جمعه ۱۲ دي ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۷۰
گفت وگو با «هانيه توسلي» بازيگر فيلم سايه هاي روشن
روي جاده نمناك
000266.jpg
هانيه توسلي، از نسل جديد بازيگران سينما است. به قول خودش با فيلم «هامون» عاشق سينما و با فيلم «ديگه چه خبر؟» شيفته بازيگري شد و حاصل اين تلاش، ممارست و شيفتگي، براي او كارنامه اي خوب و قابل دفاع فراهم آورده است و حضور در فيلم هايي كه هر كدام ارزش هاي خود را دارند. براي بازي در فيلم «شب هاي روشن» تشويق شد و در جشن خانه سينما جايزه بهترين بازيگر زن را دريافت كرد. به بهانه نمايش فيلم هايش بويژه «شب هاي روشن» با او گفت وگويي شده است كه در پي مي آوريم.
* خانم توسلي، آيا شما هم مثل خيلي از بازيگرها از كودكي عاشق سينما بوديد؟
- از كودكي نه به گمانم سال ۷۳ يا ۷۴ بود، وقتي كه براي اولين بار «هامون» را ديدم. آن زمان هنوز مهرجويي را نمي شناختم، اصلا» علاقه اي هم به سينما نداشتم، اما اين فيلم باعث آشنايي ام با مجله فيلم شد و نيز با مهرجويي آشنا شدم. فكر كنم همه چيز از اين جا و بويژه بعد از ديدن فيلم «ديگه چه خبر؟» شكل قطعي پيدا كرد.
* يعني اين كه قرار است بازيگر شويد؟
- بله. با ديدن بازي ماهايا پطروسيان عاشق و شيفته بازيگري شدم و با خودم عهد كردم كه بايد بازيگر شوم.
* مثل ماهاياي فيلم، همان قدر شيطان و پرشور و شر هم بوديد.
- من چون متولد ماه خردادم، هم وجه شيطنت و بريزبپاش دارم و هم وجه متفكر و ساكت. مثلا آن وقت ها اصلاً تصميمم اين بود كه دانشگاه بروم و رشته ژنتيك بخوانم، ولي گفتم حالا تا گرفتن ديپلم بروم و از نزديك ببينم بازيگري يعني چه؟ آن زمان در همدان جشنواره تئاتر كودك برگزار مي شد. من هم تصميم گرفتم تا دو سه سالي كه تا ورودم به دانشگاه مانده، تئاتر كار كنم. سال ۷۸ بود كه دانشگاه قبول شدم و به تهران آمدم.
*در رشته تئاتر و بازيگري قبول شديد؟
- نه، در دانشگاه ادبيات نمايشي مي خوانم و امسال هم مشغول تكميل پايان نامه ام هستم. البته براي اولين بار در فيلم كوتاه «روي جاده نمناك» بازي كردم.
*همان فيلمي كه باعث شد بعداً در فيلم «شام آخر» بازي كنيد. نقش شما در اين فيلم چه بود؟
- فيلم براساس يكي از داستان هاي صادق هدايت است به نام «زني كه مردش را گم كرده بود» حالا روايت زني است كه دنبال شوهرش مي گردد. فيلمنامه خوب نوشته شده بود و نقش هم جاي كار داشت و پيچيده بود، عوامل فيلم هم همه حرفه اي بودند.
*همان وقت كه در نشريات سينمايي خبر بازي شما در «شام آخر» چاپ شد، سريالي روي آنتن داشتيد.
- بله سريال «غريبه» بود البته آن زمان، پيشنهاد سريال زياد داشتم، ولي هنوز مردد بودم.
*وقتي فهميديد كه قرار است در شام آخر بازي كنيد، چه احساسي داشتيد. چون به هر حال هم اولين كار حرفه اي تان بود و هم اين كه شانس اين را داشتيد كه با كارگرداني اسم و رسم دار كار كنيد؟
- در آن شرايط، اصلاً به نقش فكر نمي كردم، مي خواستم با يك كار خوب وارد سينما شوم. قبل از اينكه سريال غريبه را بازي كنم، از طريق دانشگاه و نيز به طور شخصي به جاهاي مختلفي سرزده بودم در بعضي از دفاتر توليد، تست بازيگري داده بودم و عكس هايم را داشتند. شام آخر به نوعي با سريال غريبه تداخل داشت. اگر چه در شام آخر انتخاب شده بودم، اما خوشبختانه هم فيلم يك شروع عالي بود و هم اين كه ستاره نقش پيچيده و سختي بود و از اين نظر فكر مي كنم، آدم خوش شانسي هستم.
000258.jpg

*كلاس هاي بازيگري در موفقيت كاري شما نقش داشتند يا اصلاً بي اهميت اند و بازيگري چيزي ذاتي و دروني است؟
- به شدت معتقدم كه بخش زياد بازيگري كاملاً ذاتي است اما نقش كلاس به عنوان عاملي كه آدم را مجبور مي كند تمرين و ممارست داشته باشد خيلي تاثيرگذار است. روز اولي كه احساس كردم عاشق بازيگري ام، اصلاً چيزي از اين رشته و مقوله نمي دانستم و به شدت خجالت مي كشيدم و در خواندن حتي ديالوگي كوچك مشكل داشتم. حضور استاد و راهنمايي هاي او در اين مواقع خيلي كمك بزرگي است، اما اتفاقي كه در نهايت مي افتد، صددرصد بستگي به استعداد خود بازيگر دارد؛ چه بسا در كلاسي كه بيست نفر شاگرد دارد، فقط دو نفر آن ها بتوانند وارد كار حرفه اي شوند و مهمتر از آن ماندگار شوند. با تمرين مي توان مهارت هايي را كسب كرد، ولي در نهايت چيزي كه باعث موفقيت مي شود، همان استعداد ذاتي است.
*در كارنامه بازيگري شما طيف مختلف بازي ها را مي بينيم از آن نقش كوتاه پيچيده «روي جاده نمناك» تا دختر عاشق و پرخاشگر «شام آخر» يا عروسي كه در «اثيري» دچار توهم مي شود، يا آن دختر عاشق و چشم به راه «شب هاي روشن» حالا هم كه داريد با بزرگ نيا كار مي كنيد.آيا تمام اينها اتفاقي است ؟
- البته انتخاب نقش و اين كه بازيگري در همان آغاز راه در فيلم هاي خوبي بازي كند و مطرح شود خيلي مهم است اما از آن طرف هم اين معضل وجود دارد وقتي كه در سينما سالي هشتاد تا نود تا فيلم توليد مي شود، ولي فقط به تعداد انگشتان دست فيلمنامه خوب و ماندگار وجود دارد و البته شرط داشتن مخاطب هم خيلي مهم است. بعد در نظر بگيريد ما چه تعداد بازيگر داريم. حالا من واقعاً چقدر شانس دارم كه حتي در يكي از آن پنج فيلم بازي كنم اين است كه بله حرف شما درست است، من انتخاب مي كنم و حاضر نيستم هر فيلمي را بازي كنم؛ اما همين كار شايد تاوانش اين باشد كه دو سال بي كار بمانم و متاسفانه من هميشه با نوعي وسواس نقشها را مي خوانم اگر فيلمنامه اي كه آن را شروع به خواندن مي كنم تا صفحه دوم يا سوم جذاب نباشد، اصلاً حوصله فكركردن به آن را هم از دست مي دهم.
*يعني بقيه فيلمنامه را نمي خوانيد؟
- بله چون بازيگري حالا شايد در ظاهر كار آساني باشد؛ اين كه آدم جلوي دوربين قرار بگيرد حركت هايي انجام دهد و چند تا ديالوگ بگويد اين ظاهر ماجراست، اما واقعاً بازيگري انرژي زيادي را مي طلبد و واقعاً سخت است.
* اين جمله را شنيده ايد كه بازيگر وقتي جلوي دوربين قرار مي گيرد حكم بچه بي پناه را دارد.
000254.jpg

- به نظرم، اين همان وجه بي رحم سينما است. بايد به عنوان بازيگر زرنگ و با هوش باشي چون سينما كاري گروهي است فرصت اشتباه اصلاً وجود ندارد و تو بايد درست بازي كني و بر ترس ها و وسواس هايت غلبه كني.
* معمولاً در نقش هايي كه از شما ديده ايم، خيلي با شخصيت درگير مي شويد و به نظر مي آيد تمام انرژي تان را صرف بازي مي كنيد چون مثلاً نقش را دوست داريد اين اتفاق مي افتد تا به قول معروف به اين خاطر است با نقش زندگي كرده ايد؟
- البته نمي دانم اين حرف درست است يا نه، ولي من زياد با نقش درگير نمي شوم. البته در شب هاي روشن هم اين اتفاق افتاد، چون شخصيت آن دختر شهرستاني و حال و هوايش را دوست دارم و خصوصاً لحظه هايي از آن نيز به خودم نزديك بود مثلاً وقتي كه خيلي غمگين هستم درست شبيه دختر «شب هاي روشن» مي شوم و يك جورهايي اين بار واقعاً با نقش زندگي مي كردم حتي بعد از جشنواره كه فيلم را ديدم، ديالوگ هاي آن را زمزمه مي كردم مثل شعرهاي فروغ كه دختر آن ها را در فيلم مي خواند و زمزمه  مي كند. اما به هر حال فكر مي كنم با نقش درگير نمي شوم.
* حضور بازيگر مقابل در كار شما چقدر تاثير دارد؟
- به هر حال بازي در پنج فيلم خوب، تاثيرگذار است و آدم را بدين شناخت مي رساند اما هيچ وقت بازيگران مقابلم اذيتم نكرده اند و با آن ها مشكل نداشته ام شايد به خاطر همان وجه انعطاف پذير بودن است و اين كه بايد كار خودم را بكنم و حتي به بازيگر مقابلم انرژي بدهم
* حالا اگر متني بد باشد، ولي نقش شما خوب باشد، چه مي شود؟
- فكر مي كنيد چنين چيزي امكان دارد؟
* بله. مثلاً همين فيلم «شب هاي روشن»
- ولي به نظرم چنين چيزي امكان ندارد يعني واقعاً چطور ممكن است يك شخصيت قرص و محكم و درست و حسابي كه جاي كار زيادي هم دارد و به هر حال پيچيده است و در فيلم سر جاي خودش قرار گرفته، ولي بعد بياييم بگوييم اين متن بد بود، اصلاً معني ندارد.
* مثلاً در همين «شب هاي روشن» هر چقدر كه شما و بازي تان خوب بود، اما بازي مهدي احمدي مناسب نبود. يعني نه براي اين نقش مناسب بود و نه اينكه نقش به تماشاگر امكان همذات پنداري مي داد. آدم عشق را درون اين آدم، حتي بايد بعد از عاشق شدنش هم احساس نمي كرد. ولي انتظار و جست وجوي شما و رنجي را كه براي عشق مي كشيديد، تماشاگر احساس مي كرد.
- چرا از بازي مهدي احمدي اين قدر ايراد مي گيريد؟
000256.jpg

