزش سه تار نيز آثاري از وي به صورت كتاب و نوار به بازار عرضه شده است به زودي اثر تازه اي را در زمينه تكنيكهاي سه تار نوازي معاصر روانه بازار خواهد كرد وي در گفت و گو با خبرنگار هنري مهر ضمن اعلام اين خبر گفت: در اين كتاب كه در هفته هاي آينده به بازار مي آيد، بر خلاف كتاب قبلي ام، گنجينه سه تار كه سبك قدما را در شيوه هاي سه تار نوازي دنبال مي كرد، شيوه هاي سه تار نوازي معاصر ايران را پياده كرده ام.
وي ادامه داد: در اين كتاب نت هاي سه قطعه بلند توفان اشين ، نواي همساز و فرهنگيس گنجانده شده است و همچنين در بخش هايي كه دو نوازي يا سه نوازي ديگر سازها در كنار سه تار بوده ، نيز آورده شده است.
اين كتاب در ۳۰ صفحه و از سوي انتشارات سراي اهل هنر منتشر مي شود.

موسيقي
ادبيات
اقتصاد
زندگي
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  زندگي  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |