مهرداد رهسپار
روزگاري كه آخرين دوره انتخابات رياست جمهوري آمريكا برگزار مي شد، دموكرات ها تصورش را هم نمي كردند كه جورج دبليو بوش رقيب دردسرسازي براي آنها باشد، اما بوش پسر با اختلافي به اندازه يك تار مو و با جنجالي كه هيچ گاه پشت پرده واقعي آن ديده نشد، باروبنديلش را جمع كرد و به كاخ سفيد رفت.
ال گور، معاون كليدي كلينتون بعد از اين باخت، به مهره اي سوخته در ميان دموكرات ها بدل گشت و آنها چهارسال تمام را در جست وجوي فردي گشتند كه بتواند واقعاً مردم را مجاب كند، بوش رييس جمهور مناسبي براي آنها نيست.
هاوارد دين، بهترين گزينه آنها بود. مرد هميشه خندان حزب دموكرات، در حالي وارد عرصه رقابت با بوش شده است كه هنوز فكر مي كند رقابت انتخاباتي اش خيلي مايه انبساط خاطر و تفريح خواهد شد.
اما مردم آمريكا كه در سال هاي اخير كمتر علاقه اي به سياست نشان مي دهند، معتقدند هاوارد دين خيلي بچه است و اتفاقاً رفتار او به جاي اين كه جوان پسند و تين ايجري باشد، بيشتر جلف و دلقك مابانه است.
تازه اين همه ماجرا نيست، كابوي كله پوك كاخ سفيد، بوش، هم تا زمان انتخابات يعني تابستان سال آينده كلي برنامه دارد. خيلي ها معتقدند دستگيري صدام و نمايش او پرده ديگري از نمايش تلويزيوني از پيش نوشته شده اي بود كه احتمالاً در ماه هاي آينده با اعلام خبر دستگيري بن لادن پايان مي يابد و او مثل قهرمان ها لبخند مي زند و دست هايش را به علامت افتخار و موفقيت بالا مي گيرد.
اين شما را ياد چيزي نمي اندازد؟ بله، دقيقاً فيلم سگ را بجنبان! تازه بامزه اش اينجاست كه يك آقاي روحاني كه تلويزيون مسيحيان آمريكا را اداره مي كند در يكي از برنامه هاي تلويزيوني اش گفته، خدا به او الهام كرده است كه بوش در انتخابات آينده با اختلاف فاحشي برنده مي شود و دوباره رييس جمهور آمريكا خواهد بود.
اين برنامه همانقدر كه براي جمهوري خواهان آمريكايي خوشايند و معركه بود از نظر دموكرات ها مضحك به نظر مي رسيد و آنها بعد از اين كه به بوش و ساير فيل سواران حزب جمهوري خواه (علامت مشخصه جمهوري خواهان يا به قول خودشان گراندپارتي يك فيل بزرگ است) كلي خنديدند، همه جا چو انداختند كه موضوع مطرح شده در اين تلويزيون نيز يك فريب رسانه اي است و پت رابرتسون هم با گرفتن پول چنين ادعايي كرده است.
به هر حال اينها راست باشند يا دروغ، بوش همزمان مي تواند به عنوان بامزه ترين و در عين حال منفورترين رييس جمهور آمريكا انتخاب شود، حماقت آنقدر به چهره او مي آيد كه هيچ كس باورش نمي شد آن عكس هايي كه از بوش وقتي كتاب قصه بچه ها را برعكس گرفته يا دوربين را اشتباه از آن طرف روي چشمش گذاشته تقلبي باشد. بايد منتظر بمانيم و ببينيم، انتخابات آينده تغيير چهره ديگري را رقم مي زند يا باز هم بايد در انتظار ايده ها و برنامه هاي عجيب و غريب عموجورج (بروزن عموسام) باشيم!
چهره هاي ادبيات ايران
ادبيات مثل باقي عرصه ها همراه و همدل با زلزله بم حركت كرد. چهره هاي ادبيات چه آنها كه بين مردم شناخته شده اند و چه آنها كه حتي چنين وضعيتي ندارند هرچه در توان داشتند براي كمك به زلزله زدگان بم گذاشتند. در اين ميان آنچه جالب توجه مي نمود استقبال و همراهي مردم با اين جمع معمولاً مهجور بود. اين موضوع سبب شد كه پس از اهداي يكي دو جايزه ادبي در يك ماه اخير نام چهره هاي ادبي از صدر اخبار خارج نشود و آنها همچنان حضوري فعال در صحنه داشته باشند.
خبرسازي جعفر مدرس صادقي اما فارغ از زلزله بم است. مدرس صادقي در آخرين روز فصل پاييز جايزه اي گرفته بود مشترك با يك نويسنده ديگر كه از پذيرش آن امتناع كرد. او بعدتر قصد هرگونه توهين يا چيز ديگر را رد كرد اما گفت كه هيچ جايزه اي نمي تواند مشترك به دو نفر اهدا شود. جز اين، با خبرساز شدن دوباره گاوخوني نام مدرس صادقي هم به صدر اخبار بازگشته است. اصولاً نام گاوخوني مترادف نام مدرس صادقي است و با عدم ارايه فيلم به جشنواره فيلم فجر، كساني كه مدت هاست منتظرند دست پخت مشترك بهروز افخمي و جعفر مدرس صادقي را در ميانه بهمن ببينند بايد خود را براي يك انتظار طولاني مدت تر آماده كنند. البته گاوخوني ممكن است نوروز آينده روي پرده رود. دليل عدم حضور گاوخوني هم اعتراض تهيه كننده به برخي سياست هاي اجرايي جشنواره فيلم فجر است اما برخي شنيده ها از پر شدن فرم توسط علي معلم هم خبر مي دهد.