* شايد به خاطر اينكه او به جاي آدم عاشق، بيشتر شبيه آدم هاي قاتل بود.
- ببينم، اين ها را هم مي نويسيد؟
* بله. اين هم بخشي از مصاحبه است.
- اتفاقاً به نظرم نقش مهدي احمدي هيچ مشكلي نداشت. اين كه شما مي گوييد در بازي او عشق را احساس نكرديد، صحنه اي هست كه او از رستوران بيرون مي آيد و منتظر آمدنم است. او نااميد است كه من ديگر بازنخواهم گشت، اما بعد صحنه لانگ شاتي داريم كه دارم مي آيم او يك نگاه خيلي قشنگي دارد پيشنهاد مي كنم اگر دوباره فيلم را ديديد، روي اين صحنه دقت كنيد اصلاً دو سه تا صحنه دارد كه اين نگاه ما خيلي خوب جواب مي دهد. اين كه مي گويد شما فيلم را دوست نداشتيد، اما با شخصيت من ارتباط برقرار كرديد، برايم عجيب است، هرچند الان كه فكر مي كنم براي من هم چنين لحظه هايي پيش آمده.
*پس در اين مورد به توافق رسيديم.
- مثلاً بعضي مواقع كه فيلمي را تماشا مي كنم، كل فيلم را دوست ندارم اما مي گويم فلان بازيگر چقدر خوب بود. اما نكته مهم اين قضيه اين است كه هيچ وقت حتي من بازيگر هم نمي توانم موقع خواندن فيلمنامه اي پي ببرم حالا اگر فيلم بد است، پس اين نقش اقلاً خوب است. يعني آدم در نهايت مجبور است فيلم را ببيند و حالا اين كه ارتباط برقرار مي شود يا نه، بعد از اين مرحله است.
*به نظر مي آيد با شخصيتي كه داريد، ابايي از اين نداشته باشيد كه ناگهان با يك گريم عجيب روبه رو شويد؟
- اصلاً نقش ها و شكل ها و گريم هاي عجيب و غريب را دوست دارم اصلاً پديده گريم به بازيگر فيلم كمك مي كند و خيلي هم دوست داشتني است. گريم در واقع به تعليم كمك مي كند و جذاب است.
*اين دغدغه  را نداريد كه تماشاگر شما را پس بزند؟
- نه مهم نيست مثلاً گريم «گاهي به آسمان نگاه كن» را خيلي دوست دارم. به هر حال كار مشترك طراح و بازيگر در گريم بعضي مواقع جواب خوبي مي دهد در گاهي به آسمان نگاه كن پس از پايان گريم، كاملاً مجذوب نقش شده بودم.
*هر بازيگر به جز دانش و آموخته هايش، لم هاي خاصي هم دارد. كه نقش را باور پذيدتر كند شيوه شما چيست؟ اين كه ناگهان از نقش يك دختر پرشور و شر تبديل به زني شويد كه اسير تو هم است يا ارواح را مي بيند يا همان دختر عاشق «شب هاي روشن» كه قرار بود يك انتظار بي پايان را به نمايش بگذاريد، در همين فيلم به نظرم يك جاهايي از ته دل گريه مي كرديد، واقعا اين طور بود؟
- در فيلم هاي ديگر، خيلي به سختي گريه مي كنم اما در شب هاي روشن اين اتفاق به طرز عجيبي واقعي بود. شب هاي روشن و موقعيت آن دختر را من به نوعي تجربه كرده بودم و اين حس ها را از سر گذرانده بودم و گريه من واقعي بود. مثلاً وقتي كه شعر فروغ را مي خواندم اين گريه شديدتر مي شد چون اصلاً در واقعيت هم اين شاعر را خيلي دوست دارم.
* با اين كه دو سه سالي است كه كار مي كنيد، ولي براي همين فيلم شب هاي روشن تقدير شديد مورد توجه قرار گرفتيد و در جشن خانه سينما، تنديس مهمترين بازيگر زن را دريافت كرديد. اين در روند كاري شما چه تاثيري دارد.
- به هر حال جايزه هميشه خوب است و نشان مي دهد كه بازيگر تشويق و تاييد شده اما واقعا تاثير آن چيست؟ به نظرم هيچ ربطي در آن مسئله اساسي انتخاب نقش يا مقابل آن انتخاب شدن ندارد. من نگاهم اين طور است كه سعي مي كنم نسبت به سينما، شهر و كشوري كه در آن زندگي مي كنم و آدم هايي كه در اطرافم مي بينيم و نسبت به همه چيز واقع بين  باشم . اين كه حالا يك جايزه گرفته ام و اين باعث شود تا به تخيل و رويا فرو بروم، نه اين طور نيست.
الان سر كار آقاي بزرگ نيا هستم. اين فيلم هم بالاخره تمام مي شود از آن طرف هم چند تا پيشنهاد داشتم كه كارهاي خوبي نبوده اند يعني اين كه تضميني وجود ندارد كه من تا يك سال ديگر بيكار نباشم شايد دو سال يا سه سال بيكار باشم و بعداً آن به كل فراموش شوم حالا بازي من خوب بوده، تقدير شده ام و جايزه  هم گرفته ام اما موقعيت سينماي ما به گونه اي  است كه روي هيچ چيز نمي توان حساب باز كرد. اما به هر حال من كارم را دوست دارم، آن را جدي مي گيرم و حاضر به بازي در هر كاري نيستم ولي آن قدر هم واقع بين هستم كه روي هيچ چيز حساب باز نكنم.

