صداي تير در گردنه نوشته «مختار عوض اوف» از قزاقستان ترجمه «كامايون»
يك گل در زمستان
|
|
مجتبي حبيبي
بده و بستان زندگي و هنر رابطه مستقيمي با هم دارند. شكوفايي يكي شكوفايي آن ديگري را هم به ارمغان مي آورد. حتي به نحوي نقش فرهنگي را بايد مهم تر دانست. تخيل علمي ـ هنري ژول ورن براي فرانسه يا اسحاق آسيموف براي روس ها و نقاشي هاي ميكل آنژ براي ايتاليايي ها و در چرخه اي جهاني به نفع كل بشريت تمام شده است. فرهنگ بارور و غني ملتي حتي با وجود استيلاي نيروهاي خارجي روند روبه رشد و تعالي گرايانه را در همه سطوح تضمين مي كند. نمونه بارز اين مدعا فرهنگ غني ملي و اسلامي كشورمان است كه با وجود يورش هاي مختلف و حتي استيلاگرانه يا آثار آنها را دفع كرده و يا در خود حل و جذب كرده است. اقوام مغولي و ديگر قوم هاي آسياي ميانه در فرهنگ ملي و مذهبي ما حل شده و تنها يادي از مهاجمان در صفحات تاريخ برجاي مانده است. اين موضوع شامل خرده فرهنگ ها و سنت هاي ساده و محدود قوم هاي ضعيف تر از مهاجمان را شامل نمي شود. مي بينيم تسلط روس ها به خصوص شوروي بر كشورهاي آسياي ميانه از نوع سترون كننده داخلي بوده است. مختار عوض اف نويسنده قزاق اكنون راهي را مي رود كه بايد نسل هاي ده پشت آن سوترش مي رفتند. قزاق ها و قرقيزها و تاتارها و اقوامي ديگر كه در تاريخ ردپاهايي ماندگار دارند و تمدن هايي را نابود كردند در آنجاها ساكن شدند و خلق و خوهايي پذيرفتند و به اديان مختلف از اسلام تا مسيحيت و كليمي گرويدند اما چون از خود پشتوانه فرهنگي نداشتند به دوگانگي در خصلت هاي قومي و آنچه از سرزمين هاي ديگران تاثير پذيرفتند دچار شدند. از تمدن ايران و اسلام و مسيحيت و اسلاوها كمترين تاثير را پذيرفتند. منظور تاثيرات زاينده است نه تسليم شونده و ساكن و راكد ماندن. در قرن بيستم زير سيطره روس ها و شوروي فرورفتند چون چيزي براي جنگيدن با آن را نداشتند. به هنگامي كه شوري آش شوروي از دهن ها افتاد و اعلام استقلال كردند مجسمه هاي چنگيزخان را برپا داشتند. گويي قرن ها همزيستي و تبادل فرهنگي وصله هاي پوشالي بيش نبوده است. در داستان «صداي تير در گردنه» با اين كه مترجم و ويراستار سعي فراوان به كار برده اند، فضاي كلي صدسال پيش با پانصدسال پيش تفاوت چشمگير نداشته است. اگرچه تاسيسات و زيربناهايي از روس ها بر ايشان به ارث رسيده است اما فرهنگشان در دوره چوپاني و اسب تازي و ماقبل فئودالي مانده است. اين درست كه نويسنده به داستاني در زمان حكومت تزارها در آسياي ميانه پرداخته است اما آن همه از اندوخته هاي ذهني و فرهنگي معاصر بر گذشته است. اين فروماندن در ادبيات حداقل بيش از يك قرن پيش در تمام جمهوري هاي به يادگار مانده از شوروي سابق قابل ملاحظه است. اگر به مسئله و فرم هاي ادبي و هنري روز هم پرداخته باشند كه كمتر پرداخته اند همچنان ذهنيت شان در تكامل تاريخي شبانه و ماقبل فئودالي به اسارت مانده است. گردنكشان بي رحم اسب سوار شمشير به دست ويرانگر، آباداني و سكونت و سواد نداشتند و سرد و سخت بودند چون طبيعت زندگيشان! آثار زيانبار شوروي و روس ها بر اين ملت ها از هر آفت زدگي و استعمار به هر شكل از نوع اروپايي جان سخت تر بوده است. بعد از رفتن انگليسي ها از هند و پاكستان اقبال لاهوري ها و تاگورها برخاسته اند.