شهر فرنگ
اعزام يك گروه نمايش خياباني به بم
يك تيم پنج نفره از اعضاي انجمن نمايشگران خياباني خانه تئاتر به منظور سرگرم سازي كودكان زلزله زده بم راهي اين منطقه شدند.
وحيد لك، نايب رييس هيات مديره اين انجمن در گفت وگو با خبرنگار تئاتر ايسنا با اعلام اين خبر گفت: صحبت هايي شده با هيات مديره خانه تئاتر كه در صورت توافق تعدادي از اعضاي انجمن با اتوبوس راهي بم شوند تا با اجراي نمايش هاي خياباني و عروسكي، ضمن آموزش كودكان، آنان را سرگرم كنند و برنامه هاي داستان خواني نيز را در شب ها برگزار كنند.
اعضاي اين انجمن در روزهاي جمعه و شنبه در برنامه  خدمت رساني بزرگ خانه تئاتر به مردم زلزله زده بم برنامه هايي را اجرا خواهند كرد.

فريماه فرجامي به صحنه مي آيد
فريماه فرجامي، بازيگر تئاتر، سينما و تلويزيون كه پس از سپري كردن دوران نقاهت ناشي از يك بيماري ريوي هم اكنون در وضع جسماني رضايت  بخشي به سر مي برد، از بازي در فيلم «كاغذ درد» به كارگرداني رامين لباسچي خبر داد.
وي گفت: ساخت اين فيلم تجربه اي نو است. اين فيلم بخش هاي متفاوتي دارد و بخشي از آن به صورت انيميشني ساخته مي شود و بازي هاي خاصي مي طلبد كه اميدوارم تجربه خوبي شده باشد.
به گفته وي كه با تهيه كنندگي مشترك سيما فيلم و سرمايه شخصي ساخته مي شود، درباره نويسنده اي است كه اوهام و تصورات گوناگوني دارد و عده اي مي خواهند او را به جنون بكشانند.
به گزارش ايسنا، نگين صدق گويا و اسماعيل محرابي ديگر بازيگران اين فيلم هستند كه مدت زماني بين ۸۰ تا ۹۰ دقيقه دارد.
فرجامي كه قرار بود در فيلم ديگري نيز بازي كند مشكل مالي تهيه كننده آن فيلم را دليل تعويق در ساخت آن دانست و گفت: گرچه به تهيه كننده  قول هايي در مورد تامين بودجه داده اند اما هنوز اين قول ها عملي نشده است.
فرجامي درباره ادامه فعاليت هايش در زمينه تئاتر گفت: تصميم دارم كه تئاتر بازي كنم اما نه به اين زودي چون تئاترهايي كه الان مي بينم چنگي به دل نمي زنند در حالي كه يك تئاتر بايد در درجه اول خود آدم را راضي و او را مطمئن كند كه كار خوبي انجام داده است. مدتي پيش فرجامي در فيلم زهر عسل در كنار شهاب حسيني و ... بازي كرد كه در نوبت اكران قرار دارد.

«غروب  شد بيا» در هرمزگان 
روابط  عمومي  اداره كل  فرهنگ  و ارشاد اسلامي  هرمزگان  اعلام  كرد: فيلم  سينمايي  «غروب  شد بيا» به  كارگرداني  انسيه  شاه  حسيني  در هرمزگان  كليد خورد.
داستان  اين  فيلم  حكايت  ساحل  نشيناني  است  كه  با مشكلات  دست  و پنجه  نرم  مي كنند و زير بار مشكلات  كمر خم  نمي كنند. در اين  فيلم  بازيگراني  از جمله  لادن  مستوفي  ، بيژن  امكانيان ، فرهاد اصلاني ، علي  اسيوند و تعدادي  از بازيگران  زن  و مرد استان  هرمزگان  به  ايفاي  نقش  مي پردازند.

نگاه  سياسي ، آفت  سينما
«محمدعلي  نجفي» نگاه  سياسي  به  سينما را آفت  اين  صنعت  خواند و تاكيد كرد كه  نبايد سينما به  ابزاري  در دست  سياستمداران  تبديل  شود.
نجفي  گفت : اعتقاد فيلمساز به  اثرش  زمينه اي  براي  ايجاد نوآوري ، خلاقيت ، كشف  عرصه هاي  تجربه  نشده  و ارتقاي سطح  كيفي  سينما است .
كارگردان  فيلم  «عشق  طاهر» و مجموعه  تلويزيوني  «سربداران » خاطرنشان  كرد: در سينمايي  كه  تفكر و انديشه  كاناليزه  و جهت دار است ، خلاقيت  از بين  مي رود و هنرمند درحد يك  تكنسين  فني  باقي  مي ماند.
نجفي ، وجود جريان هاي  متضاد فيلمسازي  را در سينما ضرروي  دانست  و بر تضارب  آرا و نقد سازنده  در اين  عرصه  تاكيد كرد.
به  عقيده  اين  فيلمساز، سينمايي  كه  داراي  چارچوب  و قالب  محدودي  باشد، از نظر تنوع  مضامين  و كيفيت  به  نازل ترين  حد ممكن  مي رسد.
كارگردان  مجموعه  سربداران  افزود: پرداختن  به  وجوه  كيفي  در سينما و تلويزيون  بايد در اولويت  فعاليت ها قرار گيرد و كيفيت  نبايد فداي  كميت  شود.
به  گفته  وي ، كمبود امكانات  از مشكلات  عمده  بخش هاي  مختلف  سينماست  و اين  چالش  در عرصه  نمايش  به  دليل  سالن هاي  نامطلوب  و تجهيزات  فرسوده  بيشتر مشهود است .

توضيح مهدي سليمي
پيرو درج خبر انتصاب مهندس مهدي سليمي، ايشان طي تماس با روزنامه اعلام كرد كه اينجانب با توجه به هماهنگي هاي انجام شده بين منطقه آزاد كيش و وزارت فرهنگ و ارشاد  اسلامي به منطقه آزاد  كيش مامور شدم و طي حكمي از سوي دكتر قاسمي رييس محترم سازمان منطقه آزاد  كيش به عنوان مدير عامل موسسه توسعه سياحتي كيش مشغول انجام وظيفه هستم. لذا پيرامون خبر ذكر شده مبني بر انجام پروژه هاي وزارت فرهنگ و ارشاد  اسلامي در جزيره كيش به اطلاع مي رسانم چنانچه اين پروژه ها در راستاي اهداف و برنامه هاي توسعه منطقه آزاد كيش ارزيابي و مورد تاييد سازمان قرار گيرد، همانند طرح هاي دستگاه هاي ديگر، كه اين ويژگي را دارند مورد حمايت قرار خواهند گرفت.

هنرهفتم
مستندسازان و فاجعه بم
مدير روابط عمومي مركز گسترش سينماي مستند و تجربي گفت: يك گروه مستندساز سينمايي براي پوشش تصويري ابعاد فاجعه زلزله به شهرستان بم اعزام شد.
شهنام صفاجو افزود: با توجه به رسالت سينماي مستند به عنوان سينمايي متعهد و مردمي، در ثبت و ضبط رخدادهاي تاثيرگذار در مسايل مختلف اجتماعي، سياسي،  فرهنگي كشور و نمايش واقعيت ها، اين گروه به شهرستان بم اعزام شد.
وي تصريح كرد: اين گروه مستندساز با هماهنگي و كسب مجوزهاي لازم به منطقه بم سفر كرده و گروه دومي نيز متشكل از ديگر مستندسازان كشورمان فردا راهي اين شهرستان مي شوند.
صفاجو با اعلام همدردي جامعه مستندسازان سينماي ايران با خانواده جان باختگان زلزله بم گفت: مستندسازان ايراني علاوه بر تلاش براي نشان دادن عمق اين فاجعه،  همراه با قشرهاي گوناگون مردم آماده كمك به هموطنان فاجعه ديده هستند.

ارگ  بم  در فيلم  كوير تاتارها
مجموعه  ارگ  ۲۰ هكتاري  ۲۵۰۰ ساله  بم  كه  در زلزله  روز جمعه  آسيب  كلي  ديد، ۲۷ سال  قبل  صحنه  تصويربرداري  فيلم  ايتاليايي  «كوير تاتارها» بود.
هنرپيشگان  مشهوري  همچون  «جوليانو جما»، «ويكتوريو گاسمن»، «فرناندو ري »، «ماكس  وون  سيدو» و «ژاك  پرين» روزهاي  زيادي  را براي  بازي  در اين  فيلم  به كارگرداني  «والريو زوليني » سينماگر مشهور ايتاليايي  در ارگ  بم  به سر بردند.
فيلم  كوير تاتارها، بازسازي  تصويري  داستان  زندگي  و مسئوليت  «دروگو» يكي  از فرماندهان  ايتاليايي  قلعه اي  به  نام  «باستياني » است  كه  داستان  آن  مربوط  به  سده هاي  دور است .
اكنون  كه  ارگ  بم  آسيب  كلي  ديده ، اين  فيلم  ساخته  شده  براساس  رمان  شاهكار «كوير تاتارها» نوشته  «دينو بوتزاتي » نويسنده  شهير ايتاليايي ، معتبرترين  سند تصويري  و يادگاري  زنده  از بزرگ ترين  و قديمي ترين  مجموعه  خشتي  دنيا است .
اين  بنا كه  گفته  مي شود در زمان  ساسانيان  ساخته  شده  قبل  از تخريب  مجموعه اي  از چهار حصار تو در تو داراي  ۴۸ برج  ديدباني  بود. اين  ارگ  به صورت  شهري  محصور در شمال  شرقي  شهر بم  بر فراز صخره اي  عظيم  شامل  درب هاي  ورودي ، محله  عامه نشين  و حاكم نشين ، دروازه  دوم  و سوم ، اصطبل ، سربازخانه  و مراكز رتق  و فتق  امور بود كه  اكنون  ميزان  ويراني  آن  تا ۹۰ درصد نيز برآورد مي شود.