بعد از رفتن هلندي ها و اسپانيايي ها و ايتاليايي ها از آمريكاي لاتين، آن همه فرهنگيان و فرهيختگان برجاي مانده اند كه در حال رقابت با استعمارگران ديروزشان هستند. در يك مقايسه ساده آنچه از زير سايه روس ها با بيش از هفتادسال حكومت شان برجاي مانده مصيبت بارتر از هر بلاي طبيعي و غيرطبيعي بوده است. داستان «صداي تير در گردنه» خود گوياي اين حقيقت تلخ است. آنجا كه بقتيقول در زندان به پسر ده ساله اش سييت كه چون خودش آزرده، تحقير شده، زنداني، گرسنه و بي پوشاك است تاكيد مي ورزد خواندن و نوشتن ياد بگيرد تا مگر رستگاري حاصل شود. مختار عوض اف ها يك گل در زمستانند و اما بهار، بوستان بالندگي ها و طراوت هاست. بقتيقول با برادرش تكتيقول در خدمت دو برادر گردنكش و بزن بهادر و خانه به دوش به نام هاي «ست باي و سلمان باي» بوده اند. براي ارباب ها تا پاي جان سال ها و بي شمار بارها به شبيخون زدن از گله هاي اسب و گوسفند گله داران اطراف رفته اند. تنها يك بار برادر كوچك در برابر فرمان ارباب سهل انگاري كرده و همان بس بوده است تا هر دو را به قصد كشت زده بودند و ...
داستان با داناي كل روايت مي شود و نثر روان به خواننده لذت مي بخشد. شايد شرايط آزادي بعد از اعلام استقلال به مردم آن جمهوري ها كمك كند تا هفتادسال در اسارت ماندن به وسيله شوروي را طي دهه هاي آينده جبران بكنند. اما از آن جايي كه حكومتي از نوع شوروي نخبه كشي مي كند، شرايط اجتماعي و فردي را چنان سترون و نابارور مي سازد تا هنرمندي، روشنفكري و مبتكري وجود نداشته باشد. شوروي در آن جمهوري ها توده بي شكل سرباز مي خواست نه افراد نخبه و كاردان. همه كارهاي كليدي در دست خودشان بود و تنها عده اي دست پرورده داشتند كه توجيه ظاهري رهبران بومي داشته باشند. فرآيند اين عقب نگه داشته شدن هم اقتصادي بود كه آن كشورها تك محصولي باشند. يك جمهوري دامدار بود. يك جمهوري پنبه كاشتني داشت. يك جمهوري معدن كار بود و آن يكي مثلاً استخراج كننده نفت و در همه شرايط اقتصاد بدون معنويت و خلاقيت در جريان بود. رفاه مادي بيش از آن كه لازمشان بود تامين بود تا فكر ابتكار از بين برود. در زمينه هاي سياسي هم مي بينيم اين سترون سازي تا به آنجاست كه هيچ روشنفكري و شخصيت سياسي كارايي و مديريت ندارد. هرچند تبليغات غربي ها و تركيه شعارهايي را در بين شان مطرح ساخته است. در عمل همه كاست هاي يك ضبط صوت را دارند تكرار آن چه ديگران مي گويند و يا به ياد گذشته ها افسوس مي خورند و آه مي كشند كه چرا شوروي رفت و رفاه اقتصادي را با خود برد. در چنين شرايطي است كه رهبران كمونيست حاكم دهه هاي پيشين باز هم با نام هاي جديد و رييس جمهوري هاي مادام العمري بر مسند قدرت تكيه زده اند. افكار وارداتي آمريكايي هم با گرفتن مجوز از همان رييس جمهوري هاي ماترك شوروي از پادگان هاي نظاميان آمريكايي ترويج دموكراسي مي كنند. تجربه هر يك از جمهوري ها نزديك به هم است. در امور فرهنگي همچنان در قبل از انقلاب اكتبر شوروي زندگي مي كنند و اندك چيزهاي فولكلوري هم كه دارند مربوط به دوره هاي اقتصاد شبانه، كوچ گرايي، يورش هاي تمدن ستيزانه و برده داري است. اين كه مجسمه هاي چنگيزخان به جاي مجسمه هاي لنين و استالين برپا گرديده است امري قابل توجه است! جان سختي فرهنگي چقدر ناميرايي دارد و اينجاست كه پي مي بريم به صرف استفاده از وسايل ارتباط جمعي و ماشين، فرهنگ توليد نمي شود. فرهنگ محصول بده بستان هنرمند و روشنفكر و جامعه با تخيل آزاد و ارتباط بيشتر با ديگر فرهنگ ها بارور مي شود. كتاب «تير در گردنه» به خواندنش مي ارزد هم به دلايلي كه بيان شد و هم به دليل تصوير طبيعت بكر و شكوهمندش و يادآوري اين كه در فاصله اي كم از همين سرزميني كه تير در گردنه شليك مي شود، پايگاه فضايي بايكونور شوروي سابق و روسيه فعلي مستقر است و از آن همه تاسيسات اتمي و فضايي و نظامي آنچه به مردم قزاقستان تعلق دارد آلودگي محيط زيست از زباله هاي اتمي و خطرهاي بالقوه اي است كه حدود بيست سال پيش در چرنوبيل اوكراين به وقوع پيوست.
|