برنامه اين هفته سينماها
فيلم  «دختر ايروني » به  كارگرداني  محمدحسين  لطيفي  با در اختيار داشتن  ۱۹ سالن  سينما، در صدر فيلم هاي  اكران  شده  سينماهاي  پايتخت  قرار دارد.
اين  فيلم  در سينماهاي  بهمن  ۱، استقلال ، آستارا، صحرا، مركزي  ۱، جمهوري، پيروزي، تهران  ۱، فلسطين ، گلريز ۱، ملت ، پيوند، اروپا، كريستال ، كارون ، پايتخت ، جي  ۱، توسكا، كانون  و شاهد اكران  مي شود.
«تب » ديگر فيلم  ايراني  به  كارگرداني  رضا كريمي  كه  از هفته  گذشته  به  جمع  فيلم هاي  اكران  شده  در سينماهاي  تهران  پيوست ، در سينماهاي  عصر جديد ۱، فرهنگ  ۱، سروش ، بهمن  ۲، حافظ ، رودكي ، ناهيد، تهران  ۲، شيرين ، مركزي  ۲، دهكده  المپيك ، شيدا، جي  ۳ و فردوسي  نمايش  داده  مي شود.
«جنايت » ساخته  محمد علي  سجادي سينماهاي  شهرقشنگ ، آفريقا، بلوار، ايران  ۱، سعدي ، شباهنگ ، سارا، پيام  انقلاب  و مركزي  ۳ را براي  نمايش  در اختيار دارد.
«چشمان  سياه» ديگر فيلم  ايراني  به  كارگرداني  ايرج  قادري  در سينماهاي  آسيا، قدس ، ايران  ۳، جوان ، پارس  ۱، جام جم ، مراد، جي  ۲، المپيا، ميلاد، عصرجديد ۳ و نادر نمايش  داده  مي شود.
فيلم  «شب هاي  روشن » ساخته  «فرزاد موتمن » در سينماهاي  عصر جديد ۲، شهر تماشا و ايران  ۲ در حال اكران  است. فيلم هاي  توكيو بدون  توقف ، نغمه ، غوغا، عقرب ، رقص  در غبار، دختري  در قفس ، ضربه  آخر و خورشيد مصر نيز در ديگر سينماهاي  تهران  بر پرده است.

صداي  باد در كردستان 
فيلم  سينمايي  «صداي  باد» به  كارگرداني  «وحيد موسائيان» در شهرهاي  سقز و بانه  كردستان  كليد خورد.
در سومين  ساخته  فيلم  وحيد موسائيان ، تورج  اصلاني  مدير فيلمبرداري ، مسعود شاهرودي  صدابردار، اسماعيل  پاشايي  مدير توليد و فريدون  شهبازيان  ساخت  موسيقي  فيلم  را به  عهده  دارند.
تهيه كننده  اين  فيلم  سيد غلامرضا موسوي  است  و فيلم  محصول  مشترك  رسانه  فيلمسازان ، انجمن  سينمايي  مستند و سازمان  سينمايي  سوره  است .
بازيگران  اين  فيلم  ناهيد صيام  دوست ، نصرت ا...  مسعودي ، ايوب  رضايي ، جليل  رحماني زاده ، محمود اردلان  و گروه  كثيري  از بازيگران  محلي  هستند.
داستان  فيلم  به  نسل كشي  و ربوده  شدن  ۱۸۴ هزار نفر از كردهاي  شمال  عراق  توسط  حكومت  مركزي  اين  كشور در سال  ۱۹۸۸ ميلادي  مربوط  مي شود.
بعد از جدايي  كردستان  در سال  ۱۹۹۱ از دولت  مركزي  «هانا» از طرف  سازمان  ملل  ماموريت  مي يابد درباره  اين  گمشدگان  تحقيق  كند، او با انبوهي  از شناسنامه  و اوراق  هويت  بدون  صاحب  مواجه  مي شود و در اين  سرنوشت  تراژيك  خود را مي يابد.
فيلم  دوم  وحيد موسائيان  به نام  «خاموشي  دريا» هفته  گذشته  موفق  به  دريافت  جايزه  بزرگ  كليساي  جهاني  در جشنواره  «مانهايم» شد.

گزارش هفتگي رويدادهاي هنري
زير سايه فاجعه
000268.jpg

هفته گذشته همانند ديگر بخش هاي جامعه، هنرمندان نيز داغدار و عزادار قربانيان فاجعه زلزله بم بودند. هنرمندان سينما،  تئاتر، تلويزيون، مستندسازان، اهالي موسيقي، هنرمندان تجسمي و اهالي ادبيات نيز هر كدام با انتشار اطلاعيه ها و بيانيه هاي بسياري با تسليت اين ضايعه، با بازماندگان اين فاجعه ابراز همدردي كردند. بسياري از اين هنرمندان به صورت خودجوش، در زمينه جمع آوري كمك هاي مردمي تلاش مي كردند و چندتن از آنها به عيادت آسيب ديدگان اين حادثه به بيمارستان ها رفتند. جامعه هنري هفته گذشته سنگ تمام گذاشت. بالاخره روز جمعه، روز بدي براي ايرانيان بود.
فرمان آرا: بخش غيردولتي موفق تر است
000270.jpg

اما بهمن فرمان آرا كه عضو هيات داوران دومين جشنواره كارگردانان جوان سوني است در هفته گذشته، در اظهاراتي گفته است:  هركسي يا شركتي در زمينه تشويق فيلمسازان جوان و كشف استعدادهاي فيلمسازي هزينه كند بايد از آن استقبال كرد.
فرمان آرا كه در گذشته و در حال، همواره از حاميان فيلمسازان مستعد بوده است، به روابط عمومي جشنواره سوني گفته است:  اگر در آينده نيز شركت ها يا اشخاص ديگري نيز حاضر شدند كه در زمينه مسايل فرهنگي جوايزي را اختصاص دهند بايد از آن استقبال كرد.
كارگردان فيلم «خانه اي روي آب» تصريح كرده است: شركت سوني سود فراواني از فروش محصولات خود در ايران مي برد و چه بهتر كه مقداري از اين سود، صرف كشف استعدادهاي فيلمسازي در ايران شود.
فرمان آرا با مثبت خواندن برگزاري جشنواره كارگردانان جوان سوني، اين حركت را زمينه ساز حركت هاي مثبت فرهنگي ديگر در آينده عنوان كرده است.
فرمان آرا كه عضو هيات موسس بنياد گلشيري است، ادامه داده است: مثلاً  هنگامي كه ما در زمينه ادبيات داستاني تصميم گرفتيم توسط بنياد گلشيري به آثار برتر اين حوزه جوايزي بدهيم پس از آن جوايز، تعداد جوايز ادبيات داستاني افزايش پيدا كرد و اين اتفاق مثبتي بود.
كارگردان فيلم «بوي كافور، عطر ياس»  همچنين گفته است: «با برگزاري مسابقه و اهداي جايزه ما توانستيم به هدف اصلي مرحوم گلشيري كه توجه به ادبيات معاصر بود برسيم.»
به گفته فرمان آرا حركت هاي فرهنگي وقتي از سوي نهادهاي غيردولتي برخاسته بسيار موفق تر بوده است.
عاشقانه هاي ايراني در نيمه راه
«عاشقانه هاي ايراني»  مستندي است ساخته «اميد شريف موسوي» كه تاكنون بيش از پنجاه درصد از فيلمبرداري آن به پايان رسيده است.
اين مستند به بررسي اذان و مناجات بر مبناي دستگاه هاي موسيقي ايراني مي پردازد و بخش اعظم اين فيلم، به حضور استاد «رحيم موذن زاده » گوينده پيشكسوت اذان تاريخي و قرائت اذان توسط وي پس از چهل سال اختصاص دارد.
به گزارش خبرنگار ما علاوه بر استاد موذن زاده استادان ديگري همچون «سليم موذن زاده»، «عطاءا... اميدوار» و «كامبير روشن روان» در اين فيلم مستند حضور دارند.
تهيه كننده اين فيلم مستند «خبرگزاري دانشجويان ايران» است.
اميد شريف موسوي پيش از اين فيلم، مستند «هشتصدقدم در لاله زار» را در كارنامه فيلمسازي خود داشته است كه در اين فيلم مسعود كيميايي،  سرنوشت خياباني را روايت مي كند كه زماني مهم ترين و معروف ترين خيابان تهران بود.

بازيگران فيلم مجيدي
000272.jpg

ولي مجيد مجيدي براي پروژه جديد سينمايي خود با عنوان موقت «بازگشت» از علاقه مندان بازيگري در سينما دعوت به همكاري كرده است.
در همين زمينه حسن نجفي دستيار مجيدي به خبرنگار سينمايي ايسنا گفته است: مجيدي براي پروژه جديد سينمايي خود كه به زودي كار فيلمبرداري آن آغاز خواهد شد از علاقه مندان و بازيگران گروه سني ۳۵ تا ۶۰ سال و خانم هاي گروه سني ۲۱ تا ۳۵ سال دعوت به همكاري كرده است.
نجفي همچنين شماره تماس ۹ ـ ۸۹۷۳۳۰۷ را اعلام كرده و گفته است:  علاقه مندان مي توانند با اين شماره تماس بگيرند.

اولين فيلم مستند درباره بم
«روزي كه زمين لرزيد» اولين فيلم مستندي است كه قرار است درباره زلزله در شهر بم ساخته شود. گروهي از سوي خانه مستندسازان ايران،  براي ساخت اين فيلم هفته گذشته راهي بم شدند. اين فيلم مستند را قرار است پناه بر خدا رضايي كارگرداني كند. خانه مستندسازان ايران يكي از تشكل هاي هنري بود كه مانند بسياري از تشكل هاي ديگر با انتشار اطلاعيه اي، فاجعه درگذشت بسياري از هموطنانمان را تسليت گفت.

درباره فيلم دارودسته هاي نيويوركي
هميشه يكي در حال آدم كشي است
000262.jpg

محمد تاجيك
«پرسيت والون» وقتي كه در جدال ابتدايي فيلم، توسط بيل آدمكش كشته مي شود مي خواهد تا پسرش حتماً جان دادن او را مشاهده كند، او خطاب به پسرش مي گويد: هرگز رويت را برنگردان، «پرسيت والون» براي اين كه زودتر از درد جانكاه «جان دادن» خلاص شود به بيل آدمكش مي گويد: تمامش كن. بيل آدمكش بعد از مرگ والون كشيش، اطرافيان خود را تهديد مي كند كه هيچ كس حق ندارد به او دست بزند. «او كامل به آن دنيا مي رود.»
در ادامه فيلم به ۱۶ سال بعد مي رود جايي كه فرزند كشيش والون از دارالتاديب «هيل گيت» بيرون مي آيد او پيش از خارج شدن، با كشيشي رو به رو مي شود كه او را از پستي، دنائت، شهوت و انتقام برحذر مي دارد.
آمستردام والون به محله «فايوفونيت» بر مي گردد جايي كه به خاطر «جنگ هاي داخلي آمريكا» در حال ويراني است. طاعون برده داري در آمريكا بيداد مي كند. آمستردام پس از خروج از هيل گيت «انجيل مقدس» را به جوي آبي مي اندازد.
گام زدن خرگوش هاي مرده
در محله «پايوفونيت» هزاران لهجه وجود دارد كه نشان از وجود مهاجران بسياري مي دهد. از ايرلندي هاي از قحطي گريخته تا روس هاي فراري شده از قتل عام تا كشاورزان ايتاليايي كه اعتمادي به حكومت و كليسا در كشور خود نداشتند. اما رومي هاي سفيد پوست پروستان كه ۱۶ سال پيش به سركردگي بيل آدم كش توانسته بودند خرگوش هاي مرده (ايرلندي هاي مهاجر) را مغلوب كنند همه آنها را يكسان مي دانند براساس دستور بيل آدمكش پس از آن مبارزه مشهور، ديگر كسي حق نام بردن از «خرگوش هاي مرده» را ندارد و هر ساله در محله چيني ها، جشن غلبه بر آنها جشن گرفته مي شود.
قانون زير پا گذاشتني
000260.jpg

فساد، بي بندوباري و هرج و مرج در نيويورك بيداد مي كند. رييس حزب فاسد تا ماني وقتي كه قرار است با «بيل آدمكش» روي هم بريزد مي گويد: «در هر شرايطي بايد ظاهر قانون حفظ شود به خصوص وقتي كه قرار است زير پا گذاشته شود.»
در «فايوفونيت» بيل آدمكش حرف اول را مي زند او مي گويد: «هر يك از خيابان هاي «فايوفونيت» يك انگشت است» او در حالي كه انگشتان خود را جمع مي كند و آن را به حالت مشت نشان مي دهد و مي گويد: «من مي توانم اين مشت را عليه هر كسي به كار ببرم.»

قصاب انسان يا حيوان
بيل آدمكش يك قصاب است قصابي با دو معنا. قصاب حيوان و قصاب انسان. البته در جامعه اي كه انسان هاي آنها با حيوان هيچ تفاوتي ندارند چه فرقي مي كند كه آدم قصاب انسان باشد يا حيوان. بيل آدم كش به گوشت گراز علاقه دارد او مي گويد: گوشت گراز نزديك ترين به گوشت انسان است.

ضربه به پهلو كشنده است
بيل آدمكش به آمستردام والون كه حالا ديگر در قامت يكي از نوچه هاي او درآمده است، شيوه اي را كه باعث قتل پدرش شد ياد مي دهد: «ضربه به پهلو كشنده است» بيل آدمكش نمي داند كه دارد شيوه قتل خودش را به قاتلش مي آموزد.
آمستردام والون كه از نظر بيل آدمكش يكي از بچه هاي بي سروپايي است كه در دسته او جا خوش كرده است در واگويه هاي ذهني خود مي گويد: «زير و بال يك اژدها بودن احساس گرماي عجيبي را به آدم مي دهد.»
000264.jpg

رقابت تنگاتنگ بيل و آمستردام، شايد آن طور كه تماشاگر انتظار دارد به پايان مي رسد ولي جنگ بزرگ تري نسبت به جدال قديمي «لوحي هاي سفيد پوست» و «ايرلندي هاي مهاجر» اين شهر را نابوده كرده است. جنگ هاي داخلي و بزرگ ترين شورش تاريخ آمريكا، ديگر مجالي براي قدرت نمايي بيل و دارودسته او نگذاشته است. اين خالقان خشونت خود در پايان قرباني خشونتي بس بزرگ تر مي شوند.

وقتي از چيزي عصباني مي شويد
اسكورسيزي در جايي گفته است: وقتي از چيزي عصباني هستيد و مي توانيد خشمگين شويد و فرياد بزنيد، به جاي اين كارها مي توانيد فيلم بسازيد.
اسكورسيزي ريشه هاي خشونت لجام گسيخته جامعه فعلي آمريكا را نشان مي دهد. نيويورك امروز با نيويورك ۱۸۶۰ هيچ تفاوتي ندارد تنها ظاهر آن مدرن تر شده است. چيزهاي ديگري جايگزين چماق، چاقو، دشنه و... شده است.

اسكار بي معرفت
اما فيلم «گنگسترهاي نيويورك» كه كانديداي دريافت جايزه هاي بسياري از اسكار سال جاري شده بود، ناكام بزرگ اين دوره از مراسم اسكار بود.
اسكار هميشه نسبت به «اسكور سيزي» بزرگ بي تفاوت بوده و انتظار علاقه مندان اين استاد سينما نيز در سال جاري بيهوده است و شايد علاقه مندان اسكورسيزي تنها از جايزه بهترين كارگرداني از جوايز «گلدن گلوب» خوشحال شده باشند.
اين فيلم در اكران عمومي از استقبال چنداني برخوردار نشد در مقابل فيلمي با بازي هيوگرانت و ساندرا بولاك عرصه را بر رقيب واگذار كرد. راجر ابرت درباره فيلم آن را يك فيلم خوب و نه شاهكار و BBC آن را اثري قابل ستايش و مبهوت كننده خواند.

هنر
ادبيات
ايران
جامعه
داستان
رسانه
زمين
شهر
علم
كودك
ورزش
صفحه آخر
|  ادبيات  |  ايران  |  جامعه  |  داستان  |  رسانه  |  زمين  |  شهر  |  علم  |
|  كودك  |  ورزش  |  هنر  |  